#امیرالمومنین_غدیر
#غدیریم
دستان تو حالا شده بالاترین دست
جبریل بوسه می زند بر اینچنین دست
خلق ازل ، کارِ ابد بر عهده یِ توست
ای اولین دستِ خدا ، ای آخرین دست
آن دست ها را آنقدر بالا گرفتند
تا داد یزدان با امیرالمؤمنین دست
یادِ تو و دست تو افتادم وقتی
در علقمه افتاد بر روی زمین دست
هر سه حکایات نگاهت را نوشتند
پس آفرین آب، آفرین مشک، آفرین دست
این دست ها که پیش روی ما باز است
از پشت ، بسته میشود روزی همین دست
پشت و پناه محکمی بودند این ها
زهرا توقع داشت در کوچه از این دست
دست مغیره ، دست زهرا ، دادِ بی داد
افتاد دست بدترین ها بهترین دست
#علی_اکبر_لطیفیان
@raziolhossein
#امیرالمومنین_مدح
#غدیریم
امیرُالحق، امیرُالعشق، امیرُالمومنینی تو
خدایی یا بشر؟ حیدر! نه آنی تو، نه اینی تو
تو را خواندند بیهمتا و رقصیدند در آتش
علی! تقصیر اینان چیست؟ وقتی اینچنینی تو
زبان شاعرانت میشوم، میپرسم از خالق:
چگونه آفریدت؟ کاینچنین شورآفرینی تو
گواهی میدهد خاتم، که خاتمبخشِ عشّاقی
الا یا ایها السّاقی! سخاوت را نگینی تو
من از میلاد تو در کعبه، از معراج، دانستم:
علیِ آسمانها اوست، اعلای زمینی تو
تو را نفسِ نبی خواندند و حیرانم، غدیر خم
امیر است او؟ امیری تو؟ امین است او؟ امینی تو؟
من از گمراهی بعضی به حیرت آمدم، آخر
گواهی داد حتی دشمنت، که بهترینی تو
فقط بر «لافتی الا علی» باید پناه آورد
چو با «لاسیف الا ذوالفقار»ت در کمینی تو
در ایمان و نبرد و هر فضیلت، اولین هستی
فقط در بازگشت از جنگ، حیدر! آخرینی تو
چه جای حیرت؟ او باید که شیر کربلا باشد
اگر استاد پیکار یل امالبنینی تو
امیدت شاید از این چاه کندن، آه! روزی بود
که از نخلی برای کوثرت، خرما بچینی تو
تو را با دستهای بسته میبردند و میپرسم:
دلیل خلق عالم! پس چرا تنهاترینی تو؟
فراریهای خیبر، پیش یک زن، نعره زن، اما
بمیرم فاتح خیبر! بلاگردان دینی تو
چه حکمتهاست در این قصه؟ ای مولای نازک دل!
که هر روز، این در و این کوچه را باید ببینی تو
.
«یمین» را میشمارم، تا صد و ده میرسم، یعنی:
که معنای یمین، مولای اصحابالیمینی تو
تو فاروقی، تو فرقانی، تو میثاقی، تو میزانی
صراطالمستقیمی تو، امامالمتّقینی تو
قسیمُ النّار و الجنّت، امیر هیبت و غیرت
امانی تو، امینی تو، علی! حِصن حصینی تو
تو شیر حق، تو کراری، ولیالله و قهاری
درِ علم نبی و نفس ختمالمرسلینی تو
یداللهی و سیفالله، روحالله و سرّالله
امیناللهی و یعسوبی و حبلالمتینی تو
معالحقی و وجهالله، نورالله و عینالله
چه میماند دگر از حق؟ همین است او، همینی تو
همه یک سو، تویی ساقی، تو در عینالبقا، باقی
علی! عینالحیاتی تو، علی! عینالیقینی تو
خراب آباد شعر من کجا؟ ناز قدمهایت؟
چرا اینگونه شاها! با گدایان مینشینی تو؟
#قاسم_صرافان
@raziolhossein
#امیرالمومنین_غدیر
#غدیریم
اي كه جز خانه تو خلوت ما نيست كه نيست
هر چه گشتيم دراين ميكده جا نيست كه نيست
من كه جز نام تو نامي نشنيدم بي شك
جز صداي تو در اين دهر صدا نيست كه نيست
كاسه اي اشك و دو جرعه نفسي با يادت
شهر ما را به جزاين آب و هوا نيست كه نيست
صبح در شهرتو يك مشت گدا آمد و شب
هرچه گشتيم نديديم،گدا نيست كه نيست
بسكه اخبار غديرت همه جا پيچيده است
خبري جز خبرت هيچ كجا نيست كه نيست
بر جهاز شتران حرف پيمبر اين بود
دست بالاتراز اين دست خدا نيست كه نيست
آنكه محمود صدا كرده صدا بايد زد
و فقط بوسه به دستان خدا بايد زد
بايد اين خطبه ميان همگان پخش شود
سينه سينه ضربان در ضربان پخش شود
بايد اين چشمه كه امروز به راه افتاده ست
مثل رودي كه بود در جريان پخش شود
چون نسيمي كه شده پيك بهاران خدا
اين خبر از پدران در پسران پخش شود
مادرم خواست كه با شير محبت دادن
نمك عشق تو در هر شريان پخش شود
چهارده قرن گذشته است ولي جا دارد
خبرش صدر خبرهاي جهان پخش شود
اين خبر را به مؤذن برسان تا هر روز
بر سر مأذنه مابين اذان پخش شود
از شبم كاش نگيري نفسي ماه مرا
أشهد أن عليً ولي اللهِ مرا
ما كه عمري دل در عشق اسيري داريم
چه غم از آتش دوزخ كه مجيري داريم
روزي ام را در اين خانه نوشته است خدا
بي سبب نيست كه چشم و دل سيري داريم
راست گفتند كه راه تو به خورشيد رسد
چه كسي گفته جز اين راه مسيري داريم؟
آب نه عين سرابند پس از تو"أديان"
ما فقط آب در اين خاك كويري داريم
همه ديدند پيمبر چه وزيري دارد
همه گفتند از اين پس چه اميري داريم
بعد هر ياعلي ام زمزمه يازهراست
بهتر از اين چه مراعات نظيري داريم
همرديف دل دريا كه به غير از درياست
بهترين قافيه خانه مولا زهراست
سفره را باز كن اي شاه گدا آماده ست
به يتيمان بگو امروز غذا آماده ست
سوره مائده نازل شد و ما فهميديم
لب اين بركه غذاي دل ما آماده ست
چه غديريست،چه عيديست،براي بخشش
بيشتر از همه اعياد،خدا آماده است
اختيار سر ما دست دو ابروي تو هست
بكِش آن تيغ دو دم را كه منا آماده ست
دردم اين است كه اي خواجه مرا دردي نيست
ورنه در دست طبيبانه دوا آماده ست
باز هم بوي محرم همه جا را پر كرد
هر كه دارد هوس كرببلا آماده ست
اي كه بر دشمني ات بغض وحسد گشت شريك
پسرت گفت: گناهم؟، همه گفتند :أبيك
#محسن_عربخالقی
@raziolhossein
#امیرالمومنین_غدیر
#غدیریم
دستان تو حالا شده بالاترین دست
جبریل بوسه می زند بر اینچنین دست
خلق ازل ، کارِ ابد بر عهده یِ توست
ای اولین دستِ خدا ، ای آخرین دست
آن دست ها را آنقدر بالا گرفتند
تا داد یزدان با امیرالمؤمنین دست
یادِ تو و دست تو افتادم وقتی
در علقمه افتاد بر روی زمین دست
هر سه حکایات نگاهت را نوشتند
پس آفرین آب، آفرین مشک، آفرین دست
این دست ها که پیش روی ما باز است
از پشت ، بسته میشود روزی همین دست
پشت و پناه محکمی بودند این ها
زهرا توقع داشت در کوچه از این دست
دست مغیره ، دست زهرا ، دادِ بی داد
افتاد دست بدترین ها بهترین دست
#علی_اکبر_لطیفیان
@raziolhossein
#امیرالمومنین_مدح
#غدیریم
امیرُالحق، امیرُالعشق، امیرُالمومنینی تو
خدایی یا بشر؟ حیدر! نه آنی تو، نه اینی تو
تو را خواندند بیهمتا و رقصیدند در آتش
علی! تقصیر اینان چیست؟ وقتی اینچنینی تو
زبان شاعرانت میشوم، میپرسم از خالق:
چگونه آفریدت؟ کاینچنین شورآفرینی تو
گواهی میدهد خاتم، که خاتمبخشِ عشّاقی
الا یا ایها السّاقی! سخاوت را نگینی تو
من از میلاد تو در کعبه، از معراج، دانستم:
علیِ آسمانها اوست، اعلای زمینی تو
تو را نفسِ نبی خواندند و حیرانم، غدیر خم
امیر است او؟ امیری تو؟ امین است او؟ امینی تو؟
من از گمراهی بعضی به حیرت آمدم، آخر
گواهی داد حتی دشمنت، که بهترینی تو
فقط بر «لافتی الا علی» باید پناه آورد
چو با «لاسیف الا ذوالفقار»ت در کمینی تو
در ایمان و نبرد و هر فضیلت، اولین هستی
فقط در بازگشت از جنگ، حیدر! آخرینی تو
چه جای حیرت؟ او باید که شیر کربلا باشد
اگر استاد پیکار یل امالبنینی تو
امیدت شاید از این چاه کندن، آه! روزی بود
که از نخلی برای کوثرت، خرما بچینی تو
تو را با دستهای بسته میبردند و میپرسم:
دلیل خلق عالم! پس چرا تنهاترینی تو؟
فراریهای خیبر، پیش یک زن، نعره زن، اما
بمیرم فاتح خیبر! بلاگردان دینی تو
چه حکمتهاست در این قصه؟ ای مولای نازک دل!
که هر روز، این در و این کوچه را باید ببینی تو
.
«یمین» را میشمارم، تا صد و ده میرسم، یعنی:
که معنای یمین، مولای اصحابالیمینی تو
تو فاروقی، تو فرقانی، تو میثاقی، تو میزانی
صراطالمستقیمی تو، امامالمتّقینی تو
قسیمُ النّار و الجنّت، امیر هیبت و غیرت
امانی تو، امینی تو، علی! حِصن حصینی تو
تو شیر حق، تو کراری، ولیالله و قهاری
درِ علم نبی و نفس ختمالمرسلینی تو
یداللهی و سیفالله، روحالله و سرّالله
امیناللهی و یعسوبی و حبلالمتینی تو
معالحقی و وجهالله، نورالله و عینالله
چه میماند دگر از حق؟ همین است او، همینی تو
همه یک سو، تویی ساقی، تو در عینالبقا، باقی
علی! عینالحیاتی تو، علی! عینالیقینی تو
خراب آباد شعر من کجا؟ ناز قدمهایت؟
چرا اینگونه شاها! با گدایان مینشینی تو؟
#قاسم_صرافان
@raziolhossein
#امیرالمومنین_غدیر
#غدیریم
اي كه جز خانه تو خلوت ما نيست كه نيست
هر چه گشتيم دراين ميكده جا نيست كه نيست
من كه جز نام تو نامي نشنيدم بي شك
جز صداي تو در اين دهر صدا نيست كه نيست
كاسه اي اشك و دو جرعه نفسي با يادت
شهر ما را به جزاين آب و هوا نيست كه نيست
صبح در شهرتو يك مشت گدا آمد و شب
هرچه گشتيم نديديم،گدا نيست كه نيست
بسكه اخبار غديرت همه جا پيچيده است
خبري جز خبرت هيچ كجا نيست كه نيست
بر جهاز شتران حرف پيمبر اين بود
دست بالاتراز اين دست خدا نيست كه نيست
آنكه محمود صدا كرده صدا بايد زد
و فقط بوسه به دستان خدا بايد زد
بايد اين خطبه ميان همگان پخش شود
سينه سينه ضربان در ضربان پخش شود
بايد اين چشمه كه امروز به راه افتاده ست
مثل رودي كه بود در جريان پخش شود
چون نسيمي كه شده پيك بهاران خدا
اين خبر از پدران در پسران پخش شود
مادرم خواست كه با شير محبت دادن
نمك عشق تو در هر شريان پخش شود
چهارده قرن گذشته است ولي جا دارد
خبرش صدر خبرهاي جهان پخش شود
اين خبر را به مؤذن برسان تا هر روز
بر سر مأذنه مابين اذان پخش شود
از شبم كاش نگيري نفسي ماه مرا
أشهد أن عليً ولي اللهِ مرا
ما كه عمري دل در عشق اسيري داريم
چه غم از آتش دوزخ كه مجيري داريم
روزي ام را در اين خانه نوشته است خدا
بي سبب نيست كه چشم و دل سيري داريم
راست گفتند كه راه تو به خورشيد رسد
چه كسي گفته جز اين راه مسيري داريم؟
آب نه عين سرابند پس از تو"أديان"
ما فقط آب در اين خاك كويري داريم
همه ديدند پيمبر چه وزيري دارد
همه گفتند از اين پس چه اميري داريم
بعد هر ياعلي ام زمزمه يازهراست
بهتر از اين چه مراعات نظيري داريم
همرديف دل دريا كه به غير از درياست
بهترين قافيه خانه مولا زهراست
سفره را باز كن اي شاه گدا آماده ست
به يتيمان بگو امروز غذا آماده ست
سوره مائده نازل شد و ما فهميديم
لب اين بركه غذاي دل ما آماده ست
چه غديريست،چه عيديست،براي بخشش
بيشتر از همه اعياد،خدا آماده است
اختيار سر ما دست دو ابروي تو هست
بكِش آن تيغ دو دم را كه منا آماده ست
دردم اين است كه اي خواجه مرا دردي نيست
ورنه در دست طبيبانه دوا آماده ست
باز هم بوي محرم همه جا را پر كرد
هر كه دارد هوس كرببلا آماده ست
اي كه بر دشمني ات بغض وحسد گشت شريك
پسرت گفت: گناهم؟، همه گفتند :أبيك
#محسن_عربخالقی
@raziolhossein