eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.2هزار دنبال‌کننده
528 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
این قرص مه است یا که فرزند رضاست این کعبه دل، یا که دلبند رضاست گویند همه بهشت زیباست ولی زیباتر از آن دیدن لبخند رضاست @raziolhossein
تو آمدی که بگویی ز نسل پیغمبر هنوز مانده کسی؛مانده سوره ی کوثر بریده باد زبانی که منکرت شده بود بمیرد آنکه به باب تو گفته بود "اَبتَر" فدای غیرت تو ای جواد اهل البیت فدای بغض تو از دیگری و آن دیگر تو آمدی که بگویی «..لَاُخْرِجَنَّهُما..» تو آمدی که درآری دمار زآن دو نفر @raziolhossein
در هواى سينه سودائيم شد كبوتر اين دل هرجائيم يك مدينه مستى و شيدائيم مست مست از كوثر زهرائيم كوثر امشب غيرت دريا شده ضامن آهو مگر بابا شده آسمان گرديده امشب خاكبوس مى‏تراود عطر شادى از نفوس در اجابت غرق شد شمس الشموس شد شكوفا جلوه ی سلطان طوس باز شد بر روى دل باب المراد كور چشم ابتران ، آمد جواد اين پسر سر تا به پا پيغمبر است اين پسر آئينه دار حيدر است اين پسر سرّ خداى اكبر است سلسله جنبان روز محشر است اين پسر ملك ولايت را ولى است در نگاه او محمد منجلى است او كه ايثار و كرم آئين اوست دلنوازى عادت ديرين اوست دشت و اقيانوسها مسكين اوست دام دلها گيسوى مشكين اوست كهكشانها و زمين آواره ‏اش كعبه ی خيل ملك گهواره ‏اش  روى ماهش معنى الله و نور خال رويش محشر يوم النشور مى‏برد دل يك نگاه او ز حور چشم بد از حسن وجه الله دور جبرئيل امشب بخواند ان يكاد دود كرد اسپند در پاى جواد @raziolhossein
چیزی نگفت از حاجتش حاجت روا شد با دست پر‌ زائر زد از صحن تو بیرون جز تو که می بخشد بدون مزد و منت شانِ نزولِ تنفقوا مما تحبون؟ نقل است باید مال دنیا خواست از تو هرچه کرم داری خودت روزی ما کن ما شیعیان اینکه تو را داریم کافیست از کاظمین خوشکلت ما را دعا کن ابن ابی داوود یا یحییِ بن اکثَم فرقی ندارد،عالمان شهر بغداد از بحث علمی با تو می‌ترسند،آقا با چون تویی اصلا نباید هم در افتاد حرف از برائت می زنم زیرا تو گفتی: طاغوت ها را می کشی از قبر بیرون آن لحظه رویاییست پیش چشم مادر سوزاندن جسم کریه آن دو ملعون مَن اَیقَنَ بِالخَلفِ جادَ بِالعَطِّیه گفتی:ببخشم،  تا خدا بر‌ من ببخشد در هم خریدن از رعیت لطف شاه است من دوستت دارم اگر خوبم اگر بد در روزگار بی کسی در عصر‌ غیبت وقتی که دشمن می زند تیشه به ریشه در حفظ باور ها به تو دل بسته ام چون داری هوای ما جوان ها را همیشه @raziolhossein
ای داد رسِ روز معاد ، ادرکنی ای سرور و سر خیل عِباد ادرکنی ما دست بدامان تو هستیم ، مدد ای جلوه ی جود، یا جواد ادرکنی @raziolhossein
در ساحل جود خدا باران گرفته باران نور و رحمت و احسان گرفته می‌بارد انوار کرم از هر کرانه شب‌های دلگير زمين پايان گرفته از سوی جنت سورۀ ياسين رسيده خاک مدينه عطر الرّحمان گرفته داده خدا ماهی به خورشيد رئوفش آرى دعای حضرت جانان گرفته نسل امامت می‌شود پاينده با او از برکتش دل‌های شيعه جان گرفته او می‌رسد جود و سخا معنا بگیرد در قلب عالم نور و رحمت پا بگیرد عالم همه قطره اگر دريا تو هستی کل خلائق عبد اگر مولا تو هستی فيض وجود توست رزق اهل دنيا باران جود عالم بالا تو هستی مانده‌ست ابتر، کيدِ بدخواهان شيعه روشن‌ترين تفسير أعطينا تو هستی مانند کوثر چشمۀ جاری نوری با اين حساب آیينۀ زهرا تو هستی ای که دل از بابا ربوده خنده‌هایت آرامش هر لحظۀ بابا تو هستی ابن الرضایی، تو کريم بن کريمی ما چون گدایی یا اسیری یا یتیمی چشمان تو خورشيد هر اهل يقينی‌ست چشمان تو جنت! نه جنت‌آفرينی‌ست با عشق تو قلبی نمی‌سوزد در آتش در هر نگاه روشنت خُلدِ برينی‌ست گويا گره خورده دلم با عرش اعلی هر رشته از مهر شما حبل‌المتينی‌ست من روزی هر ساله‌ام را از تو دارم چشمان من بر دست‌های نازنينی‌ست جود تو دارد جلوه‌های هل اَتایی مولا! شفيع ما به درگاه خدايی هر شب دل من سائل باب المراد است آنجا که حاجتمند درگاهش زياد است آنجا که اميد و پناه آخر ماست آنجا که اوج هر توسل «يا جواد» است جز آستان تو پناهی که نداريم اين استغاثه با تمام اعتقاد است در مشهد خورشيد ايران هم که هستيم دل‌های ما پروانۀ باب الجواد است هر شب دل من در هوای کاظمين است در حسرت يک بوسه بر قبر حسين است @raziolhossein
پسر عشق رسید و پدری را جان داد حق به یعقوب دلی خاتمهء هجران داد تشنه بودیم که الله به ما باران داد یک ولیعهدِ پُر از خیر به یک سلطان داد نه مدینه که زمین نور شد و زیبا شد صلواتی بفرستید رضا بابا شد شب گذاشته‌ست ببینید سحر آمده‌است به هواداری خورشید قمر آمده‌است مهربان ذات پدر را پسر آمده‌است نه پسر شیرهءشیرین جگر آمده‌است هرچه خواهید بگیرید رضاشاد شده که جواد آمده و خانه‌اش آباد شده سالیانی به ره این گل دلبندش بود چشم بر راه طلوع رخ فرزندش بود تشنهء دیدن هنگامهء لبخندش بود عاشق بوسه به لبهای پر از قندش بود که خدا داد به او دیر، ولی غوغا کرد برکت دارترین را به رضا اهدا کرد برکت از نوک پا تابه سرش می‌ریزد خیر با هر قدمی دوروبرش می‌ریزد اهل انفاق گداسان به درش می‌ریزد جود با دیدن او کُرک و پَرش می‌ریزد چون خدا خواسته که باب مراد است مراد همه جود خدا دست جواد است جواد هر چه گوییم ز جود و کرمش کم گفتیم هر چه گوییم ز اعجاز دمش کم گفتیم هرچه گفتیم ز خیر قدمش کم گفتیم از تبار و نسب محترمش کم گفتیم ریشه‌اش حیدری و فیض زاصلش باشد حضرت مهدی موعود ز نسلش باشد او رسیده‌ست که دل‌تنگی بابا ببرد روزه‌داران رجب را سوی دریا ببرد دست ما گیرد و ما را سوی بالا ببرد به مسیر پسرش مهدی زهرا ببرد تا مبادا که گرفتار و نابود شویم دور وغفلت زده از مهدی موعود شویم سائلیم و ز کَفَش لطف و عطا میگیریم درد داریم و طبیب اوست دوا می‌گیریم از مسیح رضوی زاده شفا میگیریم کاظمین و نجف و کرب و بلا میگیریم جود کن در شب میلاد به ما زر برسان دل مارا وسط روضه‌ء اصغر برسان تیر آمد به گلو خورد پدر حیران شد باسه شعبه عطش کودک او درمان شد وسط معرکه درمانده و سرگردان شد وای از پوست سرش بود که آویزان شد مادرش بر در خیمه به سر و صورت زد مگرآن تیر ز حلقوم برون می‌آمد؟ @raziolhossein
عشق می کند به تار تارِ زلفت استناد دل به حرف حرفِ بخششِ تو دارد اعتقاد لحظه لحظه، موج موج و فوج فوج، اعتماد خانه خانه کوچه کوچه جاده جاده امتداد بندهء محبت توایم هر چه باد باد جان عالمی فدای نام حضرت جواد نیست کار هر قلم که رو کند نشانه ای روی کاغذ آورد سرود عاشقانه ای خط به خط رقم زند چکامه ای ترانه ای مدحِ بی کرانه ایّ و متن عارفانه ای در ثنای آن کسی که هست جود را نماد جان عالمی فدای نام حضرت جواد هم بهشت آفرینش از رُخت حکایتی هم رُخت ز نور حضرت رضا روایتی هم که بخششت ز بخشش خداست آیتی آیت سخاوتیّ و لنگر هدایتی من فقیر و تو جواد و من مُرید و تو مراد جان عالمی فدای نام حضرت جواد ای که در نسب سلالهء ابوالعجائبی نورِ نجمِ ثاقبیّ و جلوهء کواکبی در شگفتم از چنین مواهب و مناقبی درخورِ تو نیست هیچ شعر و هیچ قالبی نه غزل نه مثنوی نه شعرِنو نه مستزاد جان عالمی فدای نام حضرت جواد گرچه آفتاب پیش نور تو ز پا نشست گرچه ماه دید حُسن صورتت، به جا نشست گرچه کوه دید هیبت تو بی هوا نشست ابن أکثم از جواب ماند و بی صدا نشست هفت آسمان ولی به احترامت ایستاد جان عالمی فدای نام حضرت جواد حرز تو برای رفع هر بلا مجرب است خوش به حال هر که در بساط تو مقرب است یا کسی که پیش تو به نوکری ملقب است نوکر تو منتسب به توست پس مهذب است خادمت همیشه شاد و نوکر تو زنده باد جان عالمی فدای نام حضرت جواد هم به قلب شیعه نور عشق را نهاده ای هم بزرگِ اهل جود و هم بزرگ زاده ای اعتبار و آبرو به اهل جود داده ای سومین محمدِ عزیزِ خانواده ای حرف عاشق است ظهر و عصر و شام و بامداد جان عالمی فدای نام حضرت جواد @raziolhossein
جلوه ها بسیار اما دل یکی، دلبر یکی بین این میخانه ها، باده یکی ساغر یکی ریشه های ما یکی، مصدر یکی، محشر یکی تا ابد حیدر یکی، کوثر یکی، مادر یکی چارده تا جلوه دیدیم از خدا، مطلب یکی است سجده کن چون حضرت معشوق ما امشب یکی است وا شده امشب به سمت آسمان ها پنجره میشود گفت از نگاه یار، صدها خاطره میرسد گاهی از آنجا که نباید تذکره من گدای این درم، من کار دارم با گره از گره هایی که کورند عشق پیدا میشود خوش بحال ما رضا این بار بابا میشود عشق را وقتی خدا در بین عالم باب کرد ابروی دلدار ما را قبلهء محراب کرد تا رضا را دیدن این گل پسر بی تاب کرد خنده ای کرد و دل بابای خود را آب کرد او که عشقش بوده از حالا به زهرا آمده آن یکی یکدانهء آغوش بابا شده جان فدای آنکسی که مست و حیرانش شده هرچه حور است و ملک گهواره جنبانش شده بارها خورشید، محو نور ایمانش شده عالمی دلبستهء ذکر رضاجانش شده خوب شد اصلا" کسی امشب جوابم را نداد چون عریضه میبرم مشهد دم باب الجواد اینکه میگویند دستش سفرهء جود خداست آینه قدّی سلطان سریر ارتضاست عاشقش کعبه است، ذاتاً قبله و روح دعاست کاظمینش چون خراسان، چون نجف، چون کربلاست ابتدای حاجت است و انتهای حاجت است سائل و مسکین کنار سفره او راحت است از زیارت دور شش گوشه، چه چیزی بهتر است کعبهء مشکل گشا، باب الحوائج اصغر است من فدای آنکه تا دنیاست، عشق مادر است خنده اش شیرینی بزم علی اکبر است از میان عرش، نور محشری آورده اند جلوه ای از جلوه های حیدری آورده اند می درخشد ماه شب های کویری حسین می شود دید از دو چشم او دلیری حسین می کند در وقت وقتش دستگیری حسین می شود سرباز عصر روز پیری حسین از لب خشکیده اش گفتم که آب آتش گرفت بر فراز نیزه ها قلب رباب آتش گرفت @raziolhossein
اي قمر شمس ولايت جواد اي گهر بحر عنايت جواد حجّت حق باب مراد همه نجل علي دسته گل فاطمه بر همه خوبان جهان سروري محمّد استّي و علي پروري چشم رضا از همه سو سوي تو ماه رجب شيفته روي تو روي دل آراي تو بدر رجب ليله ميلاد تو قدر رجب جود به خاک درت آرد سجود بسته به جود تو تمام وجود صورت تو باغ و بهار رضا تويي همه دار و ندار رضا حسن تو مرآت خداوند تو بهشت بابا گل لبخند تو بی خردان طعنه ديگر زدند بر پدرت تهمت ابتر زدند ولادت تو کوثري دگر بود روشني چشم و دل پدر بود نور شد و نور شد و نور شد چشم همه تيره دلان کور شد سمند علم و معرفت رام تو گره گشاي عالمي نام تو عطر رياحين جنان خاک تو روح رضا در بدن پاک تو باب تولاّي تو باب خدا مصحف روي تو کتاب خدا عقل نهالي ز دبستان تو علم گلي رسته ز بستان تو بين امامان ز عطاي زياد تويي ملقّب به امام جواد جز تو که حرز مادر خويش را به قاتل پدر نمايد عطا شبي که مأمون ستمکار مست برد به قتل تو به شمشير دست در دل تاريک شب اي جان پاک کرد تن پاک تو را چاک چاک صبح که آن بي خرد آمد به هوش گشت سراپا همه سوز و خروش گفت مرا قتل رضا بس نبود کشتن نجل مرتضي بس نبود چگونه من در نظر خاص و عام شهره شوم به قاتل دو امام قاصد مأمون به تحيّر شتافت در بدن پاک تو زخمي نيافت کرد سراپا به وجودت نظر ديد ز گل خوب تري خوبتر از رخ مأمون عرق شرم ريخت زمام اقتدارش از هم گسيخت از پي ديدار تو بشتافت باز گفت که اي مهر سپهر حجاز جسم تو شد به تيغ من چاک چاک از چه کنون سالمي اي جان پاک گفتي از دعاي زهراست اين معجر حرز مادر ماست اين مرا خداي داورم حفظ کرد به يمن حرز مادرم حفظ کرد شد خجل از کار خود آن رو سياه گشت به پيش کرمت عذر خواه عفو از آن جرم و خطا کرديش خواست دعا را تو عطا کرديش جود خداييت چه ها مي کند پيش خطا لطف و عطا مي کند اي به فداي تو و جودت جواد جود وجودش ز وجودت جواد تو دست جود خالق اکبري جواد اهلبيت پيغمبري بحر نمي از کرمت يا جواد جود گداي حرمت يا جواد روي تو شمس الشّرف اهلبيت اي دُر ناب صدف اهلبيت کودک نه ساله بدي کز کمال دادي پاسخ به هزاران سؤال زاده اکثم ز دُر افشانيت گشت يکي طفل دبستانيت مانده زهر قيل و زهر قال بود گويي از آغاز کر و لال بود لکنت نطقش به لب افتاده بود گويي طفلي عقب افتاده بود از کف مأمون چو رها گشت باز ماهيکي گرفت و برگشت باز تا ببرد ره به کمال تو بيش ماهي را فشرد در دست خويش گفت که اي نور دل بوالحسن فاش بگو چيست کف دست من پاسخ تو دوباره اعجاز کرد پرده ز اسرار دگر باز کرد قصّه تبخير و هوا و شکار گشت ز دُرج سخنت آشکار حلم ز رفتار شما حلم شد علم ز گفتار شما علم شد معادن حکمت حق شماييد مساکن رحمت حق شماييد شما همان ائمه الدّعاييد مشاعل انوار الهداييد جلالت خدا نشان شماست آيه ي تطهير به شان شماست کلامتان نور است و رحمت است معجزه و موعظه و حکمت است ارث نبّوت رسول از شماست مجد و کرامت بتول از شماست طاعت مقبوله حق شماييد رحمت موصوله حق شماييد شما امامان همگي جواديد باب نجات و قبله ي مراديد قرآن يکدم از شما جدا نيست هر آنکه بي شماست با  خدا نيست «ميثم» را بر درتان التجاست اميد او به مَن اتاکُم نَجاست @raziolhossein
کجا روانه کنم  شور و شوق بی حد را دو بال عاشق پروانه ای مردد  را کجا بدون تلکف قبول خواهد کرد بهانه گیری این گریه های ممتد را میان عطر سکوت و سلام پیدا کرد نگاه خسته ی من روشنای گنبد را به گام های خیال غزل کسی می گفت به کاظمین ببر کوچه های مشهد را دو پلک مانده به باب الجواد با لبخند گرفته زیر نظر، عشق رفت و آمد را به لطف گردش رندانه ی فلک امشب علی گرفته در آغوش خود محمد را خلاصه ی برکات چهارده معصوم جواد کیست ؟ببین خود حروف ابجد را ببخش سرزده شعرم رسیده،از سر شوق ز یاد برده غزل، باید و نباید را غزل فدای گل خنده ی جواد شود جواد اگر که بخندد غزل زیاد شود جواد اگر که بخندد بهار خواهد شد بهار آینه دار نگار خواهد شد زمانه با برکت تر، از او نخواهد دید کمی به روی پسر خیره شد ، سپس خندید برای قلب همه التیام خواهد شد وهفت سال دگر او امام خواهد شد @raziolhossein
از هر چه به غیر او گسستم دل را به کسی جز او نبستم من عاشق و بی قرارم اما عاشق تر از این کنم که هستم آهسته کنار کفشداری یک گوشه برای خود نشستم خود را که دچار خویش دیدم در آینهء حرم شکستم بر دفتر من نشست بیتی بیتی که دوباره کرد مستم تا ذکر لبم جواد باشد رزق حرمم زیاد باشد حرف دل عشق یک کلام است بر لب صلوات من سلام است در گوشهء چشم اشک شوق است موسیقیِ گریه بی کلام است توصیف جواد را چه گویم ایشان رضوی ترین امام است لطف و کرم و سخا و جودش لا ینقطع و علی الدوام است دردانهء شاه طوس خندید برخیز و بیا که بار عام است تا ذکر لبم جواد باشد رزق حرمم زیاد باشد خورشید سر قرار آمد آرامش قلب یار آمد امشب خبری است در خراسان نقاره بزن بهار آمد سلطان سریر ارتضا را آیینهء بی غبار آمد در صحن حرم دوباره باران با آتش دل کنار آمد گفتم ببرم دلِ رضا را طبع غزلم به کار آمد تا ذکر لبم جواد باشد رزق حرمم زیاد باشد صحرای نگاه من کویریست دستان دلم پراز فقیریست آهوی اسیر آستانم آزادی من در این اسیریست کار دل ما فقط گدایی کار تو همیشه دستگیریست دل را برسان به کاظمینت بی تاب دیار توست دیریست عشق تو خلاصهء جوانی آرامشِ روزگار پیریست تا ذکر لبم جواد باشد رزق حرمم زیاد باشد @raziolhossein
مهر شما در دل عاشق فتاد خیر دو دنیا به من این فیض داد باب کرم هستی و باب المراد اسئَلُکَ بحودک یا جواد تا که توسل به تو آغاز شد هر گرهی داشت گدا باز شد ای نمک سفرۀ سلطان طوس محضر تو خیل ملک خاک بوس آینۀ صورت شمس الشموس دلخوشیِ عمر انیس النفوس ای علی اکبر ملیح رضا حلقۀ موی تو ضریح رضا جود تو شد مظهر کُلِّ صفات نام تو فتاح همه مشکلات نازترین تک پسر کائنات حق بده بابات بمیرد برات بوسه زلبهای تو کار رضا ای همۀ دار و ندارِ رضا گوشۀ حجره شده جایت چرا ؟ مرگ شده ذکر و دعایت چرا ؟ بسته شده راه صدایت چرا ؟ آب نیاورده برایت چرا ؟ شعله به جان و دل زهرا مکش جان رضا روی زمین پا مکش ضربه به حیثیت افلاک خورد رنگ کبودی به رخی پاک خورد موی به هم ریخته ات خاک خورد داد زدی دورِ لبت چاک خورد با جگر سوخته پرپر زدی بر دَرِ حجره چقدر سر زدی خون ز لب خشک تو پاشید وای لحظۀ پرپر زدنت دید وای چشم به چشمان تو خندید وای تشت زنان دورِ تو رقصید وای شعله به جان تو چنین ریخته آب به پیش تو زمین ریخته آب نخوردی ... بدنت پا نخورد یک نخی از پیر و هنت پا نخورد در ته گودال تنت پا نخورد مثل حسین بر دهنت پا نخورد یاد حسین دیدۀ تر داشتی هر چه سرت آمده ،  سر داشتی چنگ به موی سرش انداختند روی تن بی سر او تاختند خیل زنان رنگ ز رخ باختند پیکر غارت شده نشناختند عمۀ سادات زمین گیر شد بر سر بوسیدن رگ پیر شد طول کشید از نَفَس افتادنش حنجر پاشیده روی دامنش عده ای اعراب دَمِ رفتنش با کتک از کرب و بلا بُردنش عمه از آن لحظه گرفتار شد ناقه نشین راهی بازار شد @raziolhossein
ته این کوچه هرکه پشت در است.. به گدایی خویش معتبر است نه پی نان نه فکر سیم و زر است او نیازش به یار بیشتر است امشب اینجا کرم فراوان است نام این کوچه هم خراسان است سالها شبهه بود در سرها امتحان شد تمام باورها تا که آمد امید نوکرها کوری چشمهای ابترها بعد پنجاه سال سر زد ماه.. جلوه گر شد جواد ال الله این پسر آمده ولی باشد شرف الشمس صیقلی باشد احمد خانه ی علی باشد کرمش بی معطلی باشد هرچه میخواهی از کریم‌ بخواه سائلین جواد بسم الله! اهل تقوا مرید تقوایش جلد قرآن کجاست؟لبهایش ملکوت است قد و بالایش نذر کرده براش بابایش در جلال و جمال محشری است بیشتر از بقیه مادری است رضوی بود جلوه ذاتش همه جا ریخته ست آیاتش بین سجده شدست میقاتش خود حق میرود ملاقاتش.. روی فیروزه نام او حک شد رجب از مقدمش مبارک شد ما مریدیم و او همیشه مراد او جواد و بقیه عبدجواد بارها پشت پنجره فولاد به جوادش رضا براتم داد اوست دلگرمی حسینی ها قبله ی اصل کاظمینی ها .......... از پس پرده آفتاب امد جان ارباب رب آب آمد نفس حضرت رباب آمد کیست این مه نواده حیدر پیر میخانه بلا اصغر هیبتش هیبت پیمبرهاست گریه اش  تار و مار لشگرهاست کی حریفش سنان و خنجرهاست فتح کردن مرام حیدرهاست تا زگهواره رو به میدان کرد لشگر کوفه را هراسان کرد.. ........ حیف بال و پر کبوتر سوخت حنجرش پاره پاره شد سر سوخت پدرش پیش روی لشگر سوخت همه ی آرزوی مادر سوخت نه سری مانده نه بدن دارد شیرخواره مگر زدن دارد؟! @raziolhossein
آید نسیم از ره و مُشک تر آوَرَد عطر بهار از دمِ جان‌پرور آوَرَد با موکب معطّر خود این مسیح‌دم یک بوستان بنفشه و نیلوفر آورد در حیرتم که این نَفَس قدسی از کجا سرسبزی و طراوت و برگ و بر آورد این پیک مُشک‌بوی مگر از مدینه است کز هر گذر که می‌گذرد گل برآورد آری نسیم چون طرب‌انگیز می‌شود گل‌های باغ را به ترنّم درآورد گل‌های باغ را به ارادت نثار کن در پای آن‌که مژدۀ آن دلبر آورد آن دلنوازِ عالم و آدم که آسمان حاشا که از رُخَش مهِ روشن‌تر آورد شاید که ماه سر به گریبان فرو بَرَد کز جَیب «خیزران» مهِ نو سر برآورد.. این است مریمی که مسیحا «جواد» اوست این است آن صدف که مِهین گوهر آورد تا فیضی از صحیفۀ زهرا به ما رسد جبریل برگ سبزی از آن دفتر آورد دلبند مرتضی و جگرگوشۀ رضا با خود جلال و جلوۀ پیغمبر آورد شب‌های انتظار پدر را به راستی صبح جمال و جلوۀ او بر سر آورد آن نازنین‌پدر که فروغ هدایتش اندیشه را به وادی حیرت درآورد همراه با ترنّمِ لالایی جواد اشک از غم فراق به چشم تر آورد شب‌ها کنار بستر نازش به ارمغان چشمی پرآب و چشمه‌ای از کوثر آورد جای شگفت نیست که افلاک سر فرود پیش جلال و شوکت این رهبر آورد ابر عنایت و کرم و التفات او آفاق را هرآینه زیر پر آورد.. @raziolhossein
گاه‌گاهی نگاه ما را بَس بوسه‌ای گاه‌گاه ما را بَس گرچه از دستِ یار ممکن نیست جگری روبراه ما را بَس ما گره در گره شدیم اما... لطفِ زُلفی سیاه ما را بَس رو به چشمش نمازِ خود خواندیم و همین اشتباه ما را بَس تا به کویش نرفته‌ایم افسوس ولی این شوقِ راه ما را بَس در بساطم نبود غیر از آه و همین نصفه آه ما را بَس مرقدی با دو گنبد زردش خاکِ آن بارگاه ما را بَس یک ضریح و دو قبله و دو امام یک حرم با دو شاه ما را بَس به ضریحش نشد اگر برسیم کنجِ آن سرپناه ما را بَس ما حسینی شدیم شُکرِ خدا کاظمینی شدیم شُکرِ خدا زلفِ ما را به بادها داند لطف خود را به یاد‌ها دادند تا گره‌های کارِ من دیدند به لبم  یاجوادها دادند تا که بردیم نام او دیدیم رونقی بر کسادها دادند تا ازاین خانه ما جدا نشویم به لبم وَاِن‌یکاد‌ها دادند نان خود را دوباره بخشیدند ازسرِ ما زیادها دادند نامراد آمدیدم اما باز قبل گفتن مُرادها دادند مثل باران شدند رحمت را بر تمام بلادها دادند خط کشیدند روی بدها و... باز هم امتدادها دادند حرف‌های نگفته آوردم تا به دستم مدادها دادند هی نوشتیم  نامه ادرکنی یاجواد الائمه ادرکنی از جمالش کمال می‌ریزد از کمالش جلال می‌ریزد از لبش دانه‌های سرخ انار از قدش اعتدال می‌ریزد به تماشاش ایستاده جهان که بهم نظم سال می‌ریزد روی دوشِ رضا از آن گیسو آبشاری زلال می‌ریزد نورِ او لَن‌تَرانیِ موسی است کوه هم بی مجال می‌ریزد چقدر چامه و چکامه براش از قلم‌های لال می‌ریزد همه تقصیرِ تیغ آن ابروست خونِ ما را حلال می‌ریزد آمد و از غبارِ جاده‌ی او معجزاتی محال می‌ریزد بعد از این از دلِ غریب رضا غم قال و مقال می‌ریزد به علی رفته نور سرمدِ ما آمده سومین محمدِ ما ای مبارکترین سلام رضا آفتاب علی الدوام رضا سبزی مسجد النبیِ علی کعبه‌ی مسجدالحرامِ رضا نهمین رکعت رسول خدا اولین اشهدُ ، السلامِ رضا امتداد همیشه‌ی زهرا شرف‌الشمس مستدام رضا سجده‌ی شکر فاطمه این است برکت‌های خاص و عامِ رضا آمدی و به عشق تو خواندند بچه‌ها را همه غلام رضا دم باب‌الجواد هرکه رسید می‌شود جبرئیلِ بام رضا بازهم آمده است امام حسن بازهم آمده امام رضا پیش آغوش خیزران زهرا بوسه می‌داد بر تمام رضا گوییا  جمع یاس و  یاسمن است بین آغوش فاطمه حسن است آخرین مرتضای راه حسین سومین جلوه از پگاهِ  حسین تو علی هستی و عجب هم نیست خیره باشد به تو نگاه حسین صبر باید کند خدا  برسی تا که کامل کنی سپاه حسین گفت در گوش تو اذان و خدا گفت حی علی الفلاحِ حسین با تو شیرین شده‌است عمرِ رباب با تو زیبا شده است ماه حسین مادرت در خیال خود می‌گفت بشَوی کاش تکیه‌گاه حسین تا که رفتی به کربلا گفتند شیر آمد به رزمگاه حسین آنقدر خشک شد لبت دیدند رو زدن‌های گاه‌گاهِ حسین حرمله کاشکی زمان می‌داد سیر بیند تو را نگاه حسین به گمانم سه‌شعبه آتش بود سوخت در بین سینه آهِ حسین پیش تو روی زانویش می‌زد مادری پشت خیمه‌گاه حسین بین گودال نه ، زِ شرم رُباب پشت خیمه است قتلگاه حسین بعد گودال پیش او رفتند نیزه‌ها بر زمین فرو رفتند @raziolhossein
یا به این کوچه معروف گدارا نکشید.. یا کشیدید ز ما دست عطارا نکشید رزق ما دیدنتان بود..غذا را نکشید! ما گداییم،شما منت مارا نکشید! منت از ماست که بر دیدنمان آمده اید! به گدایان گرفتار،بفرما زده اید قصه ی لطف شما قصه ی اقیانوس است حکم ما شب زده ی دربدر فانوس است برسانید به هرکس ز خودش مایوس است غصه ای هست اگر!چاره ی آن در طوس است عاقبت کلبه ی احزان رضا گلشن شد با جواد ابن رضا چشم همه روشن شد. آسمان خنده به لب میل به باران دارد ماه از شوق به کف آینه قرآن دارد شاه ما گرچه حسودان فراوان دارد.. چشمشان کور که خورشید به دامان دارد! عجب است این پسر امروز پیمبر نشده هیچ مولودی از او با برکت تر نشده! وجناتش سکناتش شرف مصطفوی ریخته در نظرش معجزه های نبوی خنده اش فاطمی و جذبه چشمش علوی چه بگوییم به او؟؟قندو نبات رضوی! قل هو الله احد ریخته بر لبهایش ای به قربان  صدای خودش و بابایش سیر کردیم به قرآن خدا خط به خطش خیره ماندیم به تفسیر و کلام و لغتش با خداوند یکی بوده دقیقا صفتش جان به این خالق و این دیکته بی غلطش! "چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی" سجده کردیم بر آن خال سیاه عربی! ای دل از سنگ‌شدن دل بکن و گوهر باش آب هر چشمه نشو قطره ای از کوثر باش سلطنت خواهی اگر در دوجهان نوکر باش کاظمینی شده دست علی اصغر باش که خدا عیدی مارا دو برابر داده رزق ما میرسد امشب ز دو آقا زاده این پسر کیست که منظومه ی عرفان شده است شیرخواره ست ولی پیر بزرگان شده است ششمین جلوه ی سی جزء ز قرآن شده است علی دیگری از عرش نمایان شده است شیر شیر است دلیر است چه کوچک چه بزرگ برمیاید ز علی  ابن حسین کار سترگ نخل اگر نخل رباب است ثمردار تر است دست اگر دست حسین است گهردار تر است این پسر از همه در معرکه سردار تر است از دوصد مرد به پیکار جگردار تر است تیغ شمشیر خود از پیچش مو ساخته است جوشن جنگی خود را ز گلو ساخته است حیفِ این گل..قدم آخر این راه شد و چشم برهم زدنی امد و شش ماه شد و نفسش تنگ شد و بسته و کوتاه شد و.. دیر از آمدن حرمله آگاه شد و.. همه گفتند که این بار نباید بزند هیچکس فکر نمیکرد چنین بد بزند! حنجر سرخ و سفیدش که به یک سو خم شد بین خون آینه ی صورت او مبهم شد گلوی نازک و آن تیرِ سه لب توام شد بدن و صورت و حنجر همگی درهم شد.. سری اصلا به تنش نیست ولی جان دارد لطف تیر است که این طفل سه دندان دارد @raziolhossein
به نخل آرزو برگ و بر آمد جمالِ بی مثال داور آمد علی موسی الرضا چشم تو روشن که از ره جلوه‌ی پیغمبر آمد گرفتاران عالم را مراد است جواد است این جواد است این جواد است گل گلزار عصمت وا شد امشب زمین چون جنّت الاعلی شد امشب زند لبخند ریحانه ز شادی علی موسی الرضا بابا شد امشب ز دیدارش رضا گردیده خوشنود که بابـْرکت تر از او نیست مولود بوَد والشّمس، رخسارِ چو ماهش بوَد والّیل، گیسوی سیاهش تماشایی بوَد این طفل از بس بوَد هفت آسمان، محو نگاهش نگاهِ او ز بابا می‌بَرد دل ز آل الله یکجا می‌برَد دل نگاه انبیا بر ماه رویش دو چشم اولیا هردم به سویش ز فیض یک دمش عیسی، مسیحاست شده سیراب، خضر از آبِ جویش ز یوسف هم تماشایی تر است این ز سر تا پا رضای دیگر است این تمام عالم افتاده به پایش همه جان جهان بادا فدایش گدایم، او جواد اهل بیت است که ممنونم من از جودو عطایش منم محتاج و هستم زیر دِینش به سر دارم هوای کاظمینش ز بعد مجتبی او مادری تر بوَد دائم به یادِ شعله‌ی در که آنجا یاس حیدر گشت پرپر خمیده شد قد سرو صنوبر به یاد کوچه چشمانش گهربار که مادر خورد با صورت به دیوار @raziolhossein
سلام برگلِ رویش بگوبه قصدِبرات نثار گل پسر حضرت رضا "صلوات" @raziolhossein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بر غنچه گلشن پیمبر صلوات بر آل حسین و آل حیدر صلوات شادی دل رباب امشب بفرست ناز قدم علی اصغر صلوات @raziolhossein
خانه وحی شده جنت اعلا امشب کرده مه در کف خورشید تجلا امشب از زمین یکسره بر عرش معلا امشب این بود ذکر خوش اهل تولا امشب که رباب امشب، قرص قمری آورده پدر پیر خرد را پسری آورده غم گنه، خنده ثواب است ثواب است امشب بخت اندوه بخواب است بخواب است امشب در گُل دیده گلاب است امشب غرق در وجد رباب است رباب است امشب روح از شادی و از شوق نگنجد به تنش بوسه گیرد زلب اصغر شیرین دهنش اهل دل جلوه جان از نظرش بستانید داروی درد خود از خاک درش بستانید بوسه از روی ز مه خوبترش بستانید عیدی از فاطمه و از پدرش بستانید عالم از وجد و صفا جنت دیگر آمد گل بیارید که امشب علی اصغر آمد مهد او کعبه و چشم همگان زمزم اوست زندگی بخش دو صد عیسی مریم دم اوست ماه من مدح و ثنای همه عالم کم اوست آشنای دل خوبان دو عالم غم اوست گر به لب خنده و گر اشک فشانی دارد با حسین بن علی راز نهانی دارد عطر گل از نفس او به چمن می آید بوی خون از دهنش جای لبن می آید گه پدر را زدمش روح به تن می آید گاه لب بسته و چشمش به سخن می‌آید بر لبش جام بلا خوب تر از شیر آید نگران است که کی حرمله با تیر آید مفتخر می کند این طفل بنی الزّهرا را نه بنی الزّهرا بلکه همه دنیا را می برد خنده اش از شوق دل بابا را آورد یاد پدر قصّه عاشورا را آیه عشق به خال و خط و رویش پیداست مرگ خونین ز سپیدی گلویش پیداست ماه رخسار نکوتر زمهش را نگرید بر رخ یوسف زهرا نگهش را نگرید شرف قرب وی و بُعد رهش را نگرید بسر دوش پدر قتلگش را نگرید طفل را دامن مادر همه دم جا باشد او زند بال که بر شانۀ بابا باشد گُل رخساره او لاله علیّین است بند قنداقه او طُره حورالعین است پدرش بوسه زند بر لبُ ذکرش این است: «دهنت باز ببوسم که لبت شیرین است» خاندان نبوی دست بدستش دادند بوسه ها بود که بر نرگس مستش دادند کیست این طفل که توحید بود مرهونش عشق، دلداده و ایثار و وفا ممنونش می دهد نور به خورشید رخ گلگونش سرخ رو وجه خداوند بود از خونش این همان است که در قلزم خون خنده کند خنده اش حجّت حق را کُشد و زنده کند این چه ماهی است که خورشید سرافکنده اوست این چه طفلی است که استاد خِرد بنده اوست این چه کشته است که جان دو جهان زنده اوست این چه ذبحی است که خون را شرف از خنده اوست «میثم» این کودک شیریست که پیرش گویند پیشتازان صف عشق امیرش گویند @raziolhossein
ای اهل ولا اجر شما با علی اصغر مهمان حسینیم  بگو یا علی اصغر این کودک شش ماهه گل باغ رباب است پر پر شده در گلشن زهرا علی اصغر هر کس که به گهواره ی دل جا دهد او را او را بدهد در حرمش جا علی اصغر ای سینه زنان دامن شش ماهه بگیرید چون کرده به هر درد مداوا علی اصغر طفلش مشماری که بُود باب الحوائج پروندۀ ما را کند امضاء علی اصغر احرام عزا بند که با ناله بگوییم لالا پسر فاطمه لالا علی اصغر بر مجلس یاران حسین سر زند از لطف همراه عمو گیرد اگر پا علی اصغر @raziolhossein