Happiness is your hands and an endless street
#خوشبختی یعنی دستات و خیابونی که تموم نشه∞🌸
❣ @roman_ziba
🌺🌺🌺🍃
🌺🌺🍃
🌺
#پارت4
زن عمو از شنیدن حرفای من وحشت زده شده بود....دائم لباشو گاز می گرفت
و لحظه به لحظه رنگ صورتش بیشتر
به سفیدی می رفت...سریع بلند شدمو براش یه لیوان اب قند درست کردم. به زور به خوردش می دادم که در با
شدت هر چه تمامتر باز شد و صدای عمو توی حیاط پیچید
زن عمو از شنیدن حرفای من وحشت زده شده بود....دائم لباشو گاز می گرفت و لحظه به لحظه رنگ صورتش بیشتر
به سفیدی می رفت...سریع بلند شدمو براش یه لیوان اب قند درست کردم. به زور به خوردش می دادم که در با
شدت هر چه تمامتر باز شد و صدای عمو توی حیاط پیچید
-مریم...مریم کجایی؟
نگاهم به نگاه نگران زن عمو افتاد با لحنی التماس گونه گفتم
-زن عمو خواهش می کنم....شما باید بهم کمک کنید عمو رو اروم کنم...باشه
زن عمو با دستایی لرزون لیوان رو ازم گرفت و یه نفس سر کشید و با عزمی راسخ از جاش بلند شد و بلند طوری که
عمو بشنوه گفت:
-بله اقا جلال اومدم
و سریع به سمت حیاط دوید.منم به دنبال زن عمو حرکت کردم.قیافه عمو توی دلمو خالی کرد..از شدت عصبانیت
کبود شده بود...بلند داد زد
-مریم کجاست؟
زن عمو به سمتش رفت و در حالی که می خواست ارومش کنه گفت:
-چی شده؟چرا فریاد میزنی؟
-از اون دختر ورپریده بپرس....گفتم مریم کجاست؟
-رفته خونه زهرا خواهرم...چی شده؟
عصبانیت عمو اوج گرفت و به سرعت به سمت در رفت
-مطمئنی که اونجاست؟
دختره خیره سر....نشونش میدم..با ابروی من بازی می کنه
🍃
🌺🌺
🌺🌺🌺🍃
🌺🌺🌺🌺🍃
تو کل این شهر فقط می خوام با
#طُ خاطره بسازم^^⛵️💛🙇♀✨
❣ @roman_ziba
🌱
🎯زندگی مثل یک فلوته
توخالی و پر از سوراخ!!
امّا اگر درست باهاش کار کنی،
برات آهنگهای دلنوازی میزنه
❣ @roman_ziba
حس دوست_داشتن
که می پیچددر وجودم
دوست دارم
آسمان رادر آغوش بگیرم
دوست دارم
دنیا را برقصانم
نه دوست دارم
در گوشَت زمزمه کنم
دوسٺـٺ_دارم
💒💏🌹💌💑💋
❣ @roman_ziba
#صبح☀️🌈
هجومِ چشم های توست
صبح را دوست دارم
وقتی سرآغازش #تـویی❣
#صبحت_بخیر_عشقم✨💋💏
❣ @roman_ziba
💙 رمان زیبـــــــا ❤
🌺🌺🌺🍃 🌺🌺🍃 🌺 #پارت340 همه مشغول رقص و پایکوبی هستن اما من توی دلم ماتم کده ست،دلم می خواد برم تو
🌺🌺🌺🍃
🌺🌺🍃
🌺
#پارت341
با خنده سر تکون میدم،از کنارم که عبور می کنن ماسک من هم کنار میره،هر چند لبخندم بی شباهت به دلقک های توی سیرک نبود،مصنوعی و از روی اجبار.
می شینم
و بی حوصله موبایلم رو بیرون میارم،برای هامون پیام می فرستم:
_راه نداره زودتر بریم؟
قبل از ارسال کردن پاکش می کنم،من حق نداشتم اونو از عروسی بهترین دوستش محروم کنم،ولی کاش می شد خودم تنهایی برمی گشتم.
دقیقه ها به کندی می گذرن،فقط یک بار بلند میشم و سکه ای که هامون داد رو میدم و کمی با طهورا حرف می زنم و هر چی اصرار می کنه که بمونم
یا برقصم قبول نمی کنم،با چند تا از همکار ها و دوستای هامون هم آشنا میشم که همه تعجب می کنن که بی خبر ازدواج کردیم و من همچنان مجبورم با ماسک مصنوعی روی صورتم خودم رو خوشحال و راضی نشون بدم.
بالاخره ساعت شش و نیم هامون پیام می فرسته که منتظرمه مثل پرنده ای که سال هاست توی قفس زندونی شده خوشحال از آزادی بلند میشم و بعد از خداحافظی بیرون میرم.
هامون رو می بینم که مشغول صحبت با محمده،به سمتشون میرم و فقط جمله ی آخر محمد رو می شنوم که میگه:
🍃
🌺🌺
🌺🌺🌺🍃
🌺🌺🌺🌺🍃
شبیهِ لذتِ یک آشتیِ جانانه بعد از یک قهرِ طولانی،
شبیهِ تولدِ دوباره ی یک عشق، یک زندگی، یک خوشبختی،
شبیهِ بویِ تازه و دلبرانه ی نعنا و ریحان؛
" تماشایِ با هم بودنتان ، عجیب می چسبد !!! "
لطفا هوایِ هم را داشته باشید،
مراقبِ دل هایِ هم باشید،
اجازه ندهید که لحظه ای "لبخند" از رویِ لب هایِ شریکِ زندگی تان بیفتد،
اتحاد و وفایِ جاودانه تان را سنجاق کنید رویِ چشمانِ حسودِ روزگار؛
تا دنیا، حسابِ کار دستش بیاید!
تا همه بدانند ، که هنوز هم هستند؛
مردانی که بویِ مهربانی و حمایت می دهند،
و زنانی که با دستانِ خدا گونه شان، آرامش و خوشبختی را می سازند...
یک بار دیگر برایمان "عشق" را معنا کنید ...
دلمان برایِ دیدنِ یک وفاداریِ اصیل و طولانی تنگ شده!
✍نرگس صرافیان طوفان
#قوانینخوشبختی
#اندکیتفکر
❣ @roman_ziba
آدمهايی هستن توی زندگی، نه نزديک، كه گاهی حتی هزار فرسنگ دورتر...
ولی انگار اين آدمها هميشه بايد باشن، چسبيده به تو، چشم تو چشم با تو، همنفس با تو...!
اين آدمها انگار حقِ تو هستن، مالِ تو هستن و تو امروز برای من اين نقش رو داری...!
و امان از وقتی كه اين آدمها گم و گور بشن و نباشن...
برزخ از همون موقع شروع میشه...!
✍🏼 كيوان ارزاقی
📙 زندگیِ منفیِ يک
#قطعهایازیککتاب
❣ @roman_ziba
#دلــــم گرم میشود❤️💏
وقتےمیگویے:
↯مواظب خودت باش↯
امّـا...
جانـــــم تازه مےشود😘
وقتے مردانه درگوشـم میگویے،
"#خودم_مُواظبـت_هستم"😍
❣ @roman_ziba
آنچه پایانی ندارد،
نه تو هستی نه من...!
این
" انسانیت " است؛
که تا ابد
فریاد کشیده خواهد شد!
✍🏼 چگوارا
#اندکیتفکر
❣ @roman_ziba
.
اخر فهمیدم چه ربطی بهم داریم !
که پشت این همه فاصله
تا این حد به من نزدیکی ...
تو ادامه ی وجود منی
تو تمام وجود منی ❤️
❣ @roman_ziba