eitaa logo
مَـذهَبیجٰآت‌بٰـآچٰآشـنيِ‌گـٰآنـدو✨🌿
203 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
2.2هزار ویدیو
207 فایل
༻﷽༺ . . . سـبـزبـآشـیـد؛💚🌱🍏! . . . 400🛫... هَمرآهي‌مون‌کُنىد! ...🛬500 . . . به گوشم جآنآ؛💚🛺! https://harfeto.timefriend.net/16624931961610
مشاهده در ایتا
دانلود
آره اما اسم نرجس اسمی که امام هادی براشون گذاشتن که ایرانی باشه،اسم واقعی خودشون که اسم منه رومی بوده🙂❤️
مَـذهَبیجٰآت‌بٰـآچٰآشـنيِ‌گـٰآنـدو✨🌿
#رمان #گاندو🐊 ♥️نامیرا♥️ پارت 39 #سعید رسیدم سایت ماشین رو پارک کردم و رفتم بالا تا خبر خوب رو
🐊 ♥️نامیرا♥️ پارت 40 با رسول رفتیم بالا سمت اتاق آقا محمد تا سعید زیر آب‌مون رو نزنه😁:/ هیچی از این سعید بعید نیست به قول رسول حتی ممکن بگه تیر از کنار سرم رد شده یا نزدیک بود بمیرم و...😂 رسیدیم بالا میخواستم در بزنم رسول زد روی شونم گفت وایسا یه لحظه🤫؛ به رسول گفتم چرا نمیذاری در بزنم اونم گفت یه لحظه وایسا ببینم چی میگن😁 رسول داشت گوش میکرد همزمان برای من میگفت آخری رو گفت داوود بیا که سوژه جدید برای سعید داریم😂 گفتم چی رسول با خنده داشت میگفت که آقا محمد قبل از اینکه سعید بره یه بار دانیال رو تعقیب کرده و برای اینکه مطمئن بشه سعید رو فرستاده این سعید بدبخت هم آدرس رو با خوشحالی نوشته و میخواسته افتخار هم کسب کنه...🤣:/ رسول یه دفعه‌ای گفت داوود بریم تو آقا محمد داره صدامون میکنه توی هیچی نگو من یه کاری دارم😁:/ داوود:باشه😂؛ (ای وای شروع کرد رسول😂😐) محمد:نمیشه آقا سعید الان میگم..😁 رسوللل داووددد...📣😂 منو و رسول یه دفعه رفتیم داخل اتاق و گفتیم جانم فرمانده در خدمتیم😂، محمد:اینجا بودین؟🙃 رسول:نه آقا تا شما صدا کردین اومدین بالا ببینیم چیکارمون دارین😁 سعید:آره جون خودت آقا الکی میگه پشت در وایساده بودن😐 نکنه اونا رو هم شنیدی؟😬 داوود:دقیقا برای همین قضیه مزاحم اوقات شما شدیم🤣🖐🏿 محمد:لازم به گفتن منم نشد سعید😂 رسول:خسته نباشی استاد😂 با چه ذوقی اومد داداشم🤣... سعید:سر خودتون بیاد ایشالا😐:/ نخندین آقا حداقل شما نکنین😕... محمد:بله حتما...😅 خب رسول و داوود اذیت و شوخی بسه بیاین که کلی کار داریم بعد از پیدایش این آدرس کشف شده😁 سعید:آقا محمد...😬 (وای حرف محمد🤣🙂👍🏿) رسول:فرمانده هم داره میاد توی جمع آزار دهندگان سایت خوش اومدین😂 (چه اسمی گذاشت رسول😂😎) (خودش سر گروهه🤣🤦🏼‍♀) محمد:ممنون رسول جان😄 خب دیگه واقعا شوخی بسه الان که آدرس و موقعیت‌شون رو داریم بدیهی که میتونیم دست‌گیرشون کنیم ولی فعلا نمیشه چند روز از مناظره‌ها مونده شاید بتونیم به بالاتری‌ها برسیم🙃 داوود:بله حق با شماست🙂 رسول:میگم آقا خواستیم بگیریمشون سعید رو بفرستیم تعقیبشون کنه توی تعقیب و آدرسی که قبلا کشف شده و پیدا کردنش خیلی ماهره🤣... سعید:خیلی لوسی رسول😐 دیدی گفتم آقا سوژه پیدا میکنه😬 محمد:رسول دیگه اذیت نکن سعید رو لازمش داریم میره دیگه نمیادا😅 رسول:چشم آقا😁 (بمیری رسول🤣🤧) رسول همینطوری پشت سرهم به سعید میگفت و آقامحمد یا همراهی‌اش میکرد یا دیگه میگفت کافیه😂 داشتیم در مورد فردا و ماموریت حرف میزدیم با یکم چاشنی شوخی و خنده که تلفن روی میز آقا محمد زنگ خورد😶 ----------💟---------- دل درد گرفتین یا خندیدین؟😂🙂 ••💚🌿💚🌿💚🌿💚🌿💚•• نویسنده:بانو میم.ت🖊❤️:) کپی رمان نامیرا با ذکر نام نویسنده مشکلی ندارد اما در غیر این صورت حرام است🔍♥️=) نظراتون راجب این پارت؟👇🏿🙂؛ https://harfeto.timefriend.net/16645531930562
خواهش میکنم😍🙂❤️ راهنمایی میکنم🙃❤️
اگه کانال خودمون منظورته بفرمایین عزیزم🙃❤️🌱 @romangandoee
نه اینا نیست😂🤦🏼‍♀ الان راهنمایی میکنم😂🙂
اگر بشه حتما😂🙂 نمیدونم والا😂🖐🏿
خب بچه‌ها آخرین راهنمایی رو بهتون میکنم دیوونم کردین😂🖐🏿 برین انیمیشن شاهزاده روم رو ببینین دیگه واقعا متوجه میشین😂🤦🏼‍♀:/