eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.2هزار دنبال‌کننده
532 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ذوالجناح آمد و احوال به هم ریخته اش ریخت بر هم حرم از یال به هم ریخته اش صیحه زد زینب از اقبال به هم ریخته اش کربلا مانده و گودال به هم ریخته اش می دود زینب و می دید سنان می آید شمر در معرکه لبخند زنان می آید بین گودال شهنشاه جهان افتاده دور او نیزه و شمشیر و کمان افتاده سبط خاتم ولی از تاب و توان افتاده چشم نرگس به شقایق نگران افتاده وا علیا پسر فاطمه تنها مانده وا نبیا وسط عهد شکن ها مانده پیرهن چاک و بدن چاک و پر از زخم تنش یک نفر آمده انگار سرِ پیرُهنش از دم تیغ به هم ریخته نظم بدنش با عصای خودت ای پیر تو دیگر مزنش اشکها موج فشان بر دل ساحل بزنید من چه گویم خودتان سر به مقاتل بزنید شمر با خویش در آن باغچه خنجر آورد پنجه اش را طرف زلف صنوبر آورد ناله اهل حرم را به فغان در آورد وای از آنچه که او بر سرِ حنجر آورد امتحان سر شده و وقت قبولی شده است حل این مسئله هم قسمت خولی شده است سر و سامان جهان بر سر نی رفت سرش پا به پایش به سرِ نیزه می آید پسرش میخورد تاب در اطراف سر او قمرش این سفر کرده خدایا به سلامت سفرش مادر از دور به دنبال سرش می آید بعد از اینها چه به روز پسرش می آید؟؟ @raziolhossein
برای روضه همین بس که ناگهان زده اند عزیز فاطمه را سنگ بی امان زده اند فقط نه سنگ و نه نیزه که عده ای آن روز به جسم خسته ی او زخم با زبان زده اند نوشته اند جوانان سریع و پی در پی نوشته اند که پیران عصا زنان زده اند برای روضه همین بس که بی رمق افتاد برای روضه همین بس که همچنان زده اند اگر که تیغ نبوده غلاف آوردند اگر که تیر نبودست با کمان زده اند چقدر زخم روی زخم روی زخم آمد چقدر تیغ فراوان به استخوان زده اند برای غارت معجر برای گهواره به خیمه های اسیران کاروان زده اند مصیبت است بگویم که عمه ی ما را زبان که لال شود , خاک بر دهان ... زده اند سری به نیزه بلند است وای از این غم سری که بر سر نی بود را چنان زده اند که چند بار سر از روی نیزه اش افتاد و باز برسر نی پیش کودکان زده اند برای آنکه سر از بین کودکان برود اسیرها چقدر رو به این و آن زده اند شکست ابروی او و شکست دندانش و پاره شد لب او بس که خیزران زده اند خرید جنس غنیمت چه رونقی دارد در این میانه سری هم به ساربان زده اند @raziolhossein
در مُلک خدا سکه به نام همه کس نیست خورشید ولا ساکن بام همه کس نیست جبریل سلام آور حق است برای این مرد که محتاج سلام همه کس نیست من فال زدم در دل دیوان خداوند "لولا علی . . ." آمد که مقام همه کس نیست لا سیف به جز تیغ دو پیکر که خدا گفت زیبنده ی دستان و نیام همه کس نیست با خطبه ی بی نقطه نشان داد به عالم این اوج بلاغت به کلام همه کس نیست آن روز که لات و هبل افتاد عیان شد بر دوش نبی عرصه ی گام همه کس نیست خوشحالم از این گردش ایام که در آن حتی قلمم نیز غلام همه کس نیست یک روز غدیر آمد از آن روز مبارک مولای من است او و امام همه کس هست @raziolhossein
قسم به سوره ی "والفجر" یار می آید سپیده دم پس از این شام تار می آید زغال ، روی سیاهش سیاه تر شده است خزان گذشته و کم کم بهار می آید زبور شاهد ما شد "لقد کتبنا ... "را بخوان که وارث این روزگار می آید نوشته است که مستضعفین به پاخیزید ز مشتهای گره کرده کار می آید غباری از پس هر حادثه پدیدار است اگر غلط نکنم آن سوار می آید اَلا به ذکر کسی که به نامش آرامش به سینه های شده بی قرار می آید قسم به واژه ی "خیرلکم" علی خواهان "بقیه الله" با ذوالفقار می آید چه فرق مذهب و آئین ، هر آنکه منتظر است به شیوه ی علوی شیعه بار می آید چقدر خواندن "امن یجیب" اثر دارد که استجابت این اضطرار می آید زمان آمدنش وقت "مطلع الفجر" است و ناگهان به سر این انتظار می آید «وَ لَقَدْ كَتَبْنَا فىِ الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِىَ الصَّلِحُون‏» (انبیاء/105) «و ما در زبور- پس از تورات- نوشته‏ ايم كه اين زمين را بندگان صالح من به ميراث خواهند برد.» @raziolhossein
باید غبار صحن تو را طوطیا کنند  « آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند»  هو هوی باد نیست که پیچیده در رواق  خیل ملائکند رضا یا رضا کنند  بازار عاشقان تو از بس شلوغ شد  ما شاعرت شدیم که مارا سوا کنند  «هر گز نمیرد آنکه دلش» جلد مشهد است  حتی اگر که بال و پرش را جدا کنند  هر کس به مشهد آمد و حاجت گرفت و رفت  او را به درد کرببلا مبتلا کنند  دردی عظیم و سخت که آن درد را فقط  با یک نگاه گوشه ی چشمت دوا کنند  از آن حریم قدسی ات آقای مهربان  «آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کنند»   @raziolhossein
می پرم گرد کوی و بام حسین تا بیفتم دمی به دام حسین با تواضع و دست بر سینه رو به قبله به احترام حسین السلام علیک یا عطشان تشنه ام تشنه ی سلام حسین سند بندگیم را مادر روز اول زده بنام حسین پدرم بین سجده ی شکرش خواست تا که شوم غلام حسین کاش تا پیری ام همین باشد من و عشق علی الدوام حسین من و یک عمر نوکری کردن سایه ی لطف مستدام حسین هرکسی جون این تبار شود می برد بهره از مرام حسین من کی ام ؟ خانه زاد این درگاه ریزه خواری که از طعام حسین قد کشیدم ولی نبردم پی به سر سوزن از مقام حسین راز آزادگی و دینداری همه پیداست در کلام حسین زیر بار ستم نباید رفت سرفرازی شده پیام حسین ذوالفقار است در کف مردی که می آید به انتقام حسین @raziolhossein
قسم به سوره ی "والفجر" یار می آید سپیده دم پس از این شام تار می آید زغال ، روی سیاهش سیاه تر شده است خزان گذشته و کم کم بهار می آید زبور شاهد ما شد "لقد کتبنا ... "را بخوان که وارث این روزگار می آید نوشته است که مستضعفین به پاخیزید ز مشتهای گره کرده کار می آید غباری از پس هر حادثه پدیدار است اگر غلط نکنم آن سوار می آید اَلا به ذکر کسی که به نامش آرامش به سینه های شده بی قرار می آید قسم به واژه ی "خیرلکم" علی خواهان "بقیه الله" با ذوالفقار می آید چه فرق مذهب و آئین ، هر آنکه منتظر است به شیوه ی علوی شیعه بار می آید چقدر خواندن "امن یجیب" اثر دارد که استجابت این اضطرار می آید زمان آمدنش وقت "مطلع الفجر" است و ناگهان به سر این انتظار می آید «وَ لَقَدْ كَتَبْنَا فىِ الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِىَ الصَّلِحُون‏» (انبیاء/105) «و ما در زبور- پس از تورات- نوشته‏ ايم كه اين زمين را بندگان صالح من به ميراث خواهند برد.» @raziolhossein