eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.3هزار دنبال‌کننده
537 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
قربان آن سری که به زانو نهاده است امشب امام ما پدر از دست داده است @raziolhossein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با شادی و شور و زمزمه میخندد جانم که چه بی مقدمه میخندد بر خصم علی که میفرستم لعنت چی بهتر از این که فاطمه میخندد @raziolhossein
شمشیرها به فرق سر دشمن علی نفرین به مادر و پدر دشمن علی گفتند با خدا و پیمبر مخالف است هرکس که هست هم‌نظر دشمن علی هستیم روز حشر به دور و بر علی کفار هم به دور و بر دشمن علی وقتی شکسته شد در خیبر به دست او درجا شکسته شد کمر دشمن علی حب علی محافظ ما از جهنم است محشر چه می‌شود سپر دشمن علی؟ با خواست علی همه تغییر می‌کنند عبد علی شود پسر دشمن علی تا سایه علی به سر شیعیانش است پس دفع می‌شود خطر دشمن علی هربار مثل باز شکاری هجوم برد هر بار ریخت کرک و پر دشمن علی شیعه صدا بزن که «علی یا علی مدد» سیلی بزن به گوش کر دشمن علی @raziolhossein
بر لشکــــر باطل ، علنــی لعنـــت بــر منکــر حـَـــق علـــوی لعنـــت تـا بـوده و تـا هست همین باشـد بـر دشمـن مرتضـی علـی لعنـــت @raziolhossein
قسم به خالق بی‌چون و صدر و بدر انام! که بعد سید کونین، حیدر است امام امام اوست به حُکم خدا و قول رسول که مستحقّ امامت بُوَد به نصّ کلام امام اوست که چون پای در رکاب آورد روان به طیّ لسان هفت سبع کرد تمام امام اوست که قائم بُوَد به حجّت خویش چراغ عاریت از دیگری نگیرد وام امام اوست که بخشید سر به روز مصاف بدان امید که بیگانه را برآید کام امام اوست که قرص خور از اشارت او به جای فرض پسین، بازگشت از ره شام امام اوست که انگشتری به سائل داد نهاد مُهر رضا بر لب و نخورد طعام امام اوست که داند رموز منطق طیر نه آن که ره‌زن مردم شود به دانه و دام امام اوست که دست بریده کرد دُرست نه آن که کرد به صد حیله، وصله بر اندام امام اوست که خلق جهان غلام ویند نه آن که از هوس افتد به زیر بار غلام تو ای که اهل حسد را امام می‌دانی! گشای چشم بصیرت، اگر نه‌ای سرسام کدام از آن دو سه در حلّ مشکلات یکی به علم و فضل و هنر داد خصم را الزام؟ کدام از آن دو سه بیگانه، در طریق صواب نهاده‌اند به انصاف و آشنایی گام؟ کدام از آن دو سه یک روز در مصاف و نبرد به قصد دشمن دین برفروخت برق حسام؟ من آن امام نخواهم که بهر باغ فدک کند ز ظلم به فرزند مصطفی، اِبرام من آن امیر نخواهم که آتش افروزد بر آستانه‌ی کهف انام و صدر کلام من آن امام نخواهم که در خلا و ملا برند تا به ابد مردمش به لعنت، نام به گرد خوان مروّت چگونه ره یابد؟ کسی کش آرزوی نفس کرده گرده و خام قبول عایشه بگذار و بیعت اجماع چه اعتبار به قول زن و تعصّب عام؟ خسی اگر بگُزینند ناکسان از جهل مطیع او نتوان شد به اعتقاد عوام گُل مراد کجا بشکفد ز غنچه‌ی دل؟ تو را که بوی محبّت نمی‌رسد به مشام میانه‌ی حق و باطل چگونه فرق کند؟ مقلّدی که نداند حلال را ز حرام چه خیزد از دو سه نااهل در علف‌زاری؟ یکی گُسسته مِهار و یکی فکنده لجام اسیر چاه طبیعت کجا خبر دارد که مبطلات کدام است و واجبات کدام؟ به مِهر شاه که اوقات از آن شریف‌تر است که ذکر خارجی و ناصبی کنیم مدام وگر نه توده‌ی اخگر شود دمی صد بار ز برق تیغ زبانم سپهر آینه‌فام در آن زمان که شریعت به دست ایشان بود مدار کار شریعت نداشت هیچ نظام دو روزه مهلت ایّام آن سیه‌بختان ز اقتضای قضا بود و گردش ایّام هزار شکر! که این اعتبار بی‌بنیاد چو عمر کوته دون‌همّتان نداشت دوام زند معاویه در آتش جهنّم، سر چو ذوالفقار علی سر برآورد ز نیام به مُبدعی که مسمّا به اسم "اللّه" است! به نور معرفت ذوالجلال و الاکرام! به گوهر صدف کاینات یعنی دل! به انبیای کرام و به اولیای عظام! که در حریم دلم داشت بامداد ازل فروغ روشنی مهر اهل بیت، مقام از ازل آورده مِهر حیدر و آل به خود نساخته از بهر التفاتِ عوام سفینه‌ی دلم از مدح شاه، پُرگهر است گواه حال بدین عِلم، عالم علّام به طوفِ کعبه‌ی اسلام تا چو اهل صفا کبوتران حریم حرم کنند مقام، شکسته باد دل خارجی چو طرّه‌ی دال! خمیده باد قد ناصبی چو حلقه‌ی لام @raziolhossein
از بهر دفاع از علی جوشن باش آگاه ز فتنه های اهریمن باش خواهی که دعاگوی تو زهرا گردد با دشمن مرتضی علی دشمن باش @raziolhossein
ایا گرفته تو اندر سرای جهل، مقام! تهی ز دانش و غرقه میان بحر ظلام ایا ز غُمری دائم فسوس گشته‌ی دیو ز مصطفی به تو بر صدهزار گونه ملام ایا گسسته ز حبل خدا و دعوت حق! به کام خود به سرت کرده است دیو، لگام ایا مخالف اسلام و راه دین هدی! کشیده گردن از بیعت اولوا الارحام ره صواب ندانی همی ز راه خطا ره حلال ندانی همی ز راه حرام نه مشک بازشناسی همی ز پُِشک سیاه نه عود و عنبر و کافور را ز سنگ رُخام نه حق ز ناحق دانی، نه بنده را ز خدای نه مرد ناقص پرعیب را ز مرد تمام همی ندانی ای کوردل ز غُمری خویش که احمد قُرَشی را وصی که بود و کدام نگر که پای، ابر کتف مصطفی که نهاد بتان ز کعبه که افکند و پاک کرد مقام نگر که از پس پیغمبر خدای، بزرگ کدام بود به علم و به دانش و احکام نگر که مهتر آل نبی که بود از اصل نگر که خالق جبّار را که بُد ضرغام نگر که سرمد، شمشیر خویشتن به که داد به که سپرد پیمبر پس از فراق، حُسام نگرکه بن عم و داماد مصطفی که بُد است نگر که فضل که را کرد از بنی اعمام نگر که کردش ترویج دین و بودش یار ولی که بود ابر ذوالجلال و الاکرام نگر که دستِ که بگرفت مصطفی به غدیر که را امام هدی خواند فخر و زین انام یکی فضیلت بُد بیش از این امام تو را همی دهی به دل خویش اندر این آرام؟ اگر به غار بُد او یار مصطفی یک شب بدین فضیلت بایدْش،‌ سروری فرجام؟ چهل شبان‌روز ابلیس بُد به نوح نبی بدان سفینه‌ی پرآب اندرونْش مقام و گر به پیری کس را رسد امامت خلق کسی به پیری ابلیس بُد در آن ایّام؟ ایا مُناصب دل‌کور ابله ملعون! ز کوربختی دائم در اوفتاده به دام مرا امام هم از جایگاه وحی خداست ز جایگاه نبی مر تو را امام کدام؟ امامم آن‌که به پیش بتان نکرده نماز نکرده جز ملک‌العرش را صلوة و صیام امامم آن‌که خداوند علم و شمع هدی است امامم آن‌که تقی و نقی و ز اصل کرام امامم آن‌که به مال کسان نکرده طمع نخورده مال یتیمان، حلال خورده مدام امامم آن‌که به زرّ و درم نشد مشغول از این بعید نبود ار همیشه بودش وام امامم آن‌که نبی گفت: یا ولیّ الله! تویی مرا دل و جان و منم تو را اجسام امامم آن‌که کتاب خدای، جمع او کرد پس از "محمّد پیغمبر"، اوست شاه و امام امامم آن‌که فدا کرد تن به جای نبی ز وقت خفتن تا وقت نور دادن بام امامم آن‌که بُد اندر رکوع، سائل را بداد خاتم از بهر خالق علّام امامم آن‌که بکردی به ضربتی به دو نیم اگر بر آهن و بر سنگ بر زدی صمصام امامم آن‌که به روزه بدی سه روز و سه شب طعام داد به سائل به وقت خوردن شام امامم آن‌که بر او و بر اهل خانه‌ی او خدای عرش فرستاد از بهشت، طعام امامم آن‌که خدای بزرگ، روز غدیر به فضل کرد به نزدیک مصطفی، پیغام امامم آن‌که به جز طاعت خدای نکرد بر او امام پسندی تو عابد اصنام؟ امامم آن‌که ابا مصطفی به روز قضا بُوَد ابر لب حوض و به دستش اندر جام امامم آن‌که علی‌رغم این مَناصب را لوای حمد به دستش بُوَد به روز قیام امامم آن‌که امید شفاعتم همه اوست که در محبّت او در شوم به دار سلام ایا منافق مردود و مرتد بدکیش! ز جهل، سُخته و در راه دین احمد، خام تو خویشتن را "سنّی" و نیک‌ می‌دانی؟ تو زآن گروهی کایزد شناخت "کالانعام" تو هیچ چیز نمی‌دانی از مسلمانی به جز "سلام علیک" و دگر "علیک سلام" اگر تو خواهی مؤمن شوی بیا بشنو ز قول شاعر این درست کلام که شعر او دل هر پاک را چو نقره و زر کند به دعوت و بیرون برد ز سر، سرسام پُِشک: پشگل. رُخام: سنگ مرمر، سنگ سفید و نرم. غُمری: ناآزمودگی، ناشیگری. مُناصب: بدی آشکار کننده. مَناصب: رتبه‌ها، منصب‌ها. @raziolhossein
ز یک بی‌حرمتی تا روز محشر اگر لعنت به شیطان گشت واجب یقین دارم《حسانا》! لعنت حق مناسب‌تر بُوَد بر این دو غاصب (به نیابتش برای فرج، صلوات) @raziolhossein
آسان، ره حق به گفت‌وگو نتوان رفت بی رهبری علی، نکو نتوان رفت کردند بنای چارسو در ره دین غیر از یک سو ز چارسو نتوان رفت @raziolhossein
توجه بر تبری عزت ماست دلیل روشنی بر وحدت ماست ز قول مردم ایران بگویید ابولولو نماد غیرت ماست @raziolhossein
سخن از روز نخست است... وَ قبل از اول از همان روز كه فرمود:(على=خيرالعمل) همه جا خواند محمد، كه على ، جان من است خط به خط مدح علی ، عزت قرآن من است اصل این است ، علی ، محور اسلام خداست چه بخواهید و نخواهید «علی» نام خداست هرکه تسلیم علی بود ، مسلمان نبی است ورنه در سلسله‌ی ظلمت جهل عربی است روی منبر به همه گفت ، که (لن یفترقا)..! بعد من ...،(آیه‌ی قرآن و....فقط این آقا..!) پس چه شد ، قوم به تفریق علی ، جمع شدند..!؟ شب پران در پی خاموشی این شمع شدند..!؟ فتنه کردند که « لن یفترقا » ، بی معناست ریشه‌ی «وحدت اسلام» به ریش زعماست اصل این است که اسلامِ «مغایر» ، نجس است بی علی ، مسجد و محراب و منابر ، نجس است «وحدت» این است «فقط» ، ناد علی..  ٬  یاد علی.. پس از آن  چشم بدوزیم ، به اولاد علی وحدت این است که هم لشکرمولا بشویم ریزه خوار نمك سفره زهرا بشویم وحدت این نیست که با قصد رضای اعدا بزنی طعنه به رفتار محب زهرا (س) یادمان رفت که قرآن نبی معیار است.!؟ که محمد « و اشدّاءُ علی الکفار» است..!؟ گر دفاع از علی و حق علی ، تفرقه بود «الغدیر» از چه به احقاق علی ، شعر سرود..!؟ کتب اصلی شیعه ، پرِ طعن خلفاست ما اگر دور از این «اصل» بمانیم ، جفاست ...... ما نگفتیم که سر از تنشان بر دارید چادر از دخترکان و زنشان بردارید ما نگفتیم که جنگی به میان سر بزند رخت آرامش اسلام ، ز تن پر بزند ...... تا طلوع پسر فاطمه ، ما ، در صبریم گرچه رودیم ، خروشیم ، ولی در ابریم . . . . . . . ما فقط روضه چشیدیم و ، نوشتیم "چرا"...!؟ ما فقط آه چکیدیم و نوشتیم ، "چرا"...!؟ ما نوشتیم ٬ "چرا " جام نبی پُر شده بود؟ و "چرا "  مزد نفسهاش (لیهجر) شده بود..!؟ ما نوشتیم "چرا "  دست خدا بسته شده‌..!؟ و "چرا "  امت بی مایه ..!!  از او خسته شده ..!؟ ما نوشتیم "چرا "  ، مادر ما را  زده‌اند.!؟ سر سردار جهان را ، سر سودا ، زده‌اند.!؟ ما نوشتیم که بر فاطمه ، شلاق زدند..!؟ بعد هجر پدرش ، برجگرش داغ زدند..!؟ و "چرا " قوم  ، عزیز دگرش را کشتند پشت در ، ماند و «خودش را»  ، «پسرش را» کشتند ما نوشتیم "چرا " مقبره‌ای نیست از او..!؟ تو که دم میزنی از وحدتشان ، باز بگو..!!!! واقعا این‌که نوشتیم «"چرا " » !؟ ، تفرقه بود!؟ همه از دین‌که نوشتیم ... ، چرا تفرقه بود .!؟ ★★★ اگر این دشمنیِ دشمن زهرا ، کفر است...! همه‌ی دین و خداوند شما را کفر است...! ★★★ وحدت این نیست که یک سوم نسل طاها بشود کشته و ، گویید فقط .. «واویلا...»!! عوض اینکه جوابی بدهید ، انگ زدید به سرِ نیزه ، نشاندید و به ما سنگ زدید . . . . . . . یادم آمد که علی را به همین «انگ» زدند «سامری»وار  ، «خرِ» جامعه را رنگ زدند نامه دادند ٬ علی ! تفرقه آمیز شدی..!؟ امت واحده را ..!!! «فتنه» برانگیز شدی..!؟ به گمان، شیر خدا ، خام شود ، رام شود..! نکند ، «تفرقه»ی «وحدت اسلام»!!! شود در مرام علی ، «اسلام خلیفه» ، نجس است هرکه شد «متحد» و «رام» خلیفه ، نجس است وحدت این است که همراه ولایت باشی شیعه‌ی سوخته در هرم برائت باشی مصلحت بینی‌تان ، ربط ندارد به علی آه از غربت و‌ مظلومیت قلب علی ★★★ عاقبت در دل محراب ، ولی را کشتند به همین انگ ، «حسین بن علی» را کشتند ★★★ تفرقه نیست اگر ،  حق علی را خواهیم تفرقه نیست که  با جاده‌ی او ‌ هم‌راهیم نکند شقشقیه از نظرت جا مانده که علی مثل همیشه تک و تنها مانده نشود ساده ببینید ، که سرّی ،  پشت است تفرقه ، ذات سقیفه است ، که «محسن» کشته‌ست نفس آل سعود، آل خلیفه ، نجس است... هرکه رفته‌ست به دنبال سقیفه ، نجس است ★★★ شیعه..!  هشدار ،که «درسفسطه بازی» بشوی به دو تا منطق بی قاعده  ؛  راضی بشوی روضه‌ی حضرت زهرای شما تفرقه نیست و تولا و تبرای شما تفرقه نیست ... @raziolhossein
اسلام که دین کامل و جامعی است نه حنبلی و مالکی و شافعی است، سنّی که عمل نمی‌کند بر سنّت «شیعه» است که اهل سنّت واقعی است @raziolhossein
بحار، ج 100، ص 441 بشار مکاری می گوید: در کوفه خدمت امام صادق علیه السلام مشرف شدم، حضرت مشغول خوردن خرما بودند. فرمود: بشار! بنشین با ما خرما بخور!عرض کردم: فدایت شوم! در راه که می آمدم منظره ای دیدم که سخت دلم را به درد آورد و نمی توانم از ناراحتی چیزی بخورم فرمود: در راه چه مشاهده کردی؟ -من از راه می آمدم دیدم که یکی از مأمورین، زنی را میزند و او را به سوی زندان میبرد. هر قدر استغاثه نمود، کسی به فریادش نرسید! -مگر آن زن چه کرده بود؟ -مردم می گفتند: وقتی آن زن پایش لغزید و به زمین خورد، در آن حال، گفت: لعن الله ظالمیک یا فاطمة! امام علیه السلام به محض شنیدن این قضیه شروع به گریه کرد، طوری که دستمال و محاسن مبارک و سینه شریفش تر شد. فرمود: -بشار! برخیز... غلام گفت که در میزنند... بشّار است! کسی دلش به نظر بی قرارِ دلدار است رسید و داد سلامی امام صادق را غنیمت اند دقائق، زمانِ دیدار است امام آمد و خرما به او تعارف کرد نخورد و گفت غمی در دلش تلمبار است نخورد و گفت زنی بین راه دیدم که به دست مأموری سنگدل گرفتار است به استغاثه کمک میگرفت از مردم دریغ...راهِ ستم باز و جاده هموار است بگو حکایت این قصّه چیست یا بشّار بگو اگر چه برای تو نقل دشوار است زنی که خورد زمین، پای او گرفت به سنگ گلوی تشنه ام از دردِ بغض سرشار است کدام جرم به زندان کشید پایش را؟ همین...همینکه فقط از خلیفه بیزار است به زعمِ من "لَعَنَ الله ظالمیک" که گفت به عشق فاطمه افتادنش هم ایثار است شبیه ابر بهاری گریست چشم امام هوای شهر چه امروز سرد و غمبار است به مسجد آمده در حق زن دعا بکند امام رحمت محض است، یار و غمخوار است خلاصه از دل زندان خلاص شد آن زن دعای خیر امام است آنچه در کار است امام گفت سلام مرا به او برسان بگو که هدیه ی ما بر تو هفت دینار است مقام لعن ببین تا کجاست دوست من! در این حدیث نظر کن که حرف بسیار است دعای خیر و سلام است و هدیه ی مولا به مذهبی که مرا هست، لعن معیار است ثواب شعر به علامه مجلسی برسد که این روایت ناب از بحار الانوار است @raziolhossein
اهل ایرانم و دل بسته ایران اما جای کوروش به ابولولو و سلمان نازم @raziolhossein
  گفتی که از آن چهار کس بی تزویر بر خلق کدام یک به حقّند امیر من 《شاعرم》 و جز این ندانم که به 《شعر》 مقصد ز 《رباعی》 است مصراع اخیر @raziolhossein
سری ندیدم در این حوالی که خاک پای علی نباشد که خاکِ چسبیده بر عبایش، دگر جدای علی نباشد قسم به مالک قسم به قنبر "ولی" فقط حیدر است حیدر موالیِ هیچکس نباشم اگر ولای علی نباشد به شام معراج و عرش اعلی، خدایِ از گفت و گو مبرّا چگونه خوانَد پیمبرش را اگر صدای علی نباشد؟ نه چون غُلاتش علی پرستم نه از خداییش دل گسستم که من خدا را نمی پرستم اگر خدای علی نباشد! عدو بغل در خرافه آمد، شمارشش در گزافه آمد سه تا خلیفه اضافه آمد! عمر که جای علی نباشد! علی شریعت علی طریقت علیست لا ینفک از حقیقت علی قسیمِ جحیم و جنت، عمر که جای علی نباشد علی ولایت علی عدالت علی صداقت علی اصالت علی کند رزق را حوالت، عمر که جای علی نباشد علی شفاعت علی سیادت علی سخاوت علی عبادت علی ست در کعبه اش ولادت، عمر که جای علی نباشد علی به لیل المبیت خفته، علیست سِرّ از نبی شنفته علی شهادت نخست گفته، عمر که جای علی نباشد علی ز موسی و آدم اکمل علی ز عیسی و نوح افضل بگو برادر! مکن معطل، عمر که جای علی نباشد شدم سراپا خجالت آن دم، که نام سگ نزد شیر خواندم بسوزدم این سخن که راندم اگر سخای علی نباشد... @raziolhossein
دنبال خدای زر و درهم رفتند با فیل، سوی کعبه‌ی عالم رفتند از بهر حکومتی دو  یا ده ساله یک عمر به تابوت جهنّم رفتند @raziolhossein
آن چه پیام ما در این ثانیه است زمزمه‌ی "ثمّ العن الثّانی" است @raziolhossein
دل به مستی موافق است امروز شیعه از غصه فارغ است امروز رخت شادی دوباره پوشیده هر که شیدا و عاشق است امروز لعن ثانی! ملائکه گویند چه خبر در مَشارق است امروز بهر کسب رضایت مولا بین یاران مسابقه است امروز ساعت قلب شیعیان علی با نجف چه مطابق است امروز! و برای بزرگیِ کاشان ابولولو چه لایق است امروز! نُهِ ماهِ ربیع الاول شد یومِ قتل المنافق است امروز... @raziolhossein
در کعبه نوشته‌اند با خطّ جلی از بعد سه کس، نام علی از دغلی امّا به سر هر سه کشیده است قضا خطّ بطلان ز «یا»ی معکوس علی @raziolhossein
تا که عروس آمنه باشد بهشت نیز حوریه‌ای برای نبی زیر سر نداشت ارض حجاز را همه گشتند و عاقبت این خاک از خدیجه زنی خوب تر نداشت @raziolhossein
ديـگر دعـای مـادر زهـرا نتیجـه داد داروندار خویش خدا بر خدیجه داد امشـب بنـای دین خدا مستدام شد خـاتـون مـکه همـسر خیر الانام شد @raziolhossein
چشم حسودان کور‌ باد و گوش شیطان، کر! تنها تو اُمّ المؤمنینی نزد ما، مادر! بستی دهان هرزه‌ی یک مشت جاهل را آن‌ها که می‌گفتند به ختم الرّسل، ابتر السّابقون السّابقون، تفسیر ایمانت ای دامنت شأن نزول سوره‌ی کوثر! از مال دنیا هیچ کس مانند تو نگذشت ایمان که باشد بیش‌تر، دل هست دریاتر دست کدامین جاعلِ تاریخ پیرت کرد؟ در صورتی که بوده‌ای هم‌سنّ پیغمبر؟ کُفو علی، زهرا شد و کُفو محمّد، تو ای جان عالم به فدای مادر و دختر! @raziolhossein
در دوره‌ای که شام جهالت سحر نداشت خورشید آسمان رسالت قمر نداشت تا که عروس آمنه باشد بهشت نیز حوریه ای برای نبی زیر سر نداشت ارض حجاز را همه گشتند و عاقبت این خاک از خدیجه زنی خوب تر نداشت وصل امین مکه عجب خوش تجارتی‌ست جز سود این معامله اصلا ضرر نداشت سوگند می‌خورم که اگر ثروتش نبود دین ذوالفقار داشت ولیکن سپر نداشت خرج نبی شده همه دارایی اش ولی شرمنده بود از اینکه چرا بیشتر نداشت او شیعه ی علی شده قبل از غدیر خم باری اگرچه پرده از این راز برنداشت آری خدیجه آینه‌ی ایستادگی ست یعنی غبار طعنه به رویش اثر نداشت او مادر تمامی اولاد فاطمه ست ابتر کسی بود که بگوید پسر نداشت او آنچنان ز رنگ تعلق گسسته بود حتی برای خود کفنی در نظر نداشت @raziolhossein
خدا را شکر عمری را به عشقِ تو گرفتارم تمام هستی ام را من به چشمانت بدهکارم به لطف حضرتِ زهرا من از عشقِ تو سرشارم اگرچه مست و مجنونم ولی هشیار و بیدارم نمی گویم که مقدادم نمی گویم که عمارم صریح و ساده می گویم: علی جان دوستت دارم من از آنان که دستانِ تو را بستند بیزارم نمی دانم چرا اینگونه مجنون و پریشانم گهی محزون و غمگینم زمانی شاد و خندانم دلیلِ بارشِ باران ببین لبریزِ بارانم بدونه تو همه کفرم و با تو عین ایمانم گدایی از گدایان توام؛ از نسل سلمانم صریح و ساده می گویم: علی جان دوستت دارم من از آنان که دستانِ تو را بستند بیزارم در اوج بی قراری ها تویی تنها قرارِ من گدای تو شدم؛ این است تنها افتخارِ من در این دنیا شده عشقت همه دار و ندارِ من غلامان و کنیزان تواند ایل و تبارِ من تمام عمر؛ این جمله شده تنها شعارِ من صریح و ساده می گویم: علی جان دوستت دارم من از آنان که دستانِ تو را بستند بیزارم دوباره یا علی گفتم دلم مجنون و شیدا شد اذان گفتم به نامت تا رسیدم عشق معنا شد هزاران بار با نامت گره از کارِ من وا شد خوشم از اینکه عمرم وقفِ فرزندانِ زهرا شد مسیرِ من در این دنیا تولّی و تبرّی شد صریح و ساده می گویم: علی جان دوستت دارم من از آنان که دستان تو را بستند بیزارم @raziolhossein
به جهل اند دائم اگر منتصب دزدها گریزان ز خورشید هستند شب دزدها امامت کجای دوعالم خلافت کجاست طلا را ندیدند هرگز حلب دزدها کسی را که در کعبه زاده است مادر چکار به تخم فلانی و اصل و نسب دزدها نبی خوانده صدیق و فاروق اعظم، علی کجا در قیاس است با آن لقب دزدها فدک ارث صدیقه بوده است شاهد علی‌ست چه حاجت به تصدیق آن بی ادب دزدها فدک ارث صدیقه بوده است این را بگو به اطباع کذاب ها و رطب دزدها @raziolhossein
آغازِ امامتِ شهِ منتظَر است یعنی که بساطِ ، پرشورتر است چون روزِ ظهورِ آن شهنشاهِ جهان اقدامِ نخست، از عمر است @raziolhossein