تصاویر ۵ شهید مدافع حرم تازه شناسایی شده خانطومان
🔹سردار شهید عبدالله اسکندری
🔸شهید حاج رحیم کابلی
🔹شهید عباس آسمیه
🔸شهید مصطفی تاش موسی
🔹شهید حجه الاسلام محمد امین کریمیان
#میهمانانمحرم
#یارانحاجقاسم
@rozaneebefarda
13.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روضهخوانی جانسوز حدادیان و بنی فاطمه در تلویزیون
@rozaneebefarda
4_5922239621730666385.pdf
876.2K
#تحفه_عاشورایی/۵
▫️متن کامل کتاب
حسین(ع) عقل سرخ
حسن رحیم پور ازغدی
#در_ثواب_نشر_شریک_باشید
@rozaneebefarda
شیخ شهید در بیان امام خمینی
به مناسبت سالگرد شهادت مظلومانه آیتالله شهید شیخ فضلالله نوری
▫️امام خمینی:
در دوران مشروطه یک عدهای که نمیخواستند که در این کشور اسلام قوه داشته باشد، و آنها دنبال این بودند که اینجا را آن وقت به طرف اروپا بکشند لذا جوسازی کردند به طوری که مثل مرحوم آقا شیخ فضل الله که آن وقت یک آدم شاخصی در ایران بود و مورد قبول بود همچو جوسازی کردند که در میدان علنی، ایشان را به دار زدند و پای آن هم کف زدند.
و این یک نقشهای بود برای اینکه اسلام را منعزل کنند و کردند.
و از آن به بعد دیگر نتوانست مشروطه، یک مشروطهای باشد که علمای نجف میخواستند. حتی قضیۀ مرحوم آقا شیخ فضل الله را در نجف هم یک جور بدی منعکس کردند، که آنجا هم صدایی از آن درنیامد.
این جوی که ساختند در ایران و در سایر جاها، این جو اسباب این شد که آقا شیخ فضل الله را با دست بعضی از روحانیون خود ایران محکوم کردند و بعد او را آوردند در وسط میدان و به دار کشیدند و پای آن هم ایستادند کف زدند و شکست دادند اسلام را و این بخاطر غفلت علما و غفلت مردم حاصل شد! ۶۲/۹/۲۶
▫️صحيفه امام، ج18، صص247-248.
@rozaneebefarda
#شهادت_نامه_شیخ_فضل_الله_نوری/ یادداشت نخست
[سلسله یادداشت هایی از زندگانی و مبارزات سیاسی شیخ فضل الله٬ به مناسبت سالگرد شهادتش]
شیخ و نهضت تنباکو
اختصاصی|| علی احسانزاده
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔹شیخ فضلالله نوری در سوم دی 1222 ه.ش در روستای لاشَک در منطقهی نور و کجور مازندران از خاندانی عالمپرور متولد شد.
#محدث_نوری، دایی و بعدها پدرزن شیخ٬ از همین خاندان است.
🔹او پس از تحصیلات ابتدایی و مهاجرت به عتبات، در محضر بزرگانی چون #میرزا_حبیبالله_رشتی و #میرزا_حسن_شیرازی به علمآموزی پرداخت و پس از هجرت #میرزای_شیرازی به #سامرا(در سال 1291 ه.ق)٬ از اولین کسانی بود که به وی ملحق شد.
🔹میرزای بزرگ در محرم 1303 ه.ق شیخ فضلالله را راهی #طهران کرد و اندوهگینانه به او گفت:
«شیخ فضلالله! تو جانِ عزیزِ منی، و من با ارسال تو، دارم پارهی تنم را از خود دور میکنم؛ ولی چه کنم، حفظ کیان اسلام و استقلال ایران در این شرایط حساس، به وجود کسی چون احتیاج دارد...» (اندیشه سبز، زندگی سرخ، ص 77)
🔹شیخ که از بزرگترین شاگردان میرزا به حساب میآمد به سرعت در #طهران، جایگاهی رفیع یافت به گونهای که «در مجلس درس او ششصد نفر طلبه حاضر میشد» و محکمهی او به تدریج به مهمترین #محکمهی_شرع طهران بدل گردید. و محضرش «محضری پردرآمد» بود «که تمام عقود و معاملات عمدهی شهر در آن صورت» میگرفت. (کالبدشکافی چند شایعه درباره شیخ فضل الله نوری، ص 17)
🔹در #نهضت_تحریم_تنباکو در 1309 ه.ق که «نفوذ و سلطهی #روحانیت و نفوذ پردوام مذهب در دل و جان بیست کرور نفوس ایرانی، طعم تلخ شکست را به» #استبداد و #استعمار «چشانید و نشان داد که قدرتی مافوق امپراطوران روس و انگلیس هم وجود دارد... شیخ فضلالله نوری در طهران کبادهی ریاست میکشید و در صف پیشوایان روحانی مشوّق و محرک مردم در مخالفت با امتیازنامهی رژی بود.»(خاطرات احتشامالسلطنه، ص 573)
🔹همو بود که مردم را در حمایت از میرزا حسن آشتیانی #علیه #دربار شوراند و نیز در تبیین جایگاه این حکم، #شبنامه نوشت.
🔹نامهها از سامرا خطاب به شیخ فضل الله میرسید و در نهایت الغای آن حکم از سوی میرزای شیرازی٬ بهواسطهی او به مردم ابلاغ شد.
🔹جایگاه شیخ نوری در #دارالحکومه_طهران چنان بود که پس از مرگ #ناصرالدین_شاه در 1313 ه.ق، #مظفرالدین_میرزا جلوس خود بر تخت #سلطنت را توسط او به مردم اعلان داشت و مردم طهران را تا رسیدن خود، بدو سپرد.
@rozaneebefarda
[ادامه دارد....]
شهادت نامه شیخ فضل الله نوری/ یادداشت دوم
از جنبش #عدالتخانه تا نهضت #مشروطه
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
همراهی #شیخ_فضلالله، حکومت اعتنای چندانی به مطالبات #بستنشینان نداشت و آنگاه که شیخ به اصرار سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی و تعهد به اینکه «در طهران هر طریقی که میل شما باشد و دستور بدهید، البته خارج از امر و اجازه جناب عالی نخواهیم بود.»( کالبدشکافی چند شایعه..، ص17) پای در عرصه نهاد، «دولت دست و پاى خود را گم كرد و... اتابيك، شيخالاسلام قزوين را پيش او فرستاد كه شما نرويد تا من كار علما را اصلاح كرده آنها را مراجعت دهم.» (مرآت الوقايع، ج2، صص:983-984)
و باز «#سپهدار از طرف اتابيك پيش آقا شيخ فضلالله رفت كه نرود و كاغذ مهربانى به او نوشت. قبول نكرد و كاغذش را پرت كرد. .... و در حسنآباد ملحق به علما شد.»(همان٬ ص984)
شیخ فضلالله خود بعدها گفت: «در این موقع، مرا با شاهزاده #عینالدوله به اندازه[ای] خصوصیت بود که مافوق بر آن متصوّر نبود. در همان حال آقا میرزا سید محمد مجتهد [طباطبایی] و آقا میرزا سید عبدالله مجتهد [بهبهانی] و دو نفر دیگر به منزل من آمدند، از من کمک و استمداد خواستند. از قصدشان پرسیدم، گفتند: «معزولیِ صدارت و مسیو نَوز، و حدود سلطنت عرف.» دیدم حرف درست و قصد صحیحی است. این بود که با عینالدوله پیغامات سخت دادم و با حضرات همراه شدم و به طرف قم حرکت کردیم. چهار هزار تومان مخارج ذهاب و ایابِ قم من بود. همهکس میدانند چهقدر ایستادگی در اساس مشروطیت کردم تا برای ما کار پیشرفت کرد. صدارت و مسیو نوز را معزول، و دستخطِ مشروطیت گرفتیم.»( خانه بر دامنه آتشفشان، صص 100-104) اما همه مهاجرین همنیت و همفکر نبودند. برخی اغراض و افکار منحرف آشکار شد، و کسی چون #چرچیل کاردار #سفارت_انگلستان در چهرهی آخوند طالقانی به قم رفت. از سوی دیگر مردم در تهران به باغ سفارت انگلستان پناهنده شدند و و خطر انحراف نهضت جدی شد و «#مشروطه را به مردم تهران، اهل سفارت القاء کردند» (اندیشه سبز...٬ صص117-118) و «در سفارتخانه جمعى از مردمان عالِم و تربيتشده (!) افتادهاند در بين مردم و آنچه كه» ميدانستند «به مردم ياد» دادند. و به قول خودشان «در اين اجماع اگر ضررى به مردم رسيد لكن بر علم و تربيت آنها افزوده گرديد.» (تاريخ بيدارى..، ج3، صص479-48۰) در چنین وضعی شهرت یافت که «بين جناب آقا سيد عبدالله و حاج شيخ فصلالله كدورتى واقع شده است و حاج شيخ فضلالله چند روز زودتر حركت كرده است و جلوتر از مهاجرين آمده است در كهريزك مانده است تا مهاجرين برسند.» (همان٬صص: 482-483) عینالدوله عزل شد و فرمان مشروطیت داده شد.
سفارتیان با کاردار سفارت انگلیس به خانهی صدراعظم جدید رفته «و مذاكره كردند و قرار شد دستخط سابقِ» شاه «را تغيير دهند و #مجلس_شورای_اسلامى به عبارت #مجلس_شوراي_ملی تبديل شود؛ چه، شايد يك زمانى مانند شيخ فضلالله ملایی پيدا شود كه به غرض شخصى خود همهی اهل مجلس را تكفير و لااقل تفسيق كند، آنوقت محرك مردم شود كه «كافر و فاسق را به مجلس اسلامى چهكار است؟». ديگر آنكه طايفهی يهود و ارامنه و مجوس نيز بايد منتخب خود را به اين مجلس بفرستند و لفظ اسلامى با ورود آنها نميسازد، مناسب لفظ ملى است.» (همان٬صص479-48۰) پس از آن «نظامنامه را در نهايت استعجال نوشتند»(پیشین٬ ص۵۱۹) تا مجلس را پیش از مرگ شاه افتتاح کنند. «قوانين اساسى فرانسه يا بلژيك را ما هم خوانده بوديم مملكتى كه تازه پا به سازمانى غير آشنا ميگذارد بايد آهسته پيش برود. متأسفانه به حكم عادت سياسى، قانون اساسى بلژيك را مصدر قرار دادهاند كه بر اساس فرانسه بود، مردم فرانسه آتشى مزاج همان قانون كنستيتوان را هم مجرى نكردند، كنوانسيون سوابق را از ريشه برآورده اوباش غلبه كردند و خرابيها بار آوردند و ما همان رشته را دنبال كرديم.» (خاطرات و خطرات، ص145) در ابتدا شیخ نیز در جلسات مجلس حاضر میشد ولی «به مرورت از مجلس شورا کناره گرفت.
آقای سید محمد طباطبایی اکثر اوقات ایشان را به اصرار به مجلس میآوردند.» ولی شیخ در مقابل سهلانگاریهای برخی بزرگان و فشار دیگران بر خود، میگفت: «من از کشته شدن در راه دین خدا خوف و اندیشه ندارم؛ راضی هستم مرا با نفطْ آتش بزنند و رخنه در دین اسلام و مذهب جعفری ننمایند. ... نوعی نکنید که دشمن بر ما مسلط گردد.»(کالبدشکافی چند شایعه..، صص 171-173)
@rozaneebefarda
[ادامه دارد....]
شهادت نامه #شیخ_فضلالله نوری/ یادداشت سوم
💥اختصاصی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔹«شيخ فضلالله ... اصلى [برای] افزوده شدن به قانون اساسى آماده كرد و آن را با خط خود نوشته نسخههايى از آن به دست مردم داده بود و دربارهی آن پافشارى ميكرد. آن اصل اين است: «مجلس مقدس شوراى ملى كه بذل مرحمت اعليحضرت شاهنشاه اسلام (خلّد الله سلطانه) و مراقبت حجج اسلاميه و عامه ملّت ايران تأسيس شده، بايد در هيچ عصرى از اعصار مواد حكاميهی آن، مخالفتى با قواعد مقدسه اسلام و قوانين موضوعهی حضرت خيرالانام(ع) نداشته باشد و معين است كه تشخيص مواد موافقت و مخالفت قوانين موضوعه مجلس شوراى ملى با قواعد اسلاميه در عهدهی علماى اعلام بوده و هست. لذا مقرر است كه قوانين موضوعهی مجلس را قبل از تأسيس در آن انجمن علمی به دقت، ملاحظه و مذاكره نمايند، اگر آنچه وضع شده مخالف با احكام شرعيه باشد، عنوان قانون پيدا نخواهد كرد و امر انجمن علمى در اين باب مطاع و منبع است، و اين ماده ابداً تغييرپذير نخواهد بود.»
🔹از سویی «از بدوِ افتتاح مجلس، جماعتِ لااُبالى كه سابقاً معروف به بابىبودن بودهاند و كسانى كه منكر شريعت و معتقد به طبيعت هستند، همه در حركت آمده و به چرخ افتادهاند... و روزنامهها و شبنامهها پيدا شد، اكثر مشتمل بر سبّ علماء اعلام و طعن در احكام اسلام و اينكه بايد در اين شريعت، تصرفات كرد و فروعى را از آن تغيير داده، تبديل به احسن نمود و .... همه را با مقتضيات امروز، مطابق ساخت، از قبيل اباحهی مسكرات و اشاعهی فاحشهخانهها و ... و از قبيلِ استهزاءِ مسلمانها ... و اينكه افكار و گفتار رسول مختار(ص) اَلعَياذُ بِالله از روى بخار خوراكهاى اعراب بوده است ... و اينكه امروز در فرنگستان فيلسوفها هستند خيلى از انبياء و مرسلين آگاهتر و داناتر و... نَستَجِيرُ بِالله حضرت حجة بن الحسن(ع) را امام موهومْ خواندن و اوراق قرآن مجيد را در مقوّاهاى ادواتِ قمار به كار بردن و صفحات مشتمل بر اسم جلاله و آيات سَماوِيّه را در صحن مجلس شورى دريدن و پاشيدن.»
🔹پس از این همه، در 7 جمادىالاولى 1325 ه.ق مراجع مشروطهخواه نجف در تلگرافی که بهواسطهی شیخ فضلالله به مجلس فرستادند، «مادهی شريفهی ابديه كه به موجب اخبار واصله در نظامنامهی اساسىْ درج و قانونيت مواد سياسيه و نحوها من الشرعيات را موافقت با شريعت مطهره منوط نمودهاند از اهمّ موادِ لازمه و حافظ اسلاميت اين اساس» خواندند و افزودند: «چون زنادقهی عصر به گمان فاسد حُرّيت، اين موقع را براى نشر زندقه و الحادْ مغتنم و اين اساس قويم را بدنام نموده لازم است مادهی ابديه[ی] ديگر در دفع اين زنادقه و اجراى احكام الهيه بر آنها و عدم شيوع منكرات درج شود.» این چنین شد که شیخ نوری و چندی از علمای بزرگ پایتخت در پناه حضرت عبدالعظیم متحصن شده، خواستار گنجانیدن این ماده در متمم قانون اساسی و نیز اخراج مفسدین از مجلس و ممنوعیت افساد در منبر و مطبوعات، و در یک کلام، #مشروطهی_مشروعه شدند.
🔹 #سکولارها که این شعار و ایستادگی بر آن را برنمیتابیدند، شیخ را به انواع اتهامات نواختند،ع چنانکه گفتند: «شيخ فضلالله از قاليچه[ی ریاست] خارج مانده، با مشروطيت مخالفت دارد و با شاه بستوبند. در حضرت عبدالعظيم جرگهاى دور خود جمع كرده و به تمام معنى مزاحمت ميدهد.» یا اینکه او از امینالسلطان صدراعظم رشوه گرفته است. اما پایداری شیخ با همراهی علمای بزرگ ایران همچون میرزا حسن مجتهد تبریزی و آخوند ملا محمد خمامی و آخوند ملا قربانعلی زنجانی و ملا محمد آملی، و نیز پشتیبانی آیتالله العظمی سید محمدکاظم یزدی، سبب شد تا در نهایت مادهی پیشنهادی شیخ در متمم قانون اساسی گنجانده شود.
🔹هرچند در این مسیر او بارها در خطر ترور قرار گرفت و وصیتنامهی خود را در ایام تحصن نوشت. در این اثنا، پشت پردهی حرکات برخی فرنگیمآبان اغتشاشگر آشکار شد و آن، علنی شدن قرارداد 1907 و تقسیم ایران میان روس و انگلیس بود. ایران باید دچار هرجومرج میشد و تضعیف دولت مرکزی در آن، زمینهی اجرای این قرارداد را فراهم میکرد. بنا بر این، تیم اغتشاش فعال شد و شاه، نخستوزیر و برخی دیگر از عناصر را ترور کرد. از سوی دیگر نمایندگان غربگرا در مجلس، ثبات را برنمیتافتند و با برکناری مکرر وزراء و تغییر کابینهها و نیز رؤسای مجلس، آرامش را از کشور زدوده بودند. اینها همه، شاه را به این نتیجه رسانید که مجلس را تا برقراری آرامش و ایجاد قوانین ضامن، تعطیل نماید.
@rozaneebefarda
شهادت نامه #شیخ_فضلالله نوری/ یادداشت چهارم
[سلسله یادداشت هایی پیرامون مبارزات و شهادت شیخ فضل الله نوری به مناسبت سالگرد شهادتش]
🔹ماجرای اعدام مظلومانه شیخ🔹
💥اختصاصی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔹 کشمکش بر سر #مجلس و #فتنهگری آشوبطلبان، درگیری میان نیروهای حکومت با مشروطهخواهان را نتیجه داد و #جنگ درگرفت.
🔹مجلس بسته شد و برخی عناصر فتنهگر فرار کرده، برخی اعدام شدند.
محمدعلی شاه پس از عفو عمومی، اعلام کرد که پس از سه ماه مجلس جدید افتتاح خواهد شد، و پس از مدتی #دارالشورای_کبرای_مملکتی را تشکیل داد تا مقدمات انتخابات را فراهم کنند.
🔹در این میان و با توجه به شرایط منطقه و میدانداری #سکولارها و فتنهگران، «بيشتر علماي مهم تهران و شهرهاي بزرگ به رهبري شيخ فضلالله نوري بر خلاف #علماي_نجف با بازگشايي مجلس بهشدت مخالفت ميورزيدند. و در ديدارهاي مکرر با شاه، مجلس شوراي ملي را منافي با قواعد اسلام ميدانستند.»
🔹از آن سو مشروطهخواهان وابسته به سفارت های #روس و انگلیس، در تدارک کودتایی عظیم بودند. یکی از اقدامات لازم، از میان برداشتن علمای مخالف بود.
🔹در ظرف چند روز، شیخ فضلالله #ترور شد ولی جان سالم به در برد، #آیتالله_خمامی در #رشت مخفیانه به شهادت رسید، #شیخ_علی_فومنی، #آقامیر_بحرالعلوم_رشتی (نماینده علمای مشروعه خواه برای مذاکره با علمای نجف) و میرزا مسعود شیخالاسلام نیز توسط مشروطه خواهان تندرو به #شهادت رسیدند.
🔹شیخ در آن ایام نوشته بود: «به صاحب شرع اقدس نبوی [قَسم] که بعد از خوردن گلولهی منافقین، مکرّر در مکرّر، در قلب خلجانی شد که کاش کاری شده و مرا راحت نموده بود. و باز، خود را ملامت کرده گفتم چه آرزویی است؟! با تو کارها دارند، که شاید این وقعه یکی از هزار و اندکی از بسیار باشد، أوّلُ العِلمِ مَعرفةُ الجَبّارِ و آخِرُهُ تَفویضُ الأمرِ إلیه. این همان داعیهی #کربلا است. آن روز، فاش و فاش، هجوم بر هلاکت امام مبین کردند؛ امروز هجوم بر اضمحلال کتاب و دین مبین نمودهاند.»
🔹به تدریج، برخی از فراریان و نیروهای #انگلوفیل و #روسوفیل به عنوان #آزادیخواه و #مجاهد، از شمال و جنوب، تهران را محاصره کرده و با هماهنگی نفوذیها در مدافعان شهر، آن را تصرف کردند.
شاه مخلوع بعد از #پناهندگی به سفارت، برکنار شد و احمد میرزای خردسال را بر تخت نشاندند.
🔹در فقدان دولت، هیئت مدیرهای متشکل از اعضای #لژ_بیداری_ایران و برخی دیگر از مشروطهخواهان سکولار شکل یافت. این #دولت_موقت، #دادگاهی شکل داد تا معارضان را قلع و قمع کند.
«اعضاى #محكمه عبارت بودند از: شيخ ابراهيم زنجانى، نمايندهی زنجان، ميرزا محمد، سردبير روزنامهی نجات، جعفرقلى خان بختيارى، سيد محمد ملقب به «امامزاده»، امامجمعهی فعلى [و] فرزند امامجمعهی فقيد، اعتلاءالملك، جعفرقلى خان، يكى از ايرانيان ساكن در قسطنطنيه، حاجى ميرزا عبدالحسين خان كاشانى ملقب به وحيدالملك، يميننظام، ميرزا علیمحمد خان، از مجاهدين، احمدعلى خان، از مجاهدين.»
🔹در روز #13رجب1327ه.ق «سه مرتبه شيخ را به استنطاق بردند. ... شيخ را ... سه ربع به غروب مانده #دار زدند.
#پسرش ايستاده بود و به قفقازیها در كشتن پدرش كمك مىكرد (بعد اين پسر را هم به سزا رساندند. در حياط عدليه كشته شد.) و بعد ... دست زده هورا كشيدند، با سايرين دست مىداد و #مباركباد مىگفت.
#موزيك هم زدند و قفقازیها و مجاهدينِ ديگر #رقص مىكردند.
جمعیت حاضر #زنده_باد_عدالت مىگفتند.
🔹... تا آنروز در ايران كه مملكت اسلامى است همچو كارى نشده بود.» «همهكس تبعيد او را يقين داشت. اما تصور قتل او را علنى آن هم بدون محاكمه و استنطاق در عدليه با حضور مردم محال میدانست.
🔹خود شيخ هم گفته بود به سفارتخانه نمىروم و متحصن نمیشوم. اگر مقام سؤال و پرسش باشد حاضرم. تمام خدمات خود را به مذهب اسلام و علاوه كردن آن اصل به قانون اساسى كه پنج نفر بايد از طراز اول مجتهدين در نشر قوانين حاضر باشند ثابت میكنم. اگر زور باشد غير تسليم چاره نيست. نيم ساعت استنطاق در كميتهی جنگ كردند، آن هم همين بود كه تو مقصر هستى و بر خلاف #مشروطه حرف زدى، و حال آنكه شيخ اهل نظام نبود و قشونى را به باد نداده بود. میبايست در عدليه موافق قانون اساسى و مشروطه استنطاق علنى شود و حكم قتل او از مجتهدين عالمتر او صادر گردد و نايبالسلطنه امضاء كند، نه به حكم يپرم و معزّالسلطان. اينها انتقام است، غرض شخصى و ميل جمعى. اما اسباب فناء و اضمحلال خواهد بود بهزودى.»
🔹«پس از کشته شدن آقا شیخ فضلالله هیجانِ باطنی ویژه ای در عموم مردم پیدا شد، به حدّی که رؤسای آنها حاشا کردند که این قتل، بدون تصویب و اجازهی ماها بوده است و خودِ مجاهدین این کار را کردهاند.....
@rozaneebefarda
[ادامه دارد....]