eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.2هزار دنبال‌کننده
532 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
در آسمان ندیده کسی أختری چنین یزدان نهفته در صدفش گوهری چنین بعد از ظهور حضرت زهرا، دگر خدا خِلقت نکرده جلوه ی زیباتری چنین سیب بهشتی است به دامان مصطفی هرگز نداشته پدری دختری چنین جز فاطمه که (أمّ أبیها) لقب گرفت؟ دیگر نبوده بهر پدر مادری چنین مثل علی و فاطمه در زیر چرخ نیست دنیا ندیده شوهری و همسری چنین یک فاطمه برای ولایت کفایت است دارد علی به خانه ی خود یاوری چنین دو گوشواره اش حسنین اند، ای جهان… …داری سراغ بهر کسی زیوری چنین؟! زهرا نبود نخل امامت ثمر نداشت از او به جلوه آمده برگ و بَری چنین زهرا شناس باش، حدیث کسا بخوان بی او نداشت اهل کسا مِحوری چنین بانوی بانوان جهان نیست غیر او هرگز نبوده است زن دیگری چنین پایش به روی بال فرشته نهاده است عالم به حیرت آمده از مَعبری چنین با چادرش چقدر مسلمان درست کرد هستم دخیل چادری و مَعجری چنین هرگز نماند سائل درمانده بی جواب بايد كه سر نهاد فقط بر دری چنین محشر بدون فاطمه محشر نمی شود محشر به وَجْد آمده از محشری چنین با دستهای ساقی کوثر به روز حَشْر سیراب هست تشنه لبِ کوثری چنین بگرفته ام ز درگه او تاج بندگی بالاتر است از دو جهان أفسری چنین ما عاقبت به خیر شویم از محبتش خوشبخت آنکه داشت دم آخری چنین هرچه که داشته است همه خوب بوده اند هرگز نداشته است ستایشگری چنین @raziolhossein1
جهت دسترسی و استفاده از تصنیف های(شور،زمینه،نوحه و...) مذهبی به کانال نوحه رضیع الحسین بپیوندید 👇👇👇 @raziolhossein1 @raziolhossein1 @raziolhossein1 کانال شعرمذهبی رضیع الحسین در پیام رسان تلگرام https://t.me/raziolhossein کانال نوحه: https://t.me/raziolhossein1
.            بسم‌الله الرحمن الرحیم                 هذا_یوم_الجمعه       و هو یومک المتوقع فیه ظهورک   دعای سلامتی حضرت فراموش نشود    اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّك الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن ِ    صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِه في هذِهِ   السَّاعَة وَفي كُلِّ ساعَة وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْنا حَتّى تُسْكِنَهُ      اَرْضَكَ طَوْعاً ًوَتُمَتِّعَهُ فیها طویلا .       جهت سلامتی و تعجیل در فرج ۵صلوات به حضرت زهرا و حضرت خدیجه هدیه بفرمایید 🌷اللهم‌صل‌علی‌محمد‌و‌آل‌محمد‌و‌عجل‌فرجهم 🌷             🌴اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج🌴
الگوی همیشه باورت آمده است سرچشمۀ نور اطهرت آمده است گر عیدی خویش را ز تو می طلبیم ای صاحب عصر مادرت آمده است @raziolhossein
جمعه رسید و باز تو آقا نیامدی مرهم گذار زخم دل ما نیامدی کردم کنار کعبه تو را آرزو ز دوست ای کعبه ی امید احبا نیامدی از خستگان هجرتو پرسیده ام مدام گفتند سوی خسته جگرها نیامدی ما با شمیم وصل تو شاداب می شویم ای عطر ناب گلشن طاها نیامدی نزدیکتر زما تو بمایی وباز هم گوئیم روز وشب که تو مولا نیامدی درشام ظلمت است جهان بی حضور تو خورشید آفتابی دنیا نیامدی با ناله گفت حضرت صادق شب فراق تعجیل کن قرار دل ما نیامدی کرب وبلاست منتظر انتقام تو ای آخرین نواده ی زهرا نیامدی با اشک می نوشت "وفایی" به لوح خاک عمرم به سر رسید وتو اما نیامدی @raziolhossein
مژده ی صبح ظهور و ظفرش می آید مرد تنهای زمین از سفرش می آید مرهم درد بشر جمعه ی موعود خدا با همان سیصد و اندی نفرش می آید سالیانیست که رزق همه آدم ها از دل نافله های سحرش می آید او به دنبال گرفتار پریشان راهی ست آه من هم که بگیرد اثرش می آید بوی خاکستر پروانه بپیچد همه جا شمع هر جمع که باشد خبرش می آید شب طوفانی و ابری دل دریا خون است برسانید به دریا قمرش می آید به امیدی در میخانه نشستم همه شب که در این کوچه شبی رهگذرش می آید از نگاهش به خدا معجزه ها می ریزد خلق روح القدس از یک نظرش می آید صاحب مجلس مادر خود آقا باشد رزق اشک همه از چشم ترش می آید ** روضه این است خدایا که زن حامله ایی بین دعوا چه بلایی به سرش می آید شعله ها از طرفی... ضرب لگد از سویی تازیانه طرف بال و پرش می آید بینِ دیوار و در و شعله و سیلی دارد ... ناله وای حسین از جگرش می آید @raziolhossein
از نور جمال توست نور مهدی میلاد تو عید پر سرور مهدی بردار تو دست بر دعا یازهرا تعجیل شود روز ظهور مهدی @raziolhossein
عطر نفسی پاک‌سرشت آمده است آئینه‌ی نور سرنوشت آمده است سرتاسر شهر مکه را گُل بزنید زهرای مطّهر از بهشت آمده است @raziolhossein
فاطمه بود و كران تا بيكراني در بهشت مي دميد از مقدمش هر روز جاني در بهشت قبل از اينكه پا گذارد بر زمين باباي او داشت از انوار زهرا آسماني در بهشت ساره و آسيه و حوا و مريم دور او داشت از اين دست زهرا خادماني در بهشت پخش ميشد با صداي جبرئيل از ساق عرش پنج نوبت در طواف او اذاني در بهشت پس زمين گنجايش نور وجودش را نداشت عكس آن بي نور او آمد خزاني در بهشت حيف از آن هجده نفس كه او كشيده در زمين سجده ميكرده ملك بر او زماني در بهشت با كسي كه گفته شد هذا محب الفاطمه دارد از لطف علي جا و مكاني در بهشت پس خودش حب خودش را بين ما تقسيم كرد خواست تا از ما بسازد دوستاني در بهشت... @raziolhossein
قلم کجا و قدم در حریم حرمت تو؟ کلام را نبُوَد جوهر قداست تو سخن به حسرت مدح تو از نفس افتاد که هیچ حرف نباشد حریف مدحت تو چه هیجده غزلی داشت دفتر عمرت! قد کدام قصیده رسد به رفعت تو؟ تو ناسروده‌ترین شعر خلقتی، بانو! که شاعر تو همانا خدای خلقت تو مگر به شأن تو جبریل آورد کوثر مگر به قدر تو قرآن کند تلاوت تو، مگر که خطبه‌ی حیدر شود به تفسیرت مگر که منطق احمد کند روایت تو، وگرنه وصف تو از ما و من نمی‌آید کجا مدیحه‌ی ما و کجا مدیحت تو؟ تراوش یم عصمت ز رشحه‌ی اسمت  طلوع نور حیا از نقاب عفّت تو سپهر، جلوه‌ای از کهکشان دوستی‌ات بهار، غنچه‌ای از گلشن محبّت تو نسیم، کودک نوپای کوچه‌ی لطفت بهشت، سفره‌ی گسترده‌ی ضیافت تو سزد که شیعه کند با وضو نگاه به آب که این زلال بُوَد مهریه به حضرت تو نبود درخور تو ظلمت شب دنیا که هست صبح قیامت، صباح دولت تو به یُمن عید، تفأّل زدم چو بر "حافظ" 《نوید داد که عام است فیض رحمت تو》 ندیده‌ایم و نبینیم مثل تو خاتون نیامده است و نیاید زنی به رتبت تو چهل حضور، چهل خلوت و چهل معراج چه چلچراغ شگفتی است در ولادت تو!!! محبّت تو و اولاد توست خیر عمل ولای عترت تو نازم و ولایت تو! مراست دوستی هر که دوست است تو را و بغض آن که ندارد به دل، ارادت تو شگفت نیست کند فضّه، خاک را زر و سیم 《که نیست در سر او جز هوای خدمت تو》 سلام خویش رساندی به نسل خود تا حشر هنوز عاطفه می‌خوانم از  وصایت تو چه حسّ و حال عجیبی است زائران تو را! چه اشک و آه غریبی است در زیارت تو! ز خاطرم نرود قاب عکس خاطره‌اش بقیع و تنگ غروب و حدیث غربت تو طواف خاک تو بیت‌الحرام چون نکند؟ که بود زاده‌ی کعبه به طوف "تربت" تو @raziolhossein
او جان پیمبر است و جانش مولاست نور حسن و حسین در او پیداست هر پنج تن از دیده‌ی دل چون نگری زهرا زهرا زهرا زهرا زهراست @raziolhossein
یک دختر آفرید و عجب محشر آفرید حق هرچه آفرید از این دختر آفرید... جوشید چشمه در دل قرآن به نام او اعجاز، تشنه بود و خدا کوثر آفرید یک ذره نور فاطمه را ریخت روی خاک لولاک گفت و این همه پیغمبر آفرید... از عرش تا به فرش کسی لایقش نبود از جلوۀ جلال خودش حیدر آفرید می‌خواست تا خلاصه شود عشق در کلام از بین واژه‌های جهان مادر آفرید @raziolhossein
شب انتظار احمد به مبارکی سر آمد دل تشنگان منوّر جَلَواتِ کوثر آمد سر و جان فدای زهرا، همه خاکپای زهرا به در سرای زهرا ملکوت چاکر آمد بشری ز جنس حورا، ملکی به شکل زهرا به خدا توان و یارا به دل پیمبر آمد شده مکّه نور باران ز فروغ نور ایمان پی خدمتش شتابان، مه و مهر و اختر آمد به زمین ملک زد امشب علم خوشامد امشب برکات ایزد امشب به رسول اطهر آمد دگر آن عنید کافر به نبی نگوید ابتر خبر ظهور کوثر ز خدای اکبر آمد دل من بخوان ترانه به نوای عاشقانه که به مهدی زمانه شب و روز مادر آمد @raziolhossein
دریایی و دل دادی یک روز، به دریایی این شد که پدید آمد، از عشق تو، دنیایی هم سرّ خدایی تو، هم باغ حیایی تو هم نور دل ساقی، هم مادر سقایی شیدای شکوه تو، تنها دل حیدر نیست عالم همه مجنونند، وقتی که تو لیلایی از نور تو یا کوثر! تا کور شود ابتر، دارد دل پیغمبر، چه ام ابیهایی! مرضیه و راضیه، ریحانه و حانیه منصوره و مستوره، گلخانه‌ی أسمائی معصومه‌ای و عصمت از نام تو می‌جوشد هم کوثر و تسنیمی، هم سدره و طوبایی باغی شده پر برکت، بهتر شده از جنت حالا که زمین دارد، انسیه‌ی حَورایی آن روز چرا محشر نامش نشود؟ آخر آن روز تو می‌آیی، ای جلوه‌ی زیبایی! هم دختر طاهایی، هم همسر مولایی قدر تو ولی این نیست، اینست که زهرایی گفتند که پنهانی، اما به خدا دیدم هر لحظه که درماندم، آن لحظه همان جایی در خواندن تو سوزی است، با ما تو بخوان مادر! «ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی» @raziolhossein
امشب دل من که جز جنون یادش نیست: صیدی است که غیر عشق صیادش نیست الحق که به یُمن مقدمت بی بی جان: دلشاد تر از علی و اولادش نیست ...... غیر از تو کسی بضعه ی پیغمبر نیست هم رتبه و هم شان تو جز حیدر نیست تو آمدی و زنی حسوده امشب: فهمید که نسل عاشقی ابتر نیست! @raziolhossein
تا خیره بر آن ماهِ دل آرا میشد خورشید، میان خانه پیدا میشد هربار نبی فاطمه را می بوسید در عرش، گل یاس شکوفا میشد! @raziolhossein
تا خیره بر آن ماهِ دل آرا میشد خورشید، میان خانه پیدا میشد هربار نبی فاطمه را می بوسید در عرش، گل یاس شکوفا میشد! @raziolhossein
چنان که قصد میسازند از الفاظ ، معنا را خدا از آفرینش قصد کرده ، خلقِ زهرا را "ولولا فاطمه" یعنی که بی زهرا نمی دیدیم نه احمد را ، نه حیدر را ، نه هرگز خلق دنیا را بهشت از تابش یک نور زهرا خلق گردیده عنایاتش رسیده عالَم پنهان و پیدا را صفاتش آینه دارِ صفات کبریا باشد چه برهانی از این بهتر وجود حق تعالی را چگونه در حجابی و همه عالم به دست توست؟! خدایا!  فاطمه حل کرد بر ما این معمّا را کجا با تار و پودِ لفظ در توصیف می آید که ممکن نیست گنجاندن درونِ کوزه ، دریا را نشسته از الف تا یاء ، حیران چنین معنا بلی ظرفیّتِ وصفش نمی باشد الفبا را حماسه می تراود آنقدر از خطبه هایش که به خطبه میکَند از جای کوهِ پای بر جا را زهی عفّت ، زهی عصمت ، زهی بانوی نوری که علی نشنیده هرگز از زبان او تقاضا را تنور خانه ی او گرم دارد جان عالم را به رشک انداخته نورِ تنورش ، طور سینا را قناتِ جنّت از نورِ قنوتِ فاطمه جاریست نمازش غرق رحمت کرده محراب و مصلّا را بلی آن فاطمه که خلق عاجز مانده از درکش که در اسمش خِرد حیران و گُم کرده مُسمّا را بلی آن فاطمه که یک عنایت از عنایاتش رسانده تا نبوت نوح و موسی و مسیحا را بلی آن فاطمه که بهر کار خانه اش حتی فرستاده خدایش "سوف یعطیک فترضی" را بلی آن فاطمه که خطبه های آتشین او به ما آموخت معنای تبرّا و تولّا را بلی آن فاطمه که خطبه های آتشین او بهم زد حیله ها و مکرهای شومِ اعدا را بلی آن فاطمه که خطبه های آتشین او شکست آخر سپاهِ بُت پرستِ لات و عُزّا را بلی آن فاطمه که سیره اش تفسیر قرآن است هم آیات جهادش را و هم آیات تقوا را بلی آن فاطمه که مادری کرده برای ما و از ما دستگیری می کند امروز و فردا را مسیر مدحِ شعرم را به سوی مرثیه انداخت خدا لعنت کند آن ضرب دست بی محابا را نمیدانم که سیلی با رُخش...اصلا چه میگویم؟! که حتی گل اذیت میکند آن روی حورا را دلیلش شرم از شرمِ علی بوده اگر زهرا میان شعله ها تنها صدا زد نامِ بابا را کنار بسترش با گریه میگفتند اطفالش : به دامن گیر مادرجان سرِ آشفته ی ما را گره وا میکند از کار شیعه ، گریه بر مادر مگیر از ما خدایا روضه ی امّ ابیها را @raziolhossein
انبیا خاک بوس تربت او جان عالم فدای حضرت او گره خورده ست این دوتا برهم دست خالی ما سخاوت او فاطمه خود نهایت خوبیست لطف ها دیدم از کرامت او مردم از لطف هاجر و مریم بی نیاز اند در ولادت او رو به او کور هم اگر باشد کم نمیگردد از نجابت او مادر شاه ، همسر معراج دختر عرش به به‌هیبت او مادر خانواده خورشید از خدیجه رسد اصالت او ای که دنبال مرقدش هستی برو شهر نجف زیارت او سر به زیریم در صف محشر میرسد موعد قیامت او خیل دلدادگان کمی آرام به همه میرسد شفاعت او @raziolhossein
فيض‌بي‌خاتمه‌ي‌خالق‌ِ سَرمد زهراست آن‌که‌باشدکرمش‌بیشتر از حَدزهراست ای که محتاج توسّل به رسول‌اللهی بهترین‌واسطه‌ در نزد مُحمّد زهراست آن‌که‌ نسبت‌به‌‌جهانی شدن‌ِمعرفتش پدرش داشته تاكيدِ مُؤَکّد زهراست نور سبزی که پذیرفت بیاید به‌ زمین‌ تاکه ما را ز سـیاهی بِرَهانَد زهراست آن‌كه‌بي‌واسطه‌ي وحي از اسرار جهان ميتوانست خبر داشته باشد زهراست آن‌که‌در محضر ذات‌ِاحدیّت ز اَلَست چون‌علی‌و پدرش‌داشته‌مَسند زهراست ‌به‌خدا؛فاطمه‌یک جلوه‌ی بی‌تکرار‌ است فاطمه مهبط وحی‌است‌و خداگفُتار است سیزده نور خدا شاهد این عرض مَن‌اند چه کسی علّت پیدایش این انوار است گِرد او چرخ زدند آل علی دایره‌وار تا بفهمیم که او مرکز این پرگار است                         دلِ بی‌فاطمه‌ با ریگ ته جو همسنگ دل بافاطمه امّا شجری پُر بار است فضّه‌‌‌اش دختر شاه‌است ولی می‌داند دور اگر لحظه‌ای ازاو بشود بیچاره‌ست در خور همسری فاطمه در هردوجهان حضرت حیدر کرّار بلا فرار است هرچه‌ داريم همه از کرم فاطمه است نعمت حُبّ علی از نِعَم فاطمه است این‌همه‌ گوهرِ بیرون‌زده از سطح زمین بی‌گمان از برکات قدم فاطمه‌ است سخنی گفت که رنگ از رخ کُفّار پرید خُطبه‌ی‌مسجد؛تیغ‌ِ دودَمِ‌ فاطمه است مادرم خاص‌ترین صحن جهان را دارد در دل شاه ولایت حرم فاطمه است آبرومند ترین بانوی ایرانی‌هاست شهربانو که عروس عجم فاطمه است گرچه‌ما غرقِ‌گناهیم‌ولی باکی نیست عَفو اگر روز جزا با قلم فاطمه است غیر از او هیچ کسی مادر بابا نشده همدل و همسر و هم‌رُتبه‌ی مولا نشده شعر درباره‌ی او کم ننوشتند امّا مدح او قدر دوتاصفحه‌ هم انشا نشده رفته‌بسیار به نزد پدر امّا یک‌بار ننوشتند به پایش پدرش پا نشده غیرِ انسیه‌ی‌حورا که بهشتش هم بود دستبوس‌ِ احدی؛ سَیّدِ بَطحا نشده وصف بانوی پیمبر بُوَد‌ این یک‌مصراع جُز خدیجه احدی مادر زهرا نشده واضح‌است اینکه‌ بجز دُختر پیغمبرِ ما هیچکس دُختر او زینب کبری نشده در ره کعبه‌ی مقصود بگو یازهرا در دل آتش نمرود بگو یازهرا تاکه روح‌القُدُس آید به هواداری شعر هاتفی آمد و فرمود بگو یازهرا تا به دستت برسد سیب بهشتی چون من خیز و با احمد‌ِ محمود بگو یازهرا هرکجا حرف حسین است بگو یاحیدر هرکجا حرف حسن بود بگو یازهرا هرکجا که گره کور به کارت افتاد عوض هر کاری زود بگو یازهرا وقت آتش زدن‌ آن‌دونفر بودی اگر محضرِ مهدی موعود بگو یازهرا @raziolhossein
آسوده شوید لطف بی حد زهراست برکل زنان دین سرآمد زهراست گفتم که خوش است آن که بابش نبی است دیدم سبب خلق محمد زهراست @raziolhossein
می نهم سر به درگهی که دراو آسمان فرش آستان باشد می برم التجا به درگاهی که مطاع پیمبران باشد قرة العین مصطفی زهرا که شفیع جهانیان باشد در حمایت به خلق عرصهٔ حشر مهربان تر ز مادران باشد سایبان حریم منزلتش آسمانی بر آسمان باشد از چراغ وجود او دایم روشن این تیره خاکدان باشد در شفاعت به امت پدرش بسکه دلسوز و مهربان باشد سبزهٔ تربت مبارک او سر به سر بوی مادران باشد گرد نعلین زایر حرمش نور چشم جهانیان باشد فرق در عرش و کرسی قدرش از زمین تا به آسمان باشد پیکرم را ضعیف همچو کمان پوستی گر بر استخوان باشد تیر طعنم به جانب خصمش تا بود جان به تن روان باشد پدر نامدار توست آن کو سبب خلقت جهان باشد صاحب خانهٔ تو بعد رسول بهترین جهانیان باشد گرد راه دو نور دیدهٔ تو قرة العین انس و جان باشد دیگری در علو رتبهٔ جاه چون تو حاشا که در جهان باشد بر در مطبخ تو از انجم آسمان ریزه چین خوان باشد چون صدف در گلوی بدخواهت قطرهٔ آب استخوان باشد @raziolhossein
هزاران دور اگر سرگشته، این دارِ فنا گردد کجا پیداشود ذاتی که چون خیرالنّسا گردد به عالَم کو کسی مادر ،خدیجه ،باب ،چون احمد حسینی باحسن فرزند و شوهرمرتضی گردد چوزهرا مادری باید پسرهمچون حسین آرد که از دهربلایِ کربلا ،قالوا بلی گردد نه هردُختِ نبی ،مخدومهء اهلِ سما باشد زنی مردانه باید ثالثِ آلِ عبا گردد نه هرزن می تواند زوجهء شیرِ خدا باشد هم او خوشنود بافقر وسخایِ مرتضی گردد اگر حوّا بدانستی که چون او دختری دارد چرا بگریستی گر صد، چوهابیلش فنا گردد تورا چون درجوانی ،جای دربیت الحزن باشد خوشا گلزار عالم سربه سرماتم سرا گردد تورا گرزین زمانه بهره درد و محنت و غم شد به عالم کاش شادی چون طلا و کیمیا گردد کجا زیبد چو من ،مدحِ کسی گویم که درعالم که حورش خادمه ،جبریل دربانِ سرا گردد ولیکن هرقدر خورشید محبوب است درعالم چو حِربا نیست شیئی ،محوِ آن نور وضیا گردد ایا خاتونِ محشر چشم دارد "فانی "بیدل که عفوت روز محشر شافعش از جرمها گردد مرحوم کَهاردی @raziolhossein
ای شــأن نـــزول آیــه هـای کــوثـــر از آسـیــه و هـاجـر و مــریــم بـرتـر وقتی که خدا تو را به احـمد بخـشـیـد فـرمـود به او: صَـلِّ لـِرَبّک وَالـنحَـر بــر آیــنــۀ جــمـــال داور صــلــوات بـر آبــروی آل پــیــمــبــر صـلــوات بر فـاطـمـه ای که شد به شأنش نازل از سـوی خـدا سـوره کـوثـر صلوات این مـژدۀ جـانـبـخـش ز سـرمـد آمـد مـیــلاد  یـگــانـه بـنـت احــمــد آمــد ای شیـعـه تو را دهـم بـشارت امشب  یـک دانــه گــل بــاغ مــحــمــد آمــد امشب همه جا جـشـن مبـارکباد است دلـهـا همه از مـقـدم زهـرا شـاد است از بـهـر مـحـمـد و خـدیـجـه صلوات روشن همه جا ز نور این اُولاد است این جشن وسرور سرمدی ما را بس از فاطمه یک خوش آمدی ما را بس لبـخـنـد به لـب مهدی زهــرا بـاشـد عـطـری ز گـل مـحـمـدی مـا را بس تــو را هــر كــس نــدارد دل نــدارد مــيــان ســيــنــه جــز بـاطـل نــدارد دلــم را هــدیــه دادم بــر تــو مـــادر نــوشـــتــم روي آن قـــابـــل نـــدارد ذات سـرمدی مـدح تو را می گـویـد عـفـّت ز قـدم هـای تـو رَه می جـویـد از سـیـنـۀ تـو عــطـر جـنـان می آیـد وقـتـی کـه مـحــمــد تـو را می بـویـد @raziolhossein1
هزار شکر که داریم این سعادت را خدا بگو که نگیرد ز ما محبت را (توان واژه کجا و مدیح گفتن تو) ببخش بر من و بر این خطوط لکنت را برای مدح تو با عجز دست و پا زده ام که شرح گویم آن بیکران فضیلت را برای کامل مطلق زبان من قاصر همان درست که گویم همین عبارت را محبت تو و اطفال تو هویت ماست خدا نگیرد از امثال ما ارادت را حدیث کامل لولاک مثل خورشید است شناختیم به این خط دلیل خلقت را تورمت قدماهای تو زخیل نماز به عابدان جهان یاد داد عبادت را برای مدح تو کس مرد شعر گفتن نیست (زنی چنین که تویی جز تو هیچکس زن نیست) بتول راضیه صدیقه انسیه حورا زکیه حانیه نوریه زهره و زهرا نمی ز دفتر فضلت هزار اقیانوس غریق تاول دستت هزار تا دریا کدام چشم رسیده به ساحت خورشید به محضر تو بشر سائلیست نابینا چه گویم از قدرت ای تو دختر یاسین که ایستاده به پای تو بارها طه چنان بلند و رفیعی که طفل کوچک تو به پای بوس تو شد شاه ظهر عاشورا زمان ضعف رسول خدا پناهش چیست؟ به خانه‌ی تو رسید و گرفت از تو کسا تو حجت الحججی و همین سخن کافی‌ست که در صفت به تو گویم عمود آل عبا چه گویم اینکه کسی در مقام زهرا نیست (چه سود چون دل دانا و چشم بینا نیست) تو امتحان شدی و ساده برگزیده شدی برای ظلمت محض جهان سپیده شدی تو از قدیم تو از ابتدا تو قبل از خلق کدام گوش شنیده است آفریده شدی تو مونس شب تنهایی خدا بودی وحید بود تو هم بودی و وحیده شدی جهان تلالو نام تو از زبان خداست و در سکوت زمین بارها شنیده شدی توان حمل تو بر شانه‌ی رسولان نیست به شکل سیب شبی از بهشت چیده شدی به درک ذات تو عقل کدام خلق رسید کسی ندید تورا هر زمان که دیده شدی خدا سپرد تورا پس به پادشاه نجف (تو آن دری که برون ناید از هزار صدف) رضای توست چو شرط رضایت یزدان به دست توست کلید خزانه‌ی غفران هر آن سخن که تورا وصف کرده است حدیث فقط بخاطر کوثر کتاب شد قران امام، آنکه مرید تو بود از آغاز رسول، هرکه به زهرا بیاورد ایمان علی که کنده در قلعه را ز جا با دست مقابل تو چگونه‌ست؟ گوییا دربان بمیرد از غم روز سقیفه‌ات عالم فدای شوق غدیر تو فطر با قربان غبار چادر صد وصله‌ی تو آسیه یکی ز خیل غلامان خانه‌ات سلمان تو آفتابی و شب از وجود تو روشن از آن ز دیده‌ی ما در شبی شدی پنهان خدا گواست به از کیمیا کند پیدا (نسیم اگر برباید غبار کوی تورا) روایت است که آدم نگاه افکندت نشسته‌ای به سراپرده با خداوندت دو گوشواره‌ی گوشت حسین بود و حسن رسول تاج تو بود و علی گلوبندت سوال کرد که این نور بی نظیر از چیست چه بود پاسخ او؟ جلوه ای ز لبخندت زمان گذشت و نیامد شبیه تو هرگز ندید چرخ فلک هیچگاه مانندت تویی همان زن در کشفیات یوحنا نجات بخش بشر کودک برومندت تویی همان که به هنگام دیدن تابوت برای مرگ تورا دیده اند خرسندت تویی که هم سخن مادر از رحم بودی نه آنچنان که سخن گفت باتو فرزندت که کشته ام من و با من طرب نخواهی دید (در این مقام طرب بی تعب نخواهی دید) نشسته است به چادر زهی به شان غبار رسیده است به میل تو خوش به حال انار خوشا به نان که به طبخ تو میرسد هر روز دخیل بسته‌ی دستاس توست گندمزار جهان برابر تو سبحه ایست خاک آلود که چرخ خورده به انگشت تو هزاران بار شب زفاف مگر از چه چشم پوشیدی که حق به عرش ندا داد بارک الستار نماز و روزه و حج کی نشان ایمان است که بندگان خدا را محبت تو عیار برای مثل تویی سایبان حسین و حسن به سایه‌ی تو پناهنده حیدر کرار زمان غسل تو اشک علی تورا می‌شست که غسل می‌کند از خون سینه‌ات مسمار (خیال حیرت آیینه می‌کند تحریر) که طهر را چه نیازی به آب یا تطهیر بیتهای تضمین به ترتیب از @raziolhossein