#حضرت_زهرا_مدح
ای بضعة پیغمبر یا فاطمة الزهرا
ای دخت پدر پرور یا فاطمة الزهرا
هم قدری و هم کوثر یا فاطمة الزهرا
حورای خدا منظر یا فاطمة الزهرا
زهرای نبی مظهر یا فاطمة الزهرا
توحید ز پا تا سر یا فاطمة الزهرا
هم دختر بابایی هم بضعة طاهایی
هم عصمت داداری هم ام ابیهایی
هم مادر دو مریم هم مام دو عیسایی
راضیه و مرضیه صدیقة کبرایی
والشمسی و واللیلی زهرایی و زهرایی
زهرای حسین آور یا فاطمة الزهرا
نازد به ملک خالق هنگام دعای تو
خورشید کند سجده بر خاک سرای تو
زینت به کتاب الله بخشیده ثنای تو
رخسار حیا گلگون از شرم و حیای تو
فرمود رسول الله بابا به فدای تو
ای بر پدرت مادر یا فاطمة الزهرا
اوصاف تو باید گفت با صوت جلی زهرا
ای گفته ثنایت را ذات ازلی زهرا
از مهر تو بالاتر نبود عملی زهرا
غیر از تو، که بر دامن آرد دو ولی زهرا
ای روح رسول الله، ای رکن علی زهرا
وابسته به تو حیدر یا فاطمة الزهرا
دستاس تو بذر نور بر چرخ بیفشاند
گهوارة طفلت را جبریل بجنباند
تو لیلة قدر استی، قدر تو علی داند
پای خرد و دانش تا حشر به گل ماند
چون وصف تو را گوید چون مدح تو را خواند
حق خوانده تو را کوثر یا فاطمة الزهرا
ای مظهر حسن حق ای صاحب سر هو
بر دایرة خلقت هم بانی و هم بانو
احمد ز دمت کرده گلزار جنان را بو
غیر از تو کدامین زن از کور گرفته رو
در عزت و قدر و جاه در خلقت و خلق و خو
یادآور پیغمبر یا فاطمة الزهرا
ای بیت گلین تو مسجود همه عالم
با یک نگهت اموات گردند مسیحا دم
آید ز کنیز تو اعجاز دو صد مریم
در قصر عفاف تو روح آمده نامحرم
تا حشر گدای تو عالم همه و من هم
جایی نروم زین در یا فاطمة الزهرا
محراب بود دائم چشمش به نماز تو
سجاده کشد فریاد از سوز و گداز تو
هر لحظه هزاران شب در لیلة راز تو
چون لاله ملک روید از خاک حجاز تو
این کوتهی عمر و این عمر دراز تو
ز اعجاز بود برتر یا فاطمة الزهرا
غلمان شده مدهوشت حورا شده سرمستت
دوزخ شده خاموش و جنت شده پا بستت
تقدیم ولایت شد یک لحظه همه هستت
تا کور شود فردا چشم عدوی پستت
در حشر بود دست عباس روی دستت
آیی به سوی محشر یا فاطمة الزهرا
ای ملک خدا یک سر بیت الحرمت زهرا
ای قلب دو صد موسی سینای غمت زهرا
ماییم و عنایات و جود و کرمت زهرا
فرداست همه محشر زیر علمت زهرا
ریزند برات عفو روی قدمت زهرا
از ایمن و از ایسر یا فاطمة الزهرا
افسوس که آتش زد دشمن به سرای تو
شد ماه رخت نیلی چون رخت عزای تو
دردا که نداد امت پاسخ به ندای تو
افسوس که شد خاموش آوای دعای تو
چون شعله به دل پیچید فریاد رسای تو
بی مونس و بی یاور یا فاطمة الزهرا
شیطان صفتان حمله بر بیت خدا کردند
با یک لگد از کوثر یک آیه جدا کردند
فرزند شهیدت را یک لحظه فدا کردند
پاداش رسالت را اینگونه ادا کردند
خون بر جگر میثم از جور و جفا کردند
کی بود چنین باور یا فاطمه الزهرا
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
السلام ای خزینه الاسرار
السلام ای مدینه الابرار
السلام ای عوالم الآیات
السلام ای جوامع الاخبار
همه خلقند زیر چادر تو
در حقیقت تویی تویی ستار
اختیار نبی است در دستت
مادری تو به احمد مختار
نیست اغراق گر بخوانندت
خواهر تیغ حیدر کرار
چاکر درگهت چنان حمزه
نوکرت همچو جعفر طیار
شجر طیبه تویی زهرا
تا ابد هستی ای شجر پربار
مصطفایی ولی به قالب زن
هم به رفتار و نیز در گفتار
طفل بیت تو سید الشهدا
کودک توست سید الابرار
هرکه جان می دهد به یک نگهت
بایدش خواند افضل التّجار
چمن کوچه باغ تو طوبی
خار کوی تو اعظم الاشجار
گر جمال خداست همسر تو
تو جلالی به ایزد غفار
قطره ای از متانتت شب قدر
ذره ای از شرافتت اسحار
نه فقط روز، بلکه نیمه ی شب
بوده ای در قنوت، مردم دار
مفتخر از گدایی تو بلال
بهره مند از غلامی ات عمار
باغ فردوس، بی رخت پائیز
با رخ تو خزان، همیشه بهار
جلوات تو لیله الاسری
خلواتت، مشارق الانوار
در طلوع سه گانه ات هر روز
مرتضی داشت با خدا دیدار
مهر تو در عروسی ات، بخشش
رَخت شام زفاف تو ایثار
منکران فضیلتت ملحد
مشرکان کرامتت کفار
چادرت در سرای اهل یهود
همچو پیغمبری است در انظار
نوکرانت همه اولی الالباب
چاکرانت همه اولی الابصار
پدرت همچو تاج بر سر تو
همچو آویز گردنت، کرار
پسرانت چو گوشواره ی تو
در تلألو به از دُر شهوار
پدر و مادرم به قربانت
جان و مالم به مقدم تو نثار
خون من فرش مقدمت ای دوست
روی من خاک درگهت ای یار
ای که آرد به جای شوهر تو
جبرئیل از بهشت بر تو انار
غوره ی باغ تو به از حلواست
دل روح الامین کند اظهار
علم ما لا یکون به سینه ی توست
شده از علم، جان تو سرشار
ای که فرمود مصطفای عزیز
در مقام تو مادر احرار
می رساند به جان من آسیب
هر چه آرَد به فاطمه آزار
مصطفی دیده از جهان پوشید
تا بدان جا رسید آخر کار
که دم اجر دادن احمد
دخترش سوخت در پس دیوار
معنی، آخر چه سان مودت بود
اقربای رسول و شعله ی نار؟!
بوسه گاه نبیّ اکرم را
هبه کردند بر نوک مسمار
#محمد_سهرابی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
قرآن گشودم آیه ی محشر بیاورم
میخواستم که سوره ی کوثر بیاورم
من کیستم ز فاطمه سر در بیاورم
باید کسی شبیه پیمبر بیاورم
هنگام وصفت عقل مرا ترک می کند
معراج رفته شان تو را درک میکند
با نور تو زمین شرف آسمان گرفت
چل روز مصطفی ثمری بی کران گرفت
پابر زمین گذاشتی و خاک جان گرفت
تا آمدم بگویم زهرا زبان گرفت
گفتم که رخصتی بده بهتر بخوانمت
مهرت اجازه داد که مادر بخوانمت
مادر سلام، گوشه ی چشمی به ما کنید
مادر سلام، درد مرا هم دواکنید
با این امید در زده ام تا که وا کنید
لطفی به این اسیر یتیم گدا کنید
حالا اگر چه چادر تو وصله دار هست
من سائلم همیشه برایم انار هست
یا آیه آیه آیه ی خود(( هل اتی)) کنی
یا از کرم لباس عروسی عطا کنی
چادر امانتی بدهی تا چها کنی
یک قوم را به نور خدا آشنا کنی
دنیا تو را نخواست که اینقدر زشت شد
خاکی که زیر پای تو آمد بهشت شد
دنیا تمام ظلمت و تو ماورای نور
با تو کم است فاصله تا انتهای نور
همسایه ات اگر که شده آشنای نور
این بوده است از برکات دعای نور
در آسمان نور چه بدری ،شبیه توست
در سال یک شب است که قدری شبیه توست
در خانه عطر سیب تو از بس جمیل بود
یادآور بهشت خدای جلیل بود
سرچشمه ی وضوی تو از سلسبیل بود
جاروی خانه ی تو پر جبرئیل بود
دنیا به پای مهر تو از شرم آب شد
آبی که گشت مهرییه ی تو گلاب شد
آنکه تورا به جمله ی ((لولاک)) می شناخت
درک تورا فراتر از ادراک می شناخت
پرواز را چه کس بجز افلاک می شناخت
بانوی آب را پدر خاک می شناخت...
نام پدر همیشه به دنبال مادر است
خیر العمل محبت زهرا و حیدر است
#مجیدتال
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
زهرا محلّ جلوه ی الله اکبر است
آیینه ی تمام نمای پیمبر است
کوثر عطیّه ایست خدا داده بر رسول
زهرا عطیّه، اُمّ اَبیها و کوثر است
هرگز کسی به مرتبه اش پی نمی برد
از ظرف عقل قدر مقامش فراتر است
با وحی و با حدیث و روایات یا به شعر
مدحش به هر زبان بشود نامکرر است
توحید بی ولایت او غیر شرک نیست
اصلاً ولای فاطمه توحید آور است
سِّرُالصّلات، حضرت صدّیقه هست و پس
ذات نماز مشتقِ انوار حیدر است
زهرا که انبیاء متوسّل به او شوند
حتماً مقامش از همه ی انبیا سر است
احمد برای دیدن او اذن می گرفت
جبرییل وحی بر در او حلقه بر در است
مثل قیامت است قیامش کنار در
این ابتدای قائله ی روز محشر است
از آتشی که بر در او شعله ور شده
در خون و اشک مردم دیده شناور است
در را شکست دشمن و رویش خراب کرد
از ضرب درب، تیزی مسمار بدتر است
تقصیر میخ بود که جان از تنش گرفت
از بس که ردّ ضربه ی آن، زخم پرور است
از داغ فاطمه دل سنگ آب می شود
اما حسین جنس غمش جور دیگر است
در قتلگاه تیزی مسمار دشنه شد
آن دشنه ای که روی سپیدی حنجر است
صورت به خاک خورده و در پنجه های شمر
موی حسین روبروی چشم خواهر است
زینب بیا و مادر ما را کمک بده
در قتلگاه این که فتاده است مادر است
#امیر_عظیمی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
دست من و عنایت و لطف و عطای فاطمه
قلب من و محبت و مهر و ولای فاطمه
طبع من و قصیده مدح و ثنای فاطمه
جرم من و شفاعت روز جزای فاطمه
به بذل دست فاطمه به خاک پای فاطمه
منم گدای فاطمه منم گدای فاطمه
رشته مهر فاطمه سوی خدا کشد مرا
دل بولاش داده ام تا به کجا کشد مرا
گر به زمین زند مرا ور به سما کشد مرا
درد اگر عطا کند یا به بلا کشد مرا
پای برون نمی نهم ، از سر کوی فاطمه
وانشود لبم مگر ، به گفتوگوی فاطمه
مهر و محبتش بود طینت من سرشت من
ز دوستیش آبرو داده به روی زشت من
روضه بی چراغ او مینوی من بهشت من
شکرخدا که گشته این قسمت وسرنوشت من
سنگ محبت ورا بر سر و سینه می زنم
به یاد خاک قبر او داد مدینه می زنم
مرغک طبع من شده طوطی او هزار او
کبوتر دلم زند پر به سوی مزار او
قلب شکسته ام بود در همه حال ، زار او
شفا گرفت چشم من زخاک ره گذار او
خانه کوچکش بود کعبه آرزوی من
از آن خوشم که فضه اش نظر کند به سوی
من رشته چادرش اگر به دست انبیا رسد
شعار فخر انبیا به عرش کبریا رسد
از لب جانفزاش اگر زمزمه دعا رسد
جان زنوای گرم او به جسم مصطفی رسد
کسی که قدر و هل اتی گفته خدا به صف او
کجا قصیده های من بود رسا ، به وصف او
فاطمه ای که مصطفی خوانده به رتبه مادرش
به احترام می کند قیام در برابرش
به دست و سینه و جبین بوسه زند مکررش
بوی بهشت یافته از دم روح پرورش
مادح او کسی به جز خدا شود ، نمی شود
حق سخن به مدح او ادا شود ، نمی شود
منم که مهر داغ او نقش گرفته بر دلم
سرشته با ولایتش دست حق از ازل گِلم
اوست که هست تا ابد گره گشای مشکلم
زشعله محبتش داده ضیا به محفلم
درآیم از دری دگر گر از دری براندم
نمی روم زکوی او چه راندم چه خواندم
عصمت داوری نبود اگر نبود فاطمه
جنت و کوثری نبود اگر نبود فاطمه
هیچ پیمبری نبود اگر نبود فاطمه
احمد و حیدری نبود اگر نبود فاطمه
آنچه که آفریده حق بوده برای فاطمه
گفت از آن سبب نبی من به فدای فاطمه
کسی که در کتاب خود ثنای او خدا کند
کسی که پیش پای او قیام مصطفی کند
پیرهن عروسی اش به سائلی عطا کند
کسی که خاک فضه اش دوای دردها کند
چگونه رد کند زخود مریض دردمند را
مریض دردمند را فقیر مستمند را
به پیش بحر جود او محیط کمتر از نمی
گدای کوی خویش را اگر عطا کند کمی
همان عطای اندکش فزون بود زعالمی
مرا چه غم اگر خدا به مهر او دهد غمی
دل بولاش بسته ام در آرزو نشسته ام
تیر غمش مگر رسد به سینه شکسته ام
ای که به قلب عالمی نقش گرفته داغ تو
ای که پریده مرغ دل از همه سو سراغ تو
میوه معرفت خورد روح الامین ز باغ تو
نور دهد به دیده ها تربت بی چراغ تو
قسم به قبر مخفی ات ، قسم به خاک تربتت
خون ، دل پاره پاره ام ، گشته به یاد غربتت
کاش به جای مشعلی سوزم در کنار تو
کاش چو اشک زائری افتم بر مزار تو
کاش چو قلب مرتضی بودم داغدار تو
کاش به جای محسنت سازم جان نثار تو
فیض زیارت تو را همیشه آرزو کنم
تربت مخفی تو را به اشک شست و شو کنم
ای که خزان شد از ستم بهار زندگانی ات
گشته خمیده سرو قد به موسم جوانی ات
مدینه بعد مصطفی ندیده شادمانی ات
قسم به عمر کوته و به رنج جاودانی ات
عنایتی عنایتی « میثم » دل شکسته ام
رو به سوی تو کرده ام دل به غم تو بسته ام
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#رباعی
هر دل پي ِ دلستان خود ميگردد
هر كس پي ِ هم زبان خود ميگردد
روزي كه كند پدر فرار از پسرش
زهرا پي دوستان خود ميگردد
....
ای آنکه فدایت ز هواداران است
نازل به جهانْ فیض تو چون باران است
یا فاطمه مِهر تو بوَد روح نماز
مهر تو شفاعت گنهکاران است
#سیدرضا_موید
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
درمقامي كه عقيق سرخ از زر بهتر است
اشكهايم بال معراج است،از پر بهتر است
.
با زبان دل فقط حرف خودم را مي زنم
نامه بر اين روزها باشد كبوتر بهتر است
.
گرچه بالا مي برد سجده مقام بنده را
چند ثانيه نشستن پاي منبر بهتر است
.
منبري را كه دلش با مهر مولا گرم نيست
در همان مسجد بسوزاني برادر...بهتر است
.
از سر اخلاص حمدش را به جا مي آورم
آنكه از آغاز يادم داده كوثر بهتر است
.
گرچه فرقي نيست بين ساقي وكوثر ولي
بارها فرموده پيغمبر كه مادر بهتر است
.
مصحف زهرا به غير از سينه معصوم نيست
سر مستور خدا در پرده آخر بهتر است
.
وقت بالا بردن در حرز نام فاطمه
از همه عالم براي مرد خيبر بهتر است
.
هر كسي بو برده از غيرت شهادت ميدهد
در نگاه مرد مرگ از اشك همسر بهتر است
.
از زماني كه شنيدم در به پهلويت گرفت
حس من اين است،اصلاً خانه بي در بهتر است
#محسن_عربخالقی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#رباعی
گر فتنه و غم فکر شکستم باشد
دائم پی نابودی هستم باشد
سوگند به تو اهل نجاتم زهرا
تا ریشه ی چادر تو دستم باشد
اولاد علی گوهرشان فاطمه است
در غصه و غم یاورشان فاطمه است
گویند که با تاب و تعب می آیند
هر جا سخن از مادرشان فاطمه است
تا مهر تو را به سینه دارم زهرا
در موج بلا سفینه دارم زهرا
هر کس به دل خود آرزویی دارد
من آرزوی مدینه دارم زهرا
بی اذن تو هرگز عددی صد نشود
بر هر که نظر کنی دگر بد نشود
زهرا تو دعا کن که بیاید مهدی
زیرا تواگر دعا کنی رد نشود
فردای قیامت که گرفتاری تو
بی یاور و بی مونس و بی یاری تو
آن قدر طرفدار تو باشد زهرا
انگار نه انگار گنه کاری تو
وقتی که لبت را به دعا باز کنی
یا فاطمه با لطف خود اعجاز کنی
فردا همگی کمیتشان می لنگد
در وقت شفاعت تو اگر ناز کنی
ای نام علی ذکر لبت یا زهرا
ای لیلۀ قدر هر شبت یا زهرا
از بهر شفاعتت دل ما کافیست
یک گوشه ی چشم زینبت یا زهرا
افتاده راه عشق را یاری کن
در فتنه روزگار دین داری کن
چشمت که به ذریۀ زهرا افتاد
ذکر صلوات بر لبت جاری کن
جبریل امین اگر مقامی دارد
در دفتر عشق اگر که نامی دارد
از دولت پا بوسی زهرا باشد
در پیش خدا گر احترامی دارد
#سیدمجتبی_شجاع
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
باز به من راه سخن باز شد
طایر اندیشه به پرواز شد
تا که کند سیر، مقامات را
مدح کند، مادر سادات را
گر، نه مدد از نظرِ وی رسد
خامه به طوف حرمش کی رسد؟
اختر تابنده بُرج شرف
گوهر رخشنده دُرج شرف
مایه فخریه خیرالبشر
دوستی و دشمنیاش، خیر و شر
ریزه خور سفره او، اولیا
در بَر او بر سَرِ پا، انبیا
روح نُبی ، جان نبی، ذات دین
کشته شده بر سرِ اثبات دین
در شرف و عفاف، الگو تویی
به بانوان، بزرگ بانو تویی
به بیقرین ، نیست قرین تو کَس
و گر کسی هست، علی هست و بس!
بود به دستور خدای اَحد
که مصطفی به دست تو، بوسه زد
جن و ملک، کمینه خیل توأند
خلق، عوالم به طُفیل توأند
حُب تو، شیرازه اُمّ الکتاب
سایهنشینِ مِهر تو، آفتاب
مقدم تو داده به خاک، اعتبار
فرش کند از تو به عرش، افتخار
هم ز سَران، خود پسرانت سَرند
هم، همه مفتخر زِ تو مادرند
در صف محشر، چو رسد گام تو
محشر دیگر شود از نام تو
بهگاه غم ذکر امامان، همه
فاطمه، یا فاطمه، یا فاطمه
دامن تو، حسین، میپرورَد
آنکه دل خدای هم میبرَد
فضه تو، معلم عالمی
که دارد از یَم کمالت نَمی
خانه تو گلبُن عشق و عفاف
به گِرد آن کعبه بوَد در طواف
صبر تو را نداشت ایوب، هم
اشک تو را نریخت یعقوب، هم
عبادت و خدمت تو، متصل
دسته دستاس ز دستت خجل
چشم ملَک، محو نماز شبت
گوش فلک، به نغمه یارَبت
#علی_انسانی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#دوبیتی
چون «فاطمه» هیچ واژهای ناب نبود
روشنتر از او، آینه و آب نبود
شبها که به محراب عبادت میرفت
محتاج، کسی به نور مهتاب نبود
#محمدجواد_غفورزاده #شفق
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_ولادت
#حضرت_زهرا_مدح
...صبح شور آفرين ميلادت
لحظهها چون فرشتگان شادند
چار تن بانوي بهشتی هم
گل فشاندند و دل ز كف دادند
داد فرمان، خدا به پيغمبر
كه: «فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انحَر»
مثل «حوا» شميم جنت را
«مريم» آن جا به يك اشاره گرفت
بوسه بر خاک پايت «آسيه» زد
دامنت را به شوق، «ساره» گرفت
جز تو اي معنی «كلام الله»
كيست شايستۀ «سلام الله»؟
ای وجودی كه در كمال شهود،
هستیات نورِ عالمِ غيب است
نام پاک تو بیوضو بردن
نزد اصحابِ معرفت، عيب است
با علي نُه بهار پيوستی
دَرِ خواهش به روی خود بستی
به خدا، خانۀ گِلين تو را
اشتياق حبيب، پُر كرده ست
عطر ناب «لِيُذهِبَ عَنكُم»
بوي«امَّن يُجيب» پُر كرده ست
حلقه زد گرد چهرهات چون ماه
هالۀ «اِنَّما يُريدُ الله»
لطف سرشارت، اي عصارۀ وحي
خستگان را به مهر، تسكين داد
تا سه شب، قوت خويش را هر شب
به يتيم و اسير و مسكين داد
در شگفت از تو قدسيان ماندند
سورۀ نور و هل اتي خواندند
چه كسي ميبَرد گمان كه خدا
به كنيز تو رتبه كم داد؟
فضه شد ميهمان مائدهای
كه خدا پيش از اين به مريم داد
میتوان با محبت تو رسيد
به رهايی به روشنی به اميد
نيمه شبها كه در دل محراب
ذكر آيات نور داشتهای
اي نمازت نهايت معراج!
عرش را پشت سر گذاشتهای
باغ سجاده غرق عطر تو بود
همه آفاق، زير چتر تو بود
صلح سبز «حسن» كه جاری شد
چشمه در چشمه از پيامت بود
نهضت سرخ روز عاشورا
شعله در شعله از قيامت بود
خطبه را زينب از تو چون آموخت
سخنش ريشه ستم را سوخت
ای دلت در كمال بیرنگی
از همه كائنات، رنگين تر!
بود بار امانت از اول
روی دوشت ز كوه، سنگين تر
تو منزّهترينِ زنهایی
بر بلنداي نور، تنهايی
با همان دست عافيت پرور
كه پرستاری پدر كردی،
از امام زمان خود، ياری
در هياهوی پشت در كردی
سرمه ديده، خاک پايت باد
همه هستیام فدايت باد...
#محمدجواد_غفورزاده #شفق
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#حضرت_زهرا_ولادت
#رباعی
اکمال برای صلوات آوردی
دو بال برای صلوات آوردی
وقتی که نبودی ، صلوات ابتر بود
تو " آل " برای صلوات آوردی
#میثم_مومنی_نژاد
.....
دریاست نبی و گوهرش فاطمه است
مولاست علی و همسرش فاطمه است
با آنکه حسین است پناه دو جهان
او خود به پناه مادرش فاطمه است
مرحوم #سیدرضا_مؤید
.....
عمریست رهین منت زهرائیم
مشهور شده به عزت زهرائیم
مُردیم اگر به قبر ما بنویسید
ماپیر غلام حضرت زهرائیم
#محسن_عربخالقی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_ولادت
#حضرت_زهرا_مدح
ای گوهر کلام محمد ثنای تو
تا حشر افتخار ولایت ولای تو
هم کوثر خدایی و هم دخت مصطفی
هم آمده است امّ ابیها ثنای تو
پیغمبری که جان همه انبیا فداش
فرمود با تو جان محمد فدای تو
با آنکه نیست روی خداوند دیدنی
پیداست در جمال تو، وجه خدای تو
پیغمبران، ملائکه، حوریّه، جنّ و انس
دارند احتیاج به ذکر دعای تو
تا صبح حشر حسرت بیماری اش بود
آید اگر مسیح به دارالشفای تو
هرگز نگه به وادی سینا نمی کند
گر بنگرد کلیم به دارالولای تو
امواج نور سر زده از خانه ی گلین
بوی بهشت می دمد از خاک پای تو
بیت الحرام خواجه ی اسراست حجره ات
آرد ملک طواف، به دور سرای تو
گلبوسه های پشت هم ختم انبیا
پیداست روی آبله دست های تو
در حیرتم که روی تو را دید در بهشت
آدم نداد جان ز چه بر رو نمای تو؟
سوگند می خورم به خدا تا خدا خداست
بیگانه با خدا نشود، آشنای تو
حوّا امید داشت شود فضه درت
آدم شد از بهشت برون در هوای تو
تصویر توست، خنده گلخانه ی بهشت
بوی خداست، در نفس دلربای تو
پیغمبر و خدا و رسول و ائمه اند
با حُسن اتفاق، مدیحت سرای تو
آن روزها که صحبتی از ماسوا نبود
کوثر نداشت، ذات الهی سوای تو
پیش از ظهور عالم خلقت، هماره بود
آغوشِ غیبِ ذاتِ خداوند، جای تو
والله بهترینِ کسانند در زمین
ابنا و شوی و امّ و بنات و نیای تو
مُلک وجود در حرمت گشته ناپدید
کی گفته گم شده حرم با صفای تو؟
محدود نیست بحر عنایات رحمتت
وصل است بر عطای الهی، عطای تو
آگاه نیست کس به جز از ذات ذوالجلال
از بدو ابتدای تو و انتهای تو
گر جنّ و انس، حاتم طایی شوند باز
باید زنند بوسه به خاک گدای تو
حقّا که شد گشوده ز بازوش ریسمان
مشکل گشا به پنجه ی مشکل گشای تو
تاریخ شاهد است که آید هنوز هم
از مسجد مدینه صدای رسای تو
گویی فقط رسول خدا حرف می زند
وقت خطابه با دو لب جانفزای تو
با آنکه از صدای تو هفت آسمان گریست
انگار هیچ کسی نشنیده صدای تو
حتی یکی نگفت به زهرا س ستم شده
حتی نکرد گریه کسی از برای تو
هرگز نگشت چون تو کسی در وطن غریب
بالله نبود این همه غربت، سزای تو
اجر رسالت پدرت خوب شد ادا
گردید تازیانه ی امّت، جزای تو
ای یاس نیلی نبوی! کاش خورده بود
آن تازیانه ها به تن ما به جای تو
تا روز حشر کاسه ی خون جگر شود
چشمی که تر نگشت ز اشک عزای تو
باید به "میثمت" دُر مضمون عطا کنی
تا گوهر قصیده بریزد به پای تو
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_ولادت
#حضرت_زهرا_مدح
هزاران سال نوری قبلِ خلقت خلق شد زهرا
هزاران سال قبل از مریم و آسیه و حوّا
نفهمیدیم انسان است یا انسیة الحورا
علی شد "باءِ" بسم اللهُ و زهرا "نونِ" اعطینا
خدا روز ازل دار و ندارش را به زهرا داد
جهان را خلق کرد و اختیارش را به زهرا داد
به تعداد ملائک سینه چاک و سینه زن دارد
چه غم دارد که فرزند دلیری چون حسن دارد
علی دار و ندار اوست تا جان در بدن دارد
کنارش قطره هم انگیزه ی دریا شدن دارد
ندارم غیرِ عشق فاطمه سرمایهای دیگر
ندارم بر سرم جز سایه ی او سایه ای دیگر
امامت می کند بر سیزده نور خدا زهرا
شده در اربعین ذکر نجف تا کربلا زهرا
علی می بست بر پیشانی اش سربند یا زهرا
چه می شد داشت صحن ومرقدو گنبدطلا زهرا
فقط با یاد زهرا قلب ها آرام می گیرند
ملائک از نماز فاطمه الهام می گیرند
برایم مادری کرده ست حتی بهتر از مادر
هزاران بوسه از دستان او چیده ست پیغمبر
نمی دانم بگویم فاطمه یا هستی حیدر
علی یا فاطمه گفت و پس از آن فتح شد خیبر
فقط حیدر فقط حیدر فقط او لایق زهراست
علی جای خودش دارد خدا هم عاشق زهراست
#احسان_نرگسی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_ولادت
#حضرت_زهرا_مدح
ای آفتاب ذره نشین سرای تو
هفت اسمان بنا شده از خاک پای تو
وقتی خیال هم نرسد بر ثنای تو
باید خدا خودش بنویسد برای تو
روی تو در جمال خداوند دیدنی است
وصف تو از زبان خدا هم شنیدنی است
وقتی که چشمهای تو وا شد به این جهان
نوری دمیده شد به بلندای آسمان
ابتر شدند نسل تمامی دشمنان
از این چنین پدر شود آیینه ای چنان
لالایی تو را به ملکها سپرد ه اند
گهواره تو را به فلک ها سپرده اند
خیر کثیر از نظرت آفریده شد
جبریل زیر بال پرت آفریده شد
عشق از نسیم هر سحرت آفریده شد
چرخ و فلک به دور سرت آفریده شد
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
باید به نام نامی تو اقتدا کنند
از انعکاس نور تو عالم درست شد
تصویری از حقیقت اعظم درست شد
از جلوه ات بهشت معظم درست شد
از خاک پای تو گل ادم درست شد
ورنه محال بود که ادم شویم ما
بر واژه های نام تو محرم شویم ما
خورشید و ماه دانه تسبیح دست تو
می چرخد این فلک همه از ناز شست تو
هستی گرفت هستی خلقت زهست تو
حق بوده است بر نظر حق پرست تو
گرچه جهان به دور سر تو مدوّر است
دردیده تو نقطه پرگار حیدر است
حیدر اگر نبود پیمبر نداشتیم
حیدر نبود ساقی کوثر نداشتیم
حیدر نبود اول و آخر نداشتیم
حیدر نبود عرصه محشر نداشتیم
با این جلال و منزلت و عزت وجود
زهرا اگر نبود دگر حیدری نبود
توحجت تمام تمام ائمه ای
هر صبح و ظهر شام سلام ائمه ای
قدقامت الصلات قیام ائمه ای
نور حقیقتی امام ائمه ای
یک آسمان فرشته کنیز کنیزهات
صدها عزیز مصر غلام عزیزهات
مادر جلال پشت حجابت سرآمد است
از کورهم گرفتن رویت زبانزد است
شیوایی نگاه تو از بس که بی حد است
چشم توچشم نیست کتاب محمد است
تو کوثری که از همه این جهان سری
تو روح احمدی و نفسهای حیدری
داده خدات ازشب قدرش به عقل کد
هرگز ادای قدر تو در این جهان نشد
یعنی که احترام تو بانو به جای خود
باید برای بردن نامت بلند شد
بادست گرم تو دل خورشید گرم شد
باذکر نام تو دل هرسنگ نرم شد
از ان زمان که دیده گشودم بری شدم
مشغول عشق بازی در نوکری شدم
حرف دو روزه نیست اگر حیدری شدم
وقتی گلم سرشته شده مادری شدم
دارم من از دعای تو این مهر نوکری
داری به گردنم به خدا حق مادری
#موسی_علیمرادی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
ای همه عصمت و تقوا زقــــــــدم تا به سرت
سرمه ی چشم ملائک همه از خــاک درت
زن به شــایستگی ات دیــــده ی تاریخ ندید
ای که وصف تو به قرآن شده از دادگــرت
اولین شخص جهــانِ بشــــــــــــریت، احمد
بارهـــا گفت: به قـــــربان تـو جـــان پــــــدرت
غیر زینب که به دامــــــان تو تحصیلش بود
دیده ی چــــرخ ندیده است نظیــــر دگــــرت
چه خلوصی،چه خضوعی،چه خشوعیست تو را که خـــــدا فخــــــــر نماید به نماز سحــرت؟
مجلسی را کــه تــو وارد شـــــوی از امر خدا
انبیــــا برســـــر پا پیش تو حتی پــــــــــدرت
دختــــــــــران درهمه جادست پدر میبوسند
توکه هستی که زندبوسه به دستت پدرت؟
تو که هستی که به فرمان خداوند مجید
قد به تعظیم برافراشته خیرالبشرت
بیشتر شیفتهی روی منیرت میشد
هرچه میدید نبی بیشتر از پیشترت
بخداوند دو عالم، به دو عالم نبوَد
چون تو و امّ و اَب و شوهر و دخت و پسرت
رخت بندد به دیارِ عَدَم از شرم، عذاب
گر به محشر فتد ای مظهر رحمت گذرت
در مقامی که تو فرمان دهی و نهی کنی
دو غلامند به تعظیم قضا و قدرت
با تحیر بسوی ختم رسل برگردید
تا علی یافت ز سرّ دو جهان باخبرت
صفحه صفحه چو بقرآن نظرم میافتد
آیه آیه است بتوصیف کتاب دگرت
زیر این چرخ کهنسال، تو در شام زفاف
جامۀ نو پی انفاق در آری ز برت
شعلهها لاله شود در نظر دوزخیان
فتد ای چشم خدا تا سوی دوزخ نظرت
به کتاب و به رسول و به علی داد بقا
عمر کوتاه تو و زندگی مختصرت
تو که مرآت خدایی به چه جرم و گنهی
نیلگون گشته ز سیلی رخ همچون قمرت
تو که سر تا به قــــــدم احمد مرسـل بودی
از چه خم گشت درایام جوانی کمـــــرت؟
بسته شد دست علی، تا تو ز پــــا افتـــــادی
آه از بی کسیِ همســـر خونین جگــــرت
به نگاه علّی و نالهی زینب سوگند
پسرت دید در آن کوچه چه آمد بسرت
خانهات نِی، که همه هستی عالم میسوخت
گر نمیریخت بر آن شعله، سرشک بصرت
همه اوصاف تو نادیـده گــرفتم اما
فخرت این بس که بود همچوحسینی پسـرت...
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_ولادت
#حضرت_زهرا_مدح
نورِ تو تا رسید به بامِ دیارِ عرش
خورشید را نِشاند به روی مدار عرش
در "فاطمه" جمال خدا دیده می شود
آئینه ی نبی شده آئینهدار عرش
ذکرِ تو شغلِ دائمیِ جبرئیل هاست
تسبیح نامِ "فاطمه جان" است،کار عرش
نه حضرت رسول..،نه حیدر..،برای تو
"لولاک" را نوشته خداوندگارِ عرش
با ربَّنای تو دو ستون آفریده تا
از این طریق حفظ شود ساختار عرش
جانم به میوه ای که بُود بابِ میل تو
آن میوه ای که نام گرفته :"اَنارِ عرش"
گفتند:انبیای خدا هم پیاده اند...
آن دَم که روز حشر تویی تک سوار عرش
ما را به سقفِ "قصرِ بهشتی" نیاز نیست
کافی است چادر تو شود سایهسار عرش
بعد از هجومِ کوچه خدا حُکم کرده است
دیگر به دامنت ننشیند غبار عرش
در گوشه ی بهشت،تنورِ تو روشن است
مشغول طبخ نان شده ای ،"خانهدارِ" عرش
شُکر خدا به دستِ تو ظرف غذای ماست
شُکر خدا که نان تو در سفره های ماست
خندیدی و خدا همه را شادکام کرد
غم را برای اهل غمِ تو حرام کرد
با تو گشود بابِ توسل به خویش را
در حقِّ خلق،لطف خودش را تمام کرد
قبل از تو سهم دخترکان سنگ قبر بود
نور تو این معامله را بی دوام کرد
زنده به گور کرد وجودِ تو ``جهل`` را
دیگر عرب به شأن زنان احترام کرد
فهمیده ایم حدِّ مقام اَت قیامتی است...
وقتی رسول پیش قدومت قیام کرد
با ``بَضعَهُ النَّبیِ`` خودش ختم مرسلین
در بابِ جایگاهِ تو ختم کلام کرد
هم مادر رسولی و هم دختر رسول...
باید که سجده را به کدامین مقام کرد؟!
روح الامین به لفظِ ``علیکِ`` تو دلخوش است
هرگاه رو به خانه ی امن ات سلام کرد
وللهِ یک شبه همه ی آن یهود را
این چادر تو بود،مسلمانمرام کرد
از قصه ات حکایتِ ایمان درست شد
با گردوخاک چادرت انسان درست شد
روح تو خلق شد،قَلَمی "هَلْ أَتَا" نوشت
دستت بلند شد،مَلَکی رَبَّنا نوشت
"پرده نشین آل نبی"..،لوحِ کردِگار
قُربِ تو را برابر قُربِ خدا نوشت
تنها سه آیه سهم تو از قِصّه ی خداست
امّا چِقَدر شرح بر این ماجرا نوشت
معراج ،ابتدای رسیدن به فیضِ توست
این را رَسول ، سَردرِ غارِ حرا نوشت
عیسی اگر که کور شفا داده..،با یَقین
بالای نسخه ذکر شریفِ تو را نوشت
ذُرّیه ی تو را که خدا "پادشاه" خواند
ذرّیه ی مرا همه از دَم "گدا" نوشت
حالِ تو را مدیحِ "علی" خوب می کند...
باید به خاطر دلت از "مرتضی" نوشت
ذکر تو شیعیان تو را پایبند کرد
ما را علی علیِ تو از جا بلند کرد
دروازه ی بهشت غلامِ دَرِ علی است
افلاک تشنه ی نمِ چشمِ ترِ علی است
رازِ نهان خلقت این خاک "مرتضی" است
سِرِّ تمام کُون و مکان در برِ علی است
دستی بلندتر ز یدالله دیده ای؟!
بالاتر از تمامی سرها سرِ علی است
در صدر شاهکارِ رشادت هنوز هم
فَتحُ الفتوحِ معرکه ی خیبرِ علی است
امّا پناه حیدر کرّار "فاطمه" است
بانوی آب و آینه ها،سنگر علی است
با بودنش به جوشنِ جنگی نیاز نیست
جوشن کبیرِ او زره پیکر علی است
عمری برای عُمر کمش گریه می کنیم...
هِجده بهار، نُه نَفَسَش ،همسر علی است
این یاس را چگونه عدو زیر پا فِشُرد!
این لاله ی کبود ، گُلِ پرپر علی است
در گُر گرفت..،میخ کج از شرم سرخ شد...
پِی بُرده بود بال و پر دلبرِ علی است
او باغ لاله کاشت..،بگو وای مادرم
او بار شیشه داشت..،بگو وای مادرم
#بردیا_محمدی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
ای گرامی دخت سالار امم
لوح محفوظ خدای ذوالنّعم
از تو جسته سکّۀ عصمت رواج
عصمتت بگرفته از عفّت خراج
.
با وجود چون تو زن در احترام
دیگر از مردان نباید برد نام
.
کوه مس را می کند کان طلا
خاکپای فضّه ات چون کیمیا
.
آبروی مریم از خاک درت
ساره چون هاجر به خدمت در برت
.
گر تویی زن ای سر افراز یمن
کاش مردان جهان بودند زن
.
کرده حق نام گرامت فاطمه
ملک هستی را وجودت قائمه
.
ذات تو اسباب ایجاد وجود
خاطرات آئینۀ غیب و شهود
.
سرّ مکنون خدای اکبری
جفت حیدر دختر پیغمبری
.
قلب تو ای قلزم مجد و شرف
شد برای یازده کوکب صدف
.
قامتت ای سرو بستان صفا
پای تا سر نخل توحید خدا
.
آنچه قدرت داشت ذات کردگار
جمله را برده است در ذاتت به کار
.
بیش از اینم نی به وصفت دسترس
گر بُوَد در خانه کس یک حرف بس
.
روز محشر «صامتت» را یار باش
جرم او را در جزا ستّار باش
#صامت_بروجردی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
تو بالاتر از درکِ اِندیشههایی
تو پیش از همه با خُدا آشنایی
تو آغازی از جنس بی انتهایی
کهنورِ تو در لحظهی خودنمای
نشانداده بر خلق اهل کجایی!
((تو اُمّالائمه تو خیرُالنّسایی))
تو ممدوحهی سورهی هلاَتایی
تو محبوبهی خاتم الانبیایی
تو حوریّهی سَیّد الاوصیایی
تو جانان شاه نجف مرتضایی
تو هم اُمّ و هم بنتِ خیرُالوَرایی
((تو اُمّالائمه تو خیرُالنّسایی))
تو را در حقیقت خُدا میشناسد
تورا حضرت مُصطفی میشناسد
به وَجهِ اَتَم مُرتضی میشناسد
کهصدّیق ؛ صدّیقه را میشناسد
تو در چشم حیدر؛ نُمودِ خُدایی
((تو اُمّالائمه تو خیرُالنّسایی))
تو مشکات نورِ خداوندگاری
تو بالای عرش خدا خانه داری
شنیدم که تو خواهر ذوالفقاری
تو اوج شکوهی تو اوج وقاری
تو در ارض فرمانروای سمایی
((تو اُمّالائمه تو خیرُالنّسایی))
کسی که بُوَد وحیِ مُنزَل کلامش
کسی که خدا میفرستد سلامش
همان که علی میکند حترامش
و در قاب قوسین باشد مُقامش
برای تو خواندهست خودرا فدایی
((تو اُمّالائمه تو خیرُالنّسایی))
علیخَلقشد تا برایتو باشد
که آیینهدار خُدای تو باشد
که آقای دار الولای تو باشد
رضایعلیدر رضای تو باشد
تواز هرکسی او بگوید رضایی
((تو اُمّالائمه تو خیرُالنّسایی))
کسی نیست همرُتبهی والدینَت
کرامت گدای حسن نور عینت
شجاعت دخیل وجودِ حسینت
حیا خاکبوسِ تو و زینبینَت
تو تاج سر جمع اهلُ الکِسایی
((تو اُمّالائمه تو خیرُالنّسایی))
وجود تو از بس اثردار باشد
ز نسل تو احمد پسردار باشد
علی از مقامت خبردار باشد
بهلُطف تو طُوبی ثمردار باشد
تو سر منشاء سِدرةُ المُنتهایی
((تو اُمّالائمه تو خیرُالنّسایی))
فدای تو و خاندان کریمت
شده شامل خَلق لُطفِ عَمیمت
مُعطّر بُود هشت خُلد از شَمیمت
بهشتاستدرسایهسارِ حریمت
از این خانه بهتر ندیدیم جایی
((تو اُمّالائمه تو خیرُالنّسایی))
بُوَد سورهی فجر مُهر گواهی
خدا بر تو میبَخشد آنچه بخواهی
اگر تو شفاعت کنی؛ هر گُناهی
--شود عفو در دادگاه الهی
همینکه کنی قصدِ قدرتنمایی
((تو اُمّالائمه تو خیرُالنّسایی))
کریمه؛رشیده؛شهیده؛شریفه
حمیده؛علیمه؛صفیّه؛عفیفه
بهعشقتودشمنشدمباسقیفه
بسوزد در آتش تن آن خلیفه
که حقّ تورا خورده با حیایی
((تو اُمّالائمه تو خیرُالنّسایی))
به آیات پُر نُورِ سَبعُ المَثانی
یقین دارم ای بانوی آسمانی
بهاینگُفتهکه؛هرنمازیبخوانی
در آن گرمِ لعن فلان و فلانی
برای تَبرّی تو معیار مایی
((تو اُمّالائمه تو خیرُالنّسایی))
#محمد_قاسمی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
شرح خیرالعمل ولایت توست
زندگی وام دار خلقت توست
ای معمای آفرینش که...
قبل هر نور نور رحمت توست
ای قدیمی ترین بهار خدا
هر چه دارد زمین به برکت توست
بیشتر از هزار اقیانوس
شرح یک قطره از سخاوت توست
جمله ها کوچک اند وقتی که
صحبت از عزت و کرامت توست
به نمازت نماز زینت یافت
بسکه محض خدا عبادت توست
چه نیازی به سیم و زر داری
عشق حیدر شکوه ثروت توست
چه مقامی برای جبرائیل
بهتر از اینکه پای صحبت توست
از کمالت شرف کمال گرفت
شرفی که غبار عفت توست
بی نظیر خدا چه اعجازی
در قنوت پر از لطافت توست
گوشه چشمت چه می کند بی بی
فضه یک گوشه از صناعت توست
تو مگر روز حشر دیده شوی
چون قیامت فقط قیامت توست
افتخار بزرگ اهل البیت
به تو و آیه های عصمت توست
ما به نامت همیشه حساسیم
این هم از لطف بی نهایت توست
بهترین احتجاج بر حق ما
صحبت از نحوه ی شهادت توست
قبر پنهانی تو چون خورشید
سند محکم برائت توست
#حسن_کردی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_ولادت
#حضرت_زهرا_مدح
روزی که از تجسم امکان خبر نبود
روزی نبود و گردش شمس و قمر نبود
حتی مجال لحظه برای گذر نبود
جز نور احمد از دم خالق اثر نبود
در ظلمتی که صبر ملک را ربوده بود
شد نور پاک فاطمه روشنگر وجود
زهرا رسید و نور جهان را فرا گرفت
در آسمان تجلی توحید پا گرفت
ظلمت کنار رفت و جهان روشنا گرفت
این نور محض را به بغل مصطفی گرفت
احمد که بوده نور رخش روح کائنات
کامل نبود بی گل او گلشن حیات
عالم در انتظار هبوط فرشته بود
حوریه ای که نور، گِلش را سرشته بود
خاکی که از شعاع الهی برشته بود
دست قضا به نامه ی این گُل نوشته بود
این آفتاب جلوه ای از نور سرمد است
این نسترن ملیکه ی باغ محمد است
کوثر، یکی از آن همه الطاف داوری است
او مریم است و لایق شأن پیمبری است
چون آفتاب، سُنت او ذره پروری است
قرآن ناطق است که از هر بدی، بری است
قدیسه هست و بانوی ملک قداست است
قدرش فراتر از شب قدرِ فِراست است
دختر که بود ام ابیها لقب گرفت
همسر که شد حبیبه ی یکتا لقب گرفت
مادر که گشت سرور زن ها لقب گرفت
در زندگی یگانه ی دنیا لقب گرفت
با آنکه درک شوکت او کار خاتم است
فرصت برای شرح مقامات او کم است
دنیا مجال نیست که او بی نهایت است
هر نکته از کرامت او صد حکایت است
این شاعرانگی سندش در روایت است
روز ظهور فاطمه، صبح قیامت است
آن روز قدر فاطمه فهمیده می شود
با حکم او بساط جزا چیده می شود
روزی که چشم ها همه حیران رحمت اند
یک مشت دلسپرده به دنبال فرصت اند
حتی پیمبران که بزرگان امت اند
چشم انتظار شافع روز قیامت اند
زهراست آنکه کار شفاعت به دست اوست
آری که اختیار قیامت به دست اوست
ای سیب دلربا که نصیب علی شدی
محبوب مصطفی و حبیب علی شدی
با گوشه ی نگاه طبیب علی شدی
در شورش زمانه، شکیب علی شدی
نامت کنار نام خداوند خورده است
جان علی به جان تو پیوند خورده است
در مردمی که جهل به آن ها سوار شد
دختر به گور کردنشان افتخار شد
تو آمدی و عزت زن آشکار شد
این روح غرق عاطفه، صاحب وقار شد
در مکتبی که نام تو در صدر نام هاست
یک زن، تجلی صفت رحمت خداست
خورشید سر گذاشته بر پای شوکتت
جبریل پر کشیده به بام ارادتت
سجاده چهره سوده به درگاه طاعتت
ایاک نعبد است گواه عبادتت
مادر ندیده ایم به این اوج بندگی
در بندگی نمونه و در کار زندگی
تیغ علی که شهره به هر کارزار شد
خم شد به پای بوسی تو، ذوالفقار شد
برخواست موج و در قدمت آبشار شد
پاییز سمت خانه ات آمد بهار شد
در هر چمن طراوت گل ها به بوی توست
حتی صفای جنت الاعلی به بوی توست
تو آن ملیکه ای که سراپا وقار بود
حوریه ای که چادر او وصله دار بود
همسایه با دعای شبت برقرار بود
آل عبا به محور تو استوار بود
قرآن ناطقی تو و قرآن داورت
بوده است همچون آینه ای در برابرت
ای رشک ساکنین جنان بیت ساده ات
دست قضا و پای قدر در اراده ات
زرین رکاب چرخ غلام پیاده ات
صبر وحیا دو ویژگی فوق العاده ات
صبر تو در مسیر خدا بی نظیر بود
سعی تو داد خواه امیر غدیر بود
روزی که خطبه خواندی و قرآن زبان گرفت
جان دادی و به سعی تو اسلام جان گرفت
آهی کشیدی و نفس آسمان گرفت
آهت رسید و دامن طاغوتیان گرفت
این ننگ بر حکومت شان ماند تا ابد
باید که شرح داغ تو را خواند تا ابد
می سوختی هرآینه، پروانه شاهد است
دستاس گریه کرد به تو، شانه شاهد است
بر غربت تو گریه ی مردانه شاهد است
از چاه آب آوری و خانه شاهد است
وقتی به سمت چاه می افتاد راه تو
بالا می آمد آب، به شوق نگاه تو
روزی که کارنامه ی اسلام دود شد
سکان دین اسیر هوای یهود شد
بی حرمتی، جوابِ سلام و درود شد
دستت به دستگیری امت کبود شد
راه علی گرفتی و گشتی فدای او
بودی در اوج غربت او آشنای او
#سیدروح_الله_موید
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#رباعی
در خط پیمبرم... خدایا شکرت
دلدادهی حیدرم... خدایا شکرت
دیگر چه سعادتی از این بالاتر...
زهرا شده مادرم... خدایا شکرت
#سیدمجتبی_شجاع
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_ولادت
#حضرت_زهرا_مدح
زمستان دوره اش سر شد ، بهار بی خزان آمد
تمام علت خلق ِ کران تا بی کران آمد
چه غوغایی شده بر پا ، که دنیا آمد امشب که
سراسیمه جنان بهر زیارت بر جنان آمد ؟!
همان که چون شب قدر است قدرش تا ابد پنهان
همان که چون خدا دارد نشان در بی نشان آمد
نماید نوش جان قرآن ، سه جرعه آیه ی کوثر
بگو بر ابتران نسل ِ رسول انس و جان آمد
بزن بر طبل شادی شیعه ی اثنی عشر امشب
دلیل محکم حق بودن ِ آیینمان آمد
مبارک باشد عید سهله ای ها ، جمکرانی ها
که امشب الگوی آقای ما صاحب زمان آمد
خدا پر کرده از عطر گل یاسش دو دنیا را
دهد جور دگر امشب جواب مادری ها را
به عشق تو خدا بخشید بر فردوس، کوثر را
نمی بیند دو عالم تا قیامت از تو بهتر را
تو دنیا آمدی گویی ، فقط کفوت علی باشد
نباید با کسی جز تو ، برابر کرد حیدر را
برای شرح قدری از ، کتاب قدر تو مادر
یقین دارم خدایت آفریده روز محشر را
نگاهت نه ، خودت نه ، رشته ای از چادرت کافی است
کند تا که مسلمان در شبی ، یک ایل ، کافر را
مقام چادر تو نه ،مقام چادر فضه
به مِن مِن بی شک اندازد زبان اهل منبر را
کسی که خورده شیر پاک ، غیر از روز میلادت
نداند روز مادر مطمئنا روز دیگر را
سلام ای بهترین چاره ، سلام ای بهترین یاور
چه بیچاره است آن کس که ، نمی گوید به تو مادر
خوشا بر آنکه یار او ، شود زهرای مرضیه
قرار او ، بهار او شود زهرای مرضیه
کسی که چون خدیجه ، خرج دین دار و ندارش شد
همه دار و ندار او شود زهرای مرضیه
و تنها حکمت تنهایی مولای ما این است
که تنها بی قرار او ، شود زهرای مرضیه
یقین دارم که بر عهده ، بگیرد کل عالم را
کسی که عهده دار او ، شود زهرای مرضیه
امید ِ زندگی بخشد جهان را جمعه تا جمعه
جهانی که مدار او ، شود زهرای مرضیه
جهان یک جمعه می بیند امید آخر ما را
خدا رسوا نماید قاتلین مادر ما را
علی گویان ِ عالم را ، شفاعت می کند زهرا
علی گویان ، قیامت را ، قیامت می کند زهرا
هزار و چهار صد سال است با این قبر پنهانش
ز آن دو دارد اظهار برائت می کند زهرا
الا ای شیعه بعد از هر ، نماز خویش لعنت کن
همان ها را همان ها را که لعنت می کند زهرا
اگر عیسی سخن گفته است در گهواره ای مردم
تکلم روزها قبل از ولادت می کند زهرا
خدا هر وقت می نازد به خود گویند عرشی ها
یقینا در زمین دارد عبادت می کند زهرا
همانند خدایش بی همانند است این بانو
نگو فخر زنان ، فخر خداوند است این بانو
منم مدیون ِ چشمان ِ حسین و مجتبی مادر
مسلمانم مسلمان ِ حسین و مجبی مادر
صفایم کربلا گشت و ، مدینه مروه ام باشد
منم یک عمر حیران ِ حسین و مجتبی مادر
اگرچه دامن آلوده ، اگر چه روسیاه اما
بُوَد دستم به دامان حسین و مجتبی مادر
گهی یاد حرم گریم ، گهی یاد کفن گریم
پریشانم پریشان حسین و مجتبی مادر
دوشنبه در مدینه یا ، شب جمعه دم مقتل
صدایم کن مرا جان حسین و مجتبی مادر
به جان حضرت حیدر ، مرا هم در صف محشر
بخوانم دیده گریان ِ حسین و مجتبی مادر
زبان از شرح غم های دو آقازاده ات شد لال
بمیرم از کدامین غم ، غم آن کوچه یا گودال ؟
#محمدحسین_رحیمیان
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
تو را با نور همزاد افریدند
تو را در حیدر آباد آفریدند
تو زهرایی تو ام الانبیایی
تو بانو اولین خلق خدایی
خودت صدیقه ای و یار صدیق
تو جمعی با علی با غیر تفریق
قنات مهر جاری در قنوتت
قیامت محو حی لایموتت
تو آن قندیل نور بام عرشی
تو بالایی ترین بانوی فرشی
تو بودی راضیه او مرتضی بود
تو از او راضی او از تو رضا بود
تو ای سر منشأ اشراق زهرا
تمام برکت انفاق زهرا
تو ای الگوی تکریم امیران
به مسکینان و ایتام و اسیران
تو فریاد عدالت در نفیری
تو پرچمدار تبلیغ غدیری
نفسهای تو هر دم یا علی گفت
خمیر و آردت هم یا علی گفت
برای عشق خیلی خرج کردی
که بر صفحه علی را درج کردی
نگاهت با شعف میگفت حیدر
دو تا دُر در صدف میگفت حیدر
کلام ناطقت پای ولایت
به جای لاتخف میگفت حیدر
سر سجاده که می ایستادی
ملک صف پشت صف میگفت حیدر
گلیمت ، آسیابت ، ظرفهایت
جهازت هر طرف میگفت حیدر
عبایش را که میشستی دمادم
درون ظرف کف میگفت حیدر
در و دیوار بیت تو شرف داشت
که در بیتت شرف میگفت حیدر
تو زحمتها کشیدی بنده ای گر...
در ایوان نجف میگفت حیدر
نظام عشق از زهرا گرفتیم
که زهرا با هدف میگفت حیدر
سر سفرهت نشسته عالمینت
نمکدان است در دست حسینت
ولیکن این نمک پخش و پلا شد
حسینت راهی کرب وبلا شد
به زیر منتت دنیا منظم
ولیکن شد عزیزت نامنظم
#وحید_عظیم_پور
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#دوبیتی
حرفی بجز از ثنای زهرا ...ممنوع
در سینه بجز ولای زهرا ...ممنوع
از روز ازل خدا به آتش فرمود:
سوزاندن آشنای زهرا ...ممنوع
#سیدمجتبی_شجاع
@raziolhossein