eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.4هزار دنبال‌کننده
557 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
دنبال خدای زر و درهم رفتند با فیل، سوی کعبه‌ی عالم رفتند از بهر حکومتی دو  یا ده ساله یک عمر به تابوت جهنّم رفتند ❤️۲۲جمادی‌الآخرة مبارک
چون بود و چون گذشت ؟ به مطلب همین بس است گوساله ای به مطبخ دوزخ روانه شد... .
من آن امام نخواهم که بهر باغ فدک کند ز ظلم بفرزند مصطفی ابرام من آن امیر نخواهم که آتش افروزد بر آستانه ی کهف انام و صدر کرام من آن امام نخواهم که در خلا و ملا برند تا به ابد مردمش به لعنت نام قبول عایشه بگذار و بیعت اجماع چه اعتبار بقول زن و تعصب عام . . . . . امام اوست که خلق جهان غلام وی‌اند نه آنکه از هوس افتد به زیر بار غلام @raziolhossein
پیمبــــر شهـــر علم ایزد منــــان ، علی باب است «علی بن ابیطـالب» ، چقــدر این اســـــم جذاب است فقط «صدّیق اکبـــــر»حیـــدر کــــــــــرار می باشد وهرکس این لقب را بر خودش بگذاشت کذّاب است @raziolhossein
حرفی بجز از ثنای زهرا ...ممنوع در سینه بجز ولای زهرا ...ممنوع از روز ازل خدا به آتش فرمود: سوزاندن آشنای زهرا ...ممنوع @raziolhossein
صد شکر که نخل سخنم خوش ثمر افتاد اظهار غم شوق امامم به سر افتاد آمد به زبان قصه پر غصه مهدی وان راز که بر دل بنهفتم به در افتاد از دشمن ایشان طمع خیر مدارید کش روز ازل قرعه طینت به شر افتاد بس تجربه کردم در این دیر مکافات با آل نبی هر که در افتاد بر افتاد اصحاب پیمبر همه را نیک مدان فیض زان قوم بسی بود که از بد بتر افتاد @raziolhossein
بر سر "آهی"، علی خواهد نهد تاج ولا را چون ابارکب و رمع را بر خدا کافر گرفته (آهی قمی) @raziolhossein
ای جان ایمان ، اصل دین ، روح عبادت حق تو را خوردند با غصب خلافت هرکس که می گوید برائت بی برائت آویزه ی گوشش کند ما تا قیامت بغضی مقدس در درون سینه داریم از دشمن زهرا و حیدر کینه داریم @raziolhossein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مشکل گشای بی سر و پایان عالمی خوش گشته‌ایم بی سر و پا یاعلی مدد @raziolhossein1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۷جمادی الثانی سالروز شهادت حضرت علیه السلام در اردهال عطر حضور داشت نفس های آخرش آغوش جان گشود جنان در برابرش تنگ غروب "درهء ازناوه " شوق وصل پیچید شور نعرهء الله اکبرش سلطانعلی ادامهء خط حسین بود در این مسیر خون خدا بود رهبرش جان داد یک قبیلهء عاشق به پای او در غربتی عجیب که سخت است باورش کرب و بلای دیگر شیعه شد اردهال یک باغبان و این همه گلهای پرپرش حُسن ختام بهتر از این می شود مگر ؟ در سجده بود کز تن او شد جدا سرش در جمعه ای که جلوهء شور و شعور بود پیچیده شد به قالی اندوه پیکرش جان ها فدای غربت جدش که بارها سیلی زدند بعد شهادت به دخترش اشک "کمیل" اگر که نمی‌شد روان ز چشم می‌سوخت در شرارهء اندوه دفترش...