#حضرت_زهرا_مدح
هزار شکر که داریم این سعادت را
خدا بگو که نگیرد ز ما محبت را
(توان واژه کجا و مدیح گفتن تو)
ببخش بر من و بر این خطوط لکنت را
برای مدح تو با عجز دست و پا زده ام
که شرح گویم آن بیکران فضیلت را
برای کامل مطلق زبان من قاصر
همان درست که گویم همین عبارت را
محبت تو و اطفال تو هویت ماست
خدا نگیرد از امثال ما ارادت را
حدیث کامل لولاک مثل خورشید است
شناختیم به این خط دلیل خلقت را
تورمت قدماهای تو زخیل نماز
به عابدان جهان یاد داد عبادت را
برای مدح تو کس مرد شعر گفتن نیست
(زنی چنین که تویی جز تو هیچکس زن نیست)
بتول راضیه صدیقه انسیه حورا
زکیه حانیه نوریه زهره و زهرا
نمی ز دفتر فضلت هزار اقیانوس
غریق تاول دستت هزار تا دریا
کدام چشم رسیده به ساحت خورشید
به محضر تو بشر سائلیست نابینا
چه گویم از قدرت ای تو دختر یاسین
که ایستاده به پای تو بارها طه
چنان بلند و رفیعی که طفل کوچک تو
به پای بوس تو شد شاه ظهر عاشورا
زمان ضعف رسول خدا پناهش چیست؟
به خانهی تو رسید و گرفت از تو کسا
تو حجت الحججی و همین سخن کافیست
که در صفت به تو گویم عمود آل عبا
چه گویم اینکه کسی در مقام زهرا نیست
(چه سود چون دل دانا و چشم بینا نیست)
تو امتحان شدی و ساده برگزیده شدی
برای ظلمت محض جهان سپیده شدی
تو از قدیم تو از ابتدا تو قبل از خلق
کدام گوش شنیده است آفریده شدی
تو مونس شب تنهایی خدا بودی
وحید بود تو هم بودی و وحیده شدی
جهان تلالو نام تو از زبان خداست
و در سکوت زمین بارها شنیده شدی
توان حمل تو بر شانهی رسولان نیست
به شکل سیب شبی از بهشت چیده شدی
به درک ذات تو عقل کدام خلق رسید
کسی ندید تورا هر زمان که دیده شدی
خدا سپرد تورا پس به پادشاه نجف
(تو آن دری که برون ناید از هزار صدف)
رضای توست چو شرط رضایت یزدان
به دست توست کلید خزانهی غفران
هر آن سخن که تورا وصف کرده است حدیث
فقط بخاطر کوثر کتاب شد قران
امام، آنکه مرید تو بود از آغاز
رسول، هرکه به زهرا بیاورد ایمان
علی که کنده در قلعه را ز جا با دست
مقابل تو چگونهست؟ گوییا دربان
بمیرد از غم روز سقیفهات عالم
فدای شوق غدیر تو فطر با قربان
غبار چادر صد وصلهی تو آسیه
یکی ز خیل غلامان خانهات سلمان
تو آفتابی و شب از وجود تو روشن
از آن ز دیدهی ما در شبی شدی پنهان
خدا گواست به از کیمیا کند پیدا
(نسیم اگر برباید غبار کوی تورا)
روایت است که آدم نگاه افکندت
نشستهای به سراپرده با خداوندت
دو گوشوارهی گوشت حسین بود و حسن
رسول تاج تو بود و علی گلوبندت
سوال کرد که این نور بی نظیر از چیست
چه بود پاسخ او؟ جلوه ای ز لبخندت
زمان گذشت و نیامد شبیه تو هرگز
ندید چرخ فلک هیچگاه مانندت
تویی همان زن در کشفیات یوحنا
نجات بخش بشر کودک برومندت
تویی همان که به هنگام دیدن تابوت
برای مرگ تورا دیده اند خرسندت
تویی که هم سخن مادر از رحم بودی
نه آنچنان که سخن گفت باتو فرزندت
که کشته ام من و با من طرب نخواهی دید
(در این مقام طرب بی تعب نخواهی دید)
نشسته است به چادر زهی به شان غبار
رسیده است به میل تو خوش به حال انار
خوشا به نان که به طبخ تو میرسد هر روز
دخیل بستهی دستاس توست گندمزار
جهان برابر تو سبحه ایست خاک آلود
که چرخ خورده به انگشت تو هزاران بار
شب زفاف مگر از چه چشم پوشیدی
که حق به عرش ندا داد بارک الستار
نماز و روزه و حج کی نشان ایمان است
که بندگان خدا را محبت تو عیار
برای مثل تویی سایبان حسین و حسن
به سایهی تو پناهنده حیدر کرار
زمان غسل تو اشک علی تورا میشست
که غسل میکند از خون سینهات مسمار
(خیال حیرت آیینه میکند تحریر)
که طهر را چه نیازی به آب یا تطهیر
#سیدمحمدحسین_حسینی
بیتهای تضمین به ترتیب از
#غلامرضا_شکوهی #حسین_منزوی
#حافظ #محتشم #سعدی #سنایی #بیدل
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#دوبیتی
چون فـاطـمـه مظهر خـدای یکتاست
انـوار خــدا ز روی زهـرا پـیـداسـت
همتای علی،در دوجهان بی همتاست
زهـراست محـمد و محـمد زهـراست
#حبیب_الله_چائیچان #حسان
با نـام تـو دل چـه با صـفـا می گـردد
با مـهـر تو دل ز غـم رهـا می گـردد
بـاشـی تو کـلـیـد راز هـسـتـی زهـرا
با نـام تـو قـفــل بـسـتـه وا مـی گـردد
#محمد_خراطی
یا فاطمه از تو دلْ بریدن سخت است
پا از سر کوی تو کشیدن سخت است
بـــر زائـــر تــو کــه از ره دور آیــد
برگشتن و قـبـر تو ندیدن سخت است
#سیدمحمد_خسرونژاد
دلی که نیست در او مهرفاطمه سنگ است
چرا که مهر حق و مهر اوهماهنگ است
اگر قـدم نـگـذارد به عـرصـۀ محـشر
کمیت جمله شفاعت کنندگان لنگ است
#محمود_ژولیده
عـمـريـست رهـيـن مـنّـت زهـرائـيـم
مــشـهـور شـده بـه عـزّت زهـرائـيـم
مـُرديـم اگـر بـه قــبـر مـا بـنـويـسـيـد
مـا پـيـر غــلام حـضـرت زهـرائـيــم
#جواد_حیدری
یکــتا گُهـر بـحـر رسـالت زهـراست
محبوبه حق، ظرف ولایت زهراست
هـمـتـای عـلـی، نـور دو چـشـم احمد
سـرچـشـمۀ دریـای امامت زهـراست
#سیدرضا_طباطبائی
همت و توفیق خواهم از خدای فاطمه
تا بگویم روز و شب مدح وثنای فاطمه
گر نمیشد خلقت نور علی در روزگار
همسری پیدا نمی شد از برای فاطمه
#جوهری
یا فـاطـمـه! روز حـشـر سـتـّاری کن
دل سـوخـتگـان را ز کرم، یاری کن
ما بـا هـمه گفـتـیـم که بـا فـاطـمـه ایم
تــو نــیــز بـــیــا و آبـــروداری کــن
#محمد_رستگار
ما زنـده به لطف و رحمت زهـرائیم
مـأمـور بــرای خـدمـت زهــرائــیــم
روزی که تـمـام خلق حـیـران هستند
مـا مـنـتـظـر شـفــاعـت زهــرائــیــم
#جواد_حیدری
تامادرِ دهر زاده فرزند ونژاد
صدگونه پسرچو انبیا زاد ونهاد
دختر که نبی شود نپرورد جهان
چون برتر ازانبیا یکی فاطمه زاد
#فواد_کرمانی
چون فاطمه مظهر خدای یکتاست
انوار خدا ز روی زهرا پیداست
همتای علی، در دو جهان بی همتاست
زهراست محمد و محمد زهراست
#حبیب_الله_چائیچان #حسان
@raziolhossein
#تبری
#عیدالزهرا
۲۲ جمادیالثانی، سالمرگ غاصب اول و بانی احراق بیت حضرت زهرا سلام الله علیها، تبریک و تهنیت باد
#تبری
#تک_بیت
چون بود و چون گذشت ؟ به مطلب همین بس است
گوساله ای به مطبخ دوزخ روانه شد...
#محمد_سهرابی
.
#تبری
من آن امام نخواهم که بهر باغ فدک
کند ز ظلم بفرزند مصطفی ابرام
من آن امیر نخواهم که آتش افروزد
بر آستانه ی کهف انام و صدر کرام
من آن امام نخواهم که در خلا و ملا
برند تا به ابد مردمش به لعنت نام
قبول عایشه بگذار و بیعت اجماع
چه اعتبار بقول زن و تعصب عام
.
.
.
.
.
امام اوست که خلق جهان غلام ویاند
نه آنکه از هوس افتد به زیر بار غلام
#بابافغانی_شیرازی
@raziolhossein
#تبری
پیمبــــر شهـــر علم ایزد منــــان ، علی باب است
«علی بن ابیطـالب» ، چقــدر این اســـــم جذاب است
فقط «صدّیق اکبـــــر»حیـــدر کــــــــــرار می باشد
وهرکس این لقب را بر خودش بگذاشت کذّاب است
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#دوبیتی
حرفی بجز از ثنای زهرا ...ممنوع
در سینه بجز ولای زهرا ...ممنوع
از روز ازل خدا به آتش فرمود:
سوزاندن آشنای زهرا ...ممنوع
#سیدمجتبی_شجاع
@raziolhossein
#تبری
صد شکر که نخل سخنم خوش ثمر افتاد
اظهار غم شوق امامم به سر افتاد
آمد به زبان قصه پر غصه مهدی
وان راز که بر دل بنهفتم به در افتاد
از دشمن ایشان طمع خیر مدارید
کش روز ازل قرعه طینت به شر افتاد
بس تجربه کردم در این دیر مکافات
با آل نبی هر که در افتاد بر افتاد
اصحاب پیمبر همه را نیک مدان فیض
زان قوم بسی بود که از بد بتر افتاد
#فیض_کاشانی
@raziolhossein
#تک_بیتی
#تبری
بر سر "آهی"، علی خواهد نهد تاج ولا را
چون ابارکب و رمع را بر خدا کافر گرفته
#عبدالحسین_وکیلی_ (آهی قمی)
@raziolhossein
#امیرالمومنین
#تبری
ای جان ایمان ، اصل دین ، روح عبادت
حق تو را خوردند با غصب خلافت
هرکس که می گوید برائت بی برائت
آویزه ی گوشش کند ما تا قیامت
بغضی مقدس در درون سینه داریم
از دشمن زهرا و حیدر کینه داریم
#شایان_مصلح
@raziolhossein
#تک_بیتی_علوی
مشکل گشای بی سر و پایان عالمی
خوش گشتهایم بی سر و پا یاعلی مدد
#اسیر_شهرستانی
@raziolhossein1
۲۷جمادی الثانی سالروز شهادت حضرت #حضرت_سلطانعلی_بن_امام_باقر علیه السلام در اردهال
عطر حضور داشت نفس های آخرش
آغوش جان گشود جنان در برابرش
تنگ غروب "درهء ازناوه " شوق وصل
پیچید شور نعرهء الله اکبرش
سلطانعلی ادامهء خط حسین بود
در این مسیر خون خدا بود رهبرش
جان داد یک قبیلهء عاشق به پای او
در غربتی عجیب که سخت است باورش
کرب و بلای دیگر شیعه شد اردهال
یک باغبان و این همه گلهای پرپرش
حُسن ختام بهتر از این می شود مگر ؟
در سجده بود کز تن او شد جدا سرش
در جمعه ای که جلوهء شور و شعور بود
پیچیده شد به قالی اندوه پیکرش
جان ها فدای غربت جدش که بارها
سیلی زدند بعد شهادت به دخترش
اشک "کمیل" اگر که نمیشد روان ز چشم
میسوخت در شرارهء اندوه دفترش...
#کمیل_کاشانی
#حضرت_سلطانعلی_ابن_امام_باقر
#مشهد_اردهال
حریم حضرت سلطانعلی صفا دارد
نسیم تربت او عطر کربلا دارد
به پایبوسش اگر با نیاز روی آری
خدا به خاطر او حاجتت روا دارد
گشوده بر قدم زائران خود آغوش
چقدر عاشق دیدار آشنا دارد
ز آستان ملک پاسبان تو مولا
کجا روم که دلم کار با شما دارد
حدیث غربت تو در دل زمان جاری است
هنوز جلوه به قالی و چوب ها دارد
به اشک دیده بشوییم گرد قالی را
که هر چه دارد از آن قطعه بوریا دارد
بسان چشمه ی فین عاشقانه می گرییم
حساب گریه ی ما را فقط خدا دارد
به کربلای علی ابن باقر از سر درد
"کمیل" نای دلم شور نینوا دارد
#کمیل_کاشانی
@raziolhossein
#حضرت_سلطانعلی_ابن_امام_باقر
#مشهد_اردهال
سلام اي سيد وسلطان دلها
درود اي عشق تو مهمان دلها
سلام اي سبز پوش دشت اشراق
به پابوست ملك پيوسته مشتاق
زلال چشمه سار كوثري تو
علي ابن امام باقري تو
حديث عشق را فصل الخطابي
گل صدبرگ عصمت وگلابي
فروغ پنجمين مهر كمالي
صفاي سرزمين اردهالي
به باغ آرزوي ما بهاري
حريم نور را آيينه داری
سخاوت آبرومند عطايت
شجاعت بوسه زد بر خاك پايت
قيامت امتداد كربلا بود
كه خونت جوشش خون خدا بود
شهادت وامدار خون پاكت
بهشت از عاشقان سينه چاكت
گل توحيد شد خون جبينت
فداي آن نماز آخرينت
شكسته خاطريم از ماتم تو
چه سنگين است انبوه غم تو
غمت ياﺩ آور داغ حسين است
كه جاري اشك زهرا از دوعين است
دهد بوي مدينه مشهد تو
دلم شمع مزار و مرقد تو
جلاي مهر ﺑﺮ آیينه ام زن
مدال نوكري بر سينه ام زن
نگاه خواهشم سوي تو باشد
« كميل » از جان ثناگوي تو باشد
#کمیل_کاشانی
@raziolhossein
#حضرت_سلطانعلی_ابن_امام_باقر
#مشهد_اردهال
در سجده ی حضور سرش چون بریده شد
زیباترین حماسه ی عشق آفریده شد
فریاد و شور و رزم و عطش چون حسین داشت
سلطانعلی شهید مرام و عقیده شد
اندوه او تداعی داغ محرم است
پشت فلک دوباره ز ماتم خمیده شد
یک دشت در برابر او پرپر از خزان
او باغبان این همه گلهای چیده شد
تا شد دلش هوایی دیدار روی دوست
بر قامتش لباس شهادت بریده شد
جریان گرفت در رگ خشکیده ی زمین
خون خدا ز حنجر سرخش چکیده شد
خورشید سر بریده بر آمد ز کوهسار
در گوش شب پیام رسان سپیده شد
در آن غروب تا که غریبانه پر کشید
خطی ز خون به صفحه ی صحرا کشیده شد
آغوش جان گشود به رویش بهشت قرب
آوای" ارجعی" ز ملائک شنیده شد
#کمیل_کاشانی
@raziolhossein
#حضرت_سلطانعلی_ابن_امام_باقر
#مشهد_اردهال
سفره ی نذری مادر بازهم برکت گرفت
نامت آمد جبرییل از زایران سبقت گرفت
هرکسی از یک طریقی آمدوحاجت گرفت
قالی کاشان به پایت بوسه زد قیمت گرفت
خوب فهمیدی که عشق مردم ایران علی ست
این همه راه آمدی گفتی فقط سلطان علی ست
عشق از نور علی نوری مجدد آفرید
ازهمان دم که علی ابن محمد آفرید
مستی ماراخدا اینگونه بی حد آفرید
حال مارا دید درایران دومشهد آفرید
ازسرایران الهی کم نگردد سایه ات
خوش به حال هرکسی که می شود هم سایه ات
خوب بابایت برایت ماجرا را گفته بود
داغ هارا دیده بود و روضه هاراگفته بود
داغ سرهایی که شد از تن جدا را گفته بود
باتو حتما ماجرای بوریاراگفته بود
آمدی تامثل جد تشنه ات پرپرشوی
دورازشهرخودت باشی و بی لشکر شوی
.
.
.
یاحسینی گفت و آنجا روضه را از سر گرفت
تشنه بود و جام را از چشمه ی کوثر گرفت
آنقدر کرب و بلا شد تا مدینه پر گرفت
طبق رسم هاشمیون روضه ی مادر گرفت
درنگاهم این پسر یک فرق دارد با پدر
آه در اینجا حرم دارد پسر اما پدر.
#مجید_تال
@raziolhossein
#حضرت_سلطانعلی_ابن_امام_باقر
#مشهد_اردهال
تا سجده برد ملت آزاده به خاک
تن شسته به خون و آبرو داده به خاک
سلطان علی از نسل امام باقر
در مشهد اردهال افتاده به خاک
......
نسبت به امام باقرش داده خدا
فخریه ز نسل طاهرش داده خدا
مانند زیارت حسین است ، آری
اجری که برای زائرش داده خدا
.....
این گل که گلاب از او ببوید تاحشر
خضرازحرمش حیات جوید تاحشر
داغی که ز یاران شهیدش به دل است
چون لاله ز تربتش بروید تاحشر
#سیدمحمد_رستگار
@raziolhossein
#حضرت_سلطانعلی
تشنهی خونین بدن ، کشتهی در اردهال
آه از آن ساعتی ، که میزدی بال بال
زائر تو زائرِ... ، کشتهی در کربلاست
زان که شبیه حسین ، سر از تن تو جداست
بوی حسین شهید ، در حرمت میوَزَد
گر که همه جان دهیم ، در غم تو میسِزَد
قتلِگَهَت روضهی ، بازِ شه کربلاست
یاد تنی بی کفن ، روی لبم این نواست:
......
(آه از آن ساعتی ، که با دل چاک چاک
نهادی ای تشنه لب ، صورت خود روی خاک
تنت به سوز و گداز ، لبت به راز و نیاز
سوی خیامِ حرم ، دو چشم تو مانده باز
آمده از خیمه گه ، خواهر غم دیده ات
دید که شمر از جفا ، نشسته بر سینه ات
گفت بده مهلتی ، تا برسم در برش
برادرم تشنه است ، مبر سر از پیکرش)
#محمدعلی_انصاری
@raziolhossein
#حضرت_سلطانعلی
السلام ای در جمالت نور وجه ذوالجلال
ای غریب اردهال
السلام ای شاهزاده، حجت الّهی خِصال
ای غریب اردهال
آه و واویلا جدا کردند سر از پیکرت
مثل جد اطهرت
از چه دانستند نامردانه خونت را حلال؟
ای غریب اردهال
درهجوم تیرو نیزه ازنفس افتادی و...
ازفرس افتادی و...
بر زمین خوردی شبیه طائر بشکسته بال
ای غریب اردهال
مثل شهزاده علی اکبر شدی صد پاره تن
زیر تیغ اهرمن
مثل جدت بین مقتل حرمتت شد پایمال
ای غریب اردهال
مثــل جدت بی رمــق افتــــــــاده ای در قتلگاه
بی معین و بی پناه
خوب شد خواهر نبود وقتی تو می رفتی زحال
ای غریب اردهال
خواهری از خیمه تا مقتل صدا می زد حسین
دست و پا می زد حسین
زیر خنجـــــر نالـــهی واغربتــــا می زد حسین
دست و پا می زد حسین
#محمدعلی_قاسمی
@raziolhossein
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
از گُل یاس یاد باید کرد
یاد کوثر زیاد باید کرد
یاد کن اَختران مولا را
روضۀ دختران زهرا را
یاد اُخت الحسین یاد حسین
مونس زینب ، امتداد حسین
بانوی بانوان هر دو جهان
ام کلثوم ، تاجدارِ جنان
همه جا مثل سایه با زینب
بر لبش صبح و شام یا زینب
کیست این سایه ، شاخۀ طوبا
اولین روضه خوان عاشورا
یا حسینش همیشه بر لب بود
اولین نوحه خوان زینب بود
داشت بر لب میان اهل حرم
درد دل با پیمبر اکرم
ما که مهمان کربلا بودیم
ما گرفتار هر بلا بودیم
خون ز دلها چکید یا جدّا
جان به لبها رسید یا جدّا
ظلم و جورِ حرامیان دیدیم
سنگ باران ز کوفیان دیدیم
وای از کوفه و پذیرایی
دخترانت همه تماشایی
دید چشمان ما جنایت را
معجر زخم آل عصمت را
روز پَرده نشینی از ما رفت
آبرویی ز آل طاها رفت
ناقه ها بی جهاز و ما خسته
دستهامان به ریسمان بسته
بود چشمان مَردمان بر ما
پوستها سوخته شد از گرما
بهتر ای مادرا نبودی تو
وسط ماجرا نبودی تو
حَرمی را که هیچ مَحرم نیست
غیر نامَحرمش مجسّم نیست
بعد ظلم حرامیِ ملعون
همه غارت زده همه محزون
بود بی سایۀ برادرها
گریه ها گریه های دخترها
شاهد ظلم بی حساب شدیم
وارد مجلس شراب شدیم
لب و دندان ز چوب کینه شکست
مادرا حرمت سکینه شکست
نام او را چه زشت می بردند
پیش زینب شراب می خوردند
روز ما سخت روزگاری شد
که حسینت به طشت قاری شد
چشم تو در عزای او گرید
تا قیامت برای او گرید
دخترانت بلند می گِریند
نوحه سر می دهند می گریند
نام ما تا ابد به شام آید
منتقم روز انتقام آید
#محمود_ژولیده
@raziolhossein
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
#دوبیتی
تا بوسهی خنجری به حلقوم نشست
بر نیزه، سر امام مظلوم نشست
تنها نه فقط میان رگهای حسین
آن نیز به قلب «امّکلثوم» نشست
#قاسم_صرافان
#######
شأن تو و درک ما، همان سنگ و سبوست
نشناختهایمت آن چنانی که نکوست
در نای تو، نطق مرتضی جاری بود
«از کوزه همان برون تراود که در اوست»
#علی_زمانیان_عارف
######
او نور چراغ خانهی حیدر بود
در شام ستم، چراغ روشنگر بود
آن روز که تکیهگاه آن قافله شد
یک شانه برای گریهی خواهر بود
#قنبر_یوسفی
#######
الگوی فرشتگان معصوم است او
بر واژهی صبر و عشق، مفهوم است او
از خطبهی آتشین او پیدا شد
بانوی قیام، «امّکلثوم» است او
#سید_محمد_میرهاشمی
#######
در چرخ وجود، محور خورشید است
خاک قدمش تاج سر خورشید است
باید که فروغ چشم زهرا باشد
در خانهی ماه، دختر خورشید است
#سید_محمد_رستگار
@raziolhossein
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
هر آنکه آمده را رهگذر تصور کن
چهل نفر همه را شعله ور تصور کن
ببند چشم و ببین چکمه ای بلند شده
و بعد فاطمه را پشت در تصور کن
برای اینکه بفهمی چطور شد روضه
فضای حادثه را تنگ تر تصور کن
برای خاطر محسن بیا و حیدر را
برای دفعه پنجم پدر تصور کن
و بعد حادثه را تا به کربلا برسان
کنار عمه ولی همسفر تصور کن
برای این زن تنها که ام کلثوم است
به وقت جنگ عمو را پسر تصور کن
برای آنکه بفهمی کی است این خانم
فرشته را به لباس بشر تصور کن
علی و فاطمه و زینب و حسین و حسن
خلاصه کن همه را یک نفر تصور کن
کنار زینب کبری به هر فراز و فرود
از این به بعد علیِّ دگر تصور کن
از این به بعد هر آنجا که می زنند او را
کنار زینب کبری سپر تصور کن
پس از حسین بمیرم مخدراتش را
به مجلسی همه را در خطر تصور کن
#مهدی_رحیمی_زمستان
@raziolhossein
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
می نویسم به اذن ثارالله
از زنی با وقار همچون ماه
راوی صادق بنی هاشم
از علوم خفی حق آگاه
مهد علم و مفسر قرآن
کوه عصمت، مقرب درگاه
چون حسین و حسن سخاوتمند
مثل زینب صبور آل الله
مثل زینب بلا چشیدن را
ام کلثوم بوده خاطرخواه
با صلابت مبارزه می کرد
با سلاح دعا و اشک و آه
خطبه مانند مرتضی می خواند
خطبه هایی پر از غم جانکاه
مدح او را بس است چون بوده
دختر فاطمه، سخن کوتاه
دختر دوم ولی خدا
ام کلثومِ حضرت زهرا
آن قدر داغ و دردسر دیده
قد کمان و نحیف گردیده
بعد داغ غم رسول الله
یاس را در دل شرر دیده
وسط کوچه ی بنی هاشم
یک نفر به چهل نفر دیده
خاک غم روی چادرش مانده
چون شکاف سر پدر دیده
جگرش پاره شد کنار حسن
طشت لبریز از جگر دیده
چادر خواهر بزرگش را
وسط خیمه شعله ور دیده
لب گودال بر زمین خورده
غارت جسم محتضر دیده
کوفه و شام پر بلا رفته
بر سر نیزه ها قمر دیده
نیزه ها را ببر از این جا شمر
دور کن چشم بی حیا را شمر
با دلی پر شراره و گریان
لقمه ها را گرفت از طفلان
خطبه اش شام و کوفه را لرزاند
دشمنش شد از این بیان حیران
داغ بازار شام را حس کرد
وسط چشم های بی ایمان
با دو چشم خودش تماشا کرد
خیزران خورد بر لب و دندان
رفت ویرانه ای که شامش بود
سرد و روزش جهنمی سوزان
گریه می کرد پا به پای رباب
تا دهد بر دلش سر و سامان
چه فراقی کشید این خواهر
اربعین بود آخر هجران
درد، این است قدر این بانو
مانده حتی میان ما پنهان
ما بدهکار ام کلثومیم
عبد دربار ام کلثومیم
#محمد_جواد_شیرازی
@raziolhossein
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
تربیت را تو به دامان پیمبر دیدی
عفت وپاکی زهرای مطهر دیدی
زینب دوم بیت علی وفاطمه ای
که غم فاطمه و غصه ی حیدر دیدی
پیش چشمان تو آتش به در خانه زدند
چه بگویم که چها در پس آن در دیدی
مات و مبهوت در آن کوچه نظر میکردی
طفل بودی که کتک خوردن مادر دیدی
ام کلثوم!دعا کن که نبیند چشمی
صحنه هایی که تو با چشم ز خون تر دیدی
نه فقط شاهد غارت شدن پیرهنی
که تو در کرب و بلا غارت معجر دیدی
آسمان تیره شد آندم که به پشت خیمه
دست یک مشت حرامی سر اصغر دیدی
ام کلثوم!به شائق بگو از سوز جگر
که در آن دشت چها با دل مضطر دیدی
#محمود_اسدی_شائق
@raziolhossein