#حضرت_ابوطالب_علیه_السلام
اهل شر با نظرت اهل نظر خواهد شد
سنگ با مهر شما شمس و قمر خواهد شد
جد عالم! شده آدم نوهء تو چونکه
پدر خاک برای تو پسر خواهد شد
منطق و فلسفه را معجزه ات عاجز کرد
«ها علیٌّ بشَرٌ کیْفَ بَشَر!؟» خواهد شد
ما همه طالب قُربیم و ابوطالب تو
خیر با قوم تو و غیر تو شر خواهد شد
نفس باد صبا مُشک فشان از دم توست
عالم تار به یُمنِ تو سحر خواهد شد
ذره از فیض تو با عرش تفاخر میکرد
سبزه زیر قدمت مزرعِ زر خواهد شد
آل عمران تویی و جان کلام اللهی
به دل عایشه این سوره شرر خواهد شد
مرتضی(ع) گفته شما حق شفاعت داری
پس قیامت علناً روز ظفر خواهد شد
اگر ایمان جهان روی ترازو باشد
باز هم کفّهء ایمان تو سر خواهد شد
پر جبریل قشنگ است به هرکس ندهند
جعفرت بهتر از آن صاحب پر خواهد شد
خانه ات محبط وحی است، حرا داری پس
عمر جبریل سر کوی تو سر خواهد شد
وقت مدح تو ز هو هوی ملائک غوغاست
آنقدَر هست که این قافیه «کر» خواهد شد
#عماد_بهرامی
@raziolhossein
#امام_حسین
#خروج_از_مدینه
کاروان حسین شد راهی
چه شکوهی چه شوکت و جاهی
چه علمدار شاخ شمشادی
پشت خورشید میرود ماهی
به خداوند بی نیاز گدا
دست اینهاست هر چه میخواهی
میدرخشد شکوهِ محملها
صد صدف دور گوهر شاهی
محمل با وقار ای جانم
دور آن ده سوار ای جانم
کاروانی پر از فروغ سحر
پر از ارباب و رعیت و نوکر
فضه هم هست جای خیلی ها
جُون * هم جای جابر و قنبر
کاروانی که شاه آورده
پرِ شهزاده و پر از مادر
همه عاشق تمامشان معشوق
همه دلداده و همه دلبر
بی قرار همند ای جانم
قبلهء عالمند ای جانم
صد ملک پر به راه او میریخت
سوز غربت ز آه او می ریخت
هر قدم بیشتر جلو می رفت
اند اندک سپاه او می ریخت
ابر رحمت رسید وادی طف
نم باران ز ماه او می ریخت
نظرش تا به نینوا افتاد
دلهره از نگاه او می ریخت
قُل أعوذُ بِربِّ کرب و بلا
آمده پشت کاروان زهرا
روضه در روضه است غربت یار
نفسم بند میرود هر بار
بعد از این تا غروب روز دهم
میشود روضهء عطش تکرار
چه غروبی چه غصه ای چه غمی
میشود آسمان عالم تار
در میان کِشاکِش گودال
میشود کارزار یک به هزار
باز هم روضه با عزای لهوف
باز شد روضه پا به پای لهوف
پهلویش نیزه خورد و زین برگشت
حلقه شد تنگ تر نگین برگشت
نگران غروب زینب بود
تا که افتاد بر زمین برگشت
طرف خیمهگاه خیره که شد
باز با تیر سهمگین برگشت
موقع سر بریدنش با پا
بدن شاه مسلمین برگشت
من بمیرم، چه با تنش کردند
بی ابالفضل گیرش آوردند
گریه زاری چقدر ای مردم
بی قراری چقدر ای مردم
این همه جا! کجا ببین افتاد
بد بیاری چقدر ای مردم
این تن شاه ماست، مزرعه نیست!
نیزه کاری چقدر ای مردم
نیزه در حلق او فرو نکنید
زخم کاری چقدر ای مردم
مات و مبهوت دخترش ای وای
رفت از حال مادرش ای وای
*حضرت جُون غلام سیاه
#عماد_بهرامی
@raziolhossein
#حضرت_اباالفضل_مدح
به نام نامي شاه جهان ابوفاضل
به نام ماه زمین و زمان ابوفاضل
به نام اسوه نام اوران ابوفاضل
به غيرت و شرف عشقمان ابوفاضل
بگو يكسيت فقط پهلوان ابوفاضل
ذخيره است براي حسين، ذُخر حسين
كلام شاه برايش تمامْ، نصب العين
قرينهء خود مولاست ابن ذوالقرنين
غضب نكرده ببين سجده ميكند صفين
به پاي جرأت شير جوان ابوفاضل
اُبُهتي ست در اين يل كه در قيامت نيست
شهامتي كه در او هست در شهامت نيست
قيامتي ست قيامش،شبيه قامت نيست!
پرِ ملك به بهاي پرِ علامت نيست
علم كشيم و جلو دارمان ابوفاضل
اگر كه باد بيفتد به گيسويش غوغاست
هزار نكته ي باريك تر ز مو اينجاست
عزيز ام بنين و سلاله ي زهراست
ادب كنيد علمدار سيدالشهداست
عزيز قلب همه خاندان ابوفاضل
هواي عشق قمر مثل گرد باد طبس
به سينه ام شده جا بي هوا شبيه نفس
از او جدا نشوم من ولو به قدر عدس
به روي برگ درختان يكي علي و سپس
نوشته است يكي در ميان ابوفاضل
به روي كعبه چه پر بار خطبه ميخواند
چقدر خوب و هدفدار خطبه ميخواند
حلال زاده علي وار خطبه ميخواند
شبيه حيدر كرار خطبه ميخواند
حسين عينِ علي و لسان ابوفاضل
نديده اند كسي را شبيه او شاكر
و رعد و برق نگاهش پديده اي نادر
نبرد اوست تجلي ذكر يا قادر
اگرچه از دم تيغش گذشته صد كافر
نكرده حمله به يك ناتوان ابوفاضل
همان خدا كه عصا را به دست موسي داد
همان كه قدرت احيا گري به عيسي داد
هرانچه داد براي رضای زهرا داد
تمام قدرت خود را خدا به سقا داد
خداست خالق و روزي رسان ابوفاضل
طلوع ماه فداي غروب خاموشش
بهشت نازِ علي اصغر است اغوشش
به سمت علقمه میرفت و مشک بر دوشش
صداي زينب كبري رسيد بر گوشش
که گفت ای به فداي تو جان ابوفاضل
چه خوش نشسته رديفم از اول مطلع
فداي نام ابوفاضلم كه از منبع
ببارد عشق بر اين سينه هاي لم يزرع
تو خود حديث مفصل بخوان از اين مصرع
كه بي نشان منم و لامكان ابوفاضل
#عماد_بهرامی
@raziolhossein
#حضرت_ابوطالب_علیه_السلام
اهل شر با نظرت اهل نظر خواهد شد
سنگ با مهر شما شمس و قمر خواهد شد
جد عالم! شده آدم نوهء تو چونکه
پدر خاک برای تو پسر خواهد شد
منطق و فلسفه را معجزه ات عاجز کرد
«ها علیٌّ بشَرٌ کیْفَ بَشَر!؟» خواهد شد
ما همه طالب قُربیم و ابوطالب تو
خیر با قوم تو و غیر تو شر خواهد شد
نفس باد صبا مُشک فشان از دم توست
عالم تار به یُمنِ تو سحر خواهد شد
ذره از فیض تو با عرش تفاخر میکرد
سبزه زیر قدمت مزرعِ زر خواهد شد
آل عمران تویی و جان کلام اللهی
به دل عایشه این سوره شرر خواهد شد
مرتضی(ع) گفته شما حق شفاعت داری
پس قیامت علناً روز ظفر خواهد شد
اگر ایمان جهان روی ترازو باشد
باز هم کفّهء ایمان تو سر خواهد شد
پر جبریل قشنگ است به هرکس ندهند
جعفرت بهتر از آن صاحب پر خواهد شد
خانه ات محبط وحی است، حرا داری پس
عمر جبریل سر کوی تو سر خواهد شد
وقت مدح تو ز هو هوی ملائک غوغاست
آنقدَر هست که این قافیه «کر» خواهد شد
#عماد_بهرامی
@raziolhossein
#حضرت_ابوطالب_علیه_السلام
اهل شر با نظرت اهل نظر خواهد شد
سنگ با مهر شما شمس و قمر خواهد شد
جد عالم! شده آدم نوهء تو چونکه
پدر خاک برای تو پسر خواهد شد
منطق و فلسفه را معجزه ات عاجز کرد
«ها علیٌّ بشَرٌ کیْفَ بَشَر!؟» خواهد شد
ما همه طالب قُربیم و ابوطالب تو
خیر با قوم تو و غیر تو شر خواهد شد
نفس باد صبا مُشک فشان از دم توست
عالم تار به یُمنِ تو سحر خواهد شد
ذره از فیض تو با عرش تفاخر میکرد
سبزه زیر قدمت مزرعِ زر خواهد شد
آل عمران تویی و جان کلام اللهی
به دل عایشه این سوره شرر خواهد شد
مرتضی(ع) گفته شما حق شفاعت داری
پس قیامت علناً روز ظفر خواهد شد
اگر ایمان جهان روی ترازو باشد
باز هم کفّهء ایمان تو سر خواهد شد
پر جبریل قشنگ است به هرکس ندهند
جعفرت بهتر از آن صاحب پر خواهد شد
خانه ات محبط وحی است، حرا داری پس
عمر جبریل سر کوی تو سر خواهد شد
وقت مدح تو ز هو هوی ملائک غوغاست
آنقدَر هست که این قافیه «کر» خواهد شد
#عماد_بهرامی
@raziolhossein
#امام_حسین
#خروج_از_مدینه
کاروان حسین شد راهی
چه شکوهی چه شوکت و جاهی
چه علمدار شاخ شمشادی
پشت خورشید میرود ماهی
به خداوند بی نیاز گدا
دست اینهاست هر چه میخواهی
میدرخشد شکوهِ محملها
صد صدف دور گوهر شاهی
محمل با وقار ای جانم
دور آن ده سوار ای جانم
کاروانی پر از فروغ سحر
پر از ارباب و رعیت و نوکر
فضه هم هست جای خیلی ها
جُون * هم جای جابر و قنبر
کاروانی که شاه آورده
پرِ شهزاده و پر از مادر
همه عاشق تمامشان معشوق
همه دلداده و همه دلبر
بی قرار همند ای جانم
قبلهء عالمند ای جانم
صد ملک پر به راه او میریخت
سوز غربت ز آه او می ریخت
هر قدم بیشتر جلو می رفت
اند اندک سپاه او می ریخت
ابر رحمت رسید وادی طف
نم باران ز ماه او می ریخت
نظرش تا به نینوا افتاد
دلهره از نگاه او می ریخت
قُل أعوذُ بِربِّ کرب و بلا
آمده پشت کاروان زهرا
روضه در روضه است غربت یار
نفسم بند میرود هر بار
بعد از این تا غروب روز دهم
میشود روضهء عطش تکرار
چه غروبی چه غصه ای چه غمی
میشود آسمان عالم تار
در میان کِشاکِش گودال
میشود کارزار یک به هزار
باز هم روضه با عزای لهوف
باز شد روضه پا به پای لهوف
پهلویش نیزه خورد و زین برگشت
حلقه شد تنگ تر نگین برگشت
نگران غروب زینب بود
تا که افتاد بر زمین برگشت
طرف خیمهگاه خیره که شد
باز با تیر سهمگین برگشت
موقع سر بریدنش با پا
بدن شاه مسلمین برگشت
من بمیرم، چه با تنش کردند
بی ابالفضل گیرش آوردند
گریه زاری چقدر ای مردم
بی قراری چقدر ای مردم
این همه جا! کجا ببین افتاد
بد بیاری چقدر ای مردم
این تن شاه ماست، مزرعه نیست!
نیزه کاری چقدر ای مردم
نیزه در حلق او فرو نکنید
زخم کاری چقدر ای مردم
مات و مبهوت دخترش ای وای
رفت از حال مادرش ای وای
*حضرت جُون غلام سیاه
#عماد_بهرامی
@raziolhossein