⭕️به مردم شیوه اعتراض را بیاموزیم
🔰 سیاست زدگی، بیماری مزمن جامعه ماست. چیزی که یک مصداق آن، ضرب المثل شدن «تحلیلهای #تاکسی های ایران» است. درهم آمیختگی مفرط #سیاست با هر مسئله ای، یک آفت و بیماری اجتماعی است که باید درمان شود. این بیماری اجتماعی در سالهای اخیر با حضور مستمر مردم در شبکه های اجتماعی، وخیم تر و حادتر هم شده است.👈 «بی سوژگی»، «عقب نماندن از مسائل روز» و حتی «پز آپدیت بودن» و «لایک گرفتن» سبب شده، مسائل سیاسی بشدت ضریب بخورند و واکنش خیل گسترده ای را برانگیزد.
🔰بر این مبنا می بینیم، با سوژه ای مثل "سقوط یک هواپیما"، جامعه بشدت #هیجانی و ملتهب میشود، پست پشت پست، خبر پشت خبر، آواتار پشت آواتار.. سوگواری پشت سوگواری، استوری پشت استوری! و البته اثر و مانایی آن در حافظه جمعی ماهها و حتی سالها می ماند. اما همین سوژه در آمریکا اتفاق میفتد، "سه سقوط هواپیما در عرض یک هفته"، نه التهابی برمی انگیزد، نه به یک بحران اجتماعی و سیاسی تبدیل میشود و حتی افراد زیادی از آن مطلع نمیشوند.
🔰 اینکه جامعه آگاهی سیاسی داشته باشد، کنشگری سیاسی داشته باشد، تفکر سیاسی داشته باشد، قطعا ممدوح است؛ اما نکته اینجاست که سیاست زدگی با کنشگری عالمانه سیاسی متفاوت است. صریح بگویم برای جامعه ما هنوز #فرهنگسازی نشده که سیاست هم مثل #پزشکی مثل #روانشناسی مثل #حقوق، عرصه ای تخصصی و نیازمند سواد، مداقّه و مطالعه و تفکر است.
🔻یک مصداق بارز سیاست زدگی، ورود #سلبریتی ها و حتی #شاخهای_مجازی به مسائل سیاسی است. کسانیکه #صلاحیت خود برای اظهارنظر در هر حوزه ای را از #فالوور بدست می آورند: "صلاحیت فالووری"!!! یک تشت رسوایی این جماعت با موج پشیمانی و عذرخواهی از رای به روحانی، در کمتر از چند ماه پس از انتخابات 96 به زمین افتاده است. جامعه جوان ایران، هنوز #تعلیم_سیاسی نیافته که مرجعیت فکری و سیاسی خود را از چه آبشخوری باید دریافت کند و نکند. این کم کاری سیستم #آموزشی ما، #رسانه ها و خصوصا #صداوسیما است.
🔻 مصداق دیگر سیاست زدگی، نیاموختن "شیوه صحیح اعتراض و انتقاد سیاسی" است. حق هر فردی از جامعه است که نسبت به کم کاری دولت و براورده نشدن مطالبات خود #اعتراض و #انتقاد کند. 👌اما مثال بارز این تعلیم نیافتگی و تربیت ناشدگی سیاسی در #ایران، شیوه اشتباه اعتراض برخی #کشاورزان #ورزنه اصفهان به مسئله کم آبی است. اعتراض کنندگان نیاموخته اند که اعتراض به کم آبی، موضوعی صنفی و غیرسیاسی است. و ورود رسانه های بیگانه و #نفوذی های آنها در میان معترضان، نه تنها مشکل آنها را رفع نخواهد کرد که فاز اعتراض را از #صنفی و حتی #سیاسی (اعتراض به عملکرد مسئولان) به فاز #امنیتی (و علیه کل نظام) خواهد کشاند و عملا خواسته ها و مطالبات آنها به حاشیه خواهد رفت.
✅این فرهنگسازی در بسیاری از کشورهای غربی وجود دارد. هر هفته اخبار یک #اعتصاب، یک #تجمع، یک #تظاهرات صنفی و حتی سیاسی در فرانسه و انگلستان و آلمان و آمریکا و ایتالیا دیده میشود. اما کمتر دیده میشود که اعتراض اتوبوسداران به نرخ کرایه، به کل حکومت آن کشور و نظام سیاسی آن گره بخورد. درست بهمین دلیل این شیوه های اعتراض در مسالمت برگزار و مشکل هم در بیشتر موارد حل میشود. اما آنگاه که یک اعتراض یک انتقاد به شکل #آشوب خشن و #براندازی علیه کل یک نظام رخ نماید، هیچ حکومتی تماشاگر نخواهد بود. (بگذریم که ایران در آشوبهای دراویش تماشاچی بود)
✍️مهمترین ابزار تعلیم فرهنگ سیاسی، رسانه است. صداو سیما با بایکوت و سانسور و راهبرد منقرض "شتر دیدی ندیدی"، بدترین شیوه برخورد با سیاست زدگی جامعه را دنبال میکند و عملا آموزش سیاسی به شکل طنز و.. در این رسانه تعطیل شده است. شبکه های اجتماعی هم در استعمار سلبریتی هایی است که خود غرق در این بیماری هستند. پس شما کاری کنید. هر یک، رسانه باشیم.
#محمد_عبدالهی
🚻#توالت_نوشتهای_دیجیتال
به نظر شما چرا در #فضای_مجازی ما، فحاشی و بیاخلاقی انقدر رایج است؟
.
💻 فضای مجازی، هم میتونه فرصتی برای رشد جمعی و بهتر شدن ما باشه، هم میتونه پدیدهای بنامِ #توالت_نوشتهای_دیجیتال باشه.
.
🖍 اگر تا دیروز در و دیوار توالتهای عمومی محلی برای #تخلیه_عصبی انواع فحاشیهای #جنسی و #سیاسی بود تا بعضی از افراد در سایه #ناشناس بودن به انواع عقدهگشایی و انتقامهای عصبی و شخصی متوسل بشن، متأسفانه بخشی از فضای مجازی امروز ما هم عملاً همین کارکرد رو پیدا کرده تا در پوشش مبهم بودنِ هویتهای مجازی، در واکنش به هر امری که خلافآمد نظرات و تمایلات ماست؛ کژکارکردهای جدیدی رو از طریق حملههای انتحاری به پیج فلان فوتبالیست و داور و بازیگر و سیاستمدار خلق کنیم و به رکوردهای زشت خودمون در این زمینه هم گاهی افتخار کنیم!
.
📌اختلاف نظر درباره موضوعات مختلف یک امر طبیعی در جوامع انسانیه که میتونه مایه رشد باشه؛ اما چیزی که عمدتا باعث #تفاوت جوامع میشه، به #نحوه_ابراز موافقتها و مخالفتها یا در واقع امکان و عدم امکان گفتگو برمیگرده!
جوامع #اخلاقی، درباره اختلافات با #منطق تٲمل و با #احترام تعامل میکنند تا به #رشد_جمعی برسن.
در نقطه مقابل اما کوچکترین اختلاف نظر یا سلیقه، بدون توجه به استدلالها و هیچ بحث و گفتگویی منجر به #عصبیت و فحاشی و رفتارهای غیراخلاقی میشه.
طبیعتاً هیچ فردی بدون اشکال نیست اما عادت به نگاههای سیاه و سفید یا صفر و یکی در جوامعی که تخریب در اونها عادیتر از گفتگو و تلاش برای اصلاحه، منجر به عمیقتر شدن دشمنیها و سیاهیها میشه.
.
❓واقعا چرا در #فضای_مجازی ما، پرخاشگری و عصبانیت انقدر رایج است؟
.
پ.ن1⃣
میشود با یک ایده موافق نبود اما با زبان منطقی، آرام و محترم مخالفت و گفتگو کرد
منطق غلط اما زبان توهین و تحقیر و زخم زبان را جای منطق میگذارد تا با هیاهو و تحقیر، مخالفش را ساکت کند!
.
پ.ن2⃣
ما میراثدار تاریخ و ادبیاتی هستیم که در آن ادب مرد به از دولت اوست
خدایش بیامرزد جمشیدخان مشایخی را
پیرمرد چقدر برای عادتهای بدی که پنجه به چهره ایران میکشید؛ دلگیر میشد و با شجاعت جای همه مقصرها عذرخواه بود
خوب نیست ویکیپدیا طومار واکنشهای زشتمان به چهرههای داخلی و خارجی را هر روز بلندتر کند!
.
پ.ن3⃣
کامنتهای پست قبل تعمداً حذف نشده، اگرچه تلخ ولی مرور اونها عبرتآموزه و نشان از شدت و حدّتِ عصبیت، احساسی بودن، تصمیمگیری غیرمودبانه در لحظه و توانایی پایین در #حل_مساله است.
.
پ.ن4⃣
اگر محصول یا هنری مال ما نباشد اما با فرهنگ و سبک زندگی ما همنشین و همساز شود، از خودمان میدانیمش؛ اما مهمان غریبه و تقلیدیِ صرف، بدون هیچگونه بومیسازی و همگرایی، مهمان ناخوانده است!
#sbhosseini
drbashirhosseini
7. همزمانی این وقایع با تلاش آشکار عدهای برای بهزانو درآوردن #جمهوری_اسلامی در امور مختلف #فرهنگی، #سیاسی، #اقتصادی و اذعان برخی مسئولان در همایشهای بینالمللی نسبت به اجرایی سازی سند ننگین 2030 انسان در قالب چهارشنبههای سفید، تجمعهای غیرقانونی در دانشگاه از سوی مردان برای اعتراض به حجاب بانوان و ... انسان عاقل را به این باور میرساند که محال است این وقایع آنهم به این شکل، اتفاقی باشد یا حاصل توطئه تعدادی مدیر و معاون در چند مدرسه.
اینکه چه اهداف مستقیم و غیرمستقیمی پشت این ماجرا و وقایعی شبیه به این امر خوابیده است نیاز به واکاوی بیشتر و کسب بصیرت روزافزون دارد که ضرورت بازنگری نسبت به هشدارهای #رهبری را بیشازپیش آشکار میکند.
علی قهرمانی - عضو هیئت مدیره انجمن سواد رسانه طلاب
#انجمن_سواد_رسانه_طلاب
✅ @savad_rasaneh
خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت «نشو»
👤حتما برای شما هم پیش آمده در یک جمع یا در گفتگوهای مجازی، برای همرنگ شدن با جماعت، خودسانسوری کرده باشید و فقط با این گمان که بعید است #اکثریت نظر شما را بپسندند، از ابراز عقیده تان منصرف شده باشید.
🤫 نظریهی #مارپیچ_سکوت به توضیح این اتفاق پر تکرار در رسانه ها و افکارعمومی میپردازد. طبق این نظریه افراد با این فرض (درست یا غلط) که نظرشان ممکن است با اکثریت یکی نباشد، ترجیح میدهند سکوت اختیار کنند تا از عموم مردم متمایز نشوند.
در بسیاری از مواقع صاحبان قدرت و #رسانه از این احساس مشترک انسانی، سوء استفاده می کنند تا دیدگاه مطلوب خود را به عنوان نظر غالب جا بیاندازند؛ به نحوی که اگر افرادی هم هستند که دیدگاه متفاوتی دارند، از علنی کردن آن منصرف شوند.
به این ترتیب یک دور معیوب و مارپیچ گونه ای شکل میگیرد و #اقلیت جامعه یا به عبارتی خود اقلیت پندارها، سکوت را بر سخن ترجیح می دهند؛ با تداوم این سکوت، گرداب روز به روز عمیقتر میشود و تبعا مخالفت با آن هم پرهزینه تر.
برای واضحتر شدن موضوع، به اقدام اخیر بازیکن #پرسپولیس از این منظر بنگریم. #مهدی_ترابی در شادی پس از گل، از شعار نوشته شده روی زیرپیراهنی اش در مقابل دوربین #تلویزیون رونمایی کرد. از آنجا که شعار یا بهتر است بگوییم دلنوشته او حاوی مضمون سیاسیِ کاملا رکی بود، واکنشهای متعدد و متنوعی را به ویژه در فضای مجازی در پی داشت.
گروهی اقدام او را پسندیدند و در مقابل گروهی دیگر حجم وسیعی از واکنشهای منفی نثار او کردند. حال سوال این است که آیا ترابی پیشبینی واکنش های منفی زیاد را نمیکرد؟ بیتردید جواب منفی است.
کسی که کمترین سر و کاری با #فضای_مجازی داشته باشد به خوبی میداند، ابراز عقیده، آن هم از نوع سیاسیاش، بدون نقد و هجمه و توهین نخواهد بود؛ اما این جوان با علم به این موضوع، ترجیح داد از فرصت رسانه ای که در اختیار دارد، برای بیان دیدگاهش حداکثر استفاده را ببرد، هر چند برایش هزینه ساز باشد.
چه بسا سلبریتیهای دیگری هم باشند که در اینباره، دیدگاه مشابهی با ترابی دارند؛ اما به دلایل مختلف از جمله میل به همرنگ شدن با اکثریت جماعت #سلبریتی، به ندرت شاهد اقدامات مشابهی از آنها هستیم.
این اقدام ترابی فارغ از مضمون پیامش، قابل ستایش است.
چراکه در فضای غبار آلود مجازی که در بسیاری از مواقع تشخیص حق از ناحق در آن دشوار است، داشتن این حد از شجاعت توام با بینش، کیمیاست.
و به نظر میرسد تک تک ما و به ویژه قشری از جامعه ما که آگاهی و بینش بیشتری نسبت به مسائل #سیاسی، #فرهنگی و #اجتماعی دارند، نیازمند تقویت این روحیه در خود هستند تا از عمیقتر شدن گرداب سکوت حاکم بر فضای رسانه های غیر رسمی کشور، جلوگیری کنند و غبارهای نشسته بر چهره حقیقت را بزدایند.
آری! در بسیاری از مواقع همرنگ جماعت شدن عین رسوایی و شکستن سکوت مصداق آزادگی است؛ که فرمود: اکثرهم لا یعقلون.
#مجتبی_شایق
#آزادی_بیان
#سواد_رسانهای
مغالطه
💠هیچ چیز تصادفی نیست💠
تصادف در مباحث منطقی به دو معنی بکار میرود:
۱- نقض علیت و پیش آمدن حوادث بدون علت و خودبخودی : این معنا در این بحث مد نظر نیست و به آن تاکید ورزیده نمیشود ، اگرچه موضوعیست که جای بحث منطقی دارد . بعنوان مثال در کوانتوم ، مواردی از نقض علیت مشاهده شده . پیشتر نیز #هیوم در اصل #علیت تشکیک کرده بود. (اینجا) ،
۲-معنای دوم تصادفی بودن (ِ یک واقعه ) ، فقدان برنامه ریزی آگاهانه برای ایجاد آن ست که منظور از توضیحات ، این معنای تصادف است.
#سوگیری_شناختی #معناانگاری باعث میشود تا بسیاری گمان کنند که در عرصه های اجتماعی و سیاسی ، هیچ اتفاقی تصادفی (بدون قصد آگاهانه) انجام نمیشود.
پس از وقوع هر حادثه مانند صعود و سقوط قیمت یک مجموعه کالا یا یک آتش سوزی یا ... اغلب دو ادعا مطرح میشود :
➖عده ای تصادفی بودن آن واقعه را میپذیرند و
➖ عده ای وقوع تصادفی آن را نامحتمل دانسته و به دنبال شواهدی میگردند که نظرشان را تایید کند.
از نظر منطقی ، هر دو گروه باید برای ادعای خود دلیل اقامه کنند.
گروه دوم ، اغلب چند مسئله و نقل قول مبهم یا #تقارن زمانی را دلیل اثبات نظر خود میدانند (مثلا تقارن اعلام کسری بودجه و بالا رفتن قیمت دلار) و یا بیان میکنند که فلان گروه یا فلان نهاد ازین حادثه نفع برده ، پس برنامه ریزی آگاهانه و قصد آن گروه یا نهاد ، پشت حادثه است .
اگر چنین بود و دلیل این افراد ، تنها این نوع استدلالها بود ، مغالطی بودن آن ها مشخص است. (رجوع کنید به لینک مغالطات در پایین این نوشته)
اما در مواردی این چنینی ، ادعای تصادفی بودن ، نیاز به دلیل خاصی ندارد ، چرا ما که یک اصل کلی را به تجربه دریافته ایم : #تیغ_اوکام
مثال:
اگر بپذیریم که التهابات قیمت طلا ، ارز ،شاخص بورس و دیگر نوسانات بازار ، در اثر مسائل فنی مانند سوء مدیریت مسئولان اقتصادی بوجود آمده و تحریم (که آن هم ممکن ست ناشی از سوء مدیریت سیاسی باشد) عواقب آن را جلوه گر و تشدید کرده ، میتوانیم به راحتی التهاب های مختلف ۴۰ سال اخیر را تبیین کنیم.
اما اگر این فرض را به تبیین خود وارد کنیم که ' دولتهای مختلف عامدا در بازار التهاب بوجود میاورده اند تا از آن نفع ببرند ' با انبوه سوالها و ابهام های جدید روبرو میشویم که تبیین ما را مخدوش و مبهم کرده و قابلیت پیش بینی را از بین می برد .
سوالاتی نظیر :
۱- در دولت های اول تا دوازدهم کدام اشخاص نقشه ی بر هم ریختن بازار را طراحی میکرده اند؟
۲- برنامه ی هر کدام دقیقا چه بوده ؟
۳-قرار بوده حدودا چه میزان کسر بودجه ازین طریق جبران شود؟ آیا مثلا افت ۳۰۰تا ۵۰۰٪ ی ارزش پول ملی در برنامه آن ها بوده ؟ اگر نه ، از کجا و چگونه اوضاع از کنترل خارج شده؟
۴-اگر همه چیز طبق برنامه پیش رفته ، چگونه روسای دولت و طراحان از هزینه ی سیاسی چنین برنامه ی ماجراجویانه ای بی اطلاع بوده اند؟
۵-اگر مطلع بوده اند چطور حاضر شده اند با چنین اقداماتی عملا پایان عمر سیاسی خود را رقم بزنند؟
۶- آیا هیچ برنامه ی دیگر ، ولو ماجراجویانه ، اما با هزینه ی سیاسی کمتر وجود نداشته که همه دولتها دست به چنین بازی خطرناکی بزنند؟
۷-چرا تابحال این نقشه لو نرفته و حتی جناح های مخالفِ هیچ دولتی با صراحت و با مدارک کافی ، اعلام نکرده اند که آشفتگی بازار ، نتیجه ی برنامه ی تعمدی دولت است؟
و دهها سوال دیگر
بنابراین بهتراست این فرض (عمدی بودن نوسانات بازار) را فرضی اضافه دانسته و آن را حذف کنیم.
#تفکرنقاد
#استنتاج_به_قصد_بهترین_تبیین
#سیاسی
#مثال_زنده