eitaa logo
این کانال دیگر در دسترس نمی باشد
443 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
345 ویدیو
55 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هیچ چیز بالاتر از حسن کلام و رفتار نیست.🍁 #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی محفل رفاقت باشهدا👇👇 •----🕊🕊🕊🕊----• @refigh_shahid1 •----🕊🕊🕊🕊----•
مگر مردگان هم شهید می‌شوند که ما شهید شویم؟! شهادت تنها برای زنده ها است! آنان که یک عمر مرده اند یک لحظه هم شهید نخواهند شد!!... ❤️❤️
از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم! . اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین… نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی… جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم… . . دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود… عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا… چه کردی؟ جوابی نداشتم و از از کوچه گذشتم… . . به سومین کوچه رسیدم! شهید محمد حسین علم الهدی… به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم… . . به چهارمین کوچه! شهید عبدالحمید دیالمه… آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی!؟ برای دفاع از !!؟ همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم… . . به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران… صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار… حضورم را متوجه اش نکردم! شدم،از رابطه ام با پروردگار… از حال معنوی ام… گذشتم… . . ششمین کوچه و شهید عباس بابایی… هیبت خاصی داشت… مشغول تدریس بود! مبارزه با ،نگهبانی … کم آوردم… گذشتم… . . هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی… انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان میکرد! را دیدم… از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم… . . هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند… انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را میکردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند… شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد … . پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان… . اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت… از تا ! فاصله زیاد بود… . . دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم… خودم دیدم که با چه کردم! تمام شد… . . . . از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا،نمی توان گذشت… گاهی،نگاهی 😭🥀💔 محفل رفاقت باشهدا👇👇👇 ══════°✦ ❃ ✦ @refigh_shahid1
✅یک پسر مذهبی تمایل زیادی به گفتگو با دختر مذهبی دارد و بالعکس... و مذهبی ها بدلیل  بودن و  داشتن، زجر بیشتری از  ها میبرند و چون شمع، ذره ذره ی وجودشان از این وابستگی میسوزد... دلشان گیر یک پروفایل مربعی شکل *دو در دو* میشود... در رویاهایشان  ای میسازند از شخصیت هایی که پشت  ها مخفی شده است... و دلشان را گره میزنند به  ها و  ها و  موجود در آنها... ✨💕✨💕✨ آری... این یک واقعیت است، واقعیتی تلخ از زندگی مدرن و ماشینی ما... ✨💕✨💕✨ و همه چیز از یک جرقه شروع میشود، سلامی، شکلکی یا هر چیز دیگر... فرقی نمیکند، شکلک لبخند باشد یا غم و غصه و گریه... مهم اینجاست، که شکلک ها  اند،  میزنند،  میکنند و  میشوند!! دزد یک دل و قلب، و قلب، حرم خداست .حَرَمُ.الله...  ✨💕✨💕✨ انسانها تصویر سازی میکنند، از یک لبخند ساده برای خودشان زیباترین تصاویر را میسازند آنگونه که باب میل شان است... ✨💕✨💕✨ در  ، اعمالی را در  عمل مان میبینم و شگفت زده از خداوند سوال میکنیم خداوندا اینها دیگر چیست؟!ما که مرتکب چنین اعمالی نشدیم!! و آنجاست که  را نشان میدهند که ما   بوده ایم،  خلوتشان، و  اوقات و افکارشان. ✨💕✨💕✨ دلی که میبایست حرم امن الهی میبود و ما به ناحق  کردیم، خلوتی که میبایست با خدای خود می داشتند و ما از آنها دزدیدیم، و اوقاتی که باید به  سپری میشد و فکری که به  و  و  مشغول میشد و ما درگیر خودمان کردیم!! ✨💕✨💕✨ دل بردن جرم است، جرمی که خدا نمیبخشد، جرمی که حق الناس است، و اگر حق الله را هم ضایع کند، نارٌ علی نار میشود... ✨💕✨💕✨ بیایید کمی مراعات کنیم، کمی عاقلانه تر رفتار کنیم، و در استفاده از کلمات و شکلک ها کمی دقت مان را بالاتر ببریم. ✨💕✨💕✨ و خوشا بحال آنان که دلشان دزدیده میشود و در عطش دلبستگی میسوزند ،اما صبر میکنند و صبر میکنند و صبر... *من مات من العشق، فقد مات شهیدا* ✨💕✨💕✨💕✨💕✨💕✨ ✨💕✨💕✨✨🌱🌱✨
بِسمِ رَبَّ الشُّهَداءِ وَ الصِّدّیقین امروز داشتم به اسم فکر میکردم😞 یعنی یک قبر ساده که فقط رویش نوشته فرزند روح الله یعنی یک قبر کوچک که داخلش یک قهرمان پاک خوابیده! اما بی نام😔 یعنی یه قبر خاک گرفته و بی رنگ و لعاب🥺 یعنی مادر😭 مادری که سر هر چهار هزار قبر گمنام را طی می‌کند به امید این که یکی از آنها پسرش باشد😢 یعنی بغض یعنی یک پسر جوان که کلی آرزو داشت ولی نشد! نشد که به هیچ کدامشان برسد...😢 یک روز رفت و دیگر برنگشت وقتی هم که برگشت شد گمنام😔😔 شد شبیه مادرش زهرا(س)😭 وقتی از کنار قبر شهید گمنامی رد می شوی به این فکر کن که او هم یک جوان بود عین تو😓 فقط گم شده است! گمنامی یعنی درد دردی شیرین یعنی با عشق یکی شدن یعنی اثبات اینکه از همه چیزت گذشتی برای معشوقت! یعنی فقط خدا را دیدی و رضای او را خواستی نه تعریف و تمجید مردم را گمنامی یعنی یا زهرا سلام الله🌸🌸🌸 👇👇👇👇 @refigh_shahid1
سلام.. سه صلوات هدیه کنیم به یکی از اعضا ان شاءالله که مشکلشون به زودی حل بشه... با تشکر...
🌷خاطره‌ای‌ازطلبه‌شهید 🌷 💬خواب شهادت ◽️این خواب خیلی مرا خوشحال کردخواب دیدم که امام سجـاد(ع) نوید و خبر شهادت من را به مادرم می‌گوید و من چهره‌ی آن حضرت را دیده و فرمود: تو به مقام شهادت می‌رسی. ◽️و من در تمام طول عمرم به این خــواب دل بسته‌ام و به امید شهادت در این دنیا مانده‌ام و هم‌اکنون که این خواب را می‌نویسم یقین دارم که شهادت نصیبم می‌شود. ◽️و منتظر آن هم خواهم ماند ... تا کی خداوند صلاح بداند که من هم همچون شهیدان به مقام شهادت برسم و به جمع آنها بپیوندم ... هم اکنون و همیشه دعای قنوت نمازم " اَلّلهُمَ اَلْرزُقنی تَوفیقَ الْشَهادَتِ فی سَبیل‌ِالله " است که خداوند شهادت را نصیبم کند و از خدا هیچ مرگی جز شهادت نمی‌خواهم. ✍وصیت کرده بود تا زنده است کسی دفتر خاطراتش را نخواند. ◽️راستی چه رمزی است؟ بین بشارت شهادت توسط امام ‌سجاد(ع)... و اعزام به سوریه از طریق تیپ امام سجاد (ع) ... 📒منبع:دفترخاطرات‌شهيد🌷 🕊شهداء‌رایادکنیدبایک‌صلوات🕊 @refigh_shahid1
زندگی در نظرم مسخره می‌آید... چه پیروزی هایش چه شکست هایش.. چه حیات‌و چه مماتش..وچه دلخوشی‌هایش! چه امیدبستن به آرزوها وچه ترس از قضاوقدر.. همه وهمه در نظرم مسخره می‌آید..! به هیچ چیز وهیچ کس دلخوشی ندارم از هیچ چیز وهیچ کس امید وانتظاری ندارم.. فقط بخاطر وظیفه برمیخیزم و بخاطر وظیفه زندگی میکنم... والا حیات برمن سنگین وغیر قابل تحمل بوده است.... ❤️شهید دکتر مصطفی چمران❤️ محفل رفاقت باشهدا👇👇 •----🕊🕊🕊🕊----• @refigh_shahid1 •----🕊🕊🕊🕊----•
💌🍃... ❤️ دوره فتوشاپ را می‌گذراندم و در حد مقدماتی کارهایی انجام می‌دادم. یڪی از کارهایی که از آن لذت می‌بردم😊، نوشتن اسم خودم روی سنگ مزار شهدا به عنوان بود. وقتی عکس طراحی شده‌ام را در گروه دوستان خودم در یڪی از شبکه‌های اجتماعی گذاشتم، همه خوششان آمد. تعداد زیادی از بچه‌های عاشق شهادت پیدا شدند، اما من دلم❤️ به سمت او ڪشیده شد. هم درخواست داد تا برایش طراحی ڪنم. وقتی آن عڪس را فرستادم، خیلی خوشحال شد و به جای خالی محل شهادت اشاره ڪرد. گفتم حالا شهید بشو تا محلش مشخص شود. قبول نڪرد و گفت ڪه محل شهادت را سوریه بنویس، نوشتم. آن‌موقع تخیل بود✨، اما به واقعیت تبدیل شد. آن عڪس در شبڪه‌های اجتماعی خیلی معروف شد.🎈 🦋 🍀•° @refigh_shahid1