روزنه
💥یادداشت موهن سروش محلاتی پیرامون توصیه اخلاقی مقام معظم رهبری پاسخ نقد سروش را در روزنه بخوانید @
🔻در پاسخ به طعنه ناشیانه محمد سروش محلاتی
[صفحه ۱از۲]
💥اختصاصی
@rozaneebefarda
🔻
🔹فقه باید سیاسی باشد امّا سیاستزده؛ نه. شاهکلیدی که برخی مدعیان #فقه_سیاسی از آن دور اند و گاه و بیگاه با ادبیات فقهی افکار جناحی خود را مطرح میکنند.
چندی پیش و درست همزمان با ایام زیارتی مخصوص امام رضا علیهالسلام، آقای #سروش_محلاتی که بعد از لغو برنامه مشترکش با جناب آقای #اعرافی، کمکار شده بود بار دیگر دست به قلم برد و در پوشش نقد؛ طعنه ناشیانهای به رهبر معظم انقلاب زد.
👇
https://eitaa.com/rozaneebefarda/1600
🔹توضیح اینکه امام خامنهای مدظلهالعالی سالها قبل در میان جمعی از پاسداران #سپاه حفاظت ولی امر در مشهد مقدس فرموده بودند:
« بعضیها خیال میکنند باید بروند حتماً به #ضریح بچسبند! اینها چون دلهایشان وصل نمیشود، میخواهند جسمها را وصل کنند؛ چه فایده دارد؟ بعضیها همان دمِ ضریح هستند و چسبیدهاند به ضریح، امّا دلشان اصلاً متّصل به #امام_رضا نیست؛ یکی هم ممکن است دورتر باشد، امّا دلش متّصل باشد؛ این خوب است. اگر اینجور زیارت کردید، این خوب است.»( 06/۰۱/1382)
🔹این بیانات در قالب بنر چاپ شده و در صحن حرم مطهر حضرت امام رضا علیهالسلام نصب شده بود و جناب سروش محلاتی نیز با دیدن آن برآشفت و آن را «مطلبی نامناسب» خواند و نقدی به ظاهر فقهی و کوتاه نوشت.
🔹خلاصه اشکال سروش محلاتی به سخن مقام معظم رهبری این بود که:
نزدیک شدن به ضریح طبق نظر شهید اول و صاحب جواهر وچسبیدن به ضریح طبق قول شیخ بهائی مستحب است و اگر مستحب هم نباشد طعنه زدن به مؤمنین درست نیست.
🔆بررسی این مسئله هر چند از نظر فقهی ارزش چندانی ندارد چراکه پر واضح است قول سه نفر از فقهای متأخر هیچ حکم شرعی را اثبات نمیکند و صرف نقد یک #فرهنگ_غلط توسط ولیفقیه و مرجع تقلید طعن محسوب نمیشود اما ذکر چند نکته در این باب برای روشن نمودن عیار فقهی مدعیان خارجگویی و فقاهت سیاسی خالی از فایده نیست. گفتنی است یادداشت جناب سروش بدون مرجع و منبع دقیق نوشته شده بود که برای بررسی تحقیقیتر، منابع مطالب اضافه شده است:
🔆1. عبارت جناب شهید اول(دروس ج2 ص23) و صاحب جواهر(ج20 ص101) در خصوص نزدیک بودن فرد به ضریح است و نه چسبیدن به آن و تعیین میزان نزدیکی فرد عرفی است و با ایستادن روبروی ضریح با فاصله چند متری نیز حاصل میشود. (کما اینکه وقتی کسی کنار در داخلی و با فاصله چند متری روبروی یکی از ضریحهای مقدس باشد و با کسی صحبت کند؛ به او میگوید: در حال حاضر کنار ضریحم)
نکته جالب اینجاست که جناب سروش محلاتی عبارت شهید اول قدس سره را که در آن تصریح به عدم لزوم چسبیدن به ضریح هست نیز آورده است : « و ثالثها: الوقوف على الضريح ملاصقاً له أو غير ملاصق ». خلاصه اینکه «نفی استحباب الصاق به ضریح»(که محل کلام مقام معظم رهبری بود) با «استحباب الوقوف علی الضریح» تنافی ندارد.
جامع عباسی(ط-جدید ص418) هم گرچه چسبیدن به ضریح را جزء آداب دانسته است اما در حد قول یک مجتهد است که طبیعتا اگر یک مرجع تقلید با آن مخالفت کند مستلزم ملامت نیست.
🔆🔆2. با نگاهی دقیقتر به عبارت #مقام_معظم_رهبری مییابیم که ایشان اساسا در مقام نفی استحباب چسبیدن به ضریح نبودند کما اینکه خود ایشان هم در زیارات خود این کار را انجام میدهند بلکه در مقام نفی یک #انگاره_عوامانه بودهاند چراکه به هرحال انسانهای سطحینگری هستند که کمال مطلوب را منحصر در اتصال ظاهری به ضرائح مقدسه میدانند اما شکی نیست که ارتقای روحی و معنوی اصل است و آداب نیز برای رسیدن به آن ارتقای روحی است در حدی که برخی فقها قائلاند اگر در کسی حالت خضوع و خشوع پدید نیامد اصلا وارد مشاهد مشرفه نشود بلکه منتظر بماند تا آن حال روحی پدید بیاید.(این نکته در منابعی که آقای سروش محلاتی به آن استناد دادند وجود دارد علاوه بر آن:ر.ک: حدائق ج14 ص421. برخی فقهای اهل معرفت نیز روح تمام آداب را حالت رقت قلب و خضوع عنوان نمودهاند.(مناسک حج و عمره (آیتالله العظمی بهجت) ص280)
🔆گفتنی است این نوع نگرش سطحی موجب بروز برخی صحنههای نامناسب در مشاهد مشرفه به ویژه حرم مطهر حضرت امام رضا علیهالسلام که نه تنها در دایره «ادب زیارت» تعریف نمیشود بلکه خلاف ادب نیز هست. حقیقتا چه کسی است که هل دادن زائران، فریاد کشیدن برخی مردها در اثر فشار، جیغ کشیدن برخی زنان و... را که ریشه در همان نگاه عوامانه دارد تحسین کند؟ آیا این حرکات ادب زیارت است یا واقع نشدن این امور در محضر امام عین ادب است؟!
ادامه یادداشت در لینک ذیل:
https://eitaa.com/rozaneebefarda/1603
@rozaneebefarda
ادامه در پست بعد👇
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد
شعری زیبا در مدح #امام_رضا(ع)
نسیم شمال
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
ديشب به سرم باز هواي دگر افتاد
در خواب مرا سوي خراسان گذر افتاد
چشمم به ضريحِ شَهِ والا گهر افتاد
اين شعر همان لحظه مرا در نظر افتاد
با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
اين قبرِ غَريب الغُربا خسرو طوس است
اين قبرِمُغيث الضُّعفا شَمس شُموس است
خاكِ درِ او، مرجعِ ارواح و نفوس است
بايد ز رَهِ صدق، بر ا ين خا ك در افتاد
با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
اين روضه ي پر نور، به جنّت زده پهلو
مغز مَلَك از عطر نسيمش شده خوشبو
بشنيد نسيم سحري رايحه ي او
كز بوي بهشتيش، چنين بي خبر افتاد
با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
حورانِ بهشتي زده اند، در حرمش صف
خِيلِ مَلَك از نور، طَبَق ها همه بر كف
شاهان به ادب در حرمش گشته مُشرّف
اينجاست كه تاج از سر هر تاجوَر افتاد
با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
اولاد علي شافع يوم عَرَصاتند
دارای مقامات رَفيعُ الدَّرَجاتند
در روز قيامت همه اسباب نجاتند
اي واي بر آن كس كه به اين دَرّه در افتاد
با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد !
کام و دهن از نام علی یافت حَلاوت
گل در چمن از نام علی یافت طَراوت
هر کس که به این سلسله بنمود عَداوت
در روز جزا، جایگهَش در سَقَر افتاد
با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
هر کس که به این سلسله ی پاک جفا کرد
بد کرد، نفهمید، غلط کرد، خطا کرد
دیدی که یزید از ستم و کینه چه ها کرد
آخر به دَرَک رفت و به روحش شَرَر افتاد
با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
اولادِ اُمَیّه چو دَرِ کینه گشودند
بر عِترَتِ اطهار بسی ظلم نمودند
آخر همگی بِیدَقی از لعن ربودند
دیدیم که از نام و نشانشان، اثر افتاد
با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
حَجّاج که شد منکر هر خارقِ عادات
می کُشت به هر روز، بسی شیعه و سادات
امروز به او لعن کنند اهلِ سعادات
آوازه ی ظلمش به همه بحر و بر افتاد
با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
کردند جفاها بنی عبّاسِ ستمگر
مسموم شد از ظلم و جفا موسِیِ جعفر
بر قلب غریب الغربا، زَهر زد اَخگر
ظلم بنی عباس، به گیتی سَمَر افتاد
با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
بست آب به قبر شهدا چون مُتوکّل
در اوج فلک روح مَلَک شد متزلزل
دریا به فغان، موج زنان نعره زد از دل
در سطح زمین، غُلغُله در خشک و تر افتاد
با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
جِیشِ مُتوکّل، به لبِ شط بِنِشَستَند
بر زایِرِ شاه شهدا، راه ببستند
از کین، دل زَوّارِ حسین را بِشِکَستَند
از قافله ی عشق، بسی دست و سر افتاد
با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
یا رب به حَقِ مَنزلتِ شاه شهیدان
امسال نما لطف، به مرد و زنِ تهران
ما غرق گناهیم، تویی غافرِ عصیان
این شعر مرا بارِ دگر در نظر افتاد
با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
🔶حاشیه روزنه
شعر زیبای «با آل علی هر که درافتاد ور افتاد» به یکی از ضربالمثلهای رایج در محاورات مردم تبدیل شده است. با اینهمه شاید کمتر کسی بداند که شاعر آن، «سید اشرفالدین حسینی گیلانی» ملقب به «نسیم شمال»، شاعر و روزنامهنگار مطرح عصر مشروطه است که روزنامه نسیم شمال را از سال 1325ق د رشت منتشر میکرد.
البته نام اصلی او «شیخ شمسالدین شهیدی قزوینی» و از نوادگان پسری علامه مجاهد شهید ملا محمدتقی برغانی، شهید ثالث (شهادت در ١٢۶٣ق) میباشد. او از خاندان شهیدی قزوینی، خاندان برجسته علمی و امام جمعههای موروثی شهر قزوین بودند و پدرش و برادرش امامجمعههای قزوین بودند. این خاندان از سادات هم نبودند. اما نسیم شمال در رشت سکونت گزید و خودش را با هویت جدید و عجیبی با عنوان «سید اشرفالدین حسینی گیلانی» معرفی کرد و با همین نام و تخلص جدید به شهرت رسید.(برای اطلاع از زندگانی و کارنامه سیاسی او در مشروطه، بنگرید به: فرهنگنامه علمای مجاهد گیلان، ج١، ص ٣٩٣ تا۴٢۶)
اشغال وحشیانه شهر مقدس مشهد به دست سالداتهای جنایتکار و متجاوز روسیه تزاری و به توپ بستن حرم مطر امام رضا(ع) و کشتار مردم و زوار در داخل صحن های حرم و غارت حرم و کسبه اطراف حرم که اشغال سه روزه حرم و آوردن سگها و اسبها به حرم و هتک حرمت این بارگاه قدسی در روز 10 ربیع الثانی 1330ق را در پی داشت. گفته شده که شعر فوق، در نسیم شمال در واکنش به این واقعه سروده شده است.
@rozaneebefarda