eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.8هزار دنبال‌کننده
620 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
به اذن الله امشب التجا بردم به درگاهی که عزرائیل را راند از درش آن هم به اکراهی بهشت آیینه‌ای از خانه‌ی صدیقه‌ی کبراست نباشد پیش بامش آسمان جز سقف کوتاهی صراط المستقیم اینجاست، جبرائیل هم باشی اگر راهی نداری بر در این خانه گمراهی ندارد احتشام فضه‌اش را شاه بانویی ندارد اعتبار سائل او را شهنشاهی نمی‌خواهد دلی را بشکند از خیل مشتاقان از این رو با ملائک هم تکلم می‌کند گاهی گناهان پرده ای انداخت روی فطرتم اما برایم نکته‌ای گفت از حدیثی پیر آگاهی بگو بیچاره "یا فاطر به حق فاطمه العفو" که تو با این چراغ آخر بیابی سوی او راهی که هستی؟ ای که از نور توسل بر تو یا زهرا عزیز مصریان شد یوسف افتاده در چاهی به دنیا آمده مولا اگر در صحن بیت الله تو هم در صحنه‌ی محشر سوار ناقة اللهی جهان از چادر خاکی تو چیزی نمی‌فهمد چه درکی دارد از کوهی نگاه بسته‌ی کاهی مسیر آفرینش گم شد و تاریک شد دنیا همین که بست راهت را میان کوچه گمراهی تقاصی سخت خواهد داشت، خون مانده بر دیوار یقین دارم که روزی می‌رسد از راه، خونخواهی @raziolhossein
۲۰ دی ۱۴۰۱
در دل من جز تو جای هيچ کسی نيست روز قيامت بجز تودادرسی نيست کيست که هم کفو و هم کلام تو باشد؟ غير علی کيست هم مقام تو باشد؟ پيش شکوه تو کوه نيز حقير است عرش خداوند زير پات حصير است خلق همه مات تو ، تو مات خدايی آينه ی کامل صفات خدايی چادر تو جلوه ی حجاب تمام است وصف مقام تو در توان امام است بين زنان نام تو هميشه به صدر است درک تو درک فضيلت شب قدر است جلوه ی تام همه صفات کمالی هرچه بگويم تو ماورای مثالی ای که جهان جزتو تکیه گاه ندارد بی تو شب انگیزه ی پگاه ندارد بی تو زمین و زمان سیاهی محض است مثل شب تیره ای که ماه ندارد شأن تو والاست آنقدر که جهان هم پيش تو ارزش به قدر کاه ندارد در روش زیستن برای خلایق خوب تر از تو خدا گواه ندارد با تو گدا پادشاه هر دو جهان است بی تو کسی در بساط آه ندارد عشق تو گل داده است شاخه به شاخه سینه ی ما غیر از این گیاه ندارد چادر مادر پناه خستگی ماست "عالم از این خوب تر پناه ندارد" @raziolhossein
۲۰ دی ۱۴۰۱
فاطمه‌ای که عقل‌ها، محو عبادتش بوَد نقش به چهر دوستان، مُهر ارادتش بوَد همسریِ علی، نهایت سعادتش بوَد لیلۀ قدر اولیا، شام ولادتش بوَد ثبت شد از ولادتش، بقای نسل احمدی یافت بقا ز نسل او، شریعت محمدی فاطمه‌ای که ذات حق بر او، سلام می‌کند ادای ذکر نام او، به احترام می‌کند کسی که پیش پای او، پدر قیام می‌‌کند بر در خانه‌‌اش سلام، صبح و شام می‌کند شرف ببین که خانه‌‌اش، بُرده سَبَق ز طور هم حیا ببین که پوشد او، چهرۀ خود ز کور، هم فاطمه ای تو بازگو فلسفۀ حیات را ساخته جِدّ و جَهد تو سفینة‌النجات را زنده نگاه داشتی، جهاد را، زکات را «حی علی‌الفلاح» را، «حی علی‌الصلاة» را ای که خدای بی مثل، به کوثرت مثال زد دَم از جلال و، قدر تو، قادر ذوالجلال زد... به حُسن تو، که می‌کند جلوه‌گر آفتاب را به اشک تو که بشکند قیمت دُرّ ناب را به کوی تو که از دلم ربوده صبر و تاب را عرض سلام کردم و، منتظرم جواب را دریغ از جواب ما، به خاطر خدا مکن! دست توسّل مرا، ز چادرت جدا مکن مرحوم @raziolhossein
۲۰ دی ۱۴۰۱
سر منشاءخیر و برکاتی زهرا بــــانــــیِّ تــمــــام هَــیَئــــاتــی زهرا با دست تو کربلای ما امضا شد تو بـــرگ بــرات عتباتــــی زهرا @raziolhossein
۲۰ دی ۱۴۰۱
. از نور جمال توست نور مهدی میلاد تو عید پر سرور مهدی بردار تو دست بر دعا یازهرا تعجیل شود روز ظهور مهدی @raziolhossein
۲۰ دی ۱۴۰۱
از نور جمال توست نور مهدی میلاد تو عید پر سرور مهدی بردار تو دست بر دعا یازهرا تعجیل شود روز ظهور مهدی @raziolhossein
۲۰ دی ۱۴۰۱
باران شروع شد، همه جا را صدا گرفت پس کوچه های قلب محمد صفا گرفت نوری وزید در وسط کوچه های شهر عطری شبیه سیب بهشت خدا گرفت گل کرد روی فاطمه بر روی مصطفی جبریل روی دستِ قنوتش دعا گرفت آرامشی به وسعت دریای مادری دامان سبز مادر آئینه را گرفت هر مادری که ام ابیها نمی شود هر دختری که حضرت زهرا نمی شود باران آیه آیه ی کوثر شروع شد اعجاز ذکر ربک وانحر شروع شد از این «لما خلقتکما» می رسم به عشق خلقت به عشق حضرت مادر شروع شد قنبر رسید پشت در بیت فاطمه شاهانه نوکرانه ی قنبر شروع شد وقتی رسید قصه به تفسیر فاطمه آیات دهر و قدر، پس از سر شروع شد هر مادری که ام ابیها نمی شود هر دختری که حضرت زهرا نمی شود آمد بهشت ناب محمد لقب گرفت دار و ندار حضرت احمد لقب گرفت کوثر نزول کرد و به دنیای ما رسید یعنی همینکه فاطمه آمد لقب گرفت از ابتدا به برکت آیات کوثری دریای لطف و رحمت بی حد لقب گرفت شکر خدا که شهرت ما فاطمی شده هر کس ز عشق فاطمه دم زد، لقب گرفت هر مادری که ام ابیها نمی شود هر دختری که حضرت زهرا نمی شود آمد برای شیعه بهشت آرزو کند خود را برای دین خدا آبرو کند ام النبی است فاطمه، چندان عجیب نیست با جبرئیل مثل پدر گفتگو کند او کوثر است و آب وضویش بهشتی است باید ز جام ساقی کوثر وضو کند از مظهر کرامت و ایثار عجیب نیست هفتاد بار چادر خود را رفو کند هر مادری که ام ابیها نمی شود هر دختری که حضرت زهرا نمی شود آمد که عشق و شور و شعف را نشان دهد معنای شعر و شور و شرف را نشان دهد چادر به سر گرفته چنان گوهر وجود تا حکمت وجود صدف را نشان دهد شد مادر تمامی در راه مانده ها تا در مسیر عشق هدف را نشان دهد همپای زائران سفرهای اربعین آمد به شیعه راه نجف را نشان دهد هر دختری که حضرت زهرا نمی شود هر مادری که ام ابیها نمی شود ما تشنه ایم، تشنه ی یک جرعه کوثریم قنبر نه بلکه خاک قدم های قنبریم تا روز حشر نوکر این خانواده ایم حاجت به جز به محضر مادر نمی بریم تا زنده ایم خاک قدوم محمدیم با این حساب از همه ی عالمی سریم ما را چه کار با می و جام و شراب و حور فردای حشر مست تماشای حیدریم هر دختری که حضرت زهرا نمی شود هر مادری که ام ابیها نمی شود @raziolhossein
۲۰ دی ۱۴۰۱
باز دل شکسته‌ام، نوای دیگر آورد پردۀ بهتری زند، سرود خوشتر آورد لئالی کلام را ز طبع من برآورد مگر ثنای فاطمه، دخت پیمبر آورد که آگه از مقام او، کسی بجر اله نیست نسیم درک و عقل را، درین حریم راه نیست دایرۀ وجود را، مرکز و محور آمده محیط لطف و جود را، جوهر و گوهر آمده ولیِّ ممکنات را، مَحرم و همسر آمده رسول کائنات را، دختر و مادر آمده چه دختری که هستیِ جهان بُوَد ز هست او رسول حق به امر حق، بوسه زند به دست او فاطمه‌ای که عقل‌ها، محو عبادتش بوَد نقش به چهر دوستان، مُهر ارادتش بوَد همسریِ علی، نهایت سعادتش بوَد لیلۀ قدر اولیا، شام ولادتش بوَد ثبت شد از ولادتش، بقای نسل احمدی یافت بقا ز نسل او، شریعت محمدی فاطمه‌ای که ذات حق بر او سلام می‌کند اَدای ذکر نام او، به احترام می‌کند کسی که پیش پای او، پدر قیام می‌‌کند بر در خانه‌‌اش سلام، صبح و شام می‌کند شرف ببین که خانه‌‌اش، بُرده سَبَق ز طور هم حیا ببین که پوشد او، چهرهء خود ز کور، هم فاطمه‌! ای تو بازگو فلسفۀ حیات را! ساخته جِدّ و جَهد تو سفینة‌النجات را زنده نگاه داشتی، «و آتوا الزّکاة» را «حیّ علی‌الفلاح» را، «حیّ‌ علی‌الصلاة» را مزرعۀ عفاف را، ز اشک آب داده‌ای به بانوان ز شرم خود، درس حجاب داده‌ای ای که خدای بی مثل، به کوثرت مثال زد دَم از جلال و قدر تو، قادر ذوالجلال زد نبی ز مُهر بَضعتی، به سینه‌ات مدال زد حلقه به باب خانه‌ات،‌ دست علی و آل زد یافته است پرورش، خون خدا ز شیر تو شیر خدا به مرتبت، نظیر تو بشیر تو به حُسن تو که می‌کند جلوه‌گر آفتاب را به اشک تو که بشکند قیمت دُرّ ناب را به کوی تو که از دلم ربوده صبر و تاب را عرض سلام کردم و، منتظرم جواب را دریغ از جواب ما، به خاطر خدا مکن! دست توسّل مرا، ز چادرت جدا مکن فاطمه! ای ز لطف تو قعود ما قیام ما دوستی‌ات قبولی، صلوة ما صیام ما نام تو و حسین تو، سرود ما کلام ما نثار قبر مَخفی‌ات، درود ما سلام ما به یاد درد و داغ‌ها که بُد گواه صبر تو هنوز گریه می‌کند علی کنار قبر تو تویی که از وجود تو، مدح کند خدای تو تویی که فیض وحی را تازه کند صدای تو تویی که گفت مصطفی، جان پدر فدای تو منم غلام و چاکر و سلاله و گدای تو نام تو بر لبم بود مهر تو مذهبم بود «مؤیدم» که بر درت چهار منصبم بود مرحوم @raziolhossein
۲۰ دی ۱۴۰۱
امشب دل من که جز جنون یادش نیست: صیدی است که غیر عشق صیادش نیست در این شب میلاد تو ای بی بی جان: دلشاد تر از علی و اولادش نیست ....... غیر از تو کسی بضعه ی پیغمبر نیست هم رتبه و هم شان تو جز حیدر نیست تو آمدی و زنی حسوده امشب: فهمید که نسل عاشقی ابتر نیست! @raziolhossein
۲۰ دی ۱۴۰۱
وسعت ام القرى آنشب بسيط نور بود شوق در سعى صفا، كعبه محيط شور بود از طلوع مهر ايمان چشم شيطان كور بود چشم بد از خانه بى‏ بى خديجه دور بود همنفس با شب پيمبر تا سحر احيا گرفت كوثر تسبيح را از دست اعطينا گرفت   راز هستى تا در آغوش پيمبر پا نهاد نقش صد گلبوسه بر باغ لبش طاها نهاد داغ حسرت بر دل عاص بن وائل‏ها نهاد حضرت حق نام اين مولود را زهرا نهاد قدسيان در وجد و حال اين نام را نجوا كنند اين معما را بگو تا اهل دل معنا كنند   كيست زهرا كوثر فياض رب العالمين كيست زهرا عصمت الله در روى زمين كيست زهرا رشته‏ هاى چادرش حبل المتين كيست زهرا خلوت آراى اميرالمؤمنين آفرينش جلوه‏ اى از يك نگاه فاطمه است روز محشر خلق عالم در پناه فاطمه است   كيست زهرا هل اتى و قدر را شأن نزول كيست زهرا طاهره انسية الحورا بتول كيست زهرا خيره بر اوج مقام او عقول كيست زهرا آنكه شد ام ابيهاى رسول مصطفى مأمور تكريم مقام فاطمه پيش پا برخاست بر عرض سلام فاطمه   كيست زهرا آنكه شمع عشق را پروانه بود كيست زهرا آنكه او را از بلا پروا نبود كيست زهرا آنكه بر باغ نبى ريحانه بود كيست زهرا آنكه جان وحى را جانانه بود جبرئيل افتاده بر خاك درش بهر سلام شعر خلقت راست حسن مطلع و حسن ختام   ياس پيغمبر كه عطرش در فضا پيچيده است مصطفى از شوق جنت سينه‏ اش بوئيده است دست او را مثل قرآن  بارها بوسيده است ليلة القدر است و قدرش بر همه پوشيده است قدر او را مصطفى و مرتضى دانند و بس نور او شد انبيا را در بلا فرياد رس   فاطمه آمد امير المومنين را يار شد حجم فريادش به فرق تيرگى آوار شد نور او تكثير شد يعنى نبى تكرار شد در دفاع از عشق مجروح در و ديوار شد پشت در فرياد يا حيدر شعار فاطمه است شيعه تا روز قيامت وامدار فاطمه است @raziolhossein
۲۰ دی ۱۴۰۱
از آسمان طراوت باران نزول کرد اسرار وحی ، خانه به قلب رسول کرد او روزه بود و سیب بهشتی حلول کرد آری ، خدا عبادت او را قبول کرد یک چله سجده ی سحر او نتیجه داد سرمایه ای عظیم خدا بر خدیجه داد امروز ، روز کوری آن قوم ابتر است توحید در تلاوت آیات کوثر است «فَصَلِّ» یا رسول که هنگام «وانحر» است روز طلوع دختر دین ، روز مادر است داده خدا به آنکه ز یوسف ملیح تر طفلی که سجده برده بر او یازده قمر ای آنکه بوسه زد ، لب خاتم به دست تو شد پاک نام آب ، مسلم به دست تو حوا شده است محرم آدم به دست تو باشد کلید خلقت عالم به دست تو منظومه ی زمان و زمین ، اشفعی لنا ای آسمان حبل متین ، اشفعی لنا بانوی آسمانی و بر فرشی از حصیر با چرخ آسیای تو گردید چرخ پیر تو دختر حرا شدی و همسر غدیر خورشید روشن استی ، از کور رو بگیر تا از حجاب تو بدمد جلوه ی شهود تا نور چادر تو شود منجی یهود یاس بهشتی و به زمین در شکفتنی سر تا قدم چو آیه ی تطهیر روشنی اسرار آفرینش والای هر  زنی مریم ، اگر بتول شد از پاکدامنی آری ولی به رتبه که زهرا نمی شود خیرالنسای خلق دو دنیا نمی شود در بخشش لباس عروسی نشانه بود دریای جود و رحمت تو بی کرانه بود نه سال خانه داری تو ، عاشقانه بود آن خواهش انار تو هم یک بهانه بود می خواستی ، به کور خرابه نشین رسد می خواستی ، طعام بهشت برین رسد زهرایی و  ، نماز تو انوار کردگار حورایی و ،  به جامه ی انسیه آشکار منصوره ای و ، نصرت تو روح ذوالفقار تو فاطمه شدی که پناهم دهی ز نار ام الحسن که قامت صبرت قیامت است ام الحسین و مکتب سرخت شهادت است @raziolhossein
۲۰ دی ۱۴۰۱
ازدواج جناب عبدالله و حضرت آمنه (علیهماالسّلام) ۱۹ جمادی الثّانیه تقویم نوشت: ، تصویر سرود: آینه، جلوه‌ی ماه می‌گفت رسول در پس پرده‌ی غیب: لا حول و لا قوة الّا بالله @raziolhossein
۲۰ دی ۱۴۰۱