#سلام_صبحگاهی
سلام بر تو
ای مولایی که همه مظلومان تاریخ
به ظهور تو چشم دوخته اند.
سلام بر تو
و بر روزی که درخت ستم و دشمنی را
از ریشه خواهی خشکاند!
السَّلامُ عَلَیکَ أیُّها الإمامُ المُرتَجیٰ
لِإزالَهِ الجَورِ وَالعُدوانِ....
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#صلوات
#در_محضر_قرآن
💠 وَ أَطِیعُوا اللّٰهَ وَ الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ (ال عمران،۱۳۲)
❇️ پیام ها:
1⃣ دستورات و فرامینِ حکومتی پیامبر صلی الله علیه و آله،همچون فرمان خدا اطاعتشان واجب است. «وَ أَطِیعُوا اللّٰهَ وَ الرَّسُولَ»
2⃣ رباخواری،عصیان وطغیان در برابر خدا و رسول است. «لاٰ تَأْکُلُوا الرِّبَوا... وَ أَطِیعُوا اللّٰهَ وَ الرَّسُولَ»
3⃣ کسی که بخاطر اطاعت از فرمان خدا و رسول،دست از رباخواری بر دارد و به مردم رحم کند،مورد رحمت قرار خواهد گرفت. «أَطِیعُوا... تُرْحَمُونَ»
4⃣ پیروی از خدا و رسول،رمز نجات از دوزخ است. «اتَّقُوا النّٰارَ... وَ أَطِیعُوا اللّٰهَ وَ الرَّسُولَ»
5⃣ نتیجه ی پیروی از خدا و رسول،به خود انسان برمی گردد،نه به خدا و رسول.«لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ»
6⃣ اطاعت از خدا،بی پاداش نیست،بلکه وسیله و بستر دریافت رحمت اوست.
«أَطِیعُوا...لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ»
🔅بسم الله الرحمن الرحیم🔅
🌺وظیفه اصلی ما در زمان غیبت امام زمان علیه السلام چیست؟🌺
✅ دانستن زمان ظهور خارجى براى ما چه قيمتى دارد؟ و لذا در اخبار از تفحّص و تجسّس در اين گونه امور نهى شده است.
شما فرض كنيد: ما با علم جَفْر و رَمْل صحيح به دست آورديم كه ظهور آن حضرت در يك سال و دو ماه و سه روز ديگر خواهد بود. در اين صورت چه مى كنيم؟ وظيفه ما چيست؟
🍃وظيفه ما تهذيب و تزكيه و آماده كردن نفس امارّه است براى قبول و فداكارى و ايثار.🍃
ما هميشه مأمور بدين امور هستيم، و پيوسته بايد درصدد تهذيب و تزكيه نفس و تطهير خاطر برآئيم...
🔹 و آنچه از همه ذكرش لازم تر است، آن است كه: ظهور خارجى و عمومى آن حضرت هنوز واقع نشده است، و منوط و مربوط به اسباب و علائمى است كه بايد تحقّق پذيرد، ولى ظهور شخصى و باطنى براى افراد ممكن است، و به عبارت ديگر: راه وصول و تشرّف به خدمتش براى همه باز است، غاية الأمر نياز به تهذيب اخلاق و تزكيه نفس دارد.
📚 #امام_شناسى، ج5، ص191.
#امام_زمان #دوران_غیبت #تهذیب_نفس
#علامه_طهرانی
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🗓 #حدیث_روز
حضرت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله:
الزُّهْدُ فِي اَلدُّنْيَا قَصْرُ اَلْأَمَلِ وَ شُكْرُ كُلِّ نِعْمَةٍ وَ اَلْوَرَعُ عَنْ كُلِّ مَا حَرَّمَ اَللَّهُ
زهد به دنيا ، عبارت است از: كوتاه كردن آرزو، گزاردن شكر هر نعمتى، و پرهيز از هر آنچه خداوند ، حرام كرده است.
تحف العقول ج1 ص58
🔴 فرازی بسیار عجیب از دعای ندبه
💠 يَا ابْنَ الصِّرَاطِ الْمُسْتَقِيمِ يَا ابْنَ النَّبَإِ الْعَظِيمِ يَا ابْنَ مَنْ هُوَ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَي اللَّهِ عَلِيٌّ حَكِيمٌ
(خطاب به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف میگوییم) ای فرزند صراط مستقیم (آیه 6 سوره حمد) ای فرزند نبإ عظیم (آیه دوم سوره نبإ که منظور از نبإ عظیم وجود مبارک حضرت امیرالمؤمنین سلام الله علیه هست)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#غروب_جمعه
أَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِل
ُ بَیْنَ الْأَرْضِ وَالسَّماءِ
کجاست پیوند دهندهی زمین و آسمان؟!
#امام_زمان_عج_مناجات
ای خیمه ی سبز تو بهشتم ...برگرد
با مهر تو شد عجین سرشتم...برگرد
در صفحه ی آخر دعای ندبه...
با اشک دویده ام نوشتم...برگرد
شاعر: #سیدمجتبی_شجاع
♦️ دعای زیبا فرج ✨✨
#قرار_شبانه
🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊
☀️اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ☀️
┈┈••✾•✨✨•✾••┈┈•
ساعت به وقت #دعای هفتم صحیفه سجادیه
به نیت از بین رفتن تمام موانع ظهور، موفقیت همیشگی جبهه حق و سربلندی ایران قوی به زعامت آقاجانمون "امام خامنه ای" ✅🌺
رفع بیماری کرونا و شفای بیماران کرونایی 🌷🌷
"اللهم صل علی محمدوآل محمد و عجل فرجهم♡
صالحین تنها مسیر
🍃✨⚘🍃⚘﷽⚘🍃⚘✨ 📚 #نگاه_خدا 📝 #قسمت_چهاردهم رفتم به سمت دانشگاه سر کلاس اصلا حواسم به حرفای استاد نبود
🍃✨⚘🍃⚘﷽⚘🍃⚘✨
📚 #نگاه_خدا
📝 #قسمت_پانزدهم
این چه کاریه اخه...
بابا جان میزاشتی مثل آدم میرفتم دیگه
لباسامو عوض کردم رفتم پایین ، شروع کردم به غذا درست کردن ،ساعت ۹ شب بود که در خونه باز شد.
- سلام بابا جون
بابا رضا: سلام سارا جان خوبی بابا؟
- مرسی
برین لباساتونو عوض کنین شام آماده است
بابا رضا: چشم بابا
موقع خوردن شام من سکوت کرده بودم
بابا رضا: سارا جان درس و دانشگاهت خوبن؟
- ( یاد یاسری افتادم) بله بابا جون همه چی عالیه
بابا رضا: میخواستم بگم واسه عید میخوایم بریم مسافرت
- کجا
بابا رضا : خونه عمو حسین - جدی چه خوب ،ای کاش مامانم بود،همه سال با مامان میرفتیم عید
بابا رضا : ( یه آهی کشید و چیزی نگفت) دستت درد نکنه بابا خیلی خوشمزه بود
- نوش جونتون
ظرفا رو جمع کردم و شستم ، رفتم توی اتاقم هم خوشحال بودم هم ناراحت ،خوشحالیم این بود که میریم عید خونه عمو حسین
ناراحتیم این بود که شوهرو چیکارش کنم
( عمو حسین و بابا هم دوستای زمان جنگ هستن ،عمو حسین به خاطر شغلش رفته ترکیه ،نمیدونم دقیقا چه شغلی داره بابا هم توضیح خاصی نمیده ولی خیلی آدم مهمیه و خیلی هم به کشورای دیگه سفر میکنه ،،عمو حسین یه دختر داره با دوتا پسر...
دوتا پسراش ازدواج کردن و لبنان زندگی میکنن
دخترش هم اسمش سلماست هم یه سال از من بزرگتره ،دختره فوق العاده مهربون و فهمیده و باحجاب ،خاله ساعده هم مامان سلما هم مثل مامان فاطمم مهربون و دوست داشتنی هست،،،
ما هر سال عید میریم خونشون اونا هم تابستونا میان ایران ،موقع خاکسپاری مامان فاطمه ،بابا رضا گفته بود که اومدن ولی من اصلا متوجه کسی نشدم ، خیلی خوشحال بودم که میخوایم بریم خونشون ،خیلی دلم برای اتاق سلما ،حرفهای سلما تنگ شده بود)
اینقدر ذهنم در گیر بود که خوابم برد
صبح با ساعت زنگ گوشیم بیدار شدم
آماده شدم رفتم سمت دانشگاه
،رسیدم دم کلاس درو باز کردم دنبال جا واسه نشستن میگشتم جایی پیدا نکردم دیدم یه صندلی کنار دست یاسری خالیه همین لحظه استاد هم رسید مجبور شدم برم همونجا بشینم...
ادامه دارد ....
🌾🌾🌷🌷
🍃✨⚘🍃⚘﷽⚘🍃⚘✨
📚 #نگاه_خدا
📝 #قسمت_شانزدهم
دستام میلرزید ،میترسیدم یه دفعه یه کاری کنه . چشمم به استاد بود ولی تمام فکرم این پسره بود
یه دفعه دیدم یه کاغذ گذاشت رو کتابم
نگاه کردم عکس یه قلب گذاشته زیرش هم نوشته ilove you sara
وایییی خدااا اینو دیگه واسه کدوم کاره اشتباهم نازل کردی.
کاغذ و مچاله کردم خواستم بندازم زمین ،ترسیدم چون اسمم نوشته بود دیگران فکرای بدی کنن
کاغذ مچاله شده رو گذاشتم داخل جیبم
ده دقیقه بعد دیدم دوباره یه کاغذ گذاشت روی کتابم دیدم آدرس یه جایی رو نوشته که بعد تمام شدن کلاسا برم اونجا
دیگه نمیتونستم تحمل کنم
بلند شدم
- استاد ببخشید
حالم خوب نیست میتونم برم بیرون
استاد: بله بفرمایید
رسیدم دم در از دستم کاغذا رو درآوردم انداختم داخل سطل آشغال
رفتم از کلاس بیرون
حالم به یه هوای تازه نیاز داشت
رفتم داخل محوطه یه کم نشستم بعد که حالم بهتر شد رفتم داخل کافه دانشگاه تا کلاس بعدیم شروع بشه
وااییی معلوم نیست این پسر با چند نفر همچین کاری کرده یه دفعه در باز شد و یاسری و چند تا دخترو پسر اومدن داخل منم سرمو پایین انداختم مشغول خوردن کیک و نسکافه ام بودم .
یاسری به دوستاش گفت شما برین یه جا بشینین من الان میام
صدای کفششو میشنیدم که داره سمت من میاد
یاصاحب صبر کمکم کن .
اومد نشست رو به روم
یاسری: سارا جان بهتر شدی.
(تو دلم گفتم سارا و درد )
- شما واسه همه دخترا همچین کاری و میکنین؟
یاسری خندید: عمرأ
خودشون با تمام وجود میان همرام
- چقدر کثیفین شما که همچین حرفی رو میزنین
از جام بلند شدمو رفتم از کافه بیرون تو محوطه یه گوشه نشستم
دیدم یاسری سوار ماشین شد ،یه دختره هم جلو نشست ،یاسری منو نگاه میکرد و لبخند میزد ،باهم رفتن
واییی خدااا این دختره چقدر بدبخته ،خودشو به چی فروخت ،اینقدر حالم بد بود که گوشیمو درآوردم واسه عاطفه زنگ زدم
- الو عاطی
عاطی: به خانووووم خانومااا چه طوری ؟
- عاطی کی میای ؟
عاطی: وااا چیزی شده ؟
- عاطی حالم خوب نیست بیا پیشم
عاطی: جون به لبم کردی چیزی شده ؟
من فردا میام
- باشه اومدی بیا خونمون ،بهت میگم
عاطی: باشه
- فعلا من برم کلاسم داره شروع میشه ...
ادامه دارد ....
🌾🌾🌷🌷
پروردگارا 🙏
مغفرت و رحمت همیشگی خود را✨
مشمول همه عزیزان ما✨🌟✨
قرار بده🙏🙏
#شب_زیباتون_بخیر 🌸🍃
🌺 پیامبر (ص) میفرمایند: «اِذا اَحَبَّ اَحَدَکُم اَن یُحَدِّثَ رَبَّهُ فَلیَقرَءِ القُرآنَ»
هرگاه یکی از شما دوست بدارد با پروردگارش سخن بگوید، قرآن بخواند. (کنزالعمال ۱/۵۱۰)
🔴 توجه به فناپذیری دنیا
💠 هر چيز كه شمردنی است پايان می پذيرد و هر چه را كه انتظار می كشيدی، خواهد رسيد.
📒 #نهج_البلاغه ، حکمت ۷۵
سلام مولای من، مهدی جان
سلام بر تو که زلال ترینی، ناب ترینی...
سلام بر تو که مهربان ترینی، عزیزتریتی...
سلام بر تو که غریب ترینی، تنهاترینی...
سلام بر تو که کریم ترینی، رفیق ترینی...
از من که بی قرارم، چشم انتظارم...
از من که دستانم خالیست، چشمانم بارانی است...
از من که حیرت زده ام، بی پناهم...
سلامی از من به تو مولاجان...
سلام مولای من، مهدی جان
سلام بر تو که زلال ترینی، ناب ترینی...
سلام بر تو که مهربان ترینی، عزیزتریتی...
سلام بر تو که غریب ترینی، تنهاترینی...
سلام بر تو که کریم ترینی، رفیق ترینی...
از من که بی قرارم، چشم انتظارم...
از من که دستانم خالیست، چشمانم بارانی است...
از من که حیرت زده ام، بی پناهم...
سلامی از من به تو مولاجان...