eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.6هزار دنبال‌کننده
596 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 السلام عليک ایتها الصدیقه الشهیده 🏴 اول دفتر به نام خالق اکبر... پس از محرم و صفری که در عزای سیدالشهدا علیه السلام گذشت و پس از آن، شادی و سروری هرچند کوتاه! در ایام فرحة الزهرا سلام الله علیها... باز هم، جهت تسلی قلب داغدار امام زمان عجل الله تعالی فرجه و با استعانت از امیرالمومنین علیه السلام در عزای مادر جوانمان با حسنین علیهماالسلام  هم ناله میشویم ... تا اشک دیده مرهم قلب علی شود ما نیز بنا بر وظیفه و در حد بضاعت مزجات مراثی و مدایح خاتون دوسرا، صدیقه طاهره سلام الله علیها را جهت استفاده محبین و مادحین حضرتش در اینجا عرضه میداریم و ثواب آن را نذر فرج منتقمش می‌کنیم به امید آنکه روزی برسد ز راه مهدی التماس دعا @raziolhossein @raziolhossein1
اشک مرا به غربت مولا زیاد کن سوز مرا به روضه زهرا زیاد کن یافاطرُ به عمر کم فاطمه قسم روزی فاطمیه مارا زیاد کن @raziolhossein
دنیاست چو قطره ای و دریا زهرا کی فرصت جلوه دارد اینجا  زهرا قدرش بود امروز نهان چون دیروز هنگامه کند و لیک فردا زهرا خالق چو کتاب خلقت انشا فرمود عالم چو الفبا شد و معنا زهرا احمد که خدا گفت به مدحش لولاک کی می شدی آفریده لولا  زهرا طاها و علی دو بیکران دریایند وآن برزخ ما بین دو دریا زهرا او سرّ خدا و لیلة القدر نبی است خیر دو سرا درخت طوبی زهرا بر تخت جلال از همه والاتر بر مسند افتخار یکتا زهرا در آل کسا محور شخصیّتهاست مابین اَب و بَعل و بنیها زهرا سر سلسله ی نسل پیمبر کوثر سرچشمه ی نور چشم طاها زهرا تنها نه همین مادر سبطین است او فرمود نبی  اُمّ ابیها زهرا آن پایه که دیروز پیمبر بنهاد امروز نگهداشته بر پا زهرا از احمد و مرتضی چه باقی ماند از مجمعشان شود چو منها زهرا حرمت بنگر که در صفوف محشر یک زن نبود سواره الا زهرا هنگام شفاعت چو رسد روز جزا کافی است برای شیعه تنها  زهرا حیف است  حسانا  که در آتش سوزد آن شیعه که ورد اوست زهرا زهرا @raziolhossein
در کوچه ها پیچیده بوی فاطمیه با اشک باید رفت سوی فاطمیه خلوت نشینان دیار یاس و سیبیم جز سرزمین اشک هر جایی غریبیم با یاس ها ما الفتی دیرینه داریم یک فاطمیه داغ بین سینه داریم مشکی ترین پرچم برای فاطمیه است محزون ترین نوحه نوای فاطمیه است هر غنچه ی یاسی بکارم نذر زهراست زیباترین اشکی که دارم نذر زهراست ما چهارده قرن است دائم در عزاییم چهره کبود سیلی در کوچه هاییم ما از اهالی دیار یار هستیم میخی ترین خط در و دیوار هستیم ما چهره هایی سوخته در آفتابیم آوارگان بیت الاحزان خرابیم در خواب دیدم یک بیابان داس و یک یاس یاسی که حتی بر نوازش بود حساس دیدم که دورش لشگری از خار بودند بر گرد حور اهریمنان بسیار بودند در کعبه آمد ابرهه با لشگر فیل شد خشک چشمانم به در پس كو ابابیل بر قامت گرگان صحرا رخت دین بود دعوا سر نصب امیر المؤمنین بود سد شد شکسته سیل آمد در مدینه در شد شکسته میخ آتش زد به سینه ابلیسیان از سوره ی کوثر گذشتند در روي زهرا بود و از آن در گذشتند افتاد زیر دست و پا آیات قرآن از پشت دستان خدا را بست شیطان مي رفت بالا دست سنگين حسادت پايين مي آمد تازيانه با شقاوت گرداب کینه یاس ما را غرق می کرد در ضربه ها ضرب مغیره فرق می کرد طوفان رسید و بُرد گل را ریشه اش ماند او رفت اما تا ابد اندیشه اش ماند @raziolhossein
جز غم کسی به خانه ما سر نمی زند اینجا که مرغ شوق دگر پر نمی زند در شهر خود غریبم و با درد آشنا در خانه‌ی غریب کسی در نمی زند من بضعه‌ی پیمبر و یک تن از این همه دَم از سفارشات پیمبر نمی زند جز من که بر دفاع علی سینه ام شکست حرفی کسی ز غربت حیدر نمی زند آتش زدند خانه ما را که هیچ کس آتش به آشیان کبوتر نمی زند در پشت در، شهادت من شد شروع و حال غیر از اجل به گِرد سرم پر نمی زند می زد مرا مغیره و یک تن به او نگفت زن را کسی مقابل شوهر نمی زند بیش از همه به حالت زینب دلم بسوخت مادر کسی برابر دختر نمی زند کردیم امتحان (موید) که هیچگاه جز آستان ما، در دیگر نمی زند @raziolhossein
دادِ علی تا خالق منان بلند است از خانه من بوی الرحمن بلند است صد طعنه از این و از آن مانده به گوشم باید برای همسرم مشکی بپوشم دیگر نمیخواهم که مرد صبر باشم باید برای تو به فکر قبر باشم حکم خدا بوده که جای رزم‌جامه در شهر میگردم عزیزم بی عمامه صبح علی از طعنه های خلق شام است همسایه میگوید که کار تو تمام است زینب به من میگفت پایان محن نیست دادی کفن هارا ولیکن یک کفن نیست بین وصیت تا که حرف خواب آمد.. گفتی حسین و حرف ظرف آب آمد.. پایان این قصه دراینجا نیست زهرا روز دهم هنگام قربانی ست زهرا آنروز که سر نیزه ی کوفه بلند است جسم حسینم هرطرف بر نیزه بند است از گوشه ی گودال بوی خون‌می آید هرکس که رفته دست پر بیرون‌می آید قاتل می آید که ببرّد آن گلو را یک دست خنجر دارد و یک دست مو را.. پس میخورد این روضه تکرارش به زینب کوچه به تو افتاد و بازارش به زینب @raziolhossein
درِ ورودیِ جَنَّت،حریم ساحت توست بهشت؛گوشه‌ی دنجِ حیاط‌خلوت توست صدای پهنه ی لاهوت،ذکر یا زهراست میان عالم بالا همیشه صحبت توست خدا به خاطر یک خنده ی تو،می خندد رضای حضرت حق در یَدِ رضایت توست پیمبری که نماد اصول بندگی است زمان نافله‌ات،محو در عبادت توست به استعانت لولاک..،امام یعنی تو ولایت علوی پس همان ولایت توست به فکر سفره ی همسایه های خود بودی... چقدر رنگ عطوفت در این روایت توست غذای گرم حسن را فقیر کوی‌ات خورد... همین نشانه‌ای از لطف بی نهایت توست هنوز نان‌تنور تو قوت غالب ماست هنوز رونق اطعام ما به برکت توست فقط اجازه بده تا بگویمت: "مادر" تمام لذت من دیدن محبت توست تمام گریه‌‌کنان حسین،مادری‌اند... شروع عاطفه‌ی اشک از مصیبت توست یکی ز مستمعین عزای تو؛جبریل خدای عزوجل روضه‌خوان هیئت توست . . توان نداشته ای تا سری تکان بدهی... همین نشانگر اوضاع پر وخامت توست هجوم کوچه ‌ی باریک..،میخ در..،آتش... چگونه این همه غم در دلِ شهادت توست؟! @raziolhossein
سلام ای ذکر خاص حق ثنایت درود ای گفته احمد من فدایت تو فرقانی تو یاسینی تو طاها تو زهرایی تو زهرایی تو زهرا تو حبل محکم حبل المتینی امید رحمه للعالمینی تو بسم الله سماواتت کتابند تو خورشیدی و عالم آفتابند جنان یک ذره از دامان باغت جهان یک شعله از نور چراغت ملک موج لطیفی از نگاهت فلک گرد حقیر از گرد راهت حیات عشق از خون حسینت بلندی خاکبوس زینبینت شرافت مستمند صبح خیزت حیا تصویری از ظلّ کنیزت نیایش سائل بیت گلینت دعا را سجده بر خاک زمینت مزار مخفی ات مخفی است در دل سبک مغزان تو را خوانند در گل کرامت حسنی از قصر بلندت سخاوت تا قیامت مستمندت امامان آبرومند جلالت امیر مؤمنان محو کمالت پیمبر عاشق راز و نیازت خدا فخریه دارد بر نمازت بهشت قرب احمد سینه توست ضمیر خلق در آیینه توست مکان عبد ذلیلی در ره توست زمان مرهون عمر کوته توست همه دشت کویرند و تو گلشن همه شام سیه تو صبح روشن همه سوز درونند و تو داغی همه تاریکی اند و تو چراغی همه جسم ضعیفند و تو جانی همه قطره تو  بحر بیکرانی تو دریا کشتی ات دل های آگاه تو کوثر ساقی فیضت ید الله ملک یا حور یا آدم که هستی که می داند که هستی یا چه هستی جهان از رازها بس پرده انداخت سر مویی تو را نشناخت نشناخت تو سر ناشناس انبیایی تو آن  عبدی که سر تا پا خدایی تو استاد و جهان دانشگه توست تو قرآن و علی بسم الله توست الا ای مام باب آفرینش همه ذریه ات ارباب بینش تو چونان دختی ای دادار منظر که باب خلقتت فرمود مادر تمام آفرینش پای بستت پیمبر خم شد و بوسید دستت گنهکاران چو رو در محشر آرند همه چشم شفاعت بر تو دارند به جز باب عنایاتت دری نیست تو گر نایی به محشر محشری نیست اگر گیرد کسی از خلق دستی تو هستی و تو هستی و تو هستی به محشر ناقه ات چون پا گذارد سحاب رحمت از هر سو ببارد عقوبت در نگاهت سایبانی شفاعت ناقه ات را ساربانی به محشر از فراز چرخ گردون ندا خیزد که این الفاطمیون همه حوران به استقبال خیزند برات عفو پیش پات ریزند شود تا نازنین قلب تو خرسند ببخشند و ببخشندو ببشخند چنان گردد که از فرمان دادار بگردد عفو دنبال گنه کار بهشت خویش را تا در گشاید خدا را هم شفیعی چون تو باید تو سر تا پا بهشت مصطفایی تو جانان علی مرتضایی سرایت جنت ای خاکم بدیده بهشت و شعله آتش که دیده که دیده حور در آتش بسوزد که دیده باغ جنت بر فروزد چه گویم با که گویم منطقم لال که قرآن شد به بیت وحی پامال چه نیکو  با تو هم دردی نمودند که با آتش در بیتت گشودند عدو حق ذو القربی ادا کرد ز قرآن قل هو الله را جدا کرد گمانم مرتضی شد کشته آن روز که بشنید از تو آن فریاد آن روز از آن اعدا تو را حرمت شکستند که یارانت همه خامش نشستند در اینجا بسته نطق(میثم)توست سخن کوچکتر از شرح غم توست @raziolhossein
به نقلی سال‌روز   آن زن که هوس، مست غرورش می‌کرد حِقد و حسد از عاطفه دورش می‌کرد از بعد نبی چه فتنه‌هایی که نکرد! ای کاش پدر زنده به گورش می‌کرد! @raziolhossein