eitaa logo
کانال محتوای روایتگری راویان
2.7هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
3.1هزار ویدیو
438 فایل
✅️ این کانال متعلق به ((موسسه روایت سیره شهدا قم)) می‌باشد. 📌بیان خاطرات شهدا و رزمندگان 📌محتوای روایتگری 📌معرفی کتب شهدا 📌تشریح عملیات ها
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 شکستن به روایت دو افسر آمریکایی شن‌ها اجازه برگشتن به نیروهای آمریکایی ندادند... 🔶« » ـ نیرو‌های عمل‌کننده در واقعه و شکست عملیات نیرو‌های آمریکایی در ایران که به بهانه آزادی گروگان‌های سفارت این کشور انجام شد، از جمله اتفاقات پر رمز و راز سال‌های ابتدایی انقلاب است که چگونگی شکست آن هنوز با سوالات و پرسش‌های زیادی همراه است، شاید بهترین توصیف در خصوص این عملیات را امام خمینی (ره) درست در پنجم اردیبهشت سال ۱۳۵۹ در روز واقعه طبس عنوان کردند و گفتند: «آیا جز این بود که یک دست غیبی در کار است؟ چه کسی هلی‌کوپتر‌های آقای کارتر را ساقط کرد؟ ما ساقط کردیم؟ شن‌ها ساقط کردند. شن‌ها مأمور خدا بودند، باد مأمور خداست.» مامورین این عملیات معروف به «نیرو‌های دلتا فورس» از نیرو‌های زبده و کارآزموده ستاد فرماندهی عملیات ویژه ارتش ایالات متحده آمریکا بودند که به عنوان یکی از ماهرترین نیرو‌های این کشور شناخته می‌شوند. نجات گروگان‌ها، عملیات‌های ضد تروریسم، عملیات‌های شناسایی ویژه علیه اهداف باارزش بالا، تنها بخشی از ماموریت‌‎های این نیرو است که وظیفه انجام ماموریت‎های پیچیده، طبقه‌بندی شده و خطرناک به دستور مرجع فرماندهی ملی را دارند. اما سوال مطرح شده اینجاست که چه می‌شود این نیروی کارآزموده در عملیات طبس با عنوان «پنجه عقاب» با وجود شناسایی دقیق و اطلاعات کامل این نیرو از وضعیت ایران و طراحی دقیق با شکست رو به رو می‌شود؟ این سوال را سرهنگ بازنشسته «چارلی بکویث» و «دونالد ناکس» راویان کتاب «نیروی دلتا از پلی‌می‌ تا طبس» به خوبی پاسخ داده‌اند. آنان در این کتاب به سختی این عملیات اعتراف کرده و می‌‎گویند: «حمله باید علیه یک مجتمع ساختمانی که بشدت محافظت می‌شد و در مرکز شهری مملو از چهار میلیون دشمن واقع شده بود، صورت می‌گرفت. این عملیات شبیه انتبه یا مگادیشو (Mogadishu) نبود بلکه بسیار مشکل به نظر می‌رسید.» آنان همچنین با توضیحاتی درباره وضعیت ایران و چگونگی کسب اطلاعات و شناسایی‌ها، از سختی این کار با وجود دستگیری عوامل خود در ایران به طرح‌های فرماندهان برای آزادی گروگان‌ها اشاره کرده و می‌گویند: «یکی از این طرح‌ها توسط یک سرتیپ نیروی هوایی پیشنهاد شده است. بدین شرح که دلتا پس از فرود با بالگرد، به وسیله دوچرخه از خیابان‌های تهران عبور کند و هیچ کس به شما آزاری نخواهد رساند. بکویث معتقد است: صحبت‌های این شخص مرا به وحشت انداخت. او قبلا در ایران زندگی کرده بود. من نمی‌دانم که آیا او واقعا اطلاعات بسیار خوبی داشت، یا من حرف‌هایش را درک نمی‌کردم. یکی دیگر از راه‌های پیشنهادی این بود که دلتا با چتر در اطراف تهران فرود بیاید، گروگان‌ها را آزاد کند و تمام آن‌ها را از طریق خشکی، با فرار و اختفا، خارج کند. فرمانده عملیات در تشریح این موضوع نوشته است. «من شخصا نمی‌توانستم تصورش را هم بکنم که یک گروهان را به مدت شش ماه، دوسال و یا هر مدت دیگر در ایران بچرخانم تا بتوانم او را به آمریکا بازگردانم. از دیگر راه‌هایی که به آن اشاره شده است این است که نیروی دلتا با کامیون از مرز ترکیه وارد ایران شود که با توجه به کنترل‌های شدید مرزی این موضوع رد شده است.» اگرچه بستر کویر به دلیل شرایط خاص و وسعت و غیر قابل دید آن توانسته بود نظر کارشناسان نظامی آمریکا برای انجام این عملیات را جلب کند، اما نکته‌ای که هیچ‌گاه نیرو‌های آمریکایی به آن توجه نکردند، شرایط خاص و ویژه کویر ایران بود و این عدم آگاهی و اطلاعات نادرست باعث شد تا نیرو‌های آمریکایی در طوفان شن شکست بخورند. فاز اول عملیات به خوبی پیش رفت، اما نقص فنی دو بالگرد در حوالی کرمان وضعیت را تغییر داد. پیش از عملیات یکی دیگر از بالگرد‌ها در طبس در حین سوختگیری دچار سانحه شد و نهایتا پیش از عملیات سه بالگرد از دست رفت. پس از لغو عملیات به دستور کارتر و هنگام بازگشت نیرو‌ها در زمان برخاستن هواپیما‌ها و بالگرد‌ها، طوفان شن آغاز شده و برخورد یک بالگرد با هواپیمای «C۱۳۰» باعث سوختن هشت نفر از نیرو‌های آمریکایی شد. در کتاب مذکور این واقعه چنین شرح داده شده است: «ساعت تقریبا ۲:۴۰ دقیقه بعد از نیمه شب بود. تعدادی از خلبانان «C۱۳۰»‌ها موتورهایشان را گرم می‌کردند و گرد و غبار در اطراف پراکنده می‌شد. در میان تندباد، یکی از بالگرد‌ها را دیدم که از زمین بلند و به سمت چپ کج شد و به آرامی به عقب خزید. سپس صدای مهیبی بلند شد... بالگرد سرگرد جیمز شافر James Schaefer به «C۱۳۰» که در شمالی‌ترین قسمت ایستاده بود، برخورد کرد.» در نهایت باقی نیرو‌ها با پنج هواپیما خود را به ناو هواپیمابر در ساحال عمان رساندند. چندین بالگرد خراب و از کارافتاده نیز در خاک ایران به جای گذاشتند و عملیات به طور کامل شکست خورد. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۵ اردیبهشت ماه ، گرامی باد . 🥀 تاریخ تولد: ۱۳۴۳/۰۴/۲۳ محل تولد: اصفهان تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۰۲/۰۵ محل شهادت: بانه_عملیات‌کربلای‌۱۰ وضعیت تأهل: مجرد محل مزارشهید: گلستان‌شهدای‌اصفهان 🔰شهید به علیه علاقه ی وافری داشتند و در غالب مداحی هایشان از مصائب ایشان می خواندند. همچنین شهید وصیت نمودند که بروی سنگ قبرشان بنویسند: ...  🔰 به نماز اول وقت اهمیت فراوانی می دادند و قران کریم را بسیار تلاوت می نمودند. همیشه دو ساعت قبل از نماز صبح به راز و نیاز می پرداختند. در جبهه بار ها مجروح شدند به گونه ای که در میان دوستان به شهید زنده معروف شدند. 🔰 و هر بار پیش از بهبودی کامل باز به جبهه عزیمت کردند. سر انجام این مجاهد خستگی ناپذیر در 66/2/5 در ارتفاعات شهر بانه در استان کردستان در ساعت صبح حین فرماندهی گردان یا زهرا در سنگر فرماندهی به شهادت رسیدند. 💔 🔰جراهتی که موجب شهادت ایشان شد همچون بود: جراحاتی بر پهلو و بازو و ترکش هایی مانند تازیانه بر کمر ایشان اصابت کرد . 🌹 جهت شادی روح هدیه کنید . 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فـرازی از ✍..امشب که قلم برکاغذمی‌رانم،انشاءالله هدفی جزرضای دوست وانجام وظیفه ندارم؛ ...زمانی که قدم اول رادراین راه برداشتم به نیت لقای خداوشهادت بود،امروزبعدازگذشت این مدت راغب‌ترشده‌ام که این دنیامحلی نیست که دلی هوای ماندن درآن رابنماید. ..بسیجی‌ها،سپاهی‌ها!!این لباسی که برتن کرده‌ایدخلعتی است ازجانب فرزندحضرت زهرا(س)پس لیاقت خودرابه اثبات برسانید.. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠شهید پشت بیسیم📞 چه خواند که حاج از هوش رفت⁉️ 🌷خط مقدم کارها گره خورده بود خیلی از بچه ها پرپر🕊 شده بودند خیلی شده بودند. حاجی بی قرار بود اما به رو نمی آورد خیلی ها داشتند باور می کردند اینجا یه وضعی شده بود عجیب تو این گیر و دار حاجی اومد بیسیم چی📞 را صدا زد، حاجی گفت هرجور شده با بیسیم را پیدا کن 🌷( شهید تورجی زاده فرمانده گردان یازهرا) مداح🎤 بااخلاص و از بچه های لشکر بود. خلاصه رو پیدا کردند، حاجی بیسیم را گرفت با حالت بغض و گریه😢 از پشت بیسیم گفت محمدرضا چند خط روضه (س) برام بخون. 🌷محمدرضا فقط زمزمه کرد که دیدم حاجی از هوش رفت😨 خدا میدونه نفهمیدیم چی شد وقتی به خودمون اومدیم دیدیم بچه ها دارند تکبیر میگند✊ خط را عراقی ها را تارومار کردند... ⭕️محمدرضاتورجی زاده خونده بود: 🔸در بین آن دیوار و 🔸زهرا صدا می زد پدر😭 🔹دنبال می دوید 🔹از پهلویش خون💔 می چکید😭 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
4_5771514375907061233.mp3
2.69M
☑️مداحی «فرمانده ومداح گردان یازهرا (س)» پس از شنیدن این مداحی از هوش رفت ... 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 فرصتِ تضرع و توبه 🔺️ رهبر انقلاب: امروز که خدای متعال اجازه داده است که شما به زاری، تضّرع و گریه بپردازید، دست ارادت به سوی او دراز کنید، اظهار محبّت نمایید و اشک صفا و محبّت را از دل گرم خودتان به چشمهایتان جاری سازید. این فرصت را مغتنم بشمارید، روزی هست که خدای متعال به مجرمین بفرماید: بروید، زاری و تضّرع نکنید، فایده‌ای ندارد. ۱۳۷۶/۱۰/۲۶ 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_134036373005928652.mp3
31.82M
📖تندخوانی(تحدیر) قرآن کریم 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
راهکارهای زندگی موفق در 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۶ اردیبهشت ماه ، حجت الاسلام والمسلمین گرامی باد . 🥀 فرزند «آیت الله‌ میرزا محمدعلی شاه آبادی، استاد حضرت امام خمینی » 🗓ولادت سال ۱۳۰۹ قم، انتقال به تهران 👈متأهل (ازدواج در سال ۱۳۳۶) 👈دارای ۵ فرزند (۴ پسر و یک دختر) 👈از مبارزان و زندانیان سیاسی دوران ستمشاهی پهلوی 👈از شاگردان حضرت امام خمینی 👈عضو هسته مرکزی جامعه روحانیت مبارز 👈عضو شورای مرکزی کمیته انقلاب اسلامی 👈عضو هیئت منتخب حضرت امام برای بررسی عملکرد بنیاد مستضعفان در سال ۵۹ 👈عضو ستاد بسیج اقتصادی کشور 👈مؤسس و سرپرست یک مدرسه علمیه 👈نماینده مردم تهران در دوره‌ های اول و دوم مجلس شورای اسلامی 🗓شهادت : ۶ اردیبهشت ۱۳۶۳ 🔹 اصابت ترکش گلوله توپ 📌جزیره مجنون 🔹بعد از عملیات 📍مزار : تهران، گلزار شهدای بهشت زهرا (سلام الله علیها)، قطعه ۷۲ تن 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
در سال 1309 ﻫ .ش در اوج اختناق سنگین و شیطانی رضاخان ، درخانه بزرگمردی كه از استوانه‌های عرفان و سیاست بود و در دامان مادری عالم و با معرفت ، فرزندی متولد شد كه او را مهدی نامیدند. مهدی چهار سال داشت كه به منظور فراگیری قرآن مجید وارد مكتبخانه شد و پس از دو سال ، از فراگیری قرآن فارغ وراهی دبستان «توفیق» شد . او به موجب استعداد درخشانی كه داشت ، وقتی از مدرسه به خانه برمی‌گشت ، پس از استراحت كوتاهی نزد پدر بزرگوارش آیت حق ،‌شاه آبادی رفته ،‌به فراگیری علوم دینی مشغول می‌شد . آن گاه كه مهدی چهاردهمین بهار عمر خود را می‌گذراند ،‌وارد مدرسه علمیه «مروی» شد . سال 1327 ﻫ . ش برای مهدی سالی سرنوشت ساز بود ؛ او در یكی از عیدهای مذهبی در مجلسی با شكوه ، افتخار پوشیدن لباس مقدس روحانیت را یافت. هرچند سال 1327 ش . برای مهدی سالی غرور آفرین بود ، اما حوادث تلخ همیشه پیشاپیش مردان خدا می‌رود تا آنها را در كوره‌های سختی آبدیده سازد . هنوز بیش از یك سال از طلبه شدن مهدی نگذشته بودكه در سال 1328 ش. بهترین معلم و یاور خود را از دست داد . در این سال آیت الله شاه آبادی به سوی خداوند پركشید . شیخ مهدی پس ازگذشت دو سال از فوت پدر راهی شهر مقدس قم شد . او یك سال در قم اقامت كرد و سپس برای گذراندن دوره دبیرستان دوباره به تهران برگشت و طی چهار ده ماه دوره دبیرستان را با موفقیت به پایان رساند . او در سال 1332 ﻫ .ش و بعد از كودتای ننگین 28 مرداد برای اولین بار دستگیر و زندانی شد ، ولی پس از مدت كوتاهی آزاد گشت . در مهرماه همان سال دوباره راهی قم شد و به تحصیل در حوزه علمیه ادامه داد . او رسائل را از آیت الله مشكینی و مكاسب را از آیت الله ستوده و كفایةالاصول را از آیت الله مجتهدی آموخت . در 25 سالگی دوره سطح به پایان رسید و در كلاس درس خارج فقه و اصول نشست . اساتید او در درس خارج ، حضرت امام (قده) و آیات عظام بروجردی ، گلپایگانی و اراكی بودند . شیخ مهدی در درسهای حوزه پشتكار عجیبی داشت و بسیار پیش می‌آمد كه او تمام شب را به مطالعه مشغول بود و بعضی از شبها استراحت او بیش از چهار ساعت نبود . خود او در این زمینه می‌گوید : «با مختصر غذایی در ماه مبارك رمضان افطار می‌كردم وبه مطالعه می‌نشستم و هنوز جابه‌جا نشده بودم كه صدا می‌زدند و می‌گفتند دیر شده و نزدیك اذان است . بسرعت چیزی می‌خوردم و به نماز مشغول می‌شدم . در طی چند سال متمادی در ایام تحصیل اتفاق نیفتاد كه در شبانه روز بیش از چهار ساعت بخوابم ؛ حتی پنج دقیقه هم نشد»! خاطراتی از دوران مبارزه: همسر شهید در این زمینه می‌گوید : « بچه‌ها را برمی‌داشتیم و به دنبال آقا به روستاها می‌رفتیم .با توجه به تبلیغات ضد روحانی رژیم ، ایشان جاهایی را انتخاب می‌کرد که سختی ، بیشترو نیاز ، شدیدتر باشد . در ابتدای ورود ما به روستاها با عدم استقبال مواجه می‌شدیم و گاهی می‌شد که بر اثر تبلیغات سوء رژیم شاه علیه روحانیت به حدی افراد روستاها با ما مخالفت می‌کردند که حتی از فروش نان به ما ابا داشتند . لذا ایشان همراه خودشان به روستاها نان خشک و پنیر می‌بردند ؛ اما درهمین روستاها ایشان با شوق و علاقه فراوانی در هدایت و ارشاد مردم می‌کوشیدند و بیشتر توجه ایشان به جوانان و نوجوانان بود که با برنامه‌های درسی – تفریحی – در علاقه مند ساختن آنان به اسلام تلاش می‌کردند . رفتار روستائیان در روزهای آخر اقامت ما ، با روزهای وردمان تفاوتی توصیف ناپذیر داشت . مردم با گریه ، جلو ماشین آقا جمع می‌شدند و با اصرار و التماس از خروج ایشان جلوگیری می‌کردند و ازاو می‌خواستند که دوباره و در فرصتی دیگر به آن ده برگردد ؛ ولی ایشان به جای آن که در رمضان بعد یا محرم آینده به همان ده برگردند ؛ این روستا را به روحانی دیگری سپرده ، خودشان به یک روستای دیگر می‌رفتند ». یکی از دوستان ایشان نقل می‌کند : « یک بار وقتی آقا آزاد شد و حکومت نظامی شاه بود ، از رستم آباد آمدیم به ایشان گفتیم که می‌خواهیم به همراه عده‌ای به استقبال شما بیاییم . آقا فرمود : اگر یک تظاهرات داغ علیه شاه راه می‌ندازید ، اشکال ندارد وگرنه استقبال لازم نیست و ساده می‌آیم . 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
: عالم جلیل، مبارز خستگی‌ناپذیر، حجت الاسلام حاج شیخ مهدی شاه‌آبادی به شهادت رسید و پاداش سال‌ها مجاهدت در راه خدا و تلاش برای حاکمیت اسلام را با رحلتی چنین افتخارانگیز که موجب رضوان الهی و مجاورت اولیاءالله است، به دست آورد.‌ ۶۳/۲/۷ ایشان یک انسان نمونه و استثنائی بود. یک بار من به خاطر ندارم در طول این دوستی چندین ساله‌ای که با این شهید عزیز داشتیم که ببینم از کار خسته شدند، و آثار کسالت و خستگی را هرگز در چهرۀ این مرد عزیز ندیدم. شهيد شاه آبادی برای ما برادر بسيار ارجمندي بود. روابط ما فقط روابط فكري نبود، بلكه روابط عاطفی و دوستانه و صميمانه هم بود. ايشان چه قبل و چه بعد از انقلاب، در خدمت انقلاب بوده و بالاخره در ميدان جنگ و با تير شقی‌ترين دشمنان خدا به شهادت رسيد و اين پاداش بزرگی بود كه خداوند به اين بزرگوار عطا فرمود. گرچه اين حادثه برای ما بود، اما برای خود شهيد يك حادثه شيرين به حساب ميآيد. افتخار روحانيون به اين است كه بتوانند براي اين مردم خدمت كنند و بعد هم با يك مرگ خوب و زيبا از دنيا بروند. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🍃🌷 : «اگر شهادت، می‌تواند نظام توحیدی‌مان را حفظ کند، اگر شهادت می‌تواند دشمن را ذلیل کند، اگر شهادت می‌تواند تفکر و بینش اسلامی‌مان را به دنیا اعلام کند، ما آماده این شهادتیم.» ⚘ 🍃🌹 ششم اردیبهشت ، سالگرد شهادت این شهید والامقام ، در سال ۱۳۶۳ گرامی باد. 💐 هدیه به روح مطهرش . 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🍃هر وقت که می رفت تبلیغ، یک کیسه نان خشک و پنیر هم با خودش می برد. فکر میکردم میخواهد در محل تبلیغش زندگی کند و با خودم کلنجار می رفتم که شیخ مهدی اهل این کارها و فیلم بازی کردن برای نبود، هر طور در خانه می کرد، بیرون هم همین بود، حالا چی شده که این کار را میکند؟! 🍃همین سوال باعث شد تا در یکی از سفرهای تبلیغی اش به زور همراهش بروم. وقتی به محل تبلیغ که روستای کوچکی بود رسیدیم تازه دو زاری ام افتاد. شیخ مهدی همیشه عادت داشت بین کارهایی که میخواهد انجام دهد، سخت ترین ها را انجام بدهد برای همین در تبلیغ هم روستاهایی را انتخاب می کرد که بر اثر تبلیغات ذهنیت منفی ای به دین و روحانیت داشتند تا آنجا که حتی حاضر نبودند نان خالی به بفروشند و شیخ مهدی مجبور بود تا با همان نان خشک و پنیر روزگارش را بگذراند اما این هیچ تاثیری در تبلیغ او نداشت. 🍃 برای اهالی آن روستا در تبلیغ و تبیین دین آنچنان سنگ تمام می گذاشت که یادم هست وقتی ایام تبلیغ تمام شدمردم همان روستا آمدند و با اشک و آه و به اصرار از او خواستند تا باز هم به آنجا برود اما شیخ مهدی بنایش این بود که در آن روستا کارش را کرده و را در اهالی ایجاد کرده، بقیه کار را یک نفر دیگر باید بیاید انجام دهد. 🍃برای همین سال بعد با وقت تبلیغی بعد می رفت به یک روستای صفر کیلومتر دیگر و روز از نو روزی از نو. بیخود نبود که شیخ مهدی شاه آبادی فرزند بزرگ استاد حضرت امام رضوان الله علیهم آنطور چشم خدا را گرفت که با خلعت فاخر شهادت او را برای خودش جدا کرد. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 🔺️ : طبعاً وقتی انسان در درون، در دل، در و باطن با خدای متعال انس پیدا کرد، در ظاهرِ او هم اثر میگذارد و در ظاهر هم نشان داده میشود. وقتی حالت خشوع به انسان دست داد، خضوع هم به دنبال خشوع می‌‌آید؛ و این آن‌‌وقت در زندگی اثر میگذارد. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا