eitaa logo
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
387 ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
مقتل نوشت تو را سنگ میزدند تعداد زخم بر بدن چون ستاره شد در ازدحام قتلگهت دید خواهرت تسبیح تربت بدنت پاره پاره شد https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
غروبی لخته لخته صبح را در خود به غارت برد چه پیش آمد که تاریکی، کواکب را اسارت برد بگو آن نانجیب از تو مگر غیر از کرامت دید که هم انگشت و هم انگشترت را با جسارت برد https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
#امام_حسین #شب_عاشورا نعل تازه به سم اسب زدن فکر که بود؟ که سراپای توباسطح زمین یکسان شد..
🔘🔘🔘🔘 ☑️بنداول معجرو روسری میسوزه هستی خیمه ها میسوزه پاشو داداش ببین تو این دشت چادر دخترا میسوزه ...... بچه ها پابرهنه تنها روی خاشاک و خار صحرا روزمینای داغ می افتن هی میگن وای بابا وای بابا ..... شام غریبونه دلم پریشونه کجایی ماه من حسین حسین حسین« ع» گرگای بی حیا تواین شلوغیا هی مارو میزنن حسین حسین حسین« ع» ... سیدناالمظلوم سیدناالمظلوم سیدناالمظلوم غریب غریب غریب •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• ☑️بنددوم خواهرت بی علی اکبر شد بی ابالفضل و بی اصغر شد رفتی و خواهرت زارت بی عون و عبدالله و جعفر شد ببین از روی روی نیزه خواهر تنها افتاده بین لشگر کنار زجر و خولی و شمر به جای ساقیه اب اور با دله بی قرار با حال زار زار میونه خاک و دود داداش داداش داداش رُخم چه نیلیه این جای سیلیه آه از تن کبود داداش داداش داداش سیدناالمظلوم سیدناالمظلوم سیدناالمظلوم غریب غریب غریب •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• ☑️بندسوم وقتی که روی نیزه سر رفت زیر دست و پاشون پیکر رفت دیدی داداش که خیمه ها سوخت به غارت خلخال و معجر رفت موقع غارت سرها شد اشک چشمای من دریا شد بین اون ازدحام کفار دیدم انگار سرت دعوا شد دیدها گریونه دلا پریشونه شام غریبونه خدا خدا خدا خدا زهرا دلش خونه سینه ها محزونه شام غریبونه خدا خدا خدا خدا سیدناالمظلوم سیدناالمظلوم سیدناالمظلوم غریب غریب غریب •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
4_6032623931960067501.mp3
1.4M
دوباره روضه https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
4_5976463661152077206.mp3
1.71M
https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
🎼 🔘🔘🔘🔘 ✅بنداول چیکار کنم آه ای خدا خیمه هادارن میسوزن دارن حرومیا همه ش به خیمه ها چشم میدوزن به جای تسلیت دارن هی دلا رو میسوزونن باتازیونه ماهارو روی خارا می دُوونن 🔘 یکی میادبه سمت ما مارو باسیلی میزنه یکی دیگه با خشونت گوشواره ها رو میکَنه 🔘 هرکی رسید مارو میزد میون اون اتیش ودود اهل حرم گریه کنون باتن مجروح وکبود حسین من ضیاء هردوعین من 🔘➖➖➖➖➖➖🔘 ✅بنددوم داروندارخیمه رو دارن به غارت میبرن عباس کجایی ببینی مارو اسارت میبرن 🔘 اون روز اول یادمه تا اومدیم این سرزمین زانو رکاب کردی داداش ازمرکب اومدم پایین 🔘 حالا کجایی ببینی خیلی میدن ماروعذاب ببین که چه جوری دست ما ها رو باطناب 🔘 کجایی تاکه ببینی اسیره قومه بی حیام بااین دله زاروحزین توجمع این نامحرمام حسین من ضیاء هردوعین من 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بندسوم از بعد گودال بلا یکسره دارم اضطراب غش میکنه رقیه و بندنمیاد اشک رباب 🔘 قلب مارو شیکوندن به زخم ما نمک زدن جلوسر بریدتون خیلی به ماکتک زدن 🔘 دنبال ما دویدن و امون مون و بریدن بی حیا های لعنتی معجرامون و کشیدن 🔘 باید که آماده بشیم برای رفتن به شام برای شلاق و لگد خاکستر وسنگ از رو بام حسین من ضیاء هردوعین من https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
4_6032699927111402880.mp3
824.2K
چیکار کنم https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
گودال قتلگاه غرق خون وقت صحنه ی آخر بین گودال داشت جان می داد با نفس های گرم و بی رمقش دل حضار را تکان می داد مادری در میان هق هق و اشک مشت بر سینه می زد و با درد یک نگاهش به سمت مقتل بود یک نگاهش به چهره هایی زرد آتش از خیمه ها که بالا رفت روضه خوان داشت نغمه سر می داد گفت:او می دوید و من...انگار از غمی بی امان خبر می داد دانه های سفید برف آرام... مثل یک دسته ی عزا از راه... آمدند و شدند تسکین... عطش کودکان ثارالله! آتش خیمه ها فروکش کرد دل ولی همچنان تلاطم داشت مرد قصه میان خون ،اما گوشه چشمی به سمت مردم داشت بوق شیپور و طبل ماتم را هرکسی می شنید می لرزید شمر آمد ...ولی همه دیدند دست هایش شدید می لرزید شمر تعزیه بغض کرد و گریست گفت : لعنت به من اگر که تورا.... خنجر از دست او زمین افتاد گفت دستم بریده باد آقا تعزیه ختم شدهمه رفتند باز اوماند و صحنه ی گودال بعداز آنکه سکوت جاری شد ساربان آمد و زبانم لال محمدجواد الهی پور https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
مادر آب کجایی پسرت آب نخورد پدر خاک کجایی پسرت خاک نشد .... https://eitaa.com/rozeneshinan
گودال قتلگاه روضه باز نیمه جان بود و پشتِ مركبِ خود بوسه ای سنگ ، بر جبینش زد نوبت تیر ِحرمله شده بود آه، از پشت زین زمینش زد ناله ای میرسد به هركس كه به تنش تیغ میكشد... نزنید مادرش چنگ میزند به رخش دخترش جیغ میشكد... نزنید نوبت یك حرامزاده شد و نوك سر نیزه اش به سینه نشست وزن خود را به روی نیزه نهاد آنقدر تكیه داد نیزه شكست داس هایی بلند را میدید بین دستِ جماعتی خوشحال از سرِ شیب پیكری را ، وای میكشیدند تا ته گودال تبر و داس و دشنه و شمشیر با تنی خُرد جور می آیند تا بدوزند بر زمین ، از راه نیزه های قطور می آیند شمر دستش پُر است و با پایش بدنش را به پشت میچرخاند نیزه ای را حرامزاده زد و نیزه را بین مشت میچرخاند این وسط چندتا حرامزاده بدنی ریز ریز میكردند با لباسی كه از تنش كَندند تیغشان را تمیز میكردند علی اکبر لطیفیان https://eitaa.com/rozeneshinan
🏴 اشعار _______________ تمام حجم تنت را سوارها بردند به زیر مرکبشان نیزه دارها بردند به این دوچشم پرازاشک دیدم از روی تل تورابه هرطرف دشت بارها بردند برای کشتن تو بیقرار بودند و قرار قلب مرا بیقرارها بردند مسیح نیزه نشین منی که راس ات را به بزم مستیه شمشیردارها بردند لباس و جوشن وانگشترو عبایت را حیا نکرده و بی بند و بارها بردند غریب و بی کس و بی یار بودی و دیدم چه وحشیانه تو را همقطارها بردند فقط نه جسم تورا بلکه از قبیله ی من چقدر مرد و زن و شیرخوارها بردند 🔸شاعر: __________________ https://eitaa.com/rozeneshinan