یادگاه ••مسافرتاسوعا••شهيد(سجادطاهرنيا)
#محبت_به_پدرومادر_وفرزند
#آقاسجاد
هر موقع نزد ما میآمد
#دست
من و مادرش را میبوسید. به او میگفتم
#آقاسجاد
! این کارو نکن، ما را
#خجالت
میدهی. میگفت: "نه در مقابل زحماتی که شما برای من کشیدید این کاری نیست."
#آقاسجاد
در
#قم
ساکن بود و ما در رشت. خیلی از اینکه از ما دور است
#ناراحت
بود و میگفت: چون از شما دور هستم
#خدمت
به شما برایم کمتر مهیاست!
#فاطمهرقیهی
آقا سجاد شش فروردین ۹۰ به دنیا آمد.
#همسرش
تعریف میکند که وقتی
#فاطمه
رقیه بدنیا آمد
#برکت
زندگیمان خیلی زیاد شد.
#فاطمه
رقیه را خیلی
#دوست
داشت و او را هدیهی
#حضرترقیه
(س) به خود میدانست. همیشه
#دستانش
را میبوسید و
#خدا
را بخاطر داشتن فرزند
#دختر
شکر میکرد. هر وقت هم از سرکار به خانه میآمد واقعا
#خستگیاش
را میگذاشت بیرون. با اینکه خیلی
#خسته
بود از در که میآمد داخل، با
#فاطمه
رقیه بازی میکرد خیلی با هم قاطی میشدند. بطوری که صدای
#خندهشان
کل فضای خانه را پُر میکرد.
#به_نقل_از_پدربزرگوارشهید
#برگرفته_از_کتاب
#ساقیان_حرم
#خاطرات_شهیدمدافعحرم
#سجادطاهرنیا
@shahid_tahernia94