۲۳ خرداد ماه #سالروز_شهادت
#شهید_روحالله_سلطانی گرامیباد. ⚘
ولادت : ۱۳۵۹/۷/۱ آمل ، مازندران
شهادت : ۱۳۹۴/۳/۲۳ درگیری با گروهک پژاک ، پیرانشهر ، آذربایجانغربی
به روایت همسر شهید :
۱۲ سال از زندگی مشترک با آقا روحالله، خرید مایحتاج خانه با من بود. کارش طوری بود که فرصتی برای خرید و بازار نداشت. اما در هفتههای مانده به روز شهادتش، شده بود مسئول خرید مایحتاج خانه.
اخلاق و رفتارش عالی بود، اما عالیتر شد. آنقدر که یکبار به آقا روحالله گفتم خیلی نور بالا میزنی، بوی شهادت میدهی. با ذوق و خنده میگفت: «جدی میگی؟» مدام از من میپرسید «خواب شهادتم را ندیدی؟»
در حالیکه یکبار خواب شهادتش را دیده بودم، اما به روی خودم نیاوردم، دلم نمیآمد برایش تعریف کنم. امکان نداشت خنده بر لب نداشته باشد، حتی وقتی که ناراحت بود میخندید.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#خاطرات_شهدا
🔹حضرت آقا (مقام معظم رهبری) به گنبد آمده بودند و آقا روحالله محافظ ایشان بودند. ظهر بود و سفره ناهار پهن شد. آقا روحالله آنقدر محو ابهت حضرت آقا شدند، طوری که ایشان به آقا روحالله اشاره کردند و گفتند: «جوان به این رعنایی چرا غذا نمیخوری؟» بعد گفتند که «بیا و کنار من بنشین».
🔸آقا روحالله رفت و کنار حضرت آقا نشست و ایشان از آقا روحالله پرسید «بچه کجایی؟» آقا روحالله گفت: «من آملی هستم و از مازندران». حضرت آقا هم گفتند «دانه بلند مازندران». وقتی به خانه برگشت آنقدر که محو جمال حضرت آقا بود که میگفت: «خدا قسمتت کند یکبار حضرت آقا را ببینی».
🔹دو هفته قبل از شهادت آقا روحالله بود که به خانه آمد و گفت: «خانم بچهها را آماده کن باهم برویم پارک». از تعجب دهانم باز ماند و گفتم «خودتی واقعا؟ یعنی باهم برویم پارک؟!» آخر آقا روحالله یک جورایی معذب بود با زن و بچهاش به پارک شهر خودمان برود، اما پارکهای شهرهای دیگر را میرفتیم. در جواب تعجب و سوالم گفت: «مگر چه عیبی دارد». در این مدت زندگی، کاری نبود که برایم انجام نداده یا حسرتش توی دلم مانده باشد. با اینکه همش در مأموریت بود یا در خانه نبود.
🔸همیشه به آقا روحالله میگفتم: «آقا اگر من مردم، من را در کنار پدر و مادرم دفن کن». آقا روحالله هم در جوابم میگفت: «خدا نکند آن روزی که من شاهد مرگ تو باشم، من باید زودتر بمیرم». آقا روحالله درست یک روز بعد از سالگرد ازدواجمان شهید شد. صبح روز قبلش زنگ زدم سالگرد ازدواج را تبریک گفته بود. آن شب هم بچهها با پدرشان حرف زدند. هر ۲ پسرم شاگرد اول شدند که آقا روحالله قول داد برایشان جایزه بخرد. محل مأموریتش «بانه» بود، فوری به شهر رفت و جایزه خرید و داد به همکارانش که توی ساکش بگذارند.
🔹هنگام حرف زدن با بچهها، همکارانش آمدند و گفت که کاری پیش آمده، آقا روحالله قبل از خداحافظی گفت: «ساعت ۱۱ شب زنگ میزنم». ساعت ۱۲ شب شد، اما آقا روحالله زنگ نزد. خیلی اضطراب داشتم. دلشورهام همزمان با لحظه شهادتش بود، اما من که نمیدانستم. بالاخره آن شب گذشت، اما چه بر من گذشت خدا میداند. صبح شد و یکی از همکارانش زنگ زد و گفت: «حاج روحالله زخمی شده»، فهمیدم که آقا روحالله شهید شد. وقتی با پیکر آقا روحالله روبهرو شدم اولین حرفی که زدم این بود «روحالله شهادتت مبارک، خوشا به سعادتت».
✍به روایت همسربزرگوار شهید
📎معاون عملیات لشگر ۲۵ کربلا
#شهید_روحالله_سلطانی🌷
#سالروز_شهادت
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#کلام_امام : #آقا_مواظب_باشید❗️
رهبرانقلاب:
جوان حزباللهی باید #باهوش باشد.
باید چشمهایش را باز کند و نگذارد کسی در صفوف او #رخنه کند و به نام امر به معروف ونهی از منکر، فسادی ایجاد نماید که #چهره حزبالله را خراب کند.❌
🌀باید مواظب باشید.
این، به عهده خودتان است.
🕹من یقین دارم - و تجربهها هم نشان داده – تا نیروهای #مؤمن و حزب اللهی برای انجامِ کاری به میدان میآیند، یک عدّه عناصر #بدلی و دروغین، با نام اینها در گوشهای #فسادی ایجاد میکنند تا ذهن #مسؤولین را نسبت به نیروهای مؤمن و حزباللهی و مردمی #چرکین کنند.
🌀مواظب باشید.
مسأله امر به معروف و نهی از منکر،
💥مثل مسأله نماز است.
💥یادگرفتنی است.
💥باید بروید یاد بگیرید.
💥مسأله دارد که #کجا و #چگونه باید امر به معروف ونهی از منکر کرد. ۷۱/۰۴/۲
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
💐24 خرداد ماه سالروز #شهادت #روحانی_شهید " عباس محمد علی نژاد " گرامی باد. ⚘
#شهید_عباس_محمد_علی_نژاد
بیستم اسفند 1348، در روستای نیاسان از توابع شهرستان رودسر به دنیا آمد. پدرش رحیمعلی، کشاورزی می کرد و مادرش لیلا نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و دیپلم گرفت. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا (سطح1) پرداخت. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و چهارم خرداد 1367، در شلمچه به شهادت رسید. اثری از پیکرش به دست نیامد.
#وصیتنامه
امت حزب الله! خط ما ادامه خط خونين سالار شهيدان حسين (عليه السلام) است؛ اين ولايت فقيه در راست ترين صراطي است كه غير از آن تمامي خطوط ديگر سر از درب جهنم در ميآورند. پس بر شما است كه راه مستقيم را ادامه دهيد و يكپارچه تسليم راه عشق شويد كه پاداش مؤمنين بسيار است. «فضل الله علي القاعد اجراً عظيما» اين راه هر چند كه پر خطر است اما در مسير تكامل و تعالي انسان كامل است. هيچ راهي نيست كه اين را نيست پايان غم مخور.
شادی روحش #صلوات
#شهدای_روحانی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
کانال محتوای روایتگری راویان
💐24 خرداد ماه سالروز #شهادت #روحانی_شهید " عباس محمد علی نژاد " گرامی باد. ⚘ #شهید_عباس_محمد_علی
#خاطرات
#روحانی_شهید عباس محمد علی نژاد
«عباس و ولايت»
برادرم عباس، در هنگام رفتن به حوزه مطالعات عميقي داشت. اينگونه نبود كه بيعلت و يا به سفارش كسي برود. يكي از مسايلي كه برايم بسيار عجيب بود ارادت عباس از همان زمان به مقام معظم رهبري بود. همه جا و هميشه بعد از اسم امام -رحمةاللهعليه- اسم آقا را ميآورد و از ايشان حمايت ميكرد. وقتي از ايشان سؤال ميكرديم و تعجب ما را ميديد ميگفت: بعد از امام ايشان استوانة انقلاب است نه كسي ديگر . گويا خداوند خواسته كه ايشان شخص شمارة دو اين مملكت باشد. من راديوهاي بيگانه را گوش ميكنم. دشمن بعد از امام -رحمةالله عليه- ايشان را بزرگترين مانع سر راه خود ميداند.ما آن روزها حرفهاي عباس را به نوجواني ميگرفتيم و توجهي نميكرديم، اما ... زمانه همه چيز را مشخص كرد.
«به نقل از خواهر شهيد»
#شهدای_روحانی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
24 خردادماه سالروز آغاز #عملیات_قدس_1 گرامی باد .⚘
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
خلاصه گزارش عملیات :
نام عملیات: قدس1
زمان اجرا : 24/3/1364
مدت اجرا : 4 روز
تلفات دشمن (کشته، زخمی و اسیر ) : 890
رمز عملیات: یا محمد رسول الله (ص)
مکان اجرا: منطقه عمومی هورالهویزه در شرق رودخانه دجله
ارگانهای عمل کننده: نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
اهداف عملیات: انهدام نیروهای دشمن و بر هم زدن انسجام سازمان رزمی ارتش عراق و رسیدن به اهداف تأمین نشده در عملیات بدر،تصرف پاسگاههاي دشمن در شمال البيضه (ترابه، ابوذكر، ابوليله و...)
استعداد خودي: 5 گردان از لشكر 25 كربلا
استعداد دشمن: 4 گردان و عناصري از تيپ 506 و 114
نتيجه: آزادسازي منطقه اي به وسعت 200 كيلومترمربع
تلفات دشمن: 200 كشته و 200 زخمي و 5 اسير
غنايم:4 قبضه توپ ضد هوايي، 6 قبضه خمپاره انداز، 30 قطعه پل دوبه اي و تعداد زيادي سلاح سبك
#عملیات_قدس_1
#سالروزعملیات
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#معرفی_عملیات
#عملیات_قدس_1
ساعت21 و25 دقیقه 24 /3/1364 نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، عملیات «قدس1» را با رمز «یا محمد رسول الله(ص)» در منطقه عملیاتی «هورالهویزه» در شرق رودخانه «دجله» عراق، برای انهدام نیروها و بر هم زدن انسجام ماشین جنگی ارتش عراق، در منطقهای به وسعت180 کیلومتر مربع آغاز کردند. در این عملیات4 روزه، نیروهای عمل کننده ایران در ظرف مدت کوتاهی به دو پاسگاه مورد نظر یعنی «ابوذکر» و «ابولیله» دشمن دست یافته و مقاومت آنها را درهم کوبیدند.
دشمن با هواپیما و بالگرد اقدام به بمباران شیمیایی و حمله هوایی نمود، اما با استقرار سریع توپهای ضد هوایی، یک فروند هواپیما ساقط شدو این پاتکها در روزهای بعدی نیز از سوی دشمن تداوم یافت که برای نیروهای عراقی سودی در بر نداشت. هدف نهایی در عملیات قدس1 که در آغاز سلسله عملیاتهای قدس پیشبینی شده بود، رسیدن به اهداف و نقاط تأمین نشده عملیات بدر، از جمله نزدیک شدن به جاده مهم العماره- بصره بود.
پاسگاههای مختار، ابوذکر، ابولیله و المیدان عراق آزاد و منطقه «الحسان» و «الزجیه» واقع در نزدیکی جاده مذکور به تصرف نیروهای خودی در آمد. طی این عملیات یک تیپ پیادهدشمن متلاشی شد و یک فروند هواپیما، یک فروند بالگرد،15 قایق و12 پاسگاه سیار منهدم و تعداد890 تن از نیروهای عراقی کشته و زخمی شده یا به اسات نیروهای خودی در آمدند.
غنایم به دست آمده نیز شامل4 قبضه توپ ضد هوایی،6 قبضه خمپارهانداز،29 فروند قایق جنگی و بلم،10 دستگاه بیسیم،30 قطعه پل،25 قبضه سلاح سبک و مقدار فراوانی مهمات و فشنگ بود.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#طنز_جبهه 😂
به سلامتی فرمانده🕵
دستور بود هیچ کس بالای ٨٠ کیلومتر سرعت🚖، حق ندارد رانندگی کند!
یک شب داشتم میآمدم كه یکی کنار جاده🛣، دست تکان داد
نگه داشتم
سوار كه شد،
گاز دادم و راه افتادم
من با
سرعت میراندم و با هم حرف میزديم!
گفت: میگن فرمانده لشکرتون دستور داده تند نرید! راست میگن؟!
گفتم: فرمانده گفته! زدم دنده چهار و ادامه دادم: اینم به سلامتی فرمانده باحالمان!!!
مسیرمان تا نزدیکی واحد ما، یکی بود؛ پیاده که شد، دیدم خیلی تحویلش میگيرند!!
پرسيدم: کی هستی تو مگه؟!
گفت: همون که به افتخارش زدی دنده چهار...😶😰😨😱😂
#فرمانده_شهید_مهدی_باکری🌸
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#سیره_اخلاقی_شهدا
🔸شهردار ارومیه که بود
دو هزار و هشتصد تومان حقوق میگرفت.
یه روز بهم گفت بیا این ماه،
هرچی خرجی داریم رو کاغذ بنویسیم،
تا اگه آخرش چیزی اضافه اومد،
بدیم به یه فقیر.
🔹همه چیرو نوشتم از واکس کفش گرفته
تا گوشت و نان و تخم مرغ.
آخر ماه که حساب کردیم شد
دو هزار و ششصد و پنجاه تومان.
بقیه پول رو داد لوازم التحریر خرید
و داد به یکی که میدونست احتیاج داره.
گفت: اینم کفارهی گناهان این ماهمون
👤 شهید مهدی باکری
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلام_امام
🔷ما تا حالا راه نیافتادهایم...❗️
🔷تا حالا هجرت نکردهایم...❗️
🔷شما جوانها بهتر میتوانید این راه را پیدا کنید... ‼️
#تهذیب_نفس
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۲۵ خردادماه #سالروز_شهادت
سردار رشید سپاه اسلام، پیشمرگ شهید #عثمان_فرشته گرامیباد . ⚘
🔹 ولادت: ۲ اسفند ۱۳۳۲
(استان کردستان، شهرستان مریوان، بخش سروآباد، روستای «دله مرز»)
👈 اشتغال به کار همراه پدر از دوران نوجوانی
👈 خدمت سربازی در باشگاه افسران قوچان
👈 متأهل و دارای ۲ فرزند
👈 کارمند یک شرکت تولیدی در اهواز
👈 از مبارزان دوران ستمشاهی
👈 از علاقه مندان به حضرت امام و نظام مقدس جمهوری اسلامی 🇮🇷
👈 از اولین مبارزان فعال علیه ضدانقلاب داخلی در کردستان
👈 تیرانداز حرفه ای
👈 از همرزمان و یاوران سردار حاج #احمد_متوسلیان و سردار شهید #محمد_بروجردی
👈 مسئول گروه ضربت سپاه در استان کرمانشاه
👈 فرمانده سپاه پاوه
👈 نقش کلیدی در آزادسازی و پاکسازی روستاهای اطراف پاوه، مریوان و کامیاران از ضدانقلاب
👈 انسان متواضع و مخلصی که یاور مستمندان و حامی مردم مستضعف کردستان بود.
👈 مردی شجاع که نامش لرزه بر اندام ضدانقلاب می انداخت.
👈 فرمانده یگان پیشمرگان کرد مسلمان در شهرستان مریوان و کامیاران
👈 فرمانده عملیات سپاه شهرستان مریوان
🔹 شهادت : ۲۵ خرداد ۱۳۶۱
🔹 عملیات: آزادسازی ارتفاع «تفین» از عناصر #ضدانقلاب
🔹 منطقه: کردستان، ارتفاعات اطراف مریوان
🔹مزار: کردستان، شهرستان سروآباد، گلزار شهدای روستای دله مرز
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
شهيد «عثمان فرشته» در سال 1332 در روستاي« د له مرز» دربخش « سرو آباد» از توابع شهرستان «مريوان» به دنيا آمد .به دليل آنکه خانواده ي او از امکانات مالي مساعدي برخور دار نبود ،موفق نشد بيشتراز چند سال درس بخواند و مجبور شد در سن نوجواني کنار پدر وبرادربزرگتر خود کار کند تا بتوانند مخارج زندگي را تامين کنند. در سال 1351 به خد مت سربازي رفت و در باشگاه افسران قوچان مشغول انجام خدمت شد.يکسال بعدو در سال 1352 پدر بزرگوار خود رااز دست داد .خدمت سربازي را که تمام کرد ،به اهواز رفت و در يک شرکت مشغول کار شد.آن موقع همزمان بود با مبارزات مردم بر عليه حکومت شاه خائن . در همان جا بود که به جمع حاميان انقلاب پيوست و در حد توان خود براي به ثمر رسيدن آن تلاش کرد . مبارزات او به شرکت در راهپيمايي و اعتراضات خياباني محدود نمي شد.او از در آمد خود يک قبضه تفنگ( بر نو) خريد و در کنار تعدادي از مردم ستمد يده ي کرد خود با عمال رژيم منفور پهلوي جنگيد .آنها با ياري يکديگر ؛شهر باني رژيم شاه را در شهرستان مريوان محاصره کردند و بعد از چند دقيقه آن را به تصرف خود در آوردند .در اين حادثه شهيد گرانقدر «عبد الله طر طوسي» هم حضور داشت. بعد از پيروزي شکوهمندانه انقلاب اسلامي به روستاي «دله مرز »مراجعه کرد و مدتي در آنجا ماند.بعدازآن به خاطر حضور نيرو هاي ضد انقلاب ومزاحمتهايي که آنها براي مردم وکشور ايجاد مي کردند؛ به عضويت سپاه در آمد وبا لياقت و کارايي، اقدامات شايسته ايي درمبارزه با ضد انقلاب از خود نشان داد. طولي نکشيد که از سوي سر دار شهيد« محمد برو جردي» به سمت مسئول گروه ضربت سپاه دراستان« کرمانشاه» در آمد. بعد از مدتي به «پاوه» انتقال يافت و فرماندهي سپاه آنجا را پذيرفت.مدتي درآنجا بود و بعد از پاکسازي منطقه «پاوه» به« کردستان» آمد و به سپاه «مريوان» پيوست .مدت دو ماه در روستاهاي «تيش تيش» و« شو يشه» بود که به «مريوان» رفت و به سمت فر ماندهي عمليات سپاه آنجا منصوب شد . اودر آن سمت به پاکسازي روستاهاي مريوان از لوث نيرو هاي ضد انقلاب پرداخت و موفق شد که با ياري همرزمان خود بسياري از روستا هارا از وجود ضدانقلاب پاکسازي کند و تعداد زيادي از نيرو هاي ضد انقلاب را به هلاکت برساند .او به هر روستايي که مي رفت ماهيت گروهکها را افشا مي ساخت و اهالي روستا ها را براي پيوستن به پيشمر گان کرد دعوت مي کرد، به طو ري که تعداد زيادي از آنهادعوت شهيد فرشته را پذيرفتند و در جمع مجاهدان نور عليه ظلمت قرار گرفتند .بعد از آنکه روستا هاي« مريوان» پاکسازي شد از سوي فرمانده سازمان پيشمرگان مسلمان کرد استان «کردستان» ماموريت يافت که به منطقه« کامياران» برود و به پاکسازي آنجا هم اقدام کند .شهيد« فرشته» ؛ کامياران راکه مرکز اصلي تجمع گروه وابسته به دشمنان مردم ايران بنام «حزب دمکرات» بود، آزاد ساخت و در همين راستا هم تعداد زيادي از آنهارا به هلاکت رسانيد .تا اينکه در تاريخ 25/3/61 بر اثر انفجارگلوله ي توپ به شهادت رسيد .از شهيد فرشته يک فرزند پسر و يک فرزند دختر به يادگار مانده است .مزار مطهر شهيد در روستاي« دله مرز» است
وقتي که اسم شهيد« فرشته »در ميان کساني که او را مي شناختند و با او آشنايي داشتند آور ده مي شود، همه ي آنها به شجاعت و زيرکي او اعتراف مي نمايند . او بيش از اندازه شجاع و نترس بود ؛رفتار بسيار عجيبي داشت ؛از هيچ چيزي نمي ترسيد ؛مي شد او را ضرب المثل شجاعت و جرات دانست.يکي از همرزمان شهيد مي گويد يک روز به شوخي به او گفتم : کاک عثمان شما چه دعايي را با خود حمل مي کنيد که تير دشمن به شما اصابت نمي کند .ايشان در حالي که مي خنديد، گفت : من از خداي خود خواسته ام که به دست ضد انقلاب نيافتم و با تير مستقيم آنها کشته نشوم .او شجاعت را با خون و رگ خود عجين مي ساخت و ذره اي ترس و واهمه را در وجود خويش راه نمي داد. شهيد فرشته علاوه بر شجاعت سر شاري که داشت تير انداز ماهري هم بود. به گفته يکي از همرزمان شهيد ،او حتي يک سکه پولي را که در آسمان پرتاب مي کردند هنوز به زمين نرسيده بود مورد هدف قرار مي داد .نيرو هاي ضد انقلاب حتي از شنيدن نام فرشته به لرزه مي افتادند .به طور يقين مي توان صلابتي را که به دست آورده بود حاصل شجاعت و از خود گذشتگي او دانست .شجاعتي که سر شار از اخلاص و عاري از تظاهر بود ؛شجاعتي که توقع و ادعايي را در پي نداشت و شجاعتي که از مردانگي و غيرت آکنده بود .وقتي که دستور عقب نشيني را در يافت مي کرد بسيار ناراحت مي شد .او دوست داشت رو به دشمن باشد و کوچکترين ضعفي به دست دشمن ندهد .توکل عجيبي به خداوند يگانه داشت و در آغاز هر کاري خدايا به اميد تو مي گفت .
#ادامه 👇
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
دوري نمايند .با نيرو هاي ضد انقلاب بسيار قاطعانه رفتار مي کرد و حتي کو چکترين حرکتي را که دليل بر نرمش او در مقابل آنها باشد انجام نمي داد .در تمام عمليات پيشتاز بود .بااينکه فرمانده بود ؛جلو تر از همه حرکت مي کرد . سعي داشت به جاي همه نيرو ها بجنگد و بيشرين ايثار و مردانگي را انجام دهد .او براي نيرو هاي غير بومي احترام بيشتري قايل مي شد و آنهارا مهمانهاي عزيز خطاب مي کرد .بسيار سخي و بخشنده بود ؛ به دليل آنکه خود طعم تلخ فقر را چشيده بود، درد فقرا را مي دانست و يکي از توصيه هاي مکرر خود را رسيدگي به محرو مان و تهي دستان منطقه قرار مي داد .به گفته يکي از همرزمان شهيد روزي که شهيد مقداري از مايحتاج خانواده خود را تهيه کرده بود در راه به پيرزن پنجاه ساله اي مي رسد و وقتي که از پيرزن مي پرسد به کجا مي رود. پيرزن در جواب مي گويد که به روابط عمو مي سپاه مي روم تا مقداري وسايل بگيرم !! پيرزن را تا نز ديک منزلش مي برد و همه ي وسايلي راکه براي خانه خريده بوده است به آن پيرزن مي دهد .
در تاريخ 25/3/1361گروهي از همرزمان شهيد فرشته که درپايين کوهي به نام( تفين) قرار داشتند از طريق بي سيم با شهيد فرشته تماس مي گيرند و موقعيت خود را خطر ناک گزارش مي دهند . شهيد فرشته بعد از يک ساعت در همان محل حاضر مي شود و در پشت توپ 106 که بر روي جيپ مخصوص شهيد قرار داشته است مستقر مي شود .اما بعد از يک بارشليک کردن به طرف قله کوه که مقر نيرو هاي ضد انقلاب بوده است؛ توپ گير مي کند و ديگر شليک نمي کند .در اين هنگام شهيد فرشته به پشت توپ مي آيد و مو قعي که مي خواهد نقص توپ رابر طرف کند توپ عمل مي کند و آتش عقبه آن شهيد فرشته را در بر مي گيرد و پيکر مطهر او را تکه تکه مي کند .آري همانطور که شهيد بار ها آرزو مي کرد تکه تکه شد و اوبعد ازجانفشاني هاي زياد به آرزويش مي رسد و شهيدمي شود.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#خاطرات_شهید
رحيم احمدي:
براي پاکسازي منطقه "چشميدار" و "بوريدر" به اتفاق جمعي از پيشمرگان حرکت کرديم .عمليات بسيار سخت بودمسئوليت عمليات را من وآقاي داريوش چاپاري عهده دار بوديم .در روز اول عمليات ؛ ادريوش از ناحيه چشم زخمي شد .او براي براي مداوا به سنند ج انتقال دادند و تمام مسئوليت بر دوش من قرار گرفت .در وضعيت بسيار بحراني قرار داشتم .
روز دوم با شهيد عثمان فرشته آشنا شدم .از وضعيت منطقه از او سوال کردم .او جزو پيشمرگان مسلمان مريوان بود – گفت :من با منطقه آشنايي کامل دارم ، اگر کمکي از من ساخته است ، آماده ام .تعدادي نيرو در اختيارش قرار دادم تا براي تسخير ارتفاعات آنجا حرکت کند .با صلابت خاصي که داشت آماده حرکت شد .
او پس از لحظاتي از ناحيه پا مجروح شده بود ، ما علي رغم شدت جراحت اين موضوع را از نيروهاي تحت امرش کتمان کرده بود و با اين که از طريق بيسيم با من ارتباط داشت .در اين زمينه به من چيزي نگفت .با دشواري فراوان توانسته بود به نقطه هدف برسد و روستا را پاکسازي کند پس از پاکسازي کامل روستا و استقرار نيروها ، موضوع زخمي شدن خود را به من اطلاع داد .وقتي رفتم و ايشان را ديدم ، تصور کردم در همان لحظه زخمي شده است ؛اما متوجه شدم در شروع عمليات زخمي شده و اين مدت طولاني را تحمل نموده است ، به اوج مردانگي و صداقت و شهادت اين انسان آزاده پي بردم .
شهيد عثمان فرشته تا وقتي که نيروها به طور کامل در آنجا مستقر نشدند و از اين امر
اطمينان پيدا نکرد ، براي معالجه و درمان نرفت .به راستي کجا مي توان اين چنين صحنه هايي را به نظاره نشست ؟آيا مي شود ديگر اين ايثار و گذشت و يکپارچگي را ديد ؟
محمد چوپاني:
منطقه اورامان به دليل شرايط خاص جغرافيايي و صعب العبور بودن ؛ جزو مناطقي است که رزمندگان اسلام براي پاکسازي آن زحمات طاقات فرسايي را متحمل شدند .در اواخر آذر ماه سال 59 طرح پاکسازي دزلي و روستاهاي مجاور آن توسط شهيد عثمان فرشته و حاج احمد متوسليان و عده ديگري از فرماندهان آماده شد .
شهيد عثمان فرشته يک گروه نود نفري از پيشمرگان و برادران پاسدار را – که از هر جهت آمادگي لازم را داشتند – انتخاب کرد و طبق اصول و تاکتيک هاي خاص جنگ هاي چريکي ، اين گروه را سازماندهي کرد .بخت يار بود و بنده هم با اين گروه همکارشدم .برف فراواني آمده بود که در بعضي از نقاط ارتفاع برف تا يک و نيم متري هم مي رسيد .مسير حرکت هم بسيار سخت بود براي اينکه بتوانيم روستاي دزلي را کاملا دور بزنيم و به محاصره در آورديم ، بايد ازکوههاي مرتفع نژمار و سيانه و دوله ناو عبور مي کرديم .
سوز و سرماي زمستان تا مغز استخوان نفوذ مي کرد .ارتفاع بر ف به حدي بود که نفس همه را گرفته بود ، اما با وجود تمام اين شرايط سخت و نا مساعد ، رزمندگان اسلام روحيه بسيار بالايي داشتند و با لاخره پس از طي مسافتي طولاني ، ساعت چهار صبح دزلي را به محاصره در آورديم . ضد انقلاب پس از سه ساعت مقاومت مجبو شد روستا را ترک کند و ما همزمان روستاي دزلي و درکي را پاکسازي کرديم و پرچم مقدس جمهوري اسلامي را بر فراز قلل مرتفع آن به اهتزاز در آورديم .خاطره جانبا زي ها و رشادت هاي شهيد ملا مصطفي مردوخي در اين عمليات هيچ وقت از اذهان رزمندگان محو نخواهد شد .
مردم با نظام بودند چند روز پس از پاکسازي روستاي دزلي ، بنده به اتفاق جمعي از پيشمرگان در آنجا مسقر شديم .يک روز به من و محمد رهروان گفتند : سريع به پادگان مريوان برويد .ماهم فورا به پادگان رفتيم .در آنجا چهل و پنج قبضه اسلحه تحويل گرفتيم و ا ود ه روستاي دزلي آورديم .
هنگامي که به دزلي بر گشتيم ديديم عده اي در پايگاه ما جمع شدند . زماني که وارد پايگاه شديم و علت را سوال کرديم ، گفتند اينها اهالي دزلي هستند که داوطلبانه آمده اند مسلح شوند .ما بلافاصله سي و پنج نفر از آنها را مسلح کرديم و آموزشهاي لازم را به آنها داديم .
بعد از يک هفته همه آنها اعلام آمادگي کردند و گفتند :آماده انجام عمليات و پاکسازي منطقه هستند .به نظر رسيد بايد منطقه قله بروسکه در حومه درکي از لوث وجود گروهک رزگاري پاکسازي شود . نيروها براي پاکسازي سازماندهي شدند .گروهک رزگاري در اين منطقه امکانات فراواني در اختيار داشت و به دليل همجواري با کشور عراق ، توپخانه هم در اختيار آنها بود و افسرهاي عراقي و نيروهاي بعثي در بين عناصر رزگاري به وفور ديده مي شد .با فرماندهي شهيد عثمان فرشته و با کمک نيروهاي محلي و مردمي دزلي ، عمليات را شروع کرديم و توانستيم در کمترين زمان و بدون تلفات ، مزدوران رزگاري را وادار به عقب نشيني به داخل خاک عراق بکنيم همکاري مردم دزلي اين کار با آن سرعت انجام نمي شد و اين پيروزي از برکت وجود مردم بود .چرا که مردم با نظام بودند و به محض رهايي از چنگال گروهک ها ، به نيروهاي اسلام مي پيوستند .
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#کلام_امام
✍رهبر انقلاب :
سطح هوشیِ متوسّط کشور ما از متوسّط دنیا بالاتر است؛ خب جوان هم که خیلی داریم بحمدالله؛ این خیلی ثروت عظیمی است، این خیلی داراییِ ارزشمندی است و برای کشور فرصت است.
#امام_خامنه_ای
١٣٩٤/٧/٢٢
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
💐سالروز تشییع با شکوه شهدای غواص گرامی باد. ⚘
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani