eitaa logo
یادگاه ••مسافرتاسوعا••شهيد(سجادطاهرنيا)
201 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
214 ویدیو
8 فایل
𑨧اولین کانال رسمی شهید مدافع حرم آقاسجاد طاهرنیا مسافر تاسوعای94 (۹۴/۰۸/۰۱) باحضور مادر ،همسر،برادر و همرزمان شهید مدیر کانال @mohajjer
مشاهده در ایتا
دانلود
یادگاه ••مسافرتاسوعا••شهيد(سجادطاهرنيا)
سردار رشيد اسلام. شهيد علي پرورش از تيپ سرافراز صابرين
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🕊 شهيد علي پرورش همرزم شهیدان عزیز سردارسرتیپ ، سردارشهید پاسدار شفیع پور ، شهید پاسدار زلفی و دیگر شهیدان عزیزی بودند که درآبان ماه سال 1388 در منطقه سرباز سیستان و بلوچستان بر اثرانفجار تروریستی به رسیدند بود. اما آنروز سرنوشت طوری برای ایشان رقم خورد که وی از یاران شهیدش جا بماند. از این قرار بودکه ایشان به خاطر تولد پسر کوچکش امیر رضا جایش را بادیگر شهیدسر افراز پاسدار شهید عوض نمودن امابعد از مراجعت ایشان به تهران جهت تولد فرزندش و هنگامی که مشغول انجام کارهای بستری شدن همسرش در بیمارستان بودند به ایشان شهادت🌹 🕊🕊همرزمانش را دادند .وبعد از این حادثه بود که دیگر کسی علی را آن علی سابق ندید و این امر آخرین دلبستگی های او را با این دنیا و زندگی برید و پاره کرد. ایشان بعد از کوچ همرزمان شهیدش به تنهایی به امید وصل پروردگارش همچنان در مناطق مرزی کشور بادیگر نیروهای تروریستی به مبارزه ادامه داد . هیچگاه از آرزوی شهادت و دستیابی به ان ناامید نگردیدو سر انجام پس از اینکه خداوند او ر ا به خلوص کامل رسانیدبه ندای ( )امام شهیدش لبیک گفته و درساعت 5و 45 دقیقه بامداد1390/5/3 بعد از اقامه و در کوههای قندیل پیرانشهر بعد از رشادتی بی نظیردر حالی که به تنهایی همراه با فقط دیگر از همرزمانش با تقریبا 60 تا 70 نفر از عوامل گروهک پژاک به مدت چند ساعت درگیر شده بودند در اثر اصابت تیرمستقیم به پیشانی به آرزوی دیرینه و همیشگی اش یعنی نائل گردید و روح بزرگش به جوار رحمت حضرت حق و همنشینی با سرور و سالار شهیدان امام_حسین (ع)و دیگر شهیدان اسلام و انقلاب شتافت. 🕊🕊🌹 ازاو یک دختر به نام که هم اکنون مشغول تحصیل می باشد و دو پسر به نامهای محمد دانش آموز و امیررضای خردسال به یادگار مانده است. روحش شاد يادش گرامي🌹 @Shahid_tahernia94
#محبت_به_پدرومادر_وفرزند #آقاسجاد هر موقع نزد ما می‌آمد #دست من و مادرش را می‌بوسید. به او می‌گفتم #آقاسجاد! این کارو نکن، ما را #خجالت می‌دهی. می‌گفت: "نه در مقابل زحماتی که شما برای من کشیدید این کاری نیست." #آقاسجاد در #قم ساکن بود و ما در رشت. خیلی از اینکه از ما دور است #ناراحت بود و می‌گفت: چون از شما دور هستم #خدمت به شما برایم کمتر مهیاست! #فاطمه‌رقیه‌ی آقا سجاد شش فروردین ۹۰ به دنیا آمد. #همسرش تعریف می‌کند که وقتی #فاطمه رقیه بدنیا آمد #برکت زندگیمان خیلی زیاد شد. #فاطمه رقیه را خیلی #دوست داشت و او را هدیه‌ی #حضرت‌رقیه(س) به خود می‌دانست. همیشه #دستانش را می‌بوسید و #خدا را بخاطر داشتن فرزند #دختر شکر می‌کرد. هر وقت هم از سرکار به خانه می‌آمد واقعا #خستگی‌اش را می‌گذاشت بیرون. با اینکه خیلی #خسته بود از در که می‌آمد داخل، با #فاطمه رقیه بازی می‌کرد خیلی با هم قاطی می‌شدند. بطوری که صدای #خنده‌شان کل فضای خانه را پُر می‌کرد. #به_نقل_از_پدربزرگوارشهید #برگرفته_از_کتاب #ساقیان_حرم #خاطرات_شهیدمدافع‌حرم #سجادطاهرنیا @shahid_tahernia
هر موقع نزد ما می‌آمد من و مادرش را می‌بوسید. به او می‌گفتم ! این کارو نکن، ما را می‌دهی. می‌گفت: "نه در مقابل زحماتی که شما برای من کشیدید این کاری نیست." در ساکن بود و ما در رشت. خیلی از اینکه از ما دور است بود و می‌گفت: چون از شما دور هستم به شما برایم کمتر مهیاست! آقا سجاد شش فروردین ۹۰ به دنیا آمد. تعریف می‌کند که وقتی رقیه بدنیا آمد زندگیمان خیلی زیاد شد. رقیه را خیلی داشت و او را هدیه‌ی (س) به خود می‌دانست. همیشه را می‌بوسید و را بخاطر داشتن فرزند شکر می‌کرد. هر وقت هم از سرکار به خانه می‌آمد واقعا را می‌گذاشت بیرون. با اینکه خیلی بود از در که می‌آمد داخل، با رقیه بازی می‌کرد خیلی با هم قاطی می‌شدند. بطوری که صدای کل فضای خانه را پُر می‌کرد. @shahid_tahernia94
آقا سجاد شش فروردین ۹۰ به دنیا آمد. تعریف می‌کند که وقتی رقیه بدنیا آمد زندگیمان خیلی زیاد شد. رقیه را خیلی داشت و او را هدیه‌ی (س) به خود می‌دانست. همیشه را می‌بوسید و را بخاطر داشتن فرزند شکر می‌کرد. هر وقت هم از سرکار به خانه می‌آمد واقعا را می‌گذاشت بیرون. با اینکه خیلی بود از در که می‌آمد داخل، با رقیه بازی می‌کرد خیلی با هم قاطی می‌شدند. بطوری که صدای کل فضای خانه را پُر می‌کرد. @shahid_tahernia94
یادگاه ••مسافرتاسوعا••شهيد(سجادطاهرنيا)
آماده کردن بسته‌های معیشتی بمناسبت پنجمین سالگرد #شهیدتاسوعا @shahid_tahernia94🏴
!!🌱 امسال اگر به هر دلیلی نتونستی هیئت بری، خونتو بکن هیئت ،خانوادگی روضه بگیر برای پسر ... چه روضه ای بشه روضه خانوادگی برای که آخرین لحظه ها نگران زن و بچه اش بود...😭😭 اون وقته که چایی اون خونه میشه ... غذای اون خونه میشه ... «مگه میشه جایی مجلس به پا بشه نیاد به اون مجلس؟؟»😭😭 @shahid_tahernia94🏴