#حضرت_زهرا_مدح
زهرا محلّ جلوه ی الله اکبر است
آیینه ی تمام نمای پیمبر است
کوثر عطیّه ایست خدا داده بر رسول
زهرا عطیّه، اُمّ اَبیها و کوثر است
هرگز کسی به مرتبه اش پی نمی برد
از ظرف عقل قدر مقامش فراتر است
با وحی و با حدیث و روایات یا به شعر
مدحش به هر زبان بشود نامکرر است
توحید بی ولایت او غیر شرک نیست
اصلاً ولای فاطمه توحید آور است
سِّرُالصّلات، حضرت صدّیقه هست و پس
ذات نماز مشتقِ انوار حیدر است
زهرا که انبیاء متوسّل به او شوند
حتماً مقامش از همه ی انبیا سر است
احمد برای دیدن او اذن می گرفت
جبرییل وحی بر در او حلقه بر در است
مثل قیامت است قیامش کنار در
این ابتدای قائله ی روز محشر است
از آتشی که بر در او شعله ور شده
در خون و اشک مردم دیده شناور است
در را شکست دشمن و رویش خراب کرد
از ضرب درب، تیزی مسمار بدتر است
تقصیر میخ بود که جان از تنش گرفت
از بس که ردّ ضربه ی آن، زخم پرور است
از داغ فاطمه دل سنگ آب می شود
اما حسین جنس غمش جور دیگر است
در قتلگاه تیزی مسمار دشنه شد
آن دشنه ای که روی سپیدی حنجر است
صورت به خاک خورده و در پنجه های شمر
موی حسین روبروی چشم خواهر است
زینب بیا و مادر ما را کمک بده
در قتلگاه این که فتاده است مادر است
#امیر_عظیمی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
هر کس به کسی نازد و ما فاطمه داریم
گفتیم همیشه ، همه جا فاطمه داریم
ننگ است بکوبیم درِ خانه هر کس
دنبال سرابیم چرا فاطمه داریم
ما ترس نداریم ز سیلاب حوادث
مانند علی بعد خدا فاطمه داریم
ما چشم طمع تا ابدالدهر نداریم
بر ثروت هر بی سر و پا ، فاطمه داریم
رو کن به مسیر دگری ای غم دنیا
بیهوده به این سمت نیا ، فاطمه داریم
زهراست که داده است به ما جرات طوفان
در دل نبُوَد واهمه تا فاطمه داریم
#محمدحسین_رحیمیان
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
دست من و عنایت و لطف و عطای فاطمه
قلب من و محبت و مهر و ولای فاطمه
طبع من و قصیده مدح و ثنای فاطمه
جرم من و شفاعت روز جزای فاطمه
به بذل دست فاطمه به خاک پای فاطمه
منم گدای فاطمه منم گدای فاطمه
رشته مهر فاطمه سوی خدا کشد مرا
دل بولاش داده ام تا به کجا کشد مرا
گر به زمین زند مرا ور به سما کشد مرا
درد اگر عطا کند یا به بلا کشد مرا
پای برون نمی نهم ، از سر کوی فاطمه
وانشود لبم مگر ، به گفتوگوی فاطمه
مهر و محبتش بود طینت من سرشت من
ز دوستیش آبرو داده به روی زشت من
روضه بی چراغ او مینوی من بهشت من
شکرخدا که گشته این قسمت وسرنوشت من
سنگ محبت ورا بر سر و سینه می زنم
به یاد خاک قبر او داد مدینه می زنم
مرغک طبع من شده طوطی او هزار او
کبوتر دلم زند پر به سوی مزار او
قلب شکسته ام بود در همه حال ، زار او
شفا گرفت چشم من زخاک ره گذار او
خانه کوچکش بود کعبه آرزوی من
از آن خوشم که فضه اش نظر کند به سوی
من رشته چادرش اگر به دست انبیا رسد
شعار فخر انبیا به عرش کبریا رسد
از لب جانفزاش اگر زمزمه دعا رسد
جان زنوای گرم او به جسم مصطفی رسد
کسی که قدر و هل اتی گفته خدا به صف او
کجا قصیده های من بود رسا ، به وصف او
فاطمه ای که مصطفی خوانده به رتبه مادرش
به احترام می کند قیام در برابرش
به دست و سینه و جبین بوسه زند مکررش
بوی بهشت یافته از دم روح پرورش
مادح او کسی به جز خدا شود ، نمی شود
حق سخن به مدح او ادا شود ، نمی شود
منم که مهر داغ او نقش گرفته بر دلم
سرشته با ولایتش دست حق از ازل گِلم
اوست که هست تا ابد گره گشای مشکلم
زشعله محبتش داده ضیا به محفلم
درآیم از دری دگر گر از دری براندم
نمی روم زکوی او چه راندم چه خواندم
عصمت داوری نبود اگر نبود فاطمه
جنت و کوثری نبود اگر نبود فاطمه
هیچ پیمبری نبود اگر نبود فاطمه
احمد و حیدری نبود اگر نبود فاطمه
آنچه که آفریده حق بوده برای فاطمه
گفت از آن سبب نبی من به فدای فاطمه
کسی که در کتاب خود ثنای او خدا کند
کسی که پیش پای او قیام مصطفی کند
پیرهن عروسی اش به سائلی عطا کند
کسی که خاک فضه اش دوای دردها کند
چگونه رد کند زخود مریض دردمند را
مریض دردمند را فقیر مستمند را
به پیش بحر جود او محیط کمتر از نمی
گدای کوی خویش را اگر عطا کند کمی
همان عطای اندکش فزون بود زعالمی
مرا چه غم اگر خدا به مهر او دهد غمی
دل بولاش بسته ام در آرزو نشسته ام
تیر غمش مگر رسد به سینه شکسته ام
ای که به قلب عالمی نقش گرفته داغ تو
ای که پریده مرغ دل از همه سو سراغ تو
میوه معرفت خورد روح الامین ز باغ تو
نور دهد به دیده ها تربت بی چراغ تو
قسم به قبر مخفی ات ، قسم به خاک تربتت
خون ، دل پاره پاره ام ، گشته به یاد غربتت
کاش به جای مشعلی سوزم در کنار تو
کاش چو اشک زائری افتم بر مزار تو
کاش چو قلب مرتضی بودم داغدار تو
کاش به جای محسنت سازم جان نثار تو
فیض زیارت تو را همیشه آرزو کنم
تربت مخفی تو را به اشک شست و شو کنم
ای که خزان شد از ستم بهار زندگانی ات
گشته خمیده سرو قد به موسم جوانی ات
مدینه بعد مصطفی ندیده شادمانی ات
قسم به عمر کوته و به رنج جاودانی ات
عنایتی عنایتی « میثم » دل شکسته ام
رو به سوی تو کرده ام دل به غم تو بسته ام
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#رباعی
هر دل پي ِ دلستان خود ميگردد
هر كس پي ِ هم زبان خود ميگردد
روزي كه كند پدر فرار از پسرش
زهرا پي دوستان خود ميگردد
....
ای آنکه فدایت ز هواداران است
نازل به جهانْ فیض تو چون باران است
یا فاطمه مِهر تو بوَد روح نماز
مهر تو شفاعت گنهکاران است
#سیدرضا_موید
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
درمقامي كه عقيق سرخ از زر بهتر است
اشكهايم بال معراج است،از پر بهتر است
.
با زبان دل فقط حرف خودم را مي زنم
نامه بر اين روزها باشد كبوتر بهتر است
.
گرچه بالا مي برد سجده مقام بنده را
چند ثانيه نشستن پاي منبر بهتر است
.
منبري را كه دلش با مهر مولا گرم نيست
در همان مسجد بسوزاني برادر...بهتر است
.
از سر اخلاص حمدش را به جا مي آورم
آنكه از آغاز يادم داده كوثر بهتر است
.
گرچه فرقي نيست بين ساقي وكوثر ولي
بارها فرموده پيغمبر كه مادر بهتر است
.
مصحف زهرا به غير از سينه معصوم نيست
سر مستور خدا در پرده آخر بهتر است
.
وقت بالا بردن در حرز نام فاطمه
از همه عالم براي مرد خيبر بهتر است
.
هر كسي بو برده از غيرت شهادت ميدهد
در نگاه مرد مرگ از اشك همسر بهتر است
.
از زماني كه شنيدم در به پهلويت گرفت
حس من اين است،اصلاً خانه بي در بهتر است
#محسن_عربخالقی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_ولادت
#رباعی
ای روی تو جلوه گاه سرمد زهرا
وی سینه تو بهشت احمد زهرا
عید تو بوَد، ببخش عیدی ما را
زان دست که بوسیده محمد زهرا
#سیدرضا_موید
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
همتراز شرف کوثر تو زمزم نیست
خادم خانه ی تو کیست اگرمریم نیست؟
شرط پایان رسالت، پدرت بودن بود
بی وجود تو پیمبر به خدا خاتم نیست
خاندانت همگی مظهر اسمُ اللّه اند
ولی اندازه تو هیچ کسی اعظم نیست
همه ی دلخوشی حیدر کرار تویی
لحظه ی خنده تو در دل مولا غم نیست
حیف نور تو که خرج در و همسایه شود
تو فقط وقف علی باش کسی محرم نیست
من از آن روز که خلق تو شدم گریه کنم
از زمانی که خودم هم به خدا یادم نیست
#سیدیاسر_افشاری
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_ولادت
خسران زده است هر که توکل نمی کند
بر خاک چادر تو توسل نمی کند
یا بلبلی که طوف سر گل نمی کند
قلبم میان سینه تحمل نمی کند...
...امشب نخواند از جلوات خدایی ات
از تابش و تلالؤ خیرالنسایی ات
ای که کنیز خانه ات از عالمی سر است
نامت نجات بخش هزاران پیمبر است
یک گوشه از تجلی تو قدر و کوثر است
کوثر شدی و ساقی این چشمه حیدر است
حوریه ای و دور و برت جای خار نیست
غیر از علی نصیب تو در روزگار نیست
صاحبْ کتاب... باطن قرآنِ مرتضی
زیبا ترین ستاره ی تابان مرتضی
جان تو هست جان نبی جان مرتضی
لبخند صبح و شام تو رضوان مرتضی
وصله بزن به چادرت اما فقط بخند
رخت عروسی ات بده زهرا... فقط بخند
حتی به مریمش زکریا نگفته است
اصلا کسی به دخترش این را نگفته است
قطعا رسول صحبت بی جا نگفته است
بی خود به تو که "ام ابیها" نگفته است
تو مادر یتیم حجازی و کوثری
از مریم و خدیجه و آسیه برتری
مهر تو در خرابه ی این دل عنایت است
روح تمام بندگی از این محبت است
نامت به لب رسید، همین هم عبادت است
خدمت به آستان تو عین شرافت است
این ظرف دل به یمن وجودت شریف شد
کار دلم به لطف نگاهت ردیف شد
امشب بیا دوباره حدیث کسا بخوان
سیب بهشتی نبوی هل اتی بخوان
در جمع ما بیا و کمی ربنا بخوان
مادر به جای ما همه اغفرلنا بخوان
از بخشش تو قلب خدا شاد می شود
ویرانه خانه ی دلم آباد می شود
#محمدجواد_شیرازی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#رباعی
گر فتنه و غم فکر شکستم باشد
دائم پی نابودی هستم باشد
سوگند به تو اهل نجاتم زهرا
تا ریشه ی چادر تو دستم باشد
اولاد علی گوهرشان فاطمه است
در غصه و غم یاورشان فاطمه است
گویند که با تاب و تعب می آیند
هر جا سخن از مادرشان فاطمه است
تا مهر تو را به سینه دارم زهرا
در موج بلا سفینه دارم زهرا
هر کس به دل خود آرزویی دارد
من آرزوی مدینه دارم زهرا
بی اذن تو هرگز عددی صد نشود
بر هر که نظر کنی دگر بد نشود
زهرا تو دعا کن که بیاید مهدی
زیرا تواگر دعا کنی رد نشود
فردای قیامت که گرفتاری تو
بی یاور و بی مونس و بی یاری تو
آن قدر طرفدار تو باشد زهرا
انگار نه انگار گنه کاری تو
وقتی که لبت را به دعا باز کنی
یا فاطمه با لطف خود اعجاز کنی
فردا همگی کمیتشان می لنگد
در وقت شفاعت تو اگر ناز کنی
ای نام علی ذکر لبت یا زهرا
ای لیلۀ قدر هر شبت یا زهرا
از بهر شفاعتت دل ما کافیست
یک گوشه ی چشم زینبت یا زهرا
افتاده راه عشق را یاری کن
در فتنه روزگار دین داری کن
چشمت که به ذریۀ زهرا افتاد
ذکر صلوات بر لبت جاری کن
جبریل امین اگر مقامی دارد
در دفتر عشق اگر که نامی دارد
از دولت پا بوسی زهرا باشد
در پیش خدا گر احترامی دارد
#سیدمجتبی_شجاع
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
باز به من راه سخن باز شد
طایر اندیشه به پرواز شد
تا که کند سیر، مقامات را
مدح کند، مادر سادات را
گر، نه مدد از نظرِ وی رسد
خامه به طوف حرمش کی رسد؟
اختر تابنده بُرج شرف
گوهر رخشنده دُرج شرف
مایه فخریه خیرالبشر
دوستی و دشمنیاش، خیر و شر
ریزه خور سفره او، اولیا
در بَر او بر سَرِ پا، انبیا
روح نُبی ، جان نبی، ذات دین
کشته شده بر سرِ اثبات دین
در شرف و عفاف، الگو تویی
به بانوان، بزرگ بانو تویی
به بیقرین ، نیست قرین تو کَس
و گر کسی هست، علی هست و بس!
بود به دستور خدای اَحد
که مصطفی به دست تو، بوسه زد
جن و ملک، کمینه خیل توأند
خلق، عوالم به طُفیل توأند
حُب تو، شیرازه اُمّ الکتاب
سایهنشینِ مِهر تو، آفتاب
مقدم تو داده به خاک، اعتبار
فرش کند از تو به عرش، افتخار
هم ز سَران، خود پسرانت سَرند
هم، همه مفتخر زِ تو مادرند
در صف محشر، چو رسد گام تو
محشر دیگر شود از نام تو
بهگاه غم ذکر امامان، همه
فاطمه، یا فاطمه، یا فاطمه
دامن تو، حسین، میپرورَد
آنکه دل خدای هم میبرَد
فضه تو، معلم عالمی
که دارد از یَم کمالت نَمی
خانه تو گلبُن عشق و عفاف
به گِرد آن کعبه بوَد در طواف
صبر تو را نداشت ایوب، هم
اشک تو را نریخت یعقوب، هم
عبادت و خدمت تو، متصل
دسته دستاس ز دستت خجل
چشم ملَک، محو نماز شبت
گوش فلک، به نغمه یارَبت
#علی_انسانی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#دوبیتی
چون «فاطمه» هیچ واژهای ناب نبود
روشنتر از او، آینه و آب نبود
شبها که به محراب عبادت میرفت
محتاج، کسی به نور مهتاب نبود
#محمدجواد_غفورزاده #شفق
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_ولادت
#حضرت_زهرا_مدح
...صبح شور آفرين ميلادت
لحظهها چون فرشتگان شادند
چار تن بانوي بهشتی هم
گل فشاندند و دل ز كف دادند
داد فرمان، خدا به پيغمبر
كه: «فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انحَر»
مثل «حوا» شميم جنت را
«مريم» آن جا به يك اشاره گرفت
بوسه بر خاک پايت «آسيه» زد
دامنت را به شوق، «ساره» گرفت
جز تو اي معنی «كلام الله»
كيست شايستۀ «سلام الله»؟
ای وجودی كه در كمال شهود،
هستیات نورِ عالمِ غيب است
نام پاک تو بیوضو بردن
نزد اصحابِ معرفت، عيب است
با علي نُه بهار پيوستی
دَرِ خواهش به روی خود بستی
به خدا، خانۀ گِلين تو را
اشتياق حبيب، پُر كرده ست
عطر ناب «لِيُذهِبَ عَنكُم»
بوي«امَّن يُجيب» پُر كرده ست
حلقه زد گرد چهرهات چون ماه
هالۀ «اِنَّما يُريدُ الله»
لطف سرشارت، اي عصارۀ وحي
خستگان را به مهر، تسكين داد
تا سه شب، قوت خويش را هر شب
به يتيم و اسير و مسكين داد
در شگفت از تو قدسيان ماندند
سورۀ نور و هل اتي خواندند
چه كسي ميبَرد گمان كه خدا
به كنيز تو رتبه كم داد؟
فضه شد ميهمان مائدهای
كه خدا پيش از اين به مريم داد
میتوان با محبت تو رسيد
به رهايی به روشنی به اميد
نيمه شبها كه در دل محراب
ذكر آيات نور داشتهای
اي نمازت نهايت معراج!
عرش را پشت سر گذاشتهای
باغ سجاده غرق عطر تو بود
همه آفاق، زير چتر تو بود
صلح سبز «حسن» كه جاری شد
چشمه در چشمه از پيامت بود
نهضت سرخ روز عاشورا
شعله در شعله از قيامت بود
خطبه را زينب از تو چون آموخت
سخنش ريشه ستم را سوخت
ای دلت در كمال بیرنگی
از همه كائنات، رنگين تر!
بود بار امانت از اول
روی دوشت ز كوه، سنگين تر
تو منزّهترينِ زنهایی
بر بلنداي نور، تنهايی
با همان دست عافيت پرور
كه پرستاری پدر كردی،
از امام زمان خود، ياری
در هياهوی پشت در كردی
سرمه ديده، خاک پايت باد
همه هستیام فدايت باد...
#محمدجواد_غفورزاده #شفق
@raziolhossein