eitaa logo
روزنه
6.2هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
256 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
جابجایی مرزهای استدلال سیاسی توسط شیخ اعتدالی‌ رادیکال! 🔶حاشیه روزنه اگر افراط‌گرایی در این کشور مصداقی داشته باشد، آن سران هستند که دست‌شان توسط ملت بصیر ایران از دست‌اندازی غیرقانونی به قدرت قطع شد و البته بار دیگر از آستین تزویر درآمد و الحمدلله دگر بار قطع شد! همه ملت ایران به هر کسی که رأی داده باشند، محترم‌اند و رئیس‌جمهور منتخب نیز شرعا و قانونا مکلف به خدمت‌رسانی به همه مردم ایران است. شما اما باید به واسطه طرفداری از خط سازش و تسلیم‌طلبی که جز خسارت محض چیزی نتیجه نداده، به ملت ایران پاسخگو باشید. شما چند نفر سیاست‌مدار مدعی ورشکسته منظور است نه مردم. همه مردم ایران یکصدا به غربگرایان نه گفتند؛ چه حاضران پای صندوق و چه آنها که به واسطه کارشکنی و ناکارآمدی برجامیان عاشق آمریکا، دلزده بودند! مردم ایران در انتخابات ۱۴۰۰ به زبان‌های مختلف به و تسلیم‌طلبی و ترس از دشمن و کاهلی و کم‌کاری و کوته‌نظری، ! نعل وارونه و فرافکنی جواب نمی‌دهد، توبه و جبران لازم است! @rozaneebefarda
وقتی ژورنالیست‌های مروج تسلیم‌طلبی و سازش با آمریکا، نگران نفوذ می‌شوند! 🔶حاشیه روزنه نفوذ آن است که کرسی تفسیر و ترویج آرا و اندیشه‌های امام را عده‌ای از نااهلان و نامحرمان کنند و بجای حریم‌داری به حرم‌بانی مشغول شوند و باند قائم‌مقام معزول را بالانشین مجموعه منتسب به امام نمایند! نفوذ آنست که امام آزادی‌خواهان و استکبارستیزان عالم را موافق حذف شعار مرگ بر آمریکا بنمایانند و بین جمهوریت و اسلامیت از یک سو و بین جمهوری اسلامی و حکومت اسلامی از دیگر سو، دوگانه کاذب درست کنند! نفوذ آنست که دو نفس ذکیه را به دروغ در مقابل هم‌ معرفی کنند و چنین القا کنند که مشی و مرام مرجع اعلای نجف در تقابل با ولی فقیه و جمهوری اسلامی است! نفوذی آنست که در ذیل پرچم امام مخفی شود ولی به یاران صدیق انقلاب اسلامی و امام، بزرگانی همچون آیت‌الله یزدی و علامه مصباح اهانت کند. نفوذی آنست که در یک دست پرچم انقلابی‌گری و در دستی دیگر پرچم سازش و تسلیم بلند کرده باشد! نفوذی آنست که نان امام را می‌خورد ولی سینه‌چاک منتظری‌ست! نفوذی را هرچه بنامیم، باز هم حق مطلب ادا نمی‌شود، نفوذی نفوذی ست! آری! اینچنین است برادر.... @rozaneebefarda
یک ؛ صد خلاص! حکایت پاسخ قاطع و حکیمانه رئیسی به ماجرای رابطه با @rozaneebefarda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙بشنوید|| دین و دنیا در کلام مرحوم آیت‌الله ممدوحی(رحمه‌الله) 🔷اولین خصوصیت دین اصلاح دنیا است ❇️شاید خیلی از بریز و به پاش هارا نداشته باشد ✅اما بهت آرامش میده ..... @rozaneebefarda
هدایت شده از حسینیه امام خمینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ای صفای قلب زارم مدیحه‌سرایی آقای امیر عارف در دیدار جمعی از شاعران آئینی و مداحان خراسان با رهبر انقلاب. ۱۳۹۵/۰۴/۲۴ علیه‌السلام ✳️ صفحه ویژه مراسم‌های حسینیه امام خمینی 💻 @hoseinie_emamkhomeini
حامیان حوزوی و بازی با سرنوشت یک ملت نقدی بر یادداشت جنجالی اخیر سروش محلاتی اختصاصی|| قاسم عارف @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 [صفحه 1 از 2] در کوران انتخابات سرنوشت‌ساز ۱۴۰۰، آقای به جای دعوت مردم به در تعیین سرنوشت خود، با استفاده نادرست از برخی مباحث فقهی به دنبال تئوریزه کردن عدم وجوب شرکت در انتخابات بر آمد که ما در اینجا ضمن صورت‌بندی فقهی ادعاهای ایشان، به نقد آن می‌پردازیم. ایشان در فراز نخست متن خود اصل وجوب اقدام به تعیین سرنوشت خود را پذیرفته اما از سه طریق خواسته است تلازم آن را با وجوب شرعی حضور در انتخابات نفی نماید؛ بالاتر آن‌که به صورت غیرمستقیم دعوت به عدم حضور نموده است. اول آن‌که شیوه اقدام به تعیین سرنوشت را اعم از روش سلبی و ایجابی معرفی می‌نماید تا بدین ترتیب عدم حضور در انتخابات را نیز خود نوعی تعیین سرنوشت قلمداد نماید. دوم آن‌که وجوب آن را از باب مقدمه واجب ذکر نموده و با استناد به دیدگاه برخی از فقهاء مثل حضرت امام (ره) و آیت‌الله خویی مبنی بر عقلی بودن وجوب مقدمه واجب ، شرعی بودن وجوب حضور در انتخابات را نفی می‌نماید. سوم آن‌که با توصلی دانستن این وجوب؛ آن را متفرع بر احراز ترتب فایده معرفی می‌نماید و با واگذاری تشخیص ترتب اثر بر عهده‌ی خود مکلف، حضور یا عدم حضور در انتخابات را به تشخیص سودمندی و ترتب اثر بر آن از سوی خود مکلف وابسته می‌کند. در تحلیل این مطلب باید گفت: پیرامون هر یک از سه ادعای فوق، نقدهای روشنی وجود دارد که به برخی از آن‌ها اشاره می گردد. اما پیرامون تعمیم تعیین سرنوشت نسبت به حضور یا عدم حضور در انتخابات باید گفت : اولاً: ایشان ظاهرا مسأله انتخابات را با رفراندوم (همه‌پرسی) اشتباه گرفته است؛ زیرا در رفراندوم است که با رأی سلبی دادن می‌توان سرنوشت خود را تعیین نمود، اما در انتخابات چون اولا عدم شرکت، دارای زبان گویا نیست و ثانیا بالأخره با رأی دیگران ، فردی انتخاب می شود، پس رأی ندادن را نمی توان مصداق تعیین سرنوشت خود تلقی نمود. توضیح آن‌که در انتخابات از آن جا که رقابت بین دو یا چند نامزد مشخصی است که صلاحیت اولیه‌ی آن‌ها از سوی یک مرجع قانونی تایید شده است پس ترک رأی بار معنایی منفی و ظهوری در چگونگی تعیین سرنوشت ندارد؛ زیرا عدم حضور شخص در انتخابات می‌تواند ناشی از یکی از چهار احتمال عدم قبول نامزدها؛ اشکال به اصل انتخابات؛ اشکال به اصل نظام و یا عذر شخصی باشد و لذا معنای خاصی که مربوط به یکی از این احتمالات باشد را نمی‌توان از آن برداشت نمود. به علاوه در انتخابات بالاخره فردی که احتمالا مورد پسند شخص نیست؛ انتخاب می‌گردد؛ پس حتی اگر هیچ‌یک از نامزدها نیز مقبول شخص نباشد؛ باز از آن جا که قطعا میزان عدم مقبولیت آن‌ها متفاوت خواهد بود؛ بایستی از باب قاعده عقلی دفع افسد به فاسد با انتخاب فردی که از نظر او فساد کمتری دارد مانع از روی کار آمدن فرد افسد گردد و نمی‌تواند با این توجیه که هیچ یک را قبول ندارد؛ در انتخابات شرکت نکرده و یا حتی رای سفید دهد. قابل توجه آن‌که قاعده وجوب دفع افسد به فاسد در فقه نیز در مسأله وجوب أکل میته در فرض بروز خطر جانی مورد تأکید قرار گرفته است. بر همین اساس نیز در هیچ سیستم عقلائی عدم حضور در انتخابات و بلکه حتی عدم شرکت در همه پرسی را به نام تعیین سرنوشت قلمداد نمی‌کنند. بله از آن جا که همه‌پرسی بر محور پذیرش یا عدم پذیرش مساله‌ای صورت می‌پذیرد؛ رأی منفی به رفراندوم می تواند مصداق تعیین سرنوشت تلقی شود. ثانیاً حتی اگر رأی سلبی را مصداق تعیین سرنوشت بدانیم شارع مقدس موارد استفاده از رای ایجابی و سلبی را تعیین نموده است، بدین صورت که در فرض استقرار نظام حق که حضور در پای صندوق تایید آن محسوب گردد با رای ایجابی و در فرض استقرار نظام باطل که رای دادن به منزله ی تایید آن باشد با رای سلبی این کار را انجام دهند و البته تشخیص همین مساله (تایید باطل بودن یا نبودن حضور در انتخابات و همه پرسی نظام طاغوتی) نیز بایستی از سوی امام یا نایب او معین گردد. چنان که حضرت امام شرکت در رفراندوم انقلاب سفید شاه و ملت را از همین باب تحریم کردند.(پرتال امام خمینی؛ کد مطلب: ۴۹۶۱۰؛ تاریخ مطلب: ۱۳۹۲/۱۱/۰۳) این مسأله را می توان از ادله وجوب کفر به طاغوت، نصرت حق، اقامه دین و... که به صورت متضافر در آیات و روایات شریفه مورد تأکید قرار گرفته است نیز استفاده نمود. بنابراین در زمان تشکیل حکومت اسلامی چه از طرف امام و چه نایب خاص و یا عام او ، قطعاً تعیین سرنوشت بایستی با حضور در انتخابات صورت می پذیرد و ذکر این قاعده در زمان وجود حکومت اسلامی بدون ذکر این معیار، مغالطه ای بیش نیست. @rozaneebefarda
حامیان حوزوی و بازی با سرنوشت یک ملت نقدی بر یادداشت جنجالی اخیر سروش محلاتی اختصاصی|| @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 [صفحه 2 از 2] اما پیرامون عقلی بودن {وجوب} مقدمه واجب باید گفت: اولاً این ادعا با صدر کلام ایشان تهافت دارد، چون ایشان در ابتدای یادداشت صراحتاً تعیین سرنوشت را مسئولیتی الهی می‌دانند و در اینجا با ایجاد تقابل بین حکم شرعی و عقلی، می‌خواهند الهی (شرعی) بودن آن را انکار نمایند. افزون بر این بدون هیچ مستندی، دلیل فتاوای متعدد علما را محصور در مساله‌ی مقدمه‌ی واجب نموده و سپس با استناد به عقلی دانستن وجوب مقدمه واجب از سوی دو نفر از آنان؛ استفاده‌ی وجوب شرعی از همه‌ی آن‌ها را انکار می‌نماید که در هریک از این مراحل استدلال، مغالطات و تفسیر به رای هایی نهفته است که بر اهل نظر پوشیده نیست. ثانیاً گرچه حضور در انتخابات مقدمه حفظ نظام است؛ اما مصداق تعیین سرنوشت نیز می‌باشد که به اقرار یادداشت‌نویس وجوب شرعی دارد، لذا وجوب مقدمه واجب تنها دلیل آن نیست تا با نفی وجوب شرعی آن ، بتوان شرعی بودن وجوب حضور در انتخابات را نفی نمود. ثالثا بر فرض پذیرش انحصار استدلال به مسئله مقدمه ی واجب، از آن جا که این مساله از مصادیق غیرمستقلات عقلیه است بر طبق قاعده ی ملازمه و سپس حجیت عقل، تنجز شرعی دارد؛ گرچه جزء ادله نقلیه محسوب نمی‌شود. در واقع در اینجا بین وجوب نقلی که در برابر وجوب عقلی است و بین وجوب شرعی که اعم از وجوب عقلی و نقلی است خلط شده است. چنان که خود حضرت امام که به اقرار یادداشت‌نویس معتقد به عقلی بودن وجوب مقدمه واجب هستند شرکت در انتخابات را جزء واجبات شرعی دانسته و عدم حضور را در زمره ی گناهان بزرگ قلمداد می‌نمایند.(همان؛ کد مطلب: ۱۵۰۱۴۴تاریخ مطلب: ۱۳۹۶/۰۲/۱۷) رابعاً حتی اگر به وجوب عقلی مقدمه واجب نیز اکتفا نماییم؛ چون در حال حاضر راه جایگزینی برای إتیان ذی المقدمه(حفظ نظام) جز از طریق این مقدمه (حضور در انتخابات) نیست و در حقیقت مقدمه منحصره است، نمی‌توان به صرف عقلی دانستن آن، حکم به جواز ترک آن نمود. اما پیرامون توصلی بودن وجوب حضور در انتخابات و لزوم احراز ترتب فایده از سوی مکلف باید گفت: اولاً این مسأله صرفاً در مورد موضوعات عرفیه ای که توسط آحاد مکلفان قابل فهم باشد قابل قبول است، نه در موضوعات تخصصی که فهم آن تنها از اهل خبره و کارشناسان آن هم با دسترسی به اطلاعات جزئی بر می‌آید مثل مدیر و مدبر بودن و یا رجولیت سیاسی و مذهبی. لذا اصل تشخیص صلاحیت نامزدها را نه می‌توان به عهده مردم گذاشت؛ و نه بر عهده کارشناسان تعیین شده از سوی آن‌ها؛ وگرنه با انتخاب افراد مختلف از سوی مردم، هم هرج و مرج لازم آمده و هم اطلاعات محرمانه ی نامزدها در جامعه منتشر خواهد شد. بنابراین مردم بایستی به کارشناسانی که حاکمیت برای احراز اصل صلاحیت نامزدها تعیین نموده اعتماد نمایند و صرف تصور خطای آن ها نیز مجوزی برای عدم شرکت آن ها در انتخابات نیست؛ چون افزون بر فقدان توان کارشناسی؛ آن ها نسبت به اطلاعات و سوابق نامزدها آگاهی کافی را ندارند. بنابراین اصل حضور در انتخابات بر همگان واجب و تنها تعیین اصلح بر عهده آنها است. ثانیا در خود موضوعات عرفیه نیز در صورتی که اختلال نظام را در پی داشته باشد؛ ادله حرمت اختلال نظام مانع از واگذاری آن به عهده ی آحاد مکلفان می‌گردد. توضیح آن‌که اگر قرار باشد اصل حضور در انتخابات در نظام اسلامی بر عهده مکلفان گذاشته شود و هرکس به تشخیص خود تصمیم به حضور یا عدم حضور بگیرد، غرض انتخابات که تعیین نماینده مردم از سوی آن‌ها است نقض می شود و اصل انتخابات بی‌معنا می‌شود و در بلندمدت منجر به اختلال نظام می‌گردد که قطعا مورد نظر شارع مقدس نیست. بلکه اساساً شارع مقدس در عین واگذاری حق تعیین سرنوشت به مردم، آن‌ها را موظف و مسئول تعیین سرنوشت خود قرار داده است؛ لذا معنا ندارد که آن‌ها را نسبت به تعیین یا عدم تعیین سرنوشت خود مختار بدانیم. با عنایت به مطالب فوق؛ آشکار می‌گردد که یادداشت مذکور بیش از آن‌که مبانی فقهی نگاشته شده باشد، مقاصد سیاسی یک گروه خاص را مورد نظر قرار داده است؛ و لذا با یاری خداوند این قبیل تشکیک ها خدشه‌ای در اراده ی مردم عزیز ایران در تعیین سرنوشت خود نخواهد داشت. و علی الله التکلان @rozaneebefarda
یک نکته پیرامون اعلان نتایج نهایی انتخابات ۱۴۰۰ بعد از کش و قوس‌های فراوان و پنهان روزهای اخیر، بالأخره وزارت کشور اعداد و ارقام را تصحیح کرد! شورای محترم نگهبان هم مدبرانه و حکیمانه با کارشکنی‌ها مواجهه کرد و بعد از اعلان نتایج تصحیح شده، سلامت انتخابات را تأیید کرد. حتما و قطعا اعداد و ارقام اختلافی، در حدی نبوده و نیست که در سرنوشت انتخابات اثر محسوس بگذارد اما صیانت از حقوق ملت و پیشگیری از تبدیل برخی تخلفات و کارشکنی‌ها و اختلال‌ها به ، اقتضای سختگیری قانونی به مجریان انتخابات داشت و دارد؛ چه اینکه اگر چنین نشود، خدای ناکرده در بلندمدت اعتماد عمومی آسیب جدی خواهد دید و احتمال تبدیل تخلفات جزئی و کارشکنی‌های عناصر خاص، به رویه و تخلف ساختاری، اصلا بعید نیست. شناسایی علل و عوامل اختلال و کارشکنی توسط نهادهای عالی نظارتی و صیانتی و مراجع قانونی نظام و اقدام برای برخورد قانونی بدون تسامح، همچنان بعنوان یک مطالبه بایسته، قابل پیگیری است. شخص حسن روحانی و وزیر کشور باید نسبت به معطلی تک تک مردم عزیز و نجیب کشور در پای صندوق رأی پاسخگو باشند و ضمن عذرخواهی و اذعان به ناتوانی مفرط خود در اجرای درست انتخابات، آماده پذیرش تبعات سیاسی و حقوقی این امر باشند. @rozaneebefarda
مسدود کردن وبسایت‌های ایرانی و تحقیر کدخداپرست‌هاو اعتدالی‌ها توسط آمریکا! محدود کردن وب‌سایت‌های ایرانی، سیلی سخت دولت بایدن به دولت روحانی و تمام کدخداپرست‌های داخلی بود که ۸ سال تمام بیراهه‌ در پیش گرفتند و با دوگانه‌سازی کاذب، تلاش کردند شیطان بزرگ را به آمریکای خوب و آمریکای بد، تقسیم کنند تا زمینه پیگیری با شیطان بزرگ را از دست ندهند! این سیلی سنگین، خواب آشفته سازش با شیطان را تعبیر کرد و بعنوان یک ، حامیان داخلی آمریکا را برای همیشه رسوا و بطلان انگاره‌های واهی‌شان را افشا کرد! این سیلی سخت، بیش از دیگران متوجه روحانی، ظریف، واعظی و آذری جهرمی است که در سال‌های اخیر در ایجاد زیرساخت‌های شبکه ملی اطلاعات و تنظیم مقررات و زیرساخت‌های فنی، امنیتی و حقوقی لازم برای مدیریت معقول و امن استفاده ایرانیان از شبکه جهانی اینترنت، به وظیفه خود عمل نکردند. @rozaneebefarda
انتخابات 1400 و مسأله فروپاشی فکری و روحی در جریان برانداز و بدخواه نظام اسلامی اختصاصی|| داوود مهدوی‌زادگان @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 [صفحه 1 از 3] بحمد لله انتخابات ریاست جمهوری 1400 با وجود شرایط خاص و دور از انتظار با مشارکت پر شور مردم در 28 خرداد ماه برگزار شد و آیت الله سید ابراهیم رییسی با کسب 62 درصد آراء مردم به عنوان سیزدهمین رئیس جمهور برگزیده شد. مشارکت مردم در این انتخابات بیش از 50 درصد بود. البته درصد مشارکت مردم در برخی از انتخابات گذشته بیش از این میزان بوده است، لکن آنچه که این انتخابات را نسبت به گذشته با شکوه و پر شور جلوه می دهد، حجم سنگین فعالیت رسانه ای دشمن و تمام گروه ها و جریانات سیاسی بد خواه با جمهوری اسلامی است. در چند ماه منتهی به انتخابات 1400 شبکه گسترده رسانه ای داخلی و خارجی ضد انقلاب به همراه ظرفیت بالای فضای مجازی، بطور شبانه روزی در تخریب چهره جمهوریت خواهانه نظام اسلامی و ایجاد ذهنیت بی اعتمادی و حتی تقابلی مردم با نظام، فعالیت بی سابقه ای را به راه انداخته بود. دشمن ملت حتی برای تشدید عملیات روانی وتولید آگاهی کاذب از طریق فضای مجازی به سرعت ظرفیت جدیدی به نام کلاو هاوس را در ایران فعال سازی کرد تا به این وسیله، بطور نا محسوس، گروه های مرجع فکری برانداز و مخالف نظام بسیج و سازماندهی شوند. البته در اینکار هم بسیار موفق عمل کردند. هدف اصلی دشمن در این عملیات به حد اقل رساندن مشارکت مردم در انتخابات به زیر 15 درصد و پیوند زدن آن با عدم مشروعیت نظام اسلامی و زمینه سازی شهرآشوب های گسترده بود. این پروژه در قالب عملیات « تحریم انتخابات » برنامه ریزی شده بود. در نظر دشمن و بد خواهان نظام اسلامی، عملیات تحریم تا روز برگزاری انتخابات با موفقیت پیش رفته بود. اینان حتی این احتمال را نمی دادند که نهادهای رسمی حافظ معنوی نظام مانند شورای نگهبان جرأت مقاومت برابر عملیات تحریم را داشته باشد. شورای نگهبان یا باید برابر تهدید تحریم انتخابات تمکین کند و به تایید صلاحیت نامزدهای غیر انقلابی و همسو با جریان های عادی ساز انقلاب تن دهد و یا باید خود را برای حجم سنگینی از تهاجم بی رحمانه و غیر منطقی رسانه های برانداز و مخالف آماده کند. بدین ترتیب، دشمنان مردمو نظام اسلامی در شب برگزاری انتخابات، کار را تمام شده می دانستند. به زعم آنان، اکثریت مردم در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نخواهد کرد و در نتیجه راه برای اقدامات بعدی که عبارت از شورش های خیابانی و فشار بر نظام به منظور تغییر دیدگاه ومواضع سیاسی و نیز امتیاز گیری است، هموار شود. لکن ملت ایران علیرغم گله مندی از شرایط بد اقتصادی و درک عملیات شوم تحریم و دعوت ولی فقیه و مراجع دینی و دانشگاهی به شرکت گسترده در انتخابات، در روز 28 خرداد حماسه آفریدند و حضور 50 درصدی خود را در این انتخابات به ثبت رساندند. بطور قطع، اگر مساله شیوع بیماری کرونا و نا بسامانی اقتصادی و کارشکنی دستگاه اجرایی در شروع بموقع صندوق های رأی و رساندن تعرفه و پوشش مناطق دور دست روستایی و افزایش صندوق های سیار رای گیری نبود، مشارکت مردم در انتخابات بالای 70 درصد می بود. به همین خاطر است که مشارکت مردم در انتخابات 28 خرداد 1400 را از جهت محتوایی و معناداری برتر از انتخابات گذشته می دانیم. این حضور مردمی توطئه سنگین علیه ملت و نظام اسلامی را نا فرجام گذاشت. بطوری که در مناظره سوم از سوی یکی از نامزدها هشدار تکرار 28 مرداد در 28 خرداد داده شد. @rozaneebefarda
انتخابات 1400 و مسأله فروپاشی فکری و روحی در جریان برانداز و بدخواه نظام اسلامی [صفحه 2 از 3] اما با آشکار شدن مشارکت پر شور مردم در انتخابات و شکست عملیات تحریم، آنچنان که وزیر ارشاد اسبق لندن نشین در صفحه توئیتر خود به آن اذعان کرده بود و اعلام رسانه های خارجی به دور از انتظار بودن حضور پر شور مردم در انتخابات، بدخواهان و معاندان و دنباله های داخلی را به شدت بهت زده و شوکه کرد. این حماسه بزرگ برای آنان بسیار نا امید کننده و یاس آور بود. اکنون آنان خود را با مساله مهم دیوار بلند پولادین اراده ملی مواجه می بینند. اراده با شکوهی که در وقت احساس تهدید علیه نظام مردم سالار دینی، تمام گله مندی های خود را کنار می گذارد و یکدل و یک پارچه برابر آن تهدید می ایستد. همین امر، آشفتگی فکری و روحی عمیقی را در جبهه معارض با نظام پدید آورده است. اینان از سویی، نگران تقویت انسجام ملی ناشی از مشارکت مدنی هستند و از سوی دیگر، نگران فروپاشی فکری و روحی جبهه خودی هستند. دشمن ملت و بد خواهان نظام امید واری زیادی به پیروان خود داده بود که کار نظام اسلامی تمام شده است ولی اکنون با مشارکت 50 درصدی که می توانست خیلی بیشتر از آن باشد، مواجه شده اند. این رویداد مهم بسیار پریشان کننده است. بطوری که یکی از آنان توئیت کرده است که « این هفده میلیون کی میمیرند ». به همین خاطر، اکنون تلاش گسترده ای را با هدف ناچیز جلوه دادن مشارکت پر شور مردم به راه انداختند تا به این وسیله مانع انسجام ملی و فروپاشی فکری و روحی جبهه معارض شوند. از جمله این اقدامات مقایسه های آماری میان انتخابات 1400 با انتخابات های گذشته است. در حالی که این کار قیاس مع الفارق است. بویژه مشابه چنین مشارکتی در گذشته پیش آمده بود و در نظر مردم مساله آفرین تلقی نشده بود. اما از دیگر اقدامات جبهه معارض با نظام، استناد به بیانات ولی فقیه در تحلیل انتخابات آمریکا است که سالیان پیش به کرات طرح شده است. رهبری در این بیانات، اعلام می دارد که مشارکت 35 یا 40 درصدی مردم آمریکا در انتخابات، برای نظام سیاسی آمریکا ننگ است و نشانه بی اعتمادی و نا رضایتی مردم از نظام شان است. جبهه معارض با باز نشر این بیانات رهبری، سعی دارد اینگونه وا نمود کند که همین مشارکت 50 درصدی را که به هیچ عنوان نمی توان مشارکت حداقلی تلقی کرد، نشانه عدم مشروعیت نظام است. لکن آشکار است که این تلاش کاملاً بیهوده و عبث است و نظریه پردازان جبهه معارض با اینگونه شبهه افکنی ها نه می توانند مانع انسجام ملی شوند و نه می توانند جلوی فروپاشی فکری و روحی پیروان خود را بگیرند. مقام معظم رهبری دو روز قبل از برگزاری انتخابات خطاب به ملت شریف ایران درباره انتخابات 1400 سخنرانی فرمودند. ایشان با آگاهی به همه آنچه که پیش تر درباره نارضایتی مردم و بی اعتباری انتخابات آمریکا بیان کرده اند، وارد گفتگو با ملت شدند و آنان را به مشارکت گسترده و پر شور در انتخابات دعوت فرمودند. ایشان بر اهمیت مشارکت بالای مردم در حفظ نظام و شکست تهدیدات دشمن علیه ملت و نظام اسلامی تصریح دارد: « همه‌ی مراکز قدرتهای شیطانی در همه‌ی عالم، آنهایی که با جمهوری اسلامی دشمنی میکنند و مخالفت میکنند، با انتخابات هم به طور ویژه مخالفت و معارضه میکنند. در همه‌ی انتخابات‌های ما در طول این ده‌ها سال همیشه این جور بوده که ابزارهای رسانه‌ای‌ آنها، ابزارهای سیاسی‌ آنها در خدمت تخریب ذهنی مردم نسبت به انتخابات و اگر بتوانند به نحوی دخالت در انتخابات بوده؛ برای اینکه نگذارند آن شُکوه و شوکت انتخابات ایران خودش را نشان بدهد» ( بیانات 26/ 3 / 1400 ). ایشان حضور مردم در صحنه سیاست را موجب افزایش اقتدار نظام اسلامی می دانند: « ما ابزارهای نظامی، ابزار‌های سیاسی، ابزارهای اقتصادی را قدرت‌افزا و قدرت‌زا میدانیم برای کشور، امّا هیچ کدام به اندازه‌ی حضور مردم نیست؛ حضور مردم، نظام جمهوری اسلامی را به معنای واقعی کلمه قدرتمند میکند» ( بیانات 26/ 3 / 1400 ). رهبری این نکته مهم را حتی نسبت به انتخابات نظام مردم سالاری دینی انکار یا نفی نکرده است و دو روز قبل از برگزاری انتخابات به آن اشاره می کند. ولی فقیه با علم به گله مندی مردم از نابسامانی های اقتصادی، آنان را به مشارکت پر شور در انتخابات دعوت کردند. گلایه های مردم نباید موجب عدم مشارکت شود: « بعضی از قشرهای محروم جامعه هستند که اینها خب توقّعات به‌جایی دارند و گلایه دارند از اینکه این توقّعات برآورده نشده؛ مسئله‌ی معیشت، مسئله‌ی مسکن، مسئله‌ی اشتغال، که خب واقعاً بایستی مسئولین کشور به این مسائل برسند و باید میرسیدند به این مسائل؛ اینها گلایه‌مندند، لذا دست‌ودلشان به انتخابات نمیرود؛ میگویند خب حالا مثلاً شرکت کردیم چه فایده! به نظر من گلایه‌ی اینها بجا است امّا تصمیم‌گیری‌شان بجا نیست» ( بیانات 26/ 3 / 1400 ) @rozaneebefarda
انتخابات 1400 و مسأله فروپاشی فکری و روحی در جریان برانداز و بدخواه نظام اسلامی [صفحه 3 از 3] بنابر این، جبهه معارض زحمت بیهوده می برد که در آرشیو بیانات جستجو کند و موردی را علیه انتخابات 1400 رو نمایی کند. بلکه اینگونه استنادات نوعی قبول تحلیل رهبری نسبت به انتخابات آمریکا از سوی آنان است. زیرا آنان با فرض قبول تحلیل ولی فقیه می توانند بگویند که اینجا نیز همینطور است. اما اگر چنین تحلیلی را قبول نداشته باشند، نمی توانند با استناد به آن، انتخابات ایران را نقد کنند. با وصف این، ولی فقیه در فردای انتخابات با تبریک به ملت ایران، استدلال آورده است که مشارکت مردم پر شور بوده است. ایشان در این پیام به چهار علت تاثیر گذار در کاهش مشارکت اشاره کرده است: 1. نا بسامانی اقتصادی 2. کرونا 3. تبلیغات زهر آگین دشمن 4. کارشکنی برخی از مجریان برگزاری انتخابات مجموع این چهار عامل می توانست مشارکت مردمی را به زیر 20 درصد که میزان مورد انتظار دشمن ملت و نظام بود، بکشاند. حال آنکه این اتفاق واقع نشد و میزان مشارکت 50 درصدی رقم خورد بلکه اگر این عوامل نمی بود، مشارکت بالای 70 درصد می شد. ولی فقیه به درستی این عوامل را در تحلیل میزان مشارکت مردم دخیل دانسته است و با عنایت به همین عوامل است که این مشارکت را حماسی و پر شکوه خوانده است: « پیروز بزرگ انتخابات دیروز، ملت ایران است که یک‌بار دیگر در برابر تبلیغات رسانه‌های مزدور دشمن و وسوسه‌ی خام‌اندیشان و بدخواهان، قد برافراشت و حضور خود در قلب میدان سیاسی کشور را نشان داد. نه گلایه از دشواری معیشت طبقات ضعیف، نه دلتنگی از تهدید بیماریِ فراگیر، نه مخالف‌خوانیهائی که با انگیزه‌ی دلسرد کردن مردم از ماهها پیش آغاز شده بود، و نه حتی برخی اختلالات در جریان رأی‌گیری در ساعاتی از روزِ انتخاب، هیچیک نتوانست بر عزم ملت ایران فائق آید و انتخابات مهم ریاست‌جمهوری و شوراهای شهر و روستا را دچار مشکل سازد» ( بیانات 29/ 3/ 1400 ). در واقع، ولی فقیه با این بیان چنین استدلال کرده است که قیاس انتخابات ایران با انتخابات آمریکا، مع الفارق است. زیرا اولاً انتخابات 1400 زیر 50 درصد نبوده است. و ثانیاً، عدم مشارکت پر شور مردم آمریکا در انتخابات بدون وقوع همه یا برخی از آن چهار عامل تاثیر گذار بوده است. بنابر این، چنین قیاسی یا تطبیق مصداقی از اساس باطل است. اینکه ملت ابران، علیرغم چهار عامل اصلی یاد شده در انتخابات مشارکت 50 درصدی داشتند، پیروزی بزرگی برای ملت است و البته نظام اسلامی از این پیروزی ملت، مشروعیت و قدرت بیشتری پیدا می کند. اما وجه مهم این پیروزی آن است که پروژه عملیات تحریم و فتنه شهر آشوب و توطئه تکرار 28 مرداد شکست خورده است. بطور قطع، اگر مشارکت مردمی بالا نبود، پروژه تحریم عملیاتی شده بود و مملکت بعد از برگزاری انتخابات با فتنه عظیمی درگیر شده بود. به همین خاطر است که می گوییم اینگونه شبهه افکنی های آرشیوی، راه به جایی نمی برد. دشمن و ، تو دهنی سنگینی خورده است و نمی تواند جلوی پریشانی های فکری و آشفتگی های روحی و روانی خود را بگیرد. انسجام ملی با حضور حماسی مردم در انتخابات، تقویت شد و جبهه انقلابی در تقابل نا برابر، سر بلند بیرون آمده است. @rozaneebefarda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و حمله به شورای نگهبان و مشارکت مردم در انظار دشمنان بیگانه! او سال‌ها پیش در عصر اصلاحات هم با دبیرکل سازمان ملل یواشکی از خطر بر سر کار آمدن جریان انقلابی و حذف جریان سازشکار گفته بود! او پیش‌تر با جان کری جانی قدم زده بود و دل و قلوه رد و بدل کرده بود. او پیش از این در آن فایل صوتی کذایی، حاج قاسم را متهم به بازی در زمین منافع ملی روسیه کرده بود! کارنامه این دیپلمات ایرانی، از این سیاهه‌ها پر است و با شکست سیاست سازش با شیطان بزرگ، امید است دوران بازنشستگی این جماعت زودتر فرا برسد و خسارت‌های ناشی از غربزدگی‌مفرط، نابلدی‌ها و ناکارآمدی‌های شان به پایان رسد. اگرچه اینان باید نسبت به گذشته خود نیز پاسخگو باشند. @rozaneebefarda
هدایت شده از KHAMENEI.IR
گزارش رئیس ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) از افتخار ملی تولید واکسن و گام‌های بعدی؛ ایران به یکی از ۶ کشور تولیدکننده واکسن کرونا در جهان تبدیل شد دکتر محمد مخبر رئیس ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) در نامه‌ای به رهبر معظم انقلاب اسلامی با تبریک دستیابی به مجوز مصرف واکسن کوو ایران برکت با اتکا به دانش کاملاً بومی و تبدیل شدن ایران به یکی از شش کشور تولید کننده واکسن در جهان، این موفقیت بزرگ را مرهون عنایت خداوند متعال، پشتیبانی‌ها و دعای خیر رهبر انقلاب و تلاش و همت جوانان نخبه و جهادی دانست و از کلیه محققان، وزیر بهداشت و همکاران، مراکز تحقیقاتی، تأمین‌کنندگان و کارخانجات تولید تجهیزات و مواد اولیه و شرکت‌های دانش‌بنیان قدردانی کرد. آقای مخبر در این نامه خبر داده است که میزان تولید تجمیعی واکسن کوو ایران برکت تا پایان شهریور ماه امسال بیش از ۵۰ میلیون دُز خواهد بود. وی همچنین افزوده است: ستاد اجرایی فرمان امام(ره)، به جز واکسن کوو ایران برکت، پنج مسیر دیگر برای تولید واکسن بر پایه فناوری‌های دیگر را در دستور کار دارد که با اتمام موفق مطالعات پیش‌بالینی مدل حیوانی این واکسن‌ها، مستندات لازم برای اخذ مجوز تست انسانی آنها به وزارت بهداشت ارسال شده است. متن نامه رئیس ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) به این شرح است: بسمه تعالی محضر مبارک حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای «مدظله‌العالی» رهبر معظم انقلاب اسلامی سلام علیکم؛ احتراماً، با عرض تبریک پیشاپیش میلاد با سعادت ثامن‌الحجج حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا (علیه‌السلام)، پیرو گزارش‌های تقدیمی قبلی و رهنمودها و پشتیبانی‌های بی‌دریغ حضرت مستطاب‌عالی، از میان ۶ پلتفرم تولید واکسن در ستاد اجرایی، موفق شدیم مجوز مصرف واکسن کوو ایران برکت را با اتکا به دانش کاملاً بومی در تاریخ ۲۴ خرداد ۱۴۰۰ اخذ نموده و جمهوری اسلامی ایران را به یکی از ۶ کشور تولید کننده واکسن کرونا در جهان تبدیل و خودباوری و اقتدار ملی را در عرصه بین‌المللی آشکار نماییم. نکته مهم در فرآیند توسعه دانش فنی واکسن‌سازی این است که در میان کشورهایی که واکسن مشابه تولید می‌کنند، مطابق اطلاعات موجود، بازدهی تولید به ازای هر لیتر در چین ۳۰۰ دُز و در بهارات هند ۱۸۰۰ دُز در هر لیتر بوده لکن با همت و عزم جهادی دانشمندان جوان کشور، این بازدهی در واکسن برکت به ۳۵۰۰ دُز در هر لیتر رسیده است. از سوی دیگر، به منظور تولید انبوه واکسن کوو ایران برکت، دو خط تولید پیشرفته صنعتی در مدت کمتر از ۶ ماه و با عبور از موانع متعدد بین‌المللی و تحریمی راه‌اندازی شده که ظرفیت این دو خط مجموعاً بیش از ۲۵ میلیون دُز در ماه و ۳۰۰ میلیون دُز در سال خواهد بود. همانطور که در گزارش تقدیمی قبلی به استحضار رسید، میزان تولید تجمیعی این واکسن تا پایان شهریور ماه بیش از ۵۰ میلیون دُز خواهد بود. خبر مهم دیگر اینکه در سایر مسیرهای ۵ گانه مشتمل بر واکسن DNA (مشابه واکسن تولیدی شرکت اینوویو آمریکا)، mRNA (مشابه واکسن تولیدی شرکت‌های مدرنا و فایزر آمریکا)، پروتئین نوترکیب (مشابه واکسن تولیدی شرکت نووکس آمریکا)، ویروس نوترکیب سرخک (مشابه واکسن تولیدی انستیتو پاستور فرانسه) و واکسن بر پایه سلول‌های بنیادی (فاقد مشابه خارجی)، مطالعات پیش‌بالینی مدل حیوانی با موفقیت سپری شده و مستندات لازم جهت اخذ مجوز تست انسانی به وزارت بهداشت ارسال شده است. نکته دیگر اینکه، خط تولید مورد نیاز برای تولید واکسن DNA آماده شده و ایجاد خط تولید انبوه واکسن‌های mRNA، پروتئین نوترکیب و ویروس نوترکیب در دست اقدام می‌باشد. اینجانب این موفقیت عظیم را به محضر حضرت ولی‌عصر(عج)، حضرت مستطاب‌عالی و آحاد ملت بزرگ ایران تبریک عرض می‌نمایم. بی‌شک این دستاورد بزرگ بدون عنایت خداوند متعال و دعای خیر حضرتعالی و تلاش و همت جوانان نخبه و جهادی این مرز و بوم میسر نمی‌گردید. بر خود لازم می‌دانم از رهنمودها و پشتیبانی‌های بی‌دریغ دفتر حضرتعالی، کلیه محققین و دانشمندان جوان کشور، وزیر محترم بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و همکاران پر تلاش ایشان، اساتید و محققین کارآزمایی بالینی، مراکز تحقیقاتی و دانشگاهی، تأمین‌کنندگان و کارخانجات تولید کننده تجهیزات و مواد اولیه دارویی، شرکت‌های دانش‌بنیان و نیز فرزندان خستگی‌ناپذیر حضرتعالی در ستاد اجرایی که در طول این مسیر پر فراز و نشیب با روحیه و عملکرد جهادی، برگ زرین دیگری را به کارنامه پر افتخار انقلاب اسلامی افزودند، تشکر و قدردانی نموده و از حضرتعالی التماس دعای خیر دارم. محمد مخبر ۲۵ خرداد ۱۴۰۰
واژگونی اتوبوس خبرنگاران و یک رسوایی دیگر برای دولت روحانی! احیای دریاچه ارومیه یکی از شعارهای اصلی روحانی در تبلیغات انتخاباتی(خصوصا در سال ۹۶) بود. حالا در آستانه پایان دولت روحانی، دولت با دعوت از برخی خبرنگاران کشوری برای بازدید از کارنامه ستاد احیای دریاچه، در تدارک یک پروپاگاندای رسانه‌ای بود تا شاید بدین وسیله بتواند ناکارآمدی مفرط و کارنامه سیاه ۸ ساله را بزک کند و نشان دهد که لا اقل به یک شعار خود تا حدودی عمل کرده است! اما با ایجاد نقص فنی در اتوبوس حامل خبرنگاران و واژگونی آن، مع‌الاسف ۲ تن از آنان جان باختند و دیگران نیز به شدت مصدوم شدند! استاندار دولت روحانی اما در واکنش به انتقادها، از قراضه نبودن اتوبوس و طبیعی بودن این قبیل حوادث سخن گفت و موجبات عصبانیت و جریحه‌دار شدن هرچه بیشتر عواطف ملت را فراهم ساخت. موضعی که مشابه آن را در ماجرای واژگونی قطار از دیده بودیم! از حضور با کفش در چادر زلزله زدگان توسط گرفته تا بی‌اعتنایی به پیرزن سیل‌زده، تا ارزیابی کارشناسی(!!) از مشکلات مردم از پشت شیشه دودی ماشین ضدگلوله، همه و همه، نشانه‌ای است از الگوی حکمرانی وارداتی غیرمردمی و غیرانقلابی که با سیره و اندیشه امام و رهبری هیچ تناسبی ندارد و موجب شرمساری ملی و رسوایی است! امید است در دوران جدید، پرونده این الگوی حکمرانی وارداتی غیرمردمی به سر آید. @rozaneebefarda
نگاهی گذرا به انتقادات وارده بر یادداشت سروش محلاتی اختصاصی|| حسین یزدی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 اهتمام به سرنوشت خویش و جامعه اسلامی نه تنها یک حق عمومی بلکه یک تکلیف شرعی و مسئولیت الهی است که نباید در آن مسامحه داشت. «مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ مِنْهُمْ ...»(اصول کافی ج2 ص164) البته شیوه اقدام بر حسب شرایط متفاوت و به اقتضای اوضاع و احوال می تواند تغییر کند. اما هیچگاه به شکل اقدام منفعلانه یا سلبی که موجب کاهش مشارکت مسلمین و طمع اجانب است نخواهد بود زیرا هر چند اقدام ایجابی و مشارکت منجر به انتخاب اصلح نگردد و از این جهت محتمل المصلحه تلقی شود لکن از آنجا که اقدام سلبی و عدم مشارکت مفسده قطعیه دارد پس حرام است. حضرت امام راحل فرمودند: «عدم حضور در انتخابات در بعضی مقاطع چه بسا گناهی باشد در راس گناهان کبیره» (صحیفه امام، ج21، ص 240) هم‌چنین باید توجه داشت مشارکت در انتخابات به فرموده امام همانطور که هر مکلفی باید نماز بخواند باید همان‌طور در انتخابات شرکت کند و سرنوشت کشور را رقم بزند.(صحیفه امام ج15 ص28) البته می‌توان گفت که مشارکت در انتخابات از جهتی مهمتر از نماز است زیرا یکی از خاستگاه‌های شرعی مشارکت در انتخابات همان عمومات حفظ نظام است که اهم و مقدم بودن آن بر فروعی مانند نماز، روزه و یا حج از مانی نزد فقها مسلمین (چه شیعه چه سنی) خدشه‌ناپذیر است. ( از کتب اهل تسنن ببینید: فقه السنة اثر سیدالسابق – کتاب الحدود فصل الحرابه / از کتب شیعه ببینید: مبانی الفقه الفعال اثر سیفی مازندرانی، ج1، ص 13) بنابراین بر فرض که مبنای بزرگانی مانند امام خمینی و آیت الله خویی عدم وجوب شرعی مقدمه واجب باشد اما با توجه به تصریحاتی که از امام خمینی در خصوص موضوع شرکت در انتخابات در دست است باید چنین گفت که آن مبنا در مساله مشارکت در انتخابات تاثیر عملی ندارد. علاوه بر نکات فوق باید گفت حمایت و حفظ نظامات مسلمین از موضوعات مستنبطه است که نظر ولی در آن معتبر و حجت بوده و با استفاده از خرد جمعی و نظر کسانی که گرفتار تعارض منافع نیستند و در اصل شرکت در انتخابات و اینکه در شرایط کنونی آیا کدام یک از مشارکت یا عدم مشارکت مصداق حمایت و حفظ نظام است، نظر و تشخیص امام جامعه بر او و سایرین منجز و مفدم خواهد بود. امید است خداوند متعال به فضل و کرم خویش راه های رهایی از عسرت در معیشت را به روی ملت عزیزمان بگشاید و افق‌های عدالت را در برابر مظلومان و محرومان بگستراند. « انه قریب مجیب» @rozaneebefarda
خرده‌جریان اعتدال و تفسیر حزبی از آیات قرآن کریم نقدی بر سخنان آقای سعید/مرتضی جوادی آملی با موضوع «فرهنگ اعتدال در قرآن» اختصاصی|| محمدمهدی ولی‌اللهی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 [صفحه 1 از 10] آقای مرتضی جوادی آملی در تاریخ 2اردیبهشت1400 در سلسله‌نشست‌های مجازی سرای فرهنگ و قرآن مرحوم هاشمی رفسنجانی به سخنرانی پرداخت. موضوع او «فرهنگ اعتدال در قرآن» بود که البته بیش‌تر به اشراب فرهنگ سیاسی مرحوم هاشمی رفسنجانی به آیات قرآن کریم نزدیک بود که در این مجال به نقد سخنان آقای مرتضی آملی در سه بخش کلی تقسیم می‌پردازیم. 1. نقدی بر برداشت‌های غیرفنی از آیات قرآن کریم آقای مرتضی جوادی در سخنرانی خود به معدود آیاتی از قرآن کریم استشهاد کرد که در ادامه به بررسی روش استدلال او به آیات و سنجش استنباطی آن خواهیم پرداخت. «و کذلک جعلناکم أمة وسطا لتکونوا شهداء علی الناس» متن کامل آیه شریفه: «وَ كَذلِكَ‏ جَعَلْناكُمْ‏ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهيداً وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتي‏ كُنْتَ عَلَيْها إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلى‏ عَقِبَيْهِ وَ إِنْ كانَتْ لَكَبيرَةً إِلاَّ عَلَى الَّذينَ هَدَى اللَّهُ وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُضيعَ إيمانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحيمٌ (بقره/143)» آقای مرتضی آملی « امة وسط » و کل آیه شریفه را به معنای «امت معتدل» دانست و بر اساس همین نگاه آن را توضیح داد اما مراجعه به تفاسیر معتبر نشان می‌دهد که این تفسیر چندان مسلم نیست. مرحوم علامه طباطبائی که از بزرگترین مفسران تاریخ تشیع است، ذیل آیه شریفه ابتدا قولی را مطرح می‌کنند که امت وسط را به معنای «امت میانه‌رو و معتدل» می‌داند اما در ادامه با توجه به تعبیر « شهداء علی الناس » به این تفسیر اشکالات متعددی می‌گیرند. مرحوم علامه می‌فرمایند: «اين آن معنايى است كه بعضى از مفسرين در تفسير آيه بيان كرده، و گفتار وى هر چند در جاى خود صحيح و دقيق است، الا اينكه با لفظ آيه منطبق نيست براى اينكه درست است كه وسط بودن امت، مصحح آن است كه امت نامبرده ميزان و مرجع براى دو طرف افراط و تفريط باشد، ولى ديگر مصحح آن نيست كه شاهد بر دو طرف هم باشد و يا دو طرف را مشاهده بكند، چون خيلى روشن است كه هيچ تناسبى ميان «وسط بودن» به اين معنا و «شاهد بودن» نيست. علاوه بر اين‌كه در اين صورت ديگر وجهى نيست كه به خاطر آن متعرض «شهادت رسول بر امت »نيز بشود، چون شاهد بودن رسول بر امت نتيجه شاهد بودن و وسط بودن امت نيست... از اين هم كه بگذريم شهادتى كه در آيه آمده، خود يكى از حقايق قرآنى است، كه منحصرا در اينجا ذكر نشده، بلكه در كلام خداى سبحان مكرر نامش برده شده‏... [هم‌چنین] پر واضح است كه حواس عادى و معمولى كه در ما است، و نيز قواى متعلق به آن حواس، تنها و تنها مي‌تواند شكل ظاهرى اعمال را ببيند، و گيرم كه ما شاهد بر اعمال ساير امت‌ها باشيم در صورتى كه بسيارى از اعمال آن‌ها در خلوت انجام مي‌شود تازه تحمل شهادت ما از اعمال آن‌ها تنها مربوط به ظاهر و موجود آن اعمال مي‌شود، نه آنچه كه براى حس ما معدوم، و غايب است، و حقايق و باطن اعمال، و معانى نفسانى از كفر و ايمان و فوز و خسران و بالأخره هر آنچه كه از حس آدمى پنهان است، كه راهى براى درك و احساس آن نيست احوالى درونى است، كه مدار حساب و جزاى رب العالمين در قيامت و روز بروز سريره‏ها بر آن است‏.»(ترجمه المیزان ج1 ص483-481) @rozaneebefarda
خرده‌جریان اعتدال و تفسیر حزبی از آیات قرآن کریم نقدی بر مرتضی جوادی آملی [صفحه 2 از 10] همانطور که از سطور فوق و هم‌چنین روش تفسیر سیاق‌محور مرحوم علامه طباطبائی پیداست، این مفسر برجسته قرآن کریم بین ترجمه و تفسیر «أمة وسط» و «شهداء علی الناس» پیوندی ناگسستنی می‌بیند و تفسیر این دو تعبیر را جدا از هم نمی‌داند. بر همین اساس ایشان به تفسیر «أمة وسط» و « شهداء علی الناس » به عنوان ترکیبی بسیط می‌پردازند و می‌فرمایند: « و خلاصه كلام اين شد كه شهادت مورد نظر آيه، اين نيست كه بقول آن مفسر، امت داراى دينى كامل و جامع حوائج جسمانى و روحانى باشد، چون علاوه بر اينكه معنايى است خلاف ظاهر كلمه شهادت، خلاف ظاهر آيات شريفه قرآن نيز هست بلكه عبارت است از تحمل- ديدن- حقايق اعمال، كه مردم در دنيا انجام مى‏دهند، چه آن حقيقت سعادت باشد چه شقاوت چه رد، و چه قبول، چه انقياد، و چه تمرد... و معلوم است كه چنين مقام كريمى شأن همه امت نيست، چون كرامت خاصه‏ايست براى اولياء طاهرين از ايشان، و اما صاحبان مرتبه پائين‏تر از اولياء كه مرتبه افراد عادى و مؤمنين متوسط در سعادت است، چنين شهادتى ندارند، تا چه رسد به افراد جلف و تو خالى، و از آن پائين‏تر، فرعونهاى طاغى اين امت.‏..»(ترجمه المیزان ج1 ص484) مرحوم علامه با این تفسیر به یک اشکال مقدر برمی‌خورند و آن این‌که: اگر مراد خداوند متعال از « أمة وسط » و « شهداء علی الناس » گروهی خاص از اولیاء الله بود پس چرا از لفظ « أمة » و «صیغه جمع » برای ارائه این معنا استفاده شد. ایشان در پاسخ به این اشکال مقدر می‌فرمایند: « مراد از شهيد بودن امت، اين است كه «شهدای نام‌برده و داراى آن خصوصيات»، در اين‏ امت هستند، هم چنان كه در قضيه تفضيل بنى اسرائيل بر عالميان معنايش اين است كه افرادى كه بر همه عالميان برترى دارند، در اين امتند، نه اين‌كه تك تك بنى اسرائيليان بر عالميان برترند، بلكه وصف بعض را به كل نسبت داده، براى اينكه اين بعض در آن كل هستند، و از آن جمعيتند، پس شهيد بودن امت اسلام به همين معناست، كه در اين امت كسانى هستند كه شاهد بر مردم باشند، و رسول، شاهد بر آنان باشد...»(ترجکه المیزان ج1 ص485-484) مرحوم علامه اشکالات فنی خود به تفسیر فوق را ادامه می‌دهند و در جمع‌بندی نسبت به معنای «وسط» در آیه شریفه می‌فرمایند: ... وسط بودن امت، به اين معنا است كه [آن شخصیت‌های برجسته یا همان «شهداء»] ميانه رسول و مردم واسطه‏اند نه آن طور كه آن مفسر گفت ملت و دين اسلام ميانه افراط و تفريط، و ميانه دو طرف تقويت روح و تقويت جسم واسطه باشد...» (ترجمه تفسیر المیزان ج1 ص487) حضرت آیت‌الله جوادی آملی نیز با تأثر از استاد خویش معنای وساطت در فیض را در خصوص این آیه شریفه پذیرفته‌اند و در نقد تفسیر دیگر از آیه شریفه می‌فرمایند: «برخي مفسران بدون عنايت به نكته يادشده مراد از «وسط» را در اين آيه، بين افراط و تفريط دانسته و گفته‌اند: امت وسط، امتي است كه هم از آسيب افراط محفوظ و هم از گزند تفريط مصون باشد.... همان‌گونه كه استاد علامه طباطبايي(قدّس سرّه) نيز يادآور شده‌اند اين معنا دقيق و در جاي خود حق است؛ ليكن آيه شريفه به آن ناظر نيست و شواهد داخلي و خارجي آيه آن را تأييد نمي‌كند... [هم‌چنین] چنانچه آيه شريفه به طور مطلق مي‌فرمود:«ما شما را امت وسط قرار داديم»، قابل تطبيق بر معناي مزبور، يعني اعتدال ميان افراط و تفريط بود. در اين معنا، «وسط» با ميزان، الگو و نمونه بودن سازگار است، حال آنكه در آيه شريفه افزون بر مشخص بودن دو طرف وسط، «شهادتْ» محور وساطت قرار گرفته است. اين شهادت، به قرينه آيات ديگر و نيز رواياتي كه در ذيل آيه مورد بحث وارد است، به معناي شهادت بر اعمال است، از اين‏رو مراد از وسط، واسطه در محور عمودي يعني، بين بالا و پايين خواهد بود، نه در محور افقي و بين افراط و تفريط.»(تفسیر تسنیم ج7 ص330-328) @rozaneebefarda
خرده‌جریان اعتدال و تفسیر حزبی از آیات قرآن کریم [صفحه 3 از 10] حضرت آیت‌الله جوادی در تبیین دیدگاه خود در خصوص تفسیر صحیح آیه شریفه و « أمة وسط » نیز این‌گونه می‌فرمایند: «خداي سبحان همان‌گونه كه مسلمانان را به صراط مستقيم هدايت كرد و قبله‌اي ويژه و مستقل به نام كعبه براي آنان قرار داد، آنها را به اين فضيلت نيز امتياز داد كه بين پيامبر گرامي(صلّي الله عليه وآله وسلّم) و ساير مردم قرار گيرند، تا همان‌گونه كه رسول اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) واسطه فيض و هدايت الهي براي مؤمنان است و بر اعمال آنان اِشراف دارد، مؤمنان نيز واسطه هدايت مردم و مشرف بر اعمال و رفتار آنان باشند؛ يعني فيض را از حضرت رسول اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) دريافت كرده به مردم برسانند. آنان بدين‌گونه مبيّن سنّت رسول اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) بوده و بر اثر ارتباط با آن حضرت از راه تعليم و تزكيه، تعالي يافته و شاهد بر اعمال ديگران خواهند بود: ﴿وكذلك جعلنكم أُمّة وسطاً لتكونوا شهداء علي الناس ويكون الرسول عليكم شهيداً﴾. اين ويژگي از برجسته‌ترين نعمتهايي است كه خداوند به امت اسلام عطا كرد.. بيان ﴿وكذلك جعلنكم أُمّة وسطاً﴾ به نحو قضيه موجبه جزئيه است؛ يعني از ميان شما، افرادي شاهد بر اعمال ديگران‌اند. ممكن نيست مخاطب اين جمله و نظاير آن، مانند ﴿كنتم خير أُمّة أخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر و تؤمنون بالله) همه مسلمانان، به نحو عام استغراقي، پنداشته شود. مراد قرآن، گروهي خاص از امت اسلام است، زيرا اولاً آياتي از قرآن كريم به ناخرسندي خداي سبحان از برخي مسلمانان ظاهري صراحت دارد..»(تفسیر تسنیم، ج7 ص325-323) ایشان در ادامه می‌فرمایند: « مراد از «وسط» در جمله ﴿جعلنكم أُمّة وسطاً﴾، بين بالا و پايين در امتداد عمودي است؛ نه بين راست و چپ در سطح افقي. دو طرف اين وسط، پيامبر و مردم عادي‌اند. »(تفسیر تسنیم ج7 ص326) بنابراین تفسیری که آقای مرتضی آملی از « أمة وسط » ارائه کرده توسط بزرگان دانش تفسیر مردود دانسته شده و اشکالات متعددی بر آن وارد است. البته پذیرش قول مرحوم علامه طباطبائی یا حضرت آیت‌الله جوادی علی‌رغم جلالت قدری که دارند واجب تعبدی نیست اما آنچه مسلم است نقد کلام این بزرگواران و ارائه تفاسیر دیگر می‌بایست توسط کسانی انجام پذیرد که اولا شأنیت علمی و اخلاقی لازم را دارند ثانیا بر اساس استدلالات فنی اقوال را رد یا قبول کنند. فارغ از اشکالات فوق؛ فرض کنیم که معانی « أمة وسط » همان « أمة میانه‌رو » باشد. بر اساس همین معنا نیز باید گفت که تفسیر ارائه شده توسط آقای مرتضی آملی ناقص و تحریف‌آمیز است. همان‌طور که از متن آیه شریفه پیداست قبل از آن‌که خداوند متعال فقره « جعلناکم أمة وسطا » را بیاورند تعبیر « کذلک » را آوردند. هواداران طیف موسوم به اعتدال و رهروان جناب هاشمی رفسنجانی معمولا این آیه را می‌خوانند اما با نرمش خاصی از کنار عبارت « و کذلک » می‌گذرند و اگر در همین تعبیر لطف دقت شود می‌بینیم که منظور از «کذلک» پیروی محض و بی چون و چرای مسلمین از دستور خداوند متعال در بحث « تغییر قبله » بود که به زودی این دستور صادر می‌شد و قبله از مسجد الاقصی به مسجدالحرام برمی‌گشت.(المیزان ج1 ص481) و در جایی که سفهاء، مسلمین را به خاطر این تغییر قبله ملامت می‌کردند و آن را کاری عبث و بیهوده (ولابد افراطی) می‌خواندند، قرآن کریم همین کار را عملی معتدل می‌خواند. بر این اساس « أمة وسط » یعنی اینکه مسلمین بر اساس پیروی از دستورات خداوند متعال چه در جهت قبله چه در سایر مسائل به امت وسط تبدیل می‌شوند و مرز آن‌ها با تغییر قبله و نزول سایر دستورات الهی با یهود و نصاری مشخص می‌شود. أمة وسط طبق این نگاه یعنی همان « نه شرقی-نه غربی» و عمل بر سیره و سنت محکم الهی و نبوی و پرهیز از تمایلات غیرشرعی و غیرعقلانی به قدرت‌های مختلف. علاوه بر نکات ذکر شده تدقیق در روایات شریفه نیز راه‌گشاست. همانطور که برید بن معاویه عجلی از حضرت باقر -علیه السلام- نقل می کند که آن حضرت در تفسیر این آیه فرمودند: «نحن الامة الوسط و شهداء الله علی خلقه و حجته فی ارضه»(کافی ج1 ص191) و در روایت دیگر اضافه شده است: «الینا یرجع الغالی و بنا یلحق المقصر»(الخصال ج2 ص627) که این روایت هم تصریحی است بر ملاک این اعتدال و اهمیت آن که هرآن‌که از امام خود تبعیت کرد نتیجه اعتدال را خواهد دید و اگر تبعیتی نبود به اعتدالی هم دست نخواهد یافت. @rozaneebefarda
خرده‌جریان اعتدال و تفسیر حزبی از آیات قرآن کریم [صفحه 4 از 10] سوال اینجاست که چرا آقای مرتضی جوادی و هم ‌مسلکان ایشان اصرار بر پررنگ کردن وجه اعتدال دارند اما از ملاک و معیاری که قرآن کریم برای تحقق این اعتدال ارایه کرده است طفره می‌روند؟! و این در حالی است که ما در همین آیه و آیات متعدد دیگر و روایات و ادعیه خود به وفور می بینیم که بیشتر بر روی ملاک و معیار اعتدال بشر تاکید و سفارش شده است مثلا در صلوات شعبانیه که می فرماید: «المقتدم لهم مارق و المتاخر عنهم زاهق و اللازم لهم لاحق» که اشاره صریح به همین ملاک دارد و آن هم پیروی از امام معصوم -علیهم السلام- است و یا امام صادق -علیه السلام- در حدیث شریفی می فرمایند: « ابی الله ان یجری الاشیاء الا باسباب و جعل لکل شیء سببا و جعل لکل سبب شرحا و جعل لکل شرح علما و جعل لکل علم بابا ناطقا عرفه من عرفه و جهله من جهله و ذاک رسول الله صلی الله علیه و آله و نحن»(کتاب کافی / ج1/ ص183) که در این حدیث هم به وضوح ملاک گشایش کارها و عرفان را پیروی از رسول خدا و اهل بیت علیهم السلام می باشد و ملاک جهل، جهل به این ابواب الله دانسته شده است و احادیث و آیات متعدد دیگر که در این زمینه وجود دارد. و با وجود این ملاکات قوی که از سوی خداوند و اهل بیت مطرح شده است ما حق نداریم با طرح یک میزان و ترازوی جداگانه به نام اعتدال اذهان و دل ها را از ملاک اصلی به سمت و سوی ملاکی مبهم سوق بدهیم. آقای مرتضی آملی در این سخرانی می‌گوید: «علت تمام مشکلات افراط و تفریط است». ایشان پوسته‌ای از حل مسئله را بیان کرده و مغز آن را به کناری افکنده است. حقیقت آن است که علت همه مشکلات عمل نکردن به اسلام ناب محمدی و گرویدن برخی معممین و غیرمعممین به اسلام آمریکایی است و برای حل مسائل نیز باید عمل تام و تمام بر اسلام تأکید کنیم اگر این اتفاق افتاد اعتدال حقیقی رخ خواهد داد. البته سخنران مبنای خود را تا حدی مطرح کرد و گفت: « آنچه می‌تواند تعالی اسلام را محقق کند اعتدال است.» اما معنای محصلی از این کلام به دست نمی‌آید و معلوم نیست مراد ایشان از اینکه اعتدال باعث تعالی اسلام می‌شود چیست. آیا او می‌گوید که مسلمین در عمل به اسلام معتدل باشند؟ عمل اعتدالی به اسلام به چه معناست؟ یعنی گاهی اوقات عمل کنیم گاهی اوقات عمل نکنیم؟ گفتنی است فقهای شیعه «عقل» را به عنوان یکی از ابزارهای فهم احکام دین پذیرفته‌اند و حتی برخی از اصولیون حکم عقل را همان حکم شرع دانسته‌اند.بنابراین عقلانیت امری جدا از نظام اندیشه دینی نیست تا بگوییم عقلانیت به عنوان عنصری جدا از دین باعث تعالی دین می‌شود و این حضرات نمی‌توانند با چماق عقل به جان احکام شرع بیفتند و همراهی عقل عاری از هواهای نفسانی و اغراض حزبی یا شخصی با دین بر هیچ‌کس پوشیده نیست. این سوالات و ابهامات ناشی از ناپخته و ناواضح بودن مفهوم و ملاک اعتدالی است که این آقایان مطرح می‌کنند و اصل بحث نیز تبیین ملاکات اعتدال است و الا اعتدال -به همین کلیت و اجمال- چیز خوبی است و هیچ‌کس نافی آن نیست. البته برخی از این آقایان در مقابل روایات و ادبیات دینی که ذکر شد حربه و برچسبی از پیش‌آماده‌شده دارند و هرکس کوچک‌ترین آیه و روایتی را در مقابل دیدگاه‌های انحرافی‌شان مطرح کند به او برچسب «اشعری‌گری» و «عقل‌ستیزی» می‌زنند. مشخص است به جریان اصیل انقلابی که پیرو مراجع عظام تقلید و ولی‌فقیه جامع‌الشرائط است چنین برچسبی نمی‌خورد و انقلابیون حقیقی همان‌طور که نگاه اشعری‌مسلکانه را نمی‌پذیرند، نگاه نواعتزالی را هم نمی‌پذیرند بلکه بر اساس فقه جواهری و تفسیر فنی و اصولی به سراغ فهم آیات قرآن و روایات می‌روند و بدون کلی‌گویی‌های ره‌زن ملاک و معیار اعتدال حقیقی را مطرح می‌کنند. در اینجا ذکر این نکته ضروری است که یکی از اشکالات اصلی ما به هواداران طیف موسوم به اعتدال این است که آن‌ها کلیدواژه «اعتدال» را برجسته می‌کنند اما ملاک اعتدال و افراط و تفریط را حذف و سانسور می‌کنند. این باعث می‌شود که جریانات سیاسی سوءاستفاده‌گر به راحتی بتوانند اعمال ظالمانه و جائرانه خود را به عنوان اعتدالی‌ترین کارها جلوه دهند. باید ایشان توضیح دهند که آیا معتدل بودن ملاکی غیر از شرع و عقل دارد؟ اگر ندارد که باید بر متشرع و عاقل شدن جامعه تمرکز کنیم و این همه تأکید بر کلیدواژه «اعتدال» بلاوجه است اگر هم ملاکی غیر از عقل و شرع دارد باید تبیین کنند. @rozaneebefarda
خرده‌جریان اعتدال و تفسیر حزبی از آیات قرآن کریم [صفحه 5 از 10] «وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَ كَثيرٌ مِنْهُمْ ساءَ ما يَعْمَلُونَ » اشکال سابق؛ به استشهاد آقای مرتضی آملی به این آیه شریفه نیز وارد است. از نگاه خداوند متعال ملاک اقتصاد و عدم اقتصاد اقامه عملی کتب آسمانی از جمله تورات و انجیل و قرآن کریم است و هرکس در این راه بود معتدل است هرکس نبود افراطی یا تفریطی است. ولی آقای مرتضی آملی ریشه مطلب را حذف و سانسور می‌کنند و ملاکی مبهم و کلی وتفسیرپذیر به نام «اعتدال» به مخاطب می‌دهند حال آن‌که در فرهنگ قرآن کریم بحث اعتدال و افراط و تفریط فرع عمل به دین است و اساسا تکیه افراطی به عناوین کلی و ره‌زنی هم‌چون اعتدال باعث می‌شود هر کسی بر اساس مشی و مشرب خودش یک چیزی را افراطی ببیند و چیز دیگری را تفریطی. علاوه بر نکات فوق قرآن کریم در آیات مختلف مردم را به سه دسته تقسیم می‌کند: 1.کسانی که گناهکار و ظالم هستند. 2. کسانی که در امور خیر سبقت می‌گیرند. 3.کسانی که انسان‌های خوبی هستند نه گناه می‌کنند نه در امور خیر اهل تلاش‌ها و مجاهدت‌های فراوان هستند. یعنی انسان‌های متوسطی هستند نه بد هستند نه عالی. بر این اساس آقای مرتضی آملی باید توضیح دهند که منظور از « مقتصدة » در آیه شریفه چیست؟ آیا منظور گروهی است که از افراط و تفریط پرهیز دارد و به درجات بالا از توازن روحی و اجتماعی رسیده‌اند؟ یا گروهی متوسط که نه جزء ظالمین هستند نه جزء سابقین ؟! مراد از «أمة مقتصدة» در این آیه شریفه یهود و نصارای متعهد به دین یهودیت و نصرانیت هستند و خداوند متعال در عین تحسین تعهد آنان، هیچ‌گاه یهود و نصاری را به عنوان قله تدین و معنویت معرفی نمی‌کند. به عبارت دیگر خداوند متعال در این آیه شریفه صرفا می‌خواهند بگویند که برخی از یهود و نصاری به دین خود پایبند هستند و این‌طور نیست که همه آن‌ها غرق در فساد و تباهی باشند بلکه برخی از آن‌ها، علی‌رغم فساد عقیده به مکتب خود پایبندند، و مراد خداوند متعال این نیست که یهودی‌ها و نصرانی‌ها را به عنوان نماد اعتدال روحی و دینی تامّ نشان دهند تا در ادامه جناب آقای مرتضی آملی از این آیه شریفه برای برجسته‌سازی کلیدواژه «اعتدال» استفاده کنند. « وَعَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ وَمِنْهَا جَائِرٌ وَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ » در تبین این آیه شریفه باید دید که «قصد السبیل» به چه معناست؟ آیا به معنای مقتصد السبیل و معتدل السبیل است؟ یا السبیل القاصد الی الغایة؟ علامه دیدگاه دوم را مطرح می‌کنند.(المیزان ج12 ص212) بنابراین به‌طور قطع نمی‌توان این آیه شریفه را مفید معنای اعتدال دانست و در تبیین مبنای قرآن کریم در خصوص اعتدال از آن بهره برد. @rozaneebefarda
خرده‌جریان اعتدال و تفسیر حزبی از آیات قرآن کریم [صفحه 6 از 10] «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبيرُ (فاطر /32)» باز هم ملاک عمل به کتاب آسمانی است و همان اشکال سابق که گذشت.به علاوه اینکه در اینجا «مقتصد» در مقابل «ظالم» به کار برده شده و آقای مرتضی آملی به این سوال پاسخ ندادند که فرق «عدالت» و «اعتدال» چیست؟ اگر اعتدال از نگاه او همان عدالت است، تمام مطالب ایشان از قبیل تفنن در عبارت خواهد بود و اهمیت اعتدال چیزی فراتر از اهمیت و جایگاه عدالت نیست. هم‌چنین همانطور که بر اهل دقت و تامل پوشیده نیست، «مقتصد» در اینجا به معنای معتدل نیست چراکه بر اساس این نگاه: 1.«ظالم لنفسه» در این آیه شریفه می‌شود تفریطی 2.«مقتصد»می‌شود معتدل که نه افراطی است نه تفریطی 3.« سابق بالخیرات » می‌شود افراطی. آقای آملی هم متوجه این مطلب بوده ولی در متن سخنرانی خود ادعا می‌کند که «سابق بالخیرات» معتدل هست ولی سبقت هم می‌گیرد که معلوم نیست صدر و ذیل کلام ایشان چگونه جمع می‌شود؟! ایشان ادعا می‌کند که اعتدال در همه ذرات کائنات هست و تمام افعال بشر می‌تواند متصف به اعتدال شود پس این سبقت گرفتن هم یا باید یک عمل اعتدالی باشد که در این صورت «مقتصدین» می‌شوند تفریطی و شخصیت تفریطی نمی‌تواند به عنوان الگو مطرح شود و شاهد مثال ایشان از بین خواهد رفت، یا باید «سبقت» یک عمل افراطی باشد که در این صورت دیگر «سابق بالخیرات» نمی‌شود. ظاهرا منظور از « مقتصد » در اینجا انسان‌های معتدل (پرهیزکننده از افراط و تفریط) نیست بلکه منظور انسان‌های متوسطی است که هم دنیا را می‌خواهند هم آخرت را، یعنی انسان‌های پنجاه درصدی که گناهکار و آدم های بدی نیستند اما بریده از دنیا و عاشقان الی الله هم نیستند. مشخص است که قرآن کریم چنین شخصیت‌هایی را به عنوان الگو و قله انسانیت معرفی نمی‌کند و سیره رفتاری آنان را به عنوان ملاک تام و تمام زندگی نمی‌دانند. البته احتمال دیگری هم مطرح است که منظور از « مقتصد » قاصد (قصدکننده) باشد کما این‌که مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر این فقره از آیه شریفه می‌فرمایند: «و از اينكه در آيه شريفه بين سه طايفه ظالم به نفس، مقتصد، و سابق به سوى خيرات، مقابله انداخته، فهميده مى‏شود كه مراد از ظالم به نفس كسى است كه گناهى به گردن داشته باشد، و اين عنوان شامل هر مسلمانى از اهل قرآن مى‏شود، چون اهل قرآن است كه عنوان اصطفاء و وارث قرآن بر او صادق است. و مراد از" مقتصد" كه به معناى متوسط است، آن كسى است كه: در وسط راه، و بين طريق واقع است. و مراد از سابق به سوى خيرات به اذن خدا، آن كسى است كه: از دسته اول يعنى ظالم به نفس، و از دسته دوم، يعنى ميانه‏روها، به درجات قرب نزديك‏تر است، و اين طايفه به اذن خدا نسبت به آن دو طايفه ديگر، به خاطر فعل خيرات، امامت دارند، هم چنان كه خداى تعالى مى‏فرمايد:" وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ".»(ترجمه المیزان ج17 ص64) حال سؤال اینجاست که آیا آقای مرتضی آملی که انقدر روی کلیدواژه «اقتصاد و اعتدال» تأکید دارند می‌خواهند مخاطب خود را انسانی متوسط بار بیاورد؟! و یا می خواهند به هر نحو ممکن آیات بیشتری را با آنچه در ذهن خود دارند همراه و شاهد کلام کنند؟! @rozaneebefarda
خرده‌جریان اعتدال و تفسیر حزبی از آیات قرآن کریم [صفحه 7 از 10] نکته محتوایی: آقای مرتضی آملی در بخشی از سخنرانی خود گفت: «همه موجودات بر اساس اعتدال به کمال‌شان می‌رسند» اما او در سراسر سخنرانی خود هیچ سخنی در خصوص مفهوم‌شناسی اعتدال مطرح نکرد؟ آیا از نگاه او اعتدال به معنای عدالت است؟ اگر نیست فرق عدل و اعتدال چیست؟ آشفتگی مفهومی در کلمات آقای مرتضی آملی به آشفتگی تبیینی نیز انجامید. او در بخش دیگری از سخنان خود در تبیین مصادیق اعتدال در جهان هستی گفت: «در گوشه‌ای از جهان سرماست در گوشه دیگر گرماست. گوشه‌ای از جهان خرمی است گوشه‌ای دیگر خزان است.»اما این عبارت‌پردازی‌ها با تبیین مصادیق عدالت تکوینی نیز سازگار است چراکه خداوند متعال در سراسر گیتی بر اساس نظام عدل، قوه را به فعل می‌رساند و هر ذره‌ای جلوه‌ای از جلوات حضرت حق را به خود می‌بیند. پس این شیوه تبیینی آقای آملی سطحی است و با نوع نگاه وی که جهان‌بینی خود را بر اساس اعتدال می‌چیند سازگار نیست. به طور مثال آیا از نگاه جناب آملی سیاره مریخ که هیچ خرمی ندارد یک سیاره افراطی و عاری از اعتدال است؟ یا در مناطقی از پهنه گیتی که خلأ وجود دارد و درون آن نیز رمز و رازی نهفته است، منطقه‌ای تفریطی است؟! 2.تطبیق‌های غیردقیق آقای مرتضی آملی در سخنرانی خود پس از طرح نکات کلی و استشهاد به برخی آیات قرآن کریم تطبیقاتی را نیز مطرح کرد. او در بخشی از سخنان خود می گوید: « سر اینکه امروز جامعه خودمان را این جور متلاطم می‌بینیم این جور طوفان زده و در مقابل این طوفان سهمگین فضاهای مجازی این‌گونه پراکنده‌اند، در مقابل این دشمنی‌ها و ناآرامی‌هایی که در جهان علیه کشور و مملکت و نظام است، ما ناآرام می‌بینیم. شقاق را نفاق را دورویی و چند رویی را در جامعه خودمان می بینیم برای این است که جامعه به فرهنگ اعتدال نرسیده است خودش را به یک نظام اجتماعی اعتدالی نرسانده است» پس با توجه به این سخن وی،مام مشکلات و گرفتاریها و حتی دشمنی ورزیدن دشمنان همه و همه به عدم اعتدال جامعه ما باز می گردد اما سوال اینجاست که آیا تنها عامل ایجاد مشکلات و هرج و مرج عدم اعتدال است؟ گاهی اوقات مفاهیم مثبت که هیچ‌کس در ارزشمندی آن تردیدی ندارد توسط جمعی خاص مصادره می‌شود و در جایگاه و اهمیت آن مبالغه می‌شود که ظاهرا کلیدواژه اعتدال نیز از همین قبیل است. فارغ از مبالغه؛ حتی اگر اینگونه باشد که تمام مشکلات جامعه به عدم اعتدال بازگردد؛ آیا تنها علت عدم اعتدال، مسلمینِ جامعه هستند؟ یا امکان دارد جامعه در مسیر اعتدال سیر کند اما موانعی از جمله دشمنی کردن دشمنان اسلام باعث این گرفتاری ها باشد؟ که اگر اینطور نیست و در همه جا و همه زمان نفس مسلمین مقصر تمام هرج و مرج‌ها و نابسامانی‌ها بوده‌اند پس چه توجیهی برای سختی‌ها و مشکلاتی که بر خاندان اهل بیت علیهم السلام وارد شده است می توان داشت آیا معاذالله ایشان هم از مسیر اعتدال خارج شده بودند؟ پس امکان دارد که در مواردی سختی ها و مشکلات و انحرافات ناشی از خروج از اعتدال نبوده باشد و باید برای غرض ورزی دشمنان و مانع گذاری آنان و عوامل دیگر هم سهمی قائل شد. @rozaneebefarda
خرده‌جریان اعتدال و تفسیر حزبی از آیات قرآن کریم [صفحه 8 از 10] 3. نمادسازی‌های حزبی و سیاسی آقای مرتضی آملی در قسمتی از سخنان خود می‌گوید: " الان به شدت جامعه ما آسیب دیده است چون از این اعتدال در همه بخش‌ها بخش‌های نظری و عملی، به در آمده است... جامعه ما متاسفانه بر اساس نوع تولیتی که در باب مسائل فکری و فرهنگی می‌شود به این سمت جامعه را سوق داده اند" سلمنا که این حرف‌ها درست باشد و و ضع همان‌قدر سیاه باشد که آقای مرتضی آملی می‌گوید. اما سؤال این‌جاست چه کسانی مسبب وضع موجود هستند؟ جامعه مسلمین 8 سال در اختیار آقای اکبر هاشمی رفسنجانی بود که به گفته شما مجسه اعتدال است، 8 سال دیگر مدیریت کشور دست آقای خاتمی بوده که وزیر فرهنگ و ارشاد آقای هاشمی بود و به گفته اهل اطلاع به ایشان نزدیک بود و از حیث مبانی سیاسی اختلاف اساسی نداشتند و از قضا در سال 88 هم دوشادوش هم آن فتنه افراطی را رقم زدند. 8 سال دیگر هم که مدیر اجرایی کشور حسن روحانی بود که خود شما دولتیان وی را شخصیت‌های اعتدالی می‌دانید. به علاوه در طول تاریخ دیده‌ایم که در موارد متعدد اختلاف نظری و عملی میان آقای هاشمی و امامین انقلاب وجود داشته است پس اگر شما شخصیت آقای هاشمی را در تمام شئون دارای اعتدال می بینید آیا مرحوم امام راحل یا امام خامنه ای را معذالله مفرط یا مفرّط می دانید؟! آیا به لوازم فرمایشات‌تان ملتزم هستید؟! حضرتعالی که انقدر برای برقراری اعتدال دغدغه دارید چرا یک انتقاد ساده به این شخصیت‌ها ندارید و از آقای هاشمی رفسنجانی و اتباع سیاسی وی قدیس‌سازی می‌کنید؟ همانطور که قبلا اشاره شد در خصوص محسنات اعتدال هیچ حرفی نیست اما مشکل آنجا به وجود می‌آید که هر کسی از ظن خود به فرهنگ اعتدال عمل می‌کند و مروج آن می‌شود و شاید دیگران را به خاطر خروج از اعتدال تکفیر هم بکند. به عنوان مثال آیا خوارج به ظن و گمان خود در طریق اعتدال نبودند و آیا امیرالمومنین علیه السلام از ظن این گروه –معاذالله -شخصی مفرط و جنگ طلب نبود؟! پس گاهی اوقات به خاطر عوامل مختلف از جمله تلاش و هجمه رسانه‌های دشمن طریق حق، به عنوان طریق افراط و تفریط و یا برعکس معرفی می‌شود به طوری که عموم مردم به خطا می‌افتند اما گاهی راه و طریقه اعتدال برای سردمداران شناساندن مسیر هم مبهم و غبارآلود می ‌شود به گونه‌ای که شخصی به داعی برپایی فرهنگ اعتدال و جلوگیری از افراط و تفریط در جامعه بر می‌خیزد و با تمام قوا در این راستا تلاش می‌کند اما همانطور که در روایت امام صادق علیه السلام داریم :«العامِلُ عَلى غَيرِ بَصيرَةٍ كَالسّائرِ عَلى غَيرِ الطَّريقِ ، و لا يَزيدُهُ سُرعَةُ السَّيرِ مِنَ الطَّريقِ إلاّ بُعدا»(محاسن ج1 ص198) و متأسفانه میبینیم که با دم زدن از مسیر اعتدال و افراط و تفریط نداشتند خود گرفتار مصادیق متعددی از همین افراط و تفریط ها شده است @rozaneebefarda