#کلام_امام
🔸 امروز باید در جهت حکومت امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) کار و تلاش کنیم
#امام_خامنهای :
ما که منتظر #امام_زمان هستیم، باید در جهتی که حکومت امام زمان(علیه الاف التحیة و الثناء و عجلالله تعالی فرجه) تشکیل خواهد شد، زندگی امروز را در همان جهت بسازیم و بنا کنیم. البته، ما کوچکتر از آن هستیم که بتوانیم آن گونه بنایی را که اولیای الهی ساختند یا خواهند ساخت، بنا کنیم؛ اما باید در آن جهت تلاش و کار کنیم.
مظهر عدل پروردگار، امام زمان(عج) است و میدانیم که بزرگترین خصوصیت امام زمان(علیهالصلاةوالسلام) - که در دعاها و زیارات و روایات آمده است - #عدالت میباشد: «یملأ الله به الارض قسطا و عدلا».
رابطهی قلبی و معنوی بین آحاد مردم و امام زمان(عج) یک امر مستحسن، بلکه لازم و دارای آثاری است؛ زیرا امید و انتظار را به طور دایم در دل انسان زنده نگه میدارد.
بیانات در دیدار مسئولان و اقشار مختلف مردم ۱۳۶۸/۱۲/۲۲
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۱۳ اسفند ماه ، #سالروز_شهادت
#شهید_محمدجواد_دل_آذر معروف به #شیر_دارخوین گرامی باد . 🥀
نام شهید: محمد جواد
نام خانوادگی شهید: دل آذر
نام پدر : محمد علی
محل تولد:قم
تاریخ تولد : 1337/01/02
وضعیت تاهل : مجرد
تاریخ شهادت : 1364/12/13
محل شهادت :فاو
نحوه شهادت :اصابت ترکش خمپاره به سر در هنگام نماز
نام عملیات : والفجر هشت
رمز عملیات : یا زهرا (س)
محل دفن :قم - گلزار علی بن جعفر(ع) - قبر 4 ردیف ۱۴
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
کانال محتوای روایتگری راویان
۱۳ اسفند ماه ، #سالروز_شهادت #شهید_محمدجواد_دل_آذر معروف به #شیر_دارخوین گرامی باد . 🥀 نام شهید: م
#زندگینامه
#شهید_محمدجواد_دلآذر
شهید محمد جواد دل آذر در سال ۱۳۳۷(ه.ش )در شهر مقدس قم دیده به عالم خاک گشود. در سن پنج سالگي به منظور فراگیری قرآن و احکام اسلامی پا به مکتب نهاد. او که در این دوران به همراه پدر در نمازهای جماعت مسجد محل شرکت می کرد و محضر علمای اسلام شرف یاب میشد توفیق یافت تا برای دستبوسی خدمت حضرت امام خمینی (ره) برسد. بی شک این اتفاق مبارک نقطه عطفی در زندگی وی و عاملی در شکل گیری مبانی اعتقادی جواد بود به گونه ای که از همان کودکی فطرت پاک او را از سرچشمه جوشان علاقه به خاندان نبوت و امامت و نیز روحانیت سیراب کرد.
هفت ساله بود که وارد دبستان ارسطو شد. پس از گذراندن پایه ششم ابتدایی به دلیل مشکلات مالی ناگزیر مشغول به کار سفالگری گردید. هرچند تحصیل خود در مقاطع بالاتر را دبیرستان شبانه حکیم نظامی دنبال کرد ولي علي رغم استعداد عالي، موفق به ادامه تحصيل نشد و با تشويق و اصرار دوستان، برخلاف ميل خانواده به استخدام کادر درجه داري ارتش در هوانیروز درآمد. با این حال جوّ ضد اسلامی حاکم بر ارتش، مجال ماندن را از او گرفت. از اين رو با فرار و غيبتهاي مکرّر زمینه اخراج و رهایی خود از این محیط ناسالم را فراهم آورد.
پس از این دوره جواد دوباره وارد محيط کار شد. امّا در کنار کار کردن، از تقويت بينش سياسي و ديني خود نيز غافل نبوده و با مطالعه کتابها و انس با طلّاب علوم ديني، بر رشد عقلاني خويش مي افزود.
آنگاه که جرقه انقلاب در خرمن طاغوت افتاد، او يکي از کارآمدترين و مبارزترين جوانان قم و جلودار و پرچمدار مبارزات علیه رژیم طاغوت در اين شهر بود. سازماندهی راهپیمایی ها و تظاهرات در سطح شهر، آموزشهای نظامی به جوانان انقلابی برای مبارزه با عمال پهلوی، ساختن سه راهی با مواد منفجره و مقابله با مزدوران رژیم طاغوت نمونه ای از فعالیت های انقلابی اوست.
هنگامی که حضرت امام(ره) تصمیم گرفتند از پاریس به ایران مراجعت نمایند جواد به عضويت کميته استقبال از آن حضرت در آمد. با ورود امام به ميهن اسلامی، او يکي از اعضاي گروه جیپ اسکورت مسلّحانه ماشين حامل ایشان بود. در حالی که جیپ، اتومبیل حامل امام را همراهی می کرد واژگون شد و جواد به سختی از ناحیه کمر آسیب دید و به بیمارستان منتقل شد. شدت جراحت به حدی بود که او را جهت درمان و انجام عمل جراحی به بیمارستانی شخصی در تهران منتقل کردند. با عنایت خدای متعال عمل جراحی وی نتیجهای معجزهآسا داشت. جواد پس از این عمل چند ماه قادر به حرکت نبود اما جراحت کمر او کم کم رو به بهبودی گذاشت. انتقال او به بیمراستان آیت الله گلپایگانی قم و سپس به منزل درحالی صورت گرفت که تقریبا نیمی از بدنش در گچ بود. جواد که همچون موج دریایی پر تلاطم اهل آرامش نبود پس از مدتی گچها را از کمرش جدا کرد.
با تشکیل کمیته انقلاب اسلامی در قم، به عنوان عضو فعال گروه ضربت این کمیته در دستگیری عوامل مزدور رژیم معدوم پهلوی و قاچاقچيان مواد مخدّر تلاش و کوشش بسياري نمود.
با آغاز درگیری در کردستان از سوی کمیته راهی آن دیار شد و به مدت چند ماه در سنندج و دیگر شهرهای آن سامان به خدمت در راه اسلام و انقلاب و مبارزه با عناصر معاند نظام مشغول شد.
در آذر ماه سال ۱۳۵۸ (ه.ش.) به اتفاق شهيد محمد منتظري، به منظور مبارزه با صهيونيستها از طریق ترکیه و سوریه به جنوب لبنان مسافرت کرد و شش ماه در آنجا به فعالیت و نبرد دلاورانه با دشمن متخاصم صهیونیستی پرداخت.
بازگشت جواد از لبنان با دور تازه ای از مبارزات وی آغاز شد؛ مبارزه با عناصر فریب خورده منافق در سطح شهر و خنثی کردن تلاش های مذبوحانه آنها بر ضد انقلاب. فعالیت های وی به همراه دوستانش در اینجا نیز چشمگیر است به گونه ای که با وجود دل آذر و عناصر حزب الله جایی برای عرض اندام منافقین و منحرفین کوردل باقی نمی ماند.
#ادامه 👇
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
کانال محتوای روایتگری راویان
۱۳ اسفند ماه ، #سالروز_شهادت #شهید_محمدجواد_دل_آذر معروف به #شیر_دارخوین گرامی باد . 🥀 نام شهید: م
سال ۱۳۵۹ (ه.ش.) نقطه تازه ای در زندگی سراسر مبارزه شهید دل آذر است وی در این سال به عضويت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي درآمد و بعد از گذراندن يک دوره آموزشي کوتاه مدت به سوي جبهه هاي جنگ شتافت و پس از آن نيز جبهه را رها نکرد و در اين راستا با نشان دادن دلاوری های مثال زدنی در راه خدا بارها مجروح شد اما دست از یاری دین نکشید. در روزهای ابتدای جنگ با حضور در جبهه های دارخوین، سلیمانیه، محمدیه با مسئولیت واحد خمپاره انداز در مقابل دشمن تا بن دندان مسلح بعثی ایستاد. تجربه و آموزش هایی که او در دوران حضور در کادر درجه داری ارتش کسب کرده بود در این جا به کمک او آمد. لیاقت و شایستگی جواد در صحنه های نبرد حق علیه باطل کم کم او را آماده پذیرش مسئولیتهایی خطیر در عرصه کار زار جنگ تحمیلی کرد. مسئولیت فرماندهی عملیات لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب(ع) آزمون سنگینی بود که تنها فرمانده ای لایق و شجاع همچون دل آذر می توانست از آن سر بلند بیرون آید. او در اکثر عملیاتهایی که لشکر ۱۷ به عنوان یگان عمل کننده شرکت داشت با شجاعت و زیرکی خود نقشی تعیین کننده در پیروزی جبهه اسلام ایفا کرد.
سرانجام پس از سالها مجاهدت و تلاش شجاعانه در راه خدا دفتر عمر با برکت جواد دل آذر در عملیات غرور آفرین والفجر هشت بسته شد و بار دیگر سرداری از سرداران سپاه خمینی کبیر به آرزوی دیرینه اش رسید. آن زمان که او در قنوت عشق با معبود خویش در راز و نیاز بود ترکش خمپاره ای نردبان وصال او با معشوق گردید. روحش شاد.
منبع:
عملداران سرفراز(جلد۱)، نوشته تقی متقی-حسین صنعت پور امیری، ستاد یادواره سرداران شهید لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب(ع)
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ببینید
لحظات تشییع پیکر مطهر #شهید_محمدجواد_دلآذر در شهر مقدس قم
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۱۳ اسفند ماه #سالروز_شهادت #روحانی_شهید #جعفر_باقرزاده گرامی باد. 🥀
چهارم تیر 1342، در شهرستان کاشان چشم به جهان گشود. پدرش غلامرضا، ورتاب بود و مادرش بتول نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا (سطح2) پرداخت. از سوی مرکز اعزام روحانی در جبهه حضور یافت. سیزدهم اسفند 1365، با سمت مبلغ در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای دارالسلام زادگاهش واقع است.
#وصیتنامه
خانوادة عزيزم! به چند جملهاي كه مينويسم توجه داشته باشيد؛ هرچند كه پاسي از شب ميگذرد و ديروقت است و فرداي همين شب بانگ رحيل كاروان به صدا در ميآيد و عاشقان را به حركت در ميآورد. شايد توفيقي حاصل شود كه اين كاروان، ما را نيز با خود ببرد و چه پيش ميآيد، نميدانم.
اگر بخواهم چيزي بنويسم كه جنبة نصيحت داشته باشد، برايم مشكل است، ولي خانوادة عزيزم توجه داشته باشيد كه امروز، وظيفة ما حمايت از اسلام و جمهوري اسلامي است. از امام خميني حمايت كنيد.وقت تمام شد.
#مناجات
بارالها! مرا ببخش و از تقصيراتم در گذر كه تو بخشنده و رئوفي و ما مقصر به گناه وجور.
خداوندا! اگر من بر حسب ظاهر، اعمال زيادي داشته باشم تو نيازي به آن نداري و كثرت عمل، باعث نجات بنده نميشود، زيرا كه هر آن چه به نيكان و ابرار ميبخشي از جود و كرم است و اعمال در مقابل آن هيچ و پوچ است. حال كه تهي دست و درماندهام، فقط چشم اميد به تودارم كه در درگاه خويش مرا جاي دهي و با شهدا محشوركنی ...
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#سیره_شهدا
#روحانی_شهید_جعفر_باقرزاده
در محضر بيبی- سلام الله علیها-
شهيد باقر زاده ارادت عجيبي به حضرت معصومه - سلام الله علیها- داشت. به ياد دارم روزهايي كه در قم مشغول تحصيل بوديم، كمتر شبي بود كه بگذرد و جعفر براي اداي احترام و عرض ارادت به حرم مشرف نشود. ويژگي ديگر وي تقيد خاص ایشان به نماز شب بود. به ياد دارم در زمستان سال 63 تا پاسي از نيمه شب ـ تقريباَ ساعت 2 شب بود ـ براي تدارك مراسم يكي از شهدا مشغول فعاليت بوديم. پس از اتمام كار ـ با وجود خستگي فراوان ـ شهيد باقرزاده وضو گرفت و به نماز شب ايستاد.
به نقل از دوست و همحجرهای شهيد
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ببینید
#روایتگری
#حاج_عبدالله_ضابط
#خودتو_باور_کن
#بیا_پای_کار ...
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#کلام_امام
🔰 دعا، توسل، استغفار؛ توصیههای حضرت آیتالله خامنهای برای بهرهبرداری معنوی از ماه رجب؛ خودسازی کنید...
🔻 رجب، ماه صفا دادن به دل و طراوت بخشیدن به جان است؛ ماه توسل، خشوع، ذکر، توبه، خودسازی وپرداختن به زنگارهای دل و زدودن سیاهیها و تلخیها از جان است. دعای ماه رجب، اعتکاف ماه رجب، نماز ماه رجب، همه وسیلهیی است برای اینکه ما بتوانیم دل و جان خود را صفا و طراوتی ببخشیم؛ سیاهیها، تاریکیها و گرفتاریها را از خود دور کنیم و خودمان را روشن سازیم.
۸۴/۵/۲۵
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۱۴ اسفند ماه #سالروز_شهادت #طلبه_شهید #نصرالله_رویشی گرامی باد.🥀
چهارم فروردین 1344، در روستای پاکوه کندر از توابع شهرستان رودان چشم به جهان گشود. پدرش عبدالله (فوت1364) روحانی بود و مادرش شهربانو نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا سطح (مقدمات) پرداخت. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. چهاردهم اسفند 1365، در شلمچه به شهادت رسید. پیکرش مدتها در منطقه بر جا ماند و پانزدهم اردیبهشت 1380، پس از تفحص در روستای دهبارز تابعه شهرستان زادگاهش به خاک سپرده شد.
#شهدای_روحانی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فرازهایی از #وصیتنامه
#شهید_نصرالله_رویشی
از آنجایی که هر انسانی و هر موجود زنده ای باید مزه مرگ را بچشد این عبد عاصی خدا نیز از حیثی که از اویم و باید به سوی او بروم راه سرخ شهادت را با اکمل رضایت خویش پذیرا شدم و انتخاب نمودم همانطور که از اعمه معصومین نقل شده که بدنهای شما به اندازه بهشت می ارزد وآنرا به کمتر از بهشت نفروشید یا ندهید.این اقل قلیل هم اطاعت از اهل بیت عصمت وطهارت را مطیع شدم و این بدن امانتی از خداوند بود که به من سپرده شده بود که این حقیر به امانت ارباب خیانت کردم و از رب ودود خود انتظار دارم که این امانت خیانت شده را از این ذلیل به شایستگی و کرم خود قبول بنماید.
از دوستان عزيزم چه طلبه و چه غير طلبه ها تقاضا دارم كه در مرحله اول براي رضاي خدا از فراق اين بنده حقير ناله و گريه زاري نكنيد و از خداوند بخواهيد كه اين امانت را بپذيرد و ثانيا اينكه حسين زمان خود يعني اين سيد بزرگوار از سلاله فرزند پيغمبر اكرم و از ذريه كسي كه پهلوي او شكست و به شهادت رسيد و تنها نگذاريد. اي كساني كه براي حسين(ع) و يارانش سالها بر سر و سينه زديد صحنه كربلا تكرار شده و حالا فرزندي از فرزندان امام حسين(ع) شما را دعوت به ياري كردن اسلام نموده. او را تنها رها نكنيد كه وقت آزمايش است.
سر حسین بن علی ع که در مجلس یزید به او اهانت شده و چوب بر لبهای مبارکش زده شده و حتی جسارتهای بیشتر اینکه شرابی به یزید لعین زهرمار مینموده مقداری از انرا بر روی سرمبارک حسین ع ریخته است ای ملت ایران بالاخص ملت رودان تقاص سر بریده امام حسین ع را از یزیدیان زمان بستانید پهلوی شکسته را باید انتقام نموده بدن پاره پاره را باید تقاص نمود که من سلام همه کسانی که برای رضای خدا انتقام پهلوی سوخته شده حضرت زهرا س را بگیرند به فاطمه زهرا س خواهم رساند.امیدوارم وصیت مرا از یاد نبرید .
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#اطلاعیه
🔻جانفشانی مأمور پلیس با نجات جان ۲ عابر
🔹رئیس پلیس پایتخت: یکی از ماموران ناجا به نام #جواد_رضایی به صورت پیاده از منزلش در خیابان نبرد به سمت محل کار در تردد بود که متوجه حرکت یک خودرو با سرعتی سرسامآور به سمت عابران پیاده میشود و در اقدامی #شهادتطلبانه بیدرنگ به سمت عابران پیاده رفته و آنها را به سمت دیگر پرت میکند اما متاسفانه خودش به علت برخورد شدید خودروی سمند با وی در دم جان میسپارد.
#شادی_روحش_صلوات
#نسال_الله_منازل_الشهداء
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۱۴اسفندماه ، #سالروز_شهادت #مدافع_حرم #شهید_احمد_گودرزی گرانی باد . 🥀
تاریخ تولد : سال 1357
محل تولد : بروجرد
تاریخ شهادت : 1394/12/14
محل شهادت : حلب - سوریه
وضعیت تاهل : متاهل با 1 فرزند
محل مزار شهید : تهران- بهشت زهرا (س)
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#خاطرات_شهدا
اگر من نروم، شما آزادی نخواهید داشت
مادر شهید گودرزی در خصوص نحوه رضایت گرفتن احمد برای اعزام به سوریه توضیح داد: زمانی متوجه حضور احمد در سوریه شدیم که وی اعزام شده بود. در تماس تلفنی گفت، «مادر جان، اگر نروم، اگر همرزم من نرود، دیگر مادر و خواهر من نمیتواند در ایران آزادی داشته باشد، هر لحظه ترس از حضور دشمن آرامش را از آنها میگیرد🌺
#سالروز_شهادت
🌷سروان پاسدارشهیدحاج #احمد_گودرزی🌷
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ببینید
🔺قبل از عملیات روضه خوانی،سینه زنی و عهد شهادت شهیدان:
#عباس_کردانی
#محمد_کیهانی
#احسان_میرسیار
#احمد_گودرزی
و..... عهد بستن که شفیع هم باشن
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#سیره_شهدا
#شهید_احمد_گودرزی
سرهنگ پاسدار احمد گودرزی متولد اول فروردین ۱۳۵۷ بود که در ورامین بزرگ شد.
شهید گودرزی چند روز مانده به مرحله دوم اعزام خود گفته بود، بی قرارم، نمی توانم بمانم و طاقت ندارم. این شهید خیلی به فکر خانواده بود و تنها جایی که خودخواهی کرد بر سر رفتن به سوریه بود. این موضوع را برای خودش خواست و خدا هم مزد خوبی هایش را داد. احمد با دوستانش در محل کار رفاقت مثال زدنی داشت. نیروهای گردان مقداد بعد از آنکه دو گردان حمزه و مقداد ادغام شدند، پیوسته نزد شهید احمد گودرزی بودند. اخلاق احمد چنان اثرگذار بود که سبب می شد دیگران جلب اخلاقش شوند و بسیار زود با همه ارتباط برقرار می کرد و هیچ کس از دستش ناراحت نمی شد. وی همیشه در سلام کردن پیشتاز بود و اجازه نمی داد در این باره به عنوان نفر دوم قرار بگیرد. این شهید یکی از مدافعان حریم اهل بیت بود که ۱۴ اسفند ۱۳۹۴ در سوریه به شهادت رسید. از این شهید بزرگوار دختری به یادگار مانده است که زمان شهادت پدرش ۴۳ روزه بود. فرزندی که هرگز او را ندید. زهرا رضایی، همسر شهید گودرزی می گوید: «وقتی پیکر شهید میثم نجفی را آوردند، احمد هر شب به فکر می رفت. وقتی چشمش به عکس شهید میثم نجفی می افتاد می گفت: دوستم دخترش را ندید و شهید شد. گاهی می گویم خبر نداشت دخترش را نمی بیند و شهید می شود. عجیب که خود احمد هم دخترش را ندید و شهید شد.»
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#اطلاع_نگاشت
🕊 مدافع حرم #شهید_احمد_گودرزی
💐شادی ارواح طیبه شهدا #صلوات.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۱۴ اسفند ماه #سالروز_شهادت #شهید_ناصر_بذری گرامی باد . 🥀
نام پدر : عباس
نام مادر : نجیبه شانه بندپورطبری
تاریخ تولد :1342/01/15
تاریخ شهادت : 1365/12/14
محل شهادت : شلمچه
گلزار : شهدای معتمدی
عملیات : کربلای پنج
راوی : حاج نادر بذری: روز بعد دوباره آتش عملیات شدت گرفت. انفجارها خیلی سخت بود. طوری که چند دقیقه اول تلفات داشتیم و بعد از مدتی معاون گردان اکبر خورنده گفت بچهها آماده باشید. ما هم آماده شدیم و رفتیم منطقه عملیاتی. همین طور جنازه بود که روی زمین افتاده بود. دوست نداشتم این صحنهها را ببینم. اما باید دنبال برادرانم میگشتم. هر شهیدی را که میدیدم یاد حضرت زینب(س) میافتادم.
داخل سنگر شدم و نماز خواندم. آن موقع ۱۸ سالم بود. یکی از بچهها آمد و گفت نادر لباست را جمع کن برو خانه. علتش را پرسیدم که گفت برادرت ناصر مجروح شده و باید برگردی. گفتم خانه نمیروم. اما فرمانده اصرار کرد. وقتی باز هم مخالفت کردم، یک نفر گفت جعفر شهید شده است. خبر شهادت جعفر را که شنیدم خیلی گریه کردم. همه آمدند دلداریام دادند.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۱۴ اسفند ماه #سالروز_شهادت #شهید_جعفر_بذری گرامی باد . 🥀
نام پدر : عباس
نام مادر : نجیبه شانه بندپورطبری
تاریخ تولد : 1339/10/1
تاریخ شهادت : 1365/12/14
محل شهادت : شلمچه
گلزار : شهدای معتمدی
عملیات : کربلای پنج
🌺راوی برادر شهید ، حاج نادر بذری : بعد از چند روز به بابل برگشتم. مادرم خبر نداشت پسرانش شهید شدهاند. وقتی به محله رسیدم کیف برادران شهیدم دستم بود. به کوچه که رسیدم، همسایهها از حالتم و اینکه سه تا ساک همراهم بود متوجه شدند که ناصر و جعفر به شهادت رسیدهاند. انگار که به آنها الهام شده بود، یکدفعه شیون سر دادند و تا رسیدم خانه مادرم با پای برهنه آمد.
🌹هر سه تا کیف از دستم افتاد و گریه کردم. مادرم گفت بگو که برادرانت ترکش خوردند و اوج گرفتند! نمیدانم چطور از نحوه شهادتشان مطلع شده بود. اما از آن به بعد مادرم اسم من را ذوالجناح گذاشت. همه میدانیم اهل بیت امام حسین(ع) وقتی که ذوالجناح را بدون امام دیدند متوجه شدند که اباعبدالله(ع) به شهادت رسیده است. مادرم هم تا آخر عمرش و تا زمانی که زنده بود به من میگفت: «نادرم ذوالجناح است.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🌷نحوه شهادت برادران شهید جعفر و ناصر بذری
🌺جعفر توی زندگیش به روضه های حضرت زهرا (س) حساس بود و ناصر یه روضه های شش ماهه کربلام وقتی روضه علی اصغر (ع)خونده میشد صدای ناله ناصر بلند میشد.
جالب اینجاست در وسط عملیات دو برادر کنار هم بودند که خمپاره از آتیش دشمن در بینشان منفجر میشه.
ترکش ها هم میدونن به اذن الله به کی بخورند و به کجا بخورند
ترکشی به اذن الله به پهلوی جعفر میخوره که به روضه های حضرت زهرا (س) حساس بود و ترکشی به حنجره ناصر میخوره که به روضه های شه زاده علی اصغر (ع) ارادت خاصی داشت.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani