eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.5هزار دنبال‌کننده
557 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سپر ز گریه و شمشیر از دعا دارد مَلَک به سجدۀ او رشکِ اقتدا دارد حقوق را چه کسی مثل او ادا کرده؟ نماز را چه کسی مثل او به پا دارد؟ اگر به مصلحتی چند روز بیمار است برای هر چه که درد است او دوا دارد مدیح حضرت سجاد هر چه بنویسند قسم به شعر فرزدق، هنوز جا دارد بپرسد از حجرالاسود از ولایت او هر آن کسی که به سجاد، شک روا دارد علی‌ست اسم و علی رسم او، بپرس از شب که زخم شانۀ او ریشه در کجا دارد؟ بپرس کوچه به کوچه کدام شب‌گرد است که سفره‌های یتیمان از او غذا دارد.. فدای آن لب خشکی که لحظۀ افطار به اشک، روضۀ عطشان کربلا دارد رسول کرب‌وبلا، وارث حسین چه گفت؟ که بعد خطبۀ او دشمنش عزا دارد @raziolhossein
اُسوه‌ی‌سجّادهاست؛حضرت‌ِسجّاد صُوم‌وصَلات‌و‌دُعاست؛حضرت‌ِسجّاد آدم‌ونُوح‌وخلیل‌وموسی‌و‌عیسی جمع‌همه‌انبیاست،حضرت‌ِسجّاد چون به‌ نماز ایستد برابر معبود مایه‌ی فخر خُداست،حضرت‌ِسجّاد دون خداوند و فوق کلّ خلایق وارث‌«قُل‌اِنّماست»،حضرت‌ِسجّاد مثل‌‌علی‌اکبر است‌خُلق و خِصالش آینه‌ی‌ مُصطفاست،‌حضرت‌ِسجّاد هم‌ وَجَناتش شبیه حیدر کرّار هم‌ حسن مُجتباست؛حضرت‌ِسجّاد دوش به‌وقت‌ِطواف کعبه شنیدم قبله‌ی‌اَهل‌ِولاست،حضرت‌ِسجّاد نور که‌محدود در‌ زمان‌ومکان‌نیست وُسعت‌ِبی‌انتهاست،حضرت‌ِسجّاد خامس اهل کسا حُسینِ مُصفّاست وارثِ آلِ عبـاست،حضرت‌ِسجّاد بـعدِ فراقِ پدر قـریبِ به چِل‌سال روز‌ و شبش کربلاست،حضرتِ‌سجّاد حضرت‌ یعقوب‌ داشت کُلبه‌ی‌ اَحزان صاحبِ دارُ البُکاست،حضرت‌سجّاد کاش که رقّـاصه‌ها نیامده بودند حال‌که‌صاحب‌عزاست،حضرت سجّاد گُوشه‌ی زندان،به بزم باده،‌ خرابه ! جای تو آخر کجاست؟حضرت سجّاد روضه‌ی‌عمّامه‌ات‌که‌سوخت‌درآتش داغِ دلِ زارِ ماست ،حضرتِ‌سجّاد @raziolhossein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آسمان باز پر قمر شده است شب اندوهمان سحر شده است به همه سائلان نظر شده است چونكه اربابمان پدر شده است آمد از راه قرص ماه حسين دومين حيدر سپاه حسين خلق و خويش پيمبرى ديگر على اكبر نه،حيدرى ديگر پهلوان دلاورى ديگر تو بگو شير لشكرى ديگر هست پيغمبرى سراپايش به عمو رفته قدوبالايش چهره اش ماه آسمان حرم سايه اش قوت زنان حرم حنجرش گرمى اذان حرم چشم بد دور از جوان حرم مثل عباس سايه ی سرهاست سرپناه تمام خواهرهاست آمد از هر نظر على باشد از همه بيشتر على باشد بازهم يك نفر على باشد چقدر اين پسر على باشد! مثل حيدر قويست او عزمش چند بيتى بگويم از رزمش بين گرد و غبار مى آيد روى مركب سوار مى آيد پسر ذوالفقار مى آيد حيدر روزگار مى آيد عشق مى ريزد از سر و رويش ذوالفقار است تيغ ابرويش پاش تا در ركاب مى افتد دشت در پيچ و تاب مى افتد سر ز تن بى حساب مى افتد به تلاطم عقاب مى افتد بهت در چشمهاى اين دشت است بسكه در حال رفت و برگشت است خوب فهميده رزم فن دارد هنر جنگ تن به تن دارد فن از روبرو زدن دارد اين شگرد از عمو حسن دارد آى لشكر ببين جوان اين است پسر شير نهروان اين است خشم او تيغ و نيزه وشدير است هرنگاهش دو قبضه شمشير است چقدر رزم او نفسگير است نوه ی شير غالبا شير است تيغ مى زد همين كه از چپ و راست ازحرم بانگ ياعلى برخاست رزم با اين جوان گره خورده حنجرش با اذان گره خورده در دهان ها زبان گره خورده ابرويش آنچنان گره خورده كه همه ياد حيدر افتادند ياد آن روز خيبر افتادند رعد و برق است يا كه طوفان است كه دقيقا ميان ميدان است يا جوان حرم رجز خوان است روى لب هاى عمه ها جان است شور و غوغاست در دلش هرچند دارد ارباب مى زند لبخند مى رود دشت را به هم بزند وسط معركه علم بزند خواست تا حرف مى روم بزند ديد بايد كمى قدم بزند پيش چشم پدر جوان مى رفت داشت ازجسم شاه جان مى رفت رفت در نيزه زارها افتاد بين گرد و غبارها افتاد زير پاى سوارها افتاد وسط نيزه دارها افتاد پاى نيزه به پيكرش وا شد به زمين خورد اربااربا شد @raziolhossein
لبخند شعف بر لب ثارالله است خورشید گرفته در بغل یا ماه است این طفل علی ابن حسین ابن علی است یا اینکه محمد ابن عبدالله است @raziolhossein
خدا را جلوه ی دیگر مبارک یم توحید را گوهر مبارک سپهر نور را اختر مبارک علی بر آل پیغمبر مبارک کند دل دم به دم یاد محمّد  که شد تکرار میلاد محمّد  خرد را رهبری آگاه دادند جوانان را چراغ راه دادند سپهر معرفت را ماه دادند ولایت را ولی الله دادند ولی الله ولی در بر گرفته محمّد یا علی در بر گرفته سپهر عصمت و تقوی قمر زاد عروس حضرت زهرا پسر زاد به خَلق و خُلق و خو پیغامبر زاد که خیر الخلق را خیر البشر زاد شگفتا باز احمد آفریدند محمّد را محمّد آفریدند سراپا نخله ی طور است این طفل همه نورٌ علی نور است این طفل تمام شور عاشور است این طفل بگو قرآن منشور است این طفل کلام یوسف زهرا گواهی است که او ممسوس در ذات الهی است تماشایش ز زهرا می برد دل تجلاّیش زبابا می برد دل نه او تنها زلیلا می برد دل زاهل البیت یکجا می برد دل حسین بن علی را نور عین است علی آری علیّ بن الحسین است دعای نور در مرآت رویش نوای وحی در خون گلویش حدیث عشق بابا گفتگویش نگاه حضرت عبّاس سویش امامت از جمالش در تجلاّست نگاهش گه به زینب گه به لیلاست دو چشمش چشم حقّ بین پیمبر دو ابرو ذوالفقار شیر داور دو بازو بازوی عبّاس و حیدر دو لعل لب نه، دو یاقوت احمر از او بیت ولایت گشته گلشن حسین بن علی چشم تو روشن سیادت بنده ی او بنده ی او شهادت زنده ی او زنده ی او شرف، ایمان، ادب، پاینده ی او پیام کربلا در خنده ی او چه گویم هر چه گویم بهتر است این تعالی الله علیّ اکبر است این دلش دریای ایمان حسین است درون پیکرش جان حسین است جمالش عید قربان حسین است ببوسیدش که قرآن حسین است به خاکش دل به پایش جان فشانید به چشم و ابرویش قرآن بخوانید سلام الله بر ماه جمالش صفات الله در خلق و خصالش جلال الله زهی قدر و جلالش ولی الله بینای کمالش رخش نادیده شمع محفل ماست زیارتنامه اش لوح دل ماست سلام از مات ای روح معانی علی اکبر رسول اللهِ ثانی نبوّت را کتاب آسمانی ولایت را فروغ جاودانی علی، زهرا، پیمبر، بر تو نازد پدر تا صبح محشر بر تو نازد تو حقّ را از ازل در خویش دیدی تو در قلب پدر شور آفریدی تو دل از هر چه جز جانان بریدی تو بانگ ارجعی را می شنیدی به پاس حقّ مقاوم ایستادی به «میثم» نه به عالم درس دادی @raziolhossein
خيمه زد قافله ی شوق به صحراى دلم شعر شد همنفس شور هم آواى دلم جرعه جرعه مى‏جان ريخت به ميناى دلم كائنات آمده امشب به تماشاى دلم بسكه شاد است سر از پا نشناسد تا صبح كرده امضا سند آينه دارى با صبح آسمان سفره ی لبخند و شكوفايى شد يك مدينه طپش و مستى و شيدايى شد كوچه ی سبز بنى هاشم، رؤيايى شد عقل عاشق شد و مجنون شد و ليلايى شد گلپسر كرد خداوند عنايت به حسين قدسيان گفتند تبريك ولادت به حسين چه خبر بود مگر عرش به شور آمده بود خانه ی وحى طربخانه نور آمده بود فرصت سرخوشى و سور و سرور آمده بود ادب و غيرت و ايثار و شعور آمده بود نبوى سيرت و صورت علوى خوى و صفات به گل روى على اكبر ليلا صلوات پسر خون خدا جلوه ی تصوير على نفسش دارد هر آينه تأثير على نعره ی حيدرى‏اش صولت تكبير على برق شمشيرش از شعله ی شمشير على كربلا شيفته ی نبض قدمهايش بود شرح قانون حيات از (اَوَلَسْنا)يش بود هر طرف عطر نفسهاى پيمبر آمد آيه ی ديگرى از سوره كوثر آمد مرد شير افكنى از تيره ی حيدر آمد على اكبر على اكبر على اكبر آمد در شب يازدهم ماه تمام آمده است نه فلك پيش قدومش به قيام آمده است آمده تا گل گلزار شهادت باشد جرعه نوش مى سرشار شهادت باشد نقد جان داده خريدار شهادت باشد غرق خون گرمى بازار شهادت باشد روى او را كه پدر ديد در آئينه ماه گفت: لا حول و لا قوة الا بالله     @raziolhossein
از صورت چون ماه پيمبر خواندند از هيبت و اقتدار حيدر خواندند شد جلو‌هٔ احمد و على، آینه‌ای آن آينه را علیِّ اکبر خواندند @raziolhossein
هركه با آينه روى تو برابر كرده  نظر انگار به رخسار پيمبر كرده رخ مپوشان كه شود ماه شب عيد عيان چشم بگشا كه كنى زهره و ناهيد عيان كس نديده است به هم، زهره و ناهيد چنين ندميده است به يك صبح،دو خورشيد چنين لب شيرين بگشا! خاطره پرشور نما باز هم از پدرت خواهش انگور نما هوهوى معركه را نعره ى تكبير بكش به خراميدن خود، شير به زنجير بكش گرد كافور، بلند از دم شمشيرت شد تاختى لشكر كفّار زمينگيرت شد گل طراوت ز گل عارض تو وام گرفت سحر آمدنت روز جوان نام گرفت اى اذان گوى حرم! اى پسر شاه سلام! أشهد أن عليأ ولى الله سلام   @raziolhossein
از صورت چون ماه پيمبر خواندند از هيبت و اقتدار حيدر خواندند شد جلو‌هٔ احمد و على، آینه‌ای آن آينه را علیِّ اکبر خواندند @raziolhossein