eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.5هزار دنبال‌کننده
557 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سِحر صدها هزار ابوسفیان در شعاع تو می شود باطل آیه آیه حدیث حُسن تو را ملک وحی می کند نازل ای عمو زاده ی گرام‌ نبی وی مقید به احترام‌ نبی ای ستوده تو را کلام‌ نبی که من و جعفریم‌ از یک گِل حامی دست های مسکینی گفته احمد ابوالمساکینی به خدا کم‌ نیاید از کرمت کل عالم اگر شود سائل قله ی اوج عزتت اینجاست،که عروس تو زینت مولاست گوهر آری که لایق دریاست،از ازل بوده ای چنین قابل فخر دین واژه است و معنی تو ،،،شیعه قبل از غدیر یعنی تو دین تو قبلِ بار عام خدا به ولای علی شده کامل هم شهیدی و هم‌شهودی تو،گفت زهرا اگر که بودی تو غم از آن چهره می زدودی تو،، حق حیدر نمی شدی زائل اسب خود را به معرکه پی کن،، توسن بخت را چنین هی کن راه صد ساله را شبی طی کن،، که بهشت است بر شما مایل پر پرواز در بهشت برین،، دست هایی که گشته نقش زمین ای همه در بر تو خاک نشین،،غبطه ی انبیاست این منزل وجه تشبیه تو علمداری است شرف و عزت و وفاداری است زخم‌های تو آنچنان‌ کاری است که زمین خورده است پیشت دل با دو دست بریده از بدنت ،، وضع و اوضاع زخم های تنت همه با شرح زیر و رو شدنت ناله کردیم یا ابوفاضل ناله و گریه آبروی من است کربلا خفته در گلوی من است وصل اینجاست روبروی من است وای از جان که می شود حائل خاکساری حکایت ما شد،،عشق صبح قیامت ما شد توشه ی ما ارادت ما شد،،ساحل امن ماست این حاصل @raziolhossein
دنبال چهل حامی و یاور می‌گشت با پاسخِ سردِ ناکسان برمی‌گشت شب بود ، وَ با چراغ ، مردی تنها در شهر ، پی حمزه و جعفر می‌گشت ....... گر بود ، یقینْ حامیِ حیدر می‌گشت قربانیِ صدّیقهٔ اطهر می‌گشت در هجمهٔ فتنه ، جای او خالی بود مردی که اگر بود ، ورق بر می‌گشت @raziolhossein
پرنده پر زد و پرواز کرد از چینه دیوار دل تنگم صدا می‌زد: مرا همزاد خود پندار خوشا مشتاق تو آغوش باز آسمان باشد خوشا پرواز، پروازی رها بر روی گندمزار که لطف دیگری دارد از آن بالا نظر کردن به پستی‌های این دهکوره ناچیز بی‌مقدار خدا در هر مکان حس می‌شود اما از آن بالا به ما نزدیک‌تر، نزدیک‌تر هم می‌شود انگار خدا پرواز بر بام بهشتش را عنایت کرد به مقطوع‌الیدین جنگ موته جعفر طیار همان ماهی که کسب فیض کرد از محضر خورشید که حتی شب به نورانیت او می‌کند اقرار سخاوت‌های آن دست کریمش نُقل هر محفل کرامت‌های او بوده است نَقل کوچه و بازار کسی در فکر تطمیعش نیفتاده است، نه هرگز که عبد مصطفی کی بوده عبد درهم و دینار؟ همه دارایی‌اش را پای این یک جمله می‌بخشد شده ره‌توشه عقبای او 《الجار ثم الدار》 اگر در راه حاجاتت هزاران پیچ و خم دیدی مسیر استجابت، با نمازش می‌شود هموار نماز جعفر طیار چون گنجینه نور است در گنجینه را وا کن از آن ذکر و دعا بردار تمام لحظه‌ها سمت خدا بار سفر بسته است چه فرقی می‌کند جزو مهاجر بود یا انصار؟ که هجرت کرده بود از خود، جهاد اکبر این بوده است تمام لحظه‌ها با نفس اماره است در پیکار 《فمن یرجو لقاء ربه》 در شان او بوده 《فمنهم من قضی نحبه》از او می‌گفت دیگر بار فیُشبه بالنبی خَلقه، فیُشبه بالنبی خُلقه نبی بوده است در صورت، نبی بوده است در رفتار قصیده بر ضریح چشم‌هایش می‌زند بوسه به استقبال آن دلداده می‌آید پیمبروار زمان رجعتش از وادی غربت مصادف شد به فتح قلعه خیبر، به دست قامع الکفار هلا برخیز حسان! طبع شعرت را شکوفا کن بخوان از پاکی طیّار و از بی‌باکی کرّار از آن سو کوه می‌آمد از این سو مرد دریا دل بلال! الله اکبر سر بده در لحظه دیدار ولی دلخونم از تحریف، از تحریف زیبایی ولی دلگیرم از تاریخ، از تاریخ پنهانکار معاذ ابن جبل عقد اخوت خوانده با جعفر؟! معاذ الله از این نسبت، از این گفتار استغفار تو تنها با علی بودی برادر، با علی تنها حریم 《خلوت دل نیست جای صحبت اغیار》* به جنگ موته رفتی و علی چشم انتظار تو... خبر آمد خبر چون شعله‌ای افتاد بر نیزار خبر خونین خبر سنگین خبر اشک و خبر تلخ است خبر آمد خبر در خاک و خون غلتیدن سردار که اوج روضه این شد با دهان روزه جان دادی خبر می‌گفت با جام شهادت کرده‌ای افطار دم رفتن همه دیدند پرچم بین دستت بود خبر می‌گفت از افتادن دستان پرچمدار دو بال سرخ از یاقوت داری جای دستانت فدای آن همه از خود گذشتن، آن همه ایثار پس از تو انکسار از چهره شیر خدا می‌ریخت پس از تو می‌شود هفت آسمان روی دلش آوار الهی اینچنین داغی نبیند هیچ کس هرگز الهی اینچنین داغی نگردد باز هم تکرار نباشی گرگ‌ها بی‌شک نقاب از چهره می‌گیرند پس از تو عرصه بر شیر خدا هم می‌شود دشوار اگر در ماجرای کوچه شمشیر علی بودی کجا دستان مولا بسته می‌گردید بالاجبار اگر بودی اگر که جای زهرا خطبه می‌خواندی میان شعرها دیگر نمی‌شد حرفی از مسمار نبودی، روزهای بعد تو تاریک شد تاریک حقیقت همچنان خورشید بود، انکار شد انکار علی آن روزها در غصه هجران تو می‌سوخت شهادت می‌دهد روز قیامت آن در و دیوار @raziolhossein
آن روز که روز غربت حیدر بود خون بر جگر دختر پیغمبر بود یارانِ علی به یک دگر میگفتند ای کاش که زنده حمزه و جعفر بود @raziolhossein
هرجا سپـــــرِ جان‌ِ پیمـبــــر بودنـد در مــــوجِ بلا یاوَرِ حیــــدر بودنـد کِیْ میشد اسیرِ ریسمان حَبْلُ الله؟ آن روز اگر حمـزه و جعفــر بودند! @raziolhossein
با نگاه لطف او آغاز کردم کار را پس غنیمت میشمارم فرصت گفتار را دست و پا گم میکند در پیشگاه او قلم چون گدایی که ببیند شوکت دربار را از فضیلت های او باید چگونه حرف زد؟ گفته در شانش خداوند آیه ابرار را* ذو الجناحینی که پیغمبر به شوق دیدنش می‌دهد هدیه نماز جعفر طیار را در قیامت پرچم تسبیح در دستان اوست ای بنازم هيبت این گونه پرچمدار را** بین میدان نبرد موته میر لشکر است او که در دستش گرفته نبض هر پیکار را با لبان تشنه اش، طعم شهادت را چشید آن چنان که روزه داری لذت افطار را... مثل آن سَروی  که با زخم تبر ،تا   میشود داغ او خم کرده قدّ ِ حیدر کرار را از مدینه می روم با اشک سوی علقمه می کشانم با خودم این هیات سیّار را دست او افتاده تا  پرچم نیفتد بر زمین برده عباس از عمویش ارث،این ایثار را . . روی نیزه چشم هایش سوگوار خواهر است از زمانی که عقیله کوچه و بازار را.... *: از ابن عباس نقل شده که آیه(اِنِّ الابرار لَفی نعیم) در شان علی و فاطمه و حسن و حسین و حمزه و جعفر نازل شده است **:قال رسول الله :انی اُعطیَ يومِ القیامةُ أربعة ألوَيةَ‌‌‌‌‌‌...‌‌‌.و أدَفعُ لواء التسبیحِ الی جعفر @raziolhossein
. اگر جرم و خطا بسیار کردم به دست خویش، خود را خوار کردم همه بخشیده شد، وقتی که قصد نماز_جعفر_طیّار کردم مجتبی خرسندی @raziolhossein
اگر جرم و خطا بسیار کردم به دست خویش، خود را خوار کردم همه بخشیده شد، وقتی که قصد نماز_جعفر_طیّار کردم @raziolhossein
یار نبی، یاور علی هستی تو هر آینه حیدر علی هستی تو از جمله فضائل و مناقب هایت این بس که برادر علی هستی تو @raziolhossein
یار نبی، یاور علی هستی تو هر آینه حیدر علی هستی تو از جمله فضائل و مناقب هایت این بس که برادر علی هستی تو @raziolhossein
آن روز که روز غربت حیدر بود خون بر جگر دختر پیغمبر بود یارانِ علی به یک دگر میگفتند ای کاش که زنده حمزه و جعفر بود @raziolhossein
تا به کاغذ قلمم رخصت و جوهر دادند اذن گفتن ز جوانمردی جعفر دادند پیش از اسلام هم ایشان به خدا ایمان داشت پیش از اسلام به او نعمت باور دادند شده خوشحال پیمبر به قدوم جعفر یا به او مژده ی پیروزی خیبر دادند؟ از قدومش که مقارن شده با فتح انگار هر چه شادیست به عالم به پیمبر دادند تا به خود آمدم از بعد نمازش دیدم هر چه را خواسته ام چند برابر دادند دست بر خاک زد و دست به افلاک رساند عوض دست به این مرد دو شهپر دادند @raziolhossein