eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.3هزار دنبال‌کننده
538 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ایران که بهشت در دل قم دارد در مشهد خود امام هشتم دارد در این دهۀ کرامت و رحمت و نور خورشید به خورشید تبسّم دارد @raziolhossein
برای نجمه برای موسی چه شاه بیتی خدا سروده چگونه وصف کسی کنم که خدا به مدحش زبان گشوده همان که در لطف و مهربانی کسی به آقاییش نبوده هوای بالاسر ضریحش دوباره خواب از سرم ربوده علی دوباره اباالحسن شد به نام شمس الشموس آمد بگو به شاه نجف، مبارک! جناب سلطان طوس آمد منی که لبریز التماسم دگر سرازپا نمیشناسم شدم همان آهوی رمیده نفس نفس کو به کو دویده رضا خودش دست این گدارا گرفته و تا حرم کشیده گمان کنم خواهرش دوباره برای سلطان مراخریده شبیه آن پیرزن که خودرا کشیده با قامت خمیده به زور تا این حرم رسیده صدای نقاره حرم را دوباره با گوش جان شنیده و التماسی نجیب دارد نگاه هایی غریب دارد ولی امیدی عجیب دارد گره زده دست های خود را به پنجره چون که نا امیدی مریض اورا جواب کرده و  او شفاخانه ی رضا را بدون شک انتخاب کرده که پیرزن روی لطف آقا برای کارش حساب کرده دراین هیاهو به چشم خیسم نشسته آواز بی کلامی رسیده ام تا رسانده باشم به شاه ، از خواهرش سلامی رسیده بر خاکِ پای شاهی دوبار پیشانی غلامی دم گهرشاد  سجده کردم ببین عجب مسجدالحرامی کسی که مِهر رضا ندارد یقین که اصلن خدا ندارد کسی که باب الجواد ، دیده نظر به سعی و صفا ندارد نخست در این حرم بخوانم دعای تعجیل در فرج را چراکه آل سعود ملعون به دوش بردند بار کج را اگر چه بر روی اهل ایران همیشه بستند راه حج را نمی فروشیم ما به عالم زیارت ثامن الحجج را که قبله ی مردمان ایران فقط بُوَد جانب خراسان رضاست شرط و شروط ایمان رضاست تفسیر اصل قرآن طواف عشاق شیعه باشد قدم زدن روبروی ایوان شبیه آن خاک مرده ای که به خانه ی کیمیا رسیده دوباره دستم به دست های ضریح مشکل گشا رسیده غریب ، نه آشنا رسیده گدا به نان و نوا رسیده به دست دعبل عبا رسیده ولی دراین لحظه ی زیارت به من ازین سفره کرامت برات کرب و بلا رسیده سلام آقای مهربانم سلام ای راحت روانم سلام ای جان! سلام جانان! ببین که بر لب رسیده جانم اجازه دارم کمی برایت به یاد کرب و بلا بخوانم تویی که یا بن الشبیب گفتی از آن امیر غریب گفتی........ مریضی لا علاج دارم به کربلا احتیاج دارم @raziolhossein
قرار ما حرم توست يا امام رضا اميد ما كرم توست يا امام رضا خوشا به حال دل عاشقى كه در همه حال كبوتر حرم توست يا امام رضا قسم به قبلهء هفتم،كه كعبهء فُقر حريم محترم توست يا امام رضا تو بوستان هميشه بهارى و خورشيد گل سپيده دم توست يا امام رضا به عجز خم نشود،منّت از فلك نكشد سرى كه در قدم توست يا امام رضا خط امان بنويسد براى اهل نظر قلم اگر قلم توست يا امام رضا ضريح سبز تو اى از مدينه دور،هنوز طلايه دار غم توست يا امام رضا دلش قرار ندارد(شفق)كه ميگويد: قرار ما حرم توست يا امام رضا @raziolhossein
گل کرده بهار سبزِ تقدیر و قضا پُر شد ز شمیم عطر توحید فضا لبهاست پر از ذکر و سلام و صلوات حقا که رئوف اهل بیت است رضا ...... میلاد رضا خسرو طوس آمده است آیینه حق شمس شموس آمده است جبریل زعرش حق به بیت موسی با خیل ملک به پای بوس آمده است @raziolhossein
نور از کاینات می بارد یا که نقل و نبات می بارد تا سحر بر سر زمین از عرش لوح سبز برات می بارد بارش رحمت الهی بین جلوه های صفات می بارد گوش جان باز کن که از ملکوت نغمه های حیات می بارد تا فرو بارد از افق برکات بفرستید تا سحر صلوات جان اندوه بر لب است امشب آن شب قدر ، امشب است امشب درِ میخانه ی جنون باز است جام مستی لبالب است امشب نور در نور و سور در سور است بزم شادی مرتب است امشب دل موسی بن جعفر ، آباد است غرق در ذکر یارب است امشب نجمه خورشید در بغل دارد روح امید در بغل دارد هر طرف عطر آشنا آمد هدیه از جانب خدا آمد علی سوم از تبار علی که پس از مرتضی رضا آمد در رگ وحی ، نور جاری شد نفس و نفس انما آمد خاتم معرفت در انگشتش شرف الشمس اولیا آمد آمد و ضامن غریبان شد قبله ی عشق در خراسان شد هشتمین مقتدا امام رضا شرط ایمان ما امام رضا ای که خورشید می شود هر روز خاکبوس تو یا امام رضا سنگ با یک اشاره ی تو طلا دردها را دوا امام رضا بر سر سفره ات نشسته فقیر ای غریب آشنا امام رضا حرم پاک تو بهشت من است مِهر تو مُهر سرنوشت من است @raziolhossein
بارک الله نجمه امشب آفتاب آورده‌ای  وجه ناپیدای حق را بی‌نقاب آورده‌ای  در تراب امشب جمال بوتراب آورده‌ای  یا به دامن احمد ختمی مآب آورده‌ای  از دل دریای رحمت درِّ ناب آورده‌ای  گل به دست خود گرفتی یا گلاب آورده‌ای؟  با جلال آمنه مرآت احمد زاده‌ای  در حقیقت عالم آل محمّد زاده‌ای  ****  این پسر حسن خدا را مظهر است و منظر است  این پسر سر تا به پا، پا تا به سر پیغمبر است  این پسر هم مصطفی هم فاطمه یا حیدر است  تو چو مریم، این پسر عیسای عیسی پرور است  این پسر در هفت دریای ولایت، گوهر است  این پسر قرآن بابا روی دست مادر است  ایـن شـه ملک قـدر فرمانده جیش قضاست  این همان جان جهان مولا علی موسی‌الرضاست  **** بضعۀ ختم رسالت، روح قرآن است این  بلکه هم جان جهان، هم یک جهان جان است این  قدر قدر و نور نور و فرق فرقان است این  من به قرآن می‌خورم سوگند، قرآن است این  جان دین، اصل ولایت، روح ایمان است این  شمع جمع انبیا در بزم امکان است این  لاله‌های وحی از فیض بهـارش کرده گل  بوسۀ موسی‌ابن‌جعفر بر عذارش کرده گل  ****  ظرف نامحدود دریاهای رحمت ساغرش  آسمان گردیده چون پروانه بر دور سرش  ضامن آمرزش خلقی است آهوی درش  حافظ ایران اسلامی است در قم خواهرش  جد امیرالمؤمنین، ام ابیها مادرش  عالم هستی گرفته همچو کعبه در برش  موسی عمران بیا فرزند موسی را ببین  آدم و نوح و خلیل الله و عیسی را ببین  ****  چار صحن او پناه چار رکن عالم است  گندم مرغان صحنش عکس خال آدم است  گنبد زرین او خورشید ماه مریم است  پیش احسانش به سائل گر جهان بخشد، کم است  در زمین قصر بلندش، عرش عرش اعظم است  شهر مشهد چون مدینه، او رسول اکرم است  خسروان در کویش احساس حقارت می‌کنند  انبیـاء و اولیـا او را زیـارت می‌کـنند  ****  سایۀ گلدسته‌هایش سجده‌گاه آفتاب  آسمان بر خاک راه زائرش ریزد گلاب  جبرئیل از جام سقا خانه‌اش نوشیده آب  از حساب آسوده باشد زائرش روز حساب  پای دیوار حریم قدس او یک لحظه خواب  باشد از بیداری قدرش فزون اجر و ثواب  بهترین عبد خدا اینجا خدایی می‌کند  از تمـام آفرینش دلربـایـی می‌کند  ****  از هزاران کعبه زیر سایۀ دیوار تو  بار خیل انبیا افتاده در دربار تو  من کیم تا باشم ای وجه خدا، زوار تو؟  خارم و روییده‌ام در دامن گلذار تو  می‌کشی ناز مرا هر چند هستم عار تو  گرچه بودم با گناهم باعث آزار تو  هر چه می‌بینی بدی از من نمی‌رانی مرا  من خجالت می‌کشم اما تو می‌خوانی مرا  ****  رأفتت نازم چرا از من حمایت می‌کنی؟  از جهنم در بهشت خود هدایت می‌کنی  زنده‌ام از فیض سرشار ولایت می‌کنی  همچنان از کوثر نورم سقایت می‌کنی  نه مرا می‌رانی از خود، نه شکایت می‌کنی  قاتلت گر بر درت آید، عنایت می‌کنی  این که دشمن هم بوَد چون دوست مرهون شما  عفو و جـود و بذل و احسان است در خون شما  ****  کیستی تو؟ ظرف احسان خداوندی، رضا  در کرم مثل خدا بی‌مثل و مانندی رضا  من همه بی‌آبرو، تو آبرومندی رضا  تیرگی بودم به بحر نورم افکندی رضا  بس که آقایی، به رویم در نمی‌بندی رضا  هر چه گریاندم دلت را، باز می‌خندی رضا  تو رؤف اهل‌بیتی، لطف و احسان بایدت  میزبـانی و پـذیرایی ز مهمـان بایدت  ****  من به زنجیر غمت عمری اسیرم یا رضا  بسته شد از خاک زوارت خمیرم یا رضا  با تولای شما دادند شیرم یا رضا  وز گنه در آستانت سر به زیرم یا رضا  بار ده تا قبر تو در بر بگیرم یا رضا  لطف کن تا گوشۀ صحنت بمیرم یا رضا  هر چه بودم هر چه هستم«میثم»کوی توام  از خجالت کـورم امـا عاشق روی تـوام  @raziolhossein
گل کرده بهار سبزِ تقدیر و قضا پُر شد ز شمیم عطر توحید فضا لبهاست پر از ذکر و سلام و صلوات حقا که رئوف اهل بیت است رضا @raziolhossein
به دامان آسمان دُر و گُوهر،داشت ستاره دسته دسته گل به بَر،داشت ز لبخند ملاٸک،نور می ریخت سحر از وقتِ موعودی ،خبر داشت قسم بر فجر،در صبحِ مدینه خدا از چهره ٔخود پرده،برداشت عیان شد از قضا،الله اکبر گل روی رضا الله اکبر خدا را نجمه امشب مظهر آورد دوباره،آمنه،پیغمبر آورد علیِ دیگری از کعبه،آری حسن یا که حسینِ دیگر آورد همان مادر که صد مریم کنیزش مسیحایی مسیحا پرور آورد عروس فاطمه(س)،قُرص قَمر زاد به مدحش هرچه گویم،خوبتر زاد الا ای حضرت سلطان هشتم  که عشقت بُرده خواب از چشمِ مردم زند بر شانه هایت بوسه خورشید به تعظیم تو داٸم ماه و انجُم بهشت ارزانی آنکه بگیرد ز دستِ لطفِ تو یک دانه گندم تو مولای سریرِ اِرتضایی اَبا الجودی،علی موسی الرضایی امیدِ اولین و آخرینی تو وجه الله بر روی زمینی نه تنها عالم آل محمد(ص) رٸوفِ اهل بیتِ طاهرینی به نامت،سِکّهٔ لطف و کرامت تو حَبل الهی و حِصنِ حَصیِنی تمامِ ماسِوا ، مَحوِ جَمالت همه سر گشتهٔ جاه و جَلالت زمین و آسمان،پروانهٔ تو کریمان،مستمندِ خانهٔ تو  حیات جاودانی دارد آنکه لبی تَر کرده از پیمانهٔ تو نگاهِ آرزویِ هشت،جَنَّت به سوی صَحنِ سقا خانهٔ تو نگهبان حَریمت،اَشجَعُ الناس عموی مهربانی مثلِ عباس(ع) جدایی از شما،عینِ عذاب است دُعا پای ضریحت مُستجاب است حریمِ امنِ تو،اهل گُنَه را بهشتِ بی حساب و بی کتاب است به استقبال زَوّارِ حریمت  به دست انبیا، عطر و گلاب است تو را حُور و مَلک گَرمِ طوافند در ایوان طلا در اعتکافند کسی در کوی تو دیگر گدا نیست نگفته میدهی گفتن رَوا نیست اگر که هر دو عالم را ببخشی  که با ز اندازهٔ جودِ شما نیست اگر اِذنِ زیارت از تو باشد زمشهد فاصله تا کربلا نیست گرفتارم،اسیری مُستمندم بُود نامِ تو ذکر بَند بَندَم @raziolhossein
به گنبد وعلم حضرت رضا صلوات به جلوه حرم حضرت رضا صلوات زگرمی نفسش مرده زنده می گردد به معجزات دم حضرت رضا صلوات فرشتگان سما کفشدار این حرم اند به رتبه خدم حضرت رضا صلوات گدایی در او را به سلطنت ندهم به رحمت و کرم حضرت رضا صلوات جواز کرببلا میدهد به زوارش به جوهر قلم حضرت رضا صلوات @raziolhossein
ای رأفت تو رأفت ذات خدا رضا از پای تا به سر علی مرتضی رضا نامت از آن رضاست که در عرصه ی حساب حق نیست بی‌رضای تو از کس رضا، رضا هر کس که بیشتر کرمش می‌رسد به خلق او بیشتر برد به درت التجا رضا عیسی صفای روح گرفته در این حرم موسی ستاده بر در تو با عصا رضا از روضه ی مقدس تو می وزد نسیم تا باغ خلد، با نفس انبیا رضا جوشد زبس اجابت از این آستان قدس گم می‌شود کنار ضریحت دعا، رضا آغوش خود گشوده برای خوش‌آمدش از هر دری که سوی تو آید گدا، رضا خود پیشتر ز خواندن اذن دخول من بر من نگاه کردی و گفتی بیا رضا در کوی تو ز بس که رئوفی تو، زائرت داند ثواب، اگر چه بیارد خطا، رضا من شرم می‌کنم که بیایم در این حرم تو می‌زنی مرا ز کرامت صدا، رضا آید به گوش دل ز طپش‌های سینه‌ام دائم صدای زمزمه ی یا رضا رضا در آستان قدس تو انگار می‌کنم گردیده قسمتم سفر کربلا رضا نشناختم، امام زمان زائر تو بود کردم سلام و داد جواب مرا رضا با آنکه شهریار همه عالمی، کسی مثل تو نیست با فقرا آشنا رضا یک بار اگر کند به خراسان زیارتت بر بازدید زائرت آیی سه جا رضا اول به خُلد فاطمه گوید جواب او هر کس صدا زند ز ره صدق «یا رضا» مولای من به جان جواد الائمه‌ات دست مرا بگیر، برای خدا رضا دست مرا گرفتی و سوگند می‌خورم آقاتری از اینکه نمایی رها رضا زوار چون به سوی حریمت سفر کنند باید که جان دهند به گنبد نما رضا هر کس به عمر خود شده مأنوس با کسی «میثم» گرفتـه انس بـه مهـر شما، رضا @raziolhossein
یا ربِ وقت سحر تقرب شب هاست رو به کریمان زدن عبادت لبهاست بستر بیمار وعده گاه طبیب است خیری اگر میدهند برکت تب هاست نوکر گمنام هم بنام شد اینجا آنچه مهم نیست پیش یار لقب هاست سِیر الهیِ اهل عشق همیشه رحمت ذی القعده هاست لطف رجب هاست ذکر رضا قند کرده تلخی مارا شهد نبات است اینکه بین رطب هاست مادرم امد مرا به دست رضا داد آبرویم را خرید خانه اش آباد! محضر سلطان می آورند اگر دست میشکنند عاشقان به شوق نظر دست دست به دامان حلقه های ضریحم کودکم و میدهم به دست پدر دست بین قنوتم افاضه کرد مکرر خیر کثیر است در زمان سحر دست عقل چکارست تا گدای تو هستم فیض به من بیشتر رسانده ز سر... دست تر شده از دیدن حرم چقدر چشم پر شده از محضر شما چقدر دست سفره گشا تا رضاست سفره نشینم ضامن آهو نوشته روی نگینم پشت سر زائران دعاست،دعایت دلخوشی دعبل است خاک عبایت سلسله بر گردن روات کشیدی جان بفدای کلام مثل طلایت کعبه تویی مسجدالحرام بهانه قبله تویی قم شدست قبله نمایت قصر به هم ریخت در مناظره وقتی.. آبروی جاثلیق ریخت به پایت کن فیکونِ تو فاش شد سر سفره شیر میاید برون ز پرده برایت روی دو چشم ترم قدم بزن ای ماه تا که مطهر شود شبیه قدمگاه.. آمدم ای شاه با نشان و نشانی پیش تو باشد دلم به حکم امانی وقت نماز است صف پر است کمک کن کاش مرا هم کنار خود بنشانی هرچه کنی از درت جدا نشوم من خواه بخوانی مرا و خواه برانی جاروی خدام را ببخش به زوار تا که دراین دل کنند خانه تکانی ابن شبیب آمدست دیدنت آقا موقع روضه شدست و مرثیه خوانی ناله ان کنتَ باکیاََ بزن آقا سینه برآن شاه بی کفن بزن آقا یابن الشبیب عمه ام دلش پر غم شد چادر و پوشیه بین قافله کم شد جد غریبم ز روی اسب زمین خورد پیرهنش بر فراز نیزه علم شد دامنشان گر گرفت صورتشان سوخت آتش خیمه بلای اهل حرم شد چرخش شلاق ها به بازویشان خورد قامت معصومه ها شکسته و خم شد بعد هزاران هزار زخم جگر سوز نوبت بازار شام و هلهله هم شد زخم غرورم ز ماجرای حجاب است گریه ی من بیشتر برای رباب است @raziolhossein
سلام ای برازنده‌ات کبریایی سلام ای که داری شکوه خدایی سلام ای مقامات‌ تو ماوَرایی تو مافوق اِدراک اَمثال‌ مایی تو مولاعلی‌ّبن‌موسی‌الرّضایی تو آن نور محضی که سایه ندارد تو دینی و دین بی تو پایه ندارد کتابُ اللهِ بی تو آیه ندارد- -که ما بندگان را کند رهنمایی تو مولاعلیّ بن موسی‌الرضایی به نام تو هرکس توسّل نکرده به ذات الهی توکّل نکرده کسی چون تو مارا تحمّل نکرده تو بالاترین حدّ صبر و رضایی تو مولاعلی‌ّبن‌موسی‌الرّضایی امام الرّئوف و انیس النّفوسی توخورشیدهشتم؛توشمس‌الشّموسی که خورشید دارد سرِ خاکبوسی دم صبح بر پای ایوان طلایی تو مولاعلی‌ّبن‌موسی‌الرّضایی امامی‌ به این مهربانی ندیدم نگاری به این دل‌سِتانی ندیدم و چون این حرم آستانی ندیدم که درچشم عالم کند خودنمایی تو مولاعلی‌ّبن‌موسی‌الرّضایی توعالی‌مقامی‌ توعالی‌جنابی تو هم‌کنیه با حضرت بوترابی توزهرا سرشتی تو زهرا مَآبی تو هم مثل او بضعةُ المُصطفایی تو مولاعلی‌ّبن‌موسی‌الرّضایی تورا عدّه‌ای گفته شاه‌ خراسان تورا دسته‌ای خوانده سُلطان ایران به‌موسی‌بن‌جعفر‌به‌موسی‌بن‌عمران تو در اصل سُلطان‌ارض‌وسمایی تو مولاعلی‌ّبن‌موسی‌الرّضایی تو بی‌نسخه درمان‌کُنی‌درد ما را شفا می‌دهی هرچه بی‌دست‌ و پا‌را فَلج‌ها؛کر و لال‌ها؛کور ها را کجا‌هست‌این‌گونه‌دارالشفایی؟ تو مولاعلی‌ّبن‌موسی‌الرّضایی شدم عازم مشهد ای شاه هربار نوشتند در نامه ام حجّ بسیار برایم رقم خورد در وقت دیدار چه‌زیباطوافی؛چه‌سعی‌وصفایی! تو مولاعلی‌ّبن‌موسی‌الرّضایی بهشت‌است‌ محدوده‌ی حائر تو بُوَد زائر ذات حق ؛ زائر تو بواللهِ یک ذرّه هم چاکر تو ندارد کنار تو ترس از بلایی تو مولاعلی‌ّبن‌موسی‌الرّضایی شبیه تمام گرفتارها ؛ من به پابوسی‌ات آمدم بارها من دلم قُرص باشد چو زوّارها من سه‌جا‌وعده‌دادی‌ و حتماًمی‌آیی تو مولاعلی‌ّبن‌موسی‌الرّضایی به‌غیر از تو من تکیه‌گاهی‌ندارم به‌غیر از حرم سرپناهی ندارم به‌جز گریه پیش تو راهی ندارم ببخشا اگر سر زد از من خطایی تو مولاعلی‌ّبن‌موسی‌الرّضایی ببین فصل کالی مارا ؛کرم کن ببین خسته‌حالی مارا کرم کن ببین دست خالی مارا کرم کن تصدّق‌کن ای‌ذوالکرم؛کربلایی تو مولاعلی‌ّبن‌موسی‌الرّضایی مدد کن‌که‌پای تو مُحکم بمانم به پای تو تا پای جانم بمانم اجازه بده تا مُحرّم بمانم که از شوق مشّایه هستم هوایی تو مولاعلی‌ّبن‌موسی‌الرّضایی @raziolhossein
هنگام سرور مومنین است امشب عالم همه چون خلد برین است امشب تبریک بگو به خواهرش معصومه میلاد امام هشتمین است امشب @raziolhossein
یا ربِ وقت سحر تقرب شب هاست رو به کریمان زدن عبادت لبهاست بستر بیمار وعده گاه طبیب است خیری اگر میدهند برکت تب هاست نوکر گمنام هم بنام شد اینجا آنچه مهم نیست پیش یار لقب هاست سِیر الهیِ اهل عشق همیشه رحمت ذی القعده هاست لطف رجب هاست ذکر رضا قند کرده تلخی مارا شهد نبات است اینکه بین رطب هاست مادرم امد مرا به دست رضا داد آبرویم را خرید خانه اش آباد! محضر سلطان می آورند اگر دست میشکنند عاشقان به شوق نظر دست دست به دامان حلقه های ضریحم کودکم و میدهم به دست پدر دست بین قنوتم افاضه کرد مکرر خیر کثیر است در زمان سحر دست عقل چکارست تا گدای تو هستم فیض به من بیشتر رسانده ز سر... دست تر شده از دیدن حرم چقدر چشم پر شده از محضر شما چقدر دست سفره گشا تا رضاست سفره نشینم ضامن آهو نوشته روی نگینم پشت سر زائران دعاست،دعایت دلخوشی دعبل است خاک عبایت سلسله بر گردن روات کشیدی جان بفدای کلام مثل طلایت کعبه تویی مسجدالحرام بهانه قبله تویی قم شدست قبله نمایت قصر به هم ریخت در مناظره وقتی.. آبروی جاثلیق ریخت به پایت کن فیکونِ تو فاش شد سر سفره شیر میاید برون ز پرده برایت روی دو چشم ترم قدم بزن ای ماه تا که مطهر شود شبیه قدمگاه.. آمدم ای شاه با نشان و نشانی پیش تو باشد دلم به حکم امانی وقت نماز است صف پر است کمک کن کاش مرا هم کنار خود بنشانی هرچه کنی از درت جدا نشوم من خواه بخوانی مرا و خواه برانی جاروی خدام را ببخش به زوار تا که دراین دل کنند خانه تکانی ابن شبیب آمدست دیدنت آقا موقع روضه شدست و مرثیه خوانی ناله ان کنتَ باکیاََ بزن آقا سینه برآن شاه بی کفن بزن آقا یابن الشبیب عمه ام دلش پر غم شد چادر و پوشیه بین قافله کم شد جد غریبم ز روی اسب زمین خورد پیرهنش بر فراز نیزه علم شد دامنشان گر گرفت صورتشان سوخت آتش خیمه بلای اهل حرم شد چرخش شلاق ها به بازویشان خورد قامت معصومه ها شکسته و خم شد بعد هزاران هزار زخم جگر سوز نوبت بازار شام و هلهله هم شد زخم غرورم ز ماجرای حجاب است گریه ی من بیشتر برای رباب است @raziolhossein
تقدیم به خاک پای حضرت نجمه خاتون سلام الله علیها، مادر امام رضا علیه السلام ز خاطر برده ماه هفتمِ هفت آسمان، غم را حمیده مادرش وقتی به او بخشید تکتم را   ١ زنی که کنیه ی او حضرت ام البنین بوده   ٢ کسی که پرورانده در بغل، سلطانِ عالم را همان نجمه که عطر حضرت معصومه را دارد همان که کرده جاری در کویر شور، زمزم را همان که کودکش قبل از تولد در سحرگاهان برایش خوانده با صوت جلی، آیاتِ محکم را   ٣ همان خورشید هشتم که پناه بی پناهان است   ۴ همان که برده بالا تا فراز عرش، پرچم را علی صورت علی سیرت علی ظاهر علی باطن دوباره غصب کردند از علی حق مسلم را چه فرزندی، همان که ناله ی یابن الشبیب او دمادم زنده کرده روضه ی باز محرم را کسی که مادر خورشید شد، فرزندِ فرزندش کشد بر خاک ذلت بینی یحیی بن اکثم را عجب شمس الشموسی از نگاه نجمه جاری شد که روشن کرد تا روز قیامت کل عالم را 1_عیون اخبار الرضا علیه السلام جلد ١ ص ١٢ 2_الوافی بالوفیات جلد ٢٢ ص ١۵۴ 3‌_عیون اخبار الرضا علیه السلام جلد ١ ص ١٧ 4_عیون اخبار الرضا علیه السلام جلد ١ ص ٢٠ @raziolhossein
باز هم دربدر شب شدم ای نور سلام باز هم زائرتان نیستم از دور سلام با زبانی که به ذکرت شده مأمور سلام به سلیمان برسد از طرف مور سلام کاش سمت حرمت باز شود پنجره ها باز از دوریت افتاده به کارم گره ها ننوشته ست گنهکار نیاید به حرم پس بیایید اگر خوب و اگر بد به حرم برسد خواهش این ناله ی ممتد به حرم زود ما را برسانید به مشهد ، به حرم مست از آنیم که از باده به خم آمده ایم ما سفارش شده ایم ، از ره قم آمده ایم یاد دادید به ما رنج کشیدن زیباست پس از این فاصله تا طوس دویدن زیباست پا برهنه شدن و جامه دریدن زیباست بعد هم پای ضریح تو رسیدن زیباست پیچش قافله ی ما که به سوی نور است رگه ای در دل فیروزه ی نیشابور است چه خبر در حرم ضامن آهو شده است؟ صحن ها بیشتر از پیش چه خوش بو شده است طرف پنجره فولاد هیاهو شده است باز یک چشمه از آن لطف و کرم رو شده است مادری گریه کنان ذکر رضا می گیرد دست و پای فلجی باز شفا می گیرد با شفا از تو ، چه زیبا شده بیمار شدن به تو وابسته شدن با تو گرفتار شدن کار من هست فقط گرمی بازار شدن گر چه در باور من نیست خریدار شدن- -یوسفم باش، بدون تو کجا برگردم؟ من برایت دو سه تا بیت کلاف آوردم تو خودت خواسته ای دار و ندارم باشی کاش لطفی کنی و آخر کارم باشی مرد سلمانی تو باشم و یارم باشی لحظه ی مرگ بیایی و کنارم باشی قول دادی به همه پس به خدا می آیی هر که یک بار بیاید تو سه جا می آیی @raziolhossein
به اُمیدِ گوشه چشمت چقدر گدا نشسته نه فقط گدا که حتی ، صف اغنیا نشسته منِ بنده را ز خیل حشمت سوا مفرما که به خوان لطف و جودت همه ماسوا نشسته "اَنا مِن شروط" یعنی که ولای توست توحید حرمت نشسته هر کس ، حرم خدا نشسته "اَنا مِن شروط" یعنی که به گِرد کعبه حاجی چو رضا نباشی از او ، ز خدا جدا نشسته "اَنا مِن شروط" یعنی مرو راه دیگر ای دل به خدا رسیده هر کس به ره رضا نشسته تو ز هیچکس نپرسی : "ز کجایی و که هستی؟" که غریبه هم ز لطفِ تو چو آشنا نشسته نه فقط که رو سپیدان به نماز ایستاده به نیاز ، روسیاهان همه با حیا نشسته همگی به دام لطف تو اسیر گشته اینجا که کمند لطف و جودت به کمینِ ما نشسته به جز از تو که نشستی سر سفره با گدایان به خدا نبوده شاهی بغل گدا نشسته چو نگین پادشاهی که نشسته بر رکابش به دلم محبّتِ تو چقَدَر به جا نشسته شده "فابک للحُسین" تو دلیل گریه هایم که همیشه در دل تو غم کربلا نشسته @raziolhossein
🌸🌸🌸احمد بن موسی الکاظم علیه السلام : برادر گرامی امام هشتم که به شاهچراغ شهرت دارند و مدفن‌شان در شهر شیراز است. به «امین ولایت»  نیز مشهورند؛ زیرا پس از شهادت پدر بزرگوارشان امام موسی کاظم علیه السلام، عده ای از شیعه  به سبب شخصیت والای احمد بن موسی که فقیه و‌زاهدی ‌پارسا و‌عابدی کم همتا بود  گمان می‌کردند، احمد امام بعدی است و بر در خانه‌اش تجمع کردند تا با او بیعت کنند. احمد بن موسی از آنان بیعت گرفت و سپس با سخنانی در کمال فصاحت و بلاغت فرمود: «ای مردم، هم چنان که اکنون تمامی شما با من بیعت کرده‌اید، بدانید که من خود، در بیعت برادرم علی بن موسی الرضا (علیه السلام) هستم، او پس از پدرم، امام و خلیفه ی به حق و ولی خداست، از طرف خدا و رسولش بر من و شما واجب است که از او اطاعت کنیم.» پس مردم با احمد بن موسی همراه شدند و خدمت علی بن موسی علیه السلام رسیدند و به امامت آن بزرگوار اعتراف نموده بیعت کردند. امام رضا (علیه السلام) نیز در حق برادر چنین دعا کردند: «همچنان که حق را پنهان و ضایع نگذاشتی، خداوند در دنیا و آخرت تو را ضایع نگذارد.» (الملل و النحل، ص170-169؛ بحارالانوار، ج8، ص308) احمد در نهایت و در راه پیوستن به مولای خویش امام رضا (علیه السلام) که در خراسان حضور داشتند وارد شیراز شد و در آنجا بعد از نبردی سخت با سپاهیان قُتلُغ خان حاکم فارس به شهادت رسید. @raziolhossein
صدای ذکر تو شب را فرشته باران کرد عبور تو لب «شیراز» را غزل خوان کرد «کرم نما و فرود آ که خانه خانهٔ توست» بیا که چشم و دلت شهر را چراغان کرد چو خواهرت که ز «دریاچهٔ نمک» دل برد هوای زلف تو دریاچه را «پریشان» کرد نه شیخ شهر، تو شاهی که با چراغ رسید و برق عشق تو ما را گرفت و انسان کرد ولی چه حیف که آن طرهٔ خیال انگیز چه زود آمد و دل برد و روی پنهان کرد چه اشک ها که ضریحت به گونه ها جاری چه دردها که خدا با دل تو درمان کرد و گنبد تو برای دل کبوترها چه مهربان شد و پرواز را چه آسان کرد سفر اگرچه چنین ناتمام ماند، ولی صدای پای تو «شیراز» را «خراسان» کرد @raziolhossein
چه روضه ای ست، که دل ها کبوتر است اینجا به هر که می نگرم، محو دلبر است اینجا غریبه نیستی ای دل، در این مقام کسی ست که با تو از همه کس آشناتر است اینجا ستاره سحری از حریم شاهچراغ به آفتاب بگو مهر پرور است اینجا از این حرم طلب نور کن، در اول صبح چه احتیاج به افشاندن زر است اینجا؟ فرشتگان همه گرمِ طواف این حرم اند شکوهِ سعی و صفا حیرت آور است اینجا به صدق کوش و دو رکعت نماز عشق بخوان «حریم سوم آل پیمبر» است اینجا بِبال شیراز، «اقلیم آفتاب»! به خود که از «شهید خراسان» برادر است اینجا به نام نامی «احمد» قیام باید کرد که آب و آینه با هم برابر است اینجا به آیه آیه «والشمس والضحی» سوگند که نقش روشنِ آیات «کوثر» است اینجا به عطر گلشن یاسین، به بوی یاس قسم که از شمیم ولایت معطّر است اینجا بیار سینه  سینا در این حرم با خود حریم «زاده موسی بن جعفر» است اینجا اگر به دیده دل بنگری، به شهپر خویش امین وحی خدا، سایه گستر است اینجا بگو بلال بیاید اذان بگوید باز که جای گفتن «اللّه اکبر» است اینجا @raziolhossein
ای بر سر سروان سری کرده بر تارک چرخ افسری کرده ای طاق سپهر از سر تعظیم در پیش تو پشت چنبری کرده ای قبله بارگاهت از رفعت با عرش برین برابری کرده نور تو فروغ زهره را بازار خالی ز هجوم مشتری کرده ای کشتی خاندان عصمت را با تقوی خویش لنگری کرده بر گردن شرع جعفر صادق عقد سخن تو زیوری کرده بر زائر آستان خویش از مهر مولایی و بنده پروری کرده بر چرخ بلند عصمت و تقوی بر شهپر دل سبک پری کرده در پهنه بحر دین نهنگ آسا چالاک و قوی شناوری کرده میخانه حکمت الهی را تا نفحه صور ساغری کرده بر دیو تباهکاری و خذلان با عسکر علم قادری کرده هر روز مکان و آستان تو خلقی به امید یاوری کرده و ز بوسه به خاکت ای عجب دل را شاداب چو غنچه طری کرده از تیغ حوادث آستان تو بر جبهه خلق مغفری کرده ای از شرف تو بنده درگاه جا بر سر چرخ چنبری کرده ای جمله فعل های نیکو را با سیرت پاک مصدری کرده انوار جمال پاک یزدان را با مهر وجود مظهری کرده ای مرکب باد پای جان تو در عرصه دین تکاوری کرده بر افسر پاک دین یزدانی با رأی منیر گوهری کرده ای عرش برین به زیر پای تو با آن همه قدر منبری کرده اسرار نهان دین احمد را بر صفحه سینه دفتری کرده در جنب شکوه بحر علم تو علم همه خلق فرغری کرده بر تشنه لبان وادی عرفان از فیض وجود کوثری کرده بر خاک در تو اولیاء الله چون پیش نبی اباذری کرده از گوهر پاک حیدر کرار در دین همه فتح خیبری کرده مانند حسین سرور احرار در عرصه دین دلاوری کرده در طاعت حق چو سید سجاد شب های دراز اسپری کرده مانند نیا محمد باقر در کشف علوم باقری کرده افراشته رایت شریعت را آباد بنای جعفری کرده افروخته شمع بزم مشتاقان بر خرمن جهل آذری کرده ای همچو علی عالی اعلی در عرصه دین غضنفری کرده دیباچه دفتر فتوت را با خلق کریم مسطری کرده ای کنگره ای که بیت معموریت در عزّ مقام اصغری کرده شیراز ز فیض بارگاه تو بر هر چه دیاری برتری کرده با این سخن بلند نورانی در بارگه تو شاعری کرده و ز یمن در تو درُ معنی را در رشته چامه دری کرده وین گونه درین چکامه با اخلاص بر رسم نیا سخنوری کرده @raziolhossein
ششم ذی القعده سالروز بزرگداشت احمد بن موسی الکاظم (ع) برادر حضرت امام رضا(ع) ایینه ی روشن رضاشاه چراغ شیراز گرفته نور ,با شاه چراغ سوگندبه جان خواهرت معصومه دست من دامان تو یاشاه چراغ @raziolhossein
از رویِ کفن خاکِ بلا را بتکان یک حمد بخوان و ترس ِ دل را بنِشان یا شاهچراغ در شبِ اول قبر با دست خودت نور به قبرم برسان! @raziolhossein
.     عجب شبی است شب جمعه کربلا غوغاست      شب زیارت مخصوص سیدالشهداست          🌷السلام علیک یا اباعبدالله🌷           وعلی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت وبقی اللیل والنهار ولاجعله الله اخرالعهد منی لزیارتکم                  السلام علی الحسین                وعلی علی ابن الحسین                  وعلی اولادالحسین                وعلی اصحاب الحسین                       لبیک یاحسین             🌸اللهم عجل لولیک الفرج🌸       هدیه به حضرت زهرا و مادر بزرگوارشان      ام المومنین حضرت خدیجه کبری صلوات .
سالار جمیع ممکنات است حسین فرمانده دین، اصل حیات است حسین دنیا ز بلیات بود بحر عظیم بر دوست چو کشتی نجات است حسین @raziolhossein
سوی محشر توشه ای هرچند نفرستاده ام هست امیدم به این اشک به ظاهر ساده ام جای حیرت نیست بعد از روضه حالم بهتر است مادرم در روضه شیرم داده، هیئت زاده ام... هر زمان جز او ندیدم هیچکس را، عاشقم چشم اگر بستم به جان و مال خود دلداده ام فاطمه چندین برابر خرجی ام را داده است در عزای بچه هایش هرچه نذری داده ام روز محشر پیرهن مشکی نجاتم می دهد دست گیری می کند این جامه از سجاده ام راهِ رفتن تا خدا، راه نجف تا کربلاست چندسالی می شود دیوانه ی این جاده ام از خطر هرگز هراسی نیست در راه وصال من برای دیدنش تا پای جان آماده ام صورتم هر بار در این راه خاکی می شود یاد آن خد التریب روی خاک افتاده ام @raziolhossein
پس از تو ابر  به دنبال ماه می اید دل رمیده ی عالم براه می اید دوباره نیمه . شب ِجمعه حرم غوغاست صدای مادری از قتلگاه می اید @raziolhossein
تا خدایی خدا! در دل و‌جان است حسین... ما پناهنده به اوییم امان است حسین یک حسین گفتم و غم‌ها همه از یادم رفت همه دلخوشی ما ز جهان است حسین بیشتر از خود ما غصه ما را خورده شکر دارد!پدر سینه زنان است حسین تا براین سینه زدی بار گناهت را شست بیشتر سینه بزن!خانه تکان است حسین او‌صدا کرده که امشب همه اینجا هستیم مردی اش بیشتر از حد بیان است حسین وارد روضه شدی محضر زهرا هستی روضه هایش بخدا عین جنان است حسین.. @raziolhossein
دلم از ازل آشنای حسین است سرم تا ابد خاک پای حسین است من و شکر این موهبت ، کی توانم وجودم پر از غصه های حسین است خنک کی شود تا ابد این حرارت دل شیعه ماتم سرای حسین است رضا شد قضای خدا را عجب نیست رضای الهی رضای حسین است پدر گفت از اول به گوشم که باشم گدای کسی که گدای حسین است محب شه کربلا هر که باشد یقین دوستدارش خدای حسین است بهشتی که حق وعده داده به خوبان قسم می خورم کربلای حسین است الهی که لال از جهان پر نگیرد زبانی که گرم ثنای حسین است "مرا کیست یاری نماید" ، هنوزم به گوش فلک این ندای حسین است بود عاشق واقعیش کسی که روی ناقه ها در قفای حسین است شب جمعه شد باز مرغ دل من هوایی ایوان طلای حسین است @raziolhossein
چشمی که دریا می شود شبهای جمعه محبوب زهرا می شود شبهای جمعه توبه همان اشک است، با اشکی که دارم این دیده زیبا می شود شبهای جمعه گرچه گنهکارم، ولی با دست زهرا این نامه امضا می شود شبهای جمعه درد فراق کربلا، درد گناهم این دو هم آوا می شود شبهای جمعه خیلی دلم حال و هوای گریه دارد در سینه غوغا می شود شبهای جمعه از اول هییت همیشه رسم این است با روضه معنا می شود شبهای جمعه عطر حرم تا بر مشام من می آید دردم مداوا می شود شبهای جمعه فرقی به فرزندان زهرا نیست اما باب الحسین وا می شود شبهای جمعه هرجا که نامی از حسین آید یقیناً عرش معلا می شود شبهای جمعه با روضه های شاه بی لشکر همیشه غم خانه بر پا می شود شبهای جمعه چون قامت زهرا خمید از زخم حنجر هر قامتی تا می شود شبهای جمعه اصلاً نميخواهم دگر روضه بخوانم... ...مادر که تنها می شود شبهای جمعه شبهای جمعه سوختن را دوست دارم گریه به شاه بی کفن را دوست دارم @raziolhossein