ماجرای #قیام #آیتالله_بافقی علیه #کشف_حجاب در حرم حضرت معصومه(س) به روایت آیتالله نوری همدانی
#رضاخان_و_روحانیت/۵
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
[صفحه ۱ از ۴]
🔹 روز جمعه ۲۷ رمضان ۱۳۴۶ قمری ساعاتی پیش از تحویل سال ۱۳۰۷ شمسی، زوار بسیاری از نقاط مختلف طبق معمول هر ساله به سوی شهر قم روی آورده بودند تا هنگام تحویل سال در کنار مرقد مطهر کریمه اهل بیت عصمت حضرت معصومه(س) باشند و به قدری جمعیت و ازدحام در صحن حرم و رواق ها بود که جای سوزن انداختن نبود.
🔻 اعضای خانواده رضاخان از جمله همسر (مادر محمدرضا) به قم آمده و در غرفه بالای ایوان آیینه، #بدون_حجاب، با سر و صورت باز نشسته بودند و این موضوع به طوری جلب نظر میکرد که صدای #اعتراض_مردم از هر سو بلند شد و بسیاری میگفتند اگر از مردم شرم نمیکنند دست کم از حضرت معصومه(س) شرم کنند و بالأخره صدای اعتراض مردم کم کم اوج گرفت.
⭕️ در این بین عدهای خود را به سیدناظم واعظ که از شاگردان حاج #شیخ_محمدتقی_بافقی و برای ادای مراسم تحویل سال در بالای منبر نشسته و دقایقی قبل از تحویل سال مشغول دعا بود، رساندند و از پای منبر، جریان بی حرمتی به حرم و حجاب اسلامی را برای او بیان کردند.
سیدناظم بیدرنگ مسئله را بر سر منبر برای مردم مطرح و لزوم مقابله با آن را گوشزد کرد و گفت:
🔻 به من از وقاحت و بی شرمی خبر دادند که هیچ مسلمانی نمی تواند آن را تحمل کند.
🔻 در خانه دختر پیامبر(ص)، در خانه خواهر امام رضا(ع)، در خانه پاره جگر موسی بن جعفر(ع)، در خانه فاطمه معصومه(س) یک مشت عیاش بی دین و از خدا بیخبر، با سر و صورت بزک کرده و روی باز نشستهاند، در این آستانه که محل رفت و آمد فرشتگان الهی است، شاه و گدا در یک ردیف اند، بلکه گدای با تقوا هزار بار بر شاه بی تقوا شرف دارد!
🔻 میگويند این زنان که اینقدر بیتوجه و بیادب و بی آبرویند، از تهران آمده اند و اهل و عیال رئیس حکومت اند!
🔻ای وای بر مردمی که رئیس حکومت یونان چنین کسانی باشند اما بدانند که مردم اگر در برابر خوشگذرانی ها بی دینی ها چپاول ها زورگویی ها و حیف میل های آنان از سر ناچاری دم بر نیاوردند، این توهین را در خانه دختر پیغمبر(ص) بر نخواهند تافت!
🔻من از سوی مردم اخطار میکنم، من به نام قرآن، به نام اسلام، به نام سیدالشهدا(ع) که خون خود را پای آیین محمد(ص) نهاد، اخطار می کنم و می گویم:
آهای خانم ها!
رفع حجاب حرام است؛ خصوصاً کنار مرقد مطهر دختر پیامبر!
یا خود را بپوشانید، یا فوراً از اینجا بروید!
⭕️بعد از فریاد و اخطار سیدناظم واعظ، صدای صلوات های پیاپی مردم به عنوان تصدیق بلند شد؛ عدهای نزد حاج شیخ محمدتقی بافقی شتافتند. او در مسجد بالاسر در حالی که جمعیت در اطراف او موج می زد، مشغول خواندن دعای ندبه بود؛ کاری که هر جمعه در همان مکان انجام می داد.
آن روز نیز حاج شیخ با خضوع و تضرع کامل در حالی که قطرات اشک از انتهای محاسن بلندش جاری بود، این جمله ها را می خواند:
أَيْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دَابِرِ الظَّلَمَةِ
أَيْنَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقَامَةِ الْأَمْتِ وَ الْعِوَجِ
أَيْنَ الْمُرْتَجَى لِإِزَالَةِ الْجَوْرِ وَ الْعُدْوَانِ
أَيْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدِيدِ الْفَرَائِضِ وَ السُّنَنِ
أَيْنَ الْمُتَخَيَّرُ لِإِعَادَةِ الْمِلَّةِ وَ الشَّرِيعَةِ
أَيْنَ الْمُؤَمَّلُ لِإِحْيَاءِ الْكِتَابِ وَ حُدُودِهِ
أَيْنَ مُحْيِي مَعَالِمِ الدِّينِ وَ أَهْلِهِ؛
کجاست آنکه آماده است تا ریشه ستم را بر کند کجاست آنکه او را برای درست کردن نادرستی ها و راست کردن کجی ها انتظار می برند
کجاست آن کس که در زدودن ستم بارگی و تجاوز به او امید بستند
کجاست آن ذخیره الهی تا آداب و فریضه های دین راه دگرباره برپا دارد آن برگزیده که تا کیش و آیین را برگرداند
کجاست آن کسی که در زنده کردن قرآن و حدود آن بر او آرزو می برند
کجاست آنکه به آثار دین و اهل دین جان می بخشد
مردم با دیدن حال حاج شیخ چند لحظه ایستادند، بالأخره یک نفر جلوتر رفت و گفت: جناب آقای حاج شیخ! زن شاه آمده و با یک عده زن های همراهش توی رواق بالای ایوان آیینه حرم نشسته و حجاب ندارند، ما از حضرت معصومه(س) خجالت میکشیم چه امر میفرمایید؟ تکلیف ما چیست؟
▫️باشنیدن این کلام، شیخ دعای ندبه را قطع کرد و گفت:
الله اکبر! الله اکبر!
بگویید سیدناظم فوراً بیاید اینجا.
چند نفر به طرف مسجد مجاور حرم دویدند و دیگران در کنار حاج شیخ ایستادند. سید ناظم واعظ شاگرد برجسته حاج شیخ نفس زنان سر رسید و سلامی شتاب زده کرد و گفت چه امر می فرمایید؟
[حاج شیخ گفت:] بروید توی ایوان و از آنجا با صدای بلند از طرف من بگویید:
رفع حجاب حرام است خاصّه در حرم دختر پیغمبر(ع)!
@rozaneebefarda
ادامه 👇
ماجرای #قیام #آیتالله_بافقی علیه #کشف_حجاب در حرم حضرت معصومه(س)
[ص ۲ از ۴]
🔹همسر شاه به همراهانش گفت: اصلاً اعتنائی نکنید و زیر لب ناسزا میگفت و بدون حجاب با بادبزن چتری زیبای کوچکی خودش را باد میزد!
سید چند بار دیگر پیام را تکرار کرد و چون هیچ اثری ندید نزد حاج شیخ بازگشت و سردر بیخ گوش حاج شیخ نهاد و گفت:من پیغام شما را رساندم اما آنها اعتنایی نکردند
شیخ با شگفتی فریاد زد: لا اله الا الله!
چقدر وقاحت!چقدر بیشرمی!
و خود به سوی ایوان آیینه راه افتاد.
شیخ محمدتقی بافقی در حالی که جمعیت خشمگین با مشت های گره کرده در کنار او بود و همهمه اعتراض سخت بلند بود، خود را به ایوان آیینه رساند.
وقتی شیخ شروع به صحبت کرد مردم هم به احترام او و هم برای این که صدای حاج شیخ به زنهایی که در غرفه بالای ایوان آیینه نشسته بودند برسد، کاملاً سکوت کردند.
شیخ با تمام قدرت و سطوت یک رهبر مسلمان خروش برداشت و فریاد کشید:
آهای خانمها! حجاب ضروری اسلام است رفع حجاب در اسلام حرام است مخصوصا در حرم دختر پیغمبر اگر مسلمانید حجاب را رعایت کنید و اگر هم مسلمان نیستید به احترام حضرت معصومه این کار را بکنید
مردم با فریادهای کوبنده تایید، همهمه عظیم به راه انداختند و عدهای به طرف غرفهها مشت ها را گره کردند و ناسزا گفتند و آماده شدند که بالا بروند و آنها را خود از آنجا بیرون کنند.
زن شاه وقتی خشم مردم و مشتهای گره کرده آنان و موج حرکت جمعیت به طرف غرفه را دید و اوضاع را کاملاً خطرناک یافت، در فکر چاره افتاد.دریافت اگر بیشتر در در غرفه بمانند، مردم حتماً هجوم میآورند بنابراین در حالی که سخت به خود میپیچید، برخاست به همراه ندیمه هایش از غرفه بیرون رفت و در اتاق پشت غرفه از انظار ناپدید شد. مردم با شادمانی و پیروزی صلوات فرستادند
زن شاه پس از این جریان فورا تولیت آستانه را خواست و جریان را به او گفت سپس از او خواست ترتیبی دهد که او بتواند به شاه تلفن کند تولیت دستور را انجام داد و وقتی ارتباط برقرار شد در حالی که صدایش میلرزید و به گریه هم افتاده بود با شاه صحبت کرد:
اعلیحضرت شما زنده باشید و ملکه را چند شیخ بی نزاکت بی آبرو کنند؟
شاه پرسید چه شده به جای گریه حرف بزن ببینم چه شده؟
گفت: ما توی غرفه ایوان حرم نشسته بودیم اول یک سید بعد یک شیخ پیرمرد آمدند و هرچه از دهانشان درآمد به ما گفتند.
شاه گفت:آخر برای چه؟
زن گفت: من چه میدانم میگفتند ما حجاب نداریم
شاه گفت پس این توله سگ پدر سوخته رئیس شهربانی قم چه... می خورد چرا به او نگفتید؟
زن گفت: چشمم روشن! به ملکه توهین کنند شاه از جایشان تکان نخورد و رئیس شهربانی بفرستد دیگر کلاه اعلاحضرت در هیچ جای مملکت پشم خواهد داشت
شاه گفت: خیلی خوب الان میآیم قم به رئیس شهربانی بگویید تا من برسم آن سید و آن شیخ را دستگیر کنند.
بعد از این که سال تحویل شد، همه جمعیتی که در حرم و اطراف آن اجتماع کرده بودند به خانه ها و یا مسافرخانه ها رفتند و حرم و صحن تقریباً خلوت شد ولی آنها که از تلفن زن شاه به شاه و اینکه شاه گفته بود من الان به قم می آیم خبر داشتند، میدانستند که حوادثی در پیش هست.
تقریبا ۳ ساعت از تلفن زن شاه میگذشت که افراد دولتی، رئیس شهربانی، افسران، تولیت و خدمه آستانه مقدسه، با نگرانی و بی تابی در صحن مطهر، هر یک در جای خود به انتظار ایستادند.
از درِ شمالی صحن تا حدود یکصد متر افراد پلیس مسلح به احترام ایستاده بودند و زن شاه و همراهانش هنوز در یکی از غرفه های پشت ایوان به انتظار شاه نشسته بودند.یکی دو ساعت از شب نگذشته بود که اتومبیلهای شاه و همراهانش غرش کنان مقابل در صحن آستانه ایستاد اول اتومبیل شاه پشت سرش اتومبیل تیمورتاش سپهبد امیر احمدی و آجودان مخصوص و پشت سر آنها چند ریو ارتشی پر از سرباز مسلح.
رئیس شهربانی جلو دوید و در اتومبیل شاه را بازکرد و خبردار ایستاد
شاه مثل برج زهرمار از ماشین بیرون آمد شنل بلند روی دوش چکمه به پا با لباس نظامی و یک تعلیمی در دست
صدای رئیس شهربانی با لحن مخصوص ارتشیان برخاست: اعلیحضرت همایون رضا شاه کبیر!
گارد احترام که از دو سوی در با تفنگ ایستاده بود پیش فنگ کرد. شاه بی اعتنا به همه درحالی که با تعلیمی به ساقه بلند چکمه هایش می کوبید یکراست به طرف ایوان آیینه راه افتاد و با چکمه وارد ایوان و مدخل حرم شد. جایی که زنش و ندیمه ها اکنون در آنجا به خاطر استقبال از وی ایستاده بودند.
در این حال عدهای از افسران ارتش و نظامیان که به دنبال شاه به داخل شهر آمده بودند به پاسبانها دستور دادند هر معممی را که در اطراف صحن ببینند بگیرند و بیاورند آنها هم جمعی از طلاب را که در گوشه و کنار پیدا کردند کشان کشان به طرف ایوان آوردند، برای خوشامد شاه و زنش، جلوی چشم آنان آنها را زیر باتوم و شلاق گرفتند. برخی را خود شاه نیز با تعلیمی و لگد میزد.
@rozaneebefarda
ماجرای #قیام #آیتالله_بافقی علیه #کشف_حجاب در حرم حضرت معصومه(س) به روایت آیتالله نوری همدانی
[صفحه ۳ از ۴]
🔹شاه رئیس شهربانی را خواست و گفت آن سید و آن شیخ کجا هستند؟
در طول اینمدت که در حالت سلام نظامی ایستاده بود گفت جان نثار آن شیخ را گیر آورده است و اکنون همینجا در یکی از غرفههای صحنه حاضر است اما آن سید متأسفانه فرار کرده و هرجا گشتیم اثری از او پیدا نشد.
شاه با تعلیمی محکم به دهان رئیس شهربانی کوبید بهطوری که یکی دو دندان او شکست و خون از دهانش راه افتاد و چند ضربت دیگر به کتف رئیس شهربانی کوبید و به یکی از افسران عالی رتبه فرمان داد درجه این توله سگ بیعرضه را بکن بفرستش تهران.
افسر جلو رفت و درجه های او را در حالی که او همانطور با سلام نظامی و در حال خبردار ایستاده بود کند و به دو تا پاسبان اشاره کرد آنها جلو دویدند و بازوهایش را گرفتند و او را از صحنه و صحن بیرون بردند.
شاه بعد از اینکه از مجازات رئیس شهربانی فارغ شد با قیافه خشم آلود فریاد زد شیخ پدر... و... را بیاورید سپهبد احمدی و ضی از افسران درصدد جستجو بر آمده به مسجد بالاسر که عبادتگاه شیخ بود آمدند و شیخ را دیدند که در آنجا نشسته است جلو آمدند و دستهای خود را روی سر او بلند کرده و فرمان دادند بیحرکت و را به طرف شاه می بردند
🔹شیخ با قدم هایی محکم و دلی سرشار از اطمینان و اخلاص به طرف آن #جلاد می رفت و از اینکه توفیق انجام وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را در جای خود به دست آورده است خوشحال بود و بالأخره شیخ محمدتقی بافقی آمد و بدون هیچ تشویش و هراس روبروی شاه ایستاد.
ایستادن این عالم مجاهد و فریادگر شجاع در برابر این طاغوت روزگار، یادآور مواردی از تاریخ حوادث آفرین اسلام است؛ یادآور ایستادن مسلم بن عقیل در برابر ابن زیاد همچنین ایستادن میثم تمار در برابر ابن زیاد و ایستادن حجربن عدی و رشید هجری در برابر زیاد است و بالاخره ایستادن سعیدبن جبیر و کمیل بن زیاد رو در روی حجاج بن یوسف را تداعی می کند.
یکی با دلی مست و مغرور مقام و جاه و جلال دنیا، یکی با دلی سرشار از اخلاص و عشق به نیکی ها و محبت خدا
شیخ محمدتقی محکم و قاطع رو در روی شاه ایستاده بود و به چشم هایش نگاه می کرد شاه در منتهای درجه عصبانیت فریاد زد شیخ... (از همان فحش های آبدار و مخصوص و منحصر به فرد خویش نثار شیخ نمود) و با تعلیمی و لگد به جان او افتاد و بعد با اشاره او، شیخ محمد تقی را دمر خوابانیدند و شاه با عصای ضخیم خود بر پشت او می نواخت و شیخ تنها می گفت یا امام زمان یا امام زمان
شیخ چون این #قیام برای امر به معروف و نهی از منکر را از اثنای دعای ندبه آغاز کرده بود لذا این سرباز مجاهد امام عصر(ع) از آن ساعت تا این لحظه که زیر چکمه و شلاق جلاد است پیوسته به یاد آن حضرت است و برای جلب خوشنودی و احیای آرمان او همه این مصیبت ها را تحمل میکند و میگوید یا امام زمان و یا امام زمان و خوشحال است که در راه او چوب می خورد
بعداز کتک زدن های بسیار شاه از حاج شیخ محمدتقی پرسید:چه کسی به تو گفت که به ملکه ایران توهین کنی؟
حاج شیخ درکمال اطمینان و قوت نفس گفت توهین نبود امر به معروف بود من گفتم بی حجابی در اسلام حرام است خاصه در حرم مطهر دختر پیغمبر هنوز هم همین را ميگويم!
شاه که به خیال خودش با توهین و کتک رضایت خاطر ملکه را حاصل کرده بود و زهر خود را نیز ریخته بود، راه افتاد و گفت این شیخ را برای استنطاق با ما بیاورید تهران آن سید را هم پیدا کنید و به تهران بفرستید
مأمورین شیخ محمدتقی را به تهران و از آنجا یکسره به زندان شهربانی بردند ولی سیدناظم در همان گیر و دار اول از میان جمعیت خارج شد و مأمورین نتوانستند او را پیدا کنند و بعدها معلوم شد به نجف اشرف رفته و در آنجا مشغول تحصیل گردید و تا بعد از شهریور۱۳۲۰ به ایران مراجعت نمود.
طلاب علوم دینی و علما و اهالی مذهبی شهر قم از اعمال خشن و شدید رضاشاه سخت ناراحت شدند و در حال بهت و حیرت بودند؛ چون تصور نمی کردند که کار به اینجا بکشد و شامل چنین اقدامات سختی که نسبت به آستانه حضرت معصومه و مقام روحانیت در انظار عامه توهین آمیز بود جرات نماید لذا چون نمی توانستند به سکوت بگذرانند و اقدامی نکنن جمعی از علما و مردم در این بین به محضر موسس حوزه علمیه آیتالله حاج شیخ عبدالکریم شتافته و از ایشان تقاضا کردند که حکم جهاد صادر کنند
ولی آیتالله العظمی حائری چون از خوی ددمنشانه شاه اطلاع داشتند که اگر حرکتی از ناحیه مردم صورت بگیرد مأمورینی برای سرکوب خواهد فرستاد و این جریان از قم به شهرهای دیگر هم (بر اساس این که آیت الله حائری یک مرجع عالی مقام مذهبی است حکم جهاد صادر کرده) سرایت خواهد کرد یک بلوای عمومی به وجود خواهد آمد و خونریزی وسیعی به راه خواهد افتاد و ایادی رضاخان حوزه علمیه را متلاشی و نابود خواهند ساخت.
@rozaneebefarda
ادامه👇
ماجرای #قیام #آیتالله_بافقی علیه #کشف_حجاب در حرم حضرت معصومه(س) به روایت آیتالله نوری همدانی
[صفحه ۴ از ۴]
🔶قبل از آنکه از مردم حرکتی سر بزند، آیتالله حائری بر اساس حسن تدبیر و درایت حکیمانه خود این حکم را صادر نمود:
اظهار هرگونه عکسالعملی در مورد واقعه ضرب و شتم و دستگیری حضرت آیت الله حاج شیخ محمدتقی بافقی دامت برکاته و یا حتی صحبت کردن در مورد معظم له تا اطلاع ثانوی حرام است!
اگر چه حد زیادی از مردم فلسفه چنین حکم ظاهراً شگفتآوری را نفهمیدند اما بنا به انضباط دینی و اعتقادی ایمانی قلبی و اطاعت از رهبر مذهبی اطاعت کرد و در قم آب از آب تکان نخورد و بدین ترتیب مؤسس کبیر حوزه علمیه، حوزه را از خطر حفظ کرد.
🔹حتی بنده از اساتید بزرگ خود شنیدهام که گاهی مردم متعهد و علمای بزرگ از اعمال خلاف شرع و رضاخان از قبیل کشف حجاب اجباری زنان و قدغن کردن عزاداری از سید الشهدا(ع) و خلع لباس روحانیت و برداشتن و عمامه ها از سر و اهانت به علما سخت ناراحت میشدند و از آیتالله حائری با اصرار می خواستند که ایشان که یک مرجع بزرگ مذهبی بود حکم کند که مردم مسلمان در مقابل این رژیم به نحوی قیام کنند، لااقل مالیات ندهند، ولی ایشان امر به صبر و سکوت میکرد تا اینکه روزی علما را جمع کردند و فرمودند میدانید که در جریان عاشورا چرا اصحاب سیدالشهدا(ع) آنقدر عظمت پیدا کردند و نسبت به شهدای دیگر اسلام برتری یافتند؟ ایشان فرمودند: رمز عظمت چشمگیر و مهم آنان این است که تا زنده بودند و میتوانستند نگذاشتند امام حسین(ع) به میدان برود و تا آخرین نفر و آخرین نفس جنگیدند و کشته شدند ولی وجود حضرت امام حسین(ع) را حفظ کردند و چند دقیقه شهادت فرزند پیغمبر(ع) را به تأخیر انداختند، ما هم لازم است چند روز هم شده این حوزه را حفظ کنیم و کاری نکنیم بهانه دست دشمن بدهیم تا حوزه علمیه را به هم بزند و نابود بکند، صبر کنیم تا خداوند فرج عنایت بفرماید و این درحالی بود که رضاخان دیکتاتور حوزههای اصفهان و مشهد و شهرهای دیگر را به تعطیلی کشانده بود و بسیاری از رجال علمی و دینی در زندان ها و تبعید گاه ها به سر می بردند و یا اساساً به دستور شاه آنها را کشته بودند.
⭕️این مرد بزرگ با تدبیر حکیمانه و بردباری عظیمی که شایسته نائب لایق و مقتدر امام عصر(عج) است حوزه را حفظ کرد تا اینکه حوزه علمیه رشد کرد و جمعیت آن از هزار نفر آن روز امروز تقریباً به [چندین] هزار نفر میرسد و در آغوش این مرکز بزرگ علمی رجال بزرگ فقهی ادبی فلسفی و مفسرین و محدثین و متکلمین تربیت و هر یک مشعل نورانی گردیدند که چهره اسلام را متجلی ساختند و علوم اهل بیت عصمت(ع) را به سراسر دنیا رساندند و به اسلام قدرت و قوت بخشیدند و مهمتر از همه اینکه این شجره طیبه که به بار نشست، از میان آنها به موازات طلوع چهره های درخشان فقهی و علمی چهره درخشنده، ابرمردی فقیه با صلابت ایمان و شجاعت و شهامت فوقالعاده نیز ظاهر شد که ریشه #رژیم_ستمشاهی۲۵۰۰ساله را خشکاند و به جای آن #حکومت_اسلامی که منتهای آرزوی علمای بزرگ قرون و اعصار بود را برقرار کرد.
🔹امروز تاریخ در برابر عمق و عظمت فکر آیتالله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری اعلی الله مقامه سر تعظیم فرود میآورد و صبر و حلم او را شایسته هزاران تکریم و تمدید میداند و کاملاً درک میکند که آن مرد بزرگ چه نظر صائبی در حفظ این شجره طیبه داشته است.
آیتالله حائری با متانت و پیگیری دقیق از طریق علمای تهران، عظمت مقام حاج شیخ محمدتقی بافقی را به حکومت وقت ابلاغ کرد و زمینه آسایش او را در زندان فراهم نمود؛ از جمله به پدر آیتالله سیدمحمود طالقانی پیام فرستاد که برای حاج شیخ مرتب از منزل خود غذا بفرستد زیرا میدانست که حاج شیخ اهل خوردن غذای دولتی نیست.
در نتیجه پیگیری آیتالله حائری، شیخ محمدتقی بافقی پس از حدود ۶ ماه از زندان آزاد شد.
اما کینه رضاخان بیش از آن بود که بگذارد ها چه به قم باز گردد پس او را به شهر ری تبعید کرد و او در آن شهر به تبلیغ معارف اسلامی و اقامه نماز جماعت و تربیت افراد (مخصوصاً با زهد و سادهزیستی و اخلاصی که داشت) تا پایان عمر اشتغال داشت.
🔶حاشیه روزنه
پهلویها با این سابقه سیاه، به واسطه تبلیغات دروغین و اطلاعات کم نسل جدید، تلاش میکنند از رضاخان خائن، یک قهرمان ملی بسازند.
شوربختانه با گذشت ۴ دهه از استقرار نظام اسلامی، هنوز در گوشه و کنار حوزه مقدسه، کسانی پیدا میشوند که گفتمان سیاه پهلویها را تکرار میکنند و به تضعیف حکومت اسلامی مشغول اند و روحانیان را از خدمت به نظام باز میدارند.
آیا #سکولارهای_حوزوی میخواهند آن دوران سیاه دوباره بر کشور حاکم شود که چنین کفر نعمت میکنند؟
#هتک_حرمت به #حریم_اهل_بیت(ع) سیره پهلویها بود!
▫️روزنه؛ دریچهای به تاريخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر👇
https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
ماجرای #قیام #آیتالله_بافقی علیه #کشف_حجاب در حرم حضرت معصومه(س)
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
[صفحه ۱ از ۴]
🔹 روز جمعه ۲۷ رمضان ۱۳۴۶ قمری ساعاتی پیش از تحویل سال ۱۳۰۷ شمسی، زوار بسیاری از نقاط مختلف طبق معمول هر ساله به سوی شهر قم روی آورده بودند تا هنگام تحویل سال در کنار مرقد مطهر کریمه اهل بیت عصمت حضرت معصومه(س) باشند و به قدری جمعیت و ازدحام در صحن حرم و رواق ها بود که جای سوزن انداختن نبود.
🔻 اعضای خانواده رضاخان از جمله همسر (مادر محمدرضا) به قم آمده و در غرفه بالای ایوان آیینه، #بدون_حجاب، با سر و صورت باز نشسته بودند و این موضوع به طوری جلب نظر میکرد که صدای #اعتراض_مردم از هر سو بلند شد و بسیاری میگفتند اگر از مردم شرم نمیکنند دست کم از حضرت معصومه(س) شرم کنند و بالأخره صدای اعتراض مردم کم کم اوج گرفت.
⭕️ در این بین عدهای خود را به سیدناظم واعظ که از شاگردان حاج #شیخ_محمدتقی_بافقی و برای ادای مراسم تحویل سال در بالای منبر نشسته و دقایقی قبل از تحویل سال مشغول دعا بود، رساندند و از پای منبر، جریان بی حرمتی به حرم و حجاب اسلامی را برای او بیان کردند.
سیدناظم بیدرنگ مسئله را بر سر منبر برای مردم مطرح و لزوم مقابله با آن را گوشزد کرد و گفت:
🔻 به من از وقاحت و بی شرمی خبر دادند که هیچ مسلمانی نمی تواند آن را تحمل کند.
🔻 در خانه دختر پیامبر(ص)، در خانه خواهر امام رضا(ع)، در خانه پاره جگر موسی بن جعفر(ع)، در خانه فاطمه معصومه(س) یک مشت عیاش بی دین و از خدا بیخبر، با سر و صورت بزک کرده و روی باز نشستهاند، در این آستانه که محل رفت و آمد فرشتگان الهی است، شاه و گدا در یک ردیف اند، بلکه گدای با تقوا هزار بار بر شاه بی تقوا شرف دارد!
🔻 میگويند این زنان که اینقدر بیتوجه و بیادب و بی آبرویند، از تهران آمده اند و اهل و عیال رئیس حکومت اند!
🔻ای وای بر مردمی که رئیس حکومت شان چنین کسانی باشند اما بدانند که مردم اگر در برابر خوشگذرانی ها بی دینی ها چپاول ها زورگویی ها و حیف میل های آنان از سر ناچاری دم بر نیاوردند، این توهین را در خانه دختر پیغمبر(ص) بر نخواهند تافت!
🔻من از سوی مردم اخطار میکنم، من به نام قرآن، به نام اسلام، به نام سیدالشهدا(ع) که خون خود را پای آیین محمد(ص) نهاد، اخطار می کنم و می گویم:
آهای خانم ها!
رفع حجاب حرام است؛ خصوصاً کنار مرقد مطهر دختر پیامبر!
یا خود را بپوشانید، یا فوراً از اینجا بروید!
⭕️بعد از فریاد و اخطار سیدناظم واعظ، صدای صلوات های پیاپی مردم به عنوان تصدیق بلند شد؛ عدهای نزد حاج شیخ محمدتقی بافقی شتافتند. او در مسجد بالاسر در حالی که جمعیت در اطراف او موج می زد، مشغول خواندن دعای ندبه بود؛ کاری که هر جمعه در همان مکان انجام می داد.
آن روز نیز حاج شیخ با خضوع و تضرع کامل در حالی که قطرات اشک از انتهای محاسن بلندش جاری بود، این جمله ها را می خواند:
أَيْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دَابِرِ الظَّلَمَةِ
أَيْنَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقَامَةِ الْأَمْتِ وَ الْعِوَجِ
أَيْنَ الْمُرْتَجَى لِإِزَالَةِ الْجَوْرِ وَ الْعُدْوَانِ
أَيْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدِيدِ الْفَرَائِضِ وَ السُّنَنِ
أَيْنَ الْمُتَخَيَّرُ لِإِعَادَةِ الْمِلَّةِ وَ الشَّرِيعَةِ
أَيْنَ الْمُؤَمَّلُ لِإِحْيَاءِ الْكِتَابِ وَ حُدُودِهِ
أَيْنَ مُحْيِي مَعَالِمِ الدِّينِ وَ أَهْلِهِ؛
کجاست آنکه آماده است تا ریشه ستم را بر کند کجاست آنکه او را برای درست کردن نادرستی ها و راست کردن کجی ها انتظار می برند
کجاست آن کس که در زدودن ستم بارگی و تجاوز به او امید بستند
کجاست آن ذخیره الهی تا آداب و فریضه های دین راه دگرباره برپا دارد آن برگزیده که تا کیش و آیین را برگرداند
کجاست آن کسی که در زنده کردن قرآن و حدود آن بر او آرزو می برند
کجاست آنکه به آثار دین و اهل دین جان می بخشد
مردم با دیدن حال حاج شیخ چند لحظه ایستادند، بالأخره یک نفر جلوتر رفت و گفت: جناب آقای حاج شیخ! زن شاه آمده و با یک عده زن های همراهش توی رواق بالای ایوان آیینه حرم نشسته و حجاب ندارند، ما از حضرت معصومه(س) خجالت میکشیم چه امر میفرمایید؟ تکلیف ما چیست؟
▫️باشنیدن این کلام، شیخ دعای ندبه را قطع کرد و گفت:
الله اکبر! الله اکبر!
بگویید سیدناظم فوراً بیاید اینجا.
چند نفر به طرف مسجد مجاور حرم دویدند و دیگران در کنار حاج شیخ ایستادند. سید ناظم واعظ شاگرد برجسته حاج شیخ نفس زنان سر رسید و سلامی شتاب زده کرد و گفت چه امر می فرمایید؟
[حاج شیخ گفت:] بروید توی ایوان و از آنجا با صدای بلند از طرف من بگویید:
رفع حجاب حرام است خاصّه در حرم دختر پیغمبر(ع)!
@rozaneebefarda
ادامه 👇
ماجرای #قیام #آیتالله_بافقی علیه #کشف_حجاب در حرم حضرت معصومه(س)
[ص ۲ از ۴]
🔹همسر شاه به همراهانش گفت: اصلاً اعتنائی نکنید و زیر لب ناسزا میگفت و بدون حجاب با بادبزن چتری زیبای کوچکی خودش را باد میزد!
سید چند بار دیگر پیام را تکرار کرد و چون هیچ اثری ندید نزد حاج شیخ بازگشت و سردر بیخ گوش حاج شیخ نهاد و گفت:من پیغام شما را رساندم اما آنها اعتنایی نکردند
شیخ با شگفتی فریاد زد: لا اله الا الله!
چقدر وقاحت!چقدر بیشرمی!
و خود به سوی ایوان آیینه راه افتاد.
شیخ محمدتقی بافقی در حالی که جمعیت خشمگین با مشت های گره کرده در کنار او بود و همهمه اعتراض سخت بلند بود، خود را به ایوان آیینه رساند.
وقتی شیخ شروع به صحبت کرد مردم هم به احترام او و هم برای این که صدای حاج شیخ به زنهایی که در غرفه بالای ایوان آیینه نشسته بودند برسد، کاملاً سکوت کردند.
شیخ با تمام قدرت و سطوت یک رهبر مسلمان خروش برداشت و فریاد کشید:
آهای خانمها! حجاب ضروری اسلام است رفع حجاب در اسلام حرام است مخصوصا در حرم دختر پیغمبر اگر مسلمانید حجاب را رعایت کنید و اگر هم مسلمان نیستید به احترام حضرت معصومه این کار را بکنید
مردم با فریادهای کوبنده تایید، همهمه عظیم به راه انداختند و عدهای به طرف غرفهها مشت ها را گره کردند و ناسزا گفتند و آماده شدند که بالا بروند و آنها را خود از آنجا بیرون کنند.
زن شاه وقتی خشم مردم و مشتهای گره کرده آنان و موج حرکت جمعیت به طرف غرفه را دید و اوضاع را کاملاً خطرناک یافت، در فکر چاره افتاد.دریافت اگر بیشتر در در غرفه بمانند، مردم حتماً هجوم میآورند بنابراین در حالی که سخت به خود میپیچید، برخاست به همراه ندیمه هایش از غرفه بیرون رفت و در اتاق پشت غرفه از انظار ناپدید شد. مردم با شادمانی و پیروزی صلوات فرستادند
زن شاه پس از این جریان فورا تولیت آستانه را خواست و جریان را به او گفت سپس از او خواست ترتیبی دهد که او بتواند به شاه تلفن کند تولیت دستور را انجام داد و وقتی ارتباط برقرار شد در حالی که صدایش میلرزید و به گریه هم افتاده بود با شاه صحبت کرد:
اعلیحضرت شما زنده باشید و ملکه را چند شیخ بی نزاکت بی آبرو کنند؟
شاه پرسید چه شده به جای گریه حرف بزن ببینم چه شده؟
گفت: ما توی غرفه ایوان حرم نشسته بودیم اول یک سید بعد یک شیخ پیرمرد آمدند و هرچه از دهانشان درآمد به ما گفتند.
شاه گفت:آخر برای چه؟
زن گفت: من چه میدانم میگفتند ما حجاب نداریم
شاه گفت پس این توله سگ پدر سوخته رئیس شهربانی قم چه... می خورد چرا به او نگفتید؟
زن گفت: چشمم روشن! به ملکه توهین کنند شاه از جایشان تکان نخورد و رئیس شهربانی بفرستد دیگر کلاه اعلاحضرت در هیچ جای مملکت پشم خواهد داشت
شاه گفت: خیلی خوب الان میآیم قم به رئیس شهربانی بگویید تا من برسم آن سید و آن شیخ را دستگیر کنند.
بعد از این که سال تحویل شد، همه جمعیتی که در حرم و اطراف آن اجتماع کرده بودند به خانه ها و یا مسافرخانه ها رفتند و حرم و صحن تقریباً خلوت شد ولی آنها که از تلفن زن شاه به شاه و اینکه شاه گفته بود من الان به قم می آیم خبر داشتند، میدانستند که حوادثی در پیش هست.
تقریبا ۳ ساعت از تلفن زن شاه میگذشت که افراد دولتی، رئیس شهربانی، افسران، تولیت و خدمه آستانه مقدسه، با نگرانی و بی تابی در صحن مطهر، هر یک در جای خود به انتظار ایستادند.
از درِ شمالی صحن تا حدود یکصد متر افراد پلیس مسلح به احترام ایستاده بودند و زن شاه و همراهانش هنوز در یکی از غرفه های پشت ایوان به انتظار شاه نشسته بودند.یکی دو ساعت از شب نگذشته بود که اتومبیلهای شاه و همراهانش غرش کنان مقابل در صحن آستانه ایستاد اول اتومبیل شاه پشت سرش اتومبیل تیمورتاش سپهبد امیر احمدی و آجودان مخصوص و پشت سر آنها چند ریو ارتشی پر از سرباز مسلح.
رئیس شهربانی جلو دوید و در اتومبیل شاه را بازکرد و خبردار ایستاد
شاه مثل برج زهرمار از ماشین بیرون آمد شنل بلند روی دوش چکمه به پا با لباس نظامی و یک تعلیمی در دست
صدای رئیس شهربانی با لحن مخصوص ارتشیان برخاست: اعلیحضرت همایون رضا شاه کبیر!
گارد احترام که از دو سوی در با تفنگ ایستاده بود پیش فنگ کرد. شاه بی اعتنا به همه درحالی که با تعلیمی به ساقه بلند چکمه هایش می کوبید یکراست به طرف ایوان آیینه راه افتاد و با چکمه وارد ایوان و مدخل حرم شد. جایی که زنش و ندیمه ها اکنون در آنجا به خاطر استقبال از وی ایستاده بودند.
در این حال عدهای از افسران ارتش و نظامیان که به دنبال شاه به داخل شهر آمده بودند به پاسبانها دستور دادند هر معممی را که در اطراف صحن ببینند بگیرند و بیاورند آنها هم جمعی از طلاب را که در گوشه و کنار پیدا کردند کشان کشان به طرف ایوان آوردند، برای خوشامد شاه و زنش، جلوی چشم آنان آنها را زیر باتوم و شلاق گرفتند. برخی را خود شاه نیز با تعلیمی و لگد میزد.
@rozaneebefarda
ماجرای #قیام #آیتالله_بافقی علیه #کشف_حجاب در حرم حضرت معصومه(س)
[صفحه ۳ از ۴]
🔹شاه رئیس شهربانی را خواست و گفت آن سید و آن شیخ کجا هستند؟
در طول اینمدت که در حالت سلام نظامی ایستاده بود گفت جان نثار آن شیخ را گیر آورده است و اکنون همینجا در یکی از غرفههای صحنه حاضر است اما آن سید متأسفانه فرار کرده و هرجا گشتیم اثری از او پیدا نشد.
شاه با تعلیمی محکم به دهان رئیس شهربانی کوبید بهطوری که یکی دو دندان او شکست و خون از دهانش راه افتاد و چند ضربت دیگر به کتف رئیس شهربانی کوبید و به یکی از افسران عالی رتبه فرمان داد درجه این توله سگ بیعرضه را بکن بفرستش تهران.
افسر جلو رفت و درجه های او را در حالی که او همانطور با سلام نظامی و در حال خبردار ایستاده بود کند و به دو تا پاسبان اشاره کرد آنها جلو دویدند و بازوهایش را گرفتند و او را از صحنه و صحن بیرون بردند.
شاه بعد از اینکه از مجازات رئیس شهربانی فارغ شد با قیافه خشم آلود فریاد زد شیخ پدر... و... را بیاورید سپهبد احمدی و ضی از افسران درصدد جستجو بر آمده به مسجد بالاسر که عبادتگاه شیخ بود آمدند و شیخ را دیدند که در آنجا نشسته است جلو آمدند و دستهای خود را روی سر او بلند کرده و فرمان دادند بیحرکت و را به طرف شاه می بردند
🔹شیخ با قدم هایی محکم و دلی سرشار از اطمینان و اخلاص به طرف آن #جلاد می رفت و از اینکه توفیق انجام وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را در جای خود به دست آورده است خوشحال بود و بالأخره شیخ محمدتقی بافقی آمد و بدون هیچ تشویش و هراس روبروی شاه ایستاد.
ایستادن این عالم مجاهد و فریادگر شجاع در برابر این طاغوت روزگار، یادآور مواردی از تاریخ حوادث آفرین اسلام است؛ یادآور ایستادن مسلم بن عقیل در برابر ابن زیاد همچنین ایستادن میثم تمار در برابر ابن زیاد و ایستادن حجربن عدی و رشید هجری در برابر زیاد است و بالاخره ایستادن سعیدبن جبیر و کمیل بن زیاد رو در روی حجاج بن یوسف را تداعی می کند.
یکی با دلی مست و مغرور مقام و جاه و جلال دنیا، یکی با دلی سرشار از اخلاص و عشق به نیکی ها و محبت خدا
شیخ محمدتقی محکم و قاطع رو در روی شاه ایستاده بود و به چشم هایش نگاه می کرد شاه در منتهای درجه عصبانیت فریاد زد شیخ... (از همان فحش های آبدار و مخصوص و منحصر به فرد خویش نثار شیخ نمود) و با تعلیمی و لگد به جان او افتاد و بعد با اشاره او، شیخ محمد تقی را دمر خوابانیدند و شاه با عصای ضخیم خود بر پشت او می نواخت و شیخ تنها می گفت یا امام زمان یا امام زمان
شیخ چون این #قیام برای امر به معروف و نهی از منکر را از اثنای دعای ندبه آغاز کرده بود لذا این سرباز مجاهد امام عصر(ع) از آن ساعت تا این لحظه که زیر چکمه و شلاق جلاد است پیوسته به یاد آن حضرت است و برای جلب خوشنودی و احیای آرمان او همه این مصیبت ها را تحمل میکند و میگوید یا امام زمان و یا امام زمان و خوشحال است که در راه او چوب می خورد
بعداز کتک زدن های بسیار شاه از حاج شیخ محمدتقی پرسید:چه کسی به تو گفت که به ملکه ایران توهین کنی؟
حاج شیخ درکمال اطمینان و قوت نفس گفت توهین نبود امر به معروف بود من گفتم بی حجابی در اسلام حرام است خاصه در حرم مطهر دختر پیغمبر هنوز هم همین را ميگويم!
شاه که به خیال خودش با توهین و کتک رضایت خاطر ملکه را حاصل کرده بود و زهر خود را نیز ریخته بود، راه افتاد و گفت این شیخ را برای استنطاق با ما بیاورید تهران آن سید را هم پیدا کنید و به تهران بفرستید
مأمورین شیخ محمدتقی را به تهران و از آنجا یکسره به زندان شهربانی بردند ولی سیدناظم در همان گیر و دار اول از میان جمعیت خارج شد و مأمورین نتوانستند او را پیدا کنند و بعدها معلوم شد به نجف اشرف رفته و در آنجا مشغول تحصیل گردید و تا بعد از شهریور۱۳۲۰ به ایران مراجعت نمود.
طلاب علوم دینی و علما و اهالی مذهبی شهر قم از اعمال خشن و شدید رضاشاه سخت ناراحت شدند و در حال بهت و حیرت بودند؛ چون تصور نمی کردند که کار به اینجا بکشد و شامل چنین اقدامات سختی که نسبت به آستانه حضرت معصومه و مقام روحانیت در انظار عامه توهین آمیز بود جرات نماید لذا چون نمی توانستند به سکوت بگذرانند و اقدامی نکنن جمعی از علما و مردم در این بین به محضر موسس حوزه علمیه آیتالله حاج شیخ عبدالکریم شتافته و از ایشان تقاضا کردند که حکم جهاد صادر کنند
ولی آیتالله العظمی حائری چون از خوی ددمنشانه شاه اطلاع داشتند که اگر حرکتی از ناحیه مردم صورت بگیرد مأمورینی برای سرکوب خواهد فرستاد و این جریان از قم به شهرهای دیگر هم (بر اساس این که آیت الله حائری یک مرجع عالی مقام مذهبی است حکم جهاد صادر کرده) سرایت خواهد کرد یک بلوای عمومی به وجود خواهد آمد و خونریزی وسیعی به راه خواهد افتاد و ایادی رضاخان حوزه علمیه را متلاشی و نابود خواهند ساخت.
@rozaneebefarda
ادامه👇
ماجرای #قیام #آیتالله_بافقی علیه #کشف_حجاب در حرم حضرت معصومه(س)
[صفحه ۴ از ۴]
🔶قبل از آنکه از مردم حرکتی سر بزند، آیتالله حائری بر اساس حسن تدبیر و درایت حکیمانه خود این حکم را صادر نمود:
اظهار هرگونه عکسالعملی در مورد واقعه ضرب و شتم و دستگیری حضرت آیت الله حاج شیخ محمدتقی بافقی دامت برکاته و یا حتی صحبت کردن در مورد معظم له تا اطلاع ثانوی حرام است!
اگر چه حد زیادی از مردم فلسفه چنین حکم ظاهراً شگفتآوری را نفهمیدند اما بنا به انضباط دینی و اعتقادی ایمانی قلبی و اطاعت از رهبر مذهبی اطاعت کرد و در قم آب از آب تکان نخورد و بدین ترتیب مؤسس کبیر حوزه علمیه، حوزه را از خطر حفظ کرد.
🔹حتی بنده از اساتید بزرگ خود شنیدهام که گاهی مردم متعهد و علمای بزرگ از اعمال خلاف شرع و رضاخان از قبیل کشف حجاب اجباری زنان و قدغن کردن عزاداری از سید الشهدا(ع) و خلع لباس روحانیت و برداشتن و عمامه ها از سر و اهانت به علما سخت ناراحت میشدند و از آیتالله حائری با اصرار می خواستند که ایشان که یک مرجع بزرگ مذهبی بود حکم کند که مردم مسلمان در مقابل این رژیم به نحوی قیام کنند، لااقل مالیات ندهند، ولی ایشان امر به صبر و سکوت میکرد تا اینکه روزی علما را جمع کردند و فرمودند میدانید که در جریان عاشورا چرا اصحاب سیدالشهدا(ع) آنقدر عظمت پیدا کردند و نسبت به شهدای دیگر اسلام برتری یافتند؟ ایشان فرمودند: رمز عظمت چشمگیر و مهم آنان این است که تا زنده بودند و میتوانستند نگذاشتند امام حسین(ع) به میدان برود و تا آخرین نفر و آخرین نفس جنگیدند و کشته شدند ولی وجود حضرت امام حسین(ع) را حفظ کردند و چند دقیقه شهادت فرزند پیغمبر(ع) را به تأخیر انداختند، ما هم لازم است چند روز هم شده این حوزه را حفظ کنیم و کاری نکنیم بهانه دست دشمن بدهیم تا حوزه علمیه را به هم بزند و نابود بکند، صبر کنیم تا خداوند فرج عنایت بفرماید و این درحالی بود که رضاخان دیکتاتور حوزههای اصفهان و مشهد و شهرهای دیگر را به تعطیلی کشانده بود و بسیاری از رجال علمی و دینی در زندان ها و تبعید گاه ها به سر می بردند و یا اساساً به دستور شاه آنها را کشته بودند.
⭕️این مرد بزرگ با تدبیر حکیمانه و بردباری عظیمی که شایسته نائب لایق و مقتدر امام عصر(عج) است حوزه را حفظ کرد تا اینکه حوزه علمیه رشد کرد و جمعیت آن از هزار نفر آن روز امروز تقریباً به [چندین] هزار نفر میرسد و در آغوش این مرکز بزرگ علمی رجال بزرگ فقهی ادبی فلسفی و مفسرین و محدثین و متکلمین تربیت و هر یک مشعل نورانی گردیدند که چهره اسلام را متجلی ساختند و علوم اهل بیت عصمت(ع) را به سراسر دنیا رساندند و به اسلام قدرت و قوت بخشیدند و مهمتر از همه اینکه این شجره طیبه که به بار نشست، از میان آنها به موازات طلوع چهره های درخشان فقهی و علمی چهره درخشنده، ابرمردی فقیه با صلابت ایمان و شجاعت و شهامت فوقالعاده نیز ظاهر شد که ریشه #رژیم_ستمشاهی۲۵۰۰ساله را خشکاند و به جای آن #حکومت_اسلامی که منتهای آرزوی علمای بزرگ قرون و اعصار بود را برقرار کرد.
🔹امروز تاریخ در برابر عمق و عظمت فکر آیتالله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری اعلی الله مقامه سر تعظیم فرود میآورد و صبر و حلم او را شایسته هزاران تکریم و تمدید میداند و کاملاً درک میکند که آن مرد بزرگ چه نظر صائبی در حفظ این شجره طیبه داشته است.
آیتالله حائری با متانت و پیگیری دقیق از طریق علمای تهران، عظمت مقام حاج شیخ محمدتقی بافقی را به حکومت وقت ابلاغ کرد و زمینه آسایش او را در زندان فراهم نمود؛ از جمله به پدر آیتالله سیدمحمود طالقانی پیام فرستاد که برای حاج شیخ مرتب از منزل خود غذا بفرستد زیرا میدانست که حاج شیخ اهل خوردن غذای دولتی نیست.
در نتیجه پیگیری آیتالله حائری، شیخ محمدتقی بافقی پس از حدود ۶ ماه از زندان آزاد شد.
اما کینه رضاخان بیش از آن بود که بگذارد ها چه به قم باز گردد پس او را به شهر ری تبعید کرد و او در آن شهر به تبلیغ معارف اسلامی و اقامه نماز جماعت و تربیت افراد (مخصوصاً با زهد و سادهزیستی و اخلاصی که داشت) تا پایان عمر اشتغال داشت.
این متن برگرفته از آثار حضرت آیتالله نوری همدانی است.
🔶حاشیه روزنه
پهلویها با این سابقه سیاه، به واسطه تبلیغات دروغین و اطلاعات کم نسل جدید، تلاش میکنند از رضاخان خائن، یک قهرمان ملی بسازند.
شوربختانه با گذشت ۴ دهه از استقرار نظام اسلامی، هنوز در گوشه و کنار حوزه مقدسه، کسانی پیدا میشوند که گفتمان سیاه پهلویها را تکرار میکنند و به تضعیف حکومت اسلامی مشغول اند و روحانیان را از خدمت به نظام باز میدارند.
آیا #سکولارهای_حوزوی میخواهند آن دوران سیاه دوباره بر کشور حاکم شود که چنین کفر نعمت میکنند؟
▫️روزنه؛ دریچهای به تاريخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر👇
https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
خوابزده را میتوان بیدار کرد؟
عاشقان آمریکا که جز خشنودی ارباب نمیخواهند، حتی اگر به قیمت ویرانی ایران تمام شود!
اما این #سکولارهایحوزوی عجب موجودات جالبی هستند!
اینان خوابزدگانی هستند که اراده کردهاند بیدار نشوند! مگر با لگد دشمن بیدار شوند....
کشف حجاب نسبتا فراگیر، حتی در شهرهای مقدس، هتک حرمت به عمامه و حالا هم #حوزه_سوزی در قم و برخی شهرهای دیگر!
اینها لگد دشمن است!
آیا این جماعت عافیتطلب بیدار میشوند؟!
یادمان نرود، وقتی فریادهای #شیخ_شهید در میانه هیاهوی دین ستیزان طرفدار #مشروطه_انگلیسی گم شد، و مجتهد طراز اول پایتخت را در سایه #بدگوییها و #بیتفاوتیهای #سکولارهای_حوزوی و نیز #سکوت_نابهنگام_برخی_بزرگان_نجف، در دل تهران به دار آویختند،
کوتاهزمانی نگذشت که #کودتای_سیاه بر سر ایران سایه افکند و #رضاخان_سفاک و #دین_ستیز بر کشور مسلط شد!
اقدامات شوم رضاخان از کتک زدن #آیتالله_بافقی (عالم مبارز و معنوی) در حرم حضرت معصومه(س) تا منع لباس روحانیت و ممنوعیت روضهخوانی و قانونی کردن کشف حجاب، همه و همه لگد دشمن بود بلکه سکولارهای خوابزده را بیدار و ساکتین زماننشناس را متنبه سازد!
از تاریخ درس بگیریم و به مطالبات و منویات رهبری حکیم لبیک بگوییم که گاهی خیلی زود دیر میشود....
@rozaneebefarda
ماجرای #قیام #آیتالله_بافقی علیه #کشف_حجاب در حرم حضرت معصومه(س)
#اختصاصی_روزنه
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
[صفحه ۱ از ۴]
🔹 روز جمعه ۲۷ رمضان ۱۳۴۶ قمری ساعاتی پیش از تحویل سال ۱۳۰۷ شمسی، زوار بسیاری از نقاط مختلف طبق معمول هر ساله به سوی شهر قم روی آورده بودند تا هنگام تحویل سال در کنار مرقد مطهر کریمه اهل بیت عصمت حضرت معصومه(س) باشند و به قدری جمعیت و ازدحام در صحن حرم و رواق ها بود که جای سوزن انداختن نبود.
🔻 اعضای خانواده رضاخان از جمله همسر (مادر محمدرضا) به قم آمده و در غرفه بالای ایوان آیینه، #بدون_حجاب، با سر و صورت باز نشسته بودند و این موضوع به طوری جلب نظر میکرد که صدای #اعتراض_مردم از هر سو بلند شد و بسیاری میگفتند اگر از مردم شرم نمیکنند دست کم از حضرت معصومه(س) شرم کنند و بالأخره صدای اعتراض مردم کم کم اوج گرفت.
⭕️ در این بین عدهای خود را به سیدناظم واعظ که از شاگردان حاج #شیخ_محمدتقی_بافقی و برای ادای مراسم تحویل سال در بالای منبر نشسته و دقایقی قبل از تحویل سال مشغول دعا بود، رساندند و از پای منبر، جریان بی حرمتی به حرم و حجاب اسلامی را برای او بیان کردند.
سیدناظم بیدرنگ مسئله را بر سر منبر برای مردم مطرح و لزوم مقابله با آن را گوشزد کرد و گفت:
🔻 به من از وقاحت و بی شرمی خبر دادند که هیچ مسلمانی نمی تواند آن را تحمل کند.
🔻 در خانه دختر پیامبر(ص)، در خانه خواهر امام رضا(ع)، در خانه پاره جگر موسی بن جعفر(ع)، در خانه فاطمه معصومه(س) یک مشت عیاش بی دین و از خدا بیخبر، با سر و صورت بزک کرده و روی باز نشستهاند، در این آستانه که محل رفت و آمد فرشتگان الهی است، شاه و گدا در یک ردیف اند، بلکه گدای با تقوا هزار بار بر شاه بی تقوا شرف دارد!
🔻 میگويند این زنان که اینقدر بیتوجه و بیادب و بی آبرویند، از تهران آمده اند و اهل و عیال رئیس حکومت اند!
🔻ای وای بر مردمی که رئیس حکومت شان چنین کسانی باشند اما بدانند که مردم اگر در برابر خوشگذرانی ها بی دینی ها چپاول ها زورگویی ها و حیف میل های آنان از سر ناچاری دم بر نیاوردند، این توهین را در خانه دختر پیغمبر(ص) بر نخواهند تافت!
🔻من از سوی مردم اخطار میکنم، من به نام قرآن، به نام اسلام، به نام سیدالشهدا(ع) که خون خود را پای آیین محمد(ص) نهاد، اخطار می کنم و می گویم:
آهای خانم ها!
رفع حجاب حرام است؛ خصوصاً کنار مرقد مطهر دختر پیامبر!
یا خود را بپوشانید، یا فوراً از اینجا بروید!
⭕️بعد از فریاد و اخطار سیدناظم واعظ، صدای صلوات های پیاپی مردم به عنوان تصدیق بلند شد؛ عدهای نزد حاج شیخ محمدتقی بافقی شتافتند. او در مسجد بالاسر در حالی که جمعیت در اطراف او موج می زد، مشغول خواندن دعای ندبه بود؛ کاری که هر جمعه در همان مکان انجام می داد.
آن روز نیز حاج شیخ با خضوع و تضرع کامل در حالی که قطرات اشک از انتهای محاسن بلندش جاری بود، این جمله ها را می خواند:
أَيْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دَابِرِ الظَّلَمَةِ
أَيْنَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقَامَةِ الْأَمْتِ وَ الْعِوَجِ
أَيْنَ الْمُرْتَجَى لِإِزَالَةِ الْجَوْرِ وَ الْعُدْوَانِ
أَيْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدِيدِ الْفَرَائِضِ وَ السُّنَنِ
أَيْنَ الْمُتَخَيَّرُ لِإِعَادَةِ الْمِلَّةِ وَ الشَّرِيعَةِ
أَيْنَ الْمُؤَمَّلُ لِإِحْيَاءِ الْكِتَابِ وَ حُدُودِهِ
أَيْنَ مُحْيِي مَعَالِمِ الدِّينِ وَ أَهْلِهِ؛
کجاست آنکه آماده است تا ریشه ستم را بر کند کجاست آنکه او را برای درست کردن نادرستی ها و راست کردن کجی ها انتظار می برند
کجاست آن کس که در زدودن ستم بارگی و تجاوز به او امید بستند
کجاست آن ذخیره الهی تا آداب و فریضه های دین راه دگرباره برپا دارد آن برگزیده که تا کیش و آیین را برگرداند
کجاست آن کسی که در زنده کردن قرآن و حدود آن بر او آرزو می برند
کجاست آنکه به آثار دین و اهل دین جان می بخشد
مردم با دیدن حال حاج شیخ چند لحظه ایستادند، بالأخره یک نفر جلوتر رفت و گفت: جناب آقای حاج شیخ! زن شاه آمده و با یک عده زن های همراهش توی رواق بالای ایوان آیینه حرم نشسته و حجاب ندارند، ما از حضرت معصومه(س) خجالت میکشیم چه امر میفرمایید؟ تکلیف ما چیست؟
▫️باشنیدن این کلام، شیخ دعای ندبه را قطع کرد و گفت:
الله اکبر! الله اکبر!
بگویید سیدناظم فوراً بیاید اینجا.
چند نفر به طرف مسجد مجاور حرم دویدند و دیگران در کنار حاج شیخ ایستادند. سید ناظم واعظ شاگرد برجسته حاج شیخ نفس زنان سر رسید و سلامی شتاب زده کرد و گفت چه امر می فرمایید؟
[حاج شیخ گفت:] بروید توی ایوان و از آنجا با صدای بلند از طرف من بگویید:
رفع حجاب حرام است خاصّه در حرم دختر پیغمبر(ع)!
@rozaneebefarda
ادامه 👇
ماجرای #قیام #آیتالله_بافقی علیه #کشف_حجاب در حرم حضرت معصومه(س)
[ص ۲ از ۴]
🔹همسر شاه به همراهانش گفت: اصلاً اعتنائی نکنید و زیر لب ناسزا میگفت و بدون حجاب با بادبزن چتری زیبای کوچکی خودش را باد میزد!
سید چند بار دیگر پیام را تکرار کرد و چون هیچ اثری ندید نزد حاج شیخ بازگشت و سردر بیخ گوش حاج شیخ نهاد و گفت:من پیغام شما را رساندم اما آنها اعتنایی نکردند
شیخ با شگفتی فریاد زد: لا اله الا الله!
چقدر وقاحت!چقدر بیشرمی!
و خود به سوی ایوان آیینه راه افتاد.
شیخ محمدتقی بافقی در حالی که جمعیت خشمگین با مشت های گره کرده در کنار او بود و همهمه اعتراض سخت بلند بود، خود را به ایوان آیینه رساند.
وقتی شیخ شروع به صحبت کرد مردم هم به احترام او و هم برای این که صدای حاج شیخ به زنهایی که در غرفه بالای ایوان آیینه نشسته بودند برسد، کاملاً سکوت کردند.
شیخ با تمام قدرت و سطوت یک رهبر مسلمان خروش برداشت و فریاد کشید:
آهای خانمها! حجاب ضروری اسلام است رفع حجاب در اسلام حرام است مخصوصا در حرم دختر پیغمبر اگر مسلمانید حجاب را رعایت کنید و اگر هم مسلمان نیستید به احترام حضرت معصومه این کار را بکنید
مردم با فریادهای کوبنده تایید، همهمه عظیم به راه انداختند و عدهای به طرف غرفهها مشت ها را گره کردند و ناسزا گفتند و آماده شدند که بالا بروند و آنها را خود از آنجا بیرون کنند.
زن شاه وقتی خشم مردم و مشتهای گره کرده آنان و موج حرکت جمعیت به طرف غرفه را دید و اوضاع را کاملاً خطرناک یافت، در فکر چاره افتاد.دریافت اگر بیشتر در در غرفه بمانند، مردم حتماً هجوم میآورند بنابراین در حالی که سخت به خود میپیچید، برخاست به همراه ندیمه هایش از غرفه بیرون رفت و در اتاق پشت غرفه از انظار ناپدید شد. مردم با شادمانی و پیروزی صلوات فرستادند
زن شاه پس از این جریان فورا تولیت آستانه را خواست و جریان را به او گفت سپس از او خواست ترتیبی دهد که او بتواند به شاه تلفن کند تولیت دستور را انجام داد و وقتی ارتباط برقرار شد در حالی که صدایش میلرزید و به گریه هم افتاده بود با شاه صحبت کرد:
اعلیحضرت شما زنده باشید و ملکه را چند شیخ بی نزاکت بی آبرو کنند؟
شاه پرسید چه شده به جای گریه حرف بزن ببینم چه شده؟
گفت: ما توی غرفه ایوان حرم نشسته بودیم اول یک سید بعد یک شیخ پیرمرد آمدند و هرچه از دهانشان درآمد به ما گفتند.
شاه گفت:آخر برای چه؟
زن گفت: من چه میدانم میگفتند ما حجاب نداریم
شاه گفت پس این توله سگ پدر سوخته رئیس شهربانی قم چه... می خورد چرا به او نگفتید؟
زن گفت: چشمم روشن! به ملکه توهین کنند شاه از جایشان تکان نخورد و رئیس شهربانی بفرستد دیگر کلاه اعلاحضرت در هیچ جای مملکت پشم خواهد داشت
شاه گفت: خیلی خوب الان میآیم قم به رئیس شهربانی بگویید تا من برسم آن سید و آن شیخ را دستگیر کنند.
بعد از این که سال تحویل شد، همه جمعیتی که در حرم و اطراف آن اجتماع کرده بودند به خانه ها و یا مسافرخانه ها رفتند و حرم و صحن تقریباً خلوت شد ولی آنها که از تلفن زن شاه به شاه و اینکه شاه گفته بود من الان به قم می آیم خبر داشتند، میدانستند که حوادثی در پیش هست.
تقریبا ۳ ساعت از تلفن زن شاه میگذشت که افراد دولتی، رئیس شهربانی، افسران، تولیت و خدمه آستانه مقدسه، با نگرانی و بی تابی در صحن مطهر، هر یک در جای خود به انتظار ایستادند.
از درِ شمالی صحن تا حدود یکصد متر افراد پلیس مسلح به احترام ایستاده بودند و زن شاه و همراهانش هنوز در یکی از غرفه های پشت ایوان به انتظار شاه نشسته بودند.یکی دو ساعت از شب نگذشته بود که اتومبیلهای شاه و همراهانش غرش کنان مقابل در صحن آستانه ایستاد اول اتومبیل شاه پشت سرش اتومبیل تیمورتاش سپهبد امیر احمدی و آجودان مخصوص و پشت سر آنها چند ریو ارتشی پر از سرباز مسلح.
رئیس شهربانی جلو دوید و در اتومبیل شاه را بازکرد و خبردار ایستاد
شاه مثل برج زهرمار از ماشین بیرون آمد شنل بلند روی دوش چکمه به پا با لباس نظامی و یک تعلیمی در دست
صدای رئیس شهربانی با لحن مخصوص ارتشیان برخاست: اعلیحضرت همایون رضا شاه کبیر!
گارد احترام که از دو سوی در با تفنگ ایستاده بود پیش فنگ کرد. شاه بی اعتنا به همه درحالی که با تعلیمی به ساقه بلند چکمه هایش می کوبید یکراست به طرف ایوان آیینه راه افتاد و با چکمه وارد ایوان و مدخل حرم شد. جایی که زنش و ندیمه ها اکنون در آنجا به خاطر استقبال از وی ایستاده بودند.
در این حال عدهای از افسران ارتش و نظامیان که به دنبال شاه به داخل شهر آمده بودند به پاسبانها دستور دادند هر معممی را که در اطراف صحن ببینند بگیرند و بیاورند آنها هم جمعی از طلاب را که در گوشه و کنار پیدا کردند کشان کشان به طرف ایوان آوردند، برای خوشامد شاه و زنش، جلوی چشم آنان آنها را زیر باتوم و شلاق گرفتند. برخی را خود شاه نیز با تعلیمی و لگد میزد.
@rozaneebefarda
ماجرای #قیام #آیتالله_بافقی علیه #کشف_حجاب در حرم حضرت معصومه(س)
[صفحه ۳ از ۴]
🔹شاه رئیس شهربانی را خواست و گفت آن سید و آن شیخ کجا هستند؟
در طول اینمدت که در حالت سلام نظامی ایستاده بود گفت جان نثار آن شیخ را گیر آورده است و اکنون همینجا در یکی از غرفههای صحنه حاضر است اما آن سید متأسفانه فرار کرده و هرجا گشتیم اثری از او پیدا نشد.
شاه با تعلیمی محکم به دهان رئیس شهربانی کوبید بهطوری که یکی دو دندان او شکست و خون از دهانش راه افتاد و چند ضربت دیگر به کتف رئیس شهربانی کوبید و به یکی از افسران عالی رتبه فرمان داد درجه این توله سگ بیعرضه را بکن بفرستش تهران.
افسر جلو رفت و درجه های او را در حالی که او همانطور با سلام نظامی و در حال خبردار ایستاده بود کند و به دو تا پاسبان اشاره کرد آنها جلو دویدند و بازوهایش را گرفتند و او را از صحنه و صحن بیرون بردند.
شاه بعد از اینکه از مجازات رئیس شهربانی فارغ شد با قیافه خشم آلود فریاد زد شیخ پدر... و... را بیاورید سپهبد احمدی و ضی از افسران درصدد جستجو بر آمده به مسجد بالاسر که عبادتگاه شیخ بود آمدند و شیخ را دیدند که در آنجا نشسته است جلو آمدند و دستهای خود را روی سر او بلند کرده و فرمان دادند بیحرکت و را به طرف شاه می بردند
🔹شیخ با قدم هایی محکم و دلی سرشار از اطمینان و اخلاص به طرف آن #جلاد می رفت و از اینکه توفیق انجام وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را در جای خود به دست آورده است خوشحال بود و بالأخره شیخ محمدتقی بافقی آمد و بدون هیچ تشویش و هراس روبروی شاه ایستاد.
ایستادن این عالم مجاهد و فریادگر شجاع در برابر این طاغوت روزگار، یادآور مواردی از تاریخ حوادث آفرین اسلام است؛ یادآور ایستادن مسلم بن عقیل در برابر ابن زیاد همچنین ایستادن میثم تمار در برابر ابن زیاد و ایستادن حجربن عدی و رشید هجری در برابر زیاد است و بالاخره ایستادن سعیدبن جبیر و کمیل بن زیاد رو در روی حجاج بن یوسف را تداعی می کند.
یکی با دلی مست و مغرور مقام و جاه و جلال دنیا، یکی با دلی سرشار از اخلاص و عشق به نیکی ها و محبت خدا
شیخ محمدتقی محکم و قاطع رو در روی شاه ایستاده بود و به چشم هایش نگاه می کرد شاه در منتهای درجه عصبانیت فریاد زد شیخ... (از همان فحش های آبدار و مخصوص و منحصر به فرد خویش نثار شیخ نمود) و با تعلیمی و لگد به جان او افتاد و بعد با اشاره او، شیخ محمد تقی را دمر خوابانیدند و شاه با عصای ضخیم خود بر پشت او می نواخت و شیخ تنها می گفت یا امام زمان یا امام زمان
شیخ چون این #قیام برای امر به معروف و نهی از منکر را از اثنای دعای ندبه آغاز کرده بود لذا این سرباز مجاهد امام عصر(ع) از آن ساعت تا این لحظه که زیر چکمه و شلاق جلاد است پیوسته به یاد آن حضرت است و برای جلب خوشنودی و احیای آرمان او همه این مصیبت ها را تحمل میکند و میگوید یا امام زمان و یا امام زمان و خوشحال است که در راه او چوب می خورد
بعداز کتک زدن های بسیار شاه از حاج شیخ محمدتقی پرسید:چه کسی به تو گفت که به ملکه ایران توهین کنی؟
حاج شیخ درکمال اطمینان و قوت نفس گفت توهین نبود امر به معروف بود من گفتم بی حجابی در اسلام حرام است خاصه در حرم مطهر دختر پیغمبر هنوز هم همین را ميگويم!
شاه که به خیال خودش با توهین و کتک رضایت خاطر ملکه را حاصل کرده بود و زهر خود را نیز ریخته بود، راه افتاد و گفت این شیخ را برای استنطاق با ما بیاورید تهران آن سید را هم پیدا کنید و به تهران بفرستید
مأمورین شیخ محمدتقی را به تهران و از آنجا یکسره به زندان شهربانی بردند ولی سیدناظم در همان گیر و دار اول از میان جمعیت خارج شد و مأمورین نتوانستند او را پیدا کنند و بعدها معلوم شد به نجف اشرف رفته و در آنجا مشغول تحصیل گردید و تا بعد از شهریور۱۳۲۰ به ایران مراجعت نمود.
طلاب علوم دینی و علما و اهالی مذهبی شهر قم از اعمال خشن و شدید رضاشاه سخت ناراحت شدند و در حال بهت و حیرت بودند؛ چون تصور نمی کردند که کار به اینجا بکشد و شامل چنین اقدامات سختی که نسبت به آستانه حضرت معصومه و مقام روحانیت در انظار عامه توهین آمیز بود جرات نماید لذا چون نمی توانستند به سکوت بگذرانند و اقدامی نکنن جمعی از علما و مردم در این بین به محضر موسس حوزه علمیه آیتالله حاج شیخ عبدالکریم شتافته و از ایشان تقاضا کردند که حکم جهاد صادر کنند
ولی آیتالله العظمی حائری چون از خوی ددمنشانه شاه اطلاع داشتند که اگر حرکتی از ناحیه مردم صورت بگیرد مأمورینی برای سرکوب خواهد فرستاد و این جریان از قم به شهرهای دیگر هم (بر اساس این که آیت الله حائری یک مرجع عالی مقام مذهبی است حکم جهاد صادر کرده) سرایت خواهد کرد یک بلوای عمومی به وجود خواهد آمد و خونریزی وسیعی به راه خواهد افتاد و ایادی رضاخان حوزه علمیه را متلاشی و نابود خواهند ساخت.
@rozaneebefarda
ادامه👇
ماجرای #قیام #آیتالله_بافقی علیه #کشف_حجاب در حرم حضرت معصومه(س)
[صفحه ۴ از ۴]
🔶قبل از آنکه از مردم حرکتی سر بزند، آیتالله حائری بر اساس حسن تدبیر و درایت حکیمانه خود این حکم را صادر نمود:
اظهار هرگونه عکسالعملی در مورد واقعه ضرب و شتم و دستگیری حضرت آیت الله حاج شیخ محمدتقی بافقی دامت برکاته و یا حتی صحبت کردن در مورد معظم له تا اطلاع ثانوی حرام است!
اگر چه حد زیادی از مردم فلسفه چنین حکم ظاهراً شگفتآوری را نفهمیدند اما بنا به انضباط دینی و اعتقادی ایمانی قلبی و اطاعت از رهبر مذهبی اطاعت کرد و در قم آب از آب تکان نخورد و بدین ترتیب مؤسس کبیر حوزه علمیه، حوزه را از خطر حفظ کرد.
🔹حتی بنده از اساتید بزرگ خود شنیدهام که گاهی مردم متعهد و علمای بزرگ از اعمال خلاف شرع و رضاخان از قبیل کشف حجاب اجباری زنان و قدغن کردن عزاداری از سید الشهدا(ع) و خلع لباس روحانیت و برداشتن و عمامه ها از سر و اهانت به علما سخت ناراحت میشدند و از آیتالله حائری با اصرار می خواستند که ایشان که یک مرجع بزرگ مذهبی بود حکم کند که مردم مسلمان در مقابل این رژیم به نحوی قیام کنند، لااقل مالیات ندهند، ولی ایشان امر به صبر و سکوت میکرد تا اینکه روزی علما را جمع کردند و فرمودند میدانید که در جریان عاشورا چرا اصحاب سیدالشهدا(ع) آنقدر عظمت پیدا کردند و نسبت به شهدای دیگر اسلام برتری یافتند؟ ایشان فرمودند: رمز عظمت چشمگیر و مهم آنان این است که تا زنده بودند و میتوانستند نگذاشتند امام حسین(ع) به میدان برود و تا آخرین نفر و آخرین نفس جنگیدند و کشته شدند ولی وجود حضرت امام حسین(ع) را حفظ کردند و چند دقیقه شهادت فرزند پیغمبر(ع) را به تأخیر انداختند، ما هم لازم است چند روز هم شده این حوزه را حفظ کنیم و کاری نکنیم بهانه دست دشمن بدهیم تا حوزه علمیه را به هم بزند و نابود بکند، صبر کنیم تا خداوند فرج عنایت بفرماید و این درحالی بود که رضاخان دیکتاتور حوزههای اصفهان و مشهد و شهرهای دیگر را به تعطیلی کشانده بود و بسیاری از رجال علمی و دینی در زندان ها و تبعید گاه ها به سر می بردند و یا اساساً به دستور شاه آنها را کشته بودند.
⭕️این مرد بزرگ با تدبیر حکیمانه و بردباری عظیمی که شایسته نائب لایق و مقتدر امام عصر(عج) است حوزه را حفظ کرد تا اینکه حوزه علمیه رشد کرد و جمعیت آن از هزار نفر آن روز امروز تقریباً به [چندین] هزار نفر میرسد و در آغوش این مرکز بزرگ علمی رجال بزرگ فقهی ادبی فلسفی و مفسرین و محدثین و متکلمین تربیت و هر یک مشعل نورانی گردیدند که چهره اسلام را متجلی ساختند و علوم اهل بیت عصمت(ع) را به سراسر دنیا رساندند و به اسلام قدرت و قوت بخشیدند و مهمتر از همه اینکه این شجره طیبه که به بار نشست، از میان آنها به موازات طلوع چهره های درخشان فقهی و علمی چهره درخشنده، ابرمردی فقیه با صلابت ایمان و شجاعت و شهامت فوقالعاده نیز ظاهر شد که ریشه #رژیم_ستمشاهی۲۵۰۰ساله را خشکاند و به جای آن #حکومت_اسلامی که منتهای آرزوی علمای بزرگ قرون و اعصار بود را برقرار کرد.
🔹امروز تاریخ در برابر عمق و عظمت فکر آیتالله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری اعلی الله مقامه سر تعظیم فرود میآورد و صبر و حلم او را شایسته هزاران تکریم و تمدید میداند و کاملاً درک میکند که آن مرد بزرگ چه نظر صائبی در حفظ این شجره طیبه داشته است.
آیتالله حائری با متانت و پیگیری دقیق از طریق علمای تهران، عظمت مقام حاج شیخ محمدتقی بافقی را به حکومت وقت ابلاغ کرد و زمینه آسایش او را در زندان فراهم نمود؛ از جمله به پدر آیتالله سیدمحمود طالقانی پیام فرستاد که برای حاج شیخ مرتب از منزل خود غذا بفرستد زیرا میدانست که حاج شیخ اهل خوردن غذای دولتی نیست.
در نتیجه پیگیری آیتالله حائری، شیخ محمدتقی بافقی پس از حدود ۶ ماه از زندان آزاد شد.
اما کینه رضاخان بیش از آن بود که بگذارد ها چه به قم باز گردد پس او را به شهر ری تبعید کرد و او در آن شهر به تبلیغ معارف اسلامی و اقامه نماز جماعت و تربیت افراد (مخصوصاً با زهد و سادهزیستی و اخلاصی که داشت) تا پایان عمر اشتغال داشت.
این متن برگرفته از آثار حضرت آیتالله نوری همدانی است.
🔶حاشیه روزنه
پهلویها با این سابقه سیاه، به واسطه تبلیغات دروغین و اطلاعات کم نسل جدید، تلاش میکنند از رضاخان خائن، یک قهرمان ملی بسازند.
شوربختانه با گذشت ۴ دهه از استقرار نظام اسلامی، هنوز در گوشه و کنار حوزه مقدسه، کسانی پیدا میشوند که گفتمان سیاه پهلویها را تکرار میکنند و به تضعیف حکومت اسلامی مشغول اند و روحانیان را از خدمت به نظام باز میدارند.
آیا #سکولارهای_حوزوی میخواهند آن دوران سیاه دوباره بر کشور حاکم شود که چنین کفر نعمت میکنند؟
▫️روزنه؛ دریچهای به تاريخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر👇
https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
46.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببینید|| حمایت پرشور مردم قم از #سردار_رادان و #فراجا در رابطه با مقابله با #کشفحجاب
#اختصاصی_روزنه
🔸پیافزود
حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها #پایگاه_مقابله_با_کشف_حجاب است. امروز یاد #آیتالله_بافقی زنده است؛ بزرگمردی که در مقابل کشفحجاب خانواده رضاشاه سفاک شجاعانه ایستاد و رنج شکنجه و زندان و تبعید به جان خرید و امروز در تاریخ ما، آبرومند است.
در دوران سیاه رضاخانی، عالمان مجاهد در مبارزه با حجابستیزی پهلوی، اقدامات گستردهای داشتند که تدوین #رسائل_حجابیه در پاسخ به شبهات مربوط به #مسئلهحجاب یکی از آن اقدامات بود.
همان زمان هم معدود #سکولارهای_غربزده را در میان حوزویان داشتیم که در ستایش عریانی و کشف حجاب قلم میزدند.
اکنون نیز انگار تاریخ دارد تکرار میشود؛ بزرگان حوزه و مراجع عظام و بدنه حوزه مقدسه بطور یکپارچه در مقابل ترویج بیبند و باری و اباحیگری و کشفحجاب، #وحدتکلمه دارد اما معالاسف، تقیزادهها و فروغیها و شیخابراهیم زنجانیهای زمانه که از آنها با عنوان #مرجفون_حوزوی یاد میکنیم، نیز سخت مشغول کارند!
@rozaneebefarda
هدایت شده از روزنه
ماجرای #قیام #آیتالله_بافقی علیه #کشف_حجاب در حرم حضرت معصومه(س)
#اختصاصی_روزنه
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
[صفحه ۱ از ۴]
🔹 روز جمعه ۲۷ رمضان ۱۳۴۶ قمری ساعاتی پیش از تحویل سال ۱۳۰۷ شمسی، زوار بسیاری از نقاط مختلف طبق معمول هر ساله به سوی شهر قم روی آورده بودند تا هنگام تحویل سال در کنار مرقد مطهر کریمه اهل بیت عصمت حضرت معصومه(س) باشند و به قدری جمعیت و ازدحام در صحن حرم و رواق ها بود که جای سوزن انداختن نبود.
🔻 اعضای خانواده رضاخان از جمله همسر (مادر محمدرضا) به قم آمده و در غرفه بالای ایوان آیینه، #بدون_حجاب، با سر و صورت باز نشسته بودند و این موضوع به طوری جلب نظر میکرد که صدای #اعتراض_مردم از هر سو بلند شد و بسیاری میگفتند اگر از مردم شرم نمیکنند دست کم از حضرت معصومه(س) شرم کنند و بالأخره صدای اعتراض مردم کم کم اوج گرفت.
⭕️ در این بین عدهای خود را به سیدناظم واعظ که از شاگردان حاج #شیخ_محمدتقی_بافقی و برای ادای مراسم تحویل سال در بالای منبر نشسته و دقایقی قبل از تحویل سال مشغول دعا بود، رساندند و از پای منبر، جریان بی حرمتی به حرم و حجاب اسلامی را برای او بیان کردند.
سیدناظم بیدرنگ مسئله را بر سر منبر برای مردم مطرح و لزوم مقابله با آن را گوشزد کرد و گفت:
🔻 به من از وقاحت و بی شرمی خبر دادند که هیچ مسلمانی نمی تواند آن را تحمل کند.
🔻 در خانه دختر پیامبر(ص)، در خانه خواهر امام رضا(ع)، در خانه پاره جگر موسی بن جعفر(ع)، در خانه فاطمه معصومه(س) یک مشت عیاش بی دین و از خدا بیخبر، با سر و صورت بزک کرده و روی باز نشستهاند، در این آستانه که محل رفت و آمد فرشتگان الهی است، شاه و گدا در یک ردیف اند، بلکه گدای با تقوا هزار بار بر شاه بی تقوا شرف دارد!
🔻 میگويند این زنان که اینقدر بیتوجه و بیادب و بی آبرویند، از تهران آمده اند و اهل و عیال رئیس حکومت اند!
🔻ای وای بر مردمی که رئیس حکومت شان چنین کسانی باشند اما بدانند که مردم اگر در برابر خوشگذرانی ها بی دینی ها چپاول ها زورگویی ها و حیف میل های آنان از سر ناچاری دم بر نیاوردند، این توهین را در خانه دختر پیغمبر(ص) بر نخواهند تافت!
🔻من از سوی مردم اخطار میکنم، من به نام قرآن، به نام اسلام، به نام سیدالشهدا(ع) که خون خود را پای آیین محمد(ص) نهاد، اخطار می کنم و می گویم:
آهای خانم ها!
رفع حجاب حرام است؛ خصوصاً کنار مرقد مطهر دختر پیامبر!
یا خود را بپوشانید، یا فوراً از اینجا بروید!
⭕️بعد از فریاد و اخطار سیدناظم واعظ، صدای صلوات های پیاپی مردم به عنوان تصدیق بلند شد؛ عدهای نزد حاج شیخ محمدتقی بافقی شتافتند. او در مسجد بالاسر در حالی که جمعیت در اطراف او موج می زد، مشغول خواندن دعای ندبه بود؛ کاری که هر جمعه در همان مکان انجام می داد.
آن روز نیز حاج شیخ با خضوع و تضرع کامل در حالی که قطرات اشک از انتهای محاسن بلندش جاری بود، این جمله ها را می خواند:
أَيْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دَابِرِ الظَّلَمَةِ
أَيْنَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقَامَةِ الْأَمْتِ وَ الْعِوَجِ
أَيْنَ الْمُرْتَجَى لِإِزَالَةِ الْجَوْرِ وَ الْعُدْوَانِ
أَيْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدِيدِ الْفَرَائِضِ وَ السُّنَنِ
أَيْنَ الْمُتَخَيَّرُ لِإِعَادَةِ الْمِلَّةِ وَ الشَّرِيعَةِ
أَيْنَ الْمُؤَمَّلُ لِإِحْيَاءِ الْكِتَابِ وَ حُدُودِهِ
أَيْنَ مُحْيِي مَعَالِمِ الدِّينِ وَ أَهْلِهِ؛
کجاست آنکه آماده است تا ریشه ستم را بر کند کجاست آنکه او را برای درست کردن نادرستی ها و راست کردن کجی ها انتظار می برند
کجاست آن کس که در زدودن ستم بارگی و تجاوز به او امید بستند
کجاست آن ذخیره الهی تا آداب و فریضه های دین راه دگرباره برپا دارد آن برگزیده که تا کیش و آیین را برگرداند
کجاست آن کسی که در زنده کردن قرآن و حدود آن بر او آرزو می برند
کجاست آنکه به آثار دین و اهل دین جان می بخشد
مردم با دیدن حال حاج شیخ چند لحظه ایستادند، بالأخره یک نفر جلوتر رفت و گفت: جناب آقای حاج شیخ! زن شاه آمده و با یک عده زن های همراهش توی رواق بالای ایوان آیینه حرم نشسته و حجاب ندارند، ما از حضرت معصومه(س) خجالت میکشیم چه امر میفرمایید؟ تکلیف ما چیست؟
▫️باشنیدن این کلام، شیخ دعای ندبه را قطع کرد و گفت:
الله اکبر! الله اکبر!
بگویید سیدناظم فوراً بیاید اینجا.
چند نفر به طرف مسجد مجاور حرم دویدند و دیگران در کنار حاج شیخ ایستادند. سید ناظم واعظ شاگرد برجسته حاج شیخ نفس زنان سر رسید و سلامی شتاب زده کرد و گفت چه امر می فرمایید؟
[حاج شیخ گفت:] بروید توی ایوان و از آنجا با صدای بلند از طرف من بگویید:
رفع حجاب حرام است خاصّه در حرم دختر پیغمبر(ع)!
@rozaneebefarda
ادامه 👇
هدایت شده از روزنه
ماجرای #قیام #آیتالله_بافقی علیه #کشف_حجاب در حرم حضرت معصومه(س)
[ص ۲ از ۴]
🔹همسر شاه به همراهانش گفت: اصلاً اعتنائی نکنید و زیر لب ناسزا میگفت و بدون حجاب با بادبزن چتری زیبای کوچکی خودش را باد میزد!
سید چند بار دیگر پیام را تکرار کرد و چون هیچ اثری ندید نزد حاج شیخ بازگشت و سردر بیخ گوش حاج شیخ نهاد و گفت:من پیغام شما را رساندم اما آنها اعتنایی نکردند
شیخ با شگفتی فریاد زد: لا اله الا الله!
چقدر وقاحت!چقدر بیشرمی!
و خود به سوی ایوان آیینه راه افتاد.
شیخ محمدتقی بافقی در حالی که جمعیت خشمگین با مشت های گره کرده در کنار او بود و همهمه اعتراض سخت بلند بود، خود را به ایوان آیینه رساند.
وقتی شیخ شروع به صحبت کرد مردم هم به احترام او و هم برای این که صدای حاج شیخ به زنهایی که در غرفه بالای ایوان آیینه نشسته بودند برسد، کاملاً سکوت کردند.
شیخ با تمام قدرت و سطوت یک رهبر مسلمان خروش برداشت و فریاد کشید:
آهای خانمها! حجاب ضروری اسلام است رفع حجاب در اسلام حرام است مخصوصا در حرم دختر پیغمبر اگر مسلمانید حجاب را رعایت کنید و اگر هم مسلمان نیستید به احترام حضرت معصومه این کار را بکنید
مردم با فریادهای کوبنده تایید، همهمه عظیم به راه انداختند و عدهای به طرف غرفهها مشت ها را گره کردند و ناسزا گفتند و آماده شدند که بالا بروند و آنها را خود از آنجا بیرون کنند.
زن شاه وقتی خشم مردم و مشتهای گره کرده آنان و موج حرکت جمعیت به طرف غرفه را دید و اوضاع را کاملاً خطرناک یافت، در فکر چاره افتاد.دریافت اگر بیشتر در در غرفه بمانند، مردم حتماً هجوم میآورند بنابراین در حالی که سخت به خود میپیچید، برخاست به همراه ندیمه هایش از غرفه بیرون رفت و در اتاق پشت غرفه از انظار ناپدید شد. مردم با شادمانی و پیروزی صلوات فرستادند
زن شاه پس از این جریان فورا تولیت آستانه را خواست و جریان را به او گفت سپس از او خواست ترتیبی دهد که او بتواند به شاه تلفن کند تولیت دستور را انجام داد و وقتی ارتباط برقرار شد در حالی که صدایش میلرزید و به گریه هم افتاده بود با شاه صحبت کرد:
اعلیحضرت شما زنده باشید و ملکه را چند شیخ بی نزاکت بی آبرو کنند؟
شاه پرسید چه شده به جای گریه حرف بزن ببینم چه شده؟
گفت: ما توی غرفه ایوان حرم نشسته بودیم اول یک سید بعد یک شیخ پیرمرد آمدند و هرچه از دهانشان درآمد به ما گفتند.
شاه گفت:آخر برای چه؟
زن گفت: من چه میدانم میگفتند ما حجاب نداریم
شاه گفت پس این توله سگ پدر سوخته رئیس شهربانی قم چه... می خورد چرا به او نگفتید؟
زن گفت: چشمم روشن! به ملکه توهین کنند شاه از جایشان تکان نخورد و رئیس شهربانی بفرستد دیگر کلاه اعلاحضرت در هیچ جای مملکت پشم خواهد داشت
شاه گفت: خیلی خوب الان میآیم قم به رئیس شهربانی بگویید تا من برسم آن سید و آن شیخ را دستگیر کنند.
بعد از این که سال تحویل شد، همه جمعیتی که در حرم و اطراف آن اجتماع کرده بودند به خانه ها و یا مسافرخانه ها رفتند و حرم و صحن تقریباً خلوت شد ولی آنها که از تلفن زن شاه به شاه و اینکه شاه گفته بود من الان به قم می آیم خبر داشتند، میدانستند که حوادثی در پیش هست.
تقریبا ۳ ساعت از تلفن زن شاه میگذشت که افراد دولتی، رئیس شهربانی، افسران، تولیت و خدمه آستانه مقدسه، با نگرانی و بی تابی در صحن مطهر، هر یک در جای خود به انتظار ایستادند.
از درِ شمالی صحن تا حدود یکصد متر افراد پلیس مسلح به احترام ایستاده بودند و زن شاه و همراهانش هنوز در یکی از غرفه های پشت ایوان به انتظار شاه نشسته بودند.یکی دو ساعت از شب نگذشته بود که اتومبیلهای شاه و همراهانش غرش کنان مقابل در صحن آستانه ایستاد اول اتومبیل شاه پشت سرش اتومبیل تیمورتاش سپهبد امیر احمدی و آجودان مخصوص و پشت سر آنها چند ریو ارتشی پر از سرباز مسلح.
رئیس شهربانی جلو دوید و در اتومبیل شاه را بازکرد و خبردار ایستاد
شاه مثل برج زهرمار از ماشین بیرون آمد شنل بلند روی دوش چکمه به پا با لباس نظامی و یک تعلیمی در دست
صدای رئیس شهربانی با لحن مخصوص ارتشیان برخاست: اعلیحضرت همایون رضا شاه کبیر!
گارد احترام که از دو سوی در با تفنگ ایستاده بود پیش فنگ کرد. شاه بی اعتنا به همه درحالی که با تعلیمی به ساقه بلند چکمه هایش می کوبید یکراست به طرف ایوان آیینه راه افتاد و با چکمه وارد ایوان و مدخل حرم شد. جایی که زنش و ندیمه ها اکنون در آنجا به خاطر استقبال از وی ایستاده بودند.
در این حال عدهای از افسران ارتش و نظامیان که به دنبال شاه به داخل شهر آمده بودند به پاسبانها دستور دادند هر معممی را که در اطراف صحن ببینند بگیرند و بیاورند آنها هم جمعی از طلاب را که در گوشه و کنار پیدا کردند کشان کشان به طرف ایوان آوردند، برای خوشامد شاه و زنش، جلوی چشم آنان آنها را زیر باتوم و شلاق گرفتند. برخی را خود شاه نیز با تعلیمی و لگد میزد.
@rozaneebefarda
هدایت شده از روزنه
ماجرای #قیام #آیتالله_بافقی علیه #کشف_حجاب در حرم حضرت معصومه(س)
[صفحه ۳ از ۴]
🔹شاه رئیس شهربانی را خواست و گفت آن سید و آن شیخ کجا هستند؟
در طول اینمدت که در حالت سلام نظامی ایستاده بود گفت جان نثار آن شیخ را گیر آورده است و اکنون همینجا در یکی از غرفههای صحنه حاضر است اما آن سید متأسفانه فرار کرده و هرجا گشتیم اثری از او پیدا نشد.
شاه با تعلیمی محکم به دهان رئیس شهربانی کوبید بهطوری که یکی دو دندان او شکست و خون از دهانش راه افتاد و چند ضربت دیگر به کتف رئیس شهربانی کوبید و به یکی از افسران عالی رتبه فرمان داد درجه این توله سگ بیعرضه را بکن بفرستش تهران.
افسر جلو رفت و درجه های او را در حالی که او همانطور با سلام نظامی و در حال خبردار ایستاده بود کند و به دو تا پاسبان اشاره کرد آنها جلو دویدند و بازوهایش را گرفتند و او را از صحنه و صحن بیرون بردند.
شاه بعد از اینکه از مجازات رئیس شهربانی فارغ شد با قیافه خشم آلود فریاد زد شیخ پدر... و... را بیاورید سپهبد احمدی و ضی از افسران درصدد جستجو بر آمده به مسجد بالاسر که عبادتگاه شیخ بود آمدند و شیخ را دیدند که در آنجا نشسته است جلو آمدند و دستهای خود را روی سر او بلند کرده و فرمان دادند بیحرکت و را به طرف شاه می بردند
🔹شیخ با قدم هایی محکم و دلی سرشار از اطمینان و اخلاص به طرف آن #جلاد می رفت و از اینکه توفیق انجام وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را در جای خود به دست آورده است خوشحال بود و بالأخره شیخ محمدتقی بافقی آمد و بدون هیچ تشویش و هراس روبروی شاه ایستاد.
ایستادن این عالم مجاهد و فریادگر شجاع در برابر این طاغوت روزگار، یادآور مواردی از تاریخ حوادث آفرین اسلام است؛ یادآور ایستادن مسلم بن عقیل در برابر ابن زیاد همچنین ایستادن میثم تمار در برابر ابن زیاد و ایستادن حجربن عدی و رشید هجری در برابر زیاد است و بالاخره ایستادن سعیدبن جبیر و کمیل بن زیاد رو در روی حجاج بن یوسف را تداعی می کند.
یکی با دلی مست و مغرور مقام و جاه و جلال دنیا، یکی با دلی سرشار از اخلاص و عشق به نیکی ها و محبت خدا
شیخ محمدتقی محکم و قاطع رو در روی شاه ایستاده بود و به چشم هایش نگاه می کرد شاه در منتهای درجه عصبانیت فریاد زد شیخ... (از همان فحش های آبدار و مخصوص و منحصر به فرد خویش نثار شیخ نمود) و با تعلیمی و لگد به جان او افتاد و بعد با اشاره او، شیخ محمد تقی را دمر خوابانیدند و شاه با عصای ضخیم خود بر پشت او می نواخت و شیخ تنها می گفت یا امام زمان یا امام زمان
شیخ چون این #قیام برای امر به معروف و نهی از منکر را از اثنای دعای ندبه آغاز کرده بود لذا این سرباز مجاهد امام عصر(ع) از آن ساعت تا این لحظه که زیر چکمه و شلاق جلاد است پیوسته به یاد آن حضرت است و برای جلب خوشنودی و احیای آرمان او همه این مصیبت ها را تحمل میکند و میگوید یا امام زمان و یا امام زمان و خوشحال است که در راه او چوب می خورد
بعداز کتک زدن های بسیار شاه از حاج شیخ محمدتقی پرسید:چه کسی به تو گفت که به ملکه ایران توهین کنی؟
حاج شیخ درکمال اطمینان و قوت نفس گفت توهین نبود امر به معروف بود من گفتم بی حجابی در اسلام حرام است خاصه در حرم مطهر دختر پیغمبر هنوز هم همین را ميگويم!
شاه که به خیال خودش با توهین و کتک رضایت خاطر ملکه را حاصل کرده بود و زهر خود را نیز ریخته بود، راه افتاد و گفت این شیخ را برای استنطاق با ما بیاورید تهران آن سید را هم پیدا کنید و به تهران بفرستید
مأمورین شیخ محمدتقی را به تهران و از آنجا یکسره به زندان شهربانی بردند ولی سیدناظم در همان گیر و دار اول از میان جمعیت خارج شد و مأمورین نتوانستند او را پیدا کنند و بعدها معلوم شد به نجف اشرف رفته و در آنجا مشغول تحصیل گردید و تا بعد از شهریور۱۳۲۰ به ایران مراجعت نمود.
طلاب علوم دینی و علما و اهالی مذهبی شهر قم از اعمال خشن و شدید رضاشاه سخت ناراحت شدند و در حال بهت و حیرت بودند؛ چون تصور نمی کردند که کار به اینجا بکشد و شامل چنین اقدامات سختی که نسبت به آستانه حضرت معصومه و مقام روحانیت در انظار عامه توهین آمیز بود جرات نماید لذا چون نمی توانستند به سکوت بگذرانند و اقدامی نکنن جمعی از علما و مردم در این بین به محضر موسس حوزه علمیه آیتالله حاج شیخ عبدالکریم شتافته و از ایشان تقاضا کردند که حکم جهاد صادر کنند
ولی آیتالله العظمی حائری چون از خوی ددمنشانه شاه اطلاع داشتند که اگر حرکتی از ناحیه مردم صورت بگیرد مأمورینی برای سرکوب خواهد فرستاد و این جریان از قم به شهرهای دیگر هم (بر اساس این که آیت الله حائری یک مرجع عالی مقام مذهبی است حکم جهاد صادر کرده) سرایت خواهد کرد یک بلوای عمومی به وجود خواهد آمد و خونریزی وسیعی به راه خواهد افتاد و ایادی رضاخان حوزه علمیه را متلاشی و نابود خواهند ساخت.
@rozaneebefarda
ادامه👇
هدایت شده از روزنه
ماجرای #قیام #آیتالله_بافقی علیه #کشف_حجاب در حرم حضرت معصومه(س)
[صفحه ۴ از ۴]
🔶قبل از آنکه از مردم حرکتی سر بزند، آیتالله حائری بر اساس حسن تدبیر و درایت حکیمانه خود این حکم را صادر نمود:
اظهار هرگونه عکسالعملی در مورد واقعه ضرب و شتم و دستگیری حضرت آیت الله حاج شیخ محمدتقی بافقی دامت برکاته و یا حتی صحبت کردن در مورد معظم له تا اطلاع ثانوی حرام است!
اگر چه حد زیادی از مردم فلسفه چنین حکم ظاهراً شگفتآوری را نفهمیدند اما بنا به انضباط دینی و اعتقادی ایمانی قلبی و اطاعت از رهبر مذهبی اطاعت کرد و در قم آب از آب تکان نخورد و بدین ترتیب مؤسس کبیر حوزه علمیه، حوزه را از خطر حفظ کرد.
🔹حتی بنده از اساتید بزرگ خود شنیدهام که گاهی مردم متعهد و علمای بزرگ از اعمال خلاف شرع و رضاخان از قبیل کشف حجاب اجباری زنان و قدغن کردن عزاداری از سید الشهدا(ع) و خلع لباس روحانیت و برداشتن و عمامه ها از سر و اهانت به علما سخت ناراحت میشدند و از آیتالله حائری با اصرار می خواستند که ایشان که یک مرجع بزرگ مذهبی بود حکم کند که مردم مسلمان در مقابل این رژیم به نحوی قیام کنند، لااقل مالیات ندهند، ولی ایشان امر به صبر و سکوت میکرد تا اینکه روزی علما را جمع کردند و فرمودند میدانید که در جریان عاشورا چرا اصحاب سیدالشهدا(ع) آنقدر عظمت پیدا کردند و نسبت به شهدای دیگر اسلام برتری یافتند؟ ایشان فرمودند: رمز عظمت چشمگیر و مهم آنان این است که تا زنده بودند و میتوانستند نگذاشتند امام حسین(ع) به میدان برود و تا آخرین نفر و آخرین نفس جنگیدند و کشته شدند ولی وجود حضرت امام حسین(ع) را حفظ کردند و چند دقیقه شهادت فرزند پیغمبر(ع) را به تأخیر انداختند، ما هم لازم است چند روز هم شده این حوزه را حفظ کنیم و کاری نکنیم بهانه دست دشمن بدهیم تا حوزه علمیه را به هم بزند و نابود بکند، صبر کنیم تا خداوند فرج عنایت بفرماید و این درحالی بود که رضاخان دیکتاتور حوزههای اصفهان و مشهد و شهرهای دیگر را به تعطیلی کشانده بود و بسیاری از رجال علمی و دینی در زندان ها و تبعید گاه ها به سر می بردند و یا اساساً به دستور شاه آنها را کشته بودند.
⭕️این مرد بزرگ با تدبیر حکیمانه و بردباری عظیمی که شایسته نائب لایق و مقتدر امام عصر(عج) است حوزه را حفظ کرد تا اینکه حوزه علمیه رشد کرد و جمعیت آن از هزار نفر آن روز امروز تقریباً به [چندین] هزار نفر میرسد و در آغوش این مرکز بزرگ علمی رجال بزرگ فقهی ادبی فلسفی و مفسرین و محدثین و متکلمین تربیت و هر یک مشعل نورانی گردیدند که چهره اسلام را متجلی ساختند و علوم اهل بیت عصمت(ع) را به سراسر دنیا رساندند و به اسلام قدرت و قوت بخشیدند و مهمتر از همه اینکه این شجره طیبه که به بار نشست، از میان آنها به موازات طلوع چهره های درخشان فقهی و علمی چهره درخشنده، ابرمردی فقیه با صلابت ایمان و شجاعت و شهامت فوقالعاده نیز ظاهر شد که ریشه #رژیم_ستمشاهی۲۵۰۰ساله را خشکاند و به جای آن #حکومت_اسلامی که منتهای آرزوی علمای بزرگ قرون و اعصار بود را برقرار کرد.
🔹امروز تاریخ در برابر عمق و عظمت فکر آیتالله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری اعلی الله مقامه سر تعظیم فرود میآورد و صبر و حلم او را شایسته هزاران تکریم و تمدید میداند و کاملاً درک میکند که آن مرد بزرگ چه نظر صائبی در حفظ این شجره طیبه داشته است.
آیتالله حائری با متانت و پیگیری دقیق از طریق علمای تهران، عظمت مقام حاج شیخ محمدتقی بافقی را به حکومت وقت ابلاغ کرد و زمینه آسایش او را در زندان فراهم نمود؛ از جمله به پدر آیتالله سیدمحمود طالقانی پیام فرستاد که برای حاج شیخ مرتب از منزل خود غذا بفرستد زیرا میدانست که حاج شیخ اهل خوردن غذای دولتی نیست.
در نتیجه پیگیری آیتالله حائری، شیخ محمدتقی بافقی پس از حدود ۶ ماه از زندان آزاد شد.
اما کینه رضاخان بیش از آن بود که بگذارد ها چه به قم باز گردد پس او را به شهر ری تبعید کرد و او در آن شهر به تبلیغ معارف اسلامی و اقامه نماز جماعت و تربیت افراد (مخصوصاً با زهد و سادهزیستی و اخلاصی که داشت) تا پایان عمر اشتغال داشت.
این متن برگرفته از آثار حضرت آیتالله نوری همدانی است.
🔶حاشیه روزنه
پهلویها با این سابقه سیاه، به واسطه تبلیغات دروغین و اطلاعات کم نسل جدید، تلاش میکنند از رضاخان خائن، یک قهرمان ملی بسازند.
شوربختانه با گذشت ۴ دهه از استقرار نظام اسلامی، هنوز در گوشه و کنار حوزه مقدسه، کسانی پیدا میشوند که گفتمان سیاه پهلویها را تکرار میکنند و به تضعیف حکومت اسلامی مشغول اند و روحانیان را از خدمت به نظام باز میدارند.
آیا #سکولارهای_حوزوی میخواهند آن دوران سیاه دوباره بر کشور حاکم شود که چنین کفر نعمت میکنند؟
▫️روزنه؛ دریچهای به تاريخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر👇
https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053