📌 دستمون تو حنا نمی‌مونه قبل از اذان خودم را به منزل همسایه قدیمی‌امان، خانواده کرباسی رساندم تا با آن‌ها به مسجد الغدیر شهرک گلستان برویم. مراسم وداع با شهید بود. همه در تکاپو و رفت و آمد بودند. همان‌جا سه‌تا از بچه‌های عزیز معصومه (آرزو) را دیدم و هم صحبت شدیم. خودم را به مهدی پسر بزرگش معرفی کردم. لبخند و چشمان برق‌زده‌اش نشان از خوشحالی دیدن دوست و هم محله‌ای مادرش بود. مهدی و محمد با پدربزرگشان پایین رفتند. من و آذر خواهر شهید، هم پشت سرشان. آذر از آرامش بچه‌ها گفت، از مهربانی‌اشان نسبت به بقیه، که قبل از خوردن هر چیزی اول به خاله‌ها و بقیه حواسشان هست بعد برای خودشان می‌آورند. آخرش هم گفت این بچه‌ها گل هستند، گل. با هم سوار ماشین دايی‌‌اشان شدیم و با دو پسر آرزو راهی مسجد شدیم. تا جلو در، صف نماز جماعت بسته بودند. جایی برای نشستن نبود. از خواهر شهید جدا شدم و هر کدام یک جایی بین صف‌ها خودمان را جا دادیم. بعد از سلام نماز، خانمی با پالتو ذغالی و شال طوسی رنگ، سینی به دست وسط مسجد آمد. سینی حلوایش را روی میزی که وسط قسمت زنانه با گل‌های پر پر شده تزیین شده بود، گذاشت و رفت. پشت سرش رفتم اما گمش کردم. چند دقیقه بعد جلو جاکفشی دیدمش. همین‌جور که بیرون می‌رفت به یکی گفت: «والو ای سینی من یادت نره بیاری.» جلو رفتم و پرسیدم شما نذری یا حاجتی داشتید که حلوا درست کردید؟ - نه نذری ندارم. فقط به نیت حضرت زینب (س) و شهدای دشت کربلا و خانم کرباسی حلوا رو پختم. - حین پخت حلوا چ حرف یا درخواستی از شهیده هم داشتید؟ - فقط از شهیده خواستم بتونیم راهش رو ادامه بدیم و مرگ ما رو به شهدا مرتبط کنه. - برای شهدای دیگر مثل شهید سلیمانی، هم حلوا پخته‌اید؟ - زمان شهید سلیمانی این کارها را نمی‌کردم. یک و نیم سالی می‌شه که پاهام به مسجد باز شده اونم با برگزاری سفره حضرت رقیه (س). شنبه هر هفته توی مسجد سفره حضرت برگزار می‌شه. خودم سرآشپزم و بقیه هم کمک به حالم هستن. پسرام هم در مسجد فعالیت دارن. پول سفره رو هم از خیرین جمع می‌کنیم. گاهی تا یک روز قبل از سفره، هیچ پولی توی حسابمون نیست اما من ایمان دارم که دستمون تو حنا نمی‌مونه. تا حالا همیشه پول جور شده. بارها خودم هزینه کردم اما خیلی زود، چند برابرش به حسابم اومده. در آخر هم گفت: «من خیلی به اهل بیت و شهدا اعتقاد دارم و همیشه برا مراسمات‌اشان حلوا می‌پزم.» زهراسادات هاشمی جمعه | ۴ آبان ۱۴۰۳ | حافظه، حسینیه هنر شیراز @hafezeh_shz ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلــه | ایتــا | ویراستی | شنوتو | اینستا