لشکر سایبری #اصلاح_طلبها در حوزه دقیقا به دنبال چه می گردند؟!
💥اختصاصی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
از دوران مشروطه به این سو٬ اصلاح طلبی دینی (دگراندیشی) با #غرب_اندیشی(بابی٬ ازلی٬ بهایی٬ روشنفکری٬ فراماسونی٬ اقلیت گرایی یهودانه و زردشتی٬ باستان گرایی و...) گره خورد و این جماعت٬ بر سر حذف شریعت شیعی یا ناکارآمدسازی اجتماعی آن٬ به #اجماع رسیدند.
آنان نسخه غرب مدرن را برای ایران شیعی راه نجات می دانستند و فقهای شیعه بر اجرای حداکثری احکام شریعت پای می فشردند. از منظر آنان در یک اقلیم دو شاه نمی گنجید!
لازمه اجرای #پروژه غرب اندیشان٬ ابتدا #پرتستانتیسم_اسلامی (دین سازی/ نوسازی دینی) و در نهایت حذف دین از ساحت جامعه بود.
#سکولاریسم از همین نقطه سر و کله اش پیدا شد. العیاذ بالله خدا باید به پستوی خانه ها پس زده می شد و مطلق ولایت ها(ولایت رسول الله تا ولایت ائمه هدی و به تبع آن #ولایت_فقها) #اوتوریته و امری قبیح شمرده شد که #انسان_مدرن نباید زیر بارش می رفت!
آن حقیقت تلخی که #شیخ_شهید پیشتر و بیشتر از دیگران متوجهش شد٬ این هجمه سازمان یافته علیه دین مبین بود. وگرنه چنان که خود در #لوایح گفته است٬ او و مرحوم آخوند هر دو به یک مشروطه باور داشتند. دوگانه واقعی در مشروطه٬ نزاع دین ستیزان غرب اندیش(معمم و مکلا) با فقهای عظام و مفسران امین شریعت شیعی بود.
غرب اندیشان را به دل جامعه دینمدار شیعی راه نبود٬ لذا مستقیم گویی موجب طرد آنان می شد و لذا آنان راه #استفاده_ابزاری از #رجال_مذهبی و #ادبیات_دینی را برگزیدند! این راهبرد در توصیه نامه تاریخی میرزاملکم خان به #آخوندف٬ و نیز سند مربوط به مصوبات تشکیلات #باغ_سلیمان_خان_میکده علنا قابل مشاهده است.
در دوره گذار غرب اندیشی در عصر مشروطه٬ هیبت روحانی و ادبیات دینی٬ بسیار مؤثر می نمود. آنان همزمان از دو ابزار و راهبرد استفاده کردند؛ #نفوذ در حلقه اطرافیان بزرگان دین برای تغییر محاسبات آنان در سر بزنگاه ها و حذف عناصر اصیل.
و #ژورنالیسم برای تولید ادبیات جدید و زمینه سازی اجتماعی برای #حذف_دین.
امروز هم دو ابزار #نفوذ و #ژورنالیسم به #استخدام درآمده اند برای برهم زدن #حوزه_مقدسه قم و ایجاد فاصله بین روحانیت و نظام سیاسی اسلامی.
جوجه سکولارهای رسانه ای برای #انتقام از #تودهنی تاریخی #امام_خمینی به غرب اندیشان٬ مدتهاست که در آشیانه آل محمد(ص) #نفوذ کرده اند. آنان با تجربه مؤفق آقایان #شریعتمداری و #منتظری٬ حالا بیشتر به #حوزه امید بسته اند.
آنان برای همه برنامه دارند؛ انقلابی ها٬ غیرانقلابی ها٬ ضدانقلاب ها.
ضدانقلاب ها را از نهتوی انزوا بیرون می کشند٬ تطهیر می کنند و به مواجهه علنی می کشانند. جسارت بی سابقه فرزند تشیع لندنی به ولی فقیه را که یادتان هست؟
غیرانقلابی ها را به ضدانقلاب تبدیل می کنند.(نمونه در این مورد کم نیست)
انقلابی ها را به غیرانقلابی یا خنثی و عناصر لابشرط مبدل می سازند.(علت سکوت برخی چهره های باسابقه در این است) و اگر نتوانستند٬ به #ترور_سفید روی می آورند؛ شبیه آنچه که در مورد شیخ شهید در تهران و برای صاحب عروه در نجف انجام دادند.(در زمان ما مانند ترور علامه مصباح)
دوگانه سازی٬ انشقاق و فعال سازی گسل های اختلاف٬ تنها اول راه آنهاست. تشکل سازی٬ تولید تئوری های انحرافی و ترویج #گفتمان_سکولار در دل حوزه علمیه٬ همه راهبردهای میان مدت است. هدف اصلی ایجاد #بحران_مشروعیت برای نظام اسلامی با جداسازی حوزه از حکومت است.
از بخت بد این جماعت حالا دیگر انقلابی ها با ابزار #رسانه بیگانه نیستند و بومرنگ نیرنگ شان به صورت خودشان بازگشته است!
خط نفوذ شناسایی شده و افشای آرام و با حوصله #نفوذیهای_حوزوی٬ حوصله آنان را سر برده است.
آخرین پروژه آنان #فدائیان_نمایی از جریان انقلابی حوزه است برای آنکه هراس و واهمه ایجاد کنند حال آنکه جریان انقلابی پیرو امام خمینی در مواجهه با منحرفان عقیدتی و نفوذی ها هرگز نیازی به تقابل سخت ندارند اصلا فداییان اسلام واکنش اعاظم نجف و علمای سنتی(مثل صاحب الغدیر) به انحرافات کسروی بود٬ پاسخ جریان انقلابی مواجهه مستند علمی با پدیده های انحرافی است که نمادش #کشف_اسرار است.
از قضای روزگار این پروژه ضدانقلاب هم در آستانه شکست قرار دارد. فداییان انقلاب اسلامی٬ سلاح شان قلم و بیان است و همین سلاح است که اشک #سیاست_پیشگان_نفوذی و #سکولارهای_حوزوی را درآورده است!
تقی زاده ها٬ حکمی زاده ها٬ کسروی ها را بشناسیم و بشناسانیم. اینها سر و کله شان مدتی است در قم پیدا شده و تلاش دارند پروژه شان را با کمک #نوشریعتمداریها پیش ببرند.
کشف اسرار دیگری باید نوشت...
۹۸/۱/۱۴
@rozaneebefarda
خوانش ملکی؛ یا عرفیزدگی در قرائت عاشورا؟!
نقدی بر سخنان آقای مرتضی آملی
[ص 6 از 7]
▫️چهار/ حق حاکمیت خداوند و حق حاکمیت مردم
🔸آقای مرتضی آملی در سخنرانی مزبور ادعا می کند در فلسفه سیاسی اسلام مردم حق حاکمیت دارند و #حاکمیت_مردم در طول #حاکمیت_خداست:
« #مبدأ_قدرت در نظام حسینی و حکومت حسین بن علی(ع) چیست؟
...نقش مردم و حاکمیت ملی در نظم سیاسی در نهضت حسینی را چگونه است؟
آیا #حاکمیت_انسانها در تعارض با حاکمیت خداست یا نه، بلکه تعارضی نیست و در طول حاکمیت الهی تعریف می شوند، همانگونه که نبی اکرم(ص) جایگاه خود را بر اساس اراده الهی قرار دادند.»(د40)
◽️این سخنان در حالی مطرح شده که در فلسفه سیاسی اسلامی، #حق_حاکمیت را مختص خدا می دانند و تنها کسانی که از جانب خداوند تعیین شوند، حق حاکمیت دارند و مسئله #حق_حاکمیت_مردم در کنار #حق_حاکمیت_خدا، تقریری دیگر از همان دوگانه سازی هاست که در عصر اصلاحات در مقام نشر گفتمان #دمکراسی_خواهی_غربی مطرح شد و مقام معظم رهبری نظریه #مردم_سالاری_دینی را در تقابل با آن مطرح ساخت. در واقع دیدگاه آقای مرتضی آملی به نظریه #مشروعیت_مرکب آقای #منتظری و برخی دیدگاه های متاخر آقای #هاشمی نزدیک است و برخی بزرگان به نحو تفصیلی بدان پاسخ داده اند. به عنوان نمونه آیت الله #جوادی_آملی در مقالهای با عنوان «ولایت فقیه و نقش آرای مردم» چنین می نویسد:
«بیعت در فرهنگ تشیّع و فقه شیعه اثنا عشریّه #علامت_حقّ است، نه #علّت آن. توضیح آنکه حقّ حاکمیّت در نظام اسلامی از آنِ خدای سبحان است که توسّط قرآن و سنّت معصومان(علیهمالسلام) تجلّی نموده است و بر توده انسانها پذیرش این نظام و بیعت با قرآن و معصومان(علیهمالسلام) فریضه عینی است و هیچگونه تأثیری در ثبوت اصل حقّ حاکمیّت قرآن و معصوم ندارد؛ چنانکه اگر نسبت به غیر از این دو وزنه وزین (ثقلین) انجام پذیرد، نه تنها علّت ثبوت حق نیست، بلکه علامت هم نیست و به منزله تکیه دادن به درخت، بدون بهرهبرداری از میوه آن است و بعد از بیعت باید به لوازم آن ملتزم بود؛ یعنی جامعه بشری دو تکلیف طولی دارند؛ اول آنکه با آنچه به صورت قرآن و سنّت معصومان(علیهمالسلام) تبیین شده است، بیعت کرده،به آن ایمان بیاورند. دوم آنکه به تمام مضامین و دستورهای آنها عمل نمایند.
آنچه از امیرالمؤمنین(علیهالسلام) در نهج البلاغه یا غیر آن، در زمینه احتجاج به بیعت نقل شده است، از باب قاعده الزام است؛ چنانکه خداوند مؤمنان را به التزام به آنچه مُلزم شدهاند یعنی عمل به قرآن و پیروی از رهبری پیامبر اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم)مؤاخذه میکند؛ نه آنکه بیعت با علی بن ابیطالبعلیه افضل صلوات المصلّین علّت حقّ حاکمیّت آن حضرت شده، حضرتش برای تثبیت موقعیّت سیاسی خود به علّت پیدایش آن که آراء مردم است استدلال کرده باشد.» (اندیشه، آیت الله جوادی آملی، ج۴، ص ۴۹۴)
🔹البته جناب آقای مرتضی آملی در سخنرانی خود ظاهراً در صدد القای رابطه عرضی بین حاکمیت خداوند و حاکمیت مردم نیست ولی بر حق حاکمیت مردم در کنار حق حاکمیت خدا تصریح دارد و به نظر می رسد در صدد آن است که به نحو مبهم حاکمیت مردم را #مبدأ_مشروعیت_قدرت القاء کند، که در این فرض، سخنش با اشکالات جدی مواجه خواهد بود.
◽️پنج/ حقوق #دشمنان و #مخالفان_سیاسی در واقعه عاشورا:
🔸جناب آملی در بخشی از سخنانش در این زمینه چنین می گوید:
«کسانی که مخالفاند در حاکمیت اسلامی چگونه باید دیده شوند؟...خدایی که به دشمن خودش مجال و فرصت داده تا با او دشمنی کند و حسین را بکشد این دشمنی است اما خدا این فرصت را در نظم اجتماعی قرار داده است... این فرصت و مهلت باید مورد توجه در این فلسفه سیاسی قرار گیرد.»(د 40)
◾️این شیوه استدلال و استشهاد به وقایع عاشورا، بسیار عجیب و متاسفانه بیشتر شبیه سخنان #ابنزیاد(لعنهالله) در مواجهه با حضرت زینب سلام الله علیهاست؛ آنجا که پس از ارتکاب جنایتی تکرارنشدنی، تلاش داشت اقدام خود را با همین شیوه #توجیه کند و از همین رو با بیانی طعنه آمیز و با تمسک به #ادبیات_دینی، خطاب به زینب کبری(س) گفت:
« كَيْفَ رَأَيْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِيكِ وَ أَهْلِ بَيْتِك» پاسخ قاطع و دقیق حضرت زینب سلام الله علیها، نه تنها ابن زیاد که همه سیاست اندیشان جبری مسلک و توجیه گر اقدامات قدرت مدارانه خلاف ضابطه(با سوءاستفاده از مبانی دینی) را یکباره اسکات و رسوا ساخت!
▪️جناب آملی مدعی است که مجال دادن خداوند به دشمنان خود را باید در فلسفه ورزی سیاسی عاشورا لحاظ کرد و طبق آن، به #دشمنان (که قصد عصیان و قتل و فساد در زمین دارند) همانطور که خداوند فرصت داده، فرصت داد!
به نظر می رسد این نحو ورود به تحلیل واقعه عاشورا ناشی از #خلط بین تشریع و تکوین رخ داده و که از کسی که داعیه دار تدریس فلسفه اسلامی است، بسیار بعید به نظر می رسید!
@rozaneebefarda
ادامه👇