eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
9.4هزار دنبال‌کننده
717 عکس
7 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر از این در خانه برانی‌ام چه کنم؟ مرا نخواهی و از خود ندانی‌ام چه‌کنم؟ گناه ظائقه‌ام‌ را ببین عوض کرده اسیر شهوت و نفس جوانی‌ام چه‌کنم؟ ندیدن تو شبیه شبی غم انگیراست دچار این‌شب سرد و خزانی‌ام چه‌کنم؟ بگیر دست مرا تا ز پا نیفتادم نیازمند تو و مهربانی‌ام - چه کنم منم شبیه تو هرشب به روضه آمده‌ام که‌ مبتلا به‌غم روضه‌خوانی‌ام چه کنم؟ مرا ببخش نمردم برای داغ "حسین" پراز خجالت ازاین سخت‌جانی‌ام!چه‌کنم؟ میان این‌همه عاشق که زائرت شده اند اگر مرا به زیارت نخوانی‌ام چه کنم؟ @raziolhossein
بیچاره‌ام به چاره‌ی من التفات کن آنی، دمی، نگاه بر این خاک پات کن بر طالع کویر دلم خشک‌سالی است فکری به حال و روز دل این قنات کن ای شاه عالمی که عتابت عذاب ماست رحمی به‌حال رعیت بی دست و پات کن ای جلوه‌های اشرقت الارض ؛ نور تو یک گوشه چشم بر همه‌ی کائنات کن خیری از این دو دیده‌ی تارم ندیده‌ام جز دیدنت دو چشم مرا مات مات کن من در مسیر نوکری‌ات لنگ می‌زنم در این مسیر پای دلم را ثبات کن خونم حلال حضرت خون‌خدا "حسین" من را شهید تشنه‌ی آب فرات کن @raziolhossein
بر سینه ما قرار برمی‌گردد حال خوش روزگار برمی‌گردد از خواب زمستانی خود برخیزیم با آمدنش بهار برمی‌گردد @raziolhossein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرغ دل من گشته گرفتار بقیع قربان بقیع و اشک زوار بقیع شبها که در بقیع را می بندند من گریه کنم به پشت دیوار بقیع @raziolhossein
کاش همچون لاله سوزم در بیابان بقیع تا شبانگاهى شوم شمع فروزان بقیع کاش سوى مکه تازد کاروان عمر من تا کنم بیتوته یک شب در شبستان بقیع کاش همچون پرتو خورشید در هر بامداد اوفتم بر خاک قبرستان ویران بقیع آرزو دارم بمانم زنده و با سوز حال در بغل گیرم چو جان، قبر امامان بقیع آرزو دارم ببینم با دو چشم اشکبار جاى فرزندان زهرا را به دامان بقیع آرزو دارم بیفتم بر قبور پاکشان تا که گردم حایل خورشید سوزان بقیع آرزو دارم که اندر خدمت صاحب زمان قبر زهرا را ببوسم در بیابان بقیع آرزو دارم که همچون گوهر غلطان اشک از ارادت رخ نهم بر خاک ایوان بقیع اندر آنجا خفته چون قربانیان راه حق اى موید جان عالم باد قربان بقیع @raziolhossein
هر چند انتهای فلک خاک این در است خاک بقیع بر سر ما تاج دیگر است بال فرشته منت از این خاک می کشد جنت کجا به گرد و غبارش برابر است بوی بهشت واقعه هرچند دلرباست این قطعه از بهشت خدا دلرباتر است برما مجال خادمی او نمی رسد وقتی  که جبرئیل دراین خانه نوکر است تنها به قصد سرمه به مژگان نمی زنیم خاک بقیع را مژه آغوش بهتر است تشبیه مهر و ماه بر این آستان خطاست خورشید ماه پرتو فانوس این در است گیسو زغم کشیده به چهره مگر بقیع کز این حجاب خاطر هر شب مکدر است نام بقیع میشنوم بغض میکنم خاکی که نام بردن از او غربت آور است تخریب شد بقیع پس از آن غروب شد گویا فلک به خون جگر ها شناور است بی سایبان مزار امامان بی حرم این روضه از کران به کران آه  گستر است هر یک  که خفته اند در این آستان غم بر سینه هایشان همه داغی مکرر است آن داغ مشترک حرم و آتش است و دود این آه پاگرفته زیک روح و پیکر است هریک به چشم دیده چگونه عزیزاو درشعله ها شبیه سپندی به مجمر است دیده است بین خانه امامی میان دود وحشت  به جان همسر و اطفال مضطر است  دیده به خیمه گاه  امامی به چشم خود در بین دود ، شعله به دامان خواهر است دیده میان آتش و خون سیل لشگری دنبال گوشواره و خلخال معجر است در کربلا وجب به وجب روضه ریخته آری عزای کرببلا داغ اکبر است اما تمام چشمه این روضه های سخت درشعله  و شکستن آیات کوثر است خاکی اگر که مانده  ملک خانه ی بقیع سِرَّش همه زچادر خاکی مادر است @raziolhossein
. یک روز ترس داشت جهان از نسیمشان از نوع پادشاهی روی گلیمشان از مدت سکوت یل خیبری شان از بخشش بدون حساب کریمشان از یک سرِ بدون تن و لشکری بزرگ از قامت به وقت عبادت دو نیمشان از علمشان از آن همه شاگرد فقهشان موسای بین حبس ولیکن کلیمشان از اقتدار حضرت سلطانشان به طوس از هفت ساله مرد علیم و‌ حکیمشان از جامعه بخاطر نوع زیارتش از اهدنا الصراطِ فقط مستقیمشان از سُرّ من رَأی که هنوزاست بین حصر از ماه بین لشکر دشمن مقیمشان از آن کسی که نیست به زعم جهانیان از قسمتی که مانده برای قسیمشان امروز نیز ترس جهان از زیارت است از نسخه ی جدید به طرزقدیمشان گیرم که دربقیع حرم شد خراب،نیست؛ در نقشه ها کجای جهان در حریمشان @raziolhossein
  آتش بزن ای غم تمام پیکرم را لبریز کن از خون دل و چشم ترم را ای آه و ناله راه بغضم را بگیرید تا پنجۀ بغضی نگیرد حنجرم را خانه خرابم کرد سیل اشک ، وقتی کردم نظاره تربت پیغمبرم را بگذار تا از غربت زهرا  بکوبم بر پنجره های بقیع او سرم را ای کاش چون پروانه ای در ماتم او آتش بسوزاند همه بال و پرم را اینجا چرا گلچین به گل زد تازیانه این غم شراره زد دل غم پرورم را هرگز نمی بخشم تو را شهر مدینه من در کجا جویم مزار مادرم را آتش مزن بردفتر شعر "وفائی" ای اشک غم رنگین نمودی دفترم را @raziolhossein
همیشه خاکی صحن غریبها بد نیست بقیع،پنجره دارد اگرچه مشهد نیست چه دستها که رسیده است تا بقبع از دور که قد کشیدن زایر به قامت و قد نیست نه صحن مانده نه ایوان نه آینه نه رواق اگرچه خاک ، دلیل نبود مرقد نیست همیشه حس زیارت حرم نمی خواهد که گاه عرض ارادت به رفت و آمد نیست برای بودن در زیر آفتاب اینجا میان ماندن و رفتن کسی مردد نیست ((دعای سوته دلان مستجاب ، خواهد شد)) در این حرم که اجابت به طاق و گنبد نیست بقیع، خاکی عشق است پس بگو شاعر اگر به شوق ضریح آمده ، نیاید، نیست... @raziolhossein
فرق دارد جلوه اش در ظاهر و معنا حرم گاه شادی، گاه غم دارد برای ما حرم کل معصومین معز المؤمنین در عالم اند قبرشان قبله است حالا بی حرم یا با حرم یک حرم در زینبیه یک حرم در شهر قم یک طرف زائر فراوان یک طرف تنها حرم مرتضی و فاطمه از هر نظر مثل هم اند هست تنها فرق بین حیدر و زهرا حرم اوج غربت در کدامین داغ معنا می شود اینکه شاهی از کفن محروم باشد یا حرم؟ فکر کن سبط نبی، حتی ندارد سنگ قبر خادم فرزند او دارد در این دنیا حرم شادی واهی کنید امروز را وهابیون چون که میسازیم با قتل شما، فردا حرم در مدینه کاخ ها با خاک یکسان می شوند بعد از آن از دور چون دُر می شود پیدا حرم گاه معنای حرم هرگز ضریح و بقعه نیست داشت تعبیری دگر در روز عاشورا حرم یک سوی زینب حرم یک سوی دیگر قتلگاه پیر شد در رفت و آمد های مقتل تا حرم ناله میزد مادری با اشک واویلا حسین ناله میزد خواهری با اشک واویلا حرم @raziolhossein