#گریز
#ماه_مبارک_رمضان
#شب_نوزدهم_ماه_رمضان
(#نقطه_گریز)
عرضه بداریم آقا جان یا امیرالمومنین نمیخواستید دخترتون زینب شما رو در اون حالت ببینه...
کجا بودی وقتی سر بریده برادر رو بالای نیزه دید....
توی شهر کوفه، با لباس اسیری، سوار بر محمل، یکدفعه پرده رو کنار زد.... دید سر بریده برادر بالا نیزه ... صدا زد:
( یَا هِلَالًا لَمَّا اسْتَتَمَّ کَمَالًا)
ای ماه زینب
(مَا تَوَهَّمْتُ يَا شَقِيقَ فُؤَادِي كَانَ هَذَا مُقَدَّراً مَكْتُوبَا)
برادر میدونستم یک روز شهیدت میکنند...
میدونستم منم یک روز اسیر میشم... .
ولی باور نمیکردم یک روز سرت رو بالای نیزه ببینم...
🔸سری به نیزه بلند است در برابر زینب
🔸خدا کند که نباشد سر برادر زینب
#گریز
#ماه_مبارک_رمضان
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#شب_21_رمضان
(#نقطه_گریز)
لحظات آخر امیرالمومنین صدا زد حسنم بابا... بیا ... میخوام وصیت کنم...
یکی یکی حرفهاش رو گفت...
تا جایی که صدا زد بابا جان منو شبانه دفنم کن...
آخه اگه خوارج قبر آقا رو پیدا میکردند بدن حضرت رو سالم نمی گذاشتند ...
حتما آتش میزدند. ..
میخوام بگم آقا جان امام حسن خوب شد شما بدن امیرالمومنین رو شبانه دفن کردید ...
اما ... ای کاش امام زین العابدين هم میتونست بدن باباش حسین رو مخفیانه دفن کنه ... ای وای ای وای ...
قبل از اینکه بدن بابا رو دفن کنه یکدفعه ببینه 10 نفر اسب هاشون رو نعل تازه زدند ...
زبانم لال بشه...
انقدر بر روی بدن عزیز زهرا اسب تاختند تمام استخوانها شکست ...
یا صاحب الزمان منو ببخشید ...
وقتی خواهرش زینب اومد کنار جنازه قطعه قطعه برادر، یک نگاهی کرد باتعجب صدا زد آیا تو برادر منی ...
🔸زينتِ دوشِ نبي را همه بُرديد ز ياد
🔸به خدا اين بدنِ اسب دوانيدن نيست
🔸چه بلائي سر ِ اين شاهِ غريب آورديد
🔸كه شناسائيِ او بسته به يك ديدن نيست
الا لعنه الله علی القوم الظالمین.
✨▪️✨#شب_قدر
▪️#شب_نوزدهم_ماه_رمضان
▪️🌾▪️#روضه امیرالمومنین علیه السلام
(ادامه روضه بالا)
صدای ناله مولا بلند شد...
«فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ»
به خدای کعبه رستگار شدم...
دیگه علی راحت شد خدا...
صدای منادی بین زمین آسمان بلند شد...
«تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْکَانُ الْهُدَى»
تا صدای منادی رو بچه ها شنیدند...
دوان دوان اومدند به طرف مسجد...
تا رسیدند نگاه کردند دیدند...
ای وای...
محراب مسجد لاله گونه...
فرق بابا رو شکافته اند...
تمام صورت خونیه...
روی خاکهای محراب هی صدا میزنه...
«فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ»
همین جا بود صدای حسنین به ناله بلند شد...
🔸حسن از یک طرف می کرد زاری
🔸حسین از سوی دیگر بی قراری
حسنین اومدند کنار بابا...
بابا ديگه رمق در بدن نداره... زیر بغل های بابا رو گرفتند...
با فرقه شکافته آوردند به سمت خونه...
#گریز اول👇
عرضه بداریم یا امیرالمومنین...
طاقت نداشتی دخترت زینب کبری...
شما رو با صورت خونی ببینه...
اما یاعلی... کجا بودید آقا خرابه شام...
وقتی سر بریده حسنیت رو...
برا دختر سه ساله اش آوردند...
ای وای.. ای وای...
بمیرم.. تا نگاهش به سر بابا افتاد...
صدا زد: وای بابای خوبم...
(مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ)
بابا بگو ببینم کی سر از تنت جدا کرده...بابا...
کی با چوب خیزران به لب و دندانت زده بابا...
(مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي)
کی منو تو بچگی یتیم کرد...
🔸یتیمی درد بی درمان یتیمی
🔸یتیمی خاری دوران یتیمی
بابا نبودی ببینی...
از کربلا تا شام...
چقدر تازیانه به من زدند...بابا...
دیگه طاقت ندارم...بابا
ببین تمام بدنم کبود شده...
موهای سرم سفید شده...
بابا دیگه منم با خودت ببر...
یاعلی.. سه ساله حسینت...
انقدر کنار بدن بابا ضجه زد... یکدفعه دیدند دختر یک طرف افتاد...
سر بابا یک طرف افتاد...
عمه جانش زینب دوان دوان اومد نگاه کرد دید...
دختر جان به جانان تسلیم کرده...
شعر پایان👇
🔸ناز مرا به ضربت سیلی کشید خصم
🔸بابا گمان مبر که نوازشگرم نبود
🔸تا زنده ام به جان تو مدیون زینبم
🔸جز او کسی به فکر من و خواهرم نبود
ابن ملجم ایلدی ظلمنده طغیان یاعلى
🌾▪️✨🌾▪️✨🌾▪️✨
🌾▪️🌾#ضربت خوردن حضرت امیر علیه السلام
گریز به شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام
#مرحوم شعاع تبریزی
.
ابن ملجم ایلدی ظلمنده طغیان یاعلى
اولدی ظلموندن خراب ارکان ایمان یاعلی
.
.
صبح وقتنده مرادی اول خبیث نابکار
قورخمیوب اللهیدن اؤز ظلمون ایتدی آشکار
سجده دن باش قوزیاندا اول ولیّ کردگار
اندیروب شمشیر زهر آلود برّان یاعلی
.
.
بؤلدی بو ضربت على المرتضی عمّامه سین
ایلدی تنظیم او ظالم کربلا برنامه سین
سالدى افلاکه بو ظلمی وا علیّا ناله سن
قدسیان اولدی بو غمده زار و گریان یاعلی
.
.
سجده گهده اولدی منشق رأس پاکون جوریله
سالدى جبریل عالمه شیون دل رنجوریله
سسلنوب قتل العلیّ المرتضى مین شوریله
بو صدا پخش اولدی ایتدی خلقی حیران یاعلی
.
.
مسجده یوز قویدی اوُل دم آل هاشم یکسره
انقلاب اولدی دیار کوفه دگدی بیر بیره
اگلشوب اوغلون حسن اوُل دم برابرده یره
باشوی آلدی دیز اوسته ذکر گویان یاعلی
.
.
نازنین جسمون او یرده بیر گلیمه قویدولار
دودمان رحمته بیر باش روانه اولدولار
دوروی عبّاس وعون وفضل جعفر آلدیلار
بیر طرفدنده حسینون دیده گریان یاعلی
.
.
یادیمه دوشدی بو یرده یاعلی، اکبر غمی
کربلاده خیمه گهده باشلاناندا ماتمی
نالیه گتدی حسینون ناله سی بو عالمی
اوندا که گوردی علینی قانه غلطان یاعلی
.
.
#گریز #اکبریه_شهادت
.
داد او ساعتدن گوروب جسم علی اکبری
پاره پاره دوغرانوب توپراقلار اوسته پیکری
دوشدی طاقتدن دیزی اشگیله دولدی گوزلری
خانۀ صبری حسینون اولدی ویران یاعلی
.
.
یاعلی گوردی او یورقون یاره لی عطشان بالا
سورتوری شبه پیمبر گل یوزون توپراقلارا
میل ایدور اول نازنین گاهی صاقا گاهی صولا
لخته لخته دولدوروبدور گوزلرین قان یاعلی
.
.
بولمورم نه حاله قالدی نور عین مصطفا
سینیه باسدی اوغول باشین شه گلگون قبا
شه یوزون قویدی او قانلو عارضه ایتدی نوا
وجه وجه الله او لوب قانیله الوان یاعلی
فایض اولدی فیض شهادته میر مومنان مرتضی علی
🍂🥀▪️🍃🍂🥀▪️🍃
#شهادت حضرت امیر علیه السلام
#گریز #اکبریه_شهادت
.
🔰#سبک_ساخلا_ناقه_می …
.
#مرحوم احمد پورعطا(خادم تبریزی)
.
فایض اولدی فیض شهادته
میر مومنان مرتضی علی
یخدی بیر یارا شیر داوری
دوشدی نطقدن برملا علی
.
.
اولدی بیر یارا ایله کارگر
مظهرالعجایب دورانمادی
کل مومنین قالدی بی پدر
مظهرالعجایب دورانمادی
گتدیلر گلیم ایچره محتضر
مظهرالعجایب دورانمادی
باشدا یاره سی یتدی قاشینه
اختیار ایدوبدور بقا علی
.
.
داد او ساعتیندن او سرورین
گلدی باخدی نعمان یاراسینه
آلدی دوره سین ایستینلری
چوخ باخوردی گریان یاراسینه
گوردی زهر کین ایلیوب اثر
قالدی دلده حیران یاراسینه
عرض ایدوب اگر وار وصیتون
ساخلاما نهان قیل ادا علی
.
.
زینبیله کلثوم ایشیتدیلر
بیرده یوخ دواسی او یاره نون
ناامید اولوب آل بوتراب
باشلانوب نواسی او یاره نون
یا علی هامی آغلیانلارون
من اوزوم فداسی او یاره نون
ایستورم اجازه رجوع ایدم
باشدا یازدوقوم فرده یا علی
.
.
بیر یارا ایلن سن دورانمادون
قالمادی وجودونده اختیار
بس نجه دورییدی جوان بالون
کربلاده ای معدن وقار
دوغراموشدی شام اهلی اکبرون
قالماموشدی قلبینده اختیار
بند بنددن آیریلوب تمام
گل خزان اولوب گوئیا علی
.
.
بسکه یاره لر اولدی کارگر
مظهر پیمبر دورانمادی
عضو عضودن اولدی سر بسر
مظهر پیمبر دورانمادی
گتدولر عبا ایچره محتضر
مظهر پیمبر دورانمادی
گورمدی آناسین دوباره دن
یولدا جان ویروب مه لقا علی
.
.
خیمه گاهه سس دوشدی شاه دین
اوغلونون گتوردی جنازه سین
قتلگاهدن شاه مشرقین
اوغلونون گتوردی جنازه سین
چوخ تعجبم ئولمدی حسین
اوغلونون گتوردی جنازه سین
مشگل امردور ساق قالا آتا
جان ویره ایله با وفا علی
.
.
خیمه ده قیامت قیام ایدوب
بولدولر او تازه جوان گلور
عمّه سی سراسیمه باشدا ال
وای اوغول دیور مو کنان گلور
بیر آناسی لیلا گلنموری
نعشی اوسته زلفون یولان گلور
غش ایدوب دوشوب خیمه گاهده
سس ویروردی نی تک نوا علی
.
.
باغبان اولوب هاله ویردولار
اوخشیوب هره بیر زبانیلن
داده گل دییوبلر آتا علی
گور اوزون علینی بو حالیلن
اکبرین اولوب نعشی گلستان
خیمه لر دولوب وا اخائیلن
(خادمون )گوزی سنده دور تاپا
مشگلی الونله دوا علی
#شب_قدر
#شب_نوزدهم_ماه_رمضان
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
(ادامه روضه بالا)
صدای ناله مولا بلند شد...
«فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ»
به خدای کعبه رستگار شدم...
دیگه علی راحت شد خدا...
صدای منادی بین زمین آسمان بلند شد...
«تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْکَانُ الْهُدَى»
تا صدای منادی رو بچه ها شنیدند...
دوان دوان اومدند به طرف مسجد...
تا رسیدند نگاه کردند دیدند...
ای وای...
محراب مسجد لاله گونه...
فرق بابا رو شکافته اند...
تمام صورت خونیه...
روی خاکهای محراب هی صدا میزنه...
«فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ»
همین جا بود صدای حسنین به ناله بلند شد...
🔸حسن از یک طرف می کرد زاری
🔸حسین از سوی دیگر بی قراری
حسنین اومدند کنار بابا...
بابا ديگه رمق در بدن نداره... زیر بغل های بابا رو گرفتند...
با فرقه شکافته آوردند به سمت خونه...
#گریز اول👇
عرضه بداریم یا امیرالمومنین...
طاقت نداشتی دخترت زینب کبری...
شما رو با صورت خونی ببینه...
اما یاعلی... کجا بودید آقا خرابه شام...
وقتی سر بریده حسنیت رو...
برا دختر سه ساله اش آوردند...
ای وای.. ای وای...
بمیرم.. تا نگاهش به سر بابا افتاد...
صدا زد: وای بابای خوبم...
(مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ)
بابا بگو ببینم کی سر از تنت جدا کرده...بابا...
کی با چوب خیزران به لب و دندانت زده بابا...
(مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي)
کی منو تو بچگی یتیم کرد...
🔸یتیمی درد بی درمان یتیمی
🔸یتیمی خاری دوران یتیمی
بابا نبودی ببینی...
از کربلا تا شام...
چقدر تازیانه به من زدند...بابا...
دیگه طاقت ندارم...بابا
ببین تمام بدنم کبود شده...
موهای سرم سفید شده...
بابا دیگه منم با خودت ببر...
یاعلی.. سه ساله حسینت...
انقدر کنار بدن بابا ضجه زد... یکدفعه دیدند دختر یک طرف افتاد...
سر بابا یک طرف افتاد...
عمه جانش زینب دوان دوان اومد نگاه کرد دید...
دختر جان به جانان تسلیم کرده...
شعر پایان👇
🔸ناز مرا به ضربت سیلی کشید خصم
🔸بابا گمان مبر که نوازشگرم نبود
🔸تا زنده ام به جان تو مدیون زینبم
🔸جز او کسی به فکر من و خواهرم نبود
🏴🏴🏴🏴🏴
#شب_قدر
#روضه_شب_بیست_و_یکم_رمضان
#روضه_دفتری
#روضه_امام_علی_ع
#گریز حضرت علی اصغر(ع)
◾️◾️◾️◾️◾️
يَا اَبَا الْحَسَنِ، يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ، يا عَلِىَّ بْنَ أَبيطالِبٍ، يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ، يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا، إِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللَهِ، وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا، يا وَجيهاً عِنْدَ اللَهِ، اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَهِ
⬅️اجرو مزده همه شما برادران و خواهران با امیرالمومنین علیه السلام انشاالله درهر گوشهای از این مجلس ومحفل نشسته آید به ابروی امیرالمومنین وشب قدر حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشاالله
شب شهادته روضه برایتان بخونم همه اموات کسانی که سالها قبل در این گونه عزاداریها شرکت داشتند روحشان فیض ببرند
🔸مناجات علی از سوی نخلستان نمی آید
🔸صدای دلنشین شاه انس و جان نمی آید
🔸بجای صوت قرآن چون شده کز خانه حیدر
🔸نوایی جز صدای ناله و فغان نمی آید
🔸به فرق مظهر حق و عدالت ضربتی خورده
🔸که امید حیات از آن شه مردان نمی آید
⏪شبه شهادت آقامون امیرالمومنینه ،امشب باپای دل بریم خونه امیرالمومنین .بابچه های امیرالمومنین هم ناله شویم
خدایا امشب خونه حضرت علی(ع) چه خبره؟؟
🔻علی دربستر مرگ است ومشغول نماز امشب
🔻بگو خادم به مسجد خسروخوبان نمی آید
شب یتیمی اربابمون حسینه ،شب یتیمی خانم زینب کبری ست .
خواهرا امشب با بی بی زینب هم ناله بشید
هی میاد کنار بستر بابا ،مثل پروانه دور بستر بابا میگرده به صورت زیبای بابا نگاه میکنه .
هی میگه بالاخره خوب میشی بابا!
بالاخره زخم سرت خوب میشه بابا
بالاخره از جات بلند میشی.انشاالله هیچ کسی رو داغ بابا نشان ندهد خیلی سخته
🔻یتیمی، دامن مادرگرفته اشک میریزد
امشب بچه های کوفه هم یتیم شدند هی میگن مادر اون آقایی که هرشب برای ما نون وخرما میاوردچرا دیگه نمیاد؟
مادر..اون آقایی که مثل پدر هرشب مارو نوازش میکرد چرا نیومد؟
🔻یتیمی،دامن مادر گرفته اشک میریزد
🔻که ای مادر چرا غمخوار ماطفلان نمی آید
تا یتیمان کوفه فهمیدند برای زخم سر امیرالمومنین شیر خوبه هر کدوم از این بچه ها یک ظرف شیر رابه دست گرفتند ...
اومدن پشت درخونه امیرالمومنین.
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرند
⏪اما دلها بسوزه
برا اون طفل شش ماهه امام حسین که کربلا بجای اینکه براش آب بیارن با تیر سه شعبه جوابش را دادن .
من فقط همینو بگم ازهمه التماس دعا :بین زمین وآسمان علی اصغر روی دستای بابا . یکدفعه ابی عبدالله نگاه کرد دید علی اصغرش داره بال وپر میزنه ،
دید علی اصغر داره جون میده
دست وپا کم بزن اصغر که پریشان نشود
پدر پیر توآزرده وحیران نشود .
الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
#التماس_دعا
احمد بهزادی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
1403/12/8
اختصاصی
کانال روضه امام علی ع👇 ایتا وتلگرام
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@roze_emam_ali
ادامه روضه
شب 19👇
#شب_قدر
#شب_نوزدهم_ماه_رمضان
🕋#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
•┈┈••✾•🌿🖤🌺🖤🌿•✾••┈┈•
(ادامه روضه بالا)
صدای ناله مولا بلند شد...
«فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ»
به خدای کعبه رستگار شدم...
دیگه علی راحت شد خدا...
صدای منادی بین زمین آسمان بلند شد...
«تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْکَانُ الْهُدَى»
تا صدای منادی رو بچه ها شنیدند...
دوان دوان اومدند به طرف مسجد...
تا رسیدند نگاه کردند دیدند...
ای وای...
محراب مسجد لاله گونه...
فرق بابا رو شکافته اند...
تمام صورت خونیه...
روی خاکهای محراب هی صدا میزنه...
«فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ»
همین جا بود صدای حسنین به ناله بلند شد...
💔حسن از یک طرف می کرد زاری
💔حسین از سوی دیگر بی قراری
حسنین اومدند کنار بابا...
بابا ديگه رمق در بدن نداره... زیر بغل های بابا رو گرفتند...
با فرقه شکافته آوردند به سمت خونه...
#گریز اول👇
عرضه بداریم یا امیرالمومنین...
طاقت نداشتی دخترت زینب کبری...
شما رو با صورت خونی ببینه...
اما یاعلی... کجا بودید آقا خرابه شام...
وقتی سر بریده حسنیت رو...
برا دختر سه ساله اش آوردند...
ای وای.. ای وای...
بمیرم.. تا نگاهش به سر بابا افتاد...
صدا زد: وای بابای خوبم...
(مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ)
بابا بگو ببینم کی سر از تنت جدا کرده...بابا...
کی با چوب خیزران به لب و دندانت زده بابا...
(مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي)
کی منو تو بچگی یتیم کرد...
😭یتیمی درد بی درمان یتیمی
😭یتیمی خاری دوران یتیمی
بابا نبودی ببینی...
از کربلا تا شام...
چقدر تازیانه به من زدند...بابا...
دیگه طاقت ندارم...بابا
ببین تمام بدنم کبود شده...
موهای سرم سفید شده...
بابا دیگه منم با خودت ببر...
یاعلی.. سه ساله حسینت...
انقدر کنار بدن بابا ضجه زد... یکدفعه دیدند دختر یک طرف افتاد...
سر بابا یک طرف افتاد...
عمه جانش زینب دوان دوان اومد نگاه کرد دید...
دختر جان به جانان تسلیم کرده...
شعر پایان👇
💔ناز مرا به ضربت سیلی کشید خصم
💔بابا گمان مبر که نوازشگرم نبود
💔تا زنده ام به جان تو مدیون زینبم
💔جز او کسی به فکر من و خواهرم نبود
•┈┈••✾•🌿🖤🌺🖤🌿•✾••┈┈•
بروزترین
کانال روضه دفتری تلگرام وایتا👇👇
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
#مداح: کربلایی سید مجید بنی فاطمه👌😭
#روضه_جانسوز_شهادت_امام_علی_ع
#گریز حضرت ابوالفضل علیه السلام و حضرت زینب سلام الله
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
خدا نگهدار گریه های نیمه شب
خدا نگهدار ای یتیمای عرب
خدانگهدار بچه هایی که بودین
منتظره سفره های نون و رطب
خداحافظ سفره ی نون و نمک
خداحافظ غصه ی تلخ فدک
خدا حافظ چاه غم های علی
خداحافظ کوچه و صبر و محن
خداحافظ روزگار ، خداحافظ غم یار
خداحافظ بچه ها ، خداحافظ ذوالفقار
بابا حیدر بابایی …
پلک های بستت تنمو میلرزونه
فرق شکسته ات تنمو میلرزونه
صدات میلرزه تا با من حرف میزنی
صدای خسته ات( دلم و میلرزونه)۲
خداحافظیت جوابم میکنه
*امشب شب یتیمیه زینب،دیگه باید بهت چه جوری بگم،زینب دیگه بی بابا شد*
دوباره خونه علی غوغا شده
زخم سر مولای کوفه وا شده
صدای ناله ضعفش نیمه شب
مثل شبای آخر زهرا شده
*هر طبیبی آوردن گفتن دیگه علی رفتنیه ای گداهای نیمه شب علی،نانجیب زهرو کشیده بود به این شمشیر،زهری که وقتی طبیب نگاه کرد امیرالمؤمنین دستمال زردی رو به پیشانی بست دیگه همچین شبی صورت
علی رو نگاه میکردی با اون دستمال زرد یکی شده بود،به قدری حضرت رنگ و روش برگشت؛شایدم این امشب بود نمیدونم فرمود همه برن بیرون،صورت ورم کرده یه مرتبه اشاره کرد فرمود:همه بیرون برن فقط بچههای
زهرا کنار بستر من باشن،میخوام وصیت کنم،همه بیرون رفتن،ابی عبدالله،امام حسن،دخترانش زینب و کلثوم کنار بستر دیدن مولا یه نگاهی کرد دور و بر بستر و فرمود:حسن جان پس عباسم کجاست؟!! بابا فرمودید
فقط بچه های زهرا باشن،فرمود عباسم پسر زهراست،اون ذخیره ی کربلاست …
اومد دید پشت در عباس سرشو پایین انداخته صدا زد داداش بیا،داداش مگه بابام نفرمودند فقط بچه های فاطمه؛صدا زد عباس مژده بهت بدم بابام گفته تو هم پسر زهرایی …” اومد کنار بستر بله بابا؟ فرمود سرتو بالا
بیار” دست عباس و گرفت،هی این دست و لمس میکرد … یه مرتبه فرمود حسین جان نزدیک بیا با یه دستش دست عباس،با یه دستش دست حسین،یه وقت دیدن دست حسین و تو دست عباس گذاشت صدازد
عباس حسین و به تو میسپارم …” یه نگاه کرد صدا زد عباس یادت نره حسین من کربلا غریب و تنهاست،همه جا کنار حسین باش،نکنه غم رو دل حسین بیاد،اینا پسرای زهرا هستن،حسین و تنها نزار عباس جان(من یه
جای دیگه میخوام برم بسم الله من از امام رضا معذرت میخوام ببینم غیرتی ها چه میکنند)،عباس جان همه جا حواست به زینب باشه ….
زینب من چهار سالش بود به حسن میگفتم روشنی هارو خاموش کنه تا کسی قدو بالای زینب و نبینه،عباس کربلا حواست به زینب باشه … خدا هرکی خواهر داره براش نگه داره” یه جا زینب عباس و صدا زدم من از
امام رضا معذرت میخوام اونم مجلس یزید بود سر بریده رو آوردن نانجیب چوب به لب و دندان میزد یه وقت زینب چشمش افتاد به سر بریده عباس داداش کجایی ببینی نامحرم ها دور ما ….
حسین …
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
اختصاصی
کانال روضه امام علی ع👇 ایتا وتلگرام
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@roze_emam_ali