eitaa logo
روزنه
6.2هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
256 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
امروز سالگرد صد سالگی کودتای ننگین ۳اسفند ۱۲۹۹ است که در نتیجه آن، سلسه منحوس پهلوی به قدرت رسید. پهلوی ها علاوه بر ننگ استبداد، آهنگ دست نشاندگی اجانب و استعمارگران نیز بر پیشانی داشتند و در دوران سیاه حاکمیت آنان، روحانیت شیعه به عنوان مانع اصلی جنایات آنان، مجاهدت‌های زیادی به خرج داد که کمتر از آن سخن به میان آمده است. چنانکه پهلوی ها علیه دین و روحانیت شیعه نیز هجمه و جنایات فراوانی مرتکب شدند که آنهم در حافظه تاریخی مردم و حتی عموم حوزویان، تا حدود زیادی مغفول مانده است. به مناسبت صد سالگی ، پرونده ویژه را در روزنه بخوانید: 👇 @rozaneebefarda
برسر کارآمدن و ‏‏مأموریت‌های استعماری رضاخان به روایت @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 [ص۱ از ۲] ‏‏🔹رضاخان هجوم کرد به تهران و با دستیاری انگلستان، حکومت ایران را به دست‏‎ ‎‏گرفت و بعد از چندی، احمد شاه را از صحنه بیرون کرد و خودش به جای احمدشاه‏‎ ‎‏نشست و به تدریج، مأموریت خودش را شروع کرد به انجام دادن. مأموریتهای زیادی‏‎ ‎‏داشت. قدرتهای بزرگ هر چه را که بر خلاف میل خودشان و برخلاف منافع خودشان‏‎ ‎‏می دیدند، باید به دست این آدم نابود بشود یا سرکوب. اول شروع کرد به سالوسی و‏‎ ‎‏ریاکاری و در همین تهران، آنطوری که آن وقت می گفتند، در همۀ تکیه هایی که در ماه‏‎ ‎‏محرّم برای عزا بپا بود، می گفتند: با پای برهنه، شمع هم دستش می گیرد و می رود. ▫️این‏‎ ‎‏یک چهره بود که از رضاخان در ایران نمایش پیدا کرد و بعد به اسم اینکه امنیت را‏‎ ‎‏می خواهد به ایران برگرداند، شروع کرد به مبارزه با عشایر ایران و عشایر که یکی از‏‎ ‎‏پایگاههای مهم ایران بودند، گرچه نواقصی داشتند، ولی خدمتهایی هم می کردند،‏‎ ‎‏عشایر را یکی پس از دیگری سرکوب کرد و از محالّ خودشان، بعضی از آنها را کوچ داد‏‎ ‎‏به جاهای دیگر و آنها را تقریباً از بین برد.‏ ‏‏🔹 بعد مأموریتهایی ـ در خلال همۀ اینها همه گاهی با هم می شد ـ شروع کرد ‏‏[‏‏به‏‏]‏‎ ‎‏مخالفت با روحانیون، به اسم اینکه می خواهم تصفیه بکنم. و این سنگر بزرگ اسلامی را‏‎ ‎‏[‏‏از بین برد‏‏]‏‏ که یک خدمتگزارانی به ایران بودند و به اسلام بودند، بدون اینکه بر بودجۀ‏ دولت یک شاهی تحمیل بشوند، لکن خدمتهاشان، یکی از بزرگترین خدمتهای آنها،‏‎ ‎‏این بود که تربیت می کردند مردم را. شما در پرونده هایی که در دادگستری و غیر‏‎ ‎‏دادگستری هست و بوده، می بینید، از آنهایی که تحت تربیت روحانیین بودند، پروندۀ‏‎ ‎‏جنایتی نمی بینید. برای آرامش کشور، اینها یک عامل مؤثر بودند و برای هدایت مردم به‏‎ ‎‏راه صحیح و اخلاق و اعمال صحیح یک راهنماهای مهمی بودند.‏ 🔹 من آنچه که در بسیاری از صحبتهایم از روحانیون بحث می کنم نه این است که من هر‏‎ ‎‏که معمّم است از او پشتیبانی می کنم. «ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد.» لکن وقتی‏‎ ‎‏که ما در سابق دیدیم که جزء برنامۀ انگلیسها، که رضاخان را آورده بودند ـ شاید در رأس‏‎ ‎‏برنامه هم بود ـ این بود که باید این طایفه از بین بروند. با تمام قوا، از تبلیغات مجلات و‏‎ ‎‏روزنامه ها وگویندگان و اینها گرفته تا هرجا که روشنفکری و روشن فکرنمایی بودند، بر‏‎ ‎‏ضد روحانیت بسیج شدند. کم کم آن صورت دومش را نشان داد. آن وجهۀ دومش را‏‎ ‎‏کم کم نشان داد. 🔹در زمان این شخص نالایق، که مملکت ما را به تباهی کشاند، به پیغمبر‏‎ ‎‏اکرم در روزنامه سبّ‏‎ کردند، در روزنامه به پیغمبر سبّ کردند و به مرئی و منظر این‏‎ ‎‏دولت بود و آن دولتمردان. مجلس درست کردند و در آنجا از پیروزی اسلام بر کفر‏‎ ‎‏انتقاد کردند.این روشنفکرها دستمالها را درآوردند و گریه کردند که اسلام بر شاه ایران،‏‎ ‎‏شاه آن وقت ایران غلبه کرده است.‎‏شعراشان شعر گفتند، نویسندگانشان نوشتند،‏‎ ‎‏گویندگانشان گفتند. ما از اینکه انگلستان اینقدر اصرار داشت بر اینکه این طایفه را از بین‏‎ ‎‏ببرد، میفهمیم که از این طایفه اینها رنج میبرند و باید اینها سرکوب بشوند. ‏‏▫️مع الأسف، در آن وقت یک ارتشی درست کردند و یک ژاندارمری درست کردند و‏‎ ‎‏یک شهربانی درست کردند که تلخی اعمال آنها در ذائقۀ ملت ما بود و برای شما که الآن‏ خدمتگزار هستید، زحمت ایجاد کرده. شما برادرهای عزیز که الآن خدمت می کنید به‏‎ ‎‏این کشور، مواجه هستید بایک اسمی که در زمان رضاخان و در زمان بعد از او، خصوصاً‏‎ ‎‏در زمان رضاخان، مردم یک ذائقۀ تلخی از همۀ این قوای مسلحه داشتند و دارند، و این‏‎ ‎‏اشکالی است که برای شما پیش آورده اند که تا آمدید شماها این ذائقۀ تلخ را شیرین‏‎ ‎‏کنید، خیلی زحمت دارد. خیلی باید جانفشانی کنید. خیلی باید با مردم رفتار خوب‏‎ ‎‏بکنید. پادگانهای شما باید پایگاه اسلامی باشد و مستضعفین را همراهی کند و مستکبرین‏‎ ‎‏را اعتنا نکند. مدتی شما زحمت بکشید تا آن ذائقۀ تلخی که در ملت از این جمعیت،‏‎ ‎‏[‏‏هست، از بین برود‏‏]‏‏ شما که آن وقت نبودید؛ گمان ندارم یکی از شما هم آن وقت‏‎ ‎‏بودید، لکن این اسم به طوری شد در آن وقت که وقتی گفته می شد، تلخ بود در ذائقۀ‏‎ ‎‏مردم. آن وقت خود همین مرد، خود همین رضاخان، در یک روزی که وارد شده بود در‏‎ ‎‏یک پادگان ژاندارمری، دستهایش را در جیبش گذاشته بود و معرفی کرده بود اینها را به‏‎ ‎‏اینکه اینها دزدند! در عین حال که سرکردۀ همۀ دزدها خودش بود، منتها دزدها یواشکی‏‎ ‎‏یک کُتی، یک شلواری، یک کاسه مسی از مردم می بردند و این علنی مازندران را با آن‏‎ ‎‏طول و عرض،از همۀ اشخاصی که دارای یک ملکی بودند گرفت و به اسم خودش ثبت کرد. @rozaneebefarda
برسر کارآمدن و ‏‏مأموریت‌های استعماری رضاخان به روایت /۱ [ص ۲ از ۲] ‏‏ 🔹من یادم است، از اوّلی که رضاخان آمد به ایران یا آمد به تهران تا حالا من شاهد همۀ‏‎ ‎‏قضایا بوده ام. این بنا داشت به اینکه این مملکت را با هر طوری که می تواند طوری بار‏‎ ‎‏بیاورد و بعد هم پسر خلفش آن هم طوری بار بیاورد این مملکت را که همۀ چیزهایی که‏‎ ‎‏اینها از ما می برند، هرچه که از ذخایر ما آن وقت انگلستان و بعد هم امریکا ببرند،‏‎ ‎‏هیچ کس نباشد که کلمه ای در مقابل آنها بگوید و اگر می گفت، سرکوبی می کردند و اگر‏‎ ‎‏مخالفت می شد، می کوبیدند اینها را. 🔹مخالفت از طرف چند مرتبه شد، لکن‏‎ ‎‏هم با حیله و هم با قدرت آنها را کوبیدند. بعد هم که شما ملاحظه کردید که دانشگاه ما را‏‎ ‎‏به چه صورت درآوردند، دبیرستانهای ما را به چه صورت درآوردند. 🔹 از همان دبستان‏‎ ‎‏شروع کردند آدم غربی درست کردن، آدم معتقد به غرب و مخالف با اسلام درست‏‎ ‎‏کردن. از همان بچۀ کوچولو شروع شد و همین طور تا اینکه یک قشر زیادی مخالف با‏‎ همه چیز، با همۀ مآثر اسلام، با همۀ مآثر کشور، اینها تربیت می کردند. دانشگاهی بود که‏‎ ‎‏از تویش مثل نصیری و شریف امامی و امثال اینها بیرون می آمد؛ اینهایی که به تمام‏‎ ‎‏معنا وابسته به انگلستان و اخیراً به امریکا بودند. 🔻یک همچو مملکتی را اینها درست‏‎ ‎‏کردند، با در زمان ، و با فرمان در زمان ، که حالا‏‎ ‎‏که اینها رفتند، شما می بینید که همه چیز باید متحول بشود. البته متحول هم خیلی شد. 🔹 حالا در هر جا که شما بروید، محتاج به این است که از سر درست بشود. ادارات یک‏‎ ‎‏اداراتی است که به فرم همان ادارات زمان طاغوت است و باید تصفیه بشوند و متحول‏‎ ‎‏بشوند به یک اداره ای که به درد مردم بخورد.‏ (صحیفه امام، ج 13 صص 176-183) @rozaneebefarda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جنایات به روایت @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 و انگلیس از اخبث خبائث روی زمین هستند! رضاخان وطن و مملکت شیعه را به بیگانه فروخت؛ همانطور که آتاتورک ممکلت اسلامی را فروخت! @rozaneebefarda
ماجرای به قدرت رسیدن رضاخان به روایت مقام معظم رهبری @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 ▫️سلاطین قاجار با علما و حوزه‌های علمیّه مخالف بودند و افراد حوزوی را هم لشکر علمای بزرگ قلمداد می‌کردند. آنها با علما مخالف بودند؛ چون علما در کارهای آنها دخالت میکردند. اگر میخواستند قرارداد رژی امضا کنند و با انگلیسیها رابطه داشته باشند و یا اگر میخواستند با دو خواهر ازدواج کنند، علما نمیگذاشتند و در مقابلشان میایستادند. 🔹بعدها در دوره پهلوی مسأله تفاوت کرد. از زمان رضاخان به این طرف، انگیزه‌های اساسی وارد کار شد و غرب - خصوصاً انگلیس - قصد داشت که کلّاً ایران را قبضه کند. این تصرّف یا به صورت ایجاد یک حکومت واقعاً انگلیسی بود - که البته نتوانستند این کار را بکنند - و یا این که حکومتی ایرانی تشکیل دهند ولی همه‌ی مقدّراتش به دست آنها باشد. راه دوم انتخاب شد و حکومت پهلوی بر اساس این تصمیم شکل گرفت و رضاخان روی کار آمد. 🔹اگر میبینید با رضاخان مخالفند، به خاطر آن است که آدم لاتِ بی سر و پایی بود که اصلاً اسم دین را نشنیده و مزه آن را هم نچشیده بود. او در یک خانواده بی سوادِ لاابالی و دور از معارف دینی تربیت شده بود و وقتی هم که بزرگ شد، در میان قهوه‌خانه‌ها و میخانه‌ها و الواط پرسه میزد. 🔹اصلاً رضاخان کسی نبود که با دین سر و کاری داشته باشد. مزاجش آماده معارضه با دین - آن هم به قصد براندازی - بود. آدمهای ضعاف النفسِ بددلِ کج سلیقه‌ای هستند که گاهی از کارهای به اصطلاح عمرانی رضاخان تعریف میکنند و مثلاً میگویند او راه آهن کشید و امنیت را برقرار کرد! 🔹باید از اینها پرسید که آیا احداث راه‌آهن و ایجاد امنیت برای مردم بود یا برای قدرتهای خارجی!؟ چه کسانی از این کارهای به اصطلاح عمرانی سود می‌بردند؟ ▫️در حقیقت رضاخان عاملی بود که انگلیسیها او را وارد صحنه کردند تا نظام دینی را در ایران به هم بریزد. به همین خاطر در سال ۱۳۱۴ شمسی گذاشتن عمامه و حضور روحانیّت در جامعه را ممنوع کرد و نظام حوزه علمیّه را به هم زد و روحانیت را مجبور به خانه نشینی کرد. 🔹 زمانی که او رفت و پسرش - محمدرضا - بر سرِکار آمد و بر امور مسلّط شد، همین نیّت را داشت و همین هدف و راه را - البته به شکلهای مدرنتر و پیشرفته تر - دنبال کرد و تا روزی که انقلاب پیروز شد، در این زمینه جلو رفت. ▫️رژیم پهلوی ساقط شد؛ لیکن فتنه انگیزه‌های اساسی مخالفت با حوزه همچنان ادامه دارد. رژیم ایالات متّحده امریکا که از کودتای ۲۸ مرداد تا پیروزی انقلاب، پشت سر محمدرضا بود و علیه دین فعّالیت میکرد، امروز به وسیله بعضی از ایادی خود - که شاید خودشان هم ملتفت نیستند - مشغول تخفیف و توهین دین و علمای دین و حوزه‌های علمیّه است. ▫️در زمان برای این که روحانیت را از چشمها بیندازد، میگفت: روحانیت مفتخور است؛ یعنی مثلاً عملگی و یا کار اداری نمیکند، در عین حال به زندگی خود ادامه میدهد. او با آن عقل ناقص خودش خیال میکرد که اگر کسی در بازار، داد و ستد نکرد و یا مثلاً بیل نزد و به اداره نرفت و شغلی نیافت، نباید نان بخورد و اگر خورد، مفتخوری کرده است! او چون به رسالت دین معقتد نبود، این حرفها را میزد و کار عالِم دین را باور نداشت. 🔹امروز هم کسان را به میزنند. کسانی که مردم را تعلیم میدهند و برایشان زحمت میکشند و آنها را دیندار میکنند و بر هدایتشان میافزایند و زمینه تحقق آیه شریفه «اهدناالصّراط المستقیم» را فراهم می‌آورند، اینها اهل دین و هدایتند و هُدات این راه محسوب میشوند. اینها کتاب مینویسند، درس میگویند، زحمت میکشند، کار میکنند و نان بخور و نمیری را هم به دست می‌آورند. مگر طلّاب حوزه علمیه چقدر از دنیا برخوردارند؟ حقوق یک طلبه فاضل معیل در قم - که بالاترینِ حوزه‌های علمیّه است - نصف حقوق یک عمله که بیل میزند، نیست. درآمد اینها از حداقل حقوق اداری کمتر است. با این وضعیت آیا میشود گفت که روحانیت ما نان خود را از طریق دین میخورد!؟ آیا این ظلم و حق کشی و بی‌انصافی نیست؟ حکومت ما اسلامی است و در آن آزادی بیان وجود دارد و این سخنان که از سر بی‌انصافی بیان شده، با استفاده از همین فضای آزاد مطرح شده است. 🔹البته منظورم این نیست که به حرف یا دعوایی جواب دهیم؛ خیر. منظور این است که شما بدانید انگیزه‌های مخالفت با حوزه زیاد و گسترده است. بعضی از کسانی که چنین انگیزه‌هایی دارند، خودشان هم نمیفهمند چه کار میکنند. نیّتهای بدی ندارند، ولی ملتفت نیستند که حرف و عملشان چه تبعاتی دارد. در خود حوزه‌های علمیّه نیز همیشه این طور بوده و اکنون هم برای تضعیف حوزه انگیزه‌های تضعیف وجود دارد. (۷۴/۶/۷بیانات در جلسه درس خارج فقه) @rozaneebefarda
اعتراض مکتوب حاج شیخ عبدالکریم حائری به کشف حجاب که پاسخ موهن رضاخان را در پی داشت @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 ▫️متن نامه اعتراضی حاج شیخ به قرار ذیل است؛ «حضور مبارک اعلیحضرت شاهنشاهی خلد الله ملکه. بعد از تقدیم ادعیه خالصانه، مشهود خاطر همایونی بوده که احقر همیشه تعالی و ترقی دولت علیّه را منظور داشته و اهمّ مقاصد می‌دانسته، فعلاً هم به همین منظور نظر عرضه می‌دارد اوضاع حاضره که بر خلاف قوانین شرع مقدس و مذهب جعفری(ع) است، موجب نگرانی داعی و عموم مسلمین است، البته بر ذات ملوکانه که امروزه حامی و عهده‌دار نوامیس اسلامیه هستید، حتم و لازم است که جلوگیری فرمایید، عموم اهالی ایران بلکه مسلمین دنیا را قرین تشکر فرموده، امید است رفع اضطراب این ضعیف و عموم ملت شیعه بشود. الاحقر عبدالکریم حائری» 🔶این متن که در نهایت متانت و ادب نوشته شده، پاسخ گستاخانه رضاخان را در پی داشت و نمونه خوبی است برای درک دوران خفقان بار رضاخانی. آنان که همچنان مدعی اند احترام روحانیت در عصر پهلوی بیشتر از وضع فعلی بوده، یا از این اسناد تاریخی بی‌اطلاع هستند یا این بخش از حقایق تاریخی را نادیده می‌گیرند! رئیس حوزه قم، با این ادبیات نرم و مؤدبانه، خواستار توقف یک قانون ضد دینی می‌شود ولی حتی به همین میزان نیز از سوی دیکتاتوری پهلوی، تحمل نمی‌شود. رضوان خدا بر حاج شیخ که بدون بسط ید، تمام تلاش خود را به کار بست تا حوزه مقدسه قم در عصر حکمرانی یک دیکتاتور دست نشانده مذهب ستیز، حفظ شود. @rozaneebefarda
ماجرای علیه در حرم حضرت معصومه(س) به روایت آیت‌الله نوری همدانی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 [صفحه ۱ از ۴] 🔹 روز جمعه ۲۷ رمضان ۱۳۴۶ قمری ساعاتی پیش از تحویل سال ۱۳۰۷ شمسی، زوار بسیاری از نقاط مختلف طبق معمول هر ساله به سوی شهر قم روی آورده بودند تا هنگام تحویل سال در کنار مرقد مطهر کریمه اهل بیت عصمت حضرت معصومه(س) باشند و به قدری جمعیت و ازدحام در صحن حرم و رواق ها بود که جای سوزن انداختن نبود. 🔻 اعضای خانواده رضاخان از جمله همسر (مادر محمدرضا) به قم آمده و در غرفه بالای ایوان آیینه، ، با سر و صورت باز نشسته بودند و این موضوع به طوری جلب نظر می‌کرد که صدای از هر سو بلند شد و بسیاری می‌گفتند اگر از مردم شرم نمی‌کنند دست کم از حضرت معصومه(س) شرم کنند و بالأخره صدای اعتراض مردم کم کم اوج گرفت. ⭕️ در این بین عده‌ای خود را به سیدناظم واعظ که از شاگردان حاج و برای ادای مراسم تحویل سال در بالای منبر نشسته و دقایقی قبل از تحویل سال مشغول دعا بود، رساندند و از پای منبر، جریان بی حرمتی به حرم و حجاب اسلامی را برای او بیان کردند. سیدناظم بی‌درنگ مسئله را بر سر منبر برای مردم مطرح و لزوم مقابله با آن را گوشزد کرد و گفت: 🔻 به من از وقاحت و بی شرمی خبر دادند که هیچ مسلمانی نمی تواند آن را تحمل کند. 🔻 در خانه دختر پیامبر(ص)، در خانه خواهر امام رضا(ع)، در خانه پاره جگر موسی بن جعفر(ع)، در خانه فاطمه معصومه(س) یک مشت عیاش بی دین و از خدا بیخبر، با سر و صورت بزک کرده و روی باز نشسته‌اند، در این آستانه که محل رفت و آمد فرشتگان الهی است، شاه و گدا در یک ردیف اند، بلکه گدای با تقوا هزار بار بر شاه بی تقوا شرف دارد! 🔻 می‌گويند این زنان که اینقدر بی‌توجه و بی‌ادب و بی آبرویند، از تهران آمده اند و اهل و عیال رئیس حکومت اند! 🔻ای وای بر مردمی که رئیس حکومت یونان چنین کسانی باشند اما بدانند که مردم اگر در برابر خوشگذرانی ها بی دینی ها چپاول ها زورگویی ها و حیف میل های آنان از سر ناچاری دم بر نیاوردند، این توهین را در خانه دختر پیغمبر(ص) بر نخواهند تافت! 🔻من از سوی مردم اخطار می‌کنم، من به نام قرآن، به نام اسلام، به نام سیدالشهدا(ع) که خون خود را پای آیین محمد(ص) نهاد، اخطار می کنم و می گویم: آهای خانم ها! رفع حجاب حرام است؛ خصوصاً کنار مرقد مطهر دختر پیامبر! یا خود را بپوشانید، یا فوراً از اینجا بروید! ⭕️بعد از فریاد و اخطار سیدناظم واعظ، صدای صلوات های پیاپی مردم به عنوان تصدیق بلند شد؛ عده‌ای نزد حاج شیخ محمدتقی بافقی شتافتند. او در مسجد بالاسر در حالی که جمعیت در اطراف او موج می زد، مشغول خواندن دعای ندبه بود؛ کاری که هر جمعه در همان مکان انجام می داد. آن روز نیز حاج شیخ با خضوع و تضرع کامل در حالی که قطرات اشک از انتهای محاسن بلندش جاری بود، این جمله ها را می خواند: أَيْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دَابِرِ الظَّلَمَةِ أَيْنَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقَامَةِ الْأَمْتِ وَ الْعِوَجِ أَيْنَ الْمُرْتَجَى لِإِزَالَةِ الْجَوْرِ وَ الْعُدْوَانِ أَيْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدِيدِ الْفَرَائِضِ وَ السُّنَنِ أَيْنَ الْمُتَخَيَّرُ لِإِعَادَةِ الْمِلَّةِ وَ الشَّرِيعَةِ أَيْنَ الْمُؤَمَّلُ لِإِحْيَاءِ الْكِتَابِ وَ حُدُودِهِ أَيْنَ مُحْيِي مَعَالِمِ الدِّينِ وَ أَهْلِهِ؛ کجاست آنکه آماده است تا ریشه ستم را بر کند کجاست آنکه او را برای درست کردن نادرستی ها و راست کردن کجی ها انتظار می برند کجاست آن کس که در زدودن ستم بارگی و تجاوز به او امید بستند کجاست آن ذخیره الهی تا آداب و فریضه های دین راه دگرباره برپا دارد آن برگزیده که تا کیش و آیین را برگرداند کجاست آن کسی که در زنده کردن قرآن و حدود آن بر او آرزو می برند کجاست آنکه به آثار دین و اهل دین جان می بخشد‌ مردم با دیدن حال حاج شیخ چند لحظه ایستادند، بالأخره یک نفر جلوتر رفت و گفت: جناب آقای حاج شیخ! زن شاه آمده و با یک عده زن های همراهش توی رواق بالای ایوان آیینه حرم نشسته و حجاب ندارند، ما از حضرت معصومه(س) خجالت می‌کشیم چه امر می‌فرمایید؟ تکلیف ما چیست؟ ▫️باشنیدن این کلام، شیخ دعای ندبه را قطع کرد و گفت: الله اکبر! الله اکبر! بگویید سیدناظم فوراً بیاید اینجا. چند نفر به طرف مسجد مجاور حرم دویدند و دیگران در کنار حاج شیخ ایستادند. سید ناظم واعظ شاگرد برجسته حاج شیخ نفس زنان سر رسید و سلامی شتاب زده کرد و گفت چه امر می فرمایید؟ [حاج شیخ گفت:] بروید توی ایوان و از آنجا با صدای بلند از طرف من بگویید: رفع حجاب حرام است خاصّه در حرم دختر پیغمبر(ع)! @rozaneebefarda ادامه 👇
قیام‌های روحانیان شیعه در صد ساله اخیر به روایت [ص ۱ از ۵] @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 روحانیون در رأس قیامها و نهضتها‏ ...‏‎‏راجع به جهت سیاسیش که اینها داشتند، آن مقداری که من و نزدیک بوده به ما،‏‎ ‎‏شما نهضت‌هایی که واقع شده است، برخلاف چیزهایی که مخالف مصالح اسلام بوده، در‏‎ ‎‏این صد و چند سال، یکیش بود که همه مطلع هستید. میرزا ـ رضوان الله علیه ـ‏‎ ‎‏میرزای شیرازی بزرگ ـ رضوان الله علیه ـ امر فرمود و علمای ایران، علمای بلاد ایران ـ‏‎ ‎‏رضوان الله علیهم ـ که در رأسشان میرزای آشتیانی بود، در تهران اجرا کردند این مطلب‏‎ ‎‏را و دولت ساقط شدۀ ایران را زنده کردند؛ ساقط کرده بودند اینها، برای یک مقدار کمی‏‎ ‎‏که می خواستند بروند تعیش کنند و دوره گردی کنند، اینها فروخته بودند ایران را به‏‎ ‎‏خارجیها. و میرزای شیرازی ـ رضوان الله علیه ـ امر فرمود و سایر علمای ایران جانفشانی‏‎ ‎‏کردند و زجر کشیدند، زحمت کشیدند، قیام کردند، مردم را به قیام وا داشتند تا اینکه لغو‏ ‏شد. این نهضت در مقابل استبداد و ؛ این نهضت از نجف شروع شد به دست‏‎ ‎‏علما. در ایران هم با دست علما بود که آن استبداد سخت که هر کاری می خواهد بکند،‏‎ ‎‏هرکس را بکشد، کشته ... این سربازهای بیچاره ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ از اطراف آورده بودند، به آنها نان‏‎ ‎‏نمی دادند؛ کالسکۀ اعلیحضرت همایونی از طرف حضرت عبدالعظیم می رفت؛ اینها‏‎ ‎‏جمع شده بودند آنجا شکایت کنند، یکی هم سنگی زده بود؛ فرستاد اینها را ـ از قراری‏‎ ‎‏که در تاریخ هست ـ آوردند و جمع کردند اینها را و گفت اینها را خفه کنید! عدۀ کثیر اینها‏‎ ‎‏را خفه کردند؛ تا یکی از ‏‏[‏‏رجال‏‏]‏‏ ـ مستوفی الممالک بود، کی بود ـ رفت فریاد کرد: آخر‏‎ ‎‏این چه کاری است؛ شفاعت کرد. یک همچو مردمی بودند، یک همچو مستبدهایی‏‎ ‎‏بودند. آن محمدعلی میرزایش را همه می شناسند چه آدم ـ چه جانوری بوده. دیگرانش‏‎ ‎‏هم همین طور. در مقابل این استبداد، علما قیام کردند و یک نهضتی به وجود آوردند. و‏‎ ‎‏در صف اول علما بودند که می خواستند بشود، نشد؛ نه اینکه شد. اگر شده بود خوب بود.‏‎ ‎‏نتوانستند. خوب وقتی نتوانستند چه بکنند آنها؟ اما بهتر شده از آن وقت ـ از آن وقت که‏‎ ‎‏یک مردکه ای هر کاری بکند «لا یُسْأَلُ عَمَّا یَفْعَل»‏‎ از آن وقت بهتر شد. منتها نماسید‏‎ ‎‏آنی که می خواستند. خوب، متمم قانون اساسی با زحمت علما درست شد لکن عمل‏‎ ‎‏نکردند ‏‏[‏‏به‏‏]‏‏ متمم قانون.... خوب باز هم تا آن اندازه ای که بود باز نهضت روحانیون بود. باز همت‏‎ ‎‏روحانیون بود و دیگران هم تبعیت می کردند. البته دیگران هم سهم داشتند اما‏‎ ‎‏روحانیون هم در صف اول بودند.‏ در قضیۀ عراق اگر چنانچه این مجاهدات علمای عراق نبود ... پسر سید در جنگ‏‎ ‎‏کشته شد ـ پسر مرحوم آقاسید محمدکاظم در جنگ کشته شد. علمای اینجا تفنگ به‏‎ ‎‏دوش گرفتند رفتند مقابله. مرحوم آقای خوانساری ـ آقای آقاسید محمدتقی خوانساری‏‎ ‎‏ـ رضوان الله علیه ـ به حبس رفت یعنی ‏‏[‏‏انگلیسیها‏‏]‏‏ گرفتند اسیرش کردند. با یک عدۀ‏‎ ‎‏دیگری اسیر کردند و بردند در خارج، که ایشان می فرمود که ما را می شمردند: یک، دو،‏‎ ‎‏سه، چهار، تحویل یک کسی می دادند؛ آن وقت می گفتند اینها آدم می خورند، اینکه‏‎ ‎‏می شماریم برای این است که اینها آدم خورند! و رعایایی بودند که ـ در جاهایی بودند که‏‎ ‎‏ـ آدم می خورند و ما می شماریم که مبادا شما را بخورند! قضیۀ عراق را میرزای شیرازی‏‎ ‎‏دوم، این شخص عظیم الشأن، این شخص بزرگ، این شخص عالِیُ المقام در علم و در‏‎ ‎‏عمل، این نجات داد عراق را. او حکم جهاد داد و فرستاد اینها را به ‏‏[‏‏جنگ‏‏]‏‏ و ـ عرض‏‎ ‎‏می کنم ـ آن وقت هم تبعیت می کردند عشایر از علما؛ مثل حالا نبود، تبعیت می کردند.‏‎ ‎‏عشایر آمدند خدمت ایشان و ایشان حکم داد، حکم جهاد داد. جهاد کردند، کشته‏‎ ‎‏دادند، کشته شدند، چه کردند و چه کردند تا مستقل کردند عراق را. اگر نبود حالا ما اسیر‏‎ ‎‏بودیم، حالا ما هم جزو مستعمرۀ انگلستان بودیم. آن هم با جدیت علما واقع شد.‏ این علمای عراق را که تبعید کردند به ایران، برای مخالفتی بود که می کردند با‏‎ ‎‏دستگاهها. مرحوم آسید ابوالحسن و مرحوم آقای نائینی و مرحوم شهرستانی و مرحوم‏‎ ‎‏خالصی، اینها را که تبعید کردند از عراق به ایران، برای این بود که اینها برخلاف اینها‏‎ ‎‏صحبت می کردند، خلاف این دستگاهها حرف می زدند؛ از این جهت تبعید کردند و‏‎ ‎‏اینها را هم فرستادند به ایران که ما خودمان دیگر اینها را شاهدیم.‏ @rozaneebefarda ادامه👇