#ماجراهای_پرچم
#روایت_نگاری
در شلوغی جلوی غرفه چشمم به یک جوان نهایت ۲۲ ساله خورد؛ که با دقت محتوای روی میز را بررسی می کرد. نگاهی که به سکناتش انداختم، با خودم گفتم: از این پسرای بیکاره که اومده مزه بپرونه و وقت بکشه...
می دانستم که مسخره می کند، پس بی رغبت گفتم: این پرچم حضرت زینبه از سوریه اومده میتونید زیارت کنید.
گفت: بله؛ دوستتون گفت. زیارت کردم.
دوباره گفت: یک روسری برای نامزدم میدین ببرم؟
انگار جملات ذهنم تایید شده بود...
گفتم: این روسری برای خانم هایی هست که روسری همراهشون نیست.
با لحن کش داری گفت: اونم روسری نمیذاره به خدا...
لودگی اش کم کم عصبانی ام کرده بود.
گفتم: بیاریدش اینجا.. چشم روسری هم میدیم.
گفت: اون طرفه نمیاد اینجا...
گفتم: میتونم گیره روسری بدم ببرید براش.
گفت: نه گیره نمیذاره. اینا رو استفاده نمیکنه.
داشتم فکر میکردم چه کنم تا بی خیال شود و برود؛ که یکباره خانمی که آن طرفتر ایستاده بود و بچه ها داشتند برای دخترش روسری می بستند، گفت: راست میگه.. داداشمه. تازه نامزد کرده...
لحظه ای به خودم آمدم.
شرمنده شدم از خیالی که پسر در سرش داشت و تصوری که در سر من می گذشت.
کتاب ترگل را برداشتم و به پسر دادم.
گفتم: این کتاب را ببرید برای همسرتان.
بازش کرد، بعد چند ثانیه ای تورق، با ذوق گفت: ایول این خیلی خوبه... ممنون.
گیره دادم با یک روسری به انتخاب خودش.
این بار من تلنگر خورده بودم و دلم برای غیرتی که داشت سینه به سینه منتقل می شود غنج می رفت...
شهربازی پارک طلایی، آمل
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
#دختران_حسین
#ریحانه_الحسین
↪️ @reyhana_alhosain 🌸🍃
40.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زائران پرچم حضرت زینب سلام الله، زیارتتان قبول...😍
غرفه ۲۹ اردیبهشت
شهربازی پارک طلایی، آمل
#ماجراهای_پرچم
#دختران_حسین
#ریحانه_الحسین
↪️ @reyhana_alhosain 🌸🍃
#ماجراهای_پرچم
#روایت_نگاری
دختر بزرگتر، با دقت خاصی گیره روسری انتخاب کرد. بعد بستن روسری، خواهر کوچکتر هم از مادر روسری خواست. برای او هم بستیم.
وقتی روسری اش را می بستیم؛ چند دقیقه ای غرفه خلوت شد. حواسمان جمع زائر کوچکمان بود و کیف می کردیم...
یکی از خادم ها آروم گفت: فقط نگاه باباش...
صورتم را برگرداندم تا چهره پدر را ببینم. مرد جوانی که پدر این دو فرشته است؛ از دور گردن کج کرده بود و با لبخندی عمیق دخترش را که شال صورتی دور صورت ماهش بسته میشد نگاه می کرد.
دعوتش کردیم بیاید کنار دلبرکانش...
با کمال میل آمد.
از پدر خواستیم که دخترانش را ببوسد..
موقر و آرام پذیرفت.
و این شد زیباترین قاب آن شب غرفه ما....
بوسه غیرت پدر بر حجاب دخترش❤️
وقت رفتن رسید. مادربزرگ بچه ها، که حالا او هم محجبه شده بود با خوشحالی عمیقی از خادمان تشکر کرد و گفت: شب به یادموندنی شد..
۲۹ اردیبهشت ماه
شهربازی پارک طلایی؛ آمل
خادم پرچم
#دختران_حسین
#ریحانه_الحسین
↪️ @reyhana_alhosain 🌸🍃
36.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با دعای سفینة النجاة، ما دوباره جوانه می زنیم...🌱
غرفه شهادت امام صادق علیه السلام🖤
بابل، چهار راه شهدا، مسجد شهدا
#شما_هم_سهیم_باشید💛
شماره کارت جهت دریافت نذورات:
۶۲۷۳۸۱۱۰۷۰۰۴۷۶۱۵فلاح نیا بابلی #دختران_حسین #ریحانة_الحسین_علیه_السلام #بنیاد_علمی_فرهنگی_حیات ↪️ @reyhana_alhosain 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطرهها دارم از هر سفر مشهد
خاطره از آزادی، روبروی گنبد💛
#دهه_کرامت و میلاد #امام_رضا_جان مبارک.🤩❤️
زیارت مجازی تون قبول مخاطب های ریحانة الحسین علیه السلام 😇
#امام_رضا_جان❤️
#دختران_حسین
#ریحانه_الحسین
#دهه_کرامت
#زیارت_مجازی
↪️ @reyhana_alhosain 🌸🍃
#معرفی_کتاب
#غذات_چه_مزه_ایه
#منِ_او
داستانی عاشقانه از مردم تهران قدیم. کتاب #منِ_او روایت رضا امیرخانی از عشق پاک علی و مهتاب است که برای رسیدن به یکدیگر مسیر سختی را طی میکنند و در طول زمان تجربیات گوناگونی را از سر میگذرانند...
این رمان به دلیل تحقیقات گسترده نویسنده درباره شرایط زندگی ایران در دهه بیست، از غنای فرهنگی بالایی برخوردار است و به زبانهای عربی، روسی و اندونزیایی ترجمه شده است.
#منِ_او را به علاقه مندان رمان های عمیق و داستانی ایرانی، توصیه می کنم.
#دختران_حسین
#ریحانه_الحسین
↪️ @reyhana_alhosain 🌸🍃
#معرفی_کتاب
#غذات_چه_مزه_ایه
- میخواهم از خودت به خودت گلهگی بکنم! چغلی خودت را به خودت... پاریوقتها دوست دارم بنشینم باهات اختلاط کنم... راجع به... آن هم توی این دوره زمانه... راجع به صبح... راجع به پوشش و چادر و لچک و روسری...
+ آهان! صبح... من گرمم شده بود.
- تو برای چی رو میگیری؟
+ خب برای این که نامحرم نبیندم... قبول! کریم هم نامحرم است، اما...
باب جون گل از گلش شکفت. انگار چیزی کشف کرده بود. دستِ مریم را در دست گرفت:
- هان، بارکالله اشتباهت همینجاست. رو گرفتن برای فرار از نامحرم نیست. واِلا من هم میدانم، نامحرم که لولو نیست. جخ پاریوقتها مثل همین کریم، اصلا خودیه... نه! رو گرفتن برای این است که خدا گفته. خدا هم مثل رفیق آدمه. یک رفیق به آدم یک چیزی بگوید، لوطیگری میگوید بایستی انجام داد.
+ این درست است که خدا گفته، اما حکمتش همان است که گفتم، برای فرار از...
بابجون حرف مریم را برید:
- حکمتش را ول کن. اینجایش به من و تو دخلی ندارد. وقتی رفیق آدم چیزی از آدم خواست، لطفش به این است که بیحکمت و بیپرس و جو بدهی. اگر حکمتش را بدانی که به خاطر حکمت دادهای، نه به خاطر لوطیگری. جخ آمدیم و حکمتش را نفهمیدی، آنوقت چه؟ انجام نمیدهی؟
📖 #منِ_او
#دختران_حسین
#ریحانه_الحسین
↪️ @reyhana_alhosain 🌸🍃
#معرفی_کتاب
#غذات_چه_مزه_ایه
غذاهم -اگر خوب باشد- نصفش به تن میرسد، نصفش به روح. این را پریشب از مرشد زورخانه شنیده بود.
📖 #منِ_او
#دختران_حسین
#ریحانه_الحسین
↪️ @reyhana_alhosain 🌸🍃
#ماجراهای_پرچم
#روایت_نگاری
بیرون از غرفه، مسئول دعوت رهگذران برای زیارت پرچم حضرت ابالفضل علیه السلام، بودم.
خانم های زیادی در رفت و آمد بودند. هر خانمی که رد می شد، فارغ از نوع و میزان حجابش، دستم را روی بازویش می گذاشتم و می گفتم:« شما به زیارت پرچم متبرک حرم آقا ابالفضل دعوت شدید...
بفرمایید زیارت...»
واکنش ها متفاوت بود!
از بعضی ها که حجاب قابل قبولی داشتند؛ توقع نداشتم که منکرانه دعوتم را رد کنند.
برخی دیگر از خانم ها که کم حجاب بودند؛ وقتی با دعوتم مواجه شدند از جلوی غرفه بی تفاوت گذشتند. اما بعد از چند لحظه، متوجه شدم که دوباره آمده اند و داخل غرفه شدند.
با اشک های جاری شده و قلب پر کشیده سمت حرم قمر بنی هاشم علیه السلام، پرچم را زیارت کردند. وقت رفتن هم از من تشکر کردند.
این اتفاق در طول غرفه چندبار تکرار شد.
خانم دیگری در جواب دعوتم گفته بود:« ممنون،فرصت ایستادن ندارم».
چند دقیقه بعد، آمد. داخل غرفه شد و خادم ها برایش روسری بستند. وقت رفتن به من گفت:« خانم، من بی حجاب داخل غرفه شدم و با حجاب اومدم بیرون!😍»
من در جواب گفتم:« زیارتتان قبول. ان شالله نگاه آقا امام زمان عج روزی شما».
خیلی حس خوبی بود.
غرفه زیارتگاه شده بود. هر کسی که از غرفه خارج می شد، بوی خوش حرم می داد.
چه روزی پر برکتی و چه مهمان با کرامتی! قمر بنی هاشم مهمان ما و خانم های شهر، زائر ایشان شده بودند...
السلام علیک یابن امیرالمومنین
السلام علیک یا ابالفضل العباس
مسئول دعوت
۴/٣/۱۴۰۲،بابل
#دختران_حسین
#ریحانه_الحسین
↪️ @reyhana_alhosain 🌸🍃
8.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گُلی که یک ورقش آبروی نُه چمن است
نگین خاتم سلطان دین، اباالحسن است
💚💚💚💚💚💚💚💚💚
خوشا ملکی که سلطانش تو باشی....
میلاد #امام_رضا_جان❤️ مبارکِ امام زمان ما و ایل و تبار ما😍
#دهه_کرامت
#دختران_حسین
#ریحانه_الحسین
↪️ @reyhana_alhosain 🌸🍃
5.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعر خوانی #سید_حمیدرضا_برقعی
میلاد ولی نعمت و روح سرزمین مون مبارک. 🥳💚💛🌹
در روز میلاد غریب الغربا، دعوتید به پادکست دوم از سلسه پادکست های #واکسن_بزنیم ⬇️
https://eitaa.com/reyhana_alhosain/91
#امام_رضا_جان❤️
#دهه_کرامت
#دختران_حسین
#ریحانه_الحسین
↪️ @reyhana_alhosain 🌸🍃