📌 روایتی از آیین بدرقه و خاکسپاری مادر مقاومت ایران و لبنان در شیراز - ۱۱ ما مرد جنگیم حسن ختام مراسم، حرف‌های حماسی پدر شهید کرباسی است که بعد از تبریک و تسلیت به خانواده امام جمعه شهید کازرون و قدرشناسی از مردم ‌می‌گوید: «می‌خواهم از طرف شما یک پیام به اسرائیل، آمریکا انگلیس و ایادی‌شان بدهم. ما مرد صبریم؛ ما مرد مقاومتیم؛ ما مرد جنگیم و از هیچکس به جز خدا نمی‌هراسیم.» جمعیت با تکبیرهای پیاپی و "مرگ بر اسرائیل" تأیید می‌کنند. آقا مهدی می‌خواهد از پله‌های جایگاه پایین بیاید. مردم هجوم می‌آورند سمتش. روحانی جوانی خم می‌شود و دستش را می‌بوسد؛ بقیه هم سر و صورتش را. آرام و متین لبخند می‌زند و می‌گوید: «زنده باشید» من هم شانه‌اش را می‌بوسم. مثل حلقه گُلی که به گردن قهرمان‌ها می‌اندازند، دست‌ها دور گردن پدربزرگ، باز و بسته می‌شود. پیرمرد با لهجه شیرازی می‌گوید: «قربون قدمتون». می‌خواهم تا جلوی صف نماز همراهی‌شان کنم، اما دلم نمی‌آید چنین نمازی را از دست بدهم. آیت الله دژکام (امین آقا در استان و امام جمعه شیراز) میکروفن را دست می‌گیرند، ولی صدا قطع و وصل می‌شود. مشکل حل نشدنی بلندگوهای مراسم اینجا هم خودش را به رخ می‌کشد! «سردار قنبری» فرمانده لشکر ۱۹ فجر که در صف پشت سر ماست هم ناراحت است. خدام، چوب پَر و پاسدارها کلاه‌های از سر برداشته را از صف جلو در هوا تکان می‌دهند تا مردم عقب بروند. دقایقی معطل می‌مانیم. جمعیت هجوم می‌آورد. حاج‌آقا دژکام خواهش می‌کنند: «آرام باشید. هُل ندهید. برای اقامه نماز باید آرامش داشت. حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج‌علی‌اکبری از بیت رهبر عظیم الشأن تشریف فرما هستند برای اقامه نماز بر جنازه شهیده مکرمه بانو کرباسی و شهید بزرگوار حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای صباحی. اول نماز بر جنازه شهیده کرباسی اقامه می‌شود.» بعد نماز اول، مردی از صف جلو برمی‌گردد عقب و تأکید می‌کند: «اذکار را همه بخوانند.» در تکبیر دوم نماز بر پیکر امام جمعه کازرون، هلی‌شاتِ تصویربرداری، بالای سرمان ارتفاع کم می‌کند و هرچه گرد و خاک است را می‌آورد بالا! همه به سرفه می‌افتیم. میلاد کریمی یک‌شنبه | ۶ آبان ۱۴۰۳ | ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلــه | ایتــا | ویراستی | شنوتو | اینستا