eitaa logo
خیمه عاشورایی "روز دهم"
619 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
15 فایل
پرسش ها و یا نظرات خود را به نام کاربری زیر ارسال کنید : @Rooze10hom
مشاهده در ایتا
دانلود
💫 (۲) 🥀 تو می‌روی از تو رد پا می‌ماند گرد است که در کوچه به جا می‌ماند افسوس که بی تو کوله باری خرما تا حشر به دوش نخل‌ها می‌ماند ✍🏻 🔰🔰🔰 ✅ کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10
🌴🌴🌴 اَلسَّلامُ عَلَیْ الحُسَین وَ عَلی علی ابن الحُسَین وَ عَلی اَولادِ الحُسَین وَعَلی اَصحابِ الحُسَین 🌹🌹🌹🌹 در تلاطم طوفان هر روزه ی دنیا نگاهم به ساحل نجاتی است که تو مرا می رسانی...... 🌴🌴🌴 🔰🔰🔰 ✅ کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10
👤 🔹 بخش دوم⬅️ عناصر ذاکری و مداحی 🔻۱. عنصر اول است. که گاهی اوقات تحت عنوان ، خطیب، روضه‌خوان، منبری، مُبلغ شناخته می‌شود. ذاکر. 🔻۲. خود ذکر آنچه که عرضه می‌شود حالا اعم از می‌تواند باشد، می‌تواند باشد، باشد، باشد. 🔻۳. نحوه ی است؛ به چه گونه‌ای ما آن را عرضه می‌کنیم. که ممکن است به شیوه‌های گوناگونی مثل غراخوانی باشد، ساده‌خوانی باشد، ترکیب‌خوانی باشد( مرصع‌خوانی)، منقبت باشد، یا به شکل خود ذکر باشد. 🔻4. عنصر چهارم ابزار ذکر است؛ وسایلی که ما از آنها برای طرح ذکر، بهره‌گیری و استفاده می‌کنیم. مثل امکانات صوتی، مثل صندلی، مثل منبر، مثل تریبون و وسایل دیگری که ممکن است به کار بگیریم. 🔻5. مستمع یا مخاطب است. ... ادامه دارد هر کدام از این عناصر در همدیگر تاثیرگذاراند. یعنی نوع ابزار ممکن است جریان ذاکری را تغییر دهد. هم‌چنان که مستمع می‌تواند کاملا در نحوه‌‌ی عرضه‌ی ذکر، مدح و مدیحه موثر باشد. 🔰🔰🔰 ✅ کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10
💫 🥀 ای آن که نیست غیر خدا خون بهای تو خون سر شکسته‌‌ی من رو نمای تو زینب سرش شکسته ولی سرشکسته نیست سر خم نکرده پیش کسی جز خدای تو قرآن بخوان اگرچه تو را سنگ می‌زنند دین خدا نفس بکشد با صدای تو تو سربلند بر سر نیزه بخوان بدان زینب هم ایستاده بمیرد برای تو من اعتنا به زخم زبان‌ها نمی‌کنم ای مرهمم نگاه پر از اعتنای تو زینب نفس نمی‌کشد ای نفس مطمئن یک لحظه در هوای کسی جز هوای تو من پای نی تو بر سر نی گریه می‌کنیم تو مبتلای عشقی و من مبتلای تو ای ماه مهر و عاطفه در شام شد عقیم بر آسمان نیزه مخوان «کهف و الرقیم» ✍🏻 🔰🔰🔰 ✅ کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10
🌴🌴🌴 اَلسَّلامُ عَلَیْ الحُسَین وَ عَلی علی ابن الحُسَین وَ عَلی اَولادِ الحُسَین وَعَلی اَصحابِ الحسین 🌴🌴🌴 سلام می‌دهم از بام خانه سمت حرم ببخش عاشقتان را بضاعتش اینست! 🌴🌴🌴 🔰🔰🔰 ✅ کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10
دوره ویژه دختران نوجوان‌ این کلاس روزهای دوشنبه و چهارشنبه در موسسه عاشورا برگزار می‌گردد. 🔰🔰🔰 ✅کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10
🔹 یکی از مناقب (ع) ادب حضرتش در مقابل و مولایش به گونه ای بود که در تاریخ به صورت ضرب المثل گردیده است و در تبلور این فرمایش خداوند است که "انی اعلم ما لا تعلمون. او در مقابل ، هرگز بدون اجازه نمی نشست، هرگز جلوی او حرکت نمی کرد، هرگز بدون هماهنگی با او کاری را انجام نمی داد. (ع) برای (ع) همانگونه بود که علی(ع) برای پیامبر(ص). چنانچه حسین(ع) را همواره با خطاب "یا سیدی"، "یا مولای"، "یا اباعبدالله" و "یابن رسول الله" صدا می کرد. عباس ادب و ارادت و عشق عمیق به برادرش حسین(ع) را افتخار خود می دانست و محبت و صفا را در محضر او تبدیل به ادبی کرده بود که از مکتب الهام بخش فرا گرفته بود. پدری چون (ع)، مادری چون و برادرانی چون و حسین(ع)، آموزگارارن این مکتب و او شاگرد ممتاز این مکتب بود. عباس با آنکه در قهرمانی و رشادت بی نظیر بود، اما خاضعانه نسبت به برادرش ادب و احترام می ورزید و تمام این رشادت ها و شهامت ها را از روی ادب وقف مولایش کرده بود. 🔸 این مطلب بخش کوتاهی از کتاب عباس(ع) شاهکار بصیرت، نوشته دکتر حمیدرضا صفاکیش صص۶۶و۶۷ میباشد. این‌کتاب را می توانید جهت مطالعه از کتابخانه تخصصی موسسه عاشورا به امانت بگیرید. 🔰🔰🔰 ✅ کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10
🌴🌴🌴 اَلسَّلامُ عَلَیْ الحُسَین وَ عَلی علی ابن الحُسَین وَ عَلی اَولادِ الحُسَین وَعَلی اَصحابِ الحُسَین 🌹🍃🌹🍃🌹 رو به شش گوشه ترین قبله عالم هر صبح بردن نام حسین بن علی می چسبد..... 🌴🌴🌴 🔰🔰🔰 ✅ کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10
دوره تابستانی کلاس 🔰🔰🔰 ✅ کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10
💫 🥀 ماه سوسو زد و افروختنی پیدا شد شب درخشید و در این پرده زنی پیدا شد دختری از تب خورشید، برانگیخته تر حرفی از آب زد و سوختنی پیدا شد لحن خشکیده‌اش از طاقت عباس گذشت آن طرف دست جدا از بدنی پیدا شد آب در دیده‌ی او قدر کمی داشت بلی! تشنگی آمد و صاحب سخنی پیدا شد آن طرف‌تر دو قدم مانده به اسرار ازل گرد و خاکی شد و گل پیرهنی پیدا شد در مناجات شبش فاطمه‌ای پنهان بود از ک‍ــــرامات لـــبش انـــجمنی پیدا شد ادبیات زمین وارث این انجمن است زیر این خیمه اگر اهل فنی پیدا شد 🥀 عصب چشم مرا داغ تو خشکاند ولی بر شب شعر تو هاشورزنی پیدا شد ✍🏻 🔰🔰🔰 ✅ کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10
✨ به مناسبت ۲۴ذی الحجه، پیامبر(ص) با مسیحیان «مباهله» پیامبر (ص) با مسیحیان نجران برگرفته از سنتی متداول، در میان اقوام سامی (پذیرفتن مباهله توسط مسیحیان نشانی از وجود این سنت در میان آنان بوده است.) و بیانگر تلاش‌های فراوان پیامبر (ص) برای دعوت اهل کتاب به دین  بوده است. مباهله از آن جهت که دلیلی بر فضیلت و برتری اهل‌بیت(ع) و عصمت و امامت بلافصل امام علی (ع) است، دارای اهمیت است. از زبان‌های عبری و سریانی وارد زبان عربی شده است.  و در اصطلاح به عملی گفته می‌شود که دو یا چند نفر که در مساله مهم دینی با یکدیگر اختلاف دارند، در یک جا جمع شوند و با اصرار و تضرع به درگاه خداوند، از او بخواهند آن را که بر باطل است، رسوا و مجازات کند. زمان وقوع مباهله را ۲۴ ذی‌الحجه‌الحرام،  سال دهم هجری ذکر شده است. و مکان مباهله، جایی است که اکنون به عنوان «مسجد الاجابه» در شهر مدینه و در نزدیکی بقیع مشهور است. 🔰🔰🔰 ✅ کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10
(ص) روز ۲۴ یا ۲۵ ذی‌الحجه دو طرف(پیامبر و اهلبیتش و مسیحیان نجران) در بیابانی اطراف مدینه گرد آمدند. گرامی برای مباهله آمد در حالى که دست (ع) را گرفته بود و €حسن (ع) و (ع) در جلوی ایشان می رفتند و (س) در پشت سر ایشان می رفت. رسول گرامی اسلام در حالی که دست امام حسن و امام حسین (ع) را در دست داشت، به همراه حضرت علی (ع) و فاطمه زهرا (س) به محل مباهله آمدند. فرمود: «بارالها! اینان اهل بیت من هستند.»  مسیحیان نیز آمدند در حالی که اُسقف در جلویشان بود. وقتی آنها، نبى اکرم را با این افراد دیدند، درخواست کردند که همراهان پیامبر معرفى شوند. به آنها گفته شد:  این پسر عم و داماد پیامبر و محبوب ترین مردم در نزد وی است و این دو پسر، نوه دخترى پیامبر و از صلب على‌ (ع) هستند و این زن، فاطمه دختر وی است و عزیزترین مردم است نزد پیامبر.» بزرگان مسیحی چون عزیزترین اشخاص پیامبر(ص) را همراه او دیدند.  به قوم خویش گفتند: «ما صورت‌هایی را می‌بینیم که اگر از خدا درخواست از جا برکندن کوه‌ها را کنند، چنین خواهد شد. هرگز با آنان مباهله نکنید که به خدا سوگند او همانند پیامبران به مباهله نشسته است.  که اگر چنین کنید هلاک خواهید شد و تا قیامت، مسیحی‌ای بر روی زمین باقی نخواهد ماند.» مسیحیان از مباهله منصرف شدند و موافقت کردند که با رسول خدا صلح کنند. 🔰🔰🔰 ✅ کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آروم آروم توی سینه ام به پا کن خیمه ی غم رو. . . 🏴 🔰🔰🔰 ✅ کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10
استاد خارجی به پزشکان سلام کرد Hello! سپس جواب پزشکان که Hi, dear! استاد پای تخته نوشت: ...In the name of God (به نام خدا) وسط تخته هم water(آب) 🥀🍃🥀 لبخند زد به نرمی و وقتی نشست گفت مثل همیشه اول درس است و یک سوال: تأثیر آب روی بدن چیست؟ تا چه حد؟ یا ارتباط آن به زن و مرد و سن و سال 🥀🍃🥀 جمع پزشک هم همه لبخند روی لب مشغول درس و بحث و رسیدن به یک جواب استاد ادامه داد و به اینجا رسید که بی آب، ساز و کار بدن می‌شود خراب 🥀🍃🥀 و بین سن و شدت تخریب رابطه‌ست سن هرچقدر کم می‌شود آسیب بیشتر تا این که می‌کند تب بی آبی و عطش تا حد مرگ بر بدن بچه‌ها اثر 🥀🍃🥀 اینجای درس سینه یک عده گر گرفت بغضی شکست و نم‌نم باران شروع شد استاد خارجی متحیر نشست و دید: هق‌هق میان جمع پریشان شروع شد 🥀🍃🥀 کار کلاس درس به هیئت کشیده بود یک عده دم گرفته و بر سینه می‌زدند باران شدیدتر شده بود و در این میان میز و کتاب و تخته و در سینه می‌زدند 🥀🍃🥀 استاد گیج و بهت‌زده رو به جمع گفت: دانشکده که جای غم و بغض و گریه نیست در جمعتان مگر که کسی داغ دیده است؟ آخر چه شد؟ مگر که چه گفتم؟ قضیه چیست؟ 🥀🍃🥀 از بین جمع یک نفر آهسته گفت: آه! استاد! زخم کهنه‌ی این جمع تازه شد گفتید آب و داغ به دل‌های ما زدید گفتید بچه سینه ما پرگدازه شد 🥀🍃🥀 استاد رو به سمت صدا گفت: بیشتر از آنچه هست در دل این ماجرا بگو آماده‌ام که بشنوم این سوگنامه را از ماجرای بچه و آب و بلا بگو 🥀🍃🥀 دانشجوی پزشک به نقال شد بدل دیگر کلاس، معرکه روز جنگ بود اطراف خیمه دشت پر از نعش تشنگان طوری که عمق فاجعه مافوق ننگ بود 🥀🍃🥀 مادر نگاه کرد به کودک که نا نداشت نه آب بود تا که بنوشد نه شیر هم کفتارها (( مضایقه کردند آب را)) حتی به قدر قطره‌ای از بچه شیر هم 🥀🍃🥀 بابا درون خیمه شد و با امانتی برگشت و روی دست، پسر را بلند کرد خفاش‌های شب زده دیدند آسمان بر روی دست قرص قمر را بلند کرد 🥀🍃🥀 فریاد زد که جنگ میان من و شماست این بچه مثل ماهی افتاده روی خاک دارد تمام می‌کند اما الی الابد ننگ شما نمی‌شود از روی خاک، پاک 🥀🍃🥀 جنگاوران قوم عرب، خوار می‌شدند این صحنه روی لشکر دشمن اثر گذاشت ابلیس دید ولوله افتاده در سپاه دستی به روی شانه((ننگ بشر)) گذاشت 🥀🍃🥀 دندان فشرد روی هم و گفت: زود باش! وقتش شده‌ست تیر و کمان را تکان دهی تیر آنچنان بزن که دوتا را یکی کنی باید هنرنمایی خود را نشان دهی 🥀🍃🥀 ننگ بشر، به تیر سه شعبه نگاه کرد پشت کمان به ضرب کشیدن به هم رسید تیر از کمان رها شد و فریاد العزا از عرش تا به گوش زنان حرم رسید 🥀🍃🥀 جن و ملک زمین و فلک، ضجه می‌زدند با مادرش چگونه پدر روبه‌رو شود وقتی سپرد خون گلو را به آسمان چیزی نمانده بود زمین زیر و رو شود 🥀🍃🥀 باب امانتی که به کف داشت را گرفت... زیر بغل به سمت حرم رفت، منتها یک گام رفته پیش و دو گام آمده عقب مادر در انتظار که قنداق بچه را... 🥀🍃🥀 استاد خارجی که به سختی نفس کشید با گریه گفت مرد جوان آتشم زدید این ماجرای تلخ دلم را مچاله کرد با داغ طفل پرپرتان آتشم زدید 🥀🍃🥀 آن وقت در تحیر محض کلاس درس استاد خارجی وسط معرکه نشست هق‌هق کنان، بریده‌بریده، به مرد گفت: دیگر بس است! پشت مرا این عزا شکست. 🥀🍃🥀 ✍🏻 🔰🔰🔰 ✅ کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10
شستشوی حرم مطهر (ع) در آستانه ورود به ماه 🔰🔰🔰 ✅ کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10
💫 🥀 پیامبر گِله‌ها را گوش می‌کند؛ حسین برمی‌شمارد: اول: نامه‌ها.. دوم: خیمه‌ها.. سوم: ... بغض پیامبر می‌شکند انگشتت کو؟! ✍🏻 🔰🔰🔰 ✅ کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10
🔴 🗓️ ۴روز مانده تا محرم خدا همه ی زیبایی ها را در تو خلاصه کرد... چشمه ها به اذن‌تو از خاک می جوشند... گل ها بااجازه ی تو می شکفند و آسمان با رخصت تو، عطش خاک را پاسخ می گوید... هستی طفیلی فریادی است که از حنجر تو تراوید همان گونه که دخیل بسته ی صدایی است که از حنجره ی پیامبر(ص)، جانِ آدم و عالم را پر کرد.... تو همان پیامبری که با ورق ورق تنت، با برگ برگ شهیدانت به انذار و هشدار جهان ایستاده ای.... آیت شگفت/۱۳۸ 🔰🔰🔰 ✅ کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10
🔹 ۲۶ ذی الحجه_توقف کاروان حسینی در دومنزلگاه و امروز ۲۶ ذی الحجه ست. کاروان ، مسیر طولانی و اتفاقات زیادی رو پشت سر گذاشتن. امروز امام، در دو مکان توقف کردن. اول در مکانی بنام واقصه که البته توقف زیادی نداشتن و فقط به دستور ، کاروان آب ذخیره کردن چون امام بهشون فرمود تشنگانی در راه هستن. توقف بعدی امام در منزلی است بنام ؛ توی این منزل، بزرگترین و مهم ترین حادثه در تمام مسیر حرکت کاروان، اتفاق افتاد که باعث شد که مسیر حرکتِ امام تغییر کنه. و اون اتفاق، برخورد سپاه با سپاه هست. حر و سپاهیانش حدود هزار نفر و همه هم تشنه بودن؛ وقتی رسیدن، امام دستور داد به افراد کاروان و حتی اسب هاشون آب دادن. وقتی موقع شد، حر وقتی دید، امام اماده نماز شده، پشت سر امام، نماز خواند. بعد از نماز، امام خواند و نامه های کوفیان را نشون داد و فرمود من به دعوت اونها دارم به کوفه میرم. حر گفت من از نامه ها و دعوت کوفیان خبر ندارم فقط وظیفه دارم شما رو ببرم پیش عبیدالله زیاد. ولی امام دستور حرکت داد و حر مانع شد ولی حر قصد جنگیدن باامام رو نداشت. امام به حر فرمود: "مادرت به عزایت بنشیند" به امام پیشنهاد داد که با حر جنگ کنند. امام فرمود: " ما هرگز آغاز گرجنگ نیستیم." در آخر هم اباعبدالله و حر به توافق رسیدن که امام به حرکت نکنه و منتظر دستور بمونن؛ اینجا بود که مسیر کاروان به سمت تغیر کرد..... 🔰🔰🔰 ✅کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10
سرگذشت حُرّ خیلی جالبه. شاگرد شخصی بود به اسم ؛ ابن عامر قرآن شناس بزرگی بود که قرآن رو از (ع) یاد گرفته بود. ابن عامر به حُرّ گفته بود هر وقت بین دو اصل و دو راه مردد شدی و نمی تونستی بفهمی که کدوم راه، راهِ حقه و برای سنجش آن دو راه، وسیله ای نداشتی، ببین که کدوم یک از اون راه به تو سودِ مادی نمی رسونه، همون راه، راهِ حقه؛ حُرّ توی ارتقای درجه گرفته بود و از فرماندهی هزار نفر به فرماندهی چهار هزار نفر رسیده بود و موقعیت ممتازی مثل داشت. درست توی همین لحظه ها، حُر به همه چی پشت پا می زنه و خودشو رها می کنه و پیش میاد... انگار تو همون لحظه ها، جمله های استادش یادش اومد و دوباره اونارو مرور کرد. 📚 منبع: ، ج۱، ص۱۴ 🔰🔰🔰 ✅ کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10