eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
9.7هزار دنبال‌کننده
734 عکس
7 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اين شهر سامره است و يا عرش کبرياست يا کعبه ي مقدس دلهاي انبياست شهري که مطلع دو مه است و دو آفتاب کز نورشان به چشم دل اهل دل ضياست اينجا مزار حضرت هادي و عسکري است اينجا حريم پاک دو محبوب کبرياست اينجاست قبر حضرت هادي وليّ حق ابن الرضا علي، خلف پاک مرتضاست حاجت از او بخواه که باب الحوائج است درمان از او بگير که خاک درش شفاست قبر امام عسکري از جان و دل ببوس زيرا که قبلگاه دل و کعبه ي ولاست مولاي خلق والد مهدي منتظر شمس الولا، امام اُمم، حجت خداست اينجا مزار عمه ي صاحب زمان بود آن اختري که دختر والشمسُ و الضحاست آن بانويي که مَحرم سرّ ولايت است نامش حکيمه فخر زنان شمسه ي حياست اينجا مزار نرجس پاکيزه دامن است آن بانويي که مادر مولاي عصر ماست از ما سلام باد به مهدي و مادرش تا اهلبيت را شرف و عزت و بقاست اينجا امام عصر به عالم قدم نهاد مانند مرتضي که بر او کعبه زادگاست اينجا مکان غيبت آن نجل فاطمه است اينجا محل زمزمه و گريه و دعاست «ميثم» بخوان دعاي فرج را در اين حرم حاجات خود بخواه که از لطف حق رواست @raziolhossein
دل امام زمان، زین عزا پریشان است که مرقد دو ولی خدای، ویران است   به شهر سامره شد، قبه‏ ای خراب کز آن زمین و عرش و سماوات، نور باران است ضریح عسکریین، از شرار آتش سوخت دلِ هر آن‌که محب علی است، سوزان است تو گویی آن‌که عزادار، بهر سامرا مدینه و نجف و مکه و خراسان است چو گل که در قفس خار، گشته زندانی حَرَم، اسیر مریدان آل‌سفیان است سزد که چشم جهان، خون در این عزا گرید که چشمِ چشم و چراغ رسول، گریان است کسی که باغ بهشت، از وجود اوست، «بهشت» مزار مادرش از جور خصم، ویران است کسی که خلق جهان، میهمان سفره اوست دلش، به غصه و چشمش به اشک، مهمان است هنوز گنبد زیبای شهر سامرا به زیر خاک غریبی و درد، پنهان است هنوز بر حرم پاک چار امام بقیع به شام، ماه و به روز، آفتاب تابان است هنوز ناله زهرا، به گوش جان آید که دود آتش، از خانه‏‌اش، نمایان است «هنوز ناله زینب، به گوش می‏‌آید» که جسم پاک حسینش، به خاک، عریان است هنوز ناله اطفال سیدالشهدا بلند، در دل تفتیده بیابان است @raziolhossein
در ناله ی ما ، شور عراقی مانده است در خاطره یک باغ  اقاقی مانده است ای سامره ، تو دوباره ترمیم شدی اما دل ما شکسته باقی مانده است @raziolhossein
. سامرا! روضه‌ی گودال مگر خوانده کسی؟ که حرم از سرش عمّامه‌ی گنبد برداشت .
رفتی تو؛ الا صحیفه ات مصحف عشق! وی سوخته در وادی طف از تف عشق! در کوفه و شام نه که معراج بلا با ناقه ی عریان نه که با رفرف عشق @raziolhossein
درد بسیار، مداوا گریه ارث جامانده زهرا گریه روزها ناله و شب ها گریه آب می خورد، ولی با گریه گریه بر آب وضویش می ریخت خون دل بر سر و رویش می ریخت گریه بر شاه شهیدان خوب است گریه بر کشته ی عریان خوب است گریه بر دامن طفلان خوب است گریه بر آن لب و دندان خوب است خواسته هر سحرش گریه کند در فراق پدرش گریه کند گریه بر ناله آن مادرها گریه بر گریه آن دخترها گریه بر غارت انگشترها گریه بر سوختن معجرها رنگ مهتاب، زمینش می زد دیدن آب، زمینش می زد گریه بر ناقه نشسته سخت است گریه با پیکر خسته سخت است گریه با بال شکسته سخت است گریه با گردن بسته سخت است "گریه خوب است که هر شب باشد گریه بر چادر زینب باشد" آن که را هست پیاده نکشید تشنه را بر لب باده نکشید طفل را این همه ساده نکشید ذبح را آب نداده نکشید هیچ کس آب به گودال نبرد پدرم ذبح شد و آب نخورد آمد و دید تنی افتاده کشته بی کفنی افتاده شه بی پیرهنی افتاده پاره پاره بدنی افتاده همه پروانه و شمعش کردند بوریا آمد و جمعش کردند آمد و دید کنارش پر نیست بدن افتاده ولیکن، سر نیست چند انگشت، و انگشتر نیست این حسین است ولی دیگر نیست بس که با نیزه قلیلش کردند ذبح کردند قتیلش کردند @raziolhossein
هرکجا بینم جوانی،اکبرم آید بیاد طفل بینم هر زمانی ،اصغرم آید بیاد سیرم از سیرگل و با دیدن هرشاخه گل غرقه در خون، لاله های پرپرم آید بیاد دیدن آب وسخن از آب ،آبم میکند آب آب و،ساقی آب آورم آید بیاد بعد از آن شامی که در شام بلا برما گذشت هر کجا ویرانه بینم ، خواهرم آید بیاد از تماشای هلال ماه ،در شبهای تار عمه جان قد کمان ومضطرم آید بیاد @raziolhossein
چون وارد مجلس ابن زیاد شد از آن به بعد اشک دو چشمش زیاد شد بالاترین عبادت این گریه کردن است آنقدر گریه کرد که (زین العباد) شد @raziolhossein
بیرون زده از خیمه چه نوری، چه امامی بیرون زده در روز، عجب ماه تمامی می‌آید و در راه قیاماً و قعودا گامی به زمین خورده و برخاسته گامی می‌آید و پیشانی او صبح، چه صبحی می‌آید و پیش نظرش شام... چه شامی شمشیر به دست آمده لبیک بگوید بی‌آنکه بگوید پدر از جنگ، کلامی او تشنۀ سیب است، چه سیبی، چه نصیبی این بوی حبیب است، چه عطری، چه مشامی یک مرد به جا مانده، چه آغاز غریبی یک مرد به جا مانده، عجب حسن ختامی دل‌ها همه هستند اسیرش، چه اسیری شاهان همه هستند فقیرش، چه امیری با تشنه لبان دم زدن از آب، عذاب است شرمنده‌ام از رویت اگر قافیه آب است شرمنده‌ام از روی تو تنها نه فقط من از شرم تو بر صورت خورشید، نقاب است زینب سر بالین تو با گریه نشسته تر کردن پیشانی بیمار، ثواب است در خیمه برای عطشت نیست جوابی از خیمه که بیرون بروی تیر جواب است درد تو به تشریح، مضامین مقاتل آه تو به تفسیر، خودش چند کتاب است چشمان تو بسته‌ست، عجب روضۀ بازی! با تربت گودال که سرگرم نمازی ای هر سخنت هر عملت آیۀ قرآن ای کوثر جاری شده در سورۀ انسان ای لرزش اندام تو هنگام عبادت یعنی که قوی آمده‌ای بر سر پیمان هر سجدۀ تو یک شب یلدای خلایق هر ذکر تو یک سنگ به پیشانی شیطان در گودی و بر نیزه و در طشت چه دیدی؟ ای موی تو هر سال در این ماه پریشان؟ برپشت شتر، در غل و زنجیر چه دیدی؟ ای بی سر و سامان شدۀ سر به گریبان! در قصر چه کردند؟ چه دیدی؟ چه شنیدی؟ ای روضۀ سر بسته در این مصرع عریان! افتاده‌ای از پشت شتر از غم سرها؟ با نیزه رسیده‌ست به این شهر، خبرها @raziolhossein
نگفته ام غم دل را ، نگفته بسیار است غمی که می کُشَدَم عاقبت غم یار است به یاد خواب رقیه ، به یاد حمله زجر زمان خواب ، دو چشمم همیشه بیدار است تو رو خدا جلویم گوسفند سر نبرید دلم ز دیدن این صحنه سخت بیزار است صدای‌ گریه نوزاد می کُشد ما را خدا کند که بخوابد ! رباب تبدار است نمی روم سر بازار ، درد سر دارد عذاب هر شب من ازدحام بازار است حصیر پهن نکردم به خانه ام اصلاً حصیر ، روضه ی مکشوفه ی من زار است هنوز جای غل و سلسله به گردنم است هنوز چشم من از مشت بی هوا تاراست آهای مردم  " اذل عزیزنا " یعنی محله ای بروی که هجوم اشرار است مقابلم به زن و بچه ام اهانت شد امان ز غربت مردی که بد گرفتار است @raziolhossein
باسجده هاش زینت سجاده ها شده است سجاده اش ادامه ی عرش خدا شده است مجموعه ی تمام ِ صفات ِ پیمبران آئینه ی تمام نمای خدا شده است در صورتش پیمبر و در سیرتش علی در مهربانی آینه ی مجتبی شده است از برکت حضور نفیس و مبارکش پنجاه و هفت سال جهان باصفا شده است هم افتخار قوم بنی هاشم از عرب هم افتخار مردم ایران ما شده است ارباب بوده است ولی از فروتنی هم سفره ی ویتیم و اسیر وگدا شده است محصول کیسه ی سردوشش به نیمه شب نان و پنیر خانه ی صد بینوا شده است از برکت صحیفه ی سجّادیه ست که باب نجات برهمه ی خلق وا شده است بیمار مصلحت شده اما به دست خویش بیماری تمام جهان را دوا شده است در معرکه نبوده ولی راز دشمنان با ذوالفقار خطبه ی او برملا شده است هم پای روضه های همه گریه کرده بود هم روضه خوان واقعه ی کربلا شده است: دیده ست در میانه ی گودال ، پیرهن از تیر و نیزه برتن خون خدا شده است با دست های بی رمق او به پیکر سلطان دین،به جای کفن بوریا شده است همراه کاروان و سران به نیزه ها با عمه هاش راهی شام بلا شده است بر نیزه دیده اصغر و پرسیده ازخودش این سر چگونه بر سر آن نیزه جا شده است؟ قد ّ خمیده أش اثر ارث مادر است؟ یا از فشار سلسله این گونه تا شده است؟ سی سال بعد ِ کرببلا... ، در مدینه هم از گریه هاش محشر کبری به پا شده است هم کربلا وکوفه و هم شام  ، این امام مجموعه ی تمامی این روضه ها شده است @raziolhossein
دست بردم به گلو حنجرت آمد يادم سر تكان دادم و بر نی سرت آمد يادم يا بنی...چقدر مادر تو گفت و گريست دم گودال دم مادرت آمد يادم هر زمان آب كسی داد به دستم فورأ لب خشكيده ی آب آورت آمد يادم چشمم افتاد به قد خم يک مادر پير بی هوا قد خم دخترت آمد يادم مادری كودک خود ناز و نوازش ميكرد هم رباب تو و هم اصغرت آمد يادم خواهرم داشت روی دوشم عبا می انداخت داغ تشيع علی اكبرت آمد يادم حرف گودال شد و آب شد از غم جگرم روی تل،دست به سر خواهرت آمد يادم در نيامد شبی انگشترم از انگشتم ساربان و شب و انگشترت آمد يادم لحظه ای خشک نشد در غم تو ديده ی من گريه ها كردم و چشم ترت آمد يادم @raziolhossein