فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#گزارش_تصویری
🎥 ۷۲ شهید دفاع مقدس از مرز شلمچه وارد میهن اسلامی شدند .
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلام_امام
📹 #جهاد_تبیین #فریضه_فوری
🔻 رهبر انقلاب: «در این جهادی که وجود دارد، در این جنگ بیامانی که وجود دارد بین اسلام و کفر، بین حق و باطل، بین روایت دروغ و حقیقت -این جنگی است بین اینها- ما در کجای این جبهه قرار داریم و حضور داریم؟» ۱۴۰۰/۱۱/۰۳
🔹 «جهاد تبیین» موضوعی است که ماههای اخیر در بیانات حضرت آیتالله خامنهای بارها مورد تأکید و اشاره قرار گرفته است و رهبر انقلاب اسلامی ابعاد مختلف آن را توصیف کردهاند. ««جهاد تبیین» یک فریضه است. «جهاد تبیین» یک فریضهی قطعی و یک فریضهی فوری است و هر کسی که میتواند[باید اقدام کند].» ۱۴۰۰/۱۱/۱۹ خطابی عمومی که همه افراد جامعه در جنگ رسانهای دشمن علیه حقایق انقلاب اسلامی مردم ایران، مخاطب آن هستند و میتوانند ایفای نقش کنند؛ اگرچه مسئولین در این زمینه وظایف سنگینتری بر دوش دارند.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#اطلاعیه
🔻اعزام راویان روحانی به کاروان های زیارتی و یادمان هاای عملیات جنوب کشور
📲جهت درخواست راویان روحانی برای روایتگری در میان کاروان های زیارتی مناطق عملیاتی جنوب کشور با شماره 09122520325 تماس حاصل نمائید .
معاونت اعزام مؤسسه روایت سیره شهدا
#راهیان_نور
#سیره_شهدا
🕊 موسسه_روایت_سیره_شهدا
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۹اسفندماه ، #سالروز_شهادت #مدافع_حرم #روحانی_مبارز #شهید_سید_علی_احمدی_زنجانی گرامی باد . 🥀
🌸 تاریخ تولد: ۱۳۶۷/۰۶/۲۴
🌺 محل تولد: زینبیه – دمشق – سوریه
🌷 تاریخ شهادت : ۱۳۹۸/۱۲/۰۹
💐 محل شهادت : ادلب – سوریه
🌼 محل مزار: بیروت – روضه الحوراء زینب (س)
#شهدای_روحانی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#زندگینامه
#شهید_سید_علی_زنجانی
🔻شهید سید علی زنجانی بيست و چهارم شهريور ماه سال ١٣٦٧ شمسی در زينبيه دمشق متولد شد [۱]. پدرش مرحوم آيتالله سید ابراهیم احمدى موسوى زنجانی (متوفی به سال ۱۳۷۸ش) جزو علماى بنام جهان اسلام از اهالی توابع ابهرِ استان زنجان و مادرش اهل صور در جنوب لبنان بود.
🔸او كه نسب پدرىاش با سى واسطه به امام موسی كاظم (علیهالسلام) میرسید تا بيست سالگى در جوار حرم مطهر عمهی سادات حضرت زینب کبری (علیهاالسلام) زندگى كرد. علاقهمندىاش به علوم دينى تحت تأثير پدرى عالم و وارسته موجب شد تا پس از پایان تحصیلاتش، یادگیری دروس حوزوى را نيز به صورت غيررسمى در دمشق آغاز کند.
🔹پس از آن، در سال ١٣٨٧ش براى ادامه تحصيل عازم ایران شد. تا سال ١٣٩۴ش در حوزه علميه قم به تحصيل دروس حوزوى پرداخت و با مطالعات پيگير و بهرهمندی از محضر اساتيد مدارس ايرانى و عربزبان، علوم دينى را فراگرفت. او که دلدادهی آرمانهای امام و انقلاب بود، طی مدت حضورش در قم افراد زیادی را با اخلاق و منش خود جذب انقلاب اسلامی کرد و فضائل اخلاقىاش مورد توجه طلاب و همحجرهاىهايش قرار گرفت.
🔸در سه سال اول حضور مداومش در ايران، مادرش دو بار براى ديدار او به ايران سفر كرد. در سال ١٣٩٠ش به لبنان رفت و در سالروز ميلاد كريمه اهلبيت حضرت معصومه (عليهاالسلام) با خاندانی از اهالى دير قانون النهرِ منطقهی صور ازدواج كرد كه ثمره اين ازدواج پسری شش ساله همنام پدرش، «سيد ابراهيم» و دختری چهار ساله همنام عمهی سادات، «سيده زينب» است.
🔹در پى فتنهی تكفيرى شام، در لبيک به نداى جهاد و دفاع مقدس از قم بازگشت و با پيوستن به صفوف رزمندگان در سوریه در كنار قوات رضوان حزبالله به تبليغ و مبارزه پرداخت.
🔸او که فعاليتهاى فرهنگى و جهادىاش چند سالی در استان حلب سوریه متمركز بود؛ يکسال پایانی عمر پُربرکتش را به همراه خانواده از لبنان به حلب نقل مکان کرد تا در كنار رزمندگان باشد. در مدت حضور در صف جهاد و مبارزه، مسئوليتهايى چون جانشین فرهنگی قوات رضوان، مسئول فرهنگی قوات رضوان و جانشین فرهنگی یکی از لشکرهای منطقه را بر عهده داشت و به پُرکاری و اخلاص شهره بود.
🔹در عرصه جهاد، شب و روز نمىشناخت. همراه رزمندگان در خط مقدم حاضر مىشد و پابهپایشان رنج خستگى و گرسنگى را تحمل مىكرد. مأنوس رزمندگان بود و براىشان برادرى پشتيبان، عالمى الهامبخش و رزمندهای همراه. دردهایشان را تسكين مىداد و براى حل مشكلاتشان تلاش مىكرد. محبوبیتش سبب شده بود تا همه مشتاق به ديدار و همنشینیاش باشند.
🔸مهربان، خوشرو و خوشمعاشرت و به بخشندگى و مهماننوازی زبانزد بود. طبعى بدیههگو، شخصيتى بسیار فروتن و ضمیری مملو از ایمان داشت و با قلبی پاک، روحى جوانمرد و لبخندی لطيف زندگی کرد. به دنيا و متعلقات آن وابستگی نداشت. معرفت و اعتقاد حقيقىاش به ذات باریتعالی، در التزام عملی او به واجبات و توجهش به معنویات تجلى مییافت. در شب با خدا راز و نیاز میکرد و با زبانی که به ذکر، دعا و تلاوت قرآن مترنّم بود؛ در پیشگاه معبود، پیشانی بر خاک میگذاشت و به نماز میایستاد. زندگیاش سراسر زهد، تقوا، عشق به اهلبيت (عليهمالسلام)، احسان به خلق و دستگيرى از نیازمندان بود و در اشک بر حضرت سیدالشهداء (علیهالسلام) روزی فراوان داشت.
🔹برای پا گذاشتن در ميدان نبرد بیقرار بود. به پیروزی اطمینان داشت، اگرچه در اين راه به نعمت شهادت برسد. حُسنِ عاقبت را در رزق شهادت جستجو و روزش را به امید لقای دوست شب مىكرد. چیزی محبوبتر از شهادت نداشت و براى رسيدن به آرزوى ديرينهاش شب و روز تلاش مىكرد.
🔺اين عالم و عابد خستگىناپذير، نزدیک به پنج سال در جبهههای مناطق حلب، تدمر، باديه تدمر و البوكمال مجاهدت کرد و در جهت تبلیغ علوم محمد و آلمحمد (عليهمالسلام) مستمر کوشید. در این راه مجروح شد و سرانجام روز جمعه نهم اسفند سال ۱۳۹۸ش نزدیک اذان مغرب در سیویک سالگی، در حملات هوایی به مواضع نیروهای مقاومت در منطقه طلحیه شهر سراقب از استان ادلب سوريه به درجه رفيع شهادت نائل آمد. پيكر مطهرش پس از تشييع در دير قانون النهر، در گلزار شهداى «روضة الحوراء زينب» منطقه ضاحیه جنوبی بیروت در كنار شهداى مقاومت اسلامى لبنان به خاک سپرده شد.
✍️ پىنوشت:
۱- در شناسنامه ١٣٦٨ش قید شده است.
#شهید_سید_علی_زنجانی
#الشهيد_السيد_علي_الزنجاني
#شهدای_روحانی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
35.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ببینید
🎥 مستندی کوتاه در مورد شهید مدافع حرم #سید_علی_زنجانی
#شهدای_روحانی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#سیره_شهدا
#شهید_سیدعلی_زنجانی
📍ارادت سید علی به امام حسین علیهالسلام
مخصوصاً روضه زیاد بود.
بارها ازمن میخواست روضه بخوانم..
گاهی هم از بس روضه گوش میداد،
بهش گیر میدادیم.میگفت:« مگه ما غیر از
روضه و اشك بر سیدالشهدا علیهالسلام
و نماز اول وقت چیز دیگه ای هم داریم؟!
این دوتا رو ازمون بگیرن،دیگه هیچی نداریم»..
یا رحمة اللّٰه الواسعة و یا باب نجاة الاُمّة🌺
#مدافع_حرم
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
شهيد مدافع حرم سيدعلی زنجانى به روايت مداح اهل بیت حاج مهدی سلحشور🎤
سید علی عزیز ما دنیائی از صفا و صمیمیت بود. عشق به شهادت🌷 در دریای زلال چشماش موج میزد. پارسال گفت #حاج_مهدی بریم یه سر خطوط بچههای حزبالله. میخوام ببینی چه عشقی به "حضرت آقا" دارند❤️
با هم رفتیم بچههای حزب الله تا فهمیدن من بعضی از اوقات خدمت #حضرت_آقا مشرف میشم، برگهای رو آماده کردند و اسامی شونو توش نوشتند📝 تا اون نامهی حامل سلام رو، خدمت ایشون تقدیم کنم. 🌹
راست میگفت عشقشون به آقا💖 مثال زدنی بود هر کدوم اسمش رو مینوشت چشاش بارونی میشد😭 و با یه حسرتی میگفت سلام خالصانهی ما رو خدمت حضرت آقا ابلاغ کنید. و بگید تا جان در بدن داریم با #جان و مال و فرزند و خانواده در رکابتون هستیم✋
خوش به سعادتش مزدش رو گرفت...
#شهید_سیدعلی_زنجانی🌹
#مهدی_سلحشور
#شهدای_روحانی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۹ اسفندماه ، #سالروز_شهادت #مدافعان_حرم
#شهید_علیرضا_توسلی
#شهید_رضا_بخشی
#شهید_فرهاد_خوشهبر
#شهید_مهدی_صابری
گرامی باد . 🥀
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
ذره ای ڪم نشود
حرمت بانویِ دمشـق💚
تا دفـاع ِحرمـش
دستِ علی اکبرهاست
#شهید_مهدی_صابری
#فرمانده_گروهان_حضرتعلیاکبر
#تیپ_سرافراز_فاطمیون
▫️تاریخ ولادت: ۱۳۶۸/۰۱/۱۴
▫️محل ولادت: مشهد مقدس
▫️تاریخ شهادت: ۱۳۹۳/۱۲/۰۹
▫️محل شهادت: سوریه
#سالروز_شهادت
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
✍ #یاد_خوبان
☘سید تعریف می کرد و می گفت داشتیم به منطقه عملیاتی اعزام می شدیم در راه یک نوار نوحه سینه زنی گذاشته بودم، این نوار را با مهدی زیاد گوش کرده بودم و کاملا برامون تکراری بود.
🍁برای همه معمول اینه که وقتی یک نواری تکراری می شه دیگه اون حس و حال و اشتیاق اولیه برای گریه کردن بوجود نمی یاد، خصوصا اینکه اون نوار مداحی نوحه باشه نه "روضه" اما اونروز باروزهای دیگه فرق می کرد..
☘یک نواری که قبلا بیش از ده ها بار انرو گوش کرده بودیم در ماشین گذاشته بودم وبه راهمون ادامه می دادیم، همینکه داشتم رانندگی می کردم، متوجه شدم مهدی به پهنای صورتش داره اشک می ریزه وگریه می کنه
🍁تو حال و هوای خودش بود بعد دیدم یک ورقه کاغذ برداشت و شروع کرد به نوشتن. درحال نوشتن بود که به مقصد رسیدیم و وقتی ماشین ترمز کرد، مهدی هم سرش را از اون برگه بلند کرد و اون رو روی داشبورت ماشین گذاشت و رفتیم برای عملیات...
☘بعداز عملیات ایندفعه تنها بسوی ماشین برگشتم چون مهدی آسمانی شده بود، درحال روشن کردن ماشین بودم که یک دفعه دیدم برگه ای کف ماشین افتاده اون رو برداشتم و نگاهش کردم بله همون برگه ای بود که مهدی درحال نوشتن مطالبی روی اون بود
🍁آخرین نوشته آقامهدی! قطعه شعری در وصف حضرت علی اکبر علیه السلام! مهدی عاشق حضرت علی اکبر(علیه السلام) بود، وقتی ازش پرسیدم اسم گروهان ویژه خط شکنت رو چی بذاریم فوری گفت بگذارید گروهان حضرت علی اکبر(علیه السلام) وقتی می خواست آقارو صدا بزنه می گفت علی اکبر لیلا! ابتدای شعرش هم همین رو گفته.
#شهید_مهدی_صابری 🌷
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#وصیتنامه
#شهید_مهدی_صابری
بسم الله الرحمن الرحیم
یاعلی اکبرلیلا؛
عشقت میان سینه من پاگرفته / شکر خدا که چشم تو ما را گرفته
دریاب دل ها را تو با گوشه نگاهی / حالا که کار عاشقی بالا گرفته
عمریست آقاجان دلم از دست رفته / پایین پای مرقدت مأوا گرفته
گیسو کمند خوش قد و بالای ارباب / شش گوشه هم با نور تو معنا گرفته
از کودکی آواره روی تو هستم / دست دلم را حضرت زهرا گرفته
مانند جدت رحمة للعالمینی
حیف است دست خالی مرا را نبینی
امروز سه شنبه 5 اسفند 1393 مصادف با سالروز ولادت بانوی دمشق؛عقیله بنی هاشم زینب کبری (س) دست به قلم شدم تا سیاه مشقی به نام «وصیت نامه» بنویسم.
خدایا!
خدای من؛ خدای خوب و مهربانم...خیلی خیلی قشنگتر و زیباتر از اون چیزی هستی که من با این سطح پائین معرفت و شناخت که اصلاً نداشته محسوب میشه، فکر میکنم.
روسیاهم. روسیاهم که با 25 سال سن نتونستم تو رابطه عبد و معبودی اونجوری که باید و شاید وظیفه عبد رو به نحو شایسته و بایسته انجام بدم.
ازت ممنونم؛ ممنونم که من رو انسان آفریدی؛ انسانی مثلاً مسلمان و لایق شکر فراوانتر محب امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه وآله السلام...
ممنونم که دوران حیاتم رو تو این بازه زمانی قرار دادی و هم توفیقات و افتخارات خیلی خیلی زیادی؛ نمونه اش حب شهزاده علی اکبر (علیه السلام) عنایت کردی.
الهی؛ أنت رب الجلیل و أنا عبدک الذلیل... «خدایا؛ من رو بپذیر»
برهمگان واضح و مبرهن است که وقتی شما مادر، پدر و خواهران عزیزم این دست نوشته را میخوانید من دیگر در بین شما نیستم!
میخوام کمی راحتتر و خودمانیتر بدون استرس و رودربایستی باهاتون صحبت کنم.
اول از همه شما پدر مهربونم؛
بابا، انصافاً به حالت غبطه میخورم. همیشه چند برهیچ ازم جلوتر بودی.
پدری رو در حقم تموم کردی و نشون دادی بهترین بابای دنیا هستی. دوستت دارم پدر.
خدا میدونه لذت بخش تر از زمانی که دستت رو میبوسیدم و صورتم رو میبوسیدی تو عمرم نداشتم. و هیچ موقع از خودم بی نهایت متنفر نمیشدم الا وقتایی که دلت رو به درد میآوردم... منو ببخش بابا
مامان، مامان، مامان...
همین الآنش چقدر دلم برات تنگ شده! خدا میدونه. خیلی دوستت دارم. بیشتر از اون چیزی که فکر میکنی! قدرت رو ندونستم. حیف. تو دلم هزار تا حرف هست که تو این چند جمله و چند ورق جا نمیشن و اون حس و حالش رو هم نمیتونم با قلم برات توصیف کنم.
مامان؛ زیباترین موجود عمرم؛ قشنگترین کلمه عمرم؛ عشقم؛ نفسم؛ همه وجودم؛ دوستت دارم.
زهرا جونم نمیدونم چی بنویسم که لایق اون حسِ قشنگِ عاشقِ خواهر بودن باشه.
قابل ستایشترین دختری هستی که تو عمرم دیدم.
یک یک! تک تک! عاشقتم خواهر کوچیکم!
فاطمه جان! آبجی کوچولوی دوست داشتنی با تو فهمیدم عشق یعنی چی! باورت میشه؟
اونقدری که شما من رو دوست داری به دو برابرش من دوست دارم.
و امّاروضه گوش دادم! مامان شما لباس مشکی تنم کردی و بردیم مجلس عزاداری! مدیونتم.
پدر شما لقمه حلال گذاشتی دهنم! ممنونتم...
روضه لب تشنه! روضه بدن ارباً اربا! روضه وداع! روضه گودال! روضه در! روضه پهلو! روضه سر بریده!
همیشه هم آرزو داشتم این روضهها همه به سرم بیان! خداکنه! یعنی میشه؟
رسیدن به سن 30 سال؛ بعد از آقا علی اکبر(ع) برام ننگه! تن و بدن سالم داشتن بعد از آقا علی اکبر(ع) اصلاً نمیتونم تصور کنم! فرق سالم رو بعد از آقا علی اکبر(ع) نمیخوام! چقدر خوب میشه سر تو بدنم نداشته باشم چقدر جالب و رویایی و زیباست وقتی ارباب میآیند بالا سرم تن تکه تکه ام براشون آشنا باشه و با دیدن شباهتهای تو بدن من و شهزاده علی اکبر(ع) یک کمی از اون غم و غصه بدن ارباً اربا تسلی پیدا کند! خدایا نگذار آرزو به دل بمیرم.
پدر و مادرم و خواهران گلم، صبر کنید. صبر صبر صبر!
خواهرای خوبم؛ حجاب حجاب حجاب!
مامان دوستت دارم
بابا دوستت دارم
زهراجان دوست دارم
فاطمه گل دوست دارم
بابا، مامان، سرتون رو جلوی ارباب و بی بی لیلا بالا بگیرین.
هزار تا مثل من نه که کل دنیا فدای یک نگاه ارباب به گل روی آقا علی اکبر (ع)
اینجوری تازه یک مقدار شبیه اهل بیت علیهم السلام شدید همتون.
براتون از خدا اجر جزیل و صبر جمیل میخوام.
یاعلی اکبر
سلام من رو به همه آشنا و در و همسایه برسونید!
سه شنبه 5/بهمن/1393
#مهدی_صابری
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ببینید
#شهید_مهدی_صابری مدافع افغانستانی حرم حضرت زینب سلام الله علیها، فرمانده گروهان علی اکبر علیه السلام تیپ مخصوص #فاطمیون، لحظاتی قبل از شهادت از کوتاهی در بندگی خدا می گوید و اینکه عقب نشینی در کار نیست
صدای شهید مدافع حرم شهید مهدی صابری ، فرمانده گروهان علی اکبر ع نیروی مخصوص تیپ فاطمیون دقایقی قبل از شهادت ...
دقیقا مقابلمون، تکفیریهای لعنتی اند/ تعدادِ زخمی هامون رفته بالا/ دلمون گرمه به حضرت زینب / دو تا شهید دادیم، هشت تا زخمی، ولی دلمون گرمه که راه خوبی رو انتخاب کردیم/ شارژِ موبایلم تموم شده، دیگه زیاد نمیتونم صحبت کنم / چون مموری های گوشی ام رو برداشته بودم، حافظه ای برای ضبط فیلم ندارم .( نفس عمیقی می کشد و ادامه می دهد ) : اگه ما رو بعد دیدید که هیچ، توفیق ازمون سلب شده/ یا حسین ... اگرم ندیدید، ما رو حلال کنید، از ته دل حلال کنید/ خیلی بد کردیم ، خیلی / بندگی خدا رو نکردیم ... ( هق هق گریه امانش نمی دهد ) ..(با بغضی در گلو به سختی می گوید) :" خدایا بنده خوبی برات نبودم" ...( ادامه می دهد ) : شرایطِ سختیه / گریٓم نه از ترس بود/ از اینکه بندگی خدا رو نکردم بود.یا حسینِ زهرا ... (صدای تک تیر اندازها قطع نمی شود ، ادامه می دهد ) : این خمپاره اخری، یکی از بچه ها، پای چپش قطع شد/ دستام الان پر خونه / موبایلم هم، همینطور/ الان پایِ قطع شدش، یه طرف، تنش یه طرف .."یا حسین، یا حسین" ...( گویا یکی از نیروهایش اجازه عقب نشینی می خواهد ، فریاد می زند ) : نه نه ! عقب نشینی تو کار نیست، سنگر رو حفظ کن ! سنگر رو حفظ کن !!!
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#سالروز_شهادت
#مدافع_حرم
#شهید_علیرضا_توسلی
نام : علی رضا توسلی✨
محل تولد: افغانستان 🍀
تاریخ تولد : ۱۳۴۱
تاریخ شهادت: ۹۳/۱۲/۹
محل شهادت: درعا ، سوریه🥀
محل دفن: مشهد 🍃
وضعیت تاهل: متاهل
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سردار رشید اسلام شهید علیرضا توسلی، معروف به ابوحامد، فرمانده تیپ فاطمیون روز شنبه ۹ اسفند ٩٣، در جریان آزادسازی تپه تل قرین در حومه درعا، به دست تروریستهای جبهه النصره به شهادت رسید. وی در دوران هشت سال دفاع مقدس نیز در جبهه دفاع از انقلاب اسلامی حضور داشت.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
خاتون و قوماندان
(روایت زندگی امالبنین حسینی همسر #شهید_علیرضا_توسلی )
📍بیتابی دختر و معجزه حضرت رقیه!
علیرضا کارت پرواز نداشت، اما تا آخرین مرحلۀ ورود به محوطۀ فرودگاه با ما آمد. طوبی رهایش نمیکرد. گوشۀ کت پدرش را چسبیده بود و نمیگذاشت از ما جدا شود. علیرضا نگران طوبی بود. پیوسته به من و پدرم اشاره میکرد که جدایش کنیم، اما طوبی ماجرا را فهمیده بود. حاضر نبود چند میلیمتر هم از پدرش فاصله بگیرد. خوراکی و شیرینی هم فایده نکرد. رزمندهها منتظر علیرضا بودند. مستأصل شده بودیم. تأخیر چندساعته برای پروازهای منطقۀ جنگی طبیعی بود و ما میدانستیم که باید چند ساعتی منتظر باشیم. اما علیرضا بیش از این نمیتوانست بماند. متوسل شدم به حضرت رقیه. علیرضا ناچار بهانه کرد که باید برود سرویس. طوبی گفت: «نه! تو میخوای فرار کنی!»
- نه! برو بغل آقاجونی. من زود بروم و برگردم.
راضی شد و پدرم او را بغل گرفت. به محض اینکه پدرم طوبی را بغل گرفت، گردنش کج شد روی شانۀ پدرم و خوابش برد. هنوز پاهای طوبی در آغوش علیرضا بود که خوابش برد! معجزۀ حضرت رقیه را اینجا دیدم. سه سالۀ امام حسین طاقت بیتابی یک دختر سه ساله برای پدرش را نداشت.
#شهید_ابوزینب
#شهید_علیرضا_توسلی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹#ببینید
ایدئولوژی جدید شهید «ابوحامد» در جبهه مقاومت
#شهید_توسلی
#شهید_علیرضا_توسلی
#شهدای_فاطمیون🌷
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani