#بخش_اول
امروز دامنهی نفوذ و شعاع وجود
#روحانیت، فراتر از این چیزهاست. کاری به آحاد روحانی نداریم؛ مجموعهی
#دستگاه_روحانیت، امروز داستان دیگری است. امروز به پایمردی و همّت یک
#مرجع تقلید و
#عالم بزرگ، در طول چند سال البته با کمک دیگران؛ لکن با محوریّت آن یک نفر یک
#نظام_اسلامی به وجود آمده است. من گاهی این
#شک در ذهنم به وجود میآید که نکند بعضی از ما
#معمّمین، درست
#عمق و
#عظمت این مسأله را متوجّه نشده باشیم! تشکیل یک حکومت براساس اسلام، یعنی
#حکومت_قرآن و
#احکام_اسلامی، حکومت فقه آل محمّد علیهم افضل صلواتالله، چیز بسیار عظیمی است. انسان وقتی در عمق ماجرایی قرار دارد، عظمت آن را احساس و درک نمیکند.
شما ملاحظه بفرمایید که بعد از سال ۴۱ هجری، یعنی سال
#صلح_امام_مجتبی علیهالصّلاةوالسّلام تا دوران
#تشکیل_نظام جمهوری اسلامی، یک روز حکومتی بر پایهی قرآن، در حالی که یک شخص
#عادل هم در رأس آن حکومت باشد، تشکیل نشده بود. این شوخی است!؟ یعنی
#امام_باقر،
#امام_صادق،
#امام_موسی_بن_جعفر و ائمّهی بعد از
#حادثه_عاشورا، علیهم سلامالله، بر طبق آنچه که انسان از مجموع حالات آنان به دست میآورد، همتشان این بوده است که یک
#نظام_اسلامی به وجود آورند. براساس روایاتی که در این زمینه داریم، بعضی
#بالمباشره و بعضی
#بالتسبیب، برای دورانهای نزدیک به زمان خودشان.
روایتی از امام صادق علیهالصّلاةوالسّلام است که خدای متعال، این امر، امر
#خلافت و
#ولایت الهی را برای سال ۷۰ معیّن کرده بود. «فلمّا قتل الحسین اشتدَّ غضب الله علی اهل الارض.» این، عبارت حدیث است. بعد خدا در این تأخیر انداخت تا سال ۱۶۰؛ و ما به شما گفتیم و شما آن را افشا کردید و خدای متعال آن را به تأخیر انداخت. سال ۱۶۰، اگر بر همین روالی که عمر مبارک ائمّه علیهمالسّلام طی شده، طی گردد، میشود دوران امام موسیبنجعفر علیهالصّلاةوالسّلام. امام صادق علیهالسّلام در سال ۱۴۸ رحلت فرمود.
این گونه کار میکردند. برای این، کار میکردند. حرکت برای تشکیل نظامی بود که براساس قرآن به وجود آید.
از ائمّه علیهمالسّلام که بگذرید، امامزادهها، جناب زیدبنعلی، جناب حسینبنعلی «شهید فخّ»، جناب محمّدبنعبدالله «صاحب نفس زکیّه»، ابراهیمبنعبدالله و دیگران و دیگران، بزرگانی بودند که برای تشکیل یک حکومت عدل حکومت علوی تلاش میکردند. بعد از دوران آنها نیز همینطور. حالا به مبارزات توأم با خودپرستی و سیاستبازی و هوای نفس کار ندارم.
#خلفای_فاطمی،
#خلفای_عبّاسی،
#سلاطین سلسلههای مختلف در
#ایران و
#عراق و
#شامات و بقیه جاها، را نمیگویم. اینها دنبال دنیای خودشان بودند؛ ولو در
#دنیای_اسلام زندگی میکردند. اما نهضتهای صحیحی که به وجود آمد، برای این به وجود میآمد که بلکه بتوانند حکومتی تشکیل دهند که بر پایهی قرآن باشد. بر پایهی قرآن، یعنی چه؟ یعنی قوانین و مقرّرات و عمل نظام عمومی و جمعی در آن جامعه، براساس حکم دینی باشد. این یک؛ کسی هم که در رأس حکومت قرار میگیرد، با معیارهای دینی برای حکومت منطبق باشد. این دو؛
این، معنای حکومت
#اسلامی و
#قرآنی است؛ البته مراتب دارد. یک وقت کسی که در رأس حکومت قرار میگیرد، شخصیتی در حدّ
#معصوم یا
#دون_معصوم است. یک وقت هم نوبت به روسیاهانی امثال بنده میرسد. بههرحال، نظام و ترکیب و قوارهی کلّی، همان است. اشخاص، البته کم و زیاد دارند، کوچک و بزرگ دارند. اما برای این تلاش میکردند.
بنده در حالات بعضی از علمای بزرگ دیدهام که
#آرزو و امیدِ تشکیل حکومت در آنها هم بوده است. ازجمله مرحوم
#سیدرضی رضواناللهتعالیعلیه است که از بعضی از اشعار منافسات او با خلیفهی عباسی، این معنی به دست میآید که با خلیفه عباسیِ زمان،
#منافسه میکرده است. معلوم میشود که آن بزرگوار، آرزوی حکومت و خلافت داشته است که البته در جوانی به سال ۴۰۶ از دنیا میرود. یعنی تقریباً سی سال قبل از برادر بزرگش «عَلَمالهدی». همچنین «ابن طاووس»، که من در یکی از کتابهای او دیدم (الآن بعید العهدم؛ احتمال میدهم «کشف المحجة، لثمرة المهجة» باشد که از کتابهای نفیس ابنطاووس است و برای پسرش نوشته است. به گمانم در آن کتاب دیدم. الآن درست یادم نیست.) میگوید: «من از اخبار اهلبیت فهمیدهام که کسی از این بیت و از این خاندان خاندان بنیهاشم در این دورانِ غیبتْ به قدرت میرسد و تشکیل حکومت میدهد. من امیدوار بودم آنکس من باشم.» گویا آن بزرگوار، شرایطش را در خود جمع میدیده که طبعاً در کسی مثل ابن طاووس هم لابد جمع بوده است...
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=4010
🗓 ۱۳۷۲/۰۵/۰۵
🔘 بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران، حضرت آیتالله امام خامنهای، در جمع علما و روحانیون «تبریز»