eitaa logo
کانال محتوای روایتگری راویان
2.9هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
3.2هزار ویدیو
442 فایل
✅️ این کانال متعلق به ((موسسه روایت سیره شهدا قم)) می‌باشد. 📌بیان خاطرات شهدا و رزمندگان 📌محتوای روایتگری 📌معرفی کتب شهدا 📌تشریح عملیات ها
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹مکالمه بیسیم شهید حسن باقری و رحیم صفوی و اصرار باقری برای رفتن به خط! 🕊شادی روحش 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
کتاب گویای زندگی نامه شهید حسن باقری در قالب آنچه می شنوید بخش هایی از زندگی نامه ی سردار سرلشکر پاسدار «شهید غلامحسین افشردی» معروف به «حسن باقری» است که بی شک، مغز متفکر سپاه پاسداران در سالهای ابتدایی جنگ تحمیلی بود. کتاب گویای «نیمه پنهان ماه»، روایتگر بخشی از رشادت های این شهید بزرگوار، در دوران جنگ تحمیلی است. برای دانلود روی قایل زیر بزنید 👇 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
هدایت شده از علی اکبر درخشنده
فایل یکجا.mp3
8.79M
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فاصله بین شوش تا یک ساعت و نیم است. در صندلی های عقب بین حسن و مجید نشسته بودم. محید همیشه یک قرآن جیبی همراهش بود و در هر فرصتی تلاوت می کرد. توی این فاصله داشت را حفظ می کرد. قرآنش را داد دست من و گفت: ببین درست می خوانم؟ من داشتم حفظ هایش را کنترل می کردم. وقتی رسیدیم به آیات آخر سوره فجر «یَآ أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِى إِلَى‏ رَبِّکَ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً فَادْخُلِى فِى عِبَادِى وَادْخُلِى جَنَّتِى‏ (27-30)»، رسیدیم به فکه. مجید به حسن گفت: نمی دانم چرا آیات آخر سوره را نمی تونم حفظ کنم. گیر دارد. نمی دانم گیرش چیست؟ حسن با خنده گفت: می دانی گیرش چیست؟ گیرش یک است. گیرش یک لقمه است. بابا! یا ایتها النفس المطمئنة در شأن امام حسین (ع) است. شوخی که نیست. راست می گفت حسن. گیر ورود به جمع یاران شهید، خصوصی های خدا، یک لقمه شهادتی بود که در فکه با هم نوش جان کردند. راوی: مرتضی صفاری ؛ زندگی نامه شهید حسن باقری (غلام حسین افشردی) نویسنده: سعید علامیان نشر: سوره مهر نوبت چاپ: سوم- ۱۳۹۷؛ صفحه 300-299. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
کتاب گویای شهید مجید بقایی در قالب کتاب گویای «نیمه پنهان ماه» روایتگر داستان زندگی شهیدی است که تواضع و فروتنی، یکی از شاخصه‌های مهم وجودی ایشان بوده است. شهید دکتر « مجید بقایی» نمونه‌ایست کامل از رشادت‌مردان این مرز و بوم که عاشقانه جنگیدند و جان شیرینشان را فدا کردند. برای دانلود ردی فایل زیر بزنید 👇 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فایل یکجا.mp3
7.37M
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🌷 سالروز شهادت سردار رشيد اسلام "مجيد بقايي" فرمانده قرارگاه کربلا (1361ش) ✍ مجید بقایی(تولد ۱ بهمن ۱۳۳۷ بهبهان - شهادت ۹ بهمن ۱۳۶۱ فکه) از فرماندهان دوران دفاع مقدس بود. او تا اوایل جنگ تحمیلی تقریباً‌ با همه ارگان‌های انقلابی در ارتباط بود و با حضور فعال خود و ارائه راه‌حل‌های ابتکاری باعث حفظ روح امید، تحرک و نشاط در همگان می‌شد. با شروع جنگ تحمیلی، به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در‌آمد و در عملیاتهای مختلفی نقش فعالی ایفا نمود. ✅ او در طراحی عملیات بیت‌المقدس و در کنار شهید حسن باقری همچون دیگر نبردها، نقش به ‌سزایی داشت. وی در خلال شناسایی‌های پیش از عملیات والفجر مقدماتی، در منطقه فکه، لحظاتی بعد از آن که به یکی از همرزمانش می‌گوید: آیا می‌شود انسان به این درجاتی که خداوند در قرآن فرموده است، برسد که: «یا ایتهاالنَّفس المُطمَئنَّه. ارِجِعی الی ربِّکِ. راضیهً مرضیهً. فَادخُلی فی عِبادی وَادخُلی جَنَّتی». ✅ و آیا خدا توفیق این امر مهم را به انسان می‌دهد که به آن مرحله عالی نایل گردد؟؛ بر اثر برخورد گلوله خمپاره به همراه سردار شهید حسن باقری روحش آسمانی می شود و به درجه قرب و رضوان الهی دست می یابد. روحش شاد و یادش گرامی باد. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حالا_وقت_سینما_رفتنه فیلم سینمایی "23 نفر" قبول دارید که جنگ جای بچه ها نیست؟ #فیلم_سینمایی_23_نفر #جنگ_جای_بچه_ها_نیست! #بیست_و_سه_نفر http://eitaa.com/joinchat/2053898253C84791c1a84
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5848251165015278458.mp3
11.91M
﷽ 🎙 شنیدنی آقای از 7 شهید با عنوان " اگر بخواهید میتونید ... !"🌷 (س) تسلیت باد . 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
غیرتمندیِ یک رزمنده‌ی مسیحی روبرت دورانِ خدمت سربازی منتقل شد به جبهه‌ی غرب، و روزهای آخرِ سـربازی‌اش رو توی منطقه‌ی عملیاتی میمک گذراند. فرمانده بهش گفت: چند روز بیشتر به پایانِ خدمتت باقی نمونده، لازم نیست اینجا بمونی و می‌تونی به پشتِ خـط برگردی. اما روبرت قبول نکرد و گفت: تا آخرین روزی که اینجا هستم این اسلحه مال من است و نمی‌گذارم تپه به دستِ دشمن بیفتد، من تا آخرین قطره‌ی خونم با بعثی‌های عراقی می‌جنگم ... همین‌کار رو هم‌کرد و بالاخره شد... منبع: کتاب گل مریم، نوشته دکتر بوداغیانس 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
💢 دستخط رهبر کبیر انقلاب بر روی تصویر شهید مدافع وطن 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🔹طالب نیروی کمیته انقلاب اسلامی بود که توانست اجازه حضور در جبهه را پیدا کند. 🔹قبل از عملیات فتح‌المبین ترکش به کمر و پایش اصابت کرده بود ولی بعد از بهبودی در عملیات فتح‌المبین حضور یافت. 🔹ماه رمضان سال ۶۱ به تهران برگشت و برای ادامه خدمت به کمیته رفت. معمولاً تا سحر در مسجد بود و به مجالس سخنرانی و هیئت‌ها می‌رفت تا اینکه توسط منافقین ربوده شد. 🔹شهید مدافع وطن طالب طاهری از جانبازان دفاع مقدس و نیروهای کمیته انقلاب اسلامی سال ۶۱ توسط منافقین ربوده شد و پس از پنج روز تحمل وحشیانه ترین شکنجه ها در تاریخ۱۳۶۱/۰۵/۲۵ به شهادت رسید. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
شهید 🕊🌹 شهید طالـب طاهـــری ۱۷ سال بیشتر نداشت که در عملیــــــات به اصطـــــلاح مهندسی منافقین شهیـــــد شد. جانبـــاز جبهه‌های جنگ با صدام بود که به دست عناصر سازمان منافقین ربوده و به طرز فجیعی به شهـــــادت رسید ... نحوه_دستگیری_و_شهادت ◽️منافقین در سطح شهر تهران خانه‌های تیمی داشتند و فعال بودند. در کمیته با محسن میرجلیلی همکار بود. این‌ها یک خانه تیمی منافقین را در خیابان آذربایجان شناسایی می‌کنند و مراقب آمدوشد‌ها به آن خانه می‌شوند. منافقین می‌فهمند که خانه تیمی‌شان تحت نظر است. ترفندی می‌زنند و سه نفر از آنان را با لباس کمیته به زور سوار ماشین می‌کنند و به خانه ابریشم‌چی که یکی از شکنجه‌گاه‌هایشان بود، می‌برند. ◽️حمام خانه را عایق‌بندی کرده بودند تا صدای کسانی که شکنجه می‌کردند به بیرون نرود. پنج شبانه روز را شکنجه می‌کنند. برای اعتراف گرفتن از طالب و دوستش از شیوه‌های شکنجه‌های_امریکایی_اسرائیلی کمک می‌گیرند. ◽️منافقین که قصد داشتند از و دوستش اعتراف بگیرند تنها با فریاد الله‌اکبر الله‌اکبر او و دوستش مواجه می‌شوند. عصبانی می‌شوند و اقدام به انجام شکنجه‌های وحشتناک می‌کنند. ◽️یکی از منافقین به نام جلال گفت: من با عصبانیت چاقو را بالای گوش گذاشتم و گوشش را بریدم. بعد بینی‌اش را بریدم و خون تمام سر و صورتش را گرفت و بیهوش شد؛ بعد با میله آهنی به جانش افتادیم. 👇 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
◽️مسعود قربانی، یکی دیگر از منافقین در اعترافاتش گفت: آب جوش آوردیم روی پایشان که پر از تاول بود ریختیم. ◽️در ادامه اعترافات منافق دیگری به نام جواد محمدی با چاقو چشم را از حدقه درمی‌آورد. پوست بدنش را با چاقو می‌کند و بعد با شیشه شکسته پوست بدن را جدا می‌کنند. خود منافقین از آن همه استقامت تعجب کرده بودند و می‌گفتند چطور این جوان ۱۷ ساله این شکنجه‌های وحشتناک را تحمل می‌کند. آنقدر آب جوش روی بدن بچه‌ها ریخته بودند که مو و پوست آن‌ها به راحتی از بدنشان جدا می‌شد؛ حتی وقتی فهمیده بودند که در بدن ترکش وجود دارد با اتو جای ترکش را سوزانده بودند. پدر شهید درباره شهادت پسرش می‌گوید: «وقتی به کمیته انقلاب رفتم، پیکر ۳ شهید را دیدم. پاسداران از من خواستند تا فرزندم را از میان این سه شهید شناسایی کنم اما به دلیل رفتارهای غیرانسانی و شکنجه‌های وحشیانه منافقین فرزندم قابل شناسایی نبود. برای شناسایی طالب عاجز شده بودم که به یاد جای ترکشی که در کمر داشت، افتادم.‌ از پاسداران خواستم پیکرها را به پشت برگردانند تا شاید از روی ترکش بدنش شناسایی شود. سوره «والعصر» را زیر لب زمزمه می‌کردم که شهدا را به پشت برگرداندند. یک دفعه چشمم به جای سوختگی «اتوی برقی» افتاد که دقیقاً در جای ترکش بر پشت کمر فرزندم گذاشته بودند. با دیدن این صحنه دیگر چیزی متوجه نشدم و تنها از خدا خواستم که در آن لحظه به من صبوری عطا کند. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
شهید طالب طاهری 🔸طالب ۱۷ سال بیشتر نداشت که منافقین با دستگیری وی ، زنده زنده گوش وبینی اش را بریدند ویک چشمش را از حدقه درآوردند؛ با اتو کل بدن طالب را داغ کردند وآب جوش روی تمام بدنش ریختند، وبا شیشه خرده پوستش را جدا کردند و در آخر هم گفته شده زنده به گورش کردند!!! بخشی از وصیت نامه ی شهید را بخوانیم: 🔸من در زندگی که کردم یعنی ۱۷ سال سن، شاید مرتکب خیلی گناهان و کارهای بد و غیره شده باشم به این خیال که دنیا هست و هر آن می‌باید زندگی عادی بکنم! اما به آخرش فکر نکرده بودم تا اینکه سرم به سنگ خورد و فهمیدم که نه دنیا همین‌طور باقی نمی‌ماند، بلکه همه چیز از بین می‌رود، ولی اعمال خودم و ورق اعمالم از بین نمی‌رود و همه وجود دارند و حال چرا تو برادر، تو دوست، تو رفیق و … به خودت فکر نمی‌کنی؟! یک لحظه شد به خودت فکر کنی؟ چرا نماز نمی‌خوانی؟ چرا گناه می‌کنی؟ چرا دروغ می‌گویی؟ چرا چاپلوسی می‌کنی؟ و من می‌خواهم به تمام این کسانی که اگر شد نماز را می‌خوانند و اگر نشد نه و همیشه کارشان را بر نماز مقدم می‌شمرند و خیلی کارها را بر این مقدم می‌شمرند بگویم بالاخره یک روز باید جواب بدهی، یک روز باید تاوان پس بدهی و آن وقت است که عذابت سنگین‌تر و مشکل‌تر خواهد بود؛ پس چرا زودتر توبه نمی‌کنی؟! پس چرا زودتر به خودمان نمی‌آییم؟ بچه‌ها به خدا خیلی‌ها که توبه کردند و در مسیر حق و خدا قرار گرفتند درست می‌شوند و هیچ مشکلی هم ندارند، فهم و اراده خودتان را قوی کنید و با نفس خودتان بجنگید. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 شهید حاج نقل می‌کند یکی از اشرار بزرگ سیستان و بلوچستان را که سال‌ها به دنبالش بودیم و هم در مسئله قاچاق مواد مخدر خیلی فعالیت می‌کرد و هم تعداد زیادی از بچّه‌های ما را شهید کرده بود را با روش‌های پیچیده اطّلاعاتی برای مذاکره دعوت کردیم به منطقه خاصی و پس از ورود آن‌ها به آنجا او را دستگیر کردیم و به زندان انداختیم. خیلی خوشحال بودیم. او کسی بود که حکمش مثلا پنجاه بار اعدام بود. در جلسه‌ای که خدمت رسیده بودیم، من این مسئله را مطرح کردم و خبر دستگیری و شرح ماوقع را به ایشان گفتم و منتظر عکس‌العمل مثبت و خوشحالی ایشان بودم. رهبری بلافاصله فرمودند: همین الان زنگ بزن آزادش کنند! من بدون چون و چرا زنگ زدم، اما بلافاصله با تعجب بسیار پرسیدم «آقا چرا؟ من اصلا متوجه نمی‌شوم که چرا باید این کار را می‌کردم؟ چرا دستور دادید آزادش کنیم؟» گفتند: «مگر نمی‌گویی دعوتش کردیم؟» بعد از این جمله من خشکم زد. البته ایشان فرمودند:«حتما دستگیرش کنید.» و ما هم در یک عملیات سخت دیگر دستگیرش کردیم. مرام شیعه این است که کسی را که می‌کنی و مهمان تو است حتی اگر قاتل پدرت هم باشد حق نداری او را آزار بدهی. 📙خاطرات شفاهی شهید حاج قاسم سلیمانی در کتاب «ذوالفقار» 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani