eitaa logo
«رمـانـــــ گــانــدویـــی»
1هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
44 فایل
آغاز: 24/8/1400🍃 شعبه دوممون در روبیکا⇩💌 https://rubika.ir/rooman_gandoo_1400 ورود آقایون ممنوع🚫 کپی رمان و پست ها پیگرد قانونی دارد🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام علیکم.... صبحتون بخیر💫
«رمـانـــــ گــانــدویـــی»
امنیت🇮🇷 #فصل_6 #پارت_39 روژان: اگه هنوز دوسش داری... آرزو: با چشمای پر از اشک به مامان نگاه کردم
امنیت🇮🇷 عزیزان همچنین پارت چهلی وجود نداره....😂 رسول نشست و با فرزاد حرف زد(البته نه حرف معمولی😂🔪) و بهش فهموند که باید چجور آدمی باشه... در آخرم آرزو و فرزاد باهم ازدواج کردن... از اونجایی که صبا کارای خلافو گذاشته بود کنار با روژان صمیمی تر شده بود... اما بخاطر کارایی که در گذشته انجام داده بود خودشو معرفی کرد... رسول اینکه سنش یکم بالا بود رو بهانه کرد تا زندادن نره... خداهم باهاشون بود و به سختی قبول کردن که به جای زندان جریمه رو پرداخت کنه.... امید و خانواده هم تشریف بردن خاستگاری رعنا راد.... عجبا با یه اسم فامیل مشخص میشه کی عاشق کیه😂👌🏻 و در آخرم همچی به خوبیو خوشی تموم شد.. پ.ن¹: خدانگهدار رمان امنیت🇮🇷 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خواندن رمان بدون عضوت حرام است🚫 به کپی رمان راضی نیستم🚫 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امیدوارم که از رمان امنیت لذت برده باشید❤️
«رمـانـــــ گــانــدویـــی»
امیدوارم که از رمان امنیت لذت برده باشید❤️
عالی بود عزیزم💚 سعی کن نویسندگی رو رها نکنی و برامون رمان‌های جذاب بذاری🙃 چون مطمئنم این اراده در تو ایجاد شده که دست به قلم بشی😉 من خودم به نوشتن علاقه دارم چونکه‌ آدم رو آروم میکنه... و بارها نوشتم 🦋
بچه ها پرسیده بودید که رمان داریم یا نه؟! بله که داریم، تازمانی که این کانال وجود داره من رمان مینویسم واستون😂💛 ان شاءالله تابستون قراره با یه رمان جذاب بیام پیشتون☺️👌🏻 قبل از شروع اون رمان یه رمان کوتاه به اسم(عشق تا شهادت) نوشتم، که ان شاءالله بیست و پنجم واستون میزارمش...
گاندویی‌ان هردو 🦋
بچه ها دیشب یه رمان کوتاه دیگه هم نوشتم... الان دوتا رمان کوتاه داریم.... «عشق تا شهادت» و «قضاوت» تا شروع تابستون هردوتاشونو بارگذاری میکنم...
ان شاءالله از پانزدهم اون رمان کوتاه هارو شروع میکنم....
سلام علیکم... وی همین الان از امتحان ریاضی جان سالم به در برده و در خدمت شماست🤧😂💛
کپی فقط به صورت فوروارد در غیر این صورت راضی نیستم🚫 @rooman_gando_1400🇮🇷 @rooman_gando_1400🇮🇷
کپی فقط به صورت فوروارد در غیر این صورت راضی نیستم🚫 @rooman_gando_1400🇮🇷 @rooman_gando_1400🇮🇷
کپی فقط به صورت فوروارد در غیر این صورت راضی نیستم🚫 @rooman_gando_1400🇮🇷 @rooman_gando_1400🇮🇷
کپی فقط به صورت فوروارد در غیر این صورت راضی نیستم🚫 @rooman_gando_1400🇮🇷 @rooman_gando_1400🇮🇷
سلام علیکم خواهران گرامی🌾 بچه ها چون امتحانام فعلا سبکه از همین امروز بارگذاری رمانو شروع میکنم...
داوود: هرروز علاقم به رها خانم بیشتر میشه... میترسم دیر بجنبمو ازدستم بره... میترسم به امیر بگمو عصبانی بشه.. 1 ماهه که دارم با دلم میجنگم... شب شده بود.... تصمیم گرفتم دلمو بزنم به دریاو ماجرارو به امیر بگم.... ـــــــــ امیر: به به سلام سلام اقای دهقان فداکار😂 داوود: سلام 😅😓 امیر: چیزی شده؟ چرارنگت پریده! داوود: میخواستم... باهات.... حرف.... بزنم... امیر: جونم؟ داوود: میگم... اگه... یکی... بیاد... خاستگاری... رهاا... خانم.... چیکار.... میکنی.... امیر: کار خاصی نمیکنم😂 کی هست حالا!؟ داوود: م..... م.... من....😓 امیر: ت... و😳 داوود: با سر جواب دادم.... امیر: بغلش کردم... من حرفی ندارم... باید ببینیم خود رها نظرش چیه🙂 داوود: نفس راحتی کشیدمو لبخند زدم.... ــــــــــ چند روز بعد ــــــــــ امیر: داوود.. بیا داوود: سلام... جانم امیر: سلام... با رها حرف زدم... داوود: خب😍 امیر: تشریف بیارید😂 پ.ن¹:.... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خواندن رمان بدون عضوت حرام است🚫 به کپی رمان راضی نیستم🚫 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @rooman_gando_1400 @rooman_gando_1400 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«رمـانـــــ گــانــدویـــی»
#قضاوت #رمان_کوتاه #پارت_1 داوود: هرروز علاقم به رها خانم بیشتر میشه... میترسم دیر بجنبمو ازدستم
این رمانی که الان گذاشتم 5 تا پارته... بعد از اتمام این یه رمان کوتاه دیگه هم داریم به اسم(عشق تا شهادت) اون 10 تا پارته