eitaa logo
روزنه
6.2هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
256 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
خوانش ملکی؛ یا عرفی‌زدگی در قرائت عاشورا؟! نقدی بر سخنان آقای مرتضی آملی [ص 6 از 7] ▫️چهار/ حق حاکمیت خداوند و حق حاکمیت مردم 🔸آقای مرتضی آملی در سخنرانی مزبور ادعا می کند در فلسفه سیاسی اسلام مردم حق حاکمیت دارند و در طول : « در نظام حسینی و حکومت حسین بن علی(ع) چیست؟ ...نقش مردم و حاکمیت ملی در نظم سیاسی در نهضت حسینی را چگونه است؟ آیا در تعارض با حاکمیت خداست یا نه، بلکه تعارضی نیست و در طول حاکمیت الهی تعریف می شوند، همانگونه که نبی اکرم(ص) جایگاه خود را بر اساس اراده الهی قرار دادند.»(د40) ◽️این سخنان در حالی مطرح شده که در فلسفه سیاسی اسلامی، را مختص خدا می دانند و تنها کسانی که از جانب خداوند تعیین شوند، حق حاکمیت دارند و مسئله در کنار ، تقریری دیگر از همان دوگانه سازی هاست که در عصر اصلاحات در مقام نشر گفتمان مطرح شد و مقام معظم رهبری نظریه را در تقابل با آن مطرح ساخت. در واقع دیدگاه آقای مرتضی آملی به نظریه آقای و برخی دیدگاه های متاخر آقای نزدیک است و برخی بزرگان به نحو تفصیلی بدان پاسخ داده اند. به عنوان نمونه آیت الله در مقاله‌ای با عنوان «ولایت فقیه و نقش آرای مردم» چنین می نویسد: «بیعت در فرهنگ تشیّع و فقه شیعه اثنا عشریّه است، نه آن. توضیح آنکه حقّ حاکمیّت در نظام اسلامی از آنِ خدای سبحان است که توسّط قرآن و سنّت معصومان(علیهم‌السلام) تجلّی نموده است و بر توده انسان‌ها پذیرش این نظام و بیعت با قرآن و معصومان(علیهم‌السلام) فریضه عینی است و هیچ‌گونه تأثیری در ثبوت اصل حقّ حاکمیّت قرآن و معصوم ندارد؛ چنان‌که اگر نسبت به غیر از این دو وزنه وزین (ثقلین) انجام پذیرد، نه تنها علّت ثبوت حق نیست، بلکه علامت هم نیست و به منزله تکیه دادن به درخت، بدون بهره‌برداری از میوه آن است و بعد از بیعت باید به لوازم آن ملتزم بود؛ یعنی جامعه بشری دو تکلیف طولی دارند؛ اول آنکه با آنچه به صورت قرآن و سنّت معصومان(علیهم‌السلام) تبیین شده است، بیعت کرده،به آن ایمان بیاورند. دوم آنکه به تمام مضامین و دستورهای آنها عمل نمایند. آنچه از امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) در نهج البلاغه یا غیر آن، در زمینه احتجاج به بیعت نقل شده است، از باب قاعده الزام است؛ چنان‌که خداوند مؤمنان را به التزام به آنچه مُلزم شده‌اند یعنی عمل به قرآن و پیروی از رهبری پیامبر اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم)مؤاخذه می‌کند؛ نه آن‌که بیعت با علی بن ابی‌طالب‏علیه ‌افضل صلوات‌ المصلّین علّت حقّ حاکمیّت آن حضرت شده، حضرتش برای تثبیت موقعیّت سیاسی خود به علّت پیدایش آن که آراء مردم است استدلال کرده باشد.» (اندیشه، آیت الله جوادی آملی، ج۴، ص ۴۹۴) 🔹البته جناب آقای مرتضی آملی در سخنرانی خود ظاهراً در صدد القای رابطه عرضی بین حاکمیت خداوند و حاکمیت مردم نیست ولی بر حق حاکمیت مردم در کنار حق حاکمیت خدا تصریح دارد و به نظر می رسد در صدد آن است که به نحو مبهم حاکمیت مردم را القاء کند، که در این فرض، سخنش با اشکالات جدی مواجه خواهد بود. ◽️پنج/ حقوق و در واقعه عاشورا: 🔸جناب آملی در بخشی از سخنانش در این زمینه چنین می گوید: «کسانی که مخالف‌اند در حاکمیت اسلامی چگونه باید دیده شوند؟...خدایی که به دشمن خودش مجال و فرصت داده تا با او دشمنی کند و حسین را بکشد این دشمنی است اما خدا این فرصت را در نظم اجتماعی قرار داده است... این فرصت و مهلت باید مورد توجه در این فلسفه سیاسی قرار گیرد.»(د 40) ◾️این شیوه استدلال و استشهاد به وقایع عاشورا، بسیار عجیب و متاسفانه بیش‌تر شبیه سخنان (لعنه‌الله) در مواجهه با حضرت زینب سلام الله علیهاست؛ آنجا که پس از ارتکاب جنایتی تکرارنشدنی، تلاش داشت اقدام خود را با همین شیوه کند و از همین رو با بیانی طعنه آمیز و با تمسک به ، خطاب به زینب کبری(س) گفت: « كَيْفَ‏ رَأَيْتِ‏ صُنْعَ‏ اللَّهِ‏ بِأَخِيكِ‏ وَ أَهْلِ‏ بَيْتِك‏» پاسخ قاطع و دقیق حضرت زینب سلام الله علیها، نه تنها ابن زیاد که همه سیاست اندیشان جبری مسلک و توجیه گر اقدامات قدرت مدارانه خلاف ضابطه(با سوءاستفاده از مبانی دینی) را یکباره اسکات و رسوا ساخت! ▪️جناب آملی مدعی است که مجال دادن خداوند به دشمنان خود را باید در فلسفه ورزی سیاسی عاشورا لحاظ کرد و طبق آن، به (که قصد عصیان و قتل و فساد در زمین دارند) همانطور که خداوند فرصت داده، فرصت داد! به نظر می رسد این نحو ورود به تحلیل واقعه عاشورا ناشی از بین تشریع و تکوین رخ داده و که از کسی که داعیه دار تدریس فلسفه اسلامی است، بسیار بعید به نظر می رسید! @rozaneebefarda ادامه👇