eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
9.5هزار دنبال‌کننده
722 عکس
7 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شبی از داغ دل برآشفتم با مژه دُرّ اشک می‌سفتم اشک از دیده سُفتم و گفتم: یا انیس النّفوس! ادرکنی خفته در خاک توس! ادرکنی ...... هشتمین حجّت خدایی تو به همه دردها دوایی تو همه را قبله‌ی دعایی تو یا انیس النّفوس! ادرکنی خفته در خاک توس! ادرکنی .... از همه رسته با تو پیوستم با تو پیوسته از همه رستم ز عنایت رها مکن دستم یا انیس النّفوس! ادرکنی خفته در خاک توس! ادرکنی ..... من که حال تباه آوردم یک جهان اشک و آه آوردم به حریمت پناه آوردم یا انیس النّفوس! ادرکنی خفته در خاک توس! ادرکنی .... همه شب سر بر آستان توام «محرمم»، ریزه‌خوار خوان توام به امید خط امان توام یا انیس النّفوس! ادرکنی خفته در خاک توس! ادرکنی @raziolhossein
ای ضامن غریبان یاثامن الائمه پناه بی پناهان یاثامن الائمه چشم امید سویت گرد وغبار کویت دوای دردمندان یاثامن الائمه گیرم که خوب یا بد هر کس که بر تو رو زد نمیشود پشیمان یاثامن الائمه من قطره ام تو دریا من بنده ام تو مولا من مور و تو سلیمان یاثامن الائمه ماو هدایت تو باشد ولایت تو شرط قبول ایمان یاثامن الائمه ای مشهد الرضایت ایوان باصفایت خوشتر ز باغ رضوان یاثامن الائمه ای قبله گاه ایمان قبر تو در خراسان شد کعبه فقیران یاثامن الائمه من زارک کمن زارالله فوق عرشه کوی تو عرش رحمان یاثامن الائمه یکبار اگر مزارت هر کس کند زیارت سه جاست بر تو مهمان یاثامن الائمه با زائرت رفیقی با سائل همنشینی سلطان ندیدم اینسان یاثامن الائمه خیلی گناه کردم نامه سیاه کردم جرم مرا بپوشان یاثامن الائمه خورده گره به کارم جز تو کسی ندارم امید ناامیدان یاثامن الائمه دیدی که روسیاهم دادی دوباره راهم کردی کرم فراوان یاثامن الائمه الحق اباالجوادی لب وا نکرده دادی حاجات مستمندان یاثامن الائمه از بسکه مهربانی همیشه ازدحام است دور تو از گدایان یاثامن الائمه عالم به خود ندیده شاهی کند ضمانت بر آهوی بیابان یاثامن الائمه من روی رافت تو خیلی حساب کردم ای پادشاه خوبان یاثامن الائمه آقا به جان زهرا این سائل درت را نومید برنگردان یاثامن الائمه فقیر بی نوایم محتاج کربلایم از مرحمت کن احسان یاثامن الائمه به گریه جوادت در موقع وداعت لطفی به این پریشان یاثامن الائمه دردا که زهر مامون زد بر دلت شراره رسید بر لبت جان یاثامن الائمه بر خاک حجره خود لب تشنه سر نهادی می گفتی ای حسین جان یاثامن الائمه به جای خواهر تو کردند نوحه خوانی بر تو زنان نوغان یاثامن الائمه خیلی غریب بودی اماجنازه ات را کردند لاله باران یاثامن الائمه خیلی غریب بودی اما پس از شهادت نشد تن تو عریان یاثامن الائمه خیلی غریب بودی اما نشد تن تو پامال سم اسبان یاثامن الائمه خیلی غریب بودی اما سرت نیفتاد به دست نیزه داران یاثامن الائمه خیلی غریب بودی اما تنت کفن شد با آیه های قرآن یاثامن الائمه خیلی غریب بودی اما ندید خواهر جسم تو در بیابان یاثامن الائمه تویی غریب اما غریب تر حسین است آن سید شهیدان یاثامن الائمه @raziolhossein
ای باده ی طهور، از این باده سر نکش آتش به حالِ درهم ماه صفر نکش عالم بدون روی تو تاریک و تیره است خورشید مشرقین، عبا روی سر نکش پنجاه بار، در وسط این گذر نیفت پنجاه بار، بر دل عالم شرر نکش اینقدر پیش چشم همه، یاد مادرت در پشت درب خانه ی خود دردسر نکش بال و پر هزار مَلک فرش راه توست شمسُ الشموس، روی زمین بال و پر نکش دیگر شبیه مارگزیده به خود مپیچ دامن به خاک حجره بیا و دگر نکش خواهر که نیست محضر تو، لااقل غریب وقت وداع، دردِ فراق پسر نکش با قطره قطره بارش چشم بهاری ات تصویر روضه ی پسر و یک پدر نکش هرکار هم کنی پسرت پا نمی شود بس کن حسین، این همه آه از جگر نکش بس کن حسین، زینبت از هوش می رود پنجه به خاک در برِ او اینقدر نکش @raziolhossein
(هر بار کارم زار شد   گفتم علی موسی الرضا) وقتی گره در کار شد گفتم علی موسی الرضا آهویم و در دام تن وقتی به گرداگرد من غم حلقه ی پرگار شد گفتم علی موسی الرضا ای بضعه ی مدفون به طوس ای آسمانت  خاک بوس نامت امان از نار شد گفتم عای موسی الرضا باب حرم اذن دخول اادخل یاابن الرسول تا فرصت دیدار شد گفتم علی موسی الرضا بر زائرانت ای صنم گفتی سه جا سر می زنم من نیز بختم یار شد گفتم علی موسی الرضا ای شاهد بزم ازل ای نامت احلی من عسل چه لذتی تکرار شد گفتم علی موسی الرضا صد رنگ و بو دادی مرا تو آبرو   دادی مرا یک بار چون اظهار شد گفتم علی موسی الرضا دیوارها شد پنجره با اشک خود بستم گره چشمم پر از گفتار شد گفتم علی موسی الرضا ای عرش از تو منجلی ای اسم اعظم یا علی مکشوف این اسرار شد گفتم علی موسی الرضا هر بار با یاد غریب با روضه ی ابن شبیب این دیده گوهر بار شد گفتم علی موسی الرضا .(مصرع اول از آقای غفور زاده شفق است) @raziolhossein
همان‌قَدَرکه‌ ز اهل زمانه مایوسم امیدوار به الطاف خسرو طوسم هنوزهم‌که‌هنوزاست‌مثل‌کودکی‌ام تمام سال پُر از اشتیاق پابوسم حواس‌اوهمه‌جا‌به‌من‌است‌؛پس‌غم‌نیست اگر کسی نگذارد محل به افسوسم مرا صدازده‌ آقا دراین‌شب‌به‌خصوص دلم‌خوش‌است‌که‌از؛زائرانِ‌مَخصوصم من‌وزیارت‌ِاو؛خواب یاکه بیدارم؟ غلام‌این‌همه‌ بخشندگیِ مَلمُوسم همین‌که‌درحرمش‌شد‌صدای‌من‌آزاد چشید طعمِ اجابت؛دعایِ محبوسم سگ‌ِسیاهم‌وخُدّام‌؛جای سنگ زدن نموده اند نوازش به بال طاووسم اگرنفس‌نکشم در هوای آبی صحن همان‌صنوبر بیچاره‌ام‌که‌می‌پوسم مرا ز طعن زَراندوزها کُجا باکی‌ست؟ که‌کاسه‌لیسی‌‌این‌سُفره‌است‌قاموسم به لطف او که اَمینُ‌اَلله ست دور شده گزند از سر دنیا و دین و ناموسم @raziolhossein
بیمارم ومن از تو شفا میخواهم من نوکری کوی تورا میخواهم یا حضرت ثامن الحجج ادرکنی یک تذکره  کرببلا می خواهم @raziolhossein
بیمارم و پای تا به سر دردم من از بهر شفا سوی تو رو کردم من مولا تو مرا شفا دهی یا ندهی از مقصد خویش بر نمی گردم من
نم نم کنار حجره دربسته میرسید کم کم به قتلگاه خودش خسته میرسید مانند شخص مار گزیده به پیچ و تاب فریاد یا جواد چه پیوسته میرسید پهلو بخاک حجره که از درد میگذاشت آهی بیاد پهلوی بشکسته میرسید از کام تشنه و جگر پاره پاره اش انگار حرف روضه سر بسته میرسید این جسم خسته زیر سم اسبها نرفت اما صدای حمله یک دسته میرسید خواهر نبود یار برادر شود ولی یک خواهری به مقتلی آهسته میرسید اینجا جواب زمزمه یابنیی از... یک نوجوان ز پشت در بسته میرسید اما صدای یا ولدی بی جواب ماند هرچند صوت یک پدر خسته میرسید @raziolhossein
شکسته آمده در رأس ساعتی مخصوص دوباره زائری و عرض حاجتی مخصوص به چشم اشک و به دل خنده و به لب شِکوه رسیده است به وقت زیارتی مخصوص برای توست که با خشت قلب ساخته اند شمال شرقی ایران عمارتی مخصوص به روضه خوانی نقاره و به گریه ی حوض گرفته اند در این صحن هیئتی مخصوص رسیده ام که بگویند مشهدی هستم به روی من بگذارند قیمتی مخصوص امام من تویی و شرح کاملی دادی امام را تو خودت در روایتی مخصوص تو نیز طعم خوش منحصر به خود داری حسینی و حسنی،طعم غربتی مخصوص برای گرگ هم این مرتبه قرار بده میان این همه آهو ضمانتی مخصوص @raziolhossein
روضه شد مُجمل و كوتاه"نشست و برخاست" رفـت در قـصـر به اكـراه نشـست و برخاسـت وقتِ برگشت ، سـرش زيرِ عـبا پنهـان بـود بـاز با يك غم جانكاه نشست و برخاست ياد آن لحظه كه مادر به زمين افتـاد و--- پـسري ديد كه با آه نشست و برخاست تا رسـد بر درِ خـانه ز جـفاكاريِ زهـر بارها در وسـط راه ، نشـست و برخاسـت وسط حجره ي خود گاه به خود مي پيچيد و به شوق پسرش گاه نشست و برخاست مـثلِ خورشيد ، روان جانب مغرب مي شُد آنكه پيش قـدمش ماه ، نشست و برخاست غبطه بر شـأن اباصلت ، مـسيحا مي خورد داشـت چون با ولي الله ، نشست و برخاست كس نديده ست سرِ خوان كـسي سائل را كه سرِ سفره ي اين شاه نشست و برخاست @raziolhossein
زیر ایوانِ طلا چشم ترم مخصوص ِ توست جَلد خود کردی مرا! بال و‌ پرم مخصوص ِ توست ضامن آهو شدی! پشتم به عشقت گرم شد آبروداریِ روزِ محشرم مخصوص توست رو زدم بر غیر و تا درها به رویم بسته شد زائرم کردی و گفتی: این حرم مخصوص توست رد نکردی از درِ باب ٱلجوادِ خود مرا آمدم آقا! امیدِ آخرم مخصوص توست مشهدت حجّ فقیران است و اطرافِ ضریح هر چه می بینم تویی! دور و برم مخصوص توست چشم هایش قطره قطره اشک، بعد از هر نماز... دست بر سینه سلام ِ مادرم مخصوص توست لااقل ایکاش امشب زائرت بودم! ولی- نیستم...امّا حسابم کن! کرم مخصوص توست! @raziolhossein
می خواست که زنده از شمیم تو شود یا  زائر   جنت  النعیم    تو شود آدم   اگر از بهشت   گندم   می خورد می خواست  کبوتر   حریم  تو  شود @raziolhossein