2_5271538817822623959.mp3
4.16M
🔉#بشنوید
📖#ختم_قرآن
📖 تندخوانی قرآن کریم
🔖 #جزء_هجدهم
🎙 استاد #معتز_آقایی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
روز هجدهم.Mp3
9.09M
#ببینید
💠 شرح دعای روز هجدهم ماه مبارک رمضان
🎙 مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی ره
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۳۱ فروردین ماه ، #سالروز_شهادت فرمانده گردان خط شکن یا رسول لشکر ویژه ۲۵ کربلا
#شهید_سید_علی_اکبر_شجاعیان گرامی باد . 🥀
🔹نام پدر : سید حسین
🔸تاریخ تولد : 1339/11/10
🔹تاریخ شهادت : 1366/01/31
🔸محل شهادت : ماووت
🔹عملیات : عملیات کربلای 10
💠 بخشی از وصیتنامه شهید :
برادران دانشجویم از یاد خدا غافل نباشید به یاد داشته باشید که غیر خدا فانیست پس باید دل به باقی سپرد،پس باید دل به باقی بست چون شما برای زندگی آفریده شده اید نه برای مرگ .شما برای جهان آخرت آفریده شده اید نه برای دنیا.همواره در فکر خدمت درجهت رضای خدا باشید....
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#زندگینامه
#شهید_سید_علی_اکبر_شجاعیان
سید علیاکبر شجاعیان در سال 1339 در شهر امیرکلا از توابع شهرستان بابل دیده به جهان گشود. پنج سال بیشتر نداشت که قامت کوچکش در برابر معبود به سجده افتاد و نور ایمان در جانش ریشه دواند. سید در هفتمین پائیز زندگی به مدرسه رفت و مراحل تحصیلی را سالی پس از سال دیگر با موفقیت گذراند.
هم زمان با اوج گیری انقلاب اسلامی در صف سربازان روحالله قرار گرفت، حضور در جلسات سخنرانی و فریاد اللهاکبر در ظلمت شب های رازدار، از او مردی پرصلابت و با شکوه ساخت. سید در کنار مبارزه با متجاوزان بعث، به کسب علم و دانش نیز میپرداخت و با مطالعه شبانه موفق به قبولی در دانشگاه علوم پزشکی بابل گشت.
سید علی اکبر در طول سال های خدمتش مسئولیت های بیشماری را بر عهده گرفت و در عملیاتهای بسیاری شرکت نمود که در جریان همین عملیاتها گلبوسههای زخم بر تن او نشست. او حضور در جبهه را بهترین فرصت برای خودسازی معنوی میدانست و شب ها گوشهای خلوت میجست تا زمزمهای شیرین را با معشوق حقیقی خود نجوا کند.
او در جریان عملیات کربلای 10 در سن بیست و هفت سالگی با جسم خسته و پیکری مجروح در منطقه ماووت به دیدار حق شتافت و به خوان نعمت الهی میهمان شد.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#وصیتنامه
#شهید_سید_علی_اکبر_شجاعیان
بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا به نام تو و به یاد تو و به امید تو
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَا لَکُمْ إِذَا قِیلَ لَکُمُ انْفِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَرَضِیتُمْ بِالْحَیَاةِ الدُّنْیَا مِنَ الْآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا فِی الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِیلٌ.
چون مرگ همچون حیات با انسان است و هرحیاتی را مماتی است و همچنین دستور به نوشتن وصیت داریم بر خود لازم دانستم که وصیت نامهای برای خود داشته باشم به تبعیت از جدم و مولایم حسین وصایایم را با شهادتین آغاز میکنم.
أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسولُ الله واَشهَدُ اَنَّ عَلیّا وَلیُّ الله واَشهَدُ اَنَّ حُسَین بن علی ثارِ الله
شهادت میدهم که همه بدانند کیم، از چهام، در کجایم و از برای کهام. شهادت میدهم به وحدانیت الله به یگانگی معبود و به یکتایی پروردگار خود. شهادت میدهم که محمد آخرین رسول حق علی جانشین رسول الله رهبر حزب شیعه، امام من رهبر حزب مظلوم تاریخ است و شهادت می دهم حسین بن علی خون خدا است. ای آنانکه ایمان آورده اید چه شده است که وقتی شما را برای جهاد و هجرت در راه خدا می خواهند به زمین می چسبید.
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما.
ای آنانکه ایمان آوردهاید استجابتکنید خدا را به دعوت خدا لبیک گویید .
ای مومنین، مسلمین، شیعیان،مظلومین ومحرومین به ندای حق آری گویید به فریاد حق طلبانه ملت مظلوم و مسلمان ایران و ملل مسلم جهان گوش دهید و دعوت رسولان حق برای جهاد و مبارزه با کفر و نفاق و شرک را بپذیرید که اگر پذیرفتید زنده خواهید شد و حیات واقعی مییابید.
سلام بر محمد رسول حق،آخرین پیامبرآسمانی ،سلام بر ائمه معصومین اختر هایتابناک آسمان ولایت و امامت، سلام بر نائب به حق مهدی موعود روح خدا و سلام بر امت دلاور و شهیدپرور و مبارز ایران، سلام بر شهدا حاضران در تمامی صحنه های نبرد علیهکفر و شرک و نفاق۰ سلام بر مجاهدان فی سبیل الله یاران ابا عبدالله حسین و درود بر جانبازان ومجروحین انقلاب و جنگ تحمیلی آنانیکه رنج ودرد را به خاطر خداوند و رضای مولا به جان خریدند و قله های صبر و استقامتند، درود بر خانواده های محترم وعزیز شهدا.
اینک سخنی با شما مردم:
مردم برخیزید که صدای هل من ناصرحسین Jمیآید. این طنین پرخروش انقلاب اسلامی است، این فریاد مظلومیت شیعه در تاریخ است، این طغیان علیه ظلم است.ای انسان های به خواب رفته بیدار شوید دیگر وقت هوشیاری است. نکندکه در خواب مرگ گریبان شما را بگیرد، زنده شدن شما بستگی به لبیکگفتن به ندایحق دارد و بسته به آریگفتن به حسین بن علی دارد نهآنکه فکرکنید اگر به جنگ نروید زنده میمانید. نه، نه، هرگز.
شماییکه بستر نرم و غذای گرم و لذت زودگذر دنیای فانی را انتخاب نموده اید در قبال آخرت که دار باقی است شما مردهاید، مردهای متحرک. این جسمتان است که حرکت میکند و غذا میخورد و میخوابد. شما مردهاید، برای همین است که گوش دلتان حق را نمیشنود و چشم دلتان نور الهی جلوه گر شده در انقلاب اسلامی ایران و در ملت مسلم ایران را نمیبیند و قلبهایتان بر اثرگناه ترک جهاد و عدم یاری مظلوم در مقابل ظالم، کدرشده، سیاه شده.
مردم بیایید اندیشهکنید. نکند مصداق این حدیث حسین بن علی قرارگیرید که النَّاسِ نِیَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا. نکند در خواب خوش باشید و وقتی که در قبرتنگ و تاریک نهاده شدید، بیدارشوید، امت اسلام اندیشهکنید که ازکجا آمدهاید.
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساختهاند از بدنم
عزیزان درشما نورخدا جلوهگر است، شما مال بهشتید، شما از نسل آدمیهستید که در بهشت زیست و برای شما تمام عالم خلق گردید، همه چیز دنیا برای شماست تا انسان شوید، در کجایید؟ بیندیشید در کجایید، زندان، در زندان تن، زندانی در قفس تنگ دنیا. فکرکنید دنیا با همه زرق و برقش برای چیست برای اینکه تو از خاک به خدا برسی، از دنیا برای تکاملت برای انسان شدنت استفادهکنی نه اینکه به این دنیای دنی پست بچسپی و دل به دو روز دنیا ببندی. دنیایی که موقع مرگت هیچ چیزی از آن مال تو نیست شاید حتیکفنی هم به تو نرسد.
چرا تمام هم و غمتان تعلقات دنیایی است؟ مردم حلقه های زنجیری که شیطان شما را به دنیا متصلکرده بشکنید و از قفس تنگ دنیا برهید، پرواز کنید، از قفس تنگ تنتان و به سوی معبودتان الله پر کشید و اندیشه کنید که به کجا خواهید رفت. بدانید که بهکجا خواهید رفت، عاقبت، مرگ شما را در برخواهد گرفت حتی اگر در برج های مستحکم و دژهای آهنین باشید قیامت برپا خواهد شد.
#ادامه👇
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
وای ازآن روزیکهکوچکترین اعمال ثبت شده است.وای از روزی که به یوم حسرت معروف است، به یوم تبل السرائر معروف است. روزی که رسول الله و علی بن ابیطالب به امت خود مینگرند، زهرای اطهر به شیعه نظر دارد. مردم نمیترسید از روزی که از شما پرسیده شود چرا به ندای هل من ناصر حسین بن علی پاسخ ندادید؟ نمیترسید از روزی که پرسیده شود چرای ندای مظلومیت و حق طلبی فرزند زهرا ،خمینی، نائب به حق مهدی را نهگفتید؟ نمیترسید از روزی که سرهای درون، رازهای نهانی شما فاش شود و نمیترسید از روزی که رسوای خاص و عام شوید؟ نمیترسید از شرمنده شدن در مقابل چهره رسول الله ؟ نمی ترسید که به شکل حیوانات در محشر گرد آیید؟ انسان شویدمردم . به صرف اینکهگفتید ایمان آوردیم کافی است؟ آیا کافی است؟ خدا البته امتحانتان خواهد نمود. جنگ امتحانی بزرگ است برای آنان که ادعای ایمان دارند، میدان جنگ محل آزمایش مؤمنین است جنگ به ما عزت داد و میان ملت های دنیا سرافرازمان نمود و نشان داد اسلام تسلیم پذیر نیست. جنگ جوهر وجودی انسان را نشان داد جنگ ما را از خمودی بی حالی و اسارت نجات داد و به تلاش و پیگیری واداشت که نتیجه آن رشد و حرکت به طرف استقلال از سلطه شرق و غرب بود.
اما خانواده محترم شهدا، مجروحین و جانبازان :
خوشا به حال شما که پیش زهرا رو سفید خواهید بود و میتوانید جلوی زینب، زینبی که در یک روز تا ظهر داغ ۱۷ شهید به دل دید سر بلندکنید. می توانید به زهرای اطهر بگویید که ما هم درد تو را، درد زینب را می دانیم خوشا به حالتان خانواده های شهدا که امانت دار خوبی بودید، خوشا به حالتان که معامله خوبی با خدایتان نمودید .
اما خانواده عزیزم:
پدر ومادرگرامیم و بهتر از جانم ابتدا از شما عذر میخواهم به خاطر اینکه هیچ نتوانستم فرزند خوبی برای شما باشم. مادر جان درست است که داغ محمد و زهرا قلب پاکت را به درد آورد ولی مادر جان بر زینب چهگذشت؟ مادر جان اکبرت از روزی که جبهه آمد زنده شد ومتولد شد. مادر جان دوست داشتم در کنار شما باشم ولی مادرم تو دوست داشته باش که با هم در کنار و جوار زهرای اطهر باشیم تا تو هم سربلند باشی در روزی که همه سر افکنده هستند .مادر جان اگر جسد ناقابلم آمد، خودت خاکم کن.
هرچند که بد حال و پریشانم ولی من با اشک ریختن برای عشق اعظمم، برای جان جانانم، برای حسینم خود را شستم. من با اشک حسین غسل نمودم ، طاهر شدم و پاک شدم و زهرا نیز مرا دوست خواهد داشت. چون برای جگرگوشه زهرا ،حسین نالیدم و برای آزادی ارض مقدسش، مشهدش یعنی کربلا جان دادم، برای اینکه به هل من ناصر پسرش لبیک گفتم، برای اینکه در راه این ارض مقدس جان عزیز دادم، رنج سفر پذیرفتم، برای اینکه به ندای حسین زمانم، آرامش جان و جسمم، روح خدا خمینی عزیز لبیک گفتم.
تورا به صبری توصیه میکنم که زینب داشت. تو نیز باید پیام خون من و محمد را به گوش همه برسانی و بگویی که هدفمان برپایی نظام اسلام و گرفتن حق مظلوم از ظالم بود. مادرجان دوستانم و شهدا، از همه مهمتر حسین بن علی منتظرما هستند. آیا جایز است من مهمترین واجب الهی را ترک کنم؟ آیا میتوانم شاهد به خاک و خون کشیده شدن بهترین عزیزانم و بهترین دوستانم و شاهد به خاک و خون کشیده شدن اطفال بی گناه دزفولی و بروجردی و میانه و دیگر شهرهای ایران باشم و در بستر خود خوش بخوابم؟
خانواده محترم و عزیزم! من سالهاست که عاشق مرگ شدهام. من سالهاست که عاشق کشته شدن در این راه شدهام ولی حال دیوانه شهادت شدم. درست است که با عقل حسابگر مادی جور در نمی آید.
بعد از شهادتم چون سیدم، پرچم سبز آل محمد بردرخانه بزن و افتخارکن که اکبر عزیزت به آرزوی دیرینه اش رسید. مادرجان، من آتش سلاح دشمن را، آتش تانکها و توپخانه ها و خمپاره های دشمن را، آتش هواپیماهای دشمن را ، آتش سلاح های سنگین دشمن را، به جان میخرم. ولی نمیتوانم آتش جهنم را، آتش قهر خدا وغضب خدا را بپذیرم.
اما برادران و خواهرانم :
صبر پیشه کنید. تقوا پیشه کنید که چراغ راه بشرهمین است. من عاصی را ببخشید که برایتان برادر خوبی نبودم و مهمتر از همه این مسائل، شما وظیفه ابلاغ پیام حرکت مرا دارید و حفظ سنگرهایی که درجبهه و پشت جبهه داشتم. سعی در تقویت آن سنگرها کنید. همواره در نظر داشته باشید که من زنده ام و حاضرم و در تمام صحنه های نبرد رهایی بخش شیعه تا انتهای تاریخ حاضر و ناظر بر حرکتتان.
خدای من! آیا میشود پرکشید؟ آیا میشود شاهد عشق را به آغوشکشید؟ مرگ را میگویم. شش سال است که منتظر این عشقم، منتظر این وصالم، وصالیکه دلم را به آتشکشید. آیا میشود از قفس تنگ و کوچک تنرهید؟ آیا توانایی پروانه شدن را داریم؟ پروانه را سوختنی است به دورشمع.
#ادامه👇
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
مهم این است که وجودمان پروانه گردد. مهم این است که دوران به خود لولیدن و خاکی بودن را با تحولی اساسی به محتوای اصلی رسانید.ولی توان هست،بااشک ندامت چهره و بدن خاک آلود را که غبار معصیت فرا گرفته، شست. آنگاه است که پرواز شروع شد و حرکت به سوی شعله ها،شعله های فروزان عشق الهی است.
باید آنقدر دور شمعگشت تا عشقت کامل شود، تا لذت وصل را درک کنی،لحظه وصل را با شوق و اشتیاق بپذیری و به قولی سبقت گیری. آنگاه که عشق کامل شد،پروانه عاشق شد؛به آتش عشق،پروانه خواهد سوخت.
خدای من! لذت وصلت چون است؟ شیرینی وصلت چگونه است؟ میدانم و بدانید که تکه تکه شدن و سوختن در راه الله و معبود درد و رنج ندارد، نه،لذت دارد لذت. خدایا،خودت می دانی که نسبت به مادرم زهرا چقدرعشق می ورزم، می دانی که با نامش حالم دگرگون می شود، می دانی که تحمل مصیبت زهرا را ندارم. خدای من ،مولای من ،عشق من ،دوست دارم مرا به پیش مادرم،غم پرورم،پیش مادراطهرم رسانی.
هرچندکه بدحال و پریشانم ولیمن با اشک ریختن برای عشق اعظمم،برای جان جانانم، برای حسینم خود را شستم. من با اشک حسین غسل نمودم ،طاهر شدم و پاک شدم و زهرا نیز مرا دوست خواهد داشت.چون برای جگرگوشه زهرا ،حسین نالیدم و برای آزادی ارض مقدسش،مشهدش یعنی کربلا جان دادم، برای اینکه به هل من ناصر پسرش لبیک گفتم،برای اینکه در راه این ارض مقدس جان عزیز دادم، رنج سفر پذیرفتم،برای اینکه به ندای حسین زمانم، آرامش جان و جسمم،روح خدا خمینی عزیز لبیک گفتم.
آری زهرا نیز دوستم خواهد داشت.چون نتوانستم در خانه اش را آتش زده ببینم؛برای اینکه نتوانستم علی را ریسمان بر گردن ببینم، برای اینکه نمیتوانم بدن حسین و یارانش را جولانگاه ستوران ببینم،مهدی را بی یاور و خمینی را بی یار ببینم؛برای اینکه نمی توانم کربلا را در دست یزید،دربند ببینم؛چون خانه های برسر شیعه خراب واطفال زیرآوررا، مدرسه و کودکستان برسر شاگردان خراب ببینم،چون شیعه را حزب مظلوم میدانم،چون عاشق اهل بیتم.
توصیه ای به دوستان عزیز و بزرگوارم:
دوستان خوبم از شما میخواهم نکند دنیا شما را فریب دهد. نکند ما را فراموشکنید.منظورم راهم و هدفم میباشد.یاران، یارانم نکند زنجیرههای وابستگی به دنیا شما را به بند بکشد و نکند فرزند و زن، زنجیر شما شود. دوستان خوبم اسلام در خطر کفر است،نکند صدای یاری خواستن امام را بشنوید و بگویید که منظور امام ما نیستیم. ما در سنگر کارخانه، سنگر اداره،سنگر مسجد و یا دیگر سنگرهای پشت جبهه هستیم. نه امروزسنگر اصلی باید حفظ شود،سنگر عزت اسلامی.اگر خدای ناخواسته، سنگراصلی سقوط کند دیگر چیزی برای سنگرهای پشت جبهه نخواهد ماند.
دوستان خوبم میدانم که برای شما دوستی وفادار نبودم. یارانم،خطاهایم را به بزرگواری خودتان چشم بپوشید. تنها تقاضایم از شما این است که سلاح به زمین افتاده ام را بگیرید و همواره حاضردر صحنه های انقلاب اسلامی عزیزمان باشید و به دقت به کلام ملکوتی امام امت، خمینی کبیرگوش فرا دهید،اطاعت ولی فقیه بنمایید که آخرت شما را اطاعت از ولایت تضمین میکند. اگر میخواهید حیات جاودان بیابید همواره مطیع رهبری باشید.دوستانم، دوست دارم دست به تجارت سودمندی زنید و جانهای خود را به بهای کسب رضای خداوند متعال بفروشید.
دوستان خوبم،رزمندگان همسنگرم:
از آتش دشمن نهراسید کهآتش جهنم چندین مرتبه و چندین هزار مرتبه سنگین تر و خطرناکتر است.ازآتشجهنم بترسیدکه ذرهای از آن آب اقیانوسهایجهان را بهجوشخواهدآورد.دوستان،برادران،ما پیروزیم. وعده حق تخلف ناپذیر است. هرگزکافران با اعمالشان نخواهندتوانست نورالهی را که در ملت ایران جلوه گر شده است، خاموش کنند.خدا دینش را حفظ خواهد نمود. چقدر خوب است که شما دین خدا را یاریکنید و از در جهاد که در مخصوص اولیا خداست وارد جنت شوید.
سخنی با آنانکه به خدا پشت کرده اند:
ای انسان هایی که خالق خود را فراموش نموده اید،اگر میزان اشتیاق خداوند متعال را نسبت به خود میدانستید همان دم از شوق دیدار حق جان میدادید.بیچارههایی که به خدا پشت کردهاید برگردید که خداوند منتظر شماست.خداوند منتظراست که انسان شوید و به جوارا و درآئید و به او نظرکنید.
سخنی با دوستان دانشجویم:
برادرانم سعیکنیدکه پرورش روحی را مقدم بر همهکارهایتان قراردهید.دوستان سعی نکنیدکه علم را برای علم بیاموزید،از علم وسیله ای برای قرب به خدا و نردبان تکامل انسانیت استفادهنمایید.علم وسیله ای عالی برای شناخت حق است.برادران دانشجویم از یاد خدا غافل نباشید.به یاد داشته باشید که غیر از خدا فانی است،پس باید دل به باقی سپرد؛ پس باید دل به باقی بست.چون شما برای بقا آفریده شدید نه برای فنا، شما برای عالم آخرت آفریده شده اید نه برای دنیا. همواره درفکر خدمت در جهت رضای خدا باشید.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
سیدعلی اکبر شجاعیان
22/12/1365
🇮🇷@ravianerohani
۳۱ فروردین ماه #سالروز_شهادت #مدافعان_حرم
#شهید_حسین_بادپا
#شهید_روزبه_هلیسایی
#شهید_صادق_شیبک
#شهید_هادی_کجباف
#شهید_حسین_همتی
#شهید_سیدجلال_حبیبالله_پور
#شهید_محمد_مهدی_مالامیری
گرامی باد . 🥀
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۳۱ فروردین ماه #سالروز_شهادت اولین شهید روحانی مدافع حرم زینبی، جاویدالاثر #شهید_محمدمهدی_مالامیری گرامی باد . 🥀
☑️نام: محمد مهدی
☑️نام خانوادگی: مالامیری
☑️تاریخ تولد: ۱۳۶۴/۰۳/۲۶
☑️تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۰۱/۳۱
☑️محل شهادت: سوریه - درعا
#شهدای_روحانی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#زندگینامه
#شهید_محمدمهدی_مالامیری
شهید حجتالاسلام محمدمهدی مالامیری، در روز دوشنبه ۲۶ خردادماه ۱۳۶۴ هجری شمسی، مصادف با ۲۶ ماه مبارک رمضان در خانوادهای روحانی و ولایی چشم به جهان گشود.
او تحت تربیت پدر و مادری دلسوز و متدین بود؛ پدر و مادر او هر دو اهل استان مازندران که پدرش اهل کجور و مادرش از سلسلهی جلیلهی سادات خاندان حسینی شهرستان آمل میباشد. پس از گذراندن دورههای ابتدایی و راهنمایی با رتبههای عالی، در ابتدای نوجوانی در مدرسه علمیه فاطمی دروس حوزوی خود را شروع کرد.
سختکوشی و تهذیب باعث شد بعد از سپری نمودن مقامات و سطح عالی حوزه در هشت سال بهعنوان طلبهای ممتاز در محضر حضرات آیات عابدی، آملی لاریجانی، شبزندهدار، مدرسی یزدی، سیفی مازندرانی و... بهره کافی ببرد تا جایی که قبل از سیسالگی در حوزههای علمیه کاشان، جامعه المصطفی العالمیه صلی الله علیه و آله و سلم و موسسه حضرت جوادالائمه علیه السلام به تدریس دروس سطح (رجال، درایه، رسائل، حلقات و کفایه) بپردازد.
وی هرچند بخش قابلتوجهی از زندگی خویش را صرف مطالعه و غور در مباحث علمی اختصاص داده بود، اما فعالیتهای تبلیغی را تا هنگام شهادت بهعنوان تکلیف و وظیفه شرعی بیهیچ بهانه و توجیهی انجام داد.
از ویژگیهای بارز شهید خوشرویی و آراستگی ظاهری و پرداختن به ورزش بود و همین امر در تواضع و اخلاص، ایشان را محبوب دل جوانان میکرد. پرهیز از ریا، شاخصه دیگر ایشان بود؛ چنانچه بعد از شهادت نیز خانواده و نزدیکان وی از برخی مدارج و مراتب علمی ایشان بیاطلاع بودند.
ارادت خاص نسبت به مولا علی بن موسیالرضا علیه السلام ، تداوم ارتباط با قرآن و اقامه نماز صبح در مسجد، زیارت هفتگی جمکران و زمزمه همیشگی دعای عهد، روح بیکرانهاش را زلالتر میکرد. در یک کلام، زندگی شهید طبق سفارش مقام معظم رهبری، آمیختهای از تحصیل، تهذیب و ورزش بود.
سید حسن مبارز یکی از شاگردان خارجی وی که در جامعه المصطفی تحصیل میکند در شعری که برای استاد شهیدش محمدمهدی مالامیری سروده است، به این نکته اشاره نمود:
🔸همواره مهر بودی و آبان نداشتی
🔹دریای بیکرانه که پایان نداشتی
🔸ای چهار فصل زندگیات، عاشقانه سبز
🔹گل بودی و بهار، بیان نداشتی
🔸ای از جهان رها و گرفتار درد عشق
🔹جز وصل دوست چاره و درمان نداشتی
🔸امروز صبح به من گفت زندگی
🔹کاری به کار عالم امکان نداشتی
🔸با ما بگو حقیقت پنهان خویش را
🔹آری (خودش) همیشه نمایان نداشتی
🔸در لحظههای عاشقیات، نیمههای شب
🔹آيا تو از بهشت فراخوان نداشتی؟
تحولات کشورهای اسلامی از نوجوانی برایش اهمیت فراوانی داشت، اما جنایات فجیع گروههای افراطی و تکفیری و حرمتشکنیها بیشرمانه آنها آرام و قرار را از او ربوده بود.
بابای مهربان بُشری و فاطمه (۵ و ۲ ساله) تاب شنیدن نالههای جانسوز کودکان سوریه و عراق را نداشت و طعم خوش آرامش و لذتهای زندگی به ذائقه بهشتیاش را تلخ مینمود. از همین رو سفرهای تبلیغی آخرش را به مناطق مرزی و سنینشین رفت تا با نشر افکار التقاطی وهابیت و داعش مبارزه کند؛ اما غیرت و شجاعت عالمانهاش، وجدان بیدارش را به آن سوی مرزها کشاند. وی در دورههای فشرده آموزش نظامی را بدون اطلاع خانواده گذراند و با وجود شرایط مساعد کاری، تدریس و تحقیق را رها کرد تا به قول خودش به (حاصل آموختههایش) برسد.
روز اعزام نزدیک بود و هرلحظه نشاط و نورانیت، سیمای آرام محمدمهدی را دلنشینتر میکرد. او علت رفتنش را به مادر ولایتمدارش اینگونه گفته بود:
نمیتوانم در کنار همسر و فرزندانم باشم در حالی که در مقابل چشم کودکان سوریه و عراق، والدینشان سربریده میشوند؛ آموختههای من از اسلام و تحصیل دروس حوزوی چنین اجازهای به من نمیدهد.
دانشآموخته مکتب فاطمی به نیابت از رهبر فرزانه و مجاهد انقلاب، برای دفاع از حریم پاک اهلبیت علیهم السلام راهی جبهههای نبرد علیه گروههای تکفیری آمریکایی شد.
وی سرانجام در شامگاه دوشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۴، مصادف با اول ماه رجب میلاد امام محمدباقر علیه السلام همراه با دیگر مجاهدان تیپ فاطمیون با شعار (کلنا عباسک یا زینب) در منطقه بصری الحریر استان درعای سوریه به آرزوی دیرینهاش رسید و جامه فاخر شهادت را بر تن کرد.
روحش شاد و یادشان گرامی باد...
ان شاءالله...
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🔻 راز شهادت #شهید_مالامیری ، از زبان پدر
▪️گفت میخواهم عربی یاد بگیرم، کسی نمی دانست چرا جز خودش و خدا. پیشنهاد مباحثه به یکی از آشنایان عراقی را داده بود. برای شروع باید متنی را ترجمه می کردند.
محمد مهدی با یک تیر دو نشان زده بود: "سلام بر ابراهیم".
آنچنان تسلطی بر این کتاب داشت و مجذوب ابراهیم شده بود، که گویی خاطرات برای خودش اتفاق افتاده بود و در آخر همینطور هم شد.
در اتاق کارش سلام بر ابراهیمی داشت که با عربی حاشیه نویسی کرده بود. می خواست خاطرات ابراهیم را برای سوری ها بخواند تا همه بدانند فرمانده ی معنوی او کیست.
🔹️به همه گفته بود باید جانانه بجنگیم که حتی اثری از جسم ما نماند تا مردم به زحمت تشییع نیفتند. درست مثل ابراهیم هادی که آرزوی گمنامی داشت. انگار گمنامی گمشده همه ی مخلصین است.
حالا دیگر کسی از خودش نمی پرسد چرا محمد مهدی در آن محاصره ، کنار بچه های مجروح ماند و برنگشت. مثل ابراهیم، او هم فرمانده نبود و اگر برمی گشت کسی بر او خرده نمی گرفت. اما ماند تا به همه ثابت کند آنچنان که شهدا زنده اند، سیره عملی آنها نیز هنوز راه گشا و کلید سعادت است.
شاید خودش را برده بود به سال ۶۱، والفجر مقدماتی و محاصره در کربلای کانال کمیل. با خودش گفت مگر عاشق ابراهیم نبودی مگر نمی خواستی مثل او باشی؟ امروز همان روزی است که #سالهاست منتظرش بودی، بسم الله، ابراهیم ماند کنار بچه های کمیل تو هم کنار بچه های فاطمیون بمان. او ماند و معبری زد از بصر الحریر به کانال کمیل.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#سیره_شهدا
#شهيد_محمدمهدی_مالاميری
💠شهید حجت الاسلام محمدمهدی مالامیری مسلط به زبان عربی و انگلیسی بود و پایاننامه ارشد خود را به زبان عربی نوشت. زمان دفاع از
پایاننامه دکترایش بود که به سوریه رفت.
🌺🌸🌺🌼🌺🌷🌷🌺🌺
💎 از ویژگیهای بارز شهید خوشرویی و آراستگی ظاهری و پرداختن به ورزش بود و همین امر در تواضع و اخلاص، ایشان را محبوب دل جوانان میکرد. پرهیز از ریا، شاخصه دیگر ایشان بود؛ چنانچه بعد از شهادت نیز خانواده و نزدیکان وی از برخی مدارج و مراتب علمی ایشان بیاطلاع بودند.
🌸🌸🌹🌸🌸🌷🌼🌼
💢 ارادت خاص نسبت به مولا علی بن موسی الرضا(ع)، تداوم ارتباط با قرآن و اقامه نماز صبح در مسجد، زیارت هفتگی جمکران و زمزمه همیشگی دعای عهد، روح بیکرانهاش را زلالتر میکرد. در یک کلام، زندگی شهید طبق سفارش مقام معظم رهبری، آمیختهای از تحصیل، تهذیب و ورزش بود.
🌺🌺🌹🌸💐🌼🌼
بابای مهربان بُشری و فاطمه(5و2 ساله) تاب شنیدن نالههای جانسوز کودکان سوریه و عراق را نداشت و طعم خوش آرامش و لذتهای زندگی به ذائقه بهشتیاش را تلخ مینمود. از همین رو سفرهای تبلیغی آخرش را به مناطق مرزی و سنی نشین رفت تا با نشر افکار التقاطی وهابیت و داعش مبارزه کند. اما غیرت و شجاعت عالمانه اش، وجدان بیدارش را به آن سوی مرزها کشاند.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#سالروز_شهادت
مدافع حرم سردار #شهید_حسین_بادپا
نام و نام خانوادگی : حاج حسین بادپا
نام پدر:
محل تولد: رفسنجان
تاریخ تولد : ۴۸/۲/۱۵
تاریخ شهادت: ۹۴/۱/۳۱
محل شهادت: بصری الحدید، درعا، سوریه
محل دفن: کرمان
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#زندگی_نامه
حسین بادپا شهیدی از دیار کریمان و از خطه رفسنجان است او امروز در جوار شهدای مدافع حرم قد علم کرده و با غرور به شهادتش مفتخر است.
او که شهد شیرین شهادت سهمش بود در شهرستان رفسنجان از توابع کرمان متولد شد، مادرش او را به عشق مولایش حسین نام نهاد.
حسین بادپا ۱۵ اردیبهشت ۱۳۴۸ در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود. وی که سال های سال در جبهه های حق علیه باطل مبارزه کرد به درجه جانبازی ۷۰ درصد نایل آمد.
از وی سه فرزند به یادگار مانده است.
شهید بادپا از رزمندگان و فرماندهان دوران دفاع مقدس است که در راه دفاع از حرم حضرت زینب (س) شهید شد.
سردار “حسین بادپا” دوست قدیمی سردار سرلشکر “قاسم سلیمانی” به همراه همرزم خود شهید هادی کجباف در عملیاتی در منطقه بصری الحریر استان درعا در سوریه شهد شهادت نوشید.
وی بیش از چهار سال به عنوان مسوول محور شناسایی و در مقاطعی نیز فرمانده گروهان و معاون گردان در لشکر ۴۱ ثارالله بود و در دوران دفاع مقدس یک چشم خود را نیز از دست داد.
شهید مدافع حرم در ماموریت های جنوب شرق لشکر ۴۱ ثارالله در مبارزه با عناصر ضد انقلاب و اشرار نیز فعال بود.
سرانجام در تاریخ ۳۰ فروردین سال ۹۵در منطقه درعا سوریه به شهادت رسید و پیکر پاکش به اسارت نیروهای تکفیری در آمد که ماه گذشته طی مبادلهای به همراه پیکرهای بیش از ۶۰ شهید مدافع حرم از تروریستها بازپس گرفته شد.
حسین بادپا به تاریخ ۱۵ اردیبهشت سال ۱۳۴۸ و در خانواده ای مذهبی اهل شهر رفسنجان از توابع استان کرمان به دنیا آمد، تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در شهر محل تولدش سپری کرد اما تقارن سنین نوجوانی او با دوران دفاع مقدس باعث شده بود تمام فکر و خیال حسین مشغول اعزام به جبهه باشد.
اشتیاق حاج حسین به حضور در جبهه ها بالاخره نتیجه داد و او به محض ورود به ۱۵ سالگی عازم جبهه های نبرد با نیروهای بعثی شد، حسین بادپا از آن به بعد مدت ۴ سال تمام را در جبهه ها گذراند و در این مدت به عنوان مسئول محور شناسایی و در مقاطعی هم در مقام فرمانده گروهان یا معاون گردان انجام وظیفه کرد.
حسین باد پا از افراد بسیار زحمتکش و مخلص لشکر ۴۱ ثارالله بود که بارها مجروح شد و در نهایت با از دست دادن یکی از چشمانش به عنوان جانباز ۷۰ درصد دفاع مقدس شناخته شد ولی با این وجود پس از جنگ هم از پا ننشست و در ماموریتهای جنوبشرق لشکر ۴۱ ثارالله در مبارزه با عناصر ضد انقلاب و اشرار در سال ۷۰ پیشتاز نبرد بود.
شهید بادپا خدمات زیادی را در عملیات های لشکر ۴۱ ثارالله در سال های ۷۱ تا ۷۳ درگردان زرهی تقدیم انقلاب کرد و حتی پس از بازنشستگی در سال ۱۳۸۳ هم، با راه اندازی دفتر خدمات درمانی روستایی منشا خدمت به روستاییان و مردم محروم بود و هیچ گاه ارتباط خود با بسیج و سپاه را قطع و حتی کمرنگ نکرد.
با آغاز درگیری های بین نیروهای مقاومت و تکفیری ها در سوریه حاج حسین هم به عنوان نیروی مستشاری و به صورت داوطلبانه عازم شامات شد اما به خاطر روحیه ای که داشت هیچگاه از درگیری ها فاصله نگرفت و در این مسیر بارها هم با مجروحیت به ایران بازگشت اما هر بار بدون این که منتظر بهبودی کامل بماند به سوریه برگشت تا کار ناتمامش را تمام کند.
سردار شهید حسین بادپا بالاخره مزد سال ها رزمندگی و ایثارگری را در سوریه و از عمه سادات گرفت و در اولین روز اردیبهشت ماه سال ۹۴ به همراه همرزم خود شهید هادی کجباف در عملیاتی در منطقه بصری الحریر استان درعا سوریه به شهادت رسید.
پیکر مطهر شهید مدافع حرم حسین بادپا پس از شهادت برای مدتی اسیر داعشی ها بود و با تاخیر یک ماهه به میهن برگشت و در میان تشییع پرشور همشهریانش تدفین شد، از این شهید بزرگوار سه فرزند به یادگار مانده است.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
⚜خلوص نيت شهيد هليسايي
🔹سردار سرتيپ پاسدار حسن شاهوار پور، فرمانده سپاه حضرت وليعصر (عج) خوزستان درباره خصوصيات اين شهيد مي گويد: شهيد مدافع حرم روزبه هليسايي انسان بسيار با اخلاصي بود و وجود بابركت وي سرشار از ايمان، تقوا و خلوص بود. 😊❤️
وي افزود: از خصلتهاي مهم و برجسته شهيد هليسايي امانتداري وي بود.⚡️ هر جا كه برنامهاي براي شهدا بود شهيد هليسايي در آن پيشقدم ميشد.🌟
اين فرمانده دوران دفاع مقدس ياد آور شد: شهيد هليسايي يكي از كساني بود كه در قضيه راهاندازي حركت راهيان نور در استان خوزستان نقش بسزايي داشت. 😍👌
#سالروز_شهادت
#شهید_روزبه_هلیسایی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
کانال محتوای روایتگری راویان
⚜خلوص نيت شهيد هليسايي 🔹سردار سرتيپ پاسدار حسن شاهوار پور، فرمانده سپاه حضرت وليعصر (عج) خوزستان
#زندگینامه
#شهید_روزبه_هلیسایی
شهید روزبه هلیسایی در سال۱۳۴۳ در اهواز متولد شدند. پدر ایشان رحیم علی در شرکت فولاد خوزستان شاغل بودند و مادرش گوهر خانم خانه دار بود. از لحاظ مالی وضع مساعدی داشتند و پدر ایشان مترجم زبان خارجه بود. محل سکونتشان محله ی حصیر آباد اهواز بود.۱۲ساله بود که فعالیتهای انقلابی خود را آغاز نمود و در دوران دبیرستان به پخش اعلامیه و توزیع کتب مذهبی می پرداخت و مورد تعقیب ساواک بود. ۱۴سالش بود که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. بعد از شروع جنگ تحمیلی اگر چه تلاش بسیاری نمود که به جبهه اعزام شود اما به علت سن کم ایشان اعزام نشدند. به همین علت در مساجد و پایگاه های پشت جبهه مشغول به فعالیت شدند سرانجام سال۶۱ به عنوان نیروی داوطلب بسیجی به جبهه اعزام شدند و همان سال استخدام رسمی سپاه شدند.
در دوران دفاع مقدس دو بار مجروح شدند و به افتخار جانبازی نائل شدند و همچنین فرمانده دسته در لشکر هفت ولی عصر(عج) و رزمنده گردان کربلا بودند و در واحد اطلاعات این لشکر هم فعالیت داشتند.
بعد از پایان جنگ تحمیلی دوره ی افسری را در دانشگاه امام حسین(ع)گذراندند. اهم مسئولیت های ایشان بعد از پایان هشت سال دفاع مقدس شامل: مسئول دفتر فرمانده سپاه اهواز، سپاه ناحیه خوزستان، معاونت عملیات لشکر ۷ ولی عصر(عج)، فرمانده گردان پشتیبانی لشکر و مدیر عامل شرکت ایثارگران نور که سهام داران آن رزمندگان گردان کربلا بودند که فعالیت اقتصادی انجام می دادند. و همچنین از سال۸۴ با پایگاه های بسیج در مساجد همکاری فعالی داشتند.
بعد از شروع جنگ در سوریه و به خطر افتادن امنیت حرم حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) شور جهاد و دفاع از دو حرم شریف اهل بیت در وجود ایشان رخ می نماید و برای دفاع از جبهه اسلام در برابر داعشیان و سلفی های کافر عازم کشور سوریه می شوند.
در حالیکه می توانستند در آرامش و رفاه کنار خانواده خود زندگی کنند. جهاد در راه خدا را برگزیدند و برای اولین بار در تابستان سال ۹۲ بصورت داوطلبانه به سوریه اعزام شدند و هنگام برگشت از اولین ماموریت خود بر اثر برخورد با زمین فک ایشان پاره و مجروح شد. مجددا در سال ۹۳ برای بار دوم اعزام می شوند. سرانجام در تاریخ ۳۱\۱\۹۴ بر اثر اصابت ۴ گلوله تیربار به فیض شهادت نائل آمدند. اگر چه تاکنون پیکر مطهر ایشان به وطن بازنگشته است. اما روح بلندش بربال ملائک به مولا و مقتدایش حسین بن علی پیوست و با روی سفید در مقابل اباالفضل العباس(ع) جان به جان آفرین تسلیم کرد تا حرم اهل بیت علیهم السلام بار دیگر طعم تلخ اسارت را تجربه نکنند و از ایشان سه فرزند به نام های اسما، عبدالصادق، مائده به یادگار مانده است.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
سردار شهید #سید_جلال_حبیبالله_پور علمدار صابرین لشکر 25 کربلا بود، او استاد طرحریزی و اجرای عملیاتهای نظامی ویژه در شرایط سخت بود،☝️ سید جلال عزیز در عملیاتهای ویژه صابرین علاوه بر ابتکار عمل و چالاکی در عمق منطقه دشمن و در حین هدایت و فرماندهی نیروهای عملکننده با همه بچهها مهربان و صمیمی اما خیلی جدی بود✅
او که گوش به فرمان رهبرش بود و خوب فهمیده بود که دفاع از اسلام مستلزم رنجهاست و از بزرگترین عبادات محسوب میشود، 👌هنگامی که حضرت امام روحالله در تاریخ 25 تیر 64 فرمودند؛ باید هر جوانی یک نیرو باشد برای دفاع از اسلام خودش را برای مبارزه و جهاد آماده کرد و تا لحظه شهادت تابع امر ولایت فقیه خویش بود،😊 سید شهیدمان؛ عامل به ایمان و وحدت بین نیروهای پیشکسوت و جوان سپاه بود و همیشه میگفت ایمان و وحدت و تعهد ما رزمندگان سپاه عامل پیروزیمان خواهد شد.✌️
سید جلال حبیب خدا بود! سید جلال محب حضرت زهرا (س) بود❤️، او به عشق مادر خواست گمنام بماند، آری او در مهر مادر خلاصه شده بود، ذره ذره وجود او نام مادر را صدا میکرد،😔 او برای صدها جوان مشتاق، حقیقتاً چراغ راه شد اما این وادی پر است از این ستارهها، پر است از کسانی که راه را نشان میدهند.💔
شهید مدافع حرم سید جلال حبیب الله پور🌹
#سالروز_شهادت
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
کانال محتوای روایتگری راویان
سردار شهید #سید_جلال_حبیبالله_پور علمدار صابرین لشکر 25 کربلا بود، او استاد طرحریزی و اجرای عملیا
#زندگینامه
#شهید_سیدجلال_حبیباللهپور
سردار شهید سید جلال حبیب الله پور در تاریخ هفتم بهمن ماه سال ۱۳۴۶ در محله شهید طالبى شهرستان بابلسر، استان مازندران به دنیا آمد. او اولین فرزند خانواده بود. پدرش سید حسین و مادرش ربابه نام داشت. سید جلال عضو نیروى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى بود و داراى تحصیلات لیسانس نظامى از دانشگاه امام حسین (ع) بود.
وی فرمانده محور سوم ثارالله لشکر عملیاتى ۲۵ کربلا بود. سید جلال در ۵۲ عملیات مرزى و برون مرزى شرکت کرد. ایشان از همان اوایل شروع جنگ سوریه خیلى پیگیر بود که براى دفاع از مظلومان و حریم ناموس اهل بیت به سوریه برود.
اوایل جنگ سوریه قرار شد حدود ۳۰ نفر از فرماندهان لشگر و با سابقه جبه جنگ تحمیلى براى کارهاى مستشارى و آموزشى به سوریه بروند که سید جلال یکى از آن ۳۰ نفر بود که حتى ویزایش هم آماده بود. اما پس از اسارت تعدادى از همکاران سپاه در سوریه پروازشان لغو شد. از همان موقع بود که بى قرارى مى کرد و خیلى هم به تهران مى رفت تا او را به سوریه اعزام کنند.
که سرانجام در تاریخ هجدهم اسفند ماه ۱۳۹۳ براى دفاع از حرم آل الله با عنوان فرمانده گروه صابرین به سوریه اعزام شد و پس گذشت ۴۳ روز در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۳۹۴ در منطقه بصرى حریر استان درعا به فیض شهادت نائل آمده بود و پیکرش در حوزه اشغالى داعش درآمد و مفقود شد.
در اعیاد مبارک بزرگ قربان تا غدیر در سال ۹۷ هدیه الهى به مردم شریف مازندران اینگونه رقم خورد که پیکر سردار شهید «سید جلال حبیب الله پور» به همراه پیکر شهید «سید سجاد خلیلى» پس از گذشت چند سال دورى و چشم انتظارى شناسایى شد و پس از طى مراحل مختلف آزمایشات متعدد؛ ابدان مطهرشان ثبت و پس از انجام سیر مراحل ادارى، به میهن اسلامى انتقال داده شد.
از سردار شهید «سید جلال حبیب الله پور» یک پسر به نام «سیدعلى» و یک دختر به نام «سیده فاطمه زهرا» به یادگار مانده است.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری_مناسبتی
#وضعیت_واتساپ
#استوری
#شب_قدر
#شب_نوزدهم
#لیلةالقدر
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani