#حضرت_زهرا_مدح
#فاطمیه
شکر! به اذن خدای حضرت زهرا
هستم مدحتسرای حضرت زهرا
شاید بیگانه گردد از همهی خلق
هر که شود آشنای حضرت زهرا
غیر خدا و علیّ و احمد و آلش
کیست شناسد بهای حضرت زهرا؟
هست روایت چنین ز ختم رسولان
گفت که جانم فدای حضرت زهرا
بوی شفاعت نمیرسد به مشامش
هر که ندارد ولای حضرت زهرا
فخریه دارد بر انس و جان به فضیلت
هر که دهد جان، برای حضرت زهرا
فیض عظیم از دو دیده دیده کسی کاو
گریه کند در عزای حضرت زهرا
"شیفته" از بس که شیفته است به مدحش
میکند از جان، ثنای حضرت زهرا
#عزیزالله_مبارکی
#شیفته_تهرانی #شیفته
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#فاطمیه
استعانت گر کند ما را خدای فاطمه
سر می اندازیم محشر زیر پای فاطمه
یک گلوبندش سه تا بدبخت را خوشبخت کرد
هر که عاقل بود رفت و شد گدای فاطمه
گریه کن های حسینش را شفاعت میکند
دست عباس است روی دست های فاطمه
بر مقامش هر که سر خم کرد شد پیغامبر
انبیا را پس بخوانید انبیای فاطمه
تا رسول الله در شأنش فِداها گفته است
کیست دیگر لایقش گردد فدای فاطمه؟
رو زد اما هيچ كس حاضر به همراهى نشد
دارد از انصار پيغمبر گلايه فاطمه
مستجاب الدعوه حالا مرگ خود را خواسته
بی اجابت باشد ای کاش این دعای فاطمه
میخ ِ در از سینه بیرون آمد و خون گریه کرد
گشت آگاه از دل ِ درد آشنای فاطمه
کار دنیا را ببین در سن هجده سالگی
شانه های کودکانش شد عصای فاطمه
آب می ریزد برای بچه هق هق می کند
ای به قربان حسین سر جدای فاطمه
#یامظلوم
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#فاطمیه
آن زهرهای که مهر به نورش منور است
دردانه پیمبر و زهرای اطهر است
بر تارک زنان جهان ، تاج افتخار
بر گردن عروس فلک عِقد گوهر ست
بانوی بانوان جهان ، سرور زنان
درج عفاف و عصمت کبرای داور است
او را پدر ، رسول خدا ، صدر کاینات
او را علی ، ولی خداوند همسر است
بحری ست پر ز دُر و گهرهای شاهوار
یزدان ورا ، ستوده به قرآن که کوثر است
کیهان تابش دو فروزنده آفتاب
گردون گردش دو رخشنده اختر است
خونی که داد سرور آزادگان حسین
مرهون حسن تربیت و شیر مادر است
خواندش پدر به ام ابیها که نور او
فیض نخست و صادر اول ز مصدر است
زین رو ز جمع اهل کسا ، نام فاطمه
در گفته ی خدای تعالی مکرر است
تا روزگار بوده و تا هست پایدار
عرش خدا ، ز زهره ی زهرا منور است
نور مقدسی که به گرداب حادثات
کشتی نوح را وسط موج ، لنگر است
نوری که زیب بخش مکان است و لامکان
از باختر ، فروغ رخش تا به خاور است
حورای انسی است و ز مشکین شمیم او
گیسوی حور و روضه ی رضوان معطر است
شه بانوی حجاز ، ولی کارِ خانه را
با فضه ی کنیز ، شریک و برابر است
در خانهای که رد قدم های جبرییل
گاه نزول وحی خدا ، زیب و زیور است
از رنج کار ، آبله میزد به دست او
دستی که بوسه گاه لبان پیمبر است
پیراهن عروسی خود را به مستمند
بخشد شب زفاف که مهمان شوهر ست
در منتهای اوج بلاغت ، خطابه اش
آهنگ، چون پیمبر و منطق، چو حیدر است
با آن جلال و رتبه ی والا شنیده ام
پهلوی او شکسته به یک ضربت در است
آن هم دری که روح الامین اذن میگرفت
والله ، جای گفتن الله اکبرست
گویند تهمتی ست که ما شیعه میزنیم
پس آتش خیام حسین از چه اخگر است؟
خواهد چو خونبهای جگرگوشه های خویش
فردای حشر ، محشر کبرای دیگر است
خون خداست خون حسین عزیز او
هر قطره خونش از دو جهان پربهاتر است
این افتخار بس که ریاضی به درگهش
عبد و غلام و بنده و مولا و چاکر است
#ریاضی_یزدی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#فاطمیه
یاکه دنیا بود ناپیدا اگر زهرا نداشت
یا جهنم بود این دنیا اگر زهرا نداشت
جای دیگر را برای زندگی میخواستیم
آسمانِ ما زمینِ ما اگر زهرا نداشت
خُرد میگشتیم زیر آسیای دشمنان
زیر دستاساش دو دنیا را اگر زهرا نداشت
گفت لَوْلا فاطمه .... یعنی که در کارِ خدا
آفرینش بود بی معنا اگر زهرا نداشت
فاطمه گفت و کنار او ضمیری چند گفت :
وای از اهل کِسا آنجا اگر زهرا نداشت*
از علی خواهش نکرد و از علی چیزی نخواست
عشق بود و عشق و بس اما ، اگر ، زهرا نداشت
هیچ فتحی را نمیدید آذرخشِ ذوالفقار
در رجزهایش علی تنها اگر زهرا نداشت
در میان رزمها پشتش به زهرا گرم بود
داشت بر پشتش زره مولا اگر زهرا نداشت
کار دنیا را ببین کارش بدستِ فاطمه است
وای بر دنیا و مافیها اگر زهرا نداشت
کار دنیا را ببین زانو بغل کرده علی
بی پیمبر میشکست آقا اگر زهرا نداشت
دستِ مولا بسته و بر گردنش شمشیر بود
یک علی و آنهمه حاشا اگر زهرا نداشت
حرصها خالی شد و پهلوی مادر را شکست
بچهها میسوختند آنجا اگر زهرا نداشت
دختران را زیر بالِ خویش زینب جمع کرد
وامصیب شامِ عاشورا اگر زینب نداشت...
*هُمْ فَاطِمَةُ وَ اَبُوهَا....
#حسن_لطفی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
جلوه هفت فلك از اثر فاطمه است
گوهر زهد و حيا تاج سر فاطمه است
هركجا بگذرى از ملك فنا تا ملكوت
سخن فاطمه است و خبر فاطمه است
سایه ی چادر او بر سر ما گسترده است
هرچه داريم ز فيض نظر فاطمه است
كوثر عشق على خير كثير است ببين
زمزم آئينه اى از چشم تر فاطمه است
كهنه پيراهنِ در شام زفاف او را بس
جامه ی بخشش و تقوى به بر فاطمه است
مسجد شهر مدينه به تماشا بنشست
كه جهان بسته به آه جگر فاطمه است
قامت چرخ فلك پيش بزرگيش خم است
گرچه از بار ستم ، خم كمر فاطمه است
گرچه درياى صبورى است ولى غصه و آه
مونس زندگى مختصر فاطمه است
خون پهلوش به ديوار و در خانه نوشت
مرگ در راه ولايت هنر فاطمه است
پيشمرگ على خانه نشين شد هرچند
پشت در محسن پرپر سپر فاطمه است
آنشب از طرز نگاهش دل مولا فهميد
لحظه ی سخت وداع و سفر فاطمه است
آتش درد نه تنها دل در را سوزاند
سينه ی اهل ولا شعله ور فاطمه است
گرچه از كوچه بر او خاطره خوبى نيست
كوچه كوچه دل ما رهگذر فاطمه است
#کمیل_کاشانی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
آدم است او یا مَلَک ماهیّتش معلوم نیست
گرچه مخلوق است نوع خلقتش معلوم نیست
حضرت زهراست خود تفسیری از آیات قدر
آن شب قدری که حتی ساعتش معلوم نیست
مادرش یا دخترش من هرچه دقت می کنم
با رسول الله،زهرا نسبتش معلوم نیست
در کسا بی فاطمه غیر از علی و بچه هاش
رحمة للعالمین هم ساحتش معلوم نیست
بعد ابر نیلی سیلی در این شب ها شده
مثل آن ماهی که نصف صورتش معلوم نیست
فاطمیه مثل دردی تا ظهور منتقم
طول درمان دارد اما مدتش معلوم نیست
روضه یعنی داستان مادری در اوج خود
چون به کوچه می رسد یک قسمتش معلوم نیست
گرچه معلوم است دارد می رود مادر ولی
حضرت فِضه دلیل لُکنتش معلوم نیست
ضربه وقتی ناگهان شد بی توجه می خورد
ضربه وقتی ناگهان شد شدتش معلوم نیست
هم که معلوم است او ریحانة الحوراست و
هم که وقت خشم سیلی قدرتش معلوم نیست
اینکه قبر علت خلقت چرا مخفی شده
درمیان اهل معنا علتش معلوم نیست
یادم آمد موقع سجده به مُهر کربلا
فاطمه در هیچ مهری تربتش معلوم نیست
#مهدی_رحیمی_زمستان
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
وقتی نبود صحبت ما بود صحبتش
وقتی نبود خلقت ما بود خلقتش
عالم به درک کنه مقامش نمی رسد
نائل به درک فضه بیاید نهایتش
چادر نماز فاطمه شأنش نبوت است
شأنی که برتر است ز نوح و نبوتش
آن از نجابتش که گرفته ز کور رو
رفته به جنگ چل نفر این از شجاعتش
خانه به خانه منّت انصار را كشيد
مانند کوه پشت علی بود غیرتش
از سیلیِ به صورت زهرا گذر نکرد
محشر درست كرد خداوند بابتش
ماندم چگونه بر در خانه لگد زدند
جبريل با اجازه می آمد به خدمتش
تا گفت: ذابَ لَحمی عَلی... صِرتُ کَالخیال
حال علی خراب شد از شرح حالتش
تا دست او شکسته شد قلب علی شکست
کم میرود به خانه علی از خجالتش
زهرا سپرد تشنه نماند لب حسين
مانند چوب، خشک شد آخر وصيتش
با بازوی شکسته ی خود دوخت پیروهن
اما به دست شمر هدر رفت زحمتش
#یامظلوم
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#فاطمیه
ای خدا منتظر زمزمهی «یا رب» تو
وی اجابت شده مجذوب دعای شب تو
خانهی خشت و گلت کعبهی عرش الرحمان
از ازل تا به ابد دور سرت گشته زمان
چادر عصمتت از پردهی اسرار قِدَم
زده بر پیرهنت دست توسل آدم
دختر ختم رسل مادر پیغمبرها
سایهات روز ازل بر سر پیغمبرها
مهر تو داد گِل حضرت آدم را روح
نام تو روز ازل حک شده بر کشتی نوح
پلهی تخت تو پیشانی عرش ازلیست
تو فقط کفو علی هستی و کفو تو علی ست
قنبر درگه تو رتبهی آدم دارد
فضهات معجزهی حضرت مریم دارد
ای خدا گفته سلام و صلواتت هر دم
کیستی تو که پدر گفت فدایت گردم؟
اولین مطلع حسن ازلی کیست؟- تویی
رکن ارکان علی و، رکن علی کیست؟- تویی
هرچه گفتیم و نگفتیم از آن اولایی
تو همان فاطمهای فاطمهی زهرایی
چار بانوی بهشتند ارادتمندت
هشت تن حامل عرش ازلی پابندت
دست تو دست خداوند تعالاست مگر
که بر آن خم شده و بوسه زده پیغمبر؟
روح گهوارهی فرزند تو را جنباند
آسمان گردد و دستاس تو را گرداند
چهره بر خاک سر کوی تو آورده نیاز
کرده پرواز به هنگام نماز تو نماز
خلق ناگشته، در آغوش خدا بودی تو
نه خدا، نه ز خداوند جدا بودی تو
سرور عالم بر همسریَت فخر کند
پدرت احمد بر مادریَت فخر کند
تو همان سیب بهشتی که خداوندِ وَدود
شب معراج به پیغمبر خود هدیه نمود
چه به خلق و چه به خوی و چه به خلق و چه سرشت
تو بهشتی تو بهشتی تو بهشتی تو بهشت
در صف حشر تو امید گنهکارانی
دوزخ و نار به فرمان تو، تو سلطانی
حکم، حکم تو و فرمان تو فرمان خداست
عفو، عفو تو و غفران تو غفران خداست
این ندا میرسد از جانب ذاتِ الله
فاطمه حاجت خود را ز خداوند بخواه
تو بگو تا که ببندیم در دوزخ را
تو بگو تا که کنم گل شرر دوزخ را
تو بگو تا که عذاب از همگان برداریم
دوزخی ها را در گلشن فردوس آریم
من خدایم ولی امروز خدایی با توست
حکم آغاز ز تو حکم نهایی با توست
تو بگو دشمنتان را به سوی نار کشم
تو بخواه از من تا ناز گهنکار کشم
تو بگو تا همگان را به حسینت بخشم
تو بگو تا همه را بر حسنینت بخشم
در کنار پدر و شوهر و مام و پسرت
تو روی سوی جنان خلق به دنبال سرت
بر سر دست تو یک پیرهن خونین است
همه گویند که اسباب شفاعت این است
دوزخ و نار در آن روز بوَد پابستت
دست عباس علمدار به روی دستت
چشم یک خلق گنهکار به سوی دستت
پیکر پاک دو شش ماهه به روی دستت
همه در وحشت میزان و حسابند و کتاب
همه گویند که یا فاطمه ما را دریاب!
پیش رویت سر خونین اباعبدالله
تویی و حنجر خونین اباعبدالله
همه را رنگ ز رخسار پریده آن روز
همه گریند به رگهای بریده آن روز
تا که از شانهی خود کوهِ گنه بردارند
چشم بر خون گلوی علی اصغر دارند
بر شفاعت نگه نور دو عینت کافیست
نخی از پیرهن سرخ حسینت کافی ست
گرچه بر دامن لطفت همه را دست رس است
بدن له شدهی محسن ششماهه بس است
همه از هم بگریزند و تو در اوج جلال
کنی از لطف و کرم شیعهی خود را دنبال
عفو بر خاک ره شیعهی تو سر فکند
چادر خاکی تو، سایه به محشر فکند
بس که از چادر خاکیت کرم می بارد
قاتلت هم به تو امید شفاعت دارد
به شرار جگر و ناله و سوزت سوگند
به مناجات شب و گریهی روزت سوگند
که به آن جانی غدار محبت نکنی
قاتلت را به صف حشر شفاعت نکنی
ظلم و جور ستم بیعددش یادت هست
جای دست و ضربات لگدش یادت هست
یاد داری که چگونه حسنت می لرزید؟
نفس شوهر خیبر شکنت می لرزید
خاطرت هست که سوزاند دل مولا را
خاطرت هست که می گفت بزن زهرا را
خاطرت هست که از درد به خود پیچیدی؟
خاطرت هست که داغ پسرت را دیدی؟
شیعه در حشر بلند است به گردون دادش
شیعه هرگز نرود غصب فدک از یادش
شیعه با اشک غریبانهی تو سوخته است
قرن ها پشت در خانهی تو سوخته است
شیعه تا جان به تنش هست شریک غم توست
شیعه سوز جگرش از نفس «میثم» توست
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#فاطمیه
استعانت گر کند ما را خدای فاطمه
سر می اندازیم محشر زیر پای فاطمه
یک گلوبندش سه تا بدبخت را خوشبخت کرد
هر که عاقل بود رفت و شد گدای فاطمه
گریه کن های حسینش را شفاعت میکند
دست عباس است روی دست های فاطمه
بر مقامش هر که سر خم کرد شد پیغامبر
انبیا را پس بخوانید انبیای فاطمه
تا رسول الله در شأنش فِداها گفته است
کیست دیگر لایقش گردد فدای فاطمه؟
رو زد اما هيچ كس حاضر به همراهى نشد
دارد از انصار پيغمبر گلايه فاطمه
مستجاب الدعوه حالا مرگ خود را خواسته
بی اجابت باشد ای کاش این دعای فاطمه
میخ ِ در از سینه بیرون آمد و خون گریه کرد
گشت آگاه از دل ِ درد آشنای فاطمه
کار دنیا را ببین در سن هجده سالگی
شانه های کودکانش شد عصای فاطمه
آب می ریزد برای بچه هق هق می کند
ای به قربان حسین سر جدای فاطمه
#یا_مظلوم
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#فاطمیه
نبی ز ماه جمالت چو پرده بردارد
خدا به دیدهء او جلوهای دگر دارد
به جلوهای چو ربایی دل از رسول خدا
ز چهرهات نتواند نگاه بردارد
میان خلق شود چون محبتت تقسیم
پیمبر از همگان سهم بیشتر دارد
به دانه دانهء اشک تو می خورد پیوند
که ناله، سوز دگر در دل سحر دارد
پیمبری که کلامش هماره وحی خداست
به وصف مدح تو بر لعل لب گهر دارد
کدام باغ چنان دامنت بر آرد گل؟
کدام نخل چنین شاخهاش ثمر دارد؟
خدا ثنای تو را در کتاب خود گوید
رسول مهر تو را همچو جان به بر دارد
علی، ندیده عبادت نمیکند حقّ را
خدای را به جمال تو در نظر دارد
سزد که غیر خدا مدحتت نگوید کس
که از جلال تو تنها خدا خبر دارد
کلیم اگر سخنی بی ولایتت گوید
شکوه وادی ایمن بر او خطر دارد
مسیح اگر نفسی بی محبتت بزند
به جای جان دم جانبخش او شرر دارد
ز برج عصمت تو یازده ستاره دمید
که هر ستاره هزار آسمان قمر دارد
به عالمی ندهم ذرّهای ز مهر تو را
که این معامله صد آسمان ضرر دارد
کتاب مدح تو تنها دل رسول خداست
که جن و انس از آن جملهای ز بر دارد
از آن ستوده بشر را خدا به قرآنش
که مظهری چو تو در کسوت بشر دارد
نسیم شهر مدینه به خُلد ناز کند
که هر شب از حرم مخفیات گذر دارد
جحیم غارت دل میکند ز اهل جنان
اگر ز قبر تو یک قبضه خاک بردارد
تو با خدا ز ازل بوده تا ابد هستی
که گفته دخت نبی عمر مختصر دارد!؟
نبوّت از تو بپا ماند و تا ابد برجاست
ولایت از تو به کف رایت ظفر دارد
گذشته است بسی قرنها و بر دل خصم
هنوز هم سخنت حکم نیشتر دارد
خطابه خواندن تو، حیف، خاصه آنجایی
که اجتماع دل کور و گوش کر دارد
ز غصه ات چه بگويم که قصهء آن را
به صدهزار زبان شعلههای در دارد
غمت شکسته علی را چنان که در دل شب
پی جنازۀ تو دست بر کمر دارد
پس از تو همنفسش آه و همدمش اشک است
که استخوان به گلو، خار در بصر دارد
میان مرگ و حیات، آن حیات بخش وجود
کشیده دست ز جان حال محتضر دارد
هزار بار اگر «میثمت» رود سرِ دار
نه دل ز مهر و نه دست از ولات بردارد
گلچینی از یک قصیده
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#فاطمیه
روی تاج عرش طبق نصّ لولا فاطمه
نقش شد زهرا سلام الله علیها فاطمه
انبیا از برکت دستاس او نان می خورند
رزق و روزى می دهد به اهل بالا فاطمه
ظاهراً فرموده اند " ام الائمه " فاطمه
باطناً فهمانده اند " ام ابیها " فاطمه
جلوه ای شد لیله القدر رسول الله او
جلوه ای شد لیله المحیای مولا فاطمه
بچه هایش حجت الله اند اما گفته اند
آشکارا حجت الله علینا فاطمه
سیزده معصوم هر یک نورى از زهراست پس
مى شود سرجمع این ها چهارده تا فاطمه
فاطمه حق و علی حق و مع الحق آینه است
چه علی اندر على چه فاطمه با فاطمه
حک شده بر روی گردنبند زهرا یا علی
حک شده بر ذوالفقار مرتضی یا فاطمه
بس که حیدر فاطمه است و بس که زهرا حیدر است
در نجف چیزى نمی بینیم الّا فاطمه
شادی روح خدیجه ، کوری چشم همه
سروری دارد به زن های دو دنیا فاطمه
با هر اسمی که بخوانی در نهایت مادر است
راضیه حنانة الحوراء ؛ زهرا فاطمه
مادری بالاترین از این مهربانی بیش از این ؟
می رسد محشر به داد شیعه صد جا فاطمه
خانه اش که سوخت مسمار از خجالت سرخ شد
آن چنان برخورد با سینه که آنجا فاطمه .....
#محمدجواد_پرچمی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#فاطمیه
بانو! به محضرت همه دنیا کند سلام
چون مهر و ماه، زهرهی زیبا کند سلام
بر مادر تو، مادر عیسی کند سلام
«ای دختری که پیش تو بابا کند سلام!
تو کوثر استی و به تو طوبی کند سلام»
ای آن كه گر نبود به ماه رخت نقاب!
هرگز کسی به دیده نمیدید ماهتاب
ای مهربان! بتاب و ز ما ماه رخ متاب
«زهرایی و به خانهی تو همچو آفتاب
هر صبح و شام، سیّد بطحا کند سلام»
ای وامدار عطر گلت باغ سرنوشت!
زیبا بُوَد به مهر تو گل ورنه زشت زشت
بر ساق عرش، کلک خدا فاطمه نوشت
«بر فضّهی تو مائده میآید از بهشت
بر مادر تو حیّ تعالی کند سلام»
ای اصل نور! نور اصیل تو نور رب!
میچرخد از اشارهی تو چرخ، روز و شب
آن را که نیست مهر تو حمالة الحطب
«درگاه توست قبلهی دلها و با ادب
هر زنده دل به قبلهی دلها کند سلام»
بر سائل تو لطف و عطایش دهد جواب
حور و مَلَک ز عرش علایش دهد جواب
در شهر توس، شمس ضحایش دهد جواب
«قدر تو این قَدَر که خدایش دهد جواب
هر کس به حضرت تو ز هر جا کند سلام»
هر کس گدای توست گدایش بُوَد بهشت
هر جاست یاد تو همه جایش بُوَد بهشت
دیوار و سقف و فرش و فضایش بُوَد بهشت
«فرمود مصطفی که جزایش بُوَد بهشت
هر کس که تا سه روز به زهرا کند سلام»
ای رشته کوه لطف تو بر خلق، تکیهگاه!
ما پیش کوه لطف شمايیم پرّ کاه
تنها فقط تویی گل و عالم همه گیاه
«ای قبر بینشان تو بر غربتت گواه!
مهدی کنار قبر تو تنها کند سلام»
اي فرش آستان تو معراج عرشیان!
مَهریّهی تو خاک زمین، مِهر آسمان
مِهر تو محور همه خلقت به هر زمان
ای «واعظی»! سلام «مؤیّد» بر او چنان
شرمنده بندهای که به مولا کند سلام
#احمد_واعظی
مرحوم #سیدرضا_مؤید
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#فاطمیه
کرده خدا بهشت را خلق برای فاطمه
بوی بهشت نشنوی جز به ولای فاطمه
منطق لال من کجا مدح و ثنای وی کجا
کرده خدای لم یزل مدح و ثنای فاطمه
خلقت کائینات را پنج نفر که علتند
کیست میان پنج تن رکن، سوای فاطمه
جمله بنام فاطمه کرده خدا معرفی
معتبر است این سخن، قول خدای فاطمه
فاطمه است و باب او فاطمه است و شوهرش
فاطمه است و آل او، آل عبای فاطمه
از رخ تابناک او منفعل است آفتاب
منفعلم بگویم از شرم و حیای فاطمه
معنی لفظ کوثر است ام شبیر و شبر است
طاهره و مطهره کنیه برای فاطمه
دختر ختم انبیاء همسر شاه اولیاء
چشم امید ما سواء سوی عطای فاطمه
عفت و عصمت و شرف از ید قدرت خدا
دوخته جامه ای است بر قد رسای فاطمه
گر خود او نمی شدی جزء عوالم جهان
کون و مکان نمی شدی جزء بهای فاطمه
عقل بسیط کی کند درک جلال و شوکتش
سجده برند قدسایان بر کف پای فاطمه
عرض صراط می شود پهن تر از درازیش
وصل شود اگر بدو تار ردای فاطمه
گفته نبی ابطحی علت غائی جهان
جان من و جهانیان باد فدای فاطمه
جسم من است فاطمه، روح من است فاطمه
باعث رنجشمم بود رنج و اذای فاطمه
مهر خدا است مهر او، قهر خداست قهر او
علت لطف لم یزل لطف و رضای فاطمه
گر بتو(سعدی زمان)خود نکند عنایتی
کی بودت لیاقتی بهر رثای فاطمه
یافته است از او بهاء عزت و رفعت و شرف
قدر و شرافتش شده درد و بلای فاطمه
صورت حور او کجا سیلی ملحدی کجا
گشته کبود صورت ماه لقای فاطمه
#سیدرضا_حسینی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#فاطمیه
آن بانوئی که ذکرلبش یاجلیل بود
دیدندسجده های نمازش طویل بود
صدها فرشته محوتماشای اوشدند
ازبس که جلوه های نمازش جمیل بود
همتا نداشت درشرف وعصمت وعفاف
قدرومقام و منزلتش بی بدیل بود
خودکوثرودوچشمه ی زمزم فشان او
روشن تراززلال دل سلسبیل بود
تانشکند بلوردل او زسنگ غم
بعدازپدرانیس دلش جبرئیل بو د
فریاد خطبه خوانی آن مظهرعفاف
مُهرسکوت برلب هرقال وقیل بو د
عمرش پُرافتخارتراز عمر نوح شد
گرچه بسان سوره ی کوثرقلیل بود
درراه حفظ کعبه ی دل، جان سپرنمود
وقتی نفاق دردل اصحاب فیل بود
نمرودیان به آتش بیداد سوختند
آن خانه را که کعبه ی صدها خلیل بود
یک غنچه درتهاجم گلچین به باغ وحی
درحفظ جان بانوی گل ها دخیل بو د
درروز رستخیز،پُرازحسرت و غم است
چشمی که بهرگریه ی براوبخیل بود
مدح کسی سرود«وفایی»که حق گواست
دشمن به پیش عزّت وقدرش، ذلیل بود
#سیدهاشم_وفایی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#فاطمیه #رباعی
هم خانه ی او دارالشفای همه است
هم حانیه ،حنانه وهم عالمه است
برتر زنی از انسیه ی حورا نیست
در هردو جهان خیرالنسا فاطمه است
#محمدعلی_ساکی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#فاطمیه
علی که بی گل رویش، جهان قوام نداشت
بدون پرتو او، روشنی دوام نداشت
اگر به حرمت این خانهزاد کعبه نبود
سحاب رحمت حق، بارش مدام نداشت
سوادِ چشم علی را، اگر نمیبوسید
به راستی حَجَرُالاَسوَد استلام نداشت
قسم به عشق و محبّت، پس از رسول خدا
وجود هیچکس اینقدر فیض عام نداشت
علی، مقیم حرمخانۀ صبوری بود
که داشت منزلت و دَعوِی مقام نداشت
اگرچه دست کریمش پناه مردم بود
و هیچ روز نشد شب، که بار عام نداشت
چشیده بود علی، طعم تنگدستی را
که غیر نان و نمک سفرهاش طعام نداشت
اگرچه بود زره، بر تن علی بیپشت
اگرچه تیغۀ شمشیر او، نیام نداشت
به بردباری این بتشکن، مدینه گریست
که داشت قدرت و تصمیم انتقام نداشت
اگرچه باز نکردند لب به پاسخ او
علی، مضایقه از گفتن سلام نداشت
علی، عدالتِ مظلوم بود و تنها ماند
دریغ، امّت او شرم از آن امام نداشت
به باغ وحی جسارت نمود گلچینی
که از مروّت و مردی نشان و نام نداشت
شکست حرمت و گم شد قِداسَتِ حَرَمی
که قدر و قُرب کم از مسجدالحرام نداشت
شدند آتش و پروانه آشنا، روزی
که شمع سوخت ولی فرصت تمام نداشت
کسی وصیّت او را نخواند یا نشنید
که آفرین به بلندای آن پیام نداشت
::
تو آرزوی علی بودی ای گل یاسین!
دریغ و درد که این آرزو دوام نداشت
حضور فصل خزان را به چشم خود دیدی
که با تو فاصله بیش از سه چار گام نداشت
در آن فضای غمانگیز فضّه شاهد بود
که غنچه طاقت غوغا و ازدحام نداشت
چرا کنار تو، نشکفته پرپرش کردند
مگر شکوفۀ آن باغ احترام نداشت؟
«شفق» نشست به خون تا همیشه وقتی دید
«نماز نافله خواندی ولی قیام نداشت»
#محمدجواد_غفورزاده #شفق
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
این عرش و فرش باشد یک سر برای زهرا
قرآن برای زهرا ، کوثر برای زهرا
گردیده خلق پیش از ، حوا و آدم اصلا
زهرا برای حیدر ، حیدر برای زهرا
بیچاره بچه های آن خانه که نباشند
مرد و زنش کنیز و نوکر برای زهرا
دارد چه قدر دیدن ، کوری چشم دشمن
سنگ تمام خالق ، محشر برای زهرا
ما آمدیم دنیا دور سرش بگردیم
ما را بزرگ کرده ، مادر برای زهرا
از فاطمیه ها ما شرمنده ایم خیلی
ای وای جان ندادیم ، آخر برای زهرا
لعنت بر آن خلیفه ، لعنت بر آن چهل تن
واویلتا کشیدند لشکر برای زهرا
دین را خلیفه ی دین ، می برد دست بسته
چشم یهودی شهر ، شد تر برای زهرا
جای رسول خالی ، آتش ، غلاف ، سیلی
اجری نبود از این، بهتر برای زهرا
#محمدحسین_رحیمیان
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#فاطمیه
طبیب جان پیغمبر که بود امّابیهایش
هنوز عقل بشر مات است در حلّ معمایش
خدا را خواستیم اوّل به حقّ فاطمه یعنی
حدیث قدسی لولاک اینجا خورده معنایش
نبی معراج را حسّ کرده امّا خوب میداند
بلندش میکند گلبوسه بر دستان زهرایش
به جز چشم علی، باید که روی از خلق برگیرد
چرا که چشمها را میزند خورشید سیمایش
جمال نوریاش در قبل خلقت زیر ساق عرش
خدا را وجد میآورده با تهلیل زیبایش
ملک قبل از نظر بر وجههی نورانیاش هرگز
نمیدانست تسبیح خداوند تعالایش
کسی که شوکت او، شهره بر هفتآسمان باشد
بخوانیمش بشر یا انسیه یا آنکه حورایش؟
چه معراجی است سقف خانهاش؛ جبریل میدانست
که عرشیتر ندید از فرش زهرا، چشم بینایش
و ما ادراک ما زهرا! چه زهرایی که مجهول است
شبیه قبر مخفی از نظرها قدر والایش
#حسن_کردی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#فاطمیه
ای نور خداجویی در آینۀ جانت
باز این دل شیدا شد مجنون و غزلخوانت...
تو روح تولّایی، تو زهرۀ زهرایی
تو اُمّ اَبیهایی، عالم همه حیرانت...
اخلاص و یقین تنها با نام تو معنا شد
ایثار شکوفا شد در پرتو ایمانت
حق خوانده تو را کوثر در آیۀ اَعطَینا
ای خیر کثیر تو گلهای فراوانت
هستی به سجود آمد جنت به وجود آمد
وقتی که رسولالله زد بوسه به دستانت
دستاس صبوریها با دست تو میگردد
هر چند که میچرخد افلاک به فرمانت
در عشق و جهانسوزی، در معرفتآموزی
شد جان و دل زینب آیینۀ عرفانت
مَهریه تو آب است مِهر تو جهانتاب است
ذرات جهان دارند سر در خط پیمانت
شرح سعۀ صدری، معنای شب قدری
ای گسترۀ هستی سجادۀ ایمانت
ای خطبۀ تو سوزان، در مسجد پیغمبر
آهنگ فدک دارد فریاد گلافشانت
بر غربت و غمهای مولای خداجویان
پهلوی تو شد شاهد، بازوی تو بُرهانت
گلبرگ شقایقها تا رنگ شفق دارد
یا انسیةالحورا! چشم من و احسانت...
#محمدجواد_غفورزاده #شفق
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#فاطمیه
چکیدۀ گل رخسار مصطفی زهراست
عصارۀ نفحات خوش خدا زهراست
سلالۀ خلف ختم مرسلین یعنی
خلاصۀ همه آیات انبیا زهراست..
زلال نور رسالت در او نمایان است
چرا که آینۀ مصطفینما زهراست
کسی که ذکر دعایش میان هر دو نماز
شدهست ورد زبان فرشتهها زهراست
گلی که باغ شهادت از او به بار نشست
چراغدار شهیدان کربلا زهراست
دلا چو غنچه شکایت ز کار بسته مکن
امیدوار که باشی، گرهگشا زهراست
اگر که کوه غم افتاده روی شانۀ تو
علاج کار تو یک یا علی! و یا زهراست!
اگر چه کشتی پهلو گرفته میماند
تو را چه باک ز توفان که ناخدا زهراست
مگو که راه رسیدن به عشق طولانیست
چرا که فاصلهاش از حسین تا زهراست
مراقبت کن از آن مضجع شریف، ای عشق
به هوش باش که دار و ندار ما زهراست
چنین غریب اگر در بقیع پنهان است
مسلّم است که گنجی گرانبها زهراست
مدینه! گوهر ما آرمیده در دل تو
گواه باش که گنجینۀ حیا زهراست
اگر در آتش کین سوختهست خانۀ او
تو دردمند بیا خانۀ شفا زهراست..
دلا سراغ مگیر از مزار پنهانش
نگاه کن ز کجا تا به ناکجا زهراست
#سعید_بیابانکی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#فاطمیه
وزن: فاعِلٌ فَعَلْ فاعِلٌ فَعَلْ
روی کاغذ دل نوشته شد، با مداد تابنده: فاطمه
نامه را فرستنده شاعری، در مدینه گیرنده فاطمه
بسته شد به پای کبوتری، مُهر نامه ام مِهر مادری
باز می کند ذره پروری، در حق نویسنده فاطمه
می نویسم از آنچه دیده شد، روح تا به خلقت دمیده شد
ناگهان بهشت آفریده شد، از بهار لبخند فاطمه
نور ذاتِ الله را ببین، ماه هم به حرف آمد این چنین
اَظهرُ مِن الشمس باشد این، زهرهی درخشنده فاطمه
مریم است و معبد که ناگهان، شد به سجده تا گشت بیامان
عطر یاس چادر نماز تو، در فضا پراکنده فاطمه
ای که از مقامات برتری، کار فضهات کیمیاگری
پس کنون که خورشید پروری، سایهی تو پاینده فاطمه
ای قرار حیدر قرار تو، ذوالفقار او ذوالفقار تو
او به معرکه با شعار تو، باب قلعه را کنده فاطمه
خاطرات دلتنگ کوچه را، مینگارم اما بگو چرا
بیهوا به دیوار میخورد، نامهی سراینده فاطمه
تو برای مظلومیِ علی، شب به شب به هر در زدی ولی
هیچ کس جوابی نمیدهد، غیر از اینکه شرمنده فاطمه
لااقل نپرسید یک نفر، ماجرا چه بودهست پشت در
بسته شد پس از تو به سادگی، در مدینه پرونده فاطمه
#سیدمیلاد_حسنی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حضرت_زهرا_مدح #فاطمیه
برای خواندن اول یاد میگیرند الفبا را
الفبا یافتم در متن قرآن نام زهرا را
خدا از خلق عالم بیت زهرا بود مقصودش
بنا کرد از اضافات همان گِل، کهکشانها را
ستون خانه را تا عرش بالا برد و نادانها
بنا کردند پای آن بنا، دیوار حاشا را
چه میفهمد کسی این در برای شخص پیغمبر
تداعی میکند دروازۀ عرش معلا را
اگر توحیدشان را با حضور قلب میخواندند
نمیانداختند امروز پشت گوش «اسری» را
اگر یکبار میخواندند کوثر را چه میدیدند؟
مقام حضرت زهرا سلاماللهعلیها را..
چه میبینم خدا! وا شد به جایی پای بعضیها
که بیرخصت محمد هم به آن نگذاشته پا را..
دری را با لگد وا میکنند اکنون که میکائیل
از آن در میبرد هر روز و هر شب رزق دنیا را
دری را با لگد وا میکنند اکنون که عزرائیل
بر آن با نیت قربت کشیده بال و پرها را
اگر در بشکند شاید بفهمند اهل این کوچه
که در یک تُنگ جا دادهست پیغمبر دو دریا را
اگر بیرون بیاید از غلاف صبرِ حیدر، تیغ
حریفی نیست بین جمعیت این مرد تنها را
ولی مولا شدن تنها به تیغ و زورِ بازو نیست
خدا این بار میخواهد بسنجد صبر مولا را
نگردید ای جماعت! قبر زهرا را نمییابید!
علی تنها درون سینه جا میداد غمها را
#محمدحسین_ملکیان
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#فاطمیه
ای درِ تو قبلهگاه اهل تولّیٰ!
خاک رهت آبروی عرش معلّیٰ!
زهرهٔ ازهر توئیّ و طاهر و اطهر
عفّت داور توئیّ و عصمت کبریٰ
فضّهٔ دربارِ تو مربّی مریم
قنبر درگاه تو مدرّس عیسیٰ
خوشهبر خِرمن عفاف تو ساره
ریزهخور خوان عصمت تو صفورا
بود معمّا اگر که خلقت انسان
ذات جلیل تو کرد حلّ معمّا
دختر حوّائی و سلالهٔ آدم
قبلهگه آدمیّ و زادهٔ حوّا
از دو جهان جز نبی تو از همه اعلم
از دو سرا جز علی تو از همه اعلیٰ
ذات جمیل تو نخل بار رسالت
چهر منیر تو مِهر عالم معنیٰ
خاک سرای تو تاج تارَک یوسف
گَرد رواق تو کحل چشم زلیخا
سُبحهٔ خاکین تو نگین سلیمان
چادر پشمین تو تفاخر حورا
امّ ائمّه، نه، بلکه امّ نبیّین
شاهد عرضم بس است "امّ ابیها"
نطق تو الهامبخش موسیِ عمران
طبع تو آرامبخش روح مسیحا
حلقهٔ درگاه تو منادی جنّت
دستهٔ دستاس تو سریر ثریّا
چیست به غیر از تو متن آیت یاسین؟
کیست به غیر از تو بار دوحهٔ طاها؟
غیر نبی گو که دارد همچو تو دختر؟
غیر علی گو که دارد همچو تو همتا؟
گر که به نسوان رسید امر رسالت
نام تو میبود زیب مطلع طغرا
لیک بدینحیرتم بدانهمه عزّت
از چه شدی خار بعد رحلت بابا؟
هیچ پیمبر نشد که بعد وفاتش
آتش کینش زنند بر در مأویٰ
نیلی گهی عارضت ز ضربت سیلی
سقط جنینت گهی ز کینهٔ اعدا
گاه شد از ضرب در کبودت پیکر
گاه سیه شد ز تازیانهات اعضا
«طائی»، ای دخت پاک احمد مرسل!
لطف تو دارد به هر دو کون تمنّا
#مرتضی_طائی_شمیرانی
#طائی_شمیرانی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#فاطمیه
یاس یاسینی وسرسلسله ی ساداتی
بانوی هردوجهان، سیّده ی جنّاتی
کوثر وقدر بود جلوه ای ازمنزلتت
روح قرآنی وتفسیرگر آیاتی
والضحی نورمناجات و نماز شب توست
از زمین تا به سماوات برین مشکاتی
درمدیحت سخن بضعةُ منّی گویاست
نه همین دخترو مادر که نبی مرآتی
جلوه ی نور تو درچشم علی رنگین بود
پنج نوبت نه ، که مهر همه ی اوقاتی
سبب خلقت این عالمی ومی دانم
نرسد عقل به درکت، که الهی ذاتی
سائلی دست تهی ازدر آن خانه نرفت
که کرمخانه ی جود و کرم و خیراتی
روح ایثار تو جان بر تن اسلام دمید
که در آئینه ی توحید پرستی ماتی
نه درامروز که چشم همه درحشر به توست
از ازل تا به ابد قبله گه حاجاتی
فیض نور نظرت را ز«وفایی» تومگیر
تا بگویند که امضاگر این ابیاتی
#سیدهاشم_وفایی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#فاطمیه
از بس كه بود مثل محمد، شمایلش
گويی پدر چو آینه بود، او مقابلش
تنها نه زن، که خالق هستی ز نور خویش
بخشیده بود جوهر انسان کاملش
دریای بیکرانهی عصمت که در جهان
تنها علی رسید به ادراک ساحلش
اوصاف او به سورهی کوثر خلاصه شد
زیرا به وحی نیز نگنجد فضائلش
اعجاز، واژهایست که زهراست آیتش
معراج، مزرعیست که زهراست حاصلش
"قالوا بلی" فسانهی روز الست نيست
بار امانتیست که زهراست حاملش
تنزیل اگرچه قدر ز مُنزِل گرفته است
نازد به خود که خانهی زهراست مٓنزلش
آل عبا اگر ز محمد مقام یافت
زهراست ثقل دایره و شمع محفلش
حیدر " ولی" و حضرت زهراست حامیاش
میزان، علی و حضرت زهرا معادلش
نازم به خانهای که در آن جن و انس را
اذن دخول نیست چو زهراست داخلش
نازم به قامتی که ملک رشک میبرد
بر تار و پود چادر او در نوافلش
نازم به دامنی که نبی سر بر آن گذاشت
در ناملایمات پی رفع مشکلش
از کودک گرسنهی خود کرد نان، دریغ
تا نگذرد گرسنه از آن سفره، سائلش
جاری چو زمزم است ولی مروه و صفا
هرگز نمیرسند به طی مراحلش
قبرش نهان شد از نظر خلق تا ز آه
هر دم به جای گُل ندمد آتش از گِلش
جانم فدای یاس کبودی که از نظر
در روز حشر نیز نهان است محملش
جانم فدای ماه منیری که در سفر
عاجز شد آفتاب ز سیر منازلش
گر شهره شد حسن به کرامت، ز مادر است
جود و کرم نمیست ز بحر خصائلش
در اهتزاز مانده اگر بیرق حسین
بستهست دست حضرت زهرا حمایلش
زهراست تکیهگاه پسر در مصائبش
زهراست نوحهخوان پسر در مقاتلش
زینب اگر گرفت به صحرای کربلا
سکان به کف، سکینهی زهراست در دلش
امالبنین اگر که ابوالفضل پرورید
از شیر خود، عنایت زهراست شاملش
نازم به کوثری که تبار رسول از اوست
ابتر اگرچه خواند ز کین، ابن وائلش
گرگان پس از شهادت او نیز در کمین
تا ریشهکن کنند تبار و سلاسلش
نامحرمی و ضربه به پهلوی فاطمه؟!
شکر خدا که شد در و دیوار، حائلش
وای از دمی که شکوه کند نزد مصطفی
در روز حشر، حضرت زهرا ز قاتلش
وای از دمی که شرم زند شعله بیامان
نزد رسول بر جگر خصم جاهلش
این شکوه را چو یوسف زهراست مدعی
موکول میکنیم به دیدار عاجلش...
#افشین_علا
@raziolhossein