هدایت شده از کانال گلچین مولودی و عروسی مذهبی
بروزترین
کانال گلچین مولودی و.....👇 ایتاوتلگرام
🌿🌺🌿
@golchin_mowludi
☘جـــدیـــد☘
#مدح_زمزمه_امیرالمومنین_علی_ع
#جان_به_قربان
جان به قربان صفایت یا امیرالمومنین(ع)
آن کلام دل گشایت یا امیرالمومنین(ع)
تو کتاب حق میان مردم این عالمی
هردوعالم به فدایت یا امیرالمومنین(ع)
ای تو آغاز ولایت در میان عالمین
چشمه ی عقل و درایت یا امیرالمومنین(ع)
عالمی از هیبت نامت به وجد آمد علی (ع)
پس زنم هر دم صدایت یا امیرالمومنین(ع)
قطره ام اما دم از عشق تو دریا میزنم
هستی ام نذرِ لِوایت یا امیرالمومنین(ع)
نام زیبای شما احیا کند صد مرده را
چشم شیعه بر سخایت یا امیرالمومنین(ع)
حسرت صحن و سرایت تا به کی ماند به دل
این دلم کرده هوایت یا امیرالمومنین(ع)
خاک پای زائرت را سرمه ی چشمم کنم
یک نظرکن بر گدایت یا امیرالمومنین(ع)
گر شبی مارا در ایوان نجف مهمان کنی
میدهم جان از برایت یا امیرالمومنین(ع)
هدایت شده از کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
مرثیه_امیرالمؤمنین_امام_علی_علیه_السلام
کس نمی داند چها بر قلب مولا میگذشت
لحظه های آخرش با یاد زهرا میگذشت
دخترش را کرد آرام و سپس در را گشود
گفت کاش آن روز زهرایم به پشت در نبود
در که شالش را گرفت از دل قرارش را گرفت
یادش آمد میخ در دار و ندارش را گرفت
شال خود محکم ولی در را علی آهسته بست
یادش آمد ضربِ در پهلوی زهرا را شکست
تا قدم در کوچه ها زد لرزه بر پایش فتاد
یاد آن روزی که بین کوچه زهرایش فتاد
یادش آمد باز تنها یاورش را میزدند
دستهایش بسته بود و همسرش را می زدند
تا در مسجد فقط میکرد مولا زمزمه
فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه
گریه میکرد و دعا می کرد یارب یا مجیر
که علی را دیگر از این مردم دنیا بگیر
سجده آخر دعای مرتضی شد مستجاب
تیغ اشقی الاشقیا بشکست فرق بوتراب
خورد با صورت زمین شیر خدا از حال رفت
در همان لحظه دلش یک لحظه تا گودال رفت
دید در گودال آن خدّالتریب افتاده است
بین یک لشکر حسین او غریب افتاده است
یک طرف در بین مقتل دست و پا میزد حسین
یک طرف بر روی تل زینب صدا میزد حسین
دور تا دورِ حسینش چشم تا می کرد کار
نیزه بود و نیزه بود نیزه بود و نیزه دار
گفت ای نامرد کمتر بین خون تابش بده
یا مَبُر سر از تنش یا لااقل آبش بده
🔸شاعر
عبدالحسین_میرزایی
#امیرالمومنین_علی
#ضربت_خوردن
بشنوید ای عاشقان احمد روایت میکند
هر که میگوید علی دارد عبادت میکند
یا علی ، شد بر تو نازل روح همراه ملک
مطلع فجر از جبین تو روایت میکند
لیله ی قدر است افضل از هزاران ماه اگر
قدر ، از زهرای تو کسب فضیلت میکند
پاک میگردد دو گوشی کز ثنایت بشنود
پاک میگردد زبانی کز تو صحبت میکند
گر که خلقت جمع گردد بر تولایت ، خدا
شعله های نار را سرد و سلامت میکند
دوستش دارد خدا و دوستش دارد رسول
هر که بر آل تو ابراز محبت میکند
خیر هر کس را که میخواهد خداوند علیم
دوستیِ تو به قلب او عنایت میکند
آیه ی اکملت بر دوش نبی تکلیف بود
دین به تایید تو تکمیل رسالت میکند
سه هزار و سه ملک بر تو سلام آورده اند
در شبی که مشک آب تو سقایت میکند
می شود فهمید که از بعد "منذر" ، "هاد" کیست
هر کس آیات برائت را قرائت میکند
نان و خرما روی دوش و سنگ بستن بر شکم
بین خلق و خود ، علی اینگونه قسمت میکند
طشت رسواییِ باطل از سر بام اوفتاد
چون علی در مسجد کوفه قضاوت میکند
هر قدم یک حج و در برگشت دو حج میشود
آن مثال کعبه را هر کس زیارت میکند
تا نجف را دید آدم روی خاکش سجده کرد
در بهشت آمد دوباره شکر نعمت میکند
**
در عزایش قامت محراب ها از غم خمید
در رثایش منبر از ناله قیات میکند
همچو خورشیدی شفق گون گشت در مغرب نهان
آنکه با ایمای او خورشید رجعت میکند
نوحه خوانش جبرییل است و میان آسمان
نوحه از ویرانیِ رکن هدایت میکند
ای مسلمانان به مسجد حرمت قرآن شکست
گریه ها ختم رسل بر این مصیبت میکند
بر روی سجاده اش گلبرگ های لاله ریخت
مسجد از خون خدا کسب طهارت میکند
میثم مؤمنی نژاد
قتل عدالت
کوفه دن عرشه ناله اوجالدی
قدسیان گویده حیرتده قالدی
کیمدی بو عرض ائدوبلر الهی
قانلی سجاده محرابه سالدی
جبرئیل امین ائتدی اعلان
قانه غلطان اولوب شاه مردان
باش آچوب ماسوا اهلی یکسر
قاره پوش اولدیلار دیده لر تر
قان ایچینده یاتوب شیر یزدان
طاقتین سلب ائدوب زهر خنجر
عرشیله فرش اولوب بیت الاحزان
قانه غلطان اولوب شاه مردان
مرتضی سسلنور ای حسن گل
قیل تدارک حنوط و کفن گل
وئر تسلّی بنات رسوله
گلشنه اسدی باد محن گل
آز زماندا سولار باغ و بستان
قانه غلطان اولوب شاه مردان
بوینی چگنینده دورما حسینیم
رستگارم،ادا اولدی دینیم
قول بویون اول حسنله باخوم بیر
آخر عمریمده،ای نور عینیم
فاطمه دشمنی اولدی خندان
قانه غلطان اولوب شاه مردان
گویده حورا بو احواله مضطر
یرده غوغا اولوب همچو محشر
زینبین گوزیاشی قانه دوندی
وای بابا سسلور عباس و جعفر
اسدی صرصر سولوبدی گلستان
قانه غلطان اولوب شاه مردان
امّ کلثوم گلور دیده گریان
گوزیاشی جاری رخساره هر آن
هر قدمده دیور یاندیم الله
بحر آلام ائدوب گور نه طوفان
کاش اولا بو فنا دهری ویران
قانه غلطان اولوب شاه مردان
زحمت یاره چوخ تاپدی شدّت
ایتدی حاذق اطبّا طبابت
اولمادی راه چاره او زخمه
چون ائدوب زهرلی تیغ اصابت
عافیت رختینه یوخدی امکان
قانه غلطان اولوب شاه مردان
کوفه ایتامی ناله اوجاتدی
وا علی صوتی افلاکه چاتدی
انس و جنّ اولدیلار غرق محنت
مرتضی عالمین داشین آتدی
وار یری آغلیا شیعه لر قان
قانه غلطان اولوب شاه مردان
فُزتُ ربّی دئدی شیر داور
خامه گریان اولوب یاندی دفتر
«زعفرا» گوزیاشون قانه دوندر
پاک ائله قلبوی ای محقّر
گی قرا باشه وور ایله افغان
قانه غلطان اولوب شاه مردان
شاعرکربلایی ذعفرآزادمهر
مداح استادطالبی
#ماه_مبارک_رمضان
روضه حضرت علی (ع)
در جنگ صفین لشکر معاویه با نقشه ی عمر و عاص،از روی مکر و حیله قرآنها را بر سرنی کردند و بالا بردند و ندای دین خدا و قرآن سر دادند .نواهای ترحم انگیز سراسر صفین راپر کرد . ساده لوحان لشکر عراق گول این نقشه را خوردند . بیش از بیست هزار نفر از آنان که پیشانی آنها از سجده پینه بسته بود میدان را ترک کردند و حتی امام را تهدید به مرگ کردند . غربت امیرالمومنین (ع)را بنگر امان از جهل جاهلان !خون به دل امیرالمومنین (ع) کردند لذا علی (ع) در لیله المبیت ،خطبه ای خواند و از دست آنان شکایت کرد (عجبا) من میخواهم با یاری شما بیماریها را مداوا کنم ؛اما شما خود درد من هستید من به کسی میمانم که میخواهد خار را به وسیله خار بیرون بیاورد با اینکه میداند خار همان خار است (مانند خار قبلی میشکند و در بدن باقی میماند ).
خون آشام های کربلا از نسل همان هایی بودند که در صفین قرآن به سر نیزه بلند کردند . در کربلا هم دوباره همان نقشه شوم را اجرا کردند. در صفین قرآنها را به سر نیزه بستند اما اینجا نیزه ها را به قرآن ناطق زدند و سر امام خود را بلند کردند .
پدر این را به صفین امتحان کرد
که قرآن را به نیزه میتوان کرد
پسر در شام وکوفه پیروش شد
سر قرآن ناطق بر سنان کرد
آنجا قرآن را به نیزه بستند و ندای دین و قرآن را سر دادند ولی اینجا پای نیزه ها به شادی و هلهله پرداختند.
شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید
ساز با ناله ی ذریه زهرا نزنید
رقص شادی جلو محمل زینب نکنید
پای سر های بریده به زمین پانزنید
سر مردان خدا را به سر نیزه زدید
مرد باشید و دگر سنگ به زنها نزنید
به زنان سنگ اگر بر سر بازار زدید
دختران را به کنار سر بابا نزنید
علی و فاطمه در بین شما استاده اند
پیش چشم علی و فاطمه ما را نزنید
کشتن فاطمه بین در و دیوار بس است
تازیانه به سر زینب کبری نزنید
شب نوزدهم .
از زبان دختر امیرالمومنین علیه السلام
#امیرالمومنین
#شب_نوزدهم
#غربت_امیرالمؤمنین_علیه_السلام
دل دل نکن مسجد نرو دلشوره دارم
خب دخترم ، تو بیقراری، بی قرارم
این چند ساعت راه رفتی گریه کردی
مهمان من یک لحظه هم بنشین کنارم
هر بار دستی بر محاسن می کشی تو
من دستهایم را به روی سر گذارم
امشب شدی مثل شب تشییع مادر
از گریه هایت خاطراتی تلخ دارم
کمتر بگو یافاطمه بس کن دلم ریخت
میل حبیبت کرده ای طاقت ندارم
دیدم کُلون در به شالت گیر کرده
تصویر شد کوچه به پیش چشم تارم
یاد ِ غلاف قنفذ و دست مغیره
از داغی مسمار عمری داغدارم
ای پیرِ نورانی نبینم غرق خونی
دارم سپیدی های مویت می شمارم
امشب دعا کردم زمین خورده نبینم
تا موقع بر گشتنت چشم انتظارم
تو رفتی و ناگاه فریادی شنیدم
فزت و رب الکعبه زهرا جان رسیدم
از کوچه ها فریاد آمد حیدر افتاد
باصورتی خونین امیر خیبر افتاد
تا که شنیدم بی هوا شمشیر خوردی
در خاطرم آمد چگونه مادر افتاد
دیدم سرت را واشده احساس کردم
یکبار دیگر در به روی مادر افتاد
بعد از تو دیگر روز خوش زینب نبیند
پرده نشین کوفه در دردسر افتاد
روزی می آید بی تو می آیم در این شهر
در قلب من دلشوره های معجر افتاد
ای وای از آن شب که در کنج تنوری
خورشید من در دامن خاکستر افتاد
#قاسم_نعمتی
یا امیرالمومنین مددی
#امیرالمومنین
السلام ای عالی اعلا امیرالمومنین
ماهمه قطره تویی دریا امیرالمومنین
خلقت مارا خودت گردن گرفتی از ازل
بوسه دارد دست تو آقا امیرالمومنین
نوح و آدم در جوار تو بزرگی می کنند
طفل خلقت را تویی بابا امیرالمومنین
می نشیند خنده بر لب های زهرا همسرت
تاکه می گوییم نامت را امیرالمومنین
رو به ایوان نجف بر روی زانوی شما
می شود جان دادنم زیبا امیرالمومنین
باز می گردد در هفت آسمان برقلب ما
هرکجا گوییم ذکر یا امیرالمومنین
حاکم روز قیامت کیست ؟سلطان نجف
شد حساب ما قیامت با امیرالمومنین
هیچ فرقی نیست بین مرتضی با فاطمه
مثل آیینه شده زهرا امیرالمومنین
روی سربند ابوفاضل نوشته در نبرد
رمز پیروزی عاشورا امیرالمومنین
جلوه کرده فاتحانه کربلا تا شهر شام
در وقار زینب کبری امیرالمومنین
می شود در این لیالی با نگین خاتم ات
اربعینم را کنی امضا امیرالمومنین
#قاسم_نعمتی
#امیرالمومنین_شهادت
#شب_نوزدهم
فرقش شکافت رُکنِ زمین و زمان شکست
یک ضربه زد ولی کمر آسمان شکست
نالید فاطمه که نزن نانجیب زد
از فرق تا به اَبروی او ناگهان شکست
راحت علی به خاک نمیخورد ، میخ در...
شمشیر شد که باز زد و استخوان شکست
تا خورد بر زمین دلِ زهرا دو نیم شد
قلب حسین قلب حسن توامان شکست
فریادِ جبرئیل که پیچید ، دخترش
بی اختیار در وسط آستان شکست
خون پاک میکند زِ روی خویش مرتضی
زینب دمِ در است ولی بی گمان شکست
اینبار روضه خواند علی پیشِ دخترش
از تشنهای که داغِ لبانش جهان شکست
از تشنهای که داغِ جوان داغِ طفل دید
در حلقههای هلهلهی این و آن شکست
از تشنهای که در وسط جمع گیر کرد
با سنگِ بی مروتِ این کوفیان شکست
وقتی رسید نیزهی خود را دوباره زد
وقتی که رفت نیزهی خود را سنان شکست
انگشت مانده بود و عقیقی... از آن بدن
انگشت مانده بود ولی ساربان شکست
#حسن_لطفی
#امیرالمومنین_شهادت
#شب_نوزدهم
پدر را در گلیمی از کنار منبر آوردند
پسر را در حصیری غرقِ خون و بی سر آوردند
علی را کوفیان کشتند در محراب و بعد از آن
برای کشتن فرزند او، صد لشگر آوردند
اگر خورشید را شق القمر کردند در کوفه
همان شق القمر را کربلا بر اکبر آوردند
تمام دشت از خونِ ابوالفضل علی پُر شد
ز بس بارانِ تیرِ کینه برآن پیکر آوردند
ز فولادی که شد شمشیر و بر فرق علی آمد
به دست حرمله تیری برای اصغر آوردند
چقدر این کوفیان پستند کز بعد حسینِ او
ز گوش کودکانش گوشوارهها در آوردند
سه ساله بود و پا پُر آبله، رخسار و تن نیلی
چه روزی با اسیری بر سر این دختر آوردند
«وفایی» چون که خطبه خوانی زینب به گوش آمد
همه در کوفه میگفتند گویا حیدر آوردند
#سیدهاشم_وفایی
#امیرالمومنین_شهادت
#شب_نوزدهم
خیره به اسمان شده این دیده ی ترم
من بی کس همیشه تاریخ حیدرم..
یک روز آب خوش به گلویم نرفته ست
از ابتدا غریب مرا زاد مادرم
افطار تلخ من به نمک باز میشود
خرما چرا گذاشته زینب برابرم
ای کوفه خوش بخواب علی رفتنی شده
راحت شدید از من و فریاد منبرم
وقت اذان شدست مهیای رفتنم
شمشیرتان کجاست بکوبید بر سرم
الله اکبر! اشهد حیدر بلند شد...
یارب گواه باش که پر گشته ساغرم
فزت و رب کعبه!سرم غرق خون شده
این را برای فاطمه سوغات میبرم
من را رها کنید خودم راه میروم
حالا که ایستاده دم خانه دخترم
زینب بمان به خانه که خانه ست جای تو..
این کوچه نیست جای تو ای بانوی حرم
از کوچه رد شدن به تو یکروز میرسد
از حال و روز کوفه ی آنروز مضطرم
فریاد میزنند ببینید اسیر را
فریاد میزنی که خدا نیست معجرم
فریاد میزنند که خیراتشان دهید
فریاد میزنی که زنسل پیمبرم
فریاد میزنند که زینب حسین کو؟
فریاد میزنی که به نیزه است دلبرم
#سیدپوریا_هاشمی
#امیرالمومنین_شهادت
#شب_نوزدهم
خون ابوتراب که بر صورتش چکید
فریاد جبرییل به گوش زمین رسید
گوشینماند در همهیشهر ؛ آن سحر
جُزاینکهصوت"قَدقُتِلَالمُرتَضی"شنید
وقتی پسر عموی عزیزش شهید شد
در آسمان رسول خُدا پیرهن درید
خون گریهکردچشم فلک در غم علی
ازآن بهبعد بود فَلَق سُرخ شُد شَدید
درهای آسمان به روی او گُشوده بود
وقتطلوعِفجرکهمُرغ از قفس پرید!
افتاده بود در دل محراب غرق خون
از فرط درد پاشنه بر خاک میکشید
زهرا همینکه دید چه کردند با علی
سیلیبهرویخویشزد؛آهازجگرکشید
زینب همینکه دید چه کردند با پدر
پیشاز رسیدن بهخرابه قدش خمید
بعد از علی؛حسین پناه عقیله بود
تا ساعتیکه شمر سر از پیکرشبُرید
حیدر برای فاطمه و کوچه گریه کرد
چون دخترشبهجانب گودال میدوید
#محمد_قاسمی
مرثیه_امیرالمؤمنین_امام_علی_علیه_السلام
کس نمی داند چها بر قلب مولا میگذشت
لحظه های آخرش با یاد زهرا میگذشت
دخترش را کرد آرام و سپس در را گشود
گفت کاش آن روز زهرایم به پشت در نبود
در که شالش را گرفت از دل قرارش را گرفت
یادش آمد میخ در دار و ندارش را گرفت
شال خود محکم ولی در را علی آهسته بست
یادش آمد ضربِ در پهلوی زهرا را شکست
تا قدم در کوچه ها زد لرزه بر پایش فتاد
یاد آن روزی که بین کوچه زهرایش فتاد
یادش آمد باز تنها یاورش را میزدند
دستهایش بسته بود و همسرش را می زدند
تا در مسجد فقط میکرد مولا زمزمه
فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه
گریه میکرد و دعا می کرد یارب یا مجیر
که علی را دیگر از این مردم دنیا بگیر
سجده آخر دعای مرتضی شد مستجاب
تیغ اشقی الاشقیا بشکست فرق بوتراب
خورد با صورت زمین شیر خدا از حال رفت
در همان لحظه دلش یک لحظه تا گودال رفت
دید در گودال آن خدّالتریب افتاده است
بین یک لشکر حسین او غریب افتاده است
یک طرف در بین مقتل دست و پا میزد حسین
یک طرف بر روی تل زینب صدا میزد حسین
دور تا دورِ حسینش چشم تا می کرد کار
نیزه بود و نیزه بود نیزه بود و نیزه دار
گفت ای نامرد کمتر بین خون تابش بده
یا مَبُر سر از تنش یا لااقل آبش بده
🔸شاعر
عبدالحسین_میرزایی
﷽
👆روضه و توسل ویژۀ شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام و شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان به 🎤نَفسِ سیدمجیدبنی فاطمه•✠•
یا بن الحسن! آقاجان! شبِ بیست و یکمِ، سرِ شما سلامت، قربون شالِ عزات برم، تا امیرالمؤمنین فرمود: همه بیرون برن، فقط بچه های فاطمه بمونن، همه رفتن،اما دیدن مولا باز نگاه کرد،فرمود: حسن جان! پس عباسم کجاست؟عرض کرد: باباجان! مگر نفرموده بودید فقط بچه های فاطمه بمونن؟صدا زد: بله عزیزِ دلم، اما به عباسم بگید بیاد، عباسم جزو بچه های فاطمه است.
همچین که اومد دید عباس بیرون مؤدب نشسته، داره گریه میکنه، صدا زد: عزیزِ دلم بلند شو، بابام کارِت داره،صدا زد:آقاجان!مگه نفرمودن فقط بچه های فاطمه بمونن؟ آقا امام حسن دستی به سر عباس کشید، فرمود: عزیزِ دلم پدرمون فرموده: تو هم پسرِ فاطمه ای.عباس مؤدب اومد کنارِ بسترِ بابا، فرمود:عباس جان! سرت رو بالا بیار، دستِ بابا رو بوسید، امیرالمؤمنین دیدن، دستِ عباس رو گرفت،وصیت ها رو به حسنش کرد، فرمود: حسین جان کمی جلو بیا، زینب داره نگاه میکنه، بابا این چه کاری است با این حالش میخواد انجام بده،دست حسینش رو گرفت، دستِ عباس رو تویِ دستِ حسین گذاشت،همه گفتن: شاید میخواد سفارشِ اباالفضل رو به حسین بکنه، یه وقت صدا زد: عباسم! یادت باشه یه روزی کربلا همه حسینم رو تنها میذارن، نکنه اباالفضل، حسین رو تنها بذاری...*
بلند شو ای، قُوّتِ لشکرم
پاشو از جا ببین، بی پناهِ حرم
می بینی که، پشت من تا شده
پایِ دشمن به، دورِ حرم وا شده
سکینه میگه: دیگه برگرد
ببین خواهشِ آخریشُ
رقیه نشسته تو خیمه
گره میزنه روسریشُ
*اباالفضلم بلند شو، مگه یادت رفت بابام سفارش کرد؟ عزیزِ دلم بلند شو بچه ها بهونۀ تو رو گرفتن...
از صبح عاشورا هر کی افتاد ابی عبدالله اومد بالا سرش، حتی برا علی اکبر گریه نکرد،مات و مبهوت مونده بود تا زینب آمد وسطِ میدان، اما تنها کشته ای که دادِ حسین رو بلند کرد، بدنِ پاره پارهٔ اباالفضل بود، همچین که اومد عمود خیمه رو کشید، دادش بلند شد، خواهرش گفت: داداش چرا داد میزنی؟ مگه نفرمودی آروم گریه کنیم، صدا زد: علمدارم رو کشتن، خواهرم دیگه آمادهٔ اسیری بشید، دیگه اباالفضل ندارم...
زن و مرد فریاد بزنید:یا حسین!
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#شب قدر
#شب بیست و سوم رمضان
#روضه امام علی (ع)
يَا اَبَا الْحَسَنِ، يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ، يا عَلِىَّ بْنَ أَبيطالِبٍ، يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ، يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا، إِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللَهِ، وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا، يا وَجيهاً عِنْدَ اللَهِ، اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَهِ.
🔸آقا بیا که بی تو پریشان شدن بس است
🔸از دوری تو پاره گریبان شدن بس است
یا بن الحسن کجایی آقا...
در این شب قدر و...
ایام شهادت امیرالمومنین...
امام زمان...
امشب میخوام اعتراف کنم...
🔸تا کی گناه پشت گناه ایّها العزیز؟!
🔸تا کی اسیر لذّت عصیان شدن؟! بس است
نمیدونم تا کی قراره دلت رو بشکنم آقا...
شرمنده ام مولای من...
شرمنده ام آقای من...
دیگه خجالت میکشم...
از بس که گناه کردم و...
گفتم خدایا...
بالحجه الهی العفو...
دیگه خجالت میکشم...
از بس که گناه کردم و...
هر شب قدری که رسید...
گفتم خدایا به امام زمان...
منو ببخش...
امشب اومدم بگم آقای خوبم...
🔸اِحیا نما در این شب اَحیا دل مرا
🔸دل مردگی و این همه ویران شدن بس است
دیگه بسمه آقا...
یا بن الحسن...
🔸آقا بیا به حقّ شکاف سر علی
جان من و پدر و مادرم فدای علی...
حالا که اسم امیرالمومنین اومد...
بزار اینم بگم آقا...
با همه بدی هام...
این شبها برای جد غریب شما اشک ریختم...
برا امیرالمومنین به سر و سینه زدم...
آقا.. ما در عزای عزیزانمون...
بیشتر از یک هفته و چهل روز سیاه نمیپوشیم...
اما در عزای جد شما...
یک عمره سیاهپوشیم...
آقا ما محبت شما رو در سینه داریم...
ما با محبت شما زنده ایم...
آقا میشه امشب...
نگاه به اعمال بدم نکنی...
نگاه به کارهای بدم نکنی...
امشب دستم خالیه...
شب قدر میخوام برم در خونه خدا...
میخوام بگم الهی العفو...
اما آبرویی ندارم...
آقا یک بار دیگه آبرو داری کن...
امام زمان...
شرمندتم هستم آقا...
قول میدم آقا...
دیگه دلت رو نشکنم...
قول میدم دیگه گناه نکنم...
🔸آقا بیا به حقّ شکاف سر علی
🔸از داغ هجرت آتش سوزان شدن بس است
حالا هر چقدر با آقا کار داری صداش بزن...
در این شب قدر همه به هم...
یا صاحب الزمان...
🔸مهتاب ، خوش بتاب به كاشانه علي
🔸تاريك گشته روشنی خانه ی علي
🔸عالم سيه پوش بُوَد در عزاي او
🔸تنها نگشته كوفه عزا خانه علي
🔸باشد علي چو شمعي و اطراف بسترش
🔸اطفال خسته دل همه پروانه علي
🔸ريزد زديده اختر اشك از غم پدر
🔸زينب كه هست گوهر يكدانه علي
🔸تاريخ شاهد است كه مظلوميِ علي
🔸پيدا بُوَد ز دفن غريبانه علي
🔸گردیده درشگفت جهان وجهانیان
🔸ازعزم وجزم وهمت مردانه علی
⬅️عزیزان امشب شب سوم شهادت امام علی(ع) است امشب برای غریبی امام علی گریه کنید جان عالم به فدایت یا علی جان قربان مظلومیت برم مولا از همین جا دلها را ببریم خانه غم گرفته امام علی(ع) با بچه های علی هم ناله شویم شب قدر است نمی دانیم تا سال بعد زنده باشیم یانه که در شب قدر شرکت کنیم امشب ای کسانی که در گوشه مجلس نشسته آید می دونم گرفتاری حاجت داری مریض داری جوان داری شب قدره از مولا امیرالمومنین بخواه انشاالله حاجت روا می شید
یادشهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرند
⏪امشب همه ملائک از آسمانها فرود می آیند برای بندگان که در این شب راز و نیاز می کنند بالهای خودشان را پهن می کنند فرش زیر پای مهمان خدا می کنند بریم کوفه به بچه های امام علی تسلیت بگم معمولا رسمه روز سوم عزا؛ بچه ها یش می روند کنار قبر دسته گل می برند کنارقبر بابا گریه می کنند انشاالله هیچ فرزندی را داغ بابا نشان ندهد اما شیعیا ن قبر علی مخفی است بچه های علی نتوانستند برند کنار قبر بابا اما وقتی شب شد شب بیست و یکم داشتند بابا را دفن می کردند به یاد آن شبی افتادند که بابا مادرشان را دفن می کرد آن شب چقدر بابا غریب بود کسی نبود کمکش کند بدن فاطمه را تو قبر گذاشت همه بگین علی جان
🔹یتیمان منتظر دیگر نمانید
🔹رخ از دیده خون دل فشانید
🔹چراغ عمر مولا گشته خاموش
🔹شما هم برعلیه قرآن بخوانید
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
التماس دعا
مداح اهل بیت (ع)احمد بهزادی
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#شب_قدر
#شب_بیست_و_یکم_ماه_رمضان
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
🔸مناجات علی از سوی نخلستان نمی آید
🔸صدای دلنشین شاه انس و جان نمی آید
شب شهادت آقامون امیرالمومنینه...
امشب با پای دل بریم خانه امیرالمومنین...
خدایا امشب خانه حضرت چه خبره...
🔸علی در بستر مرگ است و مشغول نماز امشب
🔸بگو خادم به مسجد، خسرو خوبان نمی آید
شب یتیمی اربابمون حسینه...
شب یتیمی خانم زینب کبری است...
خواهرها امشب با زینب کبری هم ناله شید...
هی مياد کنار بستر بابا...
مثل پروانه...
دور بستر بابا میگرده...
به صورت زیبای بابا نگاه میکنه...
هی میگه بلاخره خوب میشی بابا...
بلاخره زخم سرت خوب ميشه بابا...
بلاخره از جات بلند میشی...
بابای خوبم...
🔸یتیمی دامن مادر گرفته اشک می ریزد
امشب بچه های کوفه هم یتیم شدند...
هی میگن مادر اون آقایی که...
هر شب برای ما نان و خرما میآورد...
چرا ديگه نمیاد...
مادر ... اون آقای که مثل پدر...
هر شب ما رو نوازش میکرد...
چرا نیومد...
🔸یتیمی دامن مادر گرفته اشک می ریزد
🔸که ای مادر چرا غم خوار ما طفلان نمی آید
تا یتیمان کوفه فهمیدند...
برای زخم سر امیرالمومنین شیر خوبه...
هر کدوم از این بچه ها...
یک ظرف شیر رو به دست گرفتند...
اومدند پشت درب خانه امیرالمومنین...
(#نقطه_گریز)
اما دلها بسوزه برا...
اون طفل شش ماهه ای که کربلا...
از شدت تشنگی داشت جان میداد...
یا صاحب الزمان منو ببخشید...
بجای اینکه براش آب بیارند...
با تیر سه شعبه جوابش رو دادند...
من فقط همینو بگم...
بین زمین و آسمان علی اصغر روی دستهای بابا...
یکدفعه ابی عبدالله نگاه کرد...
دید علی اصغرش داره بال و پر میزنه...
دید علی اصغرش داره جان میده...
🔸دست و پا کم بزن اصغر که پریشان نشود
🔸پدر پیر تو آزرده و حیران نشود
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#روضه شب قدر
#روضه شب نوزدهم رمضان(3)
#روضه امام علی (ع)
يَا اَبَا الْحَسَنِ، يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ، يا عَلِىَّ بْنَ أَبيطالِبٍ، يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ، يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا، إِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللَهِ، وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا، يا وَجيهاً عِنْدَ اللَهِ، اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَهِ.
🔸مسجد كوفه ببین عزم سفر كرد على
🔸با دلى خون ز تو هم قطع نظر كرد على
🔸مسجد كوفه مگر مسجدالاقصایى تو
🔸كه ز محراب تو تا عرش سفر كرد على
🔸رفت آن شب كه به مهمانى امّ كلثوم
🔸دخترش را ز غمى سخت خبر كرد على
🔸خبر از كشتن خود داد به تكبیر و فسوس
🔸هر زمان جانب افلاك نظر كرد على
🔸كس چو او روزه یك ساعته هرگز نگرفت
🔸چون كه افطار به هنگام سفر كرد على
🔸گرچه جانش سفر تیر بلا بود، آخر
🔸پیش شمشیر ستم فرق سپر كرد على
🔸ریخت بر دامن محراب ز فرق سر او
🔸آنچه اندوخته از خون جگر كرد على
🔸گرچه در هر نفسى بود على را معراج
🔸غوطه در خون زد و معراج دگر كرد على
⬅️ازهمین جا بریم خونه علی امشب علی آخرین افطار مهمان خونه دختره اگه قرارباشه بابا افطاری خونه دختر بره دختر خوشحال میشه دست و پاشو گم میکنه،از صبح به تلاطم می افته میگه قراره بابا امشب بیاد خونه ی من
ام کلثوم هم امشب افتخارکرد خوشحاله بابا افطار مهمانشه
دلای پر شراره،خیره به آسمونه
خسته شده دلش از نامردی زمونه
سی سال خون به دل من علی کردید بی دفا مردم،سرمو میزاشتم توچاه باچاه دردو دل میکردم،به منه علی سلام نمیکردید همسایه ها جواب سلام منو علی رو نمیدادن
اروم اروم رولبهاش٬ یه اسمی و میخونه
فاطمه جان
تنگه دلم برای تو
علی بشه فدای تو
سی سال گذشته رفتی،علی دلش غمینه
بیشترازسی سال من منتظرامشب شبیم فاطمه من
وارد صحن مسجد شد بالای ماذنه آخرین اذان علی رو مردم کوفه میشنون
الله اکبر_بی وفامردم کوفه خون به دل من کردیدخداحافظ
ای وای ای وای ای وای
همینقدر بگم رکعت اول سر به سجده گذاشت تا سرازسجده بلند کرد نامرد باشمشیرزهرآلود برفرق سر مولا زد
سکان عرش به لرزه آمد منادی ندا قد قتل علی المرتضی مردم علی روکشتن
امام حسن وامام حسین اومدن بابا تومحراب خونِ
زیربغل بابارو گرفتن بابارو دارن برمیگردونن تارسیدن نزدیکای خونه فرمود حسن من حسین من بزارید من رو پای خودم راه بیام بابا خون زیادی ازت رفته بابا بابا دیگه رمق راه رفتن نداری صدازد علی آخه من دل ندارم زینب منو تواین حال ببینه بزارید رو پای خودم راه بیام
میخوام بگم یاعلی دل نداشتی زینب تورو تواین حال ببینه مولا کجا بودی ببینی دردو دلهای زینب
بابا
خدامیخواست این سررا ببینم بابا
کبوده روی مادر را ببینم بابا
بابابمن گفتی باید داغ شش برادر را ببینم
باباخدابمن صبرمیده
مولا دلواپس زینبی مولا نبودی کربلا بدن اربا اربای علی اکبر گلوی پاره پاره علی اصغر بدن زیرسم مرکبهای قاسم دستان بریده اباالفضل
ای وای ای وای بدن بی سر حسین
مولا نبودی زینب آمد کناربدن برادر هرجی نگاه کرد دید حسینش سر نداره همه بگید یاحسین
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
التماس دعا
مداح اهل بیت (ع)احمد بهزادی
🖤🖤🖤🖤🖤🖤
❣﷽❣
🖤 #روضه_حضرت_علی_ع
💔 #مناجات_با_خدا
💔 #شب_قدر
💔 #دفتری_علی_ع
🖤#آقای__کربلایی_مرتضی_شاهمندی
🔹امشب بگو که ای خدا
🔶شرمنده تم شرمنده تم
🔹واکن به روی من درو
🔶هر چی باشم من بنده تم
⬅️نمیدونم سال دیگه زنده باشیم یا نه...امشب ان شاالله جوری با خدا حرف بزنیم،، دست خالی از اینحا نریم...بگم یه بار دیگه...
🔹امشب بگو که ای خدا
🔶شرمنده تم شرمنده تم
🔹واکن به روی من درو
🔶هر چی باشم من بنده تم
🔹🔶با ربنا یا ربنا 2
🔹من چی بگم وقتی خودت
🔶داری میبینی حالمو
🔹امشب بیا پاره بکن
🔶پروندهٔ اعمالمو
🔹گریه دوای دردمه
🔶از من نگیر این مرحمو
🔹خیلی خجالت میکشم
🔶از بس شکستم توبه مو
⬅️چقدر گفتم خوب میشم ..میام درِ خونت آدم میشم اما دوباره توبه مو شکستم..
خدایا بندگی نکردم برات...هر وقتم تصمیم گرفتم آدم بشم و. به تو تقرب پیدا کنم...کم آوردم ...توبه مو شکستم..
(یه بیت دیگه بخونم..)
🔹گفتی بیا من اومدم
🔶دیدی چطور زانو زدم
🔹با صد امید و آرزو
🔶خونتو امشب در زدم
🔹🔶یا ربنا یا ربنا2
🔳آقا جان یابن الحسن...
✨شب قدر است و دلها بیقرار است
✨دو دیده منتظر بر روی یار است
✨بیا و از غم جدّت سخن گو
(امام زمان)
✨همان که دیده بر او اشکبار است
✨حسینش یک طرف عباس یک سو
✨حسن بر داغ او آیینه دار است
(یابن الحسن آقا جان)
⬅️شب قدر رسید...کاری برا خودم نکردم...امشب التماست میکنم...آقا جانم...
آقا جان ..امشب قسمت میدم به جد مظلومت علی...دست رد به سینمون نزن..
اما آی مردم...چند شبه صدای مناجات علی تو مسجد کوفه نمیاد...
دیگه درو دیوار مسجد کوفه، صدای(( مولای یا مولای)) آقا رو نمیشنوه...
▪️دیگر صدای ناله مولا نیامد
▪️تنهای شهر خویش در صحرا نیامد
واویلا 3
▪️ای نخلها معشوق صحرا را ندیدید
▪️ای چاه ها آیا صدایش را شنیدید
⬅️دیگه چاه کوفه صدای مولا رو نمیشنوه...
آخه می اومد سر در چاه میکرد درد دل میکرد...
🔘الا ای چاه یارم را گرفتند
🔘گلم عشقم بهارم را گرفتند
⬅️آی چاه فاطمه مو از من گرفتند..فاطمه مو جلوی چشمام تازیانه زدند...
یه بیت دیگه..
🌱بیمار درد و غم طبیبت را چه کردی
🌱ای پیر نابینا حبیبت را چه کردی
⬅️وقتی حسنین بدن باباشونو غریبانه دفن کردند...دارن برمیگردند ...نیمه های دل شب دیدن از تو خرابه صدای ناله میاد...
اومدن دیدن یه پیرمرد نابینا زانوی غم بغل گرفته....
(غربت مولا رو ببین)
⏺سر پیرمرد رو به دامن گرفتن..صدا زدند پیرمرد چی شده تو دل شب داری گریه میکنی.. صدا زد آقا زاده ها..یه آقایی بود هرشب برا من طعام می آورد غذا می آوررد...اما الان دو سه شبه دیگه سراغ من نیومده...
✳️فرج امام زمان ..شفای مریضا ...حاجت حاجتمندا .. اسیران خاک رو مهمون کن...
تا نشونی هاشو داد دیدن صدای ناله حسنین بالا رفت...
آی پیرمرد...بخدا بابامون علی بود..بابامونو تو محراب مسجد فرقشو شکافتند..
آی علی علی...
💠صدا زد تو رو خدا منو ببرید کنار قبر آقام،، دیگه طاقت ندارم..
آوردنش کنار قبر امیرالمومنین،، خودشو انداخت رو قبر مولا..
این قدر علی علی کرد..
یا زهرا یا زهرا...
همونجا کنار قبر مولا از دنیا رفت..
✴️این یه نابینا بود کنار قبرامیرالمومنین از دنیا رفت..اما یه نابینای دیگه هم جابر بود..
آی حسینیا ..روز اربعین اومد کنار قبر ابی عبدالله...خودشو انداخت رو قبر ارباب...
حسین جان پاشو جابر اومده...همونی که وقتی رو دوش پیغمبر بودی شما به من سلام میکردی..
آی حسین جواب سلام منو بده...
(دید جواب سلامی نمیاد )
ولویلا ..
خودش جواب خودشو داد..صدا زد جابر ..چطور توقع جواب سلام داری..از کسی که میان سر و بدنش جدایی انداختن...
♻️ای حسین...
🔅درشب قدردلم راتوجلا بخش خدا
🔅قلب آلوده من را تو صفا بخش خدا
🔅کاش امشب بشود عاقبتم ختم بخیر
🔅زین سبب از کَرمت کرببلا بخش خدا
🔰با همه وجود ..شهدا رو مهمون کن..فرج امام زمان عج..شفای همه مریضا..
سه مرتبه صدا بزن
یا حسین...
⚜هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)⚜
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
هدایت شده از اشعار صلوات ودعای پایان مجلس
توبه نامه رمضان🎼🎶
یارب بحق مصطفی
آن شافع روز جزا
بگذرزعصیان وگناه
*استغفرالله العظیم*
حق علی شاه نجف
آن صدرایوان نجف
عمرم بعصیان شدتلف
*استغفرالله العظیم*
یارب به زهرای بتول
عذرگناهم کن قبول
هم رو سیاهم هم ملول
*استغفرالله العظیم*
یارب بحق مجتبی
آن کشتهِ زهر جفا
رحمی نما برحال ما
*استغفرالله العظیم*
حق شهید کربلا
آن کشته ی راه خدا
درراه حق شدسرجدا
*استغفرالله العظیم*
حق تن صد پاره اش
باعترت آواره اش
رحمی من غمخواره اش
*استغفرالله العظیم*
حق علی بن الحسین
آن آفتاب عالمین
دارم زعصیان شور وشین
*استغفرالله العظیم*
حق امام پنجمین
باقر شه دنیا ودین
بر حال زار من ببین
*استغفرالله العظیم*
یارب بشاه انس وجان
صادق امام راستان
رحمی نما بر عاصیان
*استغفرالله العظیم*
یارب بموسی شاه دین
باب الحوائج از یقین
شرمنده ام جرمم ببین
*استغفرالله العظیم*
یارب بشاه دین رضا
مسموم انگور جفا
ازهرچه گفتم ناروا
*استغفرالله العظیم*
حق تقی شاه جواد
آن هادی راه رشاد
َاِرحَم عَلیَ کُلِّ العِبَاد
*استغفرالله العظیم*
حق امام دین تقی
هم بر علی بن النّقی
بخشا گناه این شقی
*استغفرالله العظیم*
حق شه دین عسکری
آن خسرو دین پروری
ازهرچه کردم بگذری
*استغفرالله العظیم*
حق شه صاحب زمان
آن پیشوای انس وجان
بخشا گناه شیعیان
*استغفرالله العظیم*
پشتم خم از بار گناه
از معصیت رویم سیاه
هستم به پیشت عذرخواه
*استغفرالله العظیم*
در وقت نزغ واحتضار
دارم امیدای کردگار
پِیشت نباشم شرمسار
*استغفرالله العظیم
❣﷽❣
🔘 #دفتری_علی_ع (5)
🔘 #روضه_حضرت_علی_ع
🔘گریز به روضه حضرت رقیه س
▪️به علی فاتح خیبر صلوات
▪️به علی شافع محشر صلوات
▪️به علی همسر والای بتول
▪️به علی ساقی کوثر صلوات
(دعای فرج)
🔷️السلامُ عَلَیْکَ یا عَلیُ بْنِ أبیطالب ع ️،
️السلام عَلَیْکَ یا أَمِینَ اللهِ فِی أَرْضِهِ… وَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ…
السلاَمُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْوَصِیِّینَ…
السلاَمُ عَلَیْکَ یا وَصِیَّ رَسُولِ الله…
️السلامُ عَلَیْکَ یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع…
یا علی 3
➖بر غم عشقت یاعلی ,من مبتلایم
➖ که تو سلطانی و ، من فقیرم
➖آرزویم بُود به وقت مُردن
➖یا علی گویم و آندم بمیرم
➖من بنده تو مولایی
➖من قطره تو دریایی
➖ای سید و مولایم۲
➖دل خسته و غمینی
➖ تو اولین مظلومی
✨یا سیدی یا حیدر
(آقا جان)
➖ای خاک کویت طلا
➖ این دل شده مبتلا
➖کن قسمتم کربلا
✨یا سیدی یا حیدر
⬅️ امروز بریم در خانه امیرالمومنین …
آی عاشقان امیرالمومنین …
⬅️اصبغ ابن نباته میگه ، بعد از ضربت خوردن علی،مردم همه با کاسه های شیر جمع شده بودند دم در خونه امیرالمومنین…های های گریه میکردن…
یه وقت امام حسن اومد صدا زد همه برید خونه هاتون ، بابام ممنوع الملاقاته…
میگه همه رفتن من پشت در نشستم ، زانوهای غم بغل گرفتم گریه میکردم
(امام حسن اومد صدا زد اصبغ مگه نگفتم همه برن, بابام ممنوع الملاقاته)
گفتم آقا جان میخام برم ، اما دلم اینجا جامونده, پاهام یاری نمیده، من آقامو میخام ، یه عمر زیر سایه علی بودم همه هستیم تو این خونه است، کجا برم…
تا علی رو نبینم این دلم آروم نمیگیره
صدای گریه و ناله اصبغ رو امیرالمومنین شنید
چه خبره...
چی شده..
این صدای ناله کیه؟ این صدای گریه کیه؟
گفتن آقا جان اصبغ ابن نباته است میخاد شما رو ببینه...
(هر چی گفتیم بره قبول نکزد،امیرالمومنین اجازه داد اصبغ وارد شد)
چی میخام بگم
میخام بگم در خانه امیرالمومنین رو همه بازه… مشگل گشای عالم علیه
یا علی ۲
امروز بگو آقا جان قربون مظلومیتت برم ، قربون غربتت برم آقا
ای اول مظلوم عالم علی…
آقا جان ما امروز اومدیم در خونت ، در خونتو باز کن… آقا مارو از در خونت رد نکن
آقا شب اول قبر فراموشم نکن
🔘آنقدر در میزنم این خانه را
🔘تا ببینم روی صاحب خانه را
اصبغ ابن نباته میگه، وقتی وارد شدم، دیدم علی بستر نشین شده، هی پاهاشو رو زمین میکشه، گفتم ای کاش کور بودم این لحظه رو نمیدیدم
(دیدم یه دستمال زردی به سر آقا بستن، معلوم نیست دستمال زردتره یا صورت مولا
اشکم در اومد
آخ … یا علی ۳
(ناله میکردم گریه میکردم)
یه وقت امیرالمومنین فرمود اصبغ گریه نکن من دارم به آرزوم میرسم,من دارم به فاطمه ام میرسم
(گفتم آقا جان من بخاطر دوری شما گریه میکنم… چجوری دوریتونو تحمل کنم)
این اصبغ بود اینهمه ناله کرد گریه کرد
(اوج) اما میخام بگم امان از دل زینب س
امان از دل حسن ع
امان از دل حسین ع
امان از دل ابالفضل ع
⬅️ (نمیدونم خونه ی بی بابا دیدی یا نه)
خونه ای که بابا نداره صفا نداره
(آی اونایی که بابا دارید قدر باباها تونو بدونید)
آخه بابا چشم و چراغ خونه است، صفای خونه به وجود پدره
اما اونایی که پدر از دست دادن، امروز برا بابا دعا کنن
(داغ بابا خیلی سخته)
امروز دلتو بزار کنار دل زینب…تو مصیبت بابا اونی که بهش سخت گذشته شاید بی بی زینب باشه
(دشتی)
🔘آخ بنال ای دل که زینب خونجگر شد
🔘نصیبش ناله و آه سحر شد
(بابا داری یا نه)
🔘پدر ای رونق کاشانه من
🔘که بودی چلچراغ خانه من
🔘برفتی از کفم ای داد بیداد
🔘صفا دیگر ندارد خانه من
خانم جان علاقه زیادی به بابا داشتی ، بابا رو خیلی دوست داشتی
(دختر علاقه خاصی به بابا داره دیگه)
بی بی جان نمیدونم چه کشیدی ، وقتی فرق شکافته بابا دیدی ، ناله زدی, گریه کردی, آخ بابا بابا گفتی
(خانم جان فرق شکافته بابا دیدی طاقت نیاوردی)
(آخه دختره طاقت نداره )
آی جوون دارا ، آی مریض دارا ، آی حاجت دارا…
میخوام بگم چه کشید سه ساله ابی عبدالله کنج خرابه شام
سر بابارو بغل گرفت ناله زد
(شروع کرد با سر بریده بابا درد دل کردن)
باباااا ۴
▪️به قربان سرت بابا
▪️بگردد دخترت بابا
▪️کدامین دست کین آخر
▪️بریده حنجرت بابا
▪️تُرا ای لالهٔ زهرا
▪️که از شاخه جدا کرده
▪️مرا چون بلبل شیدا
▪️به داغت مبتلا کرده
▪️الهی بشکند دستی
▪️که رگهای تو ببریده
▪️نداده گوئیا آبت
▪️ که لبهای تو خشکیده
حسین جانم ۴
🔷هر چقدر ناله داری به سوز جگر سه ساله ابی عبدالله صدای ناله تو بلند کن
سه مرتبه ناله بزن بگو یا حسین
🔸بر طاق جنّان حک شده سیمای رقیه
🔸خورشید اسیرِ رخِ زیبای رقیه
🔸مهتاب كه شبها دل عالم برباید
🔸یک نور ز رخسارِ دل آرای رقیه
(حسن ثابت جو)
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#شب قدر
#روضه شب بیست و یکم رمضان
مناجات امام زمان (ع)
#روضه شهادت امام علی(ع)
يَا اَبَا الْحَسَنِ، يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ، يا عَلِىَّ بْنَ أَبيطالِبٍ، يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ، يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا، إِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللَهِ، وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا، يا وَجيهاً عِنْدَ اللَهِ، اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَهِ.
🔹صاحب عزا کجایی گویم سرت سلامت
یابن الحسن... آقاجانم...
شب شهادت جد غریبتون امیرالمومنین...
کجا خیمه ی عزا بر پا کردید...
کجا برا جد غریبتون دارید اشک میریزید...
🔹صاحب عزا کجایی، گویم سرت سلامت
🔹کی میشود بیایی، گویم سرت سلامت
آقا...
خیلی برامون سخته...
هر سال برا جد غریبتون امیرالمومنین مجلس بگیریم...
اما شما در کنارمون نباشید...
ای... صاحب عزای اصلی این مجالس کجایی...
🔹کی میشود بیایی، گویم سرت سلامت
ان شاء الله یک روزم شما بیایید آقا...
حرم آقامون امیرالمومنین...
خودتون مصیبت جد غریبتون رو بخونيد...
روضه آقامون امیرالمومنین رو بخونيد...
ما بشینیم در کنار شما...
زار زار گریه کنیم...
🔹ای آفتاب زهرا، کی شام تار غم را
🔹چون صبحدم نمایی، گویم سرت سلامت
یا صاحب الزمان...
شب شهادت آقامون امیرالمومنینه...
امشب با پای دل بریم خانه امیرالمومنین...
خدایا امشب خانه حضرت چه خبره...
🔸علی در بستر مرگ است و مشغول نماز امشب
🔸بگو خادم به مسجد، خسرو خوبان نمی آید
شب یتیمی اربابمون حسینه...
شب یتیمی خانم زینب کبری است...
خواهرها امشب با زینب کبری هم ناله شید...
هی مياد کنار بستر بابا...
مثل پروانه...
دور بستر بابا میگرده...
به صورت زیبای بابا نگاه میکنه...
هی میگه بلاخره خوب میشی بابا...
بلاخره زخم سرت خوب ميشه بابا...
بلاخره از جات بلند میشی...
بابای خوبم...
🔸یتیمی دامن مادر گرفته اشک می ریزد
امشب بچه های کوفه هم یتیم شدند...
هی میگن مادر اون آقایی که...
هر شب برای ما نان و خرما میآورد...
چرا ديگه نمیاد...
مادر ... اون آقای که مثل پدر...
هر شب ما رو نوازش میکرد...
چرا نیومد...
🔸یتیمی دامن مادر گرفته اشک می ریزد
🔸که ای مادر چرا غم خوار ما طفلان نمی آید
تا یتیمان کوفه فهمیدند...
برای زخم سر امیرالمومنین شیر خوبه...
هر کدوم از این بچه ها...
یک ظرف شیر رو به دست گرفتند...
اومدند پشت درب خانه امیرالمومنین...
لحظات آخر امیرالمومنین...
صدا زد حسنم پسرم...
بیا... میخوام وصیت کنم...
یکی یکی حرفهاش رو گفت...
تا جایی که صدا زد...
منو شبانه دفنم کن...
(میدونید برای چی)
آخه اگه خوارج قبر آقا رو پیدا میکردند...
بدن مطهر حضرت رو سالم نمی گذاشتند...
حتما بدن مطهر رو آتش میزدند...
میخوام بگم آقا جان امام حسن...
خوب شد شما...
بدن امیرالمومنین رو شبانه دفن کردید...
اما ... ای کاش امام سجاد هم...
میتونست بدن باباش حسین رو...
مخفیانه دفن کنه...
ای وای... ای وای ...
بگم یا نه...
قبل از اینکه بدن بابا رو دفن کنه یکدفعه ببینه...
ده نفر اسب هاشون رو نعل تازه زدند...
(زبانم لال بشه...)
انقدر بر روی بدن عزیز زهرا...
اسب تاختند...
تمام استخوانها شکست...
یا صاحب الزمان منو ببخشید...
یک کاری با بدن کردند...
وقتی خواهرش زینب...
اومد کنار جنازه قطعه قطعه برادر...
یک نگاهی کرد...
باتعجب صدا زد...
آیا تو برادر منی...
🔸زينتِ دوشِ نبي را همه بُرديد ز ياد
🔸به خدا اين بدنِ اسب دوانيدن نيست
🔸چه بلائي سر ِ اين شاهِ غريب آورديد
🔸كه شناسائيِ او بسته به يك ديدن نيست
الا لعنه الله علی القوم الظالمین.
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
التماس دعا
مداح اهل بیت (ع)احمد بهزادی
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
❣﷽❣
🌑 #روضه_حضرت_علی_ع
🌑 #روضه_دفتری
✨دل شکسته ی من انس با علی دارد
⬅️*امشب دلاتون خوب شکسته ها "انا عند قلوب منکسره" خود خدا فرموده*
دل شکسته ی من انس با علی دارد
*از روزی که خانومت رو بین در و دیوار گذاشتن،پهلوشو شکستن، اما دل مارم شکستند ، تا قیامت دل ما شکسته ی غم فاطمه و بچه هاشه*
✨دل شکسته ی من انس با علی دارد
✨دل از همه بگسسته ، تا علی دارد
✨منم زشهر ولایت ،زکوی سوختگان
✨شناسنامه ی من مهر یا علی دارد
✨خدا مدال علی دوستی به ما دادست
✨به غیر کشور شیعه کجا علی دارد
✨به روز حشر برای ،شفاعت امت
✨علی حسین و رسول خدا علی دارد
⬅️پیغمبر فرمود قیامت کلیدهای بهشت و جهنم و میدم دست علی ، امیرالمومنین میان کنار آتش جهنم می ایستند ، اینو سنی ها نقل کردن ، فَرائدُ السِمطَین جوینی مینویسه" شراره های آتش رو میکنند به مولای من و تو ، میگن آقاجان کنار برو نور تو باعث میشه شعله های من خاموش بشه..... بعد حضرت اشاره می کنند آرام بگیر" اشاره میکنند فلانی دشمن منه ، "فخزی" او رو تو آتش بینداز ، فلانی از دوستان منه رهاش کن …
خدایا یعنی میشه ما جزو آزاد شدگان از آتش باشیم؟ آره که میشه" دهه ی آخر مگه نفرمود : "اتقن من النار" دلم هوای دعای مجیر کرد،بزار بگم زمزمه کن "سُبْحَانَكَ يَا اللهُ تَعَالَيْتَ يَا رحمان أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ" آگه امشب نام مارو ننویسی کجا برم ؟!! اصلا امشب اینجوری باهات حرف میزنم " تا نبخشی ازین خیمه بیرون نمیرم…
⬅️بدن بابا رو دفن کردن،امام مجتبی، متصدی دفنه" اولین ضربه رو که زد دید یه قبر آماده ای ، یه لوحی روش هست نوشته شده "هذا قبر اخی علی ابن ابیطالب" این قبریه که نوح نبی برا علی کنار گذاشته ، لذا تو زیارت نامه ش میگی "السلام علی ضجیعیک آدمک و نوح" تمام اینها رو امیرالمومنین به امام مجتبی گفته بود، بالای لحد و خواستند کنار بزنن، بالای این لوح دیدن انبیاء اولوالعظم نشستن ، همه دارن به پیغمبر تسلیت میگن پایین لوح که پایین پای قبر بود ابی عبدالله کنار زد،اصلا این سرش چیه نمیدونم؟!! دید چهار زن بهشتی دور مادرش فاطمه رو گرفتن ، اونا دارن به مادرش تسلیت میگن، نیمه شبه دیگه کجا بریم؟نمی دونم چه سریه، اون شب دفن مادرم ابی عبدالله نیمه شب اومد پایین پای مادر،شروع کرد پاهای مادر رو بوسه زد، اینجا هم نیمه شب حسین اومد پایین پای علی،بازم مادرش رو زیارت کرد... آخ هر دیدی یه بازدیدی داره.... نیمه شب هودج هایی از آسمان اومدن کنار گودال.... این مادر اومده زیارت شبانه ی پسرش رو پس بده،حسین جان نیمه شب اومدی،نیمه شب اومدم دیدنت.... از بالای سر.... (سر که نداشت،سر بالای نیزه بودا...)از بالای بدن که رگ های بریده نمایان بود پیغمبر آمد با انبیاء اولوالعظم .... از پایین گودال هم فاطمه آمده بود با چهار زن بهشتی ،هر چه گشت دید نعلینشو پیدا نمی کنه،عمامه ش رو به غارت بردن... لباسی که فاطمه تهیه کرده بود به تنش نیست... واویلا ... واویلا .... هر چی گشت یه جای سالم تو بدن پیدا کنه ،نکرد... آخ یه لحظه تصور کن این زیارت زهرا بعد از لگد مالی سم اسب هاست.... آخ ازین بدن دیگه چیزی باقی نمانده بود.... نیمه شب مادر اومد ،غروب فرداش هم خواهرش اومد گفت داداش:
▪️ته گودال فقط پیکر تو مانده و من 2
▪️همه رفتند فقط مادر تو مانده و من
حسین .....
⬅️*شب زیارتی مخصوصه ارباب هستا" یه بیت دیگه ازین شعر بخونم و التماس دعا*
داداش...
▪️ته گودال فقط پیکر تو مانده و من 2
▪️همه رفتند فقط مادر تو مانده و من
▪️تو و عباس که رفتید از آن روز به بعد
▪️زخم های بدن دختر تو مانده و من.
حسین ……
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
🏴#روضه_حضرت_علی_ع
🏴#گریز_به_حضرت_اباالفضل_ع
🏴#گریز_به_حضرت_زینب_س
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
خدا نگهدار گریه های نیمه شب
خدا نگهدار ای یتیمای عرب
خدانگهدار بچه هایی که بودین
منتظره سفره های نون و رطب
خداحافظ سفره ی نون و نمک
خداحافظ غصه ی تلخ فدک
خدا حافظ چاه غم های علی
خداحافظ کوچه و صبر و محن
خداحافظ روزگار ، خداحافظ غم یار
خداحافظ بچه ها ، خداحافظ ذوالفقار
بابا حیدر بابایی …
پلک های بستت تنمو میلرزونه
فرق شکسته ات تنمو میلرزونه
صدات میلرزه تا با من حرف میزنی
صدای خسته ات( دلم و میلرزونه)۲
خداحافظیت جوابم میکنه
*امشب شب یتیمیه زینب،دیگه باید بهت چه جوری بگم،زینب دیگه بی بابا شد*
دوباره خونه علی غوغا شده
زخم سر مولای کوفه وا شده
صدای ناله ضعفش نیمه شب
مثل شبای آخر زهرا شده
*هر طبیبی آوردن گفتن دیگه علی رفتنیه ای گداهای نیمه شب علی،نانجیب زهرو کشیده بود به این شمشیر،زهری که وقتی طبیب نگاه کرد امیرالمؤمنین دستمال زردی رو به پیشانی بست دیگه همچین شبی صورت
علی رو نگاه میکردی با اون دستمال زرد یکی شده بود،به قدری حضرت رنگ و روش برگشت؛شایدم این امشب بود نمیدونم فرمود همه برن بیرون،صورت ورم کرده یه مرتبه اشاره کرد فرمود:همه بیرون برن فقط بچههای
زهرا کنار بستر من باشن،میخوام وصیت کنم،همه بیرون رفتن،ابی عبدالله،امام حسن،دخترانش زینب و کلثوم کنار بستر دیدن مولا یه نگاهی کرد دور و بر بستر و فرمود:حسن جان پس عباسم کجاست؟!! بابا فرمودید
فقط بچه های زهرا باشن،فرمود عباسم پسر زهراست،اون ذخیره ی کربلاست …
اومد دید پشت در عباس سرشو پایین انداخته صدا زد داداش بیا،داداش مگه بابام نفرمودند فقط بچه های فاطمه؛صدا زد عباس مژده بهت بدم بابام گفته تو هم پسر زهرایی …” اومد کنار بستر بله بابا؟ فرمود سرتو بالا
بیار” دست عباس و گرفت،هی این دست و لمس میکرد … یه مرتبه فرمود حسین جان نزدیک بیا با یه دستش دست عباس،با یه دستش دست حسین،یه وقت دیدن دست حسین و تو دست عباس گذاشت صدازد
عباس حسین و به تو میسپارم …” یه نگاه کرد صدا زد عباس یادت نره حسین من کربلا غریب و تنهاست،همه جا کنار حسین باش،نکنه غم رو دل حسین بیاد،اینا پسرای زهرا هستن،حسین و تنها نزار عباس جان(من یه
جای دیگه میخوام برم بسم الله من از امام رضا معذرت میخوام ببینم غیرتی ها چه میکنند)،عباس جان همه جا حواست به زینب باشه ….
زینب من چهار سالش بود به حسن میگفتم روشنی هارو خاموش کنه تا کسی قدو بالای زینب و نبینه،عباس کربلا حواست به زینب باشه … خدا هرکی خواهر داره براش نگه داره” یه جا زینب عباس و صدا زدم من از
امام رضا معذرت میخوام اونم مجلس یزید بود سر بریده رو آوردن نانجیب چوب به لب و دندان میزد یه وقت زینب چشمش افتاد به سر بریده عباس داداش کجایی ببینی نامحرم ها دور ما ….
حسین …
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#روضه امام علی (ع)
#شام غریبان
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
يَا اَبَا الْحَسَنِ، يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ، يا عَلِىَّ بْنَ أَبيطالِبٍ، يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ، يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا، إِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللَهِ، وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا، يا وَجيهاً عِنْدَ اللَهِ، اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَهِ.
🔸شب شام غریبان باشد امشب
🔸عزای شاه مردان باشد امشب
🔸بود جای علی در خانه خالی
🔸به زیر خاک پنهان باشد امشب
🔸علی شد کشته در راه عدالت
🔸که زینب مو پریشان باشد امشب
🔸حسن ازداغ بابایش دل افکار
🔸حسینش دیده گریان باشد امشب
🔸زند بر سینه و سر ام کلثوم
🔸به غم سقای طفلان با امشب
🔸کشد ازدل فغان ایتام کوفه
🔸کجا یار یتیمان باشد امشب
🔸بیاید تسلیت گویید به مهدی
🔸که اوزارونالان باشد امشب
⬅️عجب شام غریبانی شد خونۀ علی، یه بستر غرق خون بچه ها دورش حلقه زدند، اما هر چی باشه همه محرمند کسی به اینا جسارت نکرد، کسی دیگه گوشواره هاشونو نکشید، کسی دیگه به اینا ناسزا نگفت، خونشون را کسی آتیش نزد، این یه شام غریبانه اما من دلم جای دیگه ست، این شام غریبان کجا؟! امام مجتبی دونه دونشون رو داره ساکت میکنه، هم زینب، هم قمربنی هاشم، هم ابی عبدالله(ع)، اما دلا بسوزه برای ابی عبدالله و شام غریبانش، فقط من شعرشو میخونم ببینم حالت شام غریبانی هست یا نه
🔸غروب بود و زنی بی قرار تنها بود
🔸هنوز که نگفتم این زن کیه
🔸زنی زداغ برادر، فکار، تنها بود
🔸غروب بود و علمدار خفته و زینب
🔸میان خیمۀ بی پاسدار تنها بود
🔸غروب بود و به مقتل برادرو زینب
🔸هزار و نهصدو پنجاه بار تنها بود
می ترسم این یه بیتو بگم، اماسفره، سفرۀعلی علیه السلامه، کربلا هم اگر میرید همین سفره پهن باشه
🔸غروب بود و رباب و صدای لالایی
🔸کنار تربت یک شیرخوار، تنها بود
حسین حسین
🔸غروب بود و طناب و اسیری و زینب
بذار از این روضه دربیام
خلاصه این همه غم بود و زینب کبری
میان لشگری از نیزه دار تنها بود
محمل درست در وسط نیزه دارها
یک ذره رحم در دل خود ساربان نداشت
این یه شام غریبان تو خیمۀ نیم سوخته، یه شام غریبانم کنار گودال برپا شد، پیغمبر و انبیاء و اولوالعزم آمدن؛ فاطمه و چهار زن بهشتی هم آمدند بماند؛ چون قصۀ ربودن انگشتره، اما شام غریبان سوم رو بگم زن خولی میگه نیمۀ دل شب دیدم تنور خونم روشنه یا للعجب! من که تنور را اول شب خاموش کردم، وارد اتاق شدم دیدم بانوان مجلله ای کنار تنورند، همه زیر بغل یه خانمی رو گرفتن، خدایا این ها کین کنار تنور خانۀمن؟! دیدم این بانو خم شد یه چیزی رو از تنور خونم بیرون آورد؛ اول شروع کرد این خاکسترا رو از سر او پاک کردن، اینها کین؟ اونی که دست اون بانو هست چیه؟! با یه سلام این بانو جوابمو گرفتم، من تا حالا تو روضه هیچ جا ندیدم فاطمه به حسینش این جوری خطاب کنه، فقط مال تنور خولیه، یه لحظه تصور کن این تنور خونه ها که روشن بود تا صبح خاکسترش داغ میموند، اون رگ های بریده و محاسن رو این خاکسترا، بانو سر رو به سینه چسباند یه جمله گفت و غش کرد، صدا زد: السلام علیک یا شهید
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
التماس دعا
مداح اهل بیت (ع)احمد بهزادی
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#روضه امام علی(ع) شب قدر
#روضه شب نوزدهم
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
يَا اَبَا الْحَسَنِ، يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ، يا عَلِىَّ بْنَ أَبيطالِبٍ، يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ، يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا، إِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللَهِ، وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا، يا وَجيهاً عِنْدَ اللَهِ، اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَهِ.
▪️فلک آخر علی را از عزیزانش جداکردی
▪️شکستی قلب طفلانش عجب شوری به پاگردی
▪️چگونه گشته ای راضی بگرید زینب وکلثوم
▪️چه رو اولاد زهرا رابه ماتم مبتلا کردی
▪️کشاندی ابن ملجم رابه سوی مسجد کوفه
▪️ربودی عقل ودینش رابه دورزخ آشنا کردی
▪️به دستش دادهای تیغ وببردی سوی محرابش
▪️چگونه فرق مولا را زتیغ کین دوتا کردی
▪️نمیدانم زمانی را که هاتف قد قتل می گفت
▪️چرا ازهم نپاشیدی عجب دارم چه ها کردی
▪️حسن را از غم بابش نشاندی گوشه ای محزون
▪️بیازوردی حسین راعزا دارش چه کردی
▪️صدای وامحمدرا شنیدی شرم ننمودی
▪️فلک آف برتوبادا خیال کربلا کردی
🔸یا رب چه صبحى در پى شب هاى او بود
🔸«فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ» بر لب هاى او بود
مثل امشبی امیرالمومنین...
مهمان دخترش ام کلثومه...
خیلی خوشحال بود خانم ام کلثوم...
آخه باباش امیرالمومنین مهمانشه...
سفره افطار رو پهن کرد... یکطرف ظرف شیر رو گذاشت... یکطرف نان و نمک...
صدا زد: دخترم...
تا حالا کی دیدی...
بابات سر سفره ای بشینه...
دو تا خورشت داشته باشه...
تا بی بی اومد ظرف نمک رو برداره...
صدا زد: دخترم ظرف شیر رو بردار...
امشب میخوام با نان و نمک افطار کنم...
🔸وقتی که با نان و نمک افطار میکرد
🔸انگار که، با فاطمه دیدار میکرد
امشب حال و هوای دیگه ای داره مولا...
هی نگاه به سمت آسمان میکنه...
صدا میزنه...
انا لله و انا الیه راجعون
نزدیکای اذان صبح حرکت کرد به طرف مسجد...
🔸سمت مسجد میرود امشب بدون فاطمه
🔸سمت مسجد میرود آرام بی کوثر علی
🔸جای زهرا خالی است آری اگر که زنده بود
🔸 مطمئنم راه را می بست زهرا بر علی
امشب... مردم کوفه...
برا آخرین بار...
صدای اذان امیرالمومنین رو شنیدند...
همچین که از بالای ماذنه اومد پایین...
درمحراب عبادت ایستاد...
نماز عجیبی خواند امیرالمومنین...
تا سر از سجده برداشت...
نانجیب حیا نکرد...
ابن ملجم ملعون...
با شمشیر زهر آلود...
چنان بر فرق امیرالمومنین زد...
صدای ناله مولا بلند شد...
«فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ»
به خدای کعبه رستگار شدم...
دیگه علی راحت شد خدا...
صدای منادی بین زمین آسمان بلند شد...
تا صدای منادی رو بچه ها شنیدند...
دوان دوان اومدند به طرف مسجد...
تا رسیدند نگاه کردند دیدند...
ای وای...
محراب مسجد لاله گونه...
فرق بابا رو شکافته اند...
تمام صورت خونیه...
روی خاکهای محراب هی صدا میزنه...
«فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ»
همین جا بود صدای حسنین به ناله بلند شد...
🔸حسن از یک طرف می کرد زاری
🔸حسین از سوی دیگر بی قراری
حسنین اومدند کنار بابا...
بابا ديگه رمق در بدن نداره... زیر بغل های بابا رو گرفتند...
با فرقه شکافته آوردند به سمت خونه...
عرضه بداریم یا امیرالمومنین...
طاقت نداشتی دخترت زینب کبری...
شما رو با صورت خونی ببینه...
اما یاعلی... کجا بودید آقا خرابه شام...
وقتی سر بریده حسنیت رو...
برا دختر سه ساله اش آوردند...
ای وای.. ای وای...
بمیرم.. تا نگاهش به سر بابا افتاد...
صدا زد: وای بابای خوبم...
(مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ)
بابا بگو ببینم کی سر از تنت جدا کرده...بابا...
کی با چوب خیزران به لب و دندانت زده بابا...
(مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي)
کی منو تو بچگی یتیم کرد...
🔸یتیمی درد بی درمان یتیمی
🔸یتیمی خاری دوران یتیمی
بابا نبودی ببینی...
از کربلا تا شام...
چقدر تازیانه به من زدند...بابا...
دیگه طاقت ندارم...بابا
ببین تمام بدنم کبود شده...
موهای سرم سفید شده...
بابا دیگه منم با خودت ببر...
یاعلی.. سه ساله حسینت...
انقدر کنار بدن بابا ضجه زد... یکدفعه دیدند دختر یک طرف افتاد...
سر بابا یک طرف افتاد...
عمه جانش زینب دوان دوان اومد نگاه کرد دید...
دختر جان به جانان تسلیم کرده...
🔸ناز مرا به ضربت سیلی کشید خصم
🔸بابا گمان مبر که نوازشگرم نبود
🔸تا زنده ام به جان تو مدیون زینبم
🔸جز او کسی به فکر من و خواهرم نبود
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
التماس دعا
مداح اهل بیت (ع)احمد بهزادی
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
دودمهها و دمپارهها:
#دودمه_حضرت_امیرالمؤمنین_علیه_السلام
چشم خود را باز کن اشک حُسینَت را ببین
یا امیرالمؤمنین
دست زینب را بده دست یل ام البنین
یا امیرالمؤمنین
اللهم عجل لولیک الفرج...
#دودمه_حضرت_امیرالمؤمنین_علیه_السلام
کشته شد شیر خدا در کوفه با تیغ جفا
آه و صد واویلتا
در غم او می کند زهرا عزاداری به پا
آه و صد واویلتا
اللهم عجل لولیک الفرج...
#دودمه_حضرت_امیرالمؤمنین_علیه_السلام
شام وصل حیدر و زهرای اطهر امشب است
کوفه در تاب و تب است
از فراقش سر به دیوارِ یتیمی زینب است
کوفه در تاب و تب است
اللهم عجل لولیک الفرج...
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#امیرالمومنین_دودمه
#دودمه
کشته شد در مسجد کوفه امیرمومنان
تسلیت صاحب زمان
فاطمه آید به استقبال او قامت کمان
تسلیت صاحب زمان
#امیرالمومنین_دودمه
#شب_نوزدهم_دودمه
#دودمه
آن غلافی که به کوچه بازوی زهرا شکست
واومصیبت زین عزا
تیغ آن محراب کوفه فرق حیدر را شکست
واومصیبت زین عزا
#قاسم_نعمتی
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#روضه
#شب_نوزدهم_ماه_رمضان
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ای آقا جونم، امشب کجا قرآن به سر
می گیری؟
آیا تو کوفه هستی ، کربلا هستی ، شنیدید ، وقتی همه رو صدا کرد بالای مأذنه قرار گرفت ، مناجات کرد ،
بعد موقع اذان صبح شد ،
▪️الله اکبر ... صداشو همه مردم کوفه شنیدن ، "به امام حسین آگه به اعتقاد خود من و تو باشه ، امشبم شماها صداشو شنیدید اومدید اینجا" وقتی اومد به نماز ایستاد ، همچین که به سجده رفت ، شنیدید کاری کرد نانجیب ،
ابن ملجم صدای همه عالمیان ، سماوات ، ارضی بلند شد ، با جبرییل ناله زدن ... الله اکبر ؛
وقتی صدای امیرالمؤمنین بعد از ضربه بلند شد
"فزت و رب الکعبه"
قربون تو آقای غریبم ، یه وقت صدای جبرئیل میان زمین و آسمان بلند شد ،
▪️صدا زد به خدا علی رو کشتن ، این صدا رو زینب شنید ، حسنین شنیدن ، به سرعت دو تا آقا زاده ها سمت مسجد ، وقتی رسیدن دیدن محراب مسجد پر از خونه ...
ای علی علی علی ..."
نون و نمک بخور ولی به زخم من نمک نزن
یه شب که مهمون منی،حرف سفر به من نزن
شبیه مادرم شدی،تو نیمه جونم می کنی
سلام میدی به مادرم،دل نگرونم می کنی
دل تو بی قرار زهراست ...
همش دلت کنار زهراست ...
چشام به چشمات گره خورده
چشات به انتظار زهراست
بابا بابا بابا بابایی ...
بابا بابا بابا بابای تنها ...
امون از ین رفتن تو ...
امون ز برگشتن تو ...
میخ در التماس می کرد ...
بابا ، به پیراهن تو ...
صحبت میخ در شد و
بازم دلم شد پر غم
بیا بیا ،به یاد مادرم
روضه بخونیم برا هم
یادم نرفته مادر افتاد
شاخه ی یاس پرپر افتاد
دیدم که زانو هات میلرزید
تا روی مادرم ، در افتاد
با گریه ایستاد دوباره نگاهش کرد
تسبیح را به دست گرفت و دعاش کرد
گیسو کشید دخترش ، اما چه فایده
زینب به جای فاطمه خیلی تلاش کرد ...
شمشیر تا میان دو ابروی صورتش
طوری نشسته بود نمی شد جدا کرد
ای روزگار،ای روزگار،آخر علی را زمین زدن
باید از ین به بعد جگر را فداش کرد
وقت وصال بود دوباره خضاب کرد
وقت خضاب خون سرش را حناش کرد
عرضم تمام و التماس دعا بچه ها داخل گلیمی بابا رو جمع کردن ، با سر غرق خون آوردن سمت خانه ، چند قدمی خانه گفت بچه ها بزارید خودم با پای خودم بیام ...
آگه زینب منو با این حال ببینه ، میمیره ...
دختر طاقت نداره سر خونی بابا رو ببینه... 😭
گـــــــریز👇👇
میخوام بگم علی جان کجا بودی بالا تل زینبیه ، والشمر جالس علی صدره ... "😭
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#بنال_ای_دل_که_کوفه_بی_صفا..
#امام_علی_شهادت
بنال ای دل که کوفه بی صفا شد
دلم تنگ اذان مرتضی شد
بنال ای دل که فرزندان زهرا
شدند ماتم نشین داغ مولا
بنال ای دل عزیزان پیمبر
ازاین غم میزنندبرسینه وسر
بنال ای دل علی هم مخفیانه
چو زهرامی شودتشییع شبانه
حسن جانش بنالدباصدافغان
خداحافظ خدا حافظ پدر جان
بنال ای دل کــه نالیدن ثـوابـه
حسین ازغصه امشب دل کبابه
بــرای خــاطـر کلثـوم و زینـب
بنالیم از سویدای دل امشب
نفـس هـای علـی بـالا نیاید
دگـر زهـرا بـه استقبالش آید
سئوالی دردلم چون کوه درداست
مگر کوفه علی با توچه کرداست؟
علـی کـه از جوانی تا به پیری
شده کارش ز مردم دستگیری
دل شب کوچه ات را رهگذر بود
یتیمان تـو را همچون پـدر بود
علی کز آه طفلان تو تب داشت
بدوشش کیسه نان ورطب داشت
چه نفرین هاشنید ازکودک و پیر
خـدایـا داد مــا را از علی گیر
علـی نفـرین شنید و دید آزار
میان کوچه سرمی زد به دیوار
سـزای خـدمتی بـس صادقانه
نبود ای کوفه اینسان ظالمانه
دل مـولا زتـو لبـریـز درد است
ولی درحق تو نفرین نکرد است
بدرد آورده ای قلب زمین را
چرا کشتی امیرالمومنین را؟
عزیزانش از این غم در فغانند
یتیمی درد بی درمان بخوانند
کفن تاکرده ای مولای من را
زدی آتش ز غم قلب حسن را
دلت آمد بگریانی حسینش؟
وبنشانی بـه مــاتـم زینبینش
مگر درسینهٔ تو نیست احساس؟
چسان راضی شدی خون گریدعباس
چقدر ای کوفه شهر پر ز دردی
هر آنچه که دلت میخواست کردی
بیـا بهـر رضـای حـق تعــالـی
دگر با بچه هایش کن مدارا
ولی«مداح» رسدزینب به پیری
از اینجا می برندش به اسیری
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#رباعی_های_شهادت_امام_علی_ع
#امام_علی_شهادت
منـادی زد نــدا اهــل زمـین را
علـی گـــویـد اذان آخــریـن را
علی میرفت تاکه لحظه ای بعد
ز خون دل کند رنگین جبین را
شبی از آسمانم ماه می رفت
یتیمان را ز سینه آه می رفت
چه حالی داشت وقتی دیدزینب
علی با پای لرزان راه می رفت
پدرجان ازچه حال زار داری؟
رخ زرد و دو چشـم تـار داری
چـرا بـابـا بــه وقــت راه رفتـن
چو مادر دست بر دیوار داری؟
تمـاشا کـن فلـک ظلـم زمیـن را
علی ازخون دل شسته جبین را
بگــردی در زمیــن و کهکــشانها
نیــابـی چــون امیـرالمـومنـین را
فـدای زینـب واَمَّـن یُجیب اش
نمــوده نــذر بـابـای غـریب اش
نمی داند علـی حـاجت روا شد
جوابش کرده مولا راطبیب اش
فلـک دیــدی امیـرالمـومنـین را
زخونهای دلش شسته جبین را
یتیمی با فغان و ناله می گفت
چـــرا کشـتید امـــام نــازنیــن را؟
عـدو تـاکـه نشـسته درکمینت
بــه محـراب عبـادت زد زمینت
تمام خون دلهایی که خوردی
بـه یکباره روان شد بر جبینت
حسین تــاب غـم و هجـران نـدارد
و زینــب نـــالــه اش پـــایـان نـــدارد
طبیب آن شب بگوش مجتبی گفت
مــریـض تــان دگــر درمـــان نـدارد
درد و غم های دلت شدبی عدد
تا نشد سقف سرت سنگ لحد
در گــــرفتـــاری و دلتنــگـی بـگـــو
یـــا علــی ابـــن ابیـــطالــب مــــدد
ز قلب خسته خیزد نـاله و درد
فقـیری در خــرابـه نـاله می کرد
کجـایی نـاشناس کیسه بردوش
کســــی نــــان یتیـــمان را نیـــاورد
بنال ای دل که دردم ماندنی شد
کتـاب غصـه هـایـم خـوانـدنی شد
چــه دشــوار اسـت رنـج نـا امیدی
مـــریـض زینــب آخــر رفتـنی شــد
شبی بــاد خــزان زد بــر گـل یــاس
زهـم پاشیده شـدکـانون احساس
حسین یک نــالـه زد داد از یتیـمی
ولـی آتش بجــان زد اشـک عبـاس
چـــرا بـــابـــا جبیـــنی زرد داری؟
درون سیـنه آهـی سرد داری
چرا لب می گزی بابای خوبم؟
الهـی مـن بمــیرم درد داری...
امیــرمـــؤمنــان از خـــانـه مـی رفـت
چـه مظلـومانه ازکـاشـانه می رفت
دل شـب مثـل زهـــرا همسـرخــود
بــه روی شـانـه مخفیانه می رفت
اگـر چــه تــا بــه کــوفــه ره درازه
بیــاییـد کـه خـداهم چـاره سازه
پــــی یــــاری فــــرزنــــدان حیــــدر
رویـم امشب بـه تشـییع جنـازه
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤