eitaa logo
ریشه‌ها
57 دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
4.9هزار ویدیو
8 فایل
رهیافتی بر افول استعمار و ظهور حکومت مستضعفان جهت ارتباط با مدیر: @dastmalbaf
مشاهده در ایتا
دانلود
پیرامون مشروطه (1) این روزها غالباً گفته می‌شود که در ابتدای مشروطه، شعار عدالتخانه محور بود و پس از آن‌که مردم به باغ سفارت انگلیس رفتند، انحراف ایجاد شد و مشروطه جای عدالتخانه را گرفت. این سخن هم درست است و هم نادرست. غلط بودنش را در این نوشته بیابید و صحتش را اگر خدا خواست خواهم نوشت: (تذکر: مهاجرت صغری از 17 شوال 1323 ق آغاز شد و تا 16 ذی‌القعده ادامه داشت. همه‌ی گزارش‌های زیر، پیش از مهاجرت کبری (آغاز در 23 جمادی‌الاولی 1324 ق) و تحصن در باغ قلهک است.) 1. ناظم‌الاسلام کرمانی: «شب سه‌شنبه دويّم ماه ذی‌الحجة الحرام سال هزار و سيصد و بيست و دو هجرى و هفتم فوريه‌ی سال 1905 ميلادى ... سيد محمد طباطبایی ... فرمودند: «تا دولت ايران مشروطه و داراى قوانين اساسى نگردد و اين استبداد برداشته نشود، هرگز متوقع اصلاح و منتظر انتظام نبايد بود.» نگارنده عرض كرد: «كى و چه وقت دولت مشروطه خواهد شد؟» فرمود: «وقتى كه افراد ملت عالم و و از خواب گران غفلت بيدار و معنى مليت و قوميت را بدانند و بر نفع و ضرر ملكى كه ما بِهِ الاشتراك عمومى اهالى مملكت است واقف شوند و يا عده‌ی عالم بر جاهل غلبه نمايد و يا لااقل عالم و جاهل در عدد مساوى باشند.» (تاريخ بيدارى ايرانيان، ج1، ص: 159-162.) 2. ملک‌المورخین: «در عُشر اول شوال المكرم 1323 [ه‍.ق]، مردم می‌گويند كه علماء گفته‌اند دولت و سلطنت ايران هم بايد سلطنت مشروطه بشود. لكن اين صدا هنوز عام نشده [است].» (مرآت الوقايع مظفرى، ج2، ص: 873.) 3.ملک‌المورخین: «در ماه شوال [1323]، ميان علما با دولت نزاع است و همه متحد شده‌اند و هر روز كنکاش دارند كه صدراعظم را از ميان بردارند و مى‌گويند بلواى عام خواهد [شد] و گاهى هم ميان مردم شهرت سلطنت مشروطه مى‌باشد.» (مرآت الوقايع مظفرى، ج2، صص: 874-875) 4. مقاله‌ای در ایام مهاجرت صغری: «... [پس از تنبیه تجار قند]، تجار دلال‌ها را وسیله‌ی اجراء مقاصد محرکین قرار داده، مسجد سلطانی پناهنده شدند. ... آن‌جا واحداً بعد واحد محترمین را به مسجد کشانیدند و مسئله‌ی قند تبدیل به استدعای جعل قانون و سلطنت مشروطه شد و جداً مردم را تحریک کردند. ...» (کالبدشکافی چند شایعه درباره شیخ فضل الله نوری، صص 60-62.) 5. ملک‌المورخین: «علماى طهران كه در حضرت عبدالعظيم عليه‌السلام مى‌باشند، در عشر دوم و سوم شوال [1323] ... بعضى واعظين در آن‌جا رفته‌اند و هرروزه به منبر مى‌روند و ... مى‌گويند ما به طهران نمى‌آیيم مگر به بعضى شروط: -اولاً، ما نمى‌گویيم كه دولت ايران مشروطه باشد، زيرا كه هنوز قابل و مستعد اين كار نيست. ما مى‌گویيم بايد مجلسى در ايران تشكيل شود محتوى از چهار نفر عالم بى‌غرض و چهار نفر وزير بى‌غرض و چهار نفر از تجار بى‌غرض و هرگاه دولت بايد اقدام به امرى نمايد، به اطلاع اين مجلس باشد. اين كلام را نسبت به آقا سيد محمد مجتهد طباطبایى مى‌دهند. ...» (مرآت الوقايع مظفرى، ج2، ص: 888. قابل توجه آن‌که، در این گزارش، عنوان عدالتخانه بیان نشده است.) 6.ناظم‌الاسلام کرمانی: «روز شنبه هفدهم ذی‌القعدة الحرام سنه‌ی 1323 مطابق با 13 ژانويه ماه فرانسه سال 1906 ميلادى: ... روزنامه‌ی ادب را توقيف كردند براى آن‌كه نويسنده‌ی آن از حدود خويش تجاوز نموده، مقالاتى را مي‌نويسد كه مشتمل بر الفاظ منفور سلطنت است از قبيل «مشروطه» و «جمهورى» و «آزادى» و «مساوات» و «برابرى». انجمن مخفى هم اين ايام شعباتش متعدد است، طلاب و اهل علم و شاگردان مدارس از جهت بيدارى مردم و شبنامه نوشتن و [این‌که] چرا روزنامه‌ی ادب توقيف شده است سعى خودشان را مي‌نمايند.» (تاريخ بيدارى ايرانيان، ج2، صص: 308-311.) 7. احمد کسروی پس از آوردن نامه‌ی سید محمد طباطبایی در ربیع‌الاول 1324 ق به عین‌الدوله، چنین می‌نویسد: «مي‌بايد نيك ديد كه در اين نامه، به‌جاى «عدالتخانه»، ياد «مجلس» و «اتحاد دولت و ملت» كرده مي‌شود. راستى اين است كه اين دو سيد و همدستان ايشان، يك گام ديگرى به سوى پيش نهاده، و كم‌كم پرده از روى خواست آخرين خود، كه مجلس شورى و مشروطه می‌بود، برمی‌داشتند.» (تاريخ مشروطه ايران، صص: 81-82) 8. سید محمد طباطبایی در ربیع‌الثانی 1324 ق، در سخنرانی خود، بر این نکته تأکید می‌کند که: «به اين زودى مشروطه نمي‌خواهيم، يعنى مردم ايران هنوز به آن درجه تربيت نشده‌اند و قابل مشروطيت و جمهوريت نمي‌باشند، زيرا كه مشروطيت در وقتى است كه افراد ملت عالم باشند. ... ما عدل و عدالت‌خانه مي‌خواهيم. ما اجراى قانون اسلام را مي‌خواهيم. ما مجلسى مي‌خواهيم كه در آن مجلس، شاه و گدا در حدود قانونى، مساوى باشند. ما نمي‌گویيم مشروطه و جمهورى، ما مي‌گویيم مجلس مشروعه‌ی عدالت‌خانه.» (تاريخ بيدارى ايرانيان، ج2، صص: 374-380.) @risheh
ریشه‌ها
پیرامون مشروطه #خلاف_مشهور (1) این روزها غالباً گفته می‌شود که در ابتدای مشروطه، شعار عدالتخانه مح
یکی از دوستان درباره‌ی (۱) نوشتند: مطلب خلاف مشهور جای کار داره گزارش‌های تحصن سفارت خیلی جالبه بذار کنار اینها تا تکمیل بشه قطعا لفظ مشروطه از خیلی وقت پیش‌ها در دهان‌ها می‌چرخیده چون امثال ملکم و طالبوف و این‌ها که بی‌کار نبودند اما وقتی مشروطه شد یک مرام سیاسی، اون‌جا پای شخص انگلیس در میانه
ریشه‌ها
درباره‌ی #مشروطه و #شیخ_فضل_الله_نوری (3) 7. در مقابل، جریان اسلام‌خواه، در راه افزایش اقتدار خود
درباره‌ی و (4) همچنان که گفتیم، جریان اسلام‌گرا به سرعت در حال توسعه‌ی نفوذ خود بود و در این راه، موفقیت‌هایی نیز کسب می‌کرد. آخرین این توفیق‌ها، برکناری از صدارت و روی کار آمدن بود. امین‌السلطان عنصری هم‌پیمان با دو همسایه‌ی جنوبی () و شمالی () بود، چنان‌که انحصار توتون و تنباکو را به کمپانی انگلیسی داد و استقراض‌های متعدد از روس تزاری داشت. او شخصاً عنصری بسیار فاسد و بی‌بندوبار بود، ولی تظاهر به تقدس می‌کرد و به قول احتشام‌السلطنه «با قند چای نمی‌خورد که قند نجس است. سال‌ها دیدم که با نبات چای می‌خورد. در زیارات حضرت معصومه و حضرت عبدالعظیم و دیگر اماکن متبرکه و تعمیرات بقاع آن‌ها و احترام به علماء و سادات و اقامه‌ی نماز و خواندن او قصور نداشت». بی‌بندوباری اخلاقی و مالی او، و استقراض‌های مکررش و نیز بستگی‌اش به روس و انگلیس، علمای عتبات را بر آن داشت که برکناری او را از شاه بخواهند و چه‌بسا تا حکم تکفیر او پیش روند. این مطالبات، به کشاکش‌های درون دربار بر سر صدارت ضمیمه شد و امین‌السلطان، جای خود را به عین‌الدوله داد. عین‌الدوله در اوایل تصدی ریاست وزراء، از نظام‌السلطنه‌ی مافی مشورت می‌خواهد و او چنین پاسخ می‌دهد: «شما حاجت به تعليم نداريد. چند چيز در شما هست كه امين‌السلطان نداشت: اول، استيلایى در مزاج شاه و اطمينان و حبّ مفرط شاه به شما و تسلّط بر اجزاء [= اطرافیان] شاه و محرميت در هر موقع به شاه. دوم، سحرخيزى كه از طلوع فجر براى كار حاضريد. سوم، امساك و عقل معاش. با اين حالت، هرچه اسباب خرابى او شد، مَكُن و آن‌چه او نكرد، بكن.» عملکرد او در سیاست خارجه نیز چنان بود که هاردنیگ (وزیرمختار انگلیس در ایران) به لندن نوشت: «در ارزش‌یابی حکومت عین‌الدوله، باید گفت: تا کنون سیاست او، عکس‌العمل وضع صدارت اتابک [امین‌السلطان] است، یعنی در جهت داخلی، علیه بی‌بندوباری و ولخرجی‌های او؛ و در جهت خارجی، علیه تمکین او از روس که در سه ساله‌ی 1900 تا 1902 (1316 تا 1319 قمری) مشهود بود. عین‌الدوله هنوز نتوانسته کسر بودجه‌ی حکومت سلف خود را از میان بردارد و برای کمک مالی نه به ما روی آورده و نه به روس ... . روابط عین‌الدوله با ما هرگز صمیمی و یک‌جهت نبوده است. به نظر می‌آید که هدف عمده‌اش، برانداختن مداخله‌ی خارجی است در امور مملکت... و ایستادگی در برابر هر نوع تقاضای بیگانگان مانند امتیازهای بازرگانی، راه‌سازی و کشیدن خط تلگراف و امثال آن... سیاست او را می‌شود چنین خلاصه کرد: دفع هرگونه نفوذ اروپایی تا حد امکان. ... بر خلاف انتظار، تمایلات ضد بیگانه‌ی عین‌الدوله موجب کاهش نفوذ عنصر بلژیکی نگشته... و آن، نتیجه‌ی ضروریات سیاست اقتصادی وزیر اعظم است. او تمییز داده که بدون وزیر اروپایی، بهبود وضع مالی ایران که نخستین شرط لازم استقلال آن می‌باشد، ناممکن خواهد بود. از این رو، اگرچه به اندازه‌ی امین‌السلطان به شخص «مسیو نَوز» اعتماد ندارد، دست او را در اداره‌ی امور بازگذارده است.» جالب آن‌که «عین‌الدوله از تراز اول علما، دو نفر را برای خود برگزید: اول مرحوم حاج شیخ فضل‌الله نوری، دوم حاج میرزا ابوالقاسم امام‌جمعه. اما انتخاب مرحوم حاج شیخ فضل‌الله برای این بود که اولاً از تمام علمای طهران بدون استثناء اعلم بود و مخصوصاً مورد توجه علمای نجف [بود]، بلکه در معلومات با آنان همسری داشت. دوم آن‌که مرحوم شیخ، اگرچه از گرفتن هدایا ابایی نداشت، ولی کمتر ناسخ و منسوخ از او دیده می‌شد. سوم آن‌که در امور سیاسی از سایرین بهتر و داناتر بود. چهارم آن‌که مخالف جدّی میرزا علی‌اصغر خان امین‌السلطان بود. پنجم آن‌که در دوستی ثابت‌تر بود و خوف و هراس او در آزادی عقیده از دیگران کمتر. بدین جهت او را برگزید و احکام او را به موقعِ اجرا می‌گذاشت.» 2 @risheh