#امام_حسین_علیه_السلام
#دفن_شهدا
السلام علی من دفنه اهل القری
از روی دلسوزی دهاتی های اطراف
تاصبح دور پیکر تو گریه کردند
همراه حیوانات صحرا دور گودال
باگریه های مادر تو گریه کردند
از تکه های چادری بر خاک پیداست
بازور خواهر را جدا کردند از تو
تا وقت بوده پیکرت را جمع کرده
بر جای دست خواهر تو گریه کردند
پیرِ قبیله گفت کی؟سر را بریده
در مکتب ما ذبح کردن حکم دارد
چون گیسوی آشفته گشته وضع رگها
بر حال و روز حنجر تو گریه کردند
دربین پیکرها دوتایش فرق دارد
یک پیکری پامال قدری قد کشیده
آن دیگری پیچیده بین یک عبا بود
بر اربا اربا اکبر تو گریه کردند
نزدیک نخلستان صدا آمد بیایید
یک پیکر بی دست اینجا بر زمین است
پای فرات و باصدای موج دریا
بر ساقی آب آور تو گریه کردند
پرپشت خیمه مشتی از زنها نشستند
بالای قبر کوچکی که زیر و رو شد
ناخواسته جای رباب دست بسته
بهر علی اصغر تو گریه کردند
از راه زین العابدین آمد صدا زد
من صاحب اسرار این گودال هستم
بوسه به بوسه پیکرت را شرح می داد
آنها همه دور و بر تو گریه کردند
فرمود مردم تکه بوریا بیارید
باید کنار هم بچینم این بدن را
دیدند پیداکرد یک انگشتِ خونین
بر دست بی انگشتر تو گریه کردند
#قاسم_نعمتی
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#دفن_شهدا
#دوبیتی
زبانحال امام سجاد با بنی اسد
مگذار سخن بگویم از وضع بدن
وضعی دارد که در نیاید به سخن
بشنو سخنی، مپرس علت از من
نزدیکترین جا به بدن، قبر بکن
#علیرضا_قاسمی
@raziolhossein
#دفن_شهدا
ما برای دفن شاه کربلا آمادهایم
رو به سوی قتلگاه و علقمه بنهادهایم
یک بدن صد پاره از شمشیر و تیر خنجر است
این گل دامان لیلا یا علی اکبر است
یک بدن بیدست و سر مانده کنار علقمه
مثل مادر اشک ریز و در عذایش فاطمه
سیزده ساله گلی افتاده در دریای خون
از حنای خون شده سر تا به پایش لالهگون
لالهها پیداست اما غنچه پرپر کجاست
پیکر سرباز ششماهه علیاصغر کجاست
جسم یاران حسین ابن علی بر روی خاک
از دم شمشیر و خنجر قطعه قطعه چاک
از کنار علقمه آید صدای زمزمه
میچکد بر جسم ثارالله اشک فاطمه
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#دفن_شهدا
میزبان رفته است از اینجا و مهمان مانده است
یک گلستان گل در این بَرِّ بیابان مانده است
گرچه آل الله را بردند از این سرزمین
جسمشان رفته است از اینجا ولی جان مانده است
آنچنان اینجا رها کردندشان انگار که
بر زمین اجساد مشتی نامسلمان مانده است
قومی از راه آمدند و روی خاک کربلا
ماه را دیدند که صدچاک و بیجان مانده است
یک طرف در خیمههایی سوخته دیدند که
در عبایی پیکری اما پریشان مانده است
در کنارش نوجوانی بود چون قرص قمر
بر تنش رد هلال سم اسبان مانده است
پیکری بی دست را دیدند بین علقمه
آسمانی بر زمین از تیرباران مانده است
از حضور مشک پاره نزد او دریافتند
ساقیاش حتی کنار آب عطشان مانده است
ناگهان از راه مردی آمد و با گریه گفت
چشمتان از چه بر این اجساد حیران مانده است
این عمو عباس، این هم اکبر و این قاسم است
این تنی هم که در این گودال، عریان مانده است...
...پاره های پیکر بابای مظلوم من است
که جدا از هم، چنان آیات قرآن مانده است
پیکرش را با حصیری میبرم در قبر و آه
آه که انگشتی از دست سلیمان مانده است
#محمدعلی_بيابانی
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#دفن_شهدا
بعد از سه روز پیکر او دفن می شود
ابدان پاک لشگر او دفن می شود
با ریگ و رمل و خاک بیابان کفن شده ست
بی سر تن مطهر او دفن می شود
چسبیده است بر تن صحرا گلوی او
شکر خدا که حنجر او دفن می شود
از پشت خیمه ها درش آورد نیزه دار
بر روی سینه اصغر او دفن می شود
بین عبا هنوز تنش قطعه قطعه است
پائین پاش ،اکبر او دفن می شود
با سینه ای شکسته و با قامتی رشید
مه پاره ی برادر او دفن می شود
آخر چگونه قبر علمدار کوچک است
کوچک چرا دلاور او دفن می شود
در ببن بوریا تن او جمع می شود
در پیش چشم مادر او دفن می شود
#مجید_احدزاده
@raziolhossein
#دفن_شهدا
تنها به روی خاک مانده، سر نمانده
چیزی به غیر از خاک و خاکستر نمانده
جسم جوانان بنی هاشم به خاک است
لشکر نمانده، ساقی لشکر نمانده
با احتساب آتش خیمه یقیناً
چیزی برای دفن از اکبر نمانده
با احتساب نعلهای تازه حتماً
چیزی هم از قنداقهی اصغر نمانده
زیباترین پروانه در گودال مانده
پروانهای که در تن او پر نمانده
مادر کنار پیکرش روضه گرفته
نایی برای گریهاش دیگر نمانده
تقصیر قلب سنگ نیزه دارها شد
حالا کنار او اگر خواهر نمانده
آقا رسید و دید از نزدیک انگار
انگشت آقا نیست، انگشتر نمانده!
گفتند با گریه که آقا جز حصیری
چیزی برای دفن این بی سر نمانده
پیچید پیکر را میان بوریا و
فرمود آقا: چیزی از پیکر نمانده
با احتساب ضربههای آخر شمر
حتماً دگر چیزی از این حنجر نمانده
#وحید_محمدی
@raziolhossein
#دفن_شهدا
مقام قرب خدا یا بهشت اهل ولاست
بهشت اهل ولا یا زمین کرب و بلاست
ورق ورق شده هفتاد و دو کتاب خدا
به هر ورق که زدم تیغ آیهها پیداست
بنی اسد متحیر اِستادهاند همه
سکوت کرده ولی در سکوتشان غوغاست
نه سر بُوَد به تن کشتگان، نه تنِ سالم
نه ازغلام، نه مولا، نشان در آن صحراست
زکوفه اشک فشان یک سوار میآید
به نینوای وجودش نوای یا ابتاست
گشوده لب که: اَلا ای موالیان حسین
مرا شناخت بر این لالههای باغ خداست
کنار هم بدن قطعه قطعهی انصار
حبیب و مسلم و جون و بریر و عابس ماست
کنار علقمه افتاده پیکری بی دست
که چشم تشنه لبان از خجالتش دریاست
به اشک دیده بشویید زخمهایش را
که حافظ حرم و میر لشکر و سقاست
به قلب معرکه خون میدمد ز گودالی
که در میانهی آن جسم یوسف زهراست
به زیر خنجر و شمشیر و تیر و نیزه و سنگ
برهنه پیکر صد چاک سید الشهداست
میان این شهدا گشته قطعه قطعه تنی
که یاس سرخ حسین است و لالهی لیلاست
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#حضرت_سجاد_علیه_السلام
#دفن_شهدا
روي دستش نميه ي شب بود پيكر را گرفت
در ميان بوريائي جسم بي سر را گرفت
دشت سرتا سر پر از عطر گلاب و مشك بود
عرش هم عطر گل ياس پيمبر را گرفت
او فقط بود و هزار و نهصد و پنجاه زخم
زخم هائي كه يكايك جان مادر را گرفت
دست تنها نميه ي شب دفن جسم چاك چاك
دست هائي در ميان قبر كوثر را گرفت
جاي صورت حنجرش را ميگذارد روي خاك
خاك صحرا در بغل رگ هاي حنجر را گرفت
نوبت دفن تني كوچك ولي بی سر شده است
تا قيامت شاه در آغوش اصغر را گرفت
اربأ اربا را به زحمت با عبا در قبر برد
در ميان دست خود دست برادر را گرفت
گريه كرد و گريه كرد و گريه كرد و گريه كرد
پلك ها زخمي شد و خون ديده ي تر را گرفت...
#محسن_صرامی
@raziolhossein
#امام_حسین_علیهالسلام
#دفن_شهدا
بنی اسد! متحیّر ستادهاید همه
چرا به بحر تفکر فتادهاید همه؟
برای دفن شهیدان کربلا، زن و مرد
ز خانه سر به بیابان نهادهاید همه
کسی نبود که رو سوی این دیار نهد
خـدا تمـام شما را جـزای خیر دهد
بنی اسد! نگرید این خجسته تنها را
ستارگان زمین، ماه انجمنها را
نصیبتان شده قدر و سعادتی امروز
شما به خاک سپارید این بدنها را
به هـر بدن که رسیدید احترام کنید
به زخم نیزه و شمشیرها سلام کنید
بنی اسد تن انصار رو به روی شماست
که دفن پیکرشان، جمله آرزوی شماست
کمک کنید در این سرزمین پیمبر را
نگاه مادر ما فاطمه به سوی شماست
اگـر شمـا، نشناسید این بدنها را
معرّفی کنم، این پاره پاره تنها را
بنی اسد همه رو سوی قتلگاه کنید
به پیکری که بُوَد غرقِ خون، نگاه کنید
به مصحفی که شده آیهآیه گریه کنید
ز آه خود، رخ خورشید را سیاه کنید
تنی کـه ریخته از هم چگونه بردارید؟!
کمک کنید، که یک قطعه بوریا آرید
بنی اسد! تن پاک برادرم اینجاست
که عضوعضو وجودش ز هم جداست، جداست
هر آنکه دید ورا گفت این رسول خداست
کمک کنید که این جانِ سیدالشهداست
دل حسین نـه تنها گسسته از داغش
پس از پدر کمر من شکسته از داغش
بنی اسد نگهم بر دو شاخۀ یاس است
بر آن نشانهی لبهای سیّدالناس است
به احترام بگیرید هر دو را سردست
ادب کنید که این دستهای عباس است
نه دست مانده به جسم مطهرش، نه سری
خــدا بـه مـادرش ام البنین کند نظری
بنی اسد! گل صدپارهای در این چمن است
شهید بی زرهی، پارهپاره پیرهن است
ادب کنید که این ماهِ سیزده ساله
پسرعموی عزیزم، سلالۀ حسن است
به تیر و نیزه تن پارهپارهاش سپر است
ز حلقههای زره، زخمهاش بیشتر است
بنی اسد! بدنی پشت خیمه مدفون است
دل رباب و دل فاطمه بر او خون است
مزار اوست همان روی سینۀ پدرش
ز خون او گل روی حسین گلگون است
هنوز هست به سوی حسین، دیدۀ او
سـلامِ «میثم» بــر حنجـر بریـدۀ او
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#اسارت
دادم به دستهای عمو مشک آب را
تا خوش کنم کمی دل خون رباب را
دیدم قمر شکست و خجالت کشید و رفت
دیدم کنار مقتل ماه آفتاب را
گلها بدون آب گلابی نمی دهند
اما گرفت حرمله از گل گلاب را
با آب قهر کرد عروس ابوتراب
تا ریخت روی صورت طفلش تراب را
نفرین به شمر، هرچه پدر را صدا زدم
از حنجر بریده شنیدم جواب را
بعد از غروب روز دهم چشم هیچ کس
دیگر ندید ثانیه ای رنگ خواب را
راهب بغل گرفت سرش را بجای من
شانه کشید گیسوی از خون خضاب را
بودیم در میانه ی نامحرمان اسیر
محرم نمانده بود بگیرد رکاب را
می خواستم سکینه ی قلب پدرشوم
با آستین پاره گرفتم حجاب را
بردند تا محله ی برده فروش ها
مستوره های حضرت ختمی مآب را
سر بود بی تعادل و رقصید نیزه دار
تا بیشتر دهد به حرم اضطراب را
ماتم گرفتهام چه کنم بشنود اگر
ام البنین قضیهی بزم شراب را
#یامظلوم
@raziolhossein
#تنور_خولی
وقتی سربريده ی تو درتنوربود
آن شب تنور وادی سينای طور بود
جبريل با نگاه به سوی سرت حسين
حيران زنورآيه ی الله و نور بود
ازعرش تاكنارسر غرق خون تو
تاصبح دسته دسته ملك درعبوربود
چيزي كه شعله بردل افلاكيان فكند
غمناله های فاطمه درآن تنور بود
وقتی صدای ناله ی زهرا بلندشد
گويا كه وقت خاستن نفخ صوربود
باديدن شكسته جبينت زهم شكست
پهلوشكسته ای كه دلش چون بلوربود
قرآن ورق ورق شده بود ودريغ ودرد
يك سوره اش به خاك زسم ستوربود
خون گريه كن«وفایی»كه هفت آسمان پُر از
فرياد غم گرفته ی جانی صبوربـود
#سیدهاشم_وفایی
@raziolhossein